مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم
آخرین نظرات

بسم الله الرحمن الرحیم

 

باستان ستای افراطی در خصوص این پست، مثلا آمده جواب بدهد اما :

1 : ادعاهای خویش را نتوانست اثبات کند .

2 : حرفهای ما را هم نتوانست رد کند .

و اما بیان مهملات این باستان ستا با فونت کمرنگ و جواب ما با فونت پررنگ . [حرفهای این انسان عجیب با فونت کوچک است]:

در پاسخ ایشان نخست مواردی که جواب داده اند را بررسی می کنیم و سپس به مواردی که ترجیح داده اند بازهم در پرده بماند و گفته نشود فهرست وار سخن خواهیم گفت .

در بند یک در خصوص عنوان مقاله که اصلا موضع مهمی هم نبوده سخن گفته اند .در مطالب نوشته بنده توضیح کامل در مورد سیر ماجرا داده شده است . قاعدتا با این رویکرد ایشان باید برای جوانان یهودی کشته شده در بمب گذاریهای حماس هم دلسوز باشند و مثلا تیتر بزنند نقش دولت ایران در حوادث تلخ اسراییل !!!!

ما با سند نشان دادیم و بیان کردیم که انوشیروان به چه حقی در حوادث یمن دخالت کرد ؟ این یعنی نقش انوشیروان در حوادث تلخ یمن . چه ربطی به کسانی داشت که دارند از ملک خود دفاع میکنند ؟ تحریف مطالب به سبک یک باستان ستا .

چون این جوانان دقیقا وضعیت مشابه همین حبشی ها دارند یعنی اولا : مهاجم و غاصب هستند

بازهم دروغ :

جنگ را چه کسی آغاز کرد ؟ : پادشاه یمن . چه کسی مسیحیان را به طرز فجیعی کشت ؟ : پادشاه یمن . آنوقت حبشیان شدند مهاجم ؟ آنهایی که آمدند و از دین خود دفاع کنند شدند مهاجم ؟ .

ثانیا : کسانی در دفاع و برای مقاومت در برابر اشغال با ایشان مبارزه کرده اند

بازهم دروغ و تحریف [ تکرار جواب برای سخن تکراری ] :

جنگ را چه کسی آغاز کرد  : پادشاه یمن . چه کسی مسیحیان را به طرز فجیعی کشت ؟ : پادشاه یمن . آنوقت حبشیان شدند مهاجم ؟ آنهایی که آمدند و از دین خود دفاع کنند شدند مهاجم ؟ .

ثالثا : یک دولت خارجی از مظلوم حمایت کرده و در نهایت در این جدال کودکان و جوانان غیر نظامی از جماعت غاصب کشته شده اند .

دروغ سوم :

1 : دولت خارجی [ انوشیروان ] از عده ای جانی که مسیحیان را به طرز فجیعی کشتند حمایت کرده است.

2 : کدام مظلوم ؟ خوانندگان لینکی که در بالا گذاشتم را بخوانند تا بفهمند یمنیان چه کار کردند . این فرد که یمنیان را مظلوم میخواند پس :

باید چنگیزخان مغول را هم مظلوم بخواند .

اما از این خبرها نیست . حتی اگر خاندان پیامبر و اهل بیت در این رویداد از عملکرد ایرانیان و دوستانشان مسرور شده باشند برایشان مهم نیست چون دشمنی ایشان با ایرانیان است .

دشمنی کسی با ایرانیان است که بر مزار کورش سجده میکند . حتی یک سند هم برای گفته های خود ارائه نمیدهد .

مشخص می شود که اشک ریختن ایشان هم برای حبشیان 15 قرن پیش اشک تمساح است .

بله ، آنوقت بر مزار کورش سجده زدن و گریه کردن در وفات محمد رضا شاه اشک تمساح نیست ؟ بیاییم و در سوگ انوشیروان مشرک که حبشیان را اینگونه از بین برد گریه کنیم اشک تمساح نیست ؟ میتوانی برای یکبار در عمرتان هم که شده با سند حرف بزنید ؟ .

در بند دوم بر بی اطلاعی خودشان از تاریخ وقایع صحه گذاشته ، اینکه ایشان نمی داند ذویزن از چه زمان وارد معرکه شده و اصلا تا قبل از این وقایع حاکم یمن نبوده  شاید برای ایشان بی اهمیت باشد

ما با سند حرف زدیم و اسکن صفحه کتاب را هم گذاشته ایم . میتوانید با سند حرف بزنید که توانایی اینکار را ندارید .

ولی در سیر وقایع قبل که ایران هیچ تاثیری در ان نداشته نقش ذونواس یهودی بسیار مهم است . اوست که مسیحیان را آتش می زند و نزاع را مذهبی می کند .

ببخشید ، ذونواس یهودی ؟ ما چکار به دینش داشتیم ، پادشاه یمن جنایت میکند و انوشیروان پس از او کمک میکند و فرمان به قتل عام میدهد ، ما به این کار داشتیم ، شما حاشیه میروی برو ، اما مواظب باش به جدول نخوری.

در بند سوم بر ادعای کذب قول دادن انوشیروان به ذویزن تاکید کرده و سند ادعایش را هم نسخه عربی !!!! کامل ابن اثیر ذکر کرده در حالیکه در متن اصلی سند این ادعا را "ابن اثیر جزرى ، تاریخ کامل بزرگ اسلام و ایران ، ترجمه ی عباس خلیلى و ابو القاسم حالت‏ ، ناشر: مؤسسه مطبوعات علمى‏ ، تهران‏ 1371 ، ج ‏5 ، ص 88 - 89 " ذکر شده که تصویرش را در بالا اورده ام و در ترجمه مشخص است که هیچ خبری از قول انوشیروان نیست بلکه انوشیروان از همان ابتدا می گوید که نمی خواهد چنین کاری انجام دهد .

این فرد سندی که آقای سامان ارائه دادند را رد نکرده است و بحث را به حاشیه برده است ، دقت کنید : بازهم دروغ گفت :

https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/14067

گفته آقای سامان :

گفتیم که انوشیروان وعده کرد و به وعده خود عمل نکرد. سند هم ارائه کردیم (از ترجمه الکامل) و سند هم کاملا درست است. میتوانید مراجعه کنید. از متن عربی هم سند میدهیم: ج1 ص 447-448

این دوستان اگر راست می گفتند می بایست صحت ادعایشان را با همان سندی که در مطلب اورده بودند نشان می دادند .

سند ما متن الکامل ابن اثیر است که ارائه دادیم ، سند شما چیست ؟ .

اما ببینیم متن عربی چه می گوید و این پرش از ترجمه فارسی به متن عربی فقط برای سر دواندن است یا  واقعا در متن عربی چیز دیگری نوشته شده است ؟

بازهم دروغی دیگر ، ما مستقیم به متن الکامل ارجاع دادیم اما این فرد با تحریف میخواهد متن الکامل را سانسور کند که در ادامه رسوا خواهد شد .

در صفحه 433 همین منبعی که ذکر شده می خوانیم :

ودخل إلى کسرى معه فأکرمه وعظمه وذکر حاجته وشکا ما یلقون من الحبشة واستنصره علیهم وأطمعه فی الیمن وکثرة مالها، فقال له کسری أنوشروان إنی لأحب أن اسعفک بحاجتک ولکن المسالک إلیها صعبة وسأنظر وأمر بإنزاله فأقام عنده حتى هلک.

مشاهده می فرمایید که کاملا منطبق بر ترجمه ابوالقاسم حالت است و ذویزن سعی داشته انوشیروان را به طمع یمن و اموالش وارد معرکه کند اما انوشیروان در پاسخ گفته است : که من دوست دارم تو را به حاجتت برسانم ولی راه های رسیدن به یمن صعب است و در پایان گفته است : و سانظر   معنای ان مشخص است یعنی بررسی می کنم و پاسخ می دهم .

بار دیگر از این جماعت باید پرسید کجای این نقل حکایت از قول انوشیروان به ذی یزن می کند ؟ وقتی کسی می گوید سانظر یعنی بررسی و کنکاش می کنم یعنی پاسخ و قول داده است ؟

ما میگوییم صفحات 447 و 448 ، این فرد می آید و صفحات قبل را بیان میکند !!!!!!!! یعنی نمیداند که ابن اثیر در اینجا هرچه گفته ادامه این ماجرا را در صفحات 447 و 448 بیان کرده است ؟ یعنی نمیداند که اینها باهم ماجرای یمن را بیان میکنند و حرف ما در الکامل تأیید شده است ، باستان ستای افراطی سند خواستی ، ارائه دادیم چرا به حاشیه میروی ؟. بار دیگر باید از این جماعت پرسید که می فهمید چه میگویید ؟.

اما ایشان سند خود را صفحات 447 تا 448  قرار داده اند به سراغ این صفخات برویم :

 فعاد إلى کسرى فاعترضه یوما وقد رکب فقال له: إن لی عندک میراثا فدعا به کسرى لما نزل فقال له من أنت وما میراثک؟: قال أنا ابن الشیخ الیمانی الذی وعدته النصرة فمات ببابک فتلک العدة حق لی ومیراث فرق کسرى له وقال له بعدت بلادک عنا

در این جا سیف پسر ذی یزن پس از مرگ پدر نزد خسرو انوشیروان می رود و می گوید که میراثی از پدر دارد و اینکه پسر همان شیخ یمانی است که انوشیروان او را وعده یاری داده و در ملک انوشیروان مرده است .

انوشیروان هم همان پاسخ که به پدرش داد به او می دهد که کشور تو دور است و فایده ای برای ما ندارد و او لشکر خود را برای این کار به خطر نمی افکند .

این اصل متن و گزارش سندی است که با تحریف سایت ادیان به این حکایت بدل شده است :

" لذا به دربار انوشیروان پناهنده شد و از او یارى خواست. انوشیروان نیز به او وعده یِ یاری داد. وی به امید این وعده، نزدِ خسرو انوشیروان‏ ماند، ولى انوشیروان‏ به وعده ی خود وفا نکرد تا سرانجام زندگیِ ذو یزن به سر آمد. [1] پس از وی پسرش «سیف بن ذی یزن» از انوشیروان یاری خواست. انوشیروان این بار ....."

بازهم دروغ و تحریف حرفهای ما:

ببینیم متن اصلی صفحه 448 الکامل را :

 

 

 

یعنی داستانی که در کامل به این صورت امده که ذویزن خودش به توصیه فرد دیگری و برای فرار از حبشیان نزد انوشیروان آمد و از او یاری خواست و انوشیروان به او پاسخ داد که موضوع را بررسی می کند تبدیل شده به اینکه 

- انوشیروان به او وعده داده 

- او نه از آوارگی و ترس از دشمن که به دلیل وعده انوشیروان در ایران مانده 

در صفحه 448 کتاب الکامل که سندش را هم آوردیم:

ادعای آقای سامان را کاملا تأیید کرده است، آن وقت به چه جرئتی سخن از تحریف میزند؟ جواب این سؤال را یا باید بدهد و یا باید خود را سجده کنان به مزار کورش رسانده و طلب بخشش کند چرا که آبروی هرچه باستان ستا است را برده.

همه این ادعاها در متن کتاب ابن اثیر نیامده . در ادامه اما ایشان به سخن سیف استناد کرده که به انوشیروان می گوید تو به پدرم وعده دادی که کمکش کنی . فرض کنیم سند داستان ابن اثیر و همه وقایعش کاملا درست باشد . آیا همه ادعاهای شخصیت های داستانش هم درست هستند ؟ آیا همه شخصیت ها هم راستگو هستند .

ببخشید ، شما راست گو هستید ؟ شمایی که حتی شرم داری نام واقعی ات را بگویی ؟ ما از متن الکامل بیان میکنیم این باستان ستا میگوید دروغ است !!!! خب بچه جان ، به چه دلیل دروغ است ؟ جواب بده. این آیا ها را ما برای شما میگوییم که آیا وقتی یکبار دروغش را نشان دادیم ، دو بار نشان دادیم ... دیگر به یک کدام از حرفهایش میتوان اعتماد کرد ؟. ما متن ابن اثیر را آوردیم ، شما با متن دیگری دروغ ابن اثیر را نشان بده ، میتوانید یا نه ؟ سند در برابر سند ، منبع در برابر منبع ، ما سند بیان کردیم شما هم برای اثبات ادعای خودت سند بیان کن ، اینطور منصفانه و علمی نیست ؟ حال که نمیتوانی پس لیاقتت لقب کذاب است. برای اثبات اینکه ابن اثیر دروغ گفته است، سیف دروغ گفته است، سند ؟ یعنی باستان ستایی بی آبروتر از این فرد تابحال ندیدم.

پس لابد باید پس از بیان ادعاهای یهودیان مدینه و مشرکان در همین تاریخ نیز همه دعاوی ذکر شده ایشان را پذیرفت . 

ما اگر یهودیان چیزی گفته اند، با سند آنرا رد میکنیم، حال:

سند توی دروغگو مبنی بر دروغ بودن متن الکامل ؟ سند دال بر دروغ بودن ادعای سیف ؟ سندتان کجاست ؟ سند دال بر دروغ بودن این قسمت از تاریخ طبری ؟

این درحالیست که خود متن کتاب دقیقا مشخص می کند که سیف فقط برای جلب کمک انوشیروان چنین ادعایی را طرح کرده و در اصل داستان که چند صفحه قبل خود این اثیر نقل کرده به صراحت می گوید که انوشیروان هرگز قول به ذو یزن نداده بلکه گفته است موضوع را بررسی می کند . 

ما تصویر الکامل را گذاشتیم اما این فرد جرئت نکرد تصویر الکامل را بگذارد . بازهم اثبات یکی دیگر از دروغهایش .

مشخص شد که تحریف معنایی کاملی صورت گرفته تا انوشیروان را  بدقول و بدعهد بنمایند . سیر روایت نیز با منبع ادعایی کاملا مغایرت دارد 

به این بنده خدا که پاسخ را اورده می گویم شما اگر ذره ای صداقت داشتید و مدعی هستید که بدقولی انوشیروان در سند ادعایی شما روشن است لطف کنید به جای روایت جعلی ساخته خودتان اصل متن را بدون تحریف بیاورید که هرگز چنین نخواهید کرد و اینکه به جای اصل متن ترجمه یا متن عربی آدرسش را می دهید یعنی معترفید به تحریف و کذب بودن ادعایتان

بنده خدا، چند خط بالاتر تصویر متن الکامل را هم گذاشته ایم، چشمهایت می بیند؟.

در بند چهارم در پاسخ اینکه کلمه راهزن را تحریف کرده است نه جواب داده ونه سندش را ارایه داده ، در مطالب بالا گفته شد که در اسناد تاریخی متواتر ذکر شده که این لشکریان زندانیان و مجرمان بوده اند . اینکه این جماعت از کجا فهمیدند که جرم ایشان راهزنی بوده خدا عالم است ولی کماکان هیچ سندی ارایه نداده اند و مشخص است که این هم از داستان پردازیها و دروغ بافیهایشان است . قبلا گفتیم که سندشان که ادعا کرده اند از کتاب مصطفى عبدالله چلپى ، تقویم التواریخ‏  است چیست . یعنی :

اولا انچه آورده اند اصلا در متن کتاب چلبی نیست بلکه اضافات مصحح فارسی ان هم به نقل از یک دایره المعارف گمنام است 

ثانیا : در همین متن بی سند که از یک دایره المعارف بی نام و نشان اورده شده هم هیچ خبری از داستان راهزنی و سرقت نیست . 

این ادعای راهزن بودن از آقای سامان بود و ما نیز منتظر پاسخ ایشان هستیم.

البته ترجیح داده اند از کنار موضوع کتاب چلبی و متنی که اصلا مربوط به این کتاب نیست و  پاورقی مصحح است!!!! هم بگذرند چون پاسخی ندارند و نمی توانند این گاف را بپوشانند . همین متن را هم به روش تحریف گرانه اشان قلع و قمع کرده اند :

-  کلمه "مجرمین " را با کلمه "راهزنان" جابجا کرده  ، عبارت "- که به جرم شرارت در زندان بودند -" را جایگزین "مجرمینی که به همین مقصود از زندان آزاد شدند" کرده ، به کلمه ایرانیان "راهزنان" را افزوده تا بر مطلب کذب راهزن بودن ایرانیان تاکید کند . عبارت " که بر ضد استیلای حبشیان قیام کرده بودند " را حذف کرده تا از این عبارت کوچکترین مفهوم مثبتی به نفع یمنی ها و ایرانیان به ذهن خطور نکند 

... ؟ زرتشتی که تصویر و سند از ما میخواهید ، سندت کو ؟ چرا روی هوا حرف میزنی؟ الان سند خودت دال بر تحریف ادیان نت کجاست ؟.

عجب سندی !!!!!!

- در بخش پنجم می گوید  که ما ایشان را به خطا به  طرفداری ابرهه و حبشیان  متهم کرده ایم برای اینکه مشخص شود این سخن ما درست است یا خطا کافی است به متن مقاله این جنابان مراجعه کنید . بینیم برای ایرانیان و انوشیروان و زردشتیان چه کلمات و عباراتی به کار برده اند و برای حبشیان و طرف مقابل چه عباراتی از یک طرف هلستیوس پادشاه حبشه که یک مسیحی متدین بود   و سیاهپوستانی (که گناهکار بودن همه آنان هیچ گاه ثابت نشد) و زنان بی گناهی که شکمشان پاره شده و برده های بی پناهی که به انها ظلم می شود و در طرف دیگر ایرانیان راهزن  با نماینده سرکوب گر یک پادشاه نژاد پرست با همراهی سیف ابن ذی یزن وحشی ، ستمگر و بی رحم 

تا الآن که یک کلمه هم نتوانسته حرف خود را اثبات کند.

در این بین بی طرفی !!!! این سایت حکم می کند که در تحریف مطالب کتابهایی که به عنوان سند اورده مثلا قیام یمنی ها بر ضد حبشی ها را سانسور کند و اصلا هم کاری به این نداشته باشد که ملک یمن متعلق به یمنی ها و حمیری هاست و حبشی ها مهاجم و غاصب هستند .

به حبشیان میگویید غاصب ؟ بر میگردیم به ابتدای ماجرا :

جنگ را چه کسی آغاز کرد ؟ : پادشاه یمن . چه کسی مسیحیان را به طرز فجیعی کشت ؟ : پادشاه یمن . آنوقت حبشیان شدند مهاجم ؟ آنهایی که آمدند و از دین خود دفاع کنند شدند مهاجم ؟ .

انوشیروان به چه حقی دخالت کرد ؟ مسیحیان را به طرز فجیعی کشتند انوشیروان مشرک به چه حقی دخالت کرد ؟ اگر یمنیان خود می آمدند و درست دفاع میکردند بحثش جدا ، انوشیروان مشرک به چه حقی دخالت کرد و دستور به قتل عام داد ؟ به چه حقی ؟ .

در توصیف این سایت  مردمان بومی یمن به جرم دوستی ایرانی ها با وجود اینکه به کشور و جان و مال و ناموسشان تجاوز شده گناهکار و باطل هستند و حبشی ها و ابرهه به لطف دشمنی و جنگ با ایران و ایرانی متدین و مظلوم جلوه داده می شوند .

تحریف کننده ترین انسانی که تابحال دیده ام ، چنان دروغی گفته است که به لطف خدا بطلانش را پیشتر اثبات کردیم اما بازهم عین آب خوردن آمده و بدون رد کردن یک کلمه از حرفهای ما ، بازهم ادعای کذب خویش را مطرح کرده است :

تجاوز به جان و مال یمنیان ؟ سند ؟ خوانندگان قسمت دوم این لینک را که پاسخ ما است و این باستان ستا نتوانست ردش کند را ببینید :

http://offer13.blog.ir/post/114

اگر بخواهد طبق تاریخ طبری بگوید حبشیان جنایت کرده اند که طبق همان تاریخ طبری جنایت وحشیانه یمنیان اثبات شده است ، البته در تاریخ یعقوبی هم هیچ خبری از جنایت حبشیان نیست ؛ این باستان ستای بد بخت بد دروغی گفته است که هیچ راه فراری هم ندارد .

در بخش ششم پاسخ ایشان همان جواب همیشگی این جماعت را داده که اگر مطالب طبری به نفع ما بود صحیح و اگر خلاف نظر ما بود جعل و کذب است . می گوید که ما دلیل برای رد سند طبری نیاورده ایم . اما متن نوشته بنده حاوی دلیل هایی به شرح زیر است :

- گفته ام چگونه نقل مستقیم طبری از وقایع بعد از اسلام را رد می کنید و نقل غیر مستقیم او به استناد کتب یونانی و .... را تایید ؟

کذاب ، ما گفته ی طبری را در مواقعی که خلاف حقیقت گفته است ، با سند رد میکنیم (هماننده بررسی وثاقت راویان)، اما در اینجا اتفاقاً سندی بر رد ادعای طبری درباره جنایت یمنیان نیست و البته با اسناد دیگر ، تأیید هم میشود . خب ، سند تو کو ؟ گلم ، بچه جان ، باستان ستای تحریف کن ، سندت دال بر رد ادعای طبری کجاست ؟ کو ؟ .

حرف آقای سامان :

تاریخ طبری را در سایت توضیح دادیم و بارها گفتیم که الزاما همه مطالبش صحیح نیست. اگر کسی معتقد است که گفتار طبری درباره حوادث یمن صحیح نیست خوب دلیل بیاورد. وبلاگ نویس مذکور شخصاً بر حوادث یمن صحه گذاشته است. پس بحثی نمیماند. آنچه طبری درباره حوادث تلخ یمن گفته صحیح است و بهترین سند بر صحت حرفهای او حضور ایرانیان در یمن تا سالهای طولانی پس از آن اتفاقات است.

کجاست دلیلت ؟ دلیلت کو بر رد ادعای طبری ؟ ما برای مطالب دیگر طبری اگر بخواهیم ردش کنیم ، دلیل ارائه میدهیم ، سند محکم ارائه میدهیم ، دلیل و سند تو کجاست ؟ .

- گفته ام نقل طبری ازتاریخ ایران در جای بسیاری اشتباه و منطبق بر اساطیر بوده است 

بله ، طبری از تاریخ ایران بر پایه اساطیر نقل میکند اما تا به اسلام و عرب میرسد میشود واقعی !!!!!!!! این باستان ستا یک سند هم ارائه نداده است ، این بیچاره معلوم نیست چه میزند که این بلوفها را از خود در می آورد ؛ حال ، این میشود بیان حال این باستان ستا :

اگر مطالب طبری به نفع من باستان ستا و درباره اسلام و عرب بود صحیح و اگر خلاف نظر من کذاب و درباره ایران بود جعل و کذب است .

آیا این گفته فوق ، ادعای این باستان ستا نیست که روی هوا مطالب طبری را درباره تاریخ ایران زیر سؤال می برد ؟ .

- گفته ام کدام عقل سلیم باور می کند شاه یمن اول شکم زنان حبشی را بدرد و بعد جوانان ایشان را با نیزه در جلو و عقب خودش قرار دهد !!!

کدام عقل سلیم ؟ شما مگر میدانید عقل چیست ؟ ما از سجده به مزار کورش حرف نزدیم و دخمه گذاری را هم منکر نشدیم [ این باستان ستا در جایی منکر دخمه گذاری در وندیداد شده بود ، اینقدر نابینا و بی مطالعه است ] که سخن از عقل سلیم میزنید ؛ نمونه های مشابه دیگری هم در تاریخ دال بر قتل و غارت شبیه به این در زمانهای دیگر بوده است ، خوب دقت کنید خوانندگان :

این فرد حالا که دید هیچ دلیل نقلی ندارد بر رد سخن ما ، سخن از عقل میزند !!!! گویی پادشاه یمن معصوم و پیامبر بوده است ، گویی این فرد در آنجا بوده و تمام وقایع را دیده است ، باید با این باستان ستا چکار کرد ؟ کجاست دلیل نقلی اش بر اثبات حرفهایش ؟ ما سند ارائه دادیم اما این باستان ستای افراطی چه ؟ سخن از عقل سلیم میزند !!! جهل تا چه حد ؟ کم نیستند جنایتهای مشابه در تاریخ بنابراین اینکه پادشاه یمن هم اینکار را کرده باشد بهیچ عنوان تاریخ آنرا رد نمیکند.

اینها دلیل نیست ؟ گفته است بنده حوادث یمن را صحه گذاشته ام .

آیا کسی که منکر متن تاریخ طبری و الکامل میشود صحه نگذاشته است روی وقایع یمن ؟ .

متعجبم از این همه بی آزرمی . گفته ام در اینکه انوشیروان وهرز را به کمک یمنی ها فرستاد شکی نیست ولی جزئیات و ادعاهای مسیحیان و دشمنان ایران و مهم تر از همه تحریف های آشکار سایت ادیان را در کجا تایید کرده ام ؟!!!

ببخشید ، روی چه حساب میگویید انوشیروان وهرز را به کمک یمنی ها فرستاد ؟ همان منابعی که اینرا میگویند ، جنایت ها را هم بیان میکنند ،  این  نمیشود یک انسان یک قسمتی از تاریخ را قبول کند و قسمت دیگر را بی هیچ دلیلی زیر سؤال ببرد.

اما دلیل ایشان بر تایید مطالب کتاب طبری این است که ایرانی ها در یمن بوده اند ؟ بودن ایرانی ها در یمن یعنی انوشیروان و ایرانی ها در یمن جنایت و بیداد کرده اند ؟

آدم نابینا ، متن تاریخ طبری به جنایات وهرز و دستور قتل عام انوشیروان اشاره کرده است ، تا کی میخواهید تحریف کزده و دروغ بگویید؟. این کذاب ، فرمان انوشیروان را نمیخواهد ببیند ، جنایات وهرز را که تاریخ به آن گواهی میدهد را نمیخواهد ببیند ، چقدر نابیناست :

پس بودن تازیان در ایران هم یعنی همه جنایات منتسب به ایشان حقیقت دارد .

سند ؟ ما حرف خود را با سند زدیم ، سندت کجاست ؟.

در بخش اخر به موضوع جغرافیدان اندلسی به نام حمیری پرداخته و مدعی شده چون نام او برگرفته از حمیر است پس لابد یمنی است . 

حتی در اینجا هم اشتباه کرده است و حمیر قبل از اینکه مانند امروز نام محلی باشد نام  قومی بوده است و استناد منطقه حمیر هم به همین قبیله بوده . خود حمیری در کتابش  می گوید : من دخل ظفار فلیتکلم بلغه حمیر   هرکس وارد ظفار شود باید به زبان حمیر سخن گوید  ص 404 در ص 403 در تعریف منزقه ظفار انرا پایتخت ملوک حمیر می خواند ( طبق نظر این جنابان پس یعنی پایتخت شهر حمیر ظفار است !!!!!). در حقیقت حمیر مانند کرد و لر از اقوام یمن است .

ما تنها گفتیم حمیری اصالتا یمنی بوده است و در تاریخ طبری هم به اینکه حمیر از قبایل ساکن یمن بوده اند تصریح شده است ، حرف ما را تحریف میکنید؟.

دلیل قطعی اینکه حمیر حداقل در زمان حمیری نام شهر و محل نبوده اینکه در همین کتاب الروض المعطار که دایره المعارف جغرافیایی است نام شهرها و محل ها به ترتیب حروف الفبایی آمده است و اما از نام حمیر خبری نیست !!!! یعنی از نظر حمیری که  در کتابش نام  تبریز و نیشابور و قم .... را آورده ، حمیر نام مکان جغرافیایی نیست .

ما گفتیم حمیر از قبایل یمن بوده و حمیری هم اصالتا یمنی است، چرا حرف ما را تحریف میکنید ؟.

دیگر اینکه آیا نام عالم و دانشمند و .... را شنیده ایدکه مثلا اینگونه باشد آیت الله تبریزی قمی ، حجت الاسلام یزدی تهزانی !!!!!

اینها دال بر ریشه جغرافیایی اصالت فرد است ، مگر اینکه دلیل دیگری داشته باشد اما عمدتاً این پسوندها یا اصالت فرد را مشخص میکنند یا چون در آن منطقه ساکن بوده است این لقب را به وی داده اند . اینها را که دیگر بچه ها هم میدانند .

در میان اصحاب ائمه نام دو عالم قمی است با نامهای محمد بن عبدالله بن جعفر حمیرى قمى و عبدالله بن جعفر حمیرى قمى که از اصحاب امام یازدهم شیعیان هستند . خوب این بندگان خدا بالاخره اهل قم هستند یا اهل حمیر ؟

جهل این فرد حد و مرزی ندارد :

1 : اولاً که پسوند « قمی » تنها برای محمد بن عبدالله اثبات شده و شاید بتوان گفت قطعی است و برای عبدالله بن جعفر اثبات نشده است . و البته این لقب قمی را انهم بعد از پسوند حمیری به آنان داده اند [ چشمهای کورَش پسوند حمیری را نمی بیند ] و دوما همان هم بخاطر ساکن قم بودنشان است . نام غالب این دو تن « محمد بن عبدالله بن جعفر حمیرى و عبدالله بن جعفر حمیرى » بوده است جاهل .

2 : دوماً که هیچ کجا گفته نشده است که اینها اصالتاً قمی اند و تنها میدانیم در قم ساکن بوده اند و حرف ما که با دلیل بیانش کردیم این است که حمیری یعنی فرد اصالتاً یمنی است ، همین:

اصالتا یمنی

این افرادی که توی بیچاره گفتی ، ساکن قم بودند و کسی نگفته است اصالتاً قمی بوده اند که ادعای ما رد شود.

 

درباره عبدالله جعفر حمیری همچنین بخوانید :

 

«حمیری» منسوب به حمیر است و حمیر آن گونه که در کتب لغت ذکر شده، نام محلی در غرب صنعا (مرکز یمن) و نیز نام پدر قبیله‌ای است. [ منبع : قاموس اللغه، ج 2، ص 14. ]

در مجمع البحرین [ مجمع البحرین، ماده حَمَرَ. ] می‌‌‌خوانیم «ابوقبیله فی الیمن کان منهم الملکومک فی الزمن القدیم»، نام پد قبیله‌ای در یمن است که در قرن‌های گذشته پادشاهانی از آن ظهور کرده‌اند. بنابراین اجداد عبدالله بن جعفر حمیری از اهل یمن بوده‌اند. البته به عبدالله بن این دلیل که برخاسته از قم بود، لقب «قمی» نیز داده بودند [ منبع : رجال نجاشی، ص 152 و فهرست شیخ، ص 102.] و مشهورترین کنیه‌اش را «ابوالعباس» دانسته‌اند. [ همان، ص 152 و فهرست شیخ، ص 102. ]

 

اثبات شد که حمیری یعنی فرد اصالتاً یمنی است ؟ ما با سند حرف زدیم اما این فرد یک سند هم نتوانست ارائه دهد .

 

درباره محمد بن عبدالله بن جعفر حمیری قمی :

 

نامش محمد، کنیه اش ابوجعفر و معروف به «حِمْیَرى قمى» است.(1)

حمیرى اهل قم و منسوب به قبیله اى در یمن به نام «حِمْیَر» است. در مجمع البحرین مى خوانیم: «حمیر پدر یکى از قبائل یمن است که از آنان پادشاهانى در آن سرزمین به سلطنت رسیدند».(2)

صاحب لسان العرب چنین مى نگارد: «حمیر بزرگ خاندان طائفه حمیر بود و او حمیر بن سبأ است».(3)

دکتر محمد معین در کتاب ارزشمندش مى گوید: «حمیر شهر و ناحیه اى در یمن که در مغرب شهر صنعاى امروزى است».(4) و حسن عمید مى نویسد: «حمیر یکى از قبائل معتبر عرب قحطانیه که در یمن سکونت داشته و دولت هاى کوچکى تشکیل داده اند، مهمترین دولت هاى آنان یکى دولت سبأ و دیگرى تبایعه بود که در قرن ششم میلادى منقرض شده اند».(5)

به هر صورت حمیر چه نام قبیله یا اسم منطقه و شهرى در یمن باشد، برخى از خاندان حمیرى از یمن - بنابر عللى که در جاى خود باید مورد تحقیق قرار گیرد. - به قم آمدند و کم‌کم سلسله معروف حمیرى در این شهر پا گرفت که یکى از معروفترین آنان همین محدث بزرگوار است و دیگرى پدر عظیم‌الشأن او که از بزرگان و عالمان قم به حساب مى آمد.

(1). رجال نجاشى، ص 251، فهرست شیخ طوسى، ص 156، خلاصه علامه، ص 157؛ وسائل الشیعه، ج 20، ص 339 و...

(2). ماده حَمَرَ.

(3). لسان العرب، ج 3، ص 329.

(4). اعلام، ج 2، ص 68.

(5). فرهنگ اطلاعات، حسن عمید، ص 382.

 

اما جالب تر از این مطلب سایت بریتانیکا در مورد حمیر است که در همان ابتدا گفته که ایشان قبیله ای از یمن هستند originally, an important tribe

1 : اولا که سند ارائه دادیم که نام منطقه ای هم در یمن میتواند باشد و در آن اختلاف است .

2 : نابینا ، حرف ما اصـــــالــــــتـــــاً یمنی بود ، همین ، و این حرف ما با همین سایت بریتانیکا کاملاً تأیید میشود .

حالا که مشخص شد حمیر نام قبیله و قومی است

که نشان دادیم مشخص نشد و این فرد دروغ گفته است و حمیر میتواند نام منطقه ای در یمن نیز باشد .

پس باید پذیرفت که انتساب فردی به قبیله ای یمنی  بعد از 7 قرن از گذشت اسلام چگونه می تواند مستند یمنی بودن آن فرد باشد ؟

ما چه گفتیم :

حمیر از قبایل یمن است .

حمیری یعنی فرد اصالتاً یمنی است .

دیگر مشکلی هست؟ .

به طور مشخص بعد از گذشت دو یا سه نسل یعنی کمتر از 120 سال دیگر هیچ کس نه زبان و نه لهجه اجدادش را نمی شناسد و موطنش  تغییر می یابد

ما چه گفتیم :

اصالتاً یمنی است، می فهمید اصالت و ... یعنی چه ؟ اصالت یعنی همین که فردی اجدادش به یمن برگردند میتوان گفت اصالتا یمنی است و البته پسوند نام حمیری هم بر این فرد است که دلیل این ادعاست .

ببخشید شما با حمیری حرف زدید ؟ این ادعای کذب « هیچ کس نه زبان و نه لهجه اجدادش را نمی شناسد » از کجا در آوردید ؟ از کجا ؟ .

 

و اگر اینگونه نیست پس لابد آیت الله خمینی اصالتا هندی است علی رغم اینکه سالها از مهاجرت پدر و پدربزرگش به ایران گذشته و اکنون نوادگان ایشان را هم باید اصالتا هندی دانست !!! یا بسیاری از رجال ایرانی را باید اصالتا لبنانی و عراقی دانست !!!! 

ما میگوییم اصالتاً ، اصالت یعنی ریشه فرد به انجا بر میگردد ، امام خمینی سید بوده است اصالتش به امام کاظم (علیه السلام) میرسد ، آخر به شمای بی مطالعه من چه بگویم؟ می فهمید اصالت یعنی چه یا نه؟ برای بار صدم :

ما گفتیم اصالتاً یمنی بوده است . همین .

اما اصل داستان این است که دوستان جاعل فریب همین اطلاعات اشتباهشان را خورده اند و گمان کرده اند چون نام نویسنده حمیری است لابد به اسناد قدیم یمن دسترسی دارد و می توانند مدعی شوند که یک یمنی که اجدادش 700 سال پیش از یمن به آفریقا رفته اند

سند دال بر اینکه اجداد حمیری از 700 سال قبل از وی به آفریقا مهاجرت کرده اند؟ سند؟.

 

و خود در افریقا و اندلس زندگی کرده را می توانند مستند جعلیاتشان در مورد وقایع تاریخی یمن قرار دهند .

خوب است ما از تواریخ طبری و یعقوبی و ابن اثیر هم نقل کردیم ؛ گویا این فرد کذاب نفهمیده است که ما گفته حمیری را در تأیید گفته خود آوردیم .

 

نویسنده ای که در دایره المعارف جغرافیایی اش بعضی روایات تاریخی را بدون ذکر سند و به صورت کامل از سایر کتب تاریخی  مانند تاریخ ابن خلدون و ابن اثیر و طبری اقتباس کرده و از نظر زمانی هم کتابش هیچ تقدمی بر سایر اسناد ندارد .

1 : رد گفته های حمیری درباره یمن و انوشیروان ؟ سند ؟ رد گفته های حمیری ؟

2 : حمیری خود ابداً نگفته است که گفته هایش را درباره یمن و انوشیروان از طبری و ... اقتباس کرده است ، آنوقت توی کذاب روی چه حسابی این تهمت را به وی میزنی ؟ سندت کجاست ؟ . این ادعای پوچ عین این می ماند که من بگویم جاذبه وجود دارد و فردی بگوید تو از خودت نمیگویی بلکه از نیوتون نقل میکنی و بنابراین چون تنها نیوتون گفته است پس جاذبه هم کذب محض است !!!!!!!!. تهمت این باستان ستا بر چه اساس است ؟ .

هر عقل سلیم به سستی این ادعا پی میبرد وقتی از همان کتاب سند و توضیحات زادگاه و محل زندگی او ذکر شد . دروغ دیگر ایشان ذکر عبارت اسناد قدیم یمن در نقل ادعاهای حمیری بود .

خوب شد که نشان دادیم که این حرفهایش کذب محض است .

معلوم نشد این اسناد قدیم یمن از کجا آمده ؟

درباره این قسمت ، آقای سامان باید پاسخ بدهند.

مشخصا تحریف و اضافات همین جماعت است که از این شیرین کاریها بسیار می کنند . چرا از این اسناد در کتاب خود حمیری خبری نیست ؟ در هیچ کجای دیگر هم خبری نیست جز ذهن تحریف گر و داستان ساز غالیان

تاریخ طبری - یعقوبی - ابن اثیر و ... نیز ما نقل کردیم ، گویا از نظر این فرد سند، تنها سند ازدواجی است که اجدادش با محارم خود انجام میدادند.

ما حرف خود را با استناد به تواریخ طبری و ... و کتاب حمیری بیان کردیم اما این فرد چه ؟ یک سند توانست برای گفته های خود ارائه دهد ؟ خیر.

حال ، تحریف گر چه کسی است ؟ غالی چه کسی است ؟ بی مطالعه چه کسی است ؟ همین پست را دوباره بخوانید تا بشناسید این زرتشتی افراطی را.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۵/۰۵

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی