مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم
آخرین نظرات

ایران و روم از زبان قرآن

شنبه, ۲۱ فروردين ۱۴۰۰، ۱۲:۴۲ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

 

الف) در ابتدا آیات ابتدایی سوره روم را بیان میکنم:

 

الم ﴿۱﴾
الم (۱)
 
غُلِبَتِ الرُّومُ ﴿۲﴾
رومیان مغلوب شدند. (۲)
 
فِی أَدْنَى الْأَرْضِ وَهُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَیَغْلِبُونَ ﴿۳﴾
(و این شکست) در سرزمین نزدیکی رخ داد، اما آنها بعد از مغلوبیت به زودی غلبه خواهند کرد. (۳)
 
فِی بِضْعِ سِنِینَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَمِنْ بَعْدُ وَیَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ ﴿۴﴾
در چند سال، همه کارها از آن خدا است، چه قبل و چه بعد (از این شکست و پیروزی) و در آن روز مؤمنان خوشحال خواهند شد. (۴)

 

ب) بیان ما بر این مهم:

در این آیه چهار قرینه وجود دارد:

1: شکست رومیان

2: پیروزی رومیان

2-1: پیروزی رومیان پس از مدتی ◄ «من بعد» و «بضع سنین»

2-2: پیروزی رومیان در ادنی الأرض

در ابتدا باید مراد از «ادنی الأرض» و «من بعد» و «بضع سنین» را متوجه شویم:

ادنی الأرض: بطور خلاصه از سرزمینی نزدیک به جزیرة العرب تا سرزمینی نزدیک نسبت به رومیان و یا نزدیک نسبت به رومیان و ایرانیان را برای آن بیان کرده اند. [از آنجا که معنی تحت اللفظی این کلمه را سرزمین نزدیک یا نزدیک این سرزمین بیان کرده اند اطلاق آن به رومیان یا یا اعراب یا ایرانیان محل اختلاف شده است، از طرفی چون در رابطه با پیروزی رومیان بر ایرانیان سخن میگوید میتواند مراد از آن سرزمین نزدیک رومیان یا ایرانیان باشد و از طرفی چون مخاطبش اعراب هستند میتواند سرزمینی نزدیک به جزیرة العرب مراد از آن باشد] اما باید توجه داشت که «أدنی» تنها معنای نزدیکی ذاتی هماننده فاصله کم میان دو مکان را نمیدهد بلکه «أدنی» به سه صورت نزدیکی در «مکان» - «زمان» «مقام و منزلت» بکار میرود.

من بعد: از مثلاً چند روز تا چند سال را میتوان با این دو کلمه بیان کرد.

بضع سنین: بطور عام معنی چند سال و بطور خاص از سه تا نه سال را شامل میشود (اینجا - اینجا و اینجا).

حال بیایید قرینه های مرتبط را بررسی کنیم:

الف) پیامبر اکرم (ص) در سال 570 یا 571 میلادی متولد شدند [برخی هم سخن از سال 573 میلادی میزنند لکن اعتبار 570 و پس از آن 571 بیشتر است فلذا از پرداختن به سال 573 خود داری میکنیم].

ب) بنا به قولی در چهل سالگی (610 یا 611 میلادی) و بنا به قول دیگری در چهل و سه سالگی (613 یا 614 میلادی) خاتم الأنبیاء مبعوث شده (سال اول بعثت) و تا انتهای سال 623 میلادی (سال سیزدهم بعثت) یا 624 میلادی و یا 625 میلادی در مکه بودند و سپس به مدینه هجرت کردند [البته برخی گفته اند پیامبر در سال 609 میلادی مبعوث شدند لکن این با چهل یا چهل و سه سالگی پیامبر مغایرت دارد].

بنابراین ما چهار تاریخ را در دست داریم:

سال عام الفیل 570 میلادی است: پیامبر در چهل سالگی مبعوث شده اند = 610 یا پیامبر در چهل و سه سالگی مبعوث شده اند = 613.

سال عام الفیل 571 میلادی است: پیامبر در چهل سالگی مبعوث شده اند = 611 یا پیامبر در چهل و سه سالگی مبعوث شده اند = 614.

و اما نقد ما: مشهور در رابطه با تاریخ وفات پیامبر اکرم (ص) سال 632 میلادی است و چون در هنگام وفات ده سال در مدینه و قبل از آن سیزده سال در مکه بودند در نتیجه تاریخ بعثت حضرت میشود 610 میلادی. بنابراین ما قول مشهور یعنی 610 میلادی را در نظر میگیریم.

ج) با توجه به شأن نزول، سوره روم سوره ای مکی است.

د) سوره روم جزء آخرین سوره هایی است که در مکه نازل شده است (بنا به قول مشهور 86 سوره از قرآن مکی است و بنا به قول دیگری 89 سوره مکی اند که سوره روم بنا به قول مشهور (ترتیب ابن عباس) 84 اُمین سوره و بنا به قول دیگری (لیست نولدکه و مهدی بازرگان) 74 و 79 اُمین سوره از لحاظ ترتیب زمان نزول میشود، بنگرید به اینجا - اینجا - اینجا - اینجا - اینجا و اینجا).

ما با دو حالت طرف هستیم:

نخست بنا را بر قول مشهور میگذاریم و در این حالت ما با هشتاد و شش سوره مکی طرف هستیم که سوره روم 84 اُمین سوره میباشد.

دوم بنا را بر قول نلدکه میگذاریم و در این حالت ما با هشتاد و نه سوره مکی طرف هستیم که سوره روم هفتاد و نهمین سوره میباشد.

در هر یک از دو حالت فوق سوره روم در آخرین سالهای حضور پیامبر در مکه قبل از هجرت به مدینه قرار میگیرد. سه قول برای تاریخ نزول آیات ابتدایی سوره روم نقل شده است:

1- سال ششم بعث (615 میلادی)

(أبوالحسن على بن الحسین المسعودی، التنبیه و الإشراف، تصحیح، الصاوى، عبدالله اسماعیل، ص 222، قاهرة، دار الصاوی، بی‌تا)

2- سال هشتم بعثت (617 میلادی)

(ابن جوزی، عبد الرحمن بن علی‏، المنتظم،‏ محقق، عطا، محمد عبد القادر، عطا، مصطفی عبد القادر، ج 2، ص 386 - 387، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1412ق.

مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 18، ص 243، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.)

3- سال نهم بعثت (618 میلادی)

(کاشانی، ملا فتح الله، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ج 7، ص 157، تهران، کتابفروشی محمد حسن علمی، 1336ش.

کاشفی سبزواری حسین بن علی، مواهب علیه، تحقیق، جلالی نائینی‏، سید محمد رضا، ص 895، تهران، اقبال، 1369ش.

حسینی شاه عبدالعظیمی، حسین بن احمد، تفسیر اثنا عشری، ج 10، ص 268، تهران، میقات، چاپ اول، 1363ش.)

منابع با کمک اسلام کوئست قرار داده شده اند.

 

با توجه به مقدمه ای که بیان کردیم نمیتواند این سوره در سال ششم نازل شده باشد چراکه بنا به قول مشهور در هفت سال بعد تنها دو سوره دیگر نازل میشود و بنا به قول نلدکه هم تنها ده سوره از هشتاد و نه سوره در هفت سال دیگر نازل میشود که این ادعا هیچ سندیتی ندارد فلذا دو قول هشتم یا نهم میتواند صحیح باشد. همچنین قول مربوط به سال ششم نسبت به دو قول دیگر بنا به بررسی منبع از اعتبار کمتری برخوردار است. نظر ما این است که قول سال نهم بعثت صحیح است.

بنابراین فاصله میان زمان نازل شدن سوره روم (617 یا 618 میلادی [سال هشتم یا نهم بعثت]) تا پیروزی روم بر ایران بنا به متن قرآن باید ما بین سه تا نه سال باشد. حال بیایید شرح جنگ های ایران و روم را از زمان جلوس خسرو پرویز تا انتهای بازه زمانی مد نظرمان را ببینیم:

 

اگر به مطالبی که آنها را مشخص کرده ایم دقت کنید دو مطلب مهم را در میابید:

طی جنگهای ایران و روم از سال 590 میلادی تا 619 میلادی ایرانیان همواره پیروز میدان بوده اند و پس از آن و گذشت حدود سه سال و از سال 622 میلادی رومیان به رهبری هراکلیوس پیروز میدان میشوند که این پیروزی های رومیان تا چند سال ادامه خواهد داشت و به باز پس گیری بسیاری از مناطق منجر میشود.

اولین پیروزی رومیان بر ایرانیان در سال 622 میلادی و در ارمنستان کوچک پس از یک دوره چندین ساله شکست از خسرو پرویز رخ داد.

و اما ارمنستان کوچک کجاست؟، بنگرید به لینک ویکی پدیای انگلیسی (اینجا)، واضح است که ارمنستان کوچک سرزمین نزدیکی نسبت به قسطنطنیه (پاییتخت امپراطوری هراکلیوس، بنگرید به اینجا) محسوب میشده است.

بنابراین تنها به فاصله چهار الی پنج سال [که هم با مدتی بعد منطبق است و هم با بضع سنین] از نزول آیات ابتدایی سوره روم (618 یا 617 میلادی) در سال 622 میلادی سپاه روم پس از حدود سه سال عدم وجود جنگی بر سپاه ایران پیروز میشود.

تاریخ آغاز محاصره کالسدون بعنوان آخرین رویارویی و شکست مربوط به رومیان و ایرانیان سال 618 میلادی بوده است، اما دلیل ما چیست؟:

از آنجا که آقای مقتدر میگوید محاصره کالسدون تا زمستان طول کشید پس تصرف آن باید قبل از زمستان بوده باشد و همچنین در تطبیق اولین سال هجری خورشیدی و قمری با سال میلادی (622 میلادی) یکم ژانویه این سال حدوداً حوالی دی ماه میشود (تقویم شمسی [1/1/1] از 22 مارس 622 میلادی که دو ماه و خورده ای با یکم ژانویه دارد شروع میشود و خب دو ماه و اندی قبلتر از یکم فروردین روزی در دی ماه است و به طبع چند سال قبل تر از آن نیز آغاز سال نو میلادی نمیتواند جز آذر و دی ماه بوده باشد). بنابراین شکست رومیان که منجر به تقاضای صلح هراکلیوس شد و محاصره این شهر در سال 618 میلادی روی داده است.

تصرف شهر انکیرا [= آنکارا] و رودس پس از کالسدون یقیناً فاقد اهمیت کمتری برای رومیان بوده چون کالسدون به قسطنطنیه نزدیک تر و مهم تر بوده است و همچنین هراکلیوس پس از تصرف کالسدون روی به صلح با خسرو پرویز آورد. تمام اینها ما را بر آن میدارد که بگوییم به احتمال قوی آخرین شکست در خور توجه قبل مربوط به نزول آیات سوره روم که خبرش به اعراب رسیده است را محاصره شدن کالسدون بدانیم. همچنین بواسطه این محاصره کردن، آخرین مؤفقیت مهم ایرانیان را نیز میتوانیم در تصرف کالسدون و پس از آن [و با درجه اهمیت نسبی کمتر] تصرف آنکارا و رودس بخوانیم. [اگرچه اگر بخواهیم اختلافات را لحاظ کنیم به یک بازه زمانی بین 615 الی 619 میلادی برای نزول آیات ابتدایی سوره روم بر حسب سال ولادت پیامبر و سن پیامبر هنگام مبعث و زمان نزول آیات ابتدایی سوره روم میرسیم، لکن هیچ یک از این سالها ناقض مدتی بعد و بضع سنین قرآن نیستند و از قضا سال 619 میلادی هم با آخرین پیروزی های ایرانیان منطبق است (اگرچه ما قول مشهور را ترجیح داده ایم)]. همچنین قرآن نیز هیچگاه نگفته پس از پیروزی ایرانیان هیچگونه پیروزی برای سپاه خسرو پرویز نخواهد بود بلکه تنها به این اشاره شده است که سپاه روم چند سال بعد در ادنی الأرض پیروز خواهد شد که همین اتفاق هم افتاد.

این مهم اگر خبر دادن از غیب نیست پس چیست؟، چرا باید پیامبر اکرم (صلوات الله علیه) در خلال سالهایی که ایرانیان کاملاً پیروز میدان بوده اند و دست برتر را تماماً در جنگ ها در دست داشتند و مدام بر متصرفات خود می افزودند بیاید آنهم هنگامی که در مکه است و اسلام در اقلیت نسبت به مشرکین قرار دارد این چنین پیشگویی بزرگی بکند؟ چنانچه اگر این پیشگویی غلط از آب در می آمد بلا استثناء شالوده وحی قرآن فرو می ریخت و منطقی تر بود که پیامبر میگفت ایرانیان بازهم پیروز میشوند لکن فرق است ما بین علم غیب و علوم تجربی.

ممکن است در اینجا گفته شود چرا قرآن در زمانی نزدیک به این پیروزی هراکلیوس خبر از آن نداد و یا مثلا در زمان بین 619 الی 622 میلادی؟:

در پاسخ باید بگوییم که اگر قرآن در زمانی نزدیک به این واقعه مثلاً دو یا سه روز قبل از آن از این پیروزی سخن میگفت در آنصورت این ایراد گرفته میشد که قرآن با استناد به خواب هراکلیوس مبنی بر پیروز شدنش در اینباره سخن گفته است (طبری به این خواب اشاره میکند که جلوتر سخن طبری را نیز خواهیم دید) و اگر در خلال سالهایی که نبردی نبود قرآن سخن میگفت که این کاملاً در تناقض با روال قرآن و شأن نزول است چون هیچ گونه شأن نزولی برای آن نمیتوان متصور شد. قرآن در زمانی از این واقعه سخن گفت که ایرانیان پیروزی های بزرگی را بدست آورده و آخرین پیروزی بزرگ خود را نیز کسب کرده بودند و به طبع آن مؤمنین ناراحت شدند و این سخن از عالم غیب زدن بود که کاملاً با شرایط آن زمان منطبق و از قضا نیاز مؤمنین هم بود به جهت تمسخری که میشدند.

و اما نکته ای که باید به آن اذعان کرد این است که نمیتوان رأی به صحت صد درصد و قطعی تواریخ درج شده در کتاب تاریخ هفتصد ساله داد (بعنوان مثال برخی مطالب این کتاب در تضاد با تاریخ طبری است و خب در اینجا نه میتوان رأی به قطعیت تاریخ طبری داد و نه رأی به قطعیت این کتاب) و برای بررسی این تطابق لازم دیدیم آرای یکی دیگر از دانشمندان و مورخین مشهور حوزه ایران باستان یعنی تئودور نولدکه را که در این بین کاملاً بی طرف بوده بررسی کنیم به انضمام گفته های طبری. (بعنوان مثال نولدکه وحی مد نظر مسلمانان را نیز قبول ندارد و سخن این چنین شخصی در اینباره یقیناً مهم خواهد بود چون هیچ گونه دلیلی برای جانبداری از قرآن ندارد. البته در رابطه با دیدگاهش پیرامون وحی باید بگوییم که سخن نولدکه در حیطه تخصص وی که تاریخ است کاملاً مورد استناد میباشد اما در مباحثی همچون وحی و دیگر موارد مرتبط با متافیزیک و ... سخن دانشمندان و علمای آن حوزه میتواند مورد استناد واقع شود، پیشتر در این رابطه سخن رانده ایم [اینجا]) تا صحت پیشگویی قرآن بهتر بررسی شود:

آغاز درگیری بین خسرو پرویز با رومیان را میتوان در برکناری موریسیوس دید و این مهم از صفحه 431 کتاب آغاز میشود:

محل نبردی که در آن هراکلیوس پیروز شد در محدوده نینوا بیان شده است که با گفته آقای مقتدر مغایرت دارد لکن باز نافی ادنی الأرض نیست چون نسبت به ایرانیان ادنی الأرض محسوب میشود اگرچه قول طبری را نمیتوان بر منابع مورد استفاده آقای مقتدر با قطعیت ترجیح داد. برای بررسی بهتر به این تصاویر نگاهی بیاندازید:

الف: با استناد به سخنان طبری مبنی بر منطقه ای در نینوا کنار دجله ما در حال حاضر این منطقه را توانستیم مشخص کنیم (نولدکه در پانوشت شماره 55 مربوط به «از روی دجله» بیان میکند که هراکلیوس در نینوا اردو زده بود اما اینکه از دجله گذشته است را تأیید نمیکند و بنابراین منطقه ای که ما مشخص کردیم میتواند بعنوان مثال تا دویست کیلومتر البته در داخل نینوا جابجا شود):

قسمتی از تصویر که روشن تر است نینوای امروزی میباشد. اما بیایید کمی روی تصویر زوم کنیم:

میتواند این جنگ در این چنین ناحیه ای واقع شده باشد. حال برویم سراغ تصویر اصلی:

توضیحات:

شماره یک: پاییتخت امپراطوری روم شرقی قسطنطنیه (استانبول امروزی).

شماره دو: شهر سیواس که در ارمنستان کوچک قرار میگیرد.

شماره سه: موصل را بعنوان محل مورد نظر طبری علامتگذاری کرده ایم.

شماره چهار: تیسفون امروزی که در آن زمان پاییتخت ایران ساسانی بوده است.

بنابراین مکانی که طبری بیان میکند نسبت به پاییتخت ایرانیان ادنی الأرض بوده [و حتی میتوان آنرا به «نزدیکترین سرزمین» هم ترجمه کرد چون کاملاً به تیسفون نزدیک بوده است] و مکانی که مقتدر بیان میکند نسبت به پاییتخت رومیان ادنی الأرض بوده است (اگر برای رومیان ملاک را محدوده هایی که قبل تر و همچنین در زمان آن سپاه روم حضور داشته است قرا بدهیم، نینوا نسبت به هردو أدنی الارض محسوب میشود. البته سپاه ایران نیز پیش تر از آن در منطقه نینوا حضور داشته است که خب بخاطر نزدیکی به پاییتخت طبیعیست).

اما یک نکته را فراموش نکنید و آن این که طبری به رفتن هراکلیوس به ارمنستان و پس از آن اطلاع یافتن خسرو پرویز از اینکه هراکلیوس در نصیبین است اشاره کرده که این مناطق با سخن آقای مقتدر هماهنگی دارد اما در رابطه با اینکه جنگی میان هراکلیوس و سپاه خسرو پرویز در ارمنستان یا نصیبین درگرفته سخنی نگفته است و پس از آن به نبرد در منطقه نینوا پرداخته.

ممکن است این سؤال برایتان پیش بیاید که چرا ارمنستان کوچک را برای رومیان ادنی الأرض میدانیم و در جواب باید گفت که ارمنستان کوچک قسمتی از امپراطوری ارمنستان بوده که در اواخر قرن چهارم میلادی بین امپراطوری ایران و روم تقسیم میشود و بخش شرقی و ارمنستان بزرگ تحت اختیار ساسانیان قرار گرفته و بخش غربی یا ارمنستان کوچک تحت تسلط امپراطوری بیزانس (یا روم شرقی) در می آید و به آن ارمنستان بیزانس نیز گفته میشود، هراکلیوس هم که خب امپراطور روم شرقی بوده. برای اطلاعات بیشتر بنگرید به اینجا و همچنین نقشه بریتانیکا را مشاهده کنید:

قسمت سبز رنگ ارمنستان بیزانس را نشان میدهد که عمدتاً ارمنستان کوچک هم در آن جای داده میشده است [قسمت بنفش رنگ که ارمنستان کوچک نامگذاری شده امپراطوری کیلیکا است که در زمان مد نظر ما استقلال نداشته است (بنگرید به اینجا) و منظور از ارمنستان کوچک در قرن هفتم میلادی باید ناحیه ای در ارمنستان بیزانس باشد]، بهمین دلیل این سرزمین برای رومیان چیزی بیشتر از برخی معانی ادنی الأرض محسوب میشده چون اصلاً چند قرن تحت تسلط خود آنها بوده و در فاصله دوری هم نسبت به قسطنطنیه قرار نداشته است و در اینصورت میتوان آنرا به «سرزمین نزدیک» ترجمه کرد.

ممکن است این سؤال پیش بیاید که نینوا نسبت به پاییتخت رومیان ادنی الأرض محسوب نمیشود و چرا قرآن باید ادنی الأرض را تنها نسبت به ایرانیان بکار ببرد در حالیکه آیه قرآن در رابطه با پیروزی رومیان است؟

در پاسخ باید بگوییم که بنظر بنده حقیر آنچنان که پیشتر اشاره کردیم منطقه نینوا نسبت به رومیان هم ادنی الارض است چون کاملاً به منطقه تحت تسلط آنها یعنی ارمنستان نزدیک بوده و میتوان آنرا به «سرزمین نزدیک» ترجمه کرد. اما از جهت دیگری هم میتوان به این مهم نگاه کرد و آن اینکه هراکلیوس در حدود آن زمان در خود منطقه نینوا و پیش تر از آن در محدوده ارمنستان و نزدیک به نینوا حضور داشته است و میتوان ادنی الأرض را به منظور سرزمینی نسبت به سپاهیان رومی و ایرانی بیان کرد که از قضا در اینجا برای هردو ادنی الأرض محسوب میشده است (بعنوان مثال فاصله تخمینی نصیبین که هراکلیوس در آن منطقه حضور داشته تا موصل کمتر از سیصد کیلومتر و تا مرز نینوا حدود صد و پنجاه کیلومتر است).

آقای مقتدر از نبردی که طبری از آن سخن میگوید سخن رانده منتها این نبرد اولین پیروزی هراکلیوس نبوده است (ولی میتوان آنرا نقطه عطف در پیروزی های هراکلیوس نامید) بلکه بنا به گفته آقای مقتدر این نبرد در سال 627 میلادی روی داده است یعنی نه سال پس از نزول آیات ابتدایی سوره روم:

اما دلیل اینکه این پیروزی هراکلیوس را نقطه عطف میدانیم این است که اولاً پیروزی های قبلی او آنقدر بزرگ نبوده که طبری بخواهد از آنها سخن بگوید (و یا آنقدر بزرگ نبوده که بخواهد گزارش آن به طبری برسد) و ثانیاً آقای مقتدر قبل از این نبرد میگوید:

بنابراین پیروزی در این نبرد بود که باعث پیشرفت قطعی رومیان و به نوعی آنرا میتوان پیروزی اصلی هراکلیوس نامید. در رابطه با سالی که آقای مقتدر نقل میکند بنظر بنده حقیر اگر این سال معتبر بود نولدکه بدان اشاره میکرد ولی زمان نبرد نینوا نمیتواند جلوتر از سال 627 میلادی باشد چرا که بعنوان مثال خسرو پرویز در سال 628 میلادی از سلطنت خلع میشود.

اگر آقای مقتدر منبع سخنان خود را ذیل مطلب ذکر میکرد و تنها به این بسنده نمیکرد که در ابتدای کتاب منابع و مأخذ خود را بیان کند بهتر میبود، برای نمونه به کتاب ایران در زمان ساسانیان پروفسور کریستین سن بنگرید که منبع قسمت های مختلف سخنان خود را در پاورقی ذکر کرده است.

بهر طبع بنا به سخن طبری ما پیروزی های ایرانیان را می بینیم و در مدت زمان کمی عوض شدن اوضاع [مدت زمان آقای مقتدر از آخرین پیروزی ایرانیان تا این نبرد یعنی هشت سال (619 الی 627) بهیچ عنوان از سخن طبری برداشت نمیشود] و پیروزی بزرگ هراکلیوس).

 

 

پانوشت های 58 و 59 نولدکه ناظر به آیات ابتدایی سوره روم است که در ادامه نظر نولدکه راجع به این آیات را نشان خواهیم داد.

و اما برویم سراغ پاورقی های نولدکه از شماره 40 که در صفحه 431 بود تا شماره 72 که در صفحه 439 است:

و اما بیان سخن نولدکه پیرامون آیات ابتدایی سوره روم:

بنظر ما دیگر جای بحثی نمی ماند؛ نولدکه حتی منطبق با واقعیت بودن این آیه را قابل اعتراض نیز نمیداند چه رسد به رد کردن.

 

آیا با استناد به اسناد تاریخی و یا گفته های مورخین میتوان معجزه این آیات را رد کرد؟ آیا گفته دانشمندی در حد و اندازه نولدکه بر خلاف سخن این دانشمند است؟ براستی انسانی پوچ و بی اعتبار تر از کسانی که این شِبه شُبهه را مطرح میکنند وجود دارد؟.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۱/۲۱

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی