مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم
آخرین نظرات

یادداشت کوتاه: متممی بر تفسیر کافر حربی

پنجشنبه, ۹ فروردين ۱۴۰۳، ۱۰:۱۰ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

 

پیشتر طی دو پست به بیان تفسیری بر خلاف تفسیر مشهور از عنوان کافر حربی در دین مبین اسلام و حاشیه مربوط به جزیه که مربوط به آن میشد پرداخته بودم [بنگرید به اینجا و اینجا] و جدای از آن طی سلسله پست هایی بررسی انتقادی نسبت به برخی از دیدگاه های فقهی خیل بزرگی از فقهای امامیه و اهل تسنن داشتم مثل مورد اعتبار شهادت زنان و... الخ [البته تمامی این موارد برای اولین بار نقد نشده و فقهای مدافع خود را پیشتر داشته و دارند و مقالات و بعضاً کتبی حاوی مطالبی در نقد آن آراء به رشته تحریر در آمده است، لکن عقیده خیلی از فقها در عصر غیبت معصوم بنظر میرسد بر خلافشان بوده]. بعداً این پرسش در ذهنم بوجود آمد که اگر در آیین های شرک آمیز و نیز ابراهیمی قبل از اسلام، از میان رفتن معلومات نبی و یا تحریف متن دین باعث انحطاط اکثریت میشد در دین مبین اسلام وقتی کلام الله تحریف نشده چه چیزی باعث پدید آمدن این انحطاط میشده است؟!.

در اینجا آراء فقهی نمود مشخصی دارند و اگر نیت سوء پشت آنها باشد [که البته در اکثریت موارد بنظر نمیرسد اینگونه باشد بخصوص وقتی زندگی پر از مشقت خیلی از علما و فقهای اسلام بررسی میشود] مشخصاً مصداق همان انحطاط و انحراف اهل کتاب هستند. وقتی که جنبه سیاسی میچربد و باعث میشود گزاره هایی بزرگ و دارای تقدس کاذب شوند که مبنای شرعی ندارند مثل انتساب مسجد جمکران به حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) (بنگرید به اینجا) [این مسجد هیچ برتری نسبت به دیگر مساجد ندارد، فارغ از عدم حجیت داشتن خواب] یا دیگر موارد مشابه که نفع سیاسی زیادی برای حکومت های دینی در طول تاریخ داشتند مشابه همان مورد جزیه یا مقوله اعدام مرتد و در نهایت کافر حربی که پیشتر بدان مفصل پرداختم، در حقیقت نشان دهنده انحراف و کژی در امر دین هستند مشابه همان کژی که قوم های پیشین داشتند. پس فکر نکنید دوران آیات قرآن در زمینه مقابله با بت پرستان گذشته است [گرچه فی الواقع همان بت پرستی هم امروزه در میان هندوها و... رواج دارد] بلکه غلوی که ایشان در برخی جنیان یا انسان ها داشتند امروزه هم وجود دارد با این تفاوت که یا ایشان را در حد خدا میدانند یا با دروغ بستن بواسطه روایات و...، آراء فقهی جعلی را در حد حکم خدا بالا میبرند.

اینجا در رابطه با کافر حربی سوره توبه بسیار راهگشاست. سوره توبه مکی بوده و جزء آخرین سوره های قرآن میباشد که در دوران بعد از فتح مکه نازل شده و گرچه در سوره بودن آن تردید جدی وارد است [برخی سوره توبه را در حقیقت ادامه سوره انفال بیان میکنند] اما بهرحال حاوی مهم ترین دستورات خداوند در برخورد با مشرکین غیر اهل کتاب میباشد که مبنای تفسیر کافر حربی میتواند در نظر گرفته شود. شأن نزول این سوره به نوعی حکایت از آخرین برخوردهای پیامبر (ص) با مشرکین حجاز میتواند در نظر گرفته شود و ازین نظر هم نمیتوان هیچ ناسخی را برای آن برشمرد؛ آیات مد نظر من در این سوره هفت آیه ابتدایی آن میباشد:

بَرَاءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى الَّذِینَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ

این اعلام بیزاری خدا و پیامبر او به کسانی از مشرکان است که با آنها عهد بسته‏ اید. (۱)

فَسِیحُوا فِی الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَاعْلَمُوا أَنَّکُمْ غَیْرُ مُعْجِزِی اللَّهِ وَأَنَّ اللَّهَ مُخْزِی الْکَافِرِینَ

با این حال چهار ماه (مهلت دارید که) در زمین (آزادانه) سیر کنید (و هر جا می‏خواهید بروید و بیندیشید) و بدانید شما نمی‏توانید خدا را ناتوان سازید (و از قدرت او فرار کنید و نیز بدانید) خداوند خوار کننده کافران است. (۲)

وَأَذَانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ یَوْمَ الْحَجِّ الْأَکْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِیءٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ وَرَسُولُهُ فَإِنْ تُبْتُمْ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَإِنْ تَوَلَّیْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّکُمْ غَیْرُ مُعْجِزِی اللَّهِ وَبَشِّرِ الَّذِینَ کَفَرُوا بِعَذَابٍ أَلِیمٍ

و این اعلامی است از ناحیه خدا و پیامبرش به (عموم) مردم در روز حج اکبر (روز عید قربان) که خداوند و پیامبر او از مشرکان بیزارند، با این حال اگر توبه کنید به نفع شما است و اگر سرپیچی نمائید بدانید شما نمی‏توانید خدا را ناتوان سازید (و از قلمرو قدرتش خارج شوید) و کافران را به مجازات دردناک بشارت ده. (۳)

إِلَّا الَّذِینَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ثُمَّ لَمْ یَنْقُصُوکُمْ شَیْئًا وَلَمْ یُظَاهِرُوا عَلَیْکُمْ أَحَدًا فَأَتِمُّوا إِلَیْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَى مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ

مگر کسانی از مشرکان که با آنها عهد بستید و چیزی از آن فروگذار نکردند و احدی را بر ضد شما تقویت ننمودند، پیمان آنها را تا پایان مدتشان محترم بشمرید، زیرا خداوند پرهیزکاران را دوست دارد. (۴)

فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکِینَ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُوا لَهُمْ کُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّکَاةَ فَخَلُّوا سَبِیلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ

هنگامی که ماههای حرام پایان گرفت مشرکان را هر کجا بیابید به قتل برسانید و آنها را اسیر سازید و محاصره کنید و در هر کمینگاه بر سر راه آنها بنشینید، هرگاه توبه کنند و نماز را برپا دارند و زکات را بپردازند آنها را رها سازید زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است. (۵)

وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجَارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّى یَسْمَعَ کَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا یَعْلَمُونَ

و اگر یکی از مشرکان از تو پناهندگی بخواهد به او پناه ده تا کلام خدا را بشنود (و در آن بیندیشد) سپس او را به محل امنش برسان چرا که آنها گروهی ناآگاهند. (۶)

کَیْفَ یَکُونُ لِلْمُشْرِکِینَ عَهْدٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعِنْدَ رَسُولِهِ إِلَّا الَّذِینَ عَاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ فَمَا اسْتَقَامُوا لَکُمْ فَاسْتَقِیمُوا لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ

چگونه برای مشرکان پیمانی نزد خدا و رسول او خواهد بود (در حالی که آنها همواره آماده شکستن پیمانشان هستند) مگر کسانی که با آنها نزد مسجد الحرام پیمان بستید (این گروه که پیمان خود را محترم شمردند) مادام که در برابر شما وفادار باشند شما نیز وفاداری کنید که خداوند پرهیزکاران را دوست دارد. (۷)

در این آیات بوضوح مشاهده میشود که خداوند سه بار بیان میدارد «مگر کسانی از مشرکان که با آنها عهد بستید و چیزی از آن فروگذار نکردند» و «مگر کسانی که با آنها نزد مسجد الحرام پیمان بستید مادام که در برابر شما وفادار باشند» و «به او پناه ده تا کلام خدا را بشنود سپس او را به محل امنش برسان»؛ در حقیقت اینجا بوضوح کلام الله تأیید کرده اگر با مشرکان بت پرست که مربوط به شأن نزول این آیه بودند پیمان بستید و به عهد خود وفادار بودند و تخطی نکردند نیاز نیست مادامی که کشته یا مسلمان شدند با ایشان جنگ کنید. بر این اساس چیزی که در آراء رایج میان فقها در مقوله کافر حربی به چشم میخورد (کافر غیر اهل کتاب یا باید مسلمان شود یا کشته و اسیر) بهیچ روی در اینجا به چشم نمیخورد و اتفاقاً تأکید بر روی عدم جنگ با کافری که با وی پیمان بسته شده [اصطلاح فقهی اش میشود کافر معاهد] و نیز کافری که امان میخواهد [کافر مستأمن] در این آیات به چشم میخورد اما چه میشود که اکثریت فقهای امامیه و اهل تسنن کافر معاهد را برای زمانی میدانند که توانایی جنگ نیست و محدود به کفار خارج از دار الاسلام هستند؟!؛ در حالیکه این آیات اتفاقاً بوضوح قابل تطبیق بر کفار داخل سرزمین اسلام نیز هستند چنانچه شأن نزولش هم مختص کفار خارج از سرزمین حجاز بیان نشده و آیات هم این چنین حدی را قرار نمیدهند.

بر این اساس مسلمانان می بایست با کفار غیر اهل کتاب عهد ببندند وگرنه اجازه جهاد با ایشان را ندارند چرا که قرآن تأکید کرده آنهایی را بکشید که عهد خود را شکستند نه آنهایی که عهدی نبستند و این قرینه مهمیست که این آیات در رابطه با کفاری که عهدی با آنان بسته نشده اجازه جهاد و قتال نداده است [اساساً مسکوت گذاشته شده] و اینجا بر اساس آیه شریفه کلام الله «وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ/و نفسی را که خداوند محترم شمرده به قتل نرسانید، مگر به حق (151 سوره الأنعام)» اصل بر نکشتن هر انسانیست مگر اینکه حضرت حق اجازه آنرا داده باشد فلذا چون در هیچ کجای قرآن اذن کشتن کفاری که عهدی با آنها بسته نشده داده نشده است مسلمانی حق کشتن کافر غیر اهل کتابی را ندارد [عهد و پیمانی نباشد و متعدی جان و مال مسلمین شوند که اساساً مقوله دفاع پیش می آید و دخلی به بحث ندارد، اینجا موضوع جهاد با کفار غیر اهل کتابیست که عِنادی با مسلمین ندارند].

مورد بعدی آیه 16 سوره فتح است که در آن میخوانیم:

قُلْ لِلْمُخَلَّفِینَ مِنَ الْأَعْرَابِ سَتُدْعَوْنَ إِلَى قَوْمٍ أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ تُقَاتِلُونَهُمْ أَوْ یُسْلِمُونَ فَإِنْ تُطِیعُوا یُؤْتِکُمُ اللَّهُ أَجْرًا حَسَنًا وَإِنْ تَتَوَلَّوْا کَمَا تَوَلَّیْتُمْ مِنْ قَبْلُ یُعَذِّبْکُمْ عَذَابًا أَلِیمًا

بر اساس غالب ترجمه های این آیه (بنگرید به اینجا) اعراب به جنگ با قومی دعوت میشوند «ستدعون» تا آن قوم، مسلمان یا کشته یا اسیر شوند «یسلمون» و برای شأن نزول این آیه هم بطور کلی دو قول موجه است (بنگرید به اینجا) یکی رومیان و دیگری برخی قبائل مشرک منطقه حجاز و... که بعد از حدیبیه پیامبر اکرم (ص) با ایشان جنگ کردند. یسلمون مشخصا به معنای تسلیم شدن است چون اسلام اجباری در قرآن به رسمیت شناخته نشده (نک: لینک اولی که در ابتدای این پست قرار دادم) و میتواند حاکی از برده شدن فرد باشد و اینکه غالب ترجمه ها بجز یک مورد تا جایی که رصد کردم یسلمون را به مسلمان شدن برگرداندند کمی زیاده روی بنظر میرسد. بنابراین بنظرم میتوان این آیه را نیز حمل بر برداشتی که از کافر حربی بیان داشتم کرد یعنی اگر فرد غیر مسلمانی روی به جنگ با مسلمانان آورد، اگر از غیر اهل کتاب بود یا باید کشته شود یا مسلمان یا تسلیم (اسیر بشود) و اگر از اهل کتاب بود یا باید مسلمان شود یا جزیه بدهد یا تسلیم و یا کشته خواهد شد. در غیر این صورت با آن دسته از غیر مسلمانانی که هیچ گونه عنادی با جامعه اسلامی ندارند مسلمانان عهد و پیمان بسته و با ایشان به ماننده کفار معاهد برخورد میکنند (این عهد و پیمان میتواند تمکین از قوانین جکومت اسلامی در نظر گرفته شود و نیاز به بستن عهدی جدا هم نیست) خواه ساکن دار الاسلام باشند یا خود حاکم سرزمین های دیگری باشند. مشخصاً در آن عهد و پیمان عدم هرگونه عناد مستقیم و غیر مستقیم با حکومت اسلامی و یا عدم تبلیغ غیر اسلام در دار الاسلام مد نظر خواهد بود. این چیزیست که بنظرم تفسیری معقول از عنوان کافر حربی میتواند در نظر گرفته شود.

مزاحمت کفار برای تبلیغ غیر سیاسی اسلام [صرفاً معرفی این دین بدون اینکه ایجاد خطری برای حکومت مرکزی کند] توسط مسلمانان در سرزمین تحت سیطره خود نیز شاید بتواند دال بر عناد عملی و در نتیجه عدم بستن عهد و پیمان با ایشان شده و مقابله عملی مسلمانان را بطلبد. چون اینجا گرچه نشر اسلام بواسطه جبر و تحمیل عقیده نیست اما مشرکین بواسطه حکومت تحت انقیاد خویش از اشاعه اختیاری و داوطلبانه این دین در میان مردم خود جلوگیری بعمل می آورند [در غرب هم امروزه تبلیغ دین اسلام بجز سلفی گری و... البته آزاد است و بعنوان مثال نسبت به تبلیغ اسلام در جریان جام جهانی 2022 قطر هم ایرادی گرفته نشد] و ازین خاطر شاید بتوان گفت مقابله عملی حکومت اسلامی را در این مورد نیز بطلبد که طبیعتاً نمیتواند روابط صلح آمیز با این حکومت ها بر قرار کند که تا این اندازه نسبت به اسلام عناد دارند.

البته مورد فوق ربطی به کفار ساکن سرزمین اسلامی ندارد صرفاً منوط به حاکمین مشرک دار الکفر است اگر تعصب روی عقیده خود داشته و عناد عملی بصورت جلوگیری با قوه قهریه از گرویدن بخشی از مردم خود به اسلام داشته باشند. برای کفار کتابی یا غیره ساکن سرزمین اسلامی که بطور کامل از حکومت تمکین کنند و روی به تبلیغ عقاید شرک آمیز و گمراه ساختن مردم نیاورند طبیعتاً حرمت جان و مال مبرهن است.

در تأیید تفسیری که در این آیه کردم میتوان به آیات 22 و 24 و 25 سوره فتح هم اشاره کرد چنانچه در آیه 22 سوره فتح خداوند از یار و یاور نداشتن کافران در صورتی که روی به جنگ با مسلمانان بیاورند سخن میگوید و در آیه 24 سوره فتح میخوانیم اوست همان کسى که در مکه پس از پیروز کردن شما بر آنان دستهاى آنها را از شما و دستهاى شما را از ایشان کوتاه گردانید لکن در آیه بعدی مشاهده میکنیم که عنوان میشود آنها کسانی هستند که کافر شدند و شما را از (زیارت) مسجدالحرام بازداشتند، و از رسیدن قربانیهای شما به محل قربانگاه مانع گشتند. اینجا بوضوح کافر اشاره به آنهایی دارد که به دشمنی عملی با مسلمانان روی آوردند. همین قرینه را اگر به آیات سوره توبه تعمیم بدهیم میتوان فهمید که با دو دسته از مشرکین در آنجا طرف هستیم نه بیان حکمی واحد برای کلیه مشرکین. بر این اساس اگر مشرکین روی به قتال یا آزار و اذیت مسلمین یا جلوگیری از اجرای فرایض دینی شان بیاورند این جوازی خواهد بود برای مسلمانان به منظور دفاع از اسلام و مصداق جهاد دفاعی. در اینجا اثری از جهاد ابتدایی نمی بینیم.

دکتر سید صادق حقیقت هم یکی از معدود محققینی است که دیدم نسبت به جهاد ابتدایی دیدگاه انتقادی نسبتاً جامعی را بیان میدارند که برای مطالعه اش میتوانید به مقاله شان نظری بیاندازید: «جهاد ابتدایی و دولتهای سکولار» که نشان میدهند حتی برخی فقهای معاصر همچون آیت الله مصباح یزدی نیز با جهاد ابتدایی مؤافق بوده اند؛ همچنین میتوانید از دقیقه 31:00 الی 37:10 و 41:21 الی 46:10 به مصاحبه دکتر حقیقت در اینجا گوش دهید که به دیدگاه شهید مطهری پرداخته و بیان میدارند دیدگاه ایشان پیرامون جهاد ابتدایی در مجموع نامفهوم است: «سید صادق حقیقت: نواندیشی دینی، دفاعیه‌ها و اعتراض‌ها».

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳/۰۱/۰۹

نظرات (۱)

احسنت. تفکر اسلامی نیاز به چنین نو اندیشی هایی دارد.

پاسخ:
سلام، وقتتون بخیر

خدا را شاکر و خوشحالم که مفید به فایده واقع شده است.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی