مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم
آخرین نظرات

بسم الله الرحمن الرحیم

 

بخش اول) تعریف و تبیین خود راست پنداری

خود راست پنداری/Self-righteousness یا مقدس گرایی/Sanctimoniousness به حالتی گفته میشود که فرد در آن باورهای خود را از نظر فضیلت برتر از بقیه باورها میداند و بعضا ممکن است به تفکری منجر شود که فرد خود را مورد تبعیض هم بپندارد. با ذکر مواردی بیشتر این مقوله را توضیح میدهم. وقتی حادثه شاهچراغ بوقوع پیوست برخی براندازان آنرا به ج اسلامی نسبت دادند، حتی بعد از بیانیه داعش با گرفتن ایراد های جزئی از بیانیه راضی نشده و باز می‌خواستند بگویند کار داعش نبوده و مقصر ج اسلامی است. میتوانید به این دو لینک رجوع کنید:

قمار بزرگ؛ شباهت شاهچراغ و سینما رکس چیست؟/www.bbc.com/persian/blog-viewpoints-63447364

شبهه‌های وارده به روایت رسمی؛ چرا گروهی از مردم به حادثه شاهچراغ مشکوکند؟/parsi.euronews.com/2022/10/28/iran-protests-isis-shiraz-shah-cheragh-people-are-not-believing-government

طی حادثه اخیر کرمان هم برخی رسانه های ارزشی بلا فاصله وقتی حتی وزارت اطلاعات هم هنوز بیانیه نداده بود و در اطلاعیه و بیانیه سپاه پاسداران و رهبری خبری از متهم کردن اسرائیل نبود، نوک پیکان را سمت اسرائیل گرفتند و حتی وقتی داعش با بیانیه ای حمله را گردن گرفت با اشکال تراشی از بیانیه سعی کردند باز اسرائیل را مقصر جلوه بدهند:

چرا داعش برای صهیونیست‌ها بیانیه نوشت؟/روتوش آماتوری یک جنایت خونین در کرمان/www.mashreghnews.ir/news/1562399

با وجود اینکه سخنگوی داعش در فایل صوتی ٣٣ دقیقه ای خود از نیروهای داعش می‌خواهد با هر چه می‌توانند در هر جای دنیا علیه کفار به ویژه در اروپا و آمریکا عملیات کنند و می‌گوید بین غیرنظامیان و نظامی تفاوتی نگذارید همانگونه که در غزه غیرنظامیان را به شهادت رساندند. (بنگرید به اینجا) و حمایت آشکار خود را از فلسطین بیان میکند، اما بازهم این جریانات ارزشی اصرار دارند بگویند نه، کار کار اسرائیل است، مشابه همان مقوله کار کار خودشان است برخی براندازان که در حادثه تروریستی شاهچراغ شاهدش بودیم!! همین قدر سطحی و پوچ.

همانگونه که در نظر براندازان برای حادثه تروریستی شاهچراغ حکومت بخاطر وقایع اعتراض-اغتشاش ١۴٠١ و منحرف ساختن ذهن مردم یا مقصر نشان دادن براندازان بخاطر ایجاد مشغولیت برای نیروهای امنیتی و حواس پرتی اینان مقصر و باعث و بانی آن واقعه است، اسرائیل هم در نظر برخی ارزشیون بخاطر طوفان الاقصی و حمایت ج اسلامی از حماس باید مقصر و علت حادثه تروریستی کرمان باشد!! ایرادات جزئی به بیانیه داعش هم شاهد همین مقوله اند در نظر این بیسوادان. دو طرف قضیه یعنی ارزشیون و براندازان همین قدر پوچ و سطحی تحلیل میکنند و تراوشات ذهنی خود را بعنوان حقیقت به خورد مخاطب میدهند در حالیکه فی الواقع دیکته تفکرات باطل ایدئولوژیک است نه تحلیل امنیتی که اصلاً این جماعت ذره ای سواد یا سابقه امنیتی ندارند. نکته جالب دیگر در هردو روایت اینجاست که در بیانیه های رسمی وزارت اطلاعات یا دیگر نهادهای امنیتی کشور هیچ ارتباط یا نشانه ای از پشتیبانی اسرائیل برای حملات داخل کشور هم برای این دو مورد کشف نشده است.

بعبارتی در هر دو سوی ماجرا شاهد افرادی هستیم صرفا بخاطر عقاید ایدئولوژیک خود که آنرا عین حقیقت می پندارند خود را ملزم میدانند هرطور شده از چیزی که در ذهن دارد دفاع کنند و بلا استثناء هر عقیده ای که ذره ای مخالف باشد را باطل می پندارند. مثال های خوبی میتوان برای این جریانات زد مثلاً در نظر یک مدافع جمهوری اسلامی این سخن محمد رضا پهلوی که در مصاحبه با خبرنگار شبکه CBS میگوید:

مایک والاس: «وقتی پسربچه‌ای بودید، الهاماتی دیدید که خدا یا پیامبرش به سوی شما آمد؟» محمدرضا شاه: «بله! با رؤیاها شروع شد. سپس الهامات و احساسات» گفتگو با مایک والاس، شبکهٔ CBS آمریکا، ۱۹۷۶ میلادی

سخن مطلقاً بی اعتباری است اما اینکه رهبری میگوید:

با بچّه‌های سپاه، فرماندهان سپاه – شاید حدود بیست نفر بودند – نماز خواندیم، بعد من نشستم روی پلّه، یک صحبت گرم و گیرایی کردم؛ قبلاً هم فکرش را نکرده بودم؛ خدای متعال همین‌طور حرف میزد! در واقع زبان من بود، حرف خدا بود. دیدار با خانواده شهید سلیمانی، دهم دی ماه ١۴٠٢.

میشود مصداق آیه شریفه ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللهَ رَمى (آیه ١٧ سوره انفال) و برای تأییدش از وحی شدن به مادر حضرت موسی (ع) هم مایه میگذارند:

پاسخی به فضاسازی‌های رسانه‌ای درخصوص بیانات اخیر رهبر انقلاب در دیدار خانواده شهید سلیمانی حجت‌ الاسلام سعید صلح‌ میرزایی www.mizanonline.ir/fa/news/4752615

بعبارتی چون محمد رضا پهلوی دشمن من است صرف سخن او که سندیت ندارد فلذا بی اعتبار است، اما اگر مسئله رهبری باشد ولو شده از وحی و الهام در قرآن هم مایه میگذارم تا کسی نتواند بگوید این فرد شبه معصوم سخن اشتباهی گفته و اشتباه تلقی کردنش بشود انکار قرآن!!. جدای ازینکه اصلاً تفسیر و شأن نزول آیه شریفه سوره انفال مربوط به جنگ بدر و اثر گذاری اراده الهی هست نه نفی اختیار انسان بدین صورت که خدا عملی را در قالب زبان و دست انسان انجام دهد.

وحی به مادر حضرت موسی هم به سبب شرایط خاص به آب انداختن فرزندش یعنی نبی خدا بود و در همانجا هم خدا می‌توانست کاری کند وی بی اختیار نوزاد را رها کند لکن اختیار انسان نباید نفی میشد فلذا خداوند در دلش آرامش قرار داد تا خودش بتواند تصمیم درست را بگیرد. یعنی در تمامی این مثال ها حرف خدا نیست از زبان فردی بیرون بیاید بجز وحی بر پیامبران که همان هم با اختیار نبی از دهان او بیرون می آید، بلکه اعمال خود افراد است که با اختیار خودشان انجام میگیرد اما آن ذهن و حافظه و... که این سخنان را تولید میکند از لطف خداست، و یا تأثیر گذاری عملشان بر مردم بواسطه لطف خداست، نه اینکه اختیار سلب شده و آنچه را که خداوند اراده کرده بر زبان برانند! این گزاره واضح و مؤافق آیات شریفه کلام الله است گرچه ممکن است خداوند اراده کند سخنان خود از دهان فردی هم خارج شود اما از آیه سوره انفال و... این چنین چیزی برداشت نمیشود و تصریح دینی بر آن نداریم جز موارد مثبت ممکن الوقوع برای هر فرد غیر معصومی در نظر گرفته شود.

البته ازین دست مثال ها کم نیست، مثلا رهبری در اسفند ١٣۶٠ بعد از بهبودی از تروری که متوجه ایشان بود در نماز جمعه میگویند:

من از همون لحظه احساس کردم که خدا توقع انجام خدمت بزرگی را از من دارد.

و این در حالیست که هیتلر هم در ژوئیه ١٩۴۴ خطاب به موسولینی وقتی از ترور جان سالم به در میبرد میگوید:

این کار دوباره‌ی تقدیر بود و من از این چیزها محافظت شده ام و بعد از این نجات فکر می کنم که ما باید اقدام مشترک بزرگمان را ادامه دهیم.

یا باز رهبری در مهر ٩١ میگویند نظام اسلامی قرن ها پابرجا خواهد ماند و از آنطرف هیتلر هم در سپتامبر ١٩٣۴ میگفت حکومت رایش هزاران سال پابرجا خواهد ماند. نمونه دیگر اتصال حکومت ج اسلامی به حکومت ولی عصر (عج) است چنانچه در سخنان بسیاری از مقامات نظام دیده میشود:

- انقلاب اسلامی و اتصال به ظهور حضرت مهدی(عج) kayhan.ir/fa/news/259675

- انقلاب اسلامی ایران زمینه ساز ظهور www.mehrnews.com/news/5140178

- چرا نهضت امام خمینی (ره) زمینه‏ ساز ظهور دولت‏حضرت مهدی(عج) است. ... امام خمینی: این نهضت مقدس برای انقلاب بزرگ مهدی موعود است. ... بنابراین هنگامی که ما می‏گوییم نهضت امام خمینی زمینه ساز انقلاب بزرگ مهدوی است، مقصود این است که این نهضت در ادامه و در مراحل گوناگون خود و با تلاش رهبران و حامیان خود، (یعنی کسانی که شاهد شروع این نهضت‏به دست امام خمینی (ره) بوده‏اند) و یا نسلهای آینده و رهبران آنها زمینه ظهور امام مهدی (عج) را فراهم خواهند کرد. www.farsnews.ir/amp/9003110110

و این در حالیست که در زمان حکومت صفویان هم دقیقا عین جمهوری اسلامی عقیده داشتند حکومتشان به حکومت امام زمان (عج) وصل میشود و نتیجتاً تعابیر زمینه ساز و... هم بر حکومت ایشان حمل میتواند بشود جدای از تلاش برخی فقها در مشروعیت دینی بخشیدن به شاه صفوی:

نک: نظریه اتصال دولت صفویه با دولت صاحب الزمان علیه السلام (نمونه های تاریخی): به ضمیمه رساله شرح حدیث دولتنا فی آخرالزمان، رسول جعفریان، پیام بهارستان سال سوم بهار 1390 شماره 11.

قصد ندارم بگویم چون هیتلر و محمد رضا پهلوی هم مشابه سخنان رهبری را بر زبان رانده اند پس سخنان رهبری بی اعتبارند!، خیر، صرفاً با اشاره به شباهت ها خواستم نشان بدهم وجود این موارد همان قدر دال بر حقانیت هستند که دال بر باطل بودن می‌توانند باشند و بعبارتی صرف گوینده غیر معصوم و داشتن منصب حکومتی دینی وی نمیتوان رأی به اعتبار این سخنان داد. از همین حیث خود راست پنداریست که استبداد تخصص پدید می آید، بعبارتی وقتی فردی خود حق پندار و عقاید خود را عین تقدس میداند دیگر نقدی را به آنها بر نمی تابد و در صورت به چالش کشیده شدن توسط افراد غیر بسادگی سعی میکند با طرح این ادعا که تخصص ندارند آنها را فاقد سواد و فهم لازم برای انتقاد دانسته و حتی امکان طرح انتقاد ازیشان را هم سلب کند چه برسد به بررسی انتقاد.

دکتر محدثی گیلوایی در اینباره سخنان در خور توجهی را داشته و از دقیقه 1.31 الی 2.14 فایل صوتی که در کانالشان در تلگرام هم منتشر شده است (اینجا) میگویند:

توسل به راهبرد استبداد تخصص این است که بجای نشان دادن ضعف بررسی کننده و ناقد، چیزی که دانش و سواد میخواهد، به مدرک او ارجاع بدهید، و به صرف اینکه او مثلا مدرکی در رشته تاریخ ندارد کار او را بیهوده و باطل جلوه دهید، بجای اینکه استدلال ها و دلایل و شواهد او را نقد بکنید، بخاطر فقدان مدرک او را مجاز برای ورود به بحث ندانید. بجای اینکه صلاحیت یا فقدان صلاحیت او را با بررسی آثارش نشان بدهید، از مدرک او بپرسید و تخصص و صلاحیت و کاربلدی را به مدرک تقلیل بدهید.

لکن این افراد به جهت حس کاذب غرور و خود راست پنداری معتقدند نقد مخالف تحت هیچ شرایطی وارد نیست، اما از طرفی دیگر چون توانایی پاسخ به نقد را هم ندارند پس نتیجه میگیرند که مشکل باید در تخصص نداشتن فرد باشد!!. در پاسخی که دکتر شهرام جلیلیان در اینستاگرام بصورت کلیپ ویدیویی به نقد دکتر گیلوایی پیرامون کوروش دوم داده شد هم همین راهبر استبداد تخصص بوضوح دیده میشود و در اینجا خالی از لطف نیست بخشی از پاسخ عارف خراسانی به سخنان دکتر شهرام جلیلیان که در کانال دکتر گیلوایی قرار داده شده را هم با یکدیگر مرور کنیم:

پاسخی غیر متخصصانه از مدعی‌ تخصص! نقدی به دکتر شهرام جلیلیان، عارف خراسانی ۱۸ آذر ۱۴۰۲

ایشان در سخنان خود حتی یک جمله‌ی تخصصی در تاریخ‌نگاری نگفتند تا مخاطبی که بحث را دنبال می‌کند و کنجکاو می‌شود تا پاسخ نقدهای محدثی را از زبان یک استاد تاریخ بشنود، بهره‌‌ای و لو اندک از دانش ایشان ببرد. ایشان متر و معیاری جز انحصاری سازیِ قلمروی تاریخ برای ورود به عرصه‌ی‌ تاریخ را به مخاطب ارائه نمی‌دهد. اگر تا این حد علوم تخصصی هستند و هرگز نباید وارد ملک طلق متخصصان شد پس چه جای خرده‌گیری بر متکلمان و فقیهان است که دین و تفسیر از متون مقدس را حق خود می‌دانند  و حق اظهار نظر در این امور را از همه کس حتی فیلسوف و جامعه‌شناس و روانشناس و ...سلب می‌کنند در حالیکه همین متخصصان با مطالعه آثار و پیامد دین می‌توانند نظر کارشناسی در باب آثار و نتایج دین بدهند.

با عنایت به اشاره آقای خراسانی به فقیهان خود راست پندار اگر خاطرتان باشد بنده حقیر در سلسله پست هایی به نقد برخی آراء مشهور فقهی میان فقهای امامیه پرداختم و نشان دادم آن فتاوا در تضاد با متن دین هستند، بنابر عادتی که دارم تا جای ممکن سعی کردم نقدهایم را به سمع روحانیون دینی که فقه خوانده اند برسانم تا اگر اشکالی یا... ای دارد نظرشان را بگویند اما در کمال تعجب بجای اینکه نقد من را پاسخ دهند یا از من طلب مدرک حوزوی کردند یا کلمه ای پاسخ من را ندادند!! بجز یکی از دوستان روحانی که اشکال من در مقوله کافر حربی را وارد دانست بقیه که بعضاً از محصلین درس خارج و... بودند کاملاً سکوت پیشه کردند. در اینجا شباهت بسیار زیاد و در خور توجهی را بین فقهای حاکم بر جمهوری اسلامی و باستان پرستانی همچون دکتر شهرام جلیلیان مشاهده میکنیم و قبل ازینکه به مورد اصلی این پست بپردازم یعنی تبیین این آفت در میان منتقدین باستانگرایی با پاسخی این شباهت را بیان و استبداد تخصص در این حیطه را از وجهی دیگر نقد خواهم کرد:

مگر وقتی که دیدند ژان کلنز منکر وجود زرتشت شد، یا آیت الله صالحی نجف آبادی بعنوان یک فقیه شیعه تلقی مشهور رایج در تشیع از عصمت اهل بیت را زیر سؤال برد (در کتاب تأملی در آیه تطهیر، برای دریافتش مراجعه کنید به اینجا که لینک دریافت کتاب در انتهای آن پست قرار داده شده است) یا فتاوای آیت الله جناتی از مراجع تقلید حاضر در تضاد با آراء مشهور فقهای امامیه بود (اینجا یا اینجا)، در جواب ازیشان تخصص خواستند وقتی حتی برخی پاسخ دهنده ها در حد ایشان جایگاه حوزوی نداشته اند؟! گرچه آیت الله نجف آبادی هم سعی بدیلی در پاسخ دادن به منتقدین داشتند و کوتاهی نمیکردند، یا حتی دیدگاه ژان کلنز هم منحصر در وی نبود بلکه گرچه خیلی نادر اما دست کم یک دانشمند دیگر در این حوزه هم بدان معتقد بود (نک: G. Hussing, Mitteil. D. Geograph. Gesellschaft. 1919, p. 409 spp) یا دارمستتر هم در زمانی پیرو همین قول بوده گرچه تغییر نظر میدهد (نک: یوگنی اردواردویچ برتلس، تاریخ ادبیات فارسی از دوران باستان تا عصر فردوسی، ترجمه سیروس ایزدی، صفحه ۵۳ و جیمز دارمستتر، تفسیر اوستا و ترجمه گاتاها، ترجمه موسی جوان، بخش مقدمه دارمستتر) و یا فقیهانی در همین دهه اخیر همچون آیت الله عابدینی و یا مرحوم آیت الله صانعی که ایشان مرجع تقلید هم بود، دیدگاه هایی در احکام دینی داشتند و دارند که بهیچ روی مطلوب فقهای حاکم بر حوزه علمیه قم و دستگاه های جمهوری اسلامی نبوده و نیست و کم و بیش با نقدهای مختلف سعی میکنند دیدگاه های ایشان را کم یا بی اعتبار جلوه دهند.

غرض از مطرح کردن این موارد دفاع از آیت الله عابدینی یا ژان کلنز در این یادداشت نیست، تبیین این گزاره هست که آنچکه این جماعت بعنوان:

نقد آراء فقهای مشهور امامیه/تاریخ دانان مطرح

و یا

نقد برداشت های رایج در میان فقها از متن دین/برداشت رایج از تاریخ ایران باستان توسط برخی تاریخ دانان

از جانب به اصطلاح به زعم خودشان غیر متخصصین می بینند نشانه هایش در موارد قابل توجهی در میان افرادی که دیگر استبداد تخصص و طلب مدرک حوزوی یا دانشگاهی تاریخ هم بر ایشان صدق نمیکند بوضوح دیده میشود. پس بهتر است اگر ازین حالت استبداد مبتنی بر جهل نمی‌توانند بیرون بیایند بجای شخص منتقد آراء فقهی غیر متخصص، آیت الله نجف آبادی یا عابدینی یا مرجع تقلید صانعی، و بجای منتقد بقول خود غیر متخصص ایرانباستان و آیین زرتشت، پروفسور ژان کلنز را تصور و فرض بگیرند و حال با خیال راحت اگر بنظرشان نقد وارد نیست جواب مستدل و منطقی بدهند. گرچه در عمل شاهد این هستیم که سواد و توانایی پاسخگویی را ندارند.

 

بخش دوم) خود راست پنداری در میان منتقدین باستانگرایی

پیشتر طی پستی در پاسخ به تحریف ماجرای پوریم (اینجا) نشان داده بودم که یکی از افراد فعال در زمینه نقد باستانگرایی یعنی جناب آقای حسینی در برنامه تاریخ بدون روتوش خود چطور بطور کاملاً اشتباه تفکرات خود را در قالب تاریخ به خورد مخاطب داده بدون آنکه بتواند موجه سازی اش کند و اساساً اصلی ترین سندش فقط دو نقاشی بود آنهم برای تطبیق دو شخصیت با فاصله چندین و چند قرنی!!، در انتهای آن پست نیز به ماجرای توییت یک اکانت فیک که به اشتباه افسر موساد معرفی شده بود پرداختم و نشان دادم وی افسر موساد نیست، اما در کمال تعجب یکی از کانال های مطرح در حوزه نقد باستانگرایی با چندین هزار بازدید کننده نه تنها یک عذرخواهی ساده هم از به اشتراک گذاشتن این مطلب کذب در کانال درج نکرده بلکه هنوز هم آن مطلب را حذف نکرده است:

یا در موردی دیگر صرفاً با استناد به یک صوت از امام خمینی و رهبری ملی گرایی را غلط میداند!! گویی مشابه فقه، مخاطبین کانال مکلف به تقلید در سیاست و عقاید هم حتی از مرجع تقلید هستند!. خب چه جای ترویکرد نقادانه مبتنی بر تعقل و تفکر، بعنوان مثال برای جواب 2+2 هم بدنبال نظر رهبری بگردید. نهایتاً در یک پست میگویند کسانی که پرچم ملی گرایی را بلند کردند غرب زده بودند مشابه تقی زاده و... ولی متوجه نیستند ملی گرایی که در مخالفت با عقاید بنیاد گرایانه و افراطی برخی مسلمانان مطرح میشود اصلاً دخلی به ملی گرایی سکولار ندارد، بنابر این باشد که هرکسی قبل تر از بقیه حرفی از بزرگی و افتخار به ملی گرایی و یا حکومتی در دوران باستان کرد بگوییم ملی گرایی پس به او میرسد که اصلاً باید ساسانیانی را هم ملی گرا تلقی کنیم چنانچه خود را وصل به کیانیان و ایران کیانی عهد باستان مد نظر خود را بزرگ قلمداد کرده و اساساً مشروعیت پادشاهی خود را از همین سابقه اجدادی که به ایرانیان کیانی میرسد اخذ میکردند، ساسانیانی که اتفاقاً غرب ستیز بودند.

حالا این سؤال را میخواهم بپرسم که دلیل این رفتارها چیست؟ چرا افرادی که داعیه نقد باستانگرایی دارند و با ارجاعات ساده به چند کتاب عموماً مأخذ تا منبع امورات خود را میگذرانند ادعای دفاع عقلانی و انصاف را هم دارند؟!. البته به شخصه میدانم برخی بودجه ها برای این امور اختصاص داده میشود و نمیخواهم این را علت طرز رفتار غلط بدانم که چون از منبع/منابعی بودجه میگیرند مجبورند محتوایی را هرچند سبک و بی اعتبار تولید کنند و از هیچ هجمه ای علیه مخالفین دریغ نکنند. علت این رفتار مشخصاً بخاطر گروه و نیز مخاطبین حول این افراد هست بگونه ای که وقتی اطرافیان شما افرادی همفکرتان باشند و مخاطبینتان هم عموماً افرادی همراستا و همسو باشند با عنایت به اینکه شما در پس زمینه ذهنتان یک فرد خود راست پندار باشید نتیجش این خواهد شد که ولو اگر نقد سطحی هم بکنید اطرافیانتان از آن پیروی و تأیید خواهند کرد. اگر فردی شما را نقد کند با آماج هجمه های اطرافیان شما مواجه خواهد شد، اگر جایی حتی دانشمندی خلاف سخن شما حرف بزند شما نظری بدهید با تأیید اطرافیان یا اکثریت مخاطبین کانال خود مواجه خواهید شد، این فضا در صورتی که شما نخواهید خود را به تنهایی در گروه های مخالفین یا... به چالش نکشید و یا سعی کنید نقدهای خود را به سمع منتقدین رسانده و نظر ایشان را جویا نشوید کم کم به جایی خواهد رسید که تفکرات شما رسماً بطور کامل تحت تأثیر خود راست پنداری و استبداد تخصص قرار خواهد گرفت و این معضلی است که امثال دکتر شهرام جلیلیان (با استناد به پاسخ نا امید کننده ای که به نقد دکتر محدثی گیلوایی دادند) یا اکثریت مدافعین فقه سنتی را در برگرفته و در حال حاضر کم کم در میان منتقدین باستانگرایی در حال رسوخ و ظاهر شدن است.

البته این مقوله تعمیم به اکثریت غالب افراد این جبهه داده نشود، به شخصه افراد منصف و اهل تحقیقی را هم در این حیطه میشناسم که رویکرد کاملاً آکادمیک دارند و حتی نویسنده کتاب یا صاحب کانال نسبتاً مطرحی در این زمینه هم هستند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲/۱۰/۱۷

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی