مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم
آخرین نظرات

جبال و اوتاد

يكشنبه, ۲۲ فروردين ۱۴۰۰، ۱۲:۱۲ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

 

در ابتدا این آیات قرآن را مشاهده کنید:

 

أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهَادًا ﴿۶﴾
انصاریان: آیا زمین را بستر آرامش قرار ندادیم؟
خرمشاهی: آیا زمین را زیرانداز نساخته‏ ایم؟
فولادوند: آیا زمین را گهواره‏ اى نگردانیدیم
قمشه‌ای: آیا ما زمین را مهد آسایش خلق نگردانیدیم؟
مکارم شیرازی: آیا ما زمین را محل آرامش (شما) قرار ندادیم ؟
 
وَالْجِبَالَ أَوْتَادًا ﴿۷﴾
انصاریان: و کوه ها را میخ هایی [برای استواری آن؟]
خرمشاهی: و کوهها را مانند میخها
فولادوند: و کوهها را [چون] میخهایى [نگذاشتیم]
قمشه‌ای: و کوهها را عماد و نگهبان آن نساختیم؟
مکارم شیرازی: و کوهها را میخهای زمین ؟
 
وَخَلَقْنَاکُمْ أَزْوَاجًا ﴿۸﴾
انصاریان: و شما را جفت هایی [به صورت نر و ماده] آفریدیم،
خرمشاهی: و شما را به صورت جفتها[ى گوناگون‏] آفریده‏ایم‏
فولادوند: و شما را جفت آفریدیم
قمشه‌ای: و شما را جفت (زن و مرد) آفریدیم.
مکارم شیرازی: و شما را به صورت زوجها آفریدیم.

سوره نبأ

 

وَفِرْعَوْنَ ذِی الْأَوْتَادِ ﴿۱۰﴾
انصاریان: و با فرعون نیرومند که دارای میخ های شکنجه بود؟
خرمشاهی: و فرعون صاحب سپاه‏
فولادوند: و با فرعون صاحب خرگاه ‏ها [و بناهاى بلند]
قمشه‌ای: و نیز فرعون (و فرعونیان) را که صاحب قدرت و سپاه بسیار بود (چگونه به دریای هلاک غرق نمود).
مکارم شیرازی: و فرعونی که قدرتمند و شکنجه گر بود.

سوره فجر

 

کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَعَادٌ وَفِرْعَوْنُ ذُو الْأَوْتَادِ ﴿۱۲﴾
انصاریان: پیش از اینان نیز قوم نوح و عاد و فرعون که از تمام ابزار حاکمیت برخوردار بودند [پیامبران را] انکار کردند؛
خرمشاهی: پیش از آنان قوم نوح و عاد و فرعون صاحب سپاه، تکذیب [پیامبران را] پیشه کردند
فولادوند: پیش از ایشان قوم نوح و عاد و فرعون صاحب [عمارت و] خرگاهها تکذیب کردند
قمشه‌ای: پیش از این مشرکان هم قوم نوح و طایفه عاد (قوم هود) و فرعون (و فرعونیان) صاحب قدرت نیز تکذیب (پیغمبران خدا) کردند.
مکارم شیرازی: قبل از آنها قوم نوح و عاد و فرعون صاحب قدرت (پیامبران ما را) تکذیب کردند.

سوره ص

 

خَلَقَ السَّمَاوَاتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا وَأَلْقَى فِی الْأَرْضِ رَوَاسِیَ أَنْ تَمِیدَ بِکُمْ وَبَثَّ فِیهَا مِنْ کُلِّ دَابَّةٍ وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَنْبَتْنَا فِیهَا مِنْ کُلِّ زَوْجٍ کَرِیمٍ ﴿۱۰﴾
انصاریان: آسمان ها را بدون ستون هایی که آنها را ببینند، آفریده و در زمین کوه هایی استوار افکنده است تا شما را نلرزاند و به اضطراب نیندازد، و در آن از هر جنبنده ای پراکنده کرده است، و از آسمان آبی نازل کردیم پس [به وسیله آن] از هر نوع گیاه نیکو و با ارزش در آن رویاندیم.
خرمشاهی: آسمانها را بدون ستونهایى که ببینید پدید آورد، و در زمین کوهها بیفکند تا شما را نجنباند، و در آن از هرگونه جانورى پراکند، و از آسمان آبى فرو فرستادیم، آنگاه در آن از هر گونه‏اى ارزشمند رویاندیم
فولادوند: آسمانها را بى‏ هیچ ستونى که آن را ببینید خلق کرد و در زمین کوههاى استوار بیفکند تا [مبادا زمین] شما را بجنباند و در آن از هر گونه جنبنده‏ اى پراکنده گردانید و از آسمان آبى فرو فرستادیم و از هر نوع [گیاه] نیکو در آن رویانیدیم
قمشه‌ای: (سقف رفیع) آسمانها را بی‌ستونی که به حسّ مشاهده کنید خلق کرده و کوههای بزرگ را در زمین بنهاد تا شما را نجنباند و در روی زمین انواع مختلف حیوانات را منتشر و پراکنده ساخت، و هم از آسمان آب باران فرود آوردیم و به آن آب در روی زمین نباتات پرفایده برویانیدیم.
مکارم شیرازی: آسمانها را بدون ستونی که قابل رؤ یت باشد آفرید، و در زمین کوههائی افکند تا شما را به لرزه در نیاورد، و از هر گونه جنبنده روی آن منتشر ساخت، و از آسمان آبی نازل کردیم، و به وسیله آن در روی زمین انواع گوناگونی از جفتهای گیاهان پر ارزش رویاندیم.

سوره لقمان

 

منبع: پارس قرآن

 

و اما مسئله چیست؟:

کلمه اوتاد در حالت کلی اینطور معنا میشود:

«اوتاد» جمع «وَتِد» یا «وَتَد» و در اصل به معنای تکه چوب یا فلزی بوده است که برای بستن طناب خیمه در زمین فرو می‌کرده‌اند و موجب پایداری و استواری آن می‌شده است. با توجه به این معنا، در زبان عرب به هر چیز که مایة پایداری و استواری چیز دیگری می‌شود، اوتاد گفته می‌شود. چنان که کوه‌ها را اوتاد زمین، دندان‌ها را اوتاد دهان و رؤسا و بزرگان را اوتاد شهرها می‌نامند. (دائرة المعارف بزرگ اسلامی، چاپ اوّل: تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، 1380، ج10، ص410، همچنین ر.ک: لغتنامه (دهخدا)، ج3، ص3620، ماده اوتاد؛ سید مصطفی حسینی دشتی، معارف و معاریف: دایرة المعارف جامع اسلامی، چاپ سوم: تهران مؤسسه فرهنگی آرایه، 1379،ج 2 ص 637) به نقل از وبسایت پرسمان

ولی به معنای خاص، کلمه اوتاد برای میخ بکار میرود، برای دیدن صورتهای مختلف آن بنگرید به اینجا. در قرآن این کلمه به دو صورت بکار رفته است که یکبار برای کوهها و بار دیگر برای فرعون بیان شده است، بهمین دلیل در رابطه با اطلاق اوتاد به کوهها دو احتمال پیش روی ماست:

نخست اینکه مشابه فرعون، برای کوه ها نیز تنها مربوط به بلندی و بزرگی آنان باشد و منظور قرآن در اینجا خدا شناسی است آنچنان که در آیات بعد سوره نبأ خداشناسی به چشم میخورد و معجزه علمی مشاهده نمیشود ولی مبرهن است که بر خلاف علم هم نیست.

دوم این است که در اینجا قرآن بسیار جلو و بالاتر از علم بشر در زمان نزول خود سخن گفته و این یکی از اعجاز علمی قرآن است. از آیه قبل که خداوند زمین را مایه آرامش انسان قرار داده است (که اشاره به بحث حیات و نعمات دیگری است که در سیاراتی که می شناسیم وجود ندارد و حداقل تا جایی که ولو با کاوشگر بدان دسترسی داریم این نعمات وجود ندارند) و آیه سوره لقمان استنباط میشود که تشبیه کوهها به اوتاد هم مربوط به همین نعمت آرامش در زمین است [لازم به ذکر است که سه مدل کوه بر اساس روشی که بوجود آمده است بیان میشود (بنگرید به اینجا) و بعنوان مثال شاید کوهی که بر اثر مواد آتشفشان بوجود آمده خاصیت کوه های دو نوع دیگر را نداشته باشد ولی اکثریت قریب به اتفاق کوه ها شامل این احتمال میشوند].

تشبیه کوه به میخ از دو جهت قابل بیان است:

نخست آنکه کوهها مانع از ایجاد بسیاری از لرزش ها و زلزله ها هستند بگونه ای که اگر نبودند آرامش از انسان بواسطه زلزله ها و ... گرفته میشد (مگر اینکه زلزله ای آنقدر شدید باشد که کوهها نتوانند جلوی آن را بگیرند) و بنابراین در ثابت نگاهداشتن صفحات پوسته زمین نقش مهمی دارند [مشابه میخی که بعنوان مثال صفحه چوبی را نسبت به زمین ثابت نگاه میدارد].

دوم اینکه مشابه آنچکه از کوه در روی زمین دیده میشود در زیر زمین نیز وجود دارد [هماننده میخ که در زیر سطحی که قرار دارد فرو رفته است].

از کنار هم قرار دادن دو مشابهت فوق یعنی داخل زمین فرو رفتن و ثابت نگهداشتن پوسته زمین، استفاده از میخ برای کوه تمثیل کاملاً مناسب و علمی است.

ممکن است چون نام میخ و کوه آمد پس حتماً ابتدا این شکل را تصور کرده اید:

 

سپس مشابه این چنین چیزی را در داخل زمین:

 

در قدم آخر ابعاد میخ فوق را چندین برابر بزرگتر و جنس آنرا نیز به سنگ تغییر داده و در نتیجه چون این چنین چیزی وجود خارجی ندارد خود را مفتخر به داشتن نشان آزاد اندیشی و روشنگری میکنید!! براستی چقدر باید آدمی متعصب و خام باشد؟. جدای از انواع مختلف میخ (بنگرید به اینجا و اینجا) که یقیناً با تصورات ابتدایی ما هیچگونه همخوانی ندارند اما وقتی شما از مثالی برای درک بهتر استفاده میکنید منظورتان عین هم بودن است یا مشابهت؟ مثلاً وقتی به کسی میگوییم مشابه انیشتین هستی یعنی سبیل و موهایش عین انیشتین است و اهل آلمان میباشد و ...؟ و یا تنها قسمتی از ویژگی های انیشتین مد نظرمان است؟ مثلاً اگر بگوییم پروفسور حسابی شبیه نیوتون است چون محاسنش را تراشیده این مثال را زده ایم؟؟!!! یا بخاطر دانشش؟ بنابراین باید دید مراد قرآن از تمثیل میخ چیست و آنچنان که از آیه قبل و آیه سوره لقمان بر می آید مربوط به حفظ آرامش و وجود بخشی از آن در زیر سطح زمین است و این مهم برمیگردد به دو شباهتی که بیان کردیم.

در رابطه با وجود داشتن قسمتی از کوه در زیر زمین بیایید ببینیم علم زمین شناسی در اینباره چه میگوید:

بنظرتان اگر یک میخ را در زمین فرو کنیم قسمت عمده آن زیر سطح زمین قرار میگیرد یا روی آن؟!.

 

 

ژرژ گاموف در رابطه با قسمت زیر زمین کوه ها نه فرض یا نظریه خود که از دانش زمین شناسی و مشاهدات و بدیهیات مربوط به آن سخن گفته است بنابراین به آن نمیتوان بر اساس فرضیه و نظریه خدشه وارد کرد. برای اطلاعات در رابطه با جلوگیری کوه ها از لرزش زمین و ربط آن با قانون اول نیوتون هم بنگرید به اینجا.

البته اگر رفرنس علمی میخواهید به لینک دانشگاه توئنته هلند بنگرید (اینجا) چنانچه در ابتدای آن گفته میشود:

According to the research of Professor Mark van der Meijde, mountains influence the impact of earthquakes. It was already known that the topography of an area has an influence on earthquakes but the major influence on local level is new. The mountains can reduce the power of quakes but also send them to certain places, making them more powerful than expected.

طبق تحقیقات پروفسور Mark van der Meijde ، کوه ها بر ضربه زمین لرزه ها تأثیر میگذارند. قبلاً اینطور [تصور] میشد که توپوگرافی ناحیه در زمین لرزه اعتبار دارد اما تأثیر عمده در منطقه، محلی جدید است. کوه ها می توانند قدرت لرزه ها را کاهش دهند، اما همچنین آنها را به مکان های معینی بفرستند و قدرت آنها بیش از حد انتظار باشد.

 

در ادامه متن میخوانیم:

Earthquake in Kathmandu

The research started after the earthquake in Kathmandu (Nepal) in 2015. More than 100,000 people were expected to die, but in the end ‘only’ around 1,700 people in Kathmandu and 11,000 throughout Nepal died as a result of the earthquake. A lot of research was done, but so far there was no clear answer as to why there were so few victims.

زلزله در کاتماندو

طبق تحقیقات پس از شروع زلزله در کاتماندو [واقع در نپال] در سال 2015. بیش از صد هزار نفر تخمین زده میشد که بمیرند، اما تنها در حدود 1700 نفر در کاتماندو و یازده هزار نفر در سراسر نپال در اثر زلزله مردند. تحقیقات زیادی در رابطه با چرایی تعداد کشته شدگان انجام شده است اما پاسخ روشنی داده نشده است.

Van der Meijde developed a model that focuses on the role of mountains in the area. It showed that the two ridges between the earthquake and Kathmandu had a very large influence. "The topography in the area 'captured' the energy and ensured that Kathmandu was located exactly in the area with the lowest energy", says van der Meijde.

ون در میجد مدلی را توسعه داد که بر نقش کوهها در منطقه تمرکز داشت. او نشان داد که دو یال کوه [Ridge] بین زلزله و کاتماندو تأثیر زیادی دارد. ون در میجده میگوید توپوگرافی منطقه انرژی را گرفت و تضمین کرد که کاتماندو بدرستی در ناحیه ای با کمترین انرژی قرار دارد.
 

Lucky Kathmandu

Thanks to this research it becomes clear that the effect at a local level can vary a lot. For example, according to van der Meijde, Kathmandu was very lucky: "If the earthquake had occurred twenty kilometres more to the west, the mountains would have focussed the energy to the Kathmandu valley.” Then the death toll would have been higher than expected.

کاتماندو خوش شانس

نشکر میکنیم از این تحقیق که روشن کرد تراز محلی میتواند تأثیر زیادی بگذارد. برای مثال بر اساس [تحقیق] ون در میجد کاتماندو بسیار خوش شانس است: اگر زلزله بیست کیلومتر بیشتر به طرف غرب بود کوه ها انرژی را در دره کاتماندو متمرکز میکردند سپس بیش از آنچه انتظار داشتیم تلفات میدادیم.

 

در رابطه با نتیجه گیری عجولانه و چند خطی که نویسنده از تحقیقات پروفسور میجد کرده است شما خواننده عزیز به اشتباه نیافتید، بلکه به چکیده مقاله ای قدیمی در وبسایت نیچر بنگرید تا بهتر متوجه موضوع بشوید (اینجا) [در حقیقت نویسنده پست مذکور در وبسایت دانشگاه توئنیته، شیوه دفع لرزش توسط رشته کوه را با انتقال زلزله اشتباه گرفته است که در ادامه مقاله اصلی را که پروفسور میجد یکی از نویسندگان آن است بررسی خواهیم کرد]:

Earthquakes and Mountain Ranges

 

Abstract

IN NATURE of the 27th ult., in a note on a recent meeting of the Seismological Society of Japan, it is mentioned that the observations of Prof. Milne “as far as they have at present gone, show in a remarkable manner how a large mountain range absorbs earthquake energy.” It may be worth while to mention, as an exception to this, that the Swiss earthquake at 1 p.m. on July 25, 1855, which apparently had its origin among the mountains on the south side of the Valais, between Visp and S. Nicholas, both of which places. were seriously damaged, travelled through the Bernese Oberland, across the great valley of Switzerland, and then through the Jura. I was at the time in a small inn, at a place called Belle Rive in the Munster Thal, on the north side of the Jura. The house was severely shaken, so that some plaster fell from the ceiling. This was about seventyfive miles from the place of origin, and the wave in that interval had passed through two mountain ranges. It is probable that this earthquake was caused by a disturbance of a quite different kind from the volcanic disturbances of Japan, and that may account for a difference in the result.

زلزله و رشته کوهها

چکیده

در نیچر و در بیست و هفتم ماه گذشته، در یادداشتی در مورد جلسه اخیر انجمن لرزه نگاری ژاپن، ذکر شد که مشاهدات پروفسور میلن که مربوط به گذشته است نشان میدهد که چگونه یک رشته کوه انرژی زلزله را جذب میکند، شاید لازم باشد بعنوان یک استثناء در این مورد زمین لرزه سوئیس در ساعت یک بعد از ظهر بیست و پنجم جولای سال 1855 که ظاهراً منشا آن در هر دو مکان میان کوههای ضلع جنوبی والایس ، بین ویسپ و اس نیکلاس بوده است، آسیب جدی دیدند [و] از طریق Bernese Oberland و دره بزرگ سوئیس و سپس [رشته کوه های] Jura عبور کردند. من در آن زمان در یک مسافرخانه کوچک ، در محلی به نام Belle Rive در مونستر تال، در ضلع شمالی Jura بودم. خانه به شدت لرزید ، به طوری که مقداری گچ از سقف سقوط کرد. این فاصله از محل مبدا حدود هفتاد و پنج مایل فاصله داشت و موج در آن فاصله از دو رشته کوه عبور کرده بود. این احتمال وجود دارد که این زمین لرزه به دلیل اختلالی از نوع کاملاً متفاوت با اغتشاشات آتشفشانی ژاپن ایجاد شده باشد و [در این حالت] شاید اختلاف نتیجه را به وجود آورد.

 

چرا رشته کوه ها باید یک زلزله را جذب کنند و زلزله دیگری را خیر؟ ما دو پاسخ برای این پرسش بیان میکنیم:

1: دلیل رد شدن موج میتواند مربوط به بزرگی و قدرت زیاد آن باشد چنانچه بخشی از انرژی موج توسط کوه ها گرفته شده و بخشی دیگر توانسته خود را رد کند.

2: کوه ها تمام انواع زلزله را نمیتوانند دفع کنند. از آنجایی که کوهها مربوط به پوسته های زمین هستند در نتیجه زلزله های تکتونیکی که حرکات صفحات تشکیل دهنده پوسته زمین عامل ایجاد این زمین لرزه ها میباشند و از قضا اکثریت زلزله های روی کره زمین را تشکیل میدهند به این مهم مربوط میشوند بعلاوه زلزله های آتشفشانی آنچنان که در چکیده مقاله نیچر گفته شد، و سه مورد مورد دیگر زلزله (بنگرید به اینجا) ربطی به رشته کوهها ندارند. [ممکن است گفته شود مقاله نیچر سعی داشت بگوید تنها زلزله های آتشفشانی به این مهم مربوط میشوند ولی در پاسخ باید بگوییم که خیر و تحقیقات پروفسور میجد ناظر به زلزله های تکتونیکی است].

حال شما را به مطالعه کامل پژوهش پروفسور میجد دعوت میکنم [اینجا] در صفحه 8 این مقاله گفته میشود:

The 2005 Kashmir earthquake was a shallow 5 earthquake. In such case a seismic wave field will reach the surface at an angle, rather than vertical when originating at a larger distance away. This can lead to the creation of a so-called shadow zone effect due to deep valley blocking the propagation of a seismic wave field into a topographic feature.This phenomenon has also been observed in this study. Because of this shadow effect, ridges which are expected to show amplification, show de-amplification.

زلزله 2005 کشمیر یک زمین لرزه 5 ریشتری بود. در چنین حالتی ، یک میدان موج زمین لرزه بیش از آنکه عمودی هنگام ایجاد در فاصله بیشتری از فاصله باشد ، با زاویه به سطح می رسد. این می تواند منجر به ایجاد یک اثر به اصطلاح منطقه سایه شود زیرا دره عمیق [فرو رفتگی بین دو کوه را دره میگویند (بنگرید به اینجا)] مانع از انتشار یک میدان موج لرزه ای به یک ویژگی توپوگرافی می شود. این پدیده در این مطالعه نیز مشاهده شده است. به دلیل این اثر سایه ، رشته کوههایی که انتظار می رود تقویت [زمین لرزه] را نشان دهند ، ضد تقویت را نشان می دهند.

 

اگر دقت کنید در پست وبسایت دانشگاه توئنته که قرار دادیم گفته شده بود که اگر زلزله بیست کیلومتر آنطرف تر بود تلفات گسترده تر میشد اما حال که مقاله را میخوانیم متوجه میشویم در حقیقت رشته کوهها که شامل کوهها و دره های بینشان میشوند در جهت دفع انرژی زلزله عمل میکنند هماننده یک سلسله میخی که تا جای ممکن پوسته را ثابت نگاه میدارند؛ بنابراین هیچ ربطی انتقال زلزله و ... ندارد. همچنین زلزله کشمیر یک زلزله آتشفشانی نبود و این مهم بیان میدارد مسئله کوهها برای زلزله های تکتونیکی صادق است. بهمین دلیل در رابطه با زلزله سوئیس میتوان گفت بدلیل شدت موج زیاد آن (مشابه بسیاری دیگر از زلزله هایی که در جهان یا احساس میشوند و یا خسارت به بار می آورند) بدین شکل اتفاق افتاده بوده است.

دیگر برادران مسلمانمان نیز از منظری تا حدی متفاوت نسبت به ما به این مهم پرداخته اند، بنگرید به (اینجا).

بنابراین ما دو تشابه داریم:

نخست آنکه کوهها هماننده میخی در زمین فرو رفته و قسمت عمده اش نیز زیر سطح زمین است.

دوم آنکه این کوهها از لرزش پوسته تا حد زیادی جلوگیری میکند.

بنظر ما دیگر هیچ جای شک و شبهه ای نمی ماند و حال باید گفت پیامبری که بیسواد بوده است جز از طریق وحی چطور میتوانسته در آن زمان به کشفیات عصر حاضر علوم تجربی دست پیدا کند؟.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۱/۲۲

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی