مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم
آخرین نظرات

فحوای آیات قرآن پیرامون آتئیسم

چهارشنبه, ۱۵ فروردين ۱۴۰۳، ۰۹:۵۲ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

 

گرچه برخی همچون علامه طباطبایی معتقد بودند قرآن زیاد به مقوله اثبات خدا نپرداخته و چه بسا در بطن عقیده امثال ایشان این مقوله باشد که قرآن کلا مقوله وجود خدا را امری فطری میداند (1) لکن جدای از کذب بودن این مقوله و اینکه قرآن کریم هیچگاه به تصریح و روشنی این مقوله را بیان نداشته و برهان خداشناسی که ازین عقیده بر می آید یعنی برهان فطرت بر اساس تفسیری که از آن در فلسفه اسلامی میشود [و نه موارد مشابه در فلسفه غرب یا...] مقبول اکثریت غالب اندیشمندان مسلمان هم هیچگاه نبوده است [فارغ از مغالطه توسل به اکثریت، این برهان به هیچ داده قابل راستی آزمایی استناد نمیکند] لکن بر اساس برخی از آیات قرآن به روشنی برداشت میشود خطاب خداوند در آن آیات از میان مشرکین فقط خداناباوران هستند (غیر از تذکاری که برای مؤمنین تمام آیات کلام الله دارند).

یکی از بنیادی ترین شعارهای دین مبین اسلام «لا إله إلا الله» میباشد که بطرق مختلفی در قرآن کریم به صراحت بدان اشاره شده است (2) و در این راستا چه انسان و چه جِنی یا جان [مفرد جن، کلمه جِن جمع است و مفردش میشود جنی یا آنطور که در قرآن عنوان شده «جان» (نک: آیات 15 و 39 سوره الرحمن)] فقط باید خداوند را خدای خود دانسته و نیز او را پرستش کنند (3) و حتی حق برگرفتن دو معبود را هم ندارند که بر فرض یکی از آن خدایان، خدای هستی الله باشد (4) چه آنکه خداوند برتر و والاتر و خالق کل هستی میباشد و هیچ موجودی نیست مگر اینکه مخلوق او باشد نه شریک در آفرینش هستی (5). بنابراین مشرکین بطور کل یا در کنار و دون خدای هستی الله معبودانی را مورد پرستش قرار میدادند، یا غیر از ذات اقدس الهی روی به پرستش خدایانی می آوردند (6). بر این اساس خدایان دروغینی که مشرکین همتا یا دون الله یا بجای وی میپرستیدند بدین صورت دسته بندی میشوند:

- جن (7)

- انسان های پرهیزکار و عالم (8) که مصادیقش میتواند شامل حضرت عیسی مسیح (علیه السلام) و امام علی (علیه السلام) [در عقاید برخی دراویش موسوم به علی اللهی] نیز بشود.

- مجسمه هایی موسوم به بت (9)، البته میتوانسته این بتان نماد همان جنی و انسان های مورد پرستش باشند چون بت الزاماً عین ذات خدای مورد پرستش نیست و میتواند تمثیل آن باشد. گرچه بنابر ماجرای حضرت ابراهیم (علیه السلام) محتملاً مشرکین دیار حضرت بتان را عین ذات میدانستند برای همین وقتی نبی خدا تبر را بر دوش بت بزرگ انداخت اعتراض نکردند که اینها تمثیلی از خدایان ما بیش نیستند بلکه بخاطر جهل خود جوابی نتوانستند بدهند. برای همین فکر کنم بت ها به دو صورت مورد پرستش واقع میشده اند.

- حاکمان یا افراد ظالم و مشرک همچون فرعون زمان حضرت موسی کلیم الله (علیه السلام) (10)

جدای از دسته بندی اربعه فوق یک قسم دیگر از شرک نیز در قرآن به چشم میخورد که کمی در زمینه مورد بحث بنظرم از نظرها مورد غفلت واقع شده است و اگر آنرا در راستای این آیات ترجمه کنیم بطور مستقیم قابل انطباق با جهان بینی آتئیسم است؛ در آیه 23 سوره جاثیه میخوانیم:

أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَنْ یَهْدِیهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ

آیا دیدی کسی را که معبود خود را هوای نفس خویش قرار داده؟ و خداوند او را با آگاهی (بر اینکه شایسته هدایت نیست) گمراه ساخته، و بر گوش و قلبش مهر زده، و بر چشمش پرده‏ ای افکنده، با اینحال چه کسی می‏تواند غیر از خدا او را هدایت کند؟ آیا متذکر نمی‏شوید؟!

چنانچه مشاهده میکنید در اینجا دیگر فرد بدنبال خدایانی همچون بت و جنی و انسان های پرهیزکار یا ظالم نیست بلکه نفس خودش را خدای خویش قرار داده است. این بوضوح همان اومانیسم است که در توضیحات وبسایت هیئت بین المللی انسان گرایان نمودی از جامعه غیر مذهبی و بنیه اش بر تمام افراد غیر مذهبی دنیاست (11) یعنی انسان هایی که ولو خداباور هم باشند لکن دین ندارند و خداوند را پرستش نمیکنند فلذا عملاً هیچ فرقی با یک آتئیست/خداناباور ندارند. البته این اومانیسم را با اومانیسمی که در سیاست و... مطرح میشود خلط نکنید مبادا جایی بخوانید یک آتئیست الزاماً اومانیست نیست آنرا بعنوان نقد بر علیه تحلیل بنده حقیر بگیرید! خیر، اینجا بوضوح قرآن کریم چارچوب کلی اومانیسم یعنی محوریت نفس انسان برای راهنمایی و هدایتگری و معبودی وی را بیان میکند، همان مقوله که وقتی عقل هست چه نیاز به دین؟ وقتی علم هست چه نیاز به دین؟ و... الخ، در اینجا هم به روشنی و زیبایی کلام الله راجع به انسان هایی سخن میگوید که عقلشان، نفسشان، خودشان را کاملاً مکفی دیده و خود را بی نیاز به هیچ مقوله ماوراء الطبیعه ای میدانند که بخواهند بعنوان خدا پرستشش کنند. در ادامه در همان سوره جاثیه میخوانیم:

وَقَالُوا مَا هِیَ إِلَّا حَیَاتُنَا الدُّنْیَا نَمُوتُ وَنَحْیَا وَمَا یُهْلِکُنَا إِلَّا الدَّهْرُ وَمَا لَهُمْ بِذَلِکَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا یَظُنُّونَ

آنها گفتند: چیزی جز همین زندگی دنیا در کار نیست، گروهی از ما می‏میرند و گروهی جای آنها را می‏گیرند، و جز طبیعت و روزگار ما را هلاک نمی‏کند، آنها به این سخن که می‏گویند یقین ندارند، بلکه تنها گمان بی پایه‏ ای دارند. (۲۴)

ما میدانیم بسیاری از بت پرستان و مشرکین به زندگی پس از مرگ باور داشتند، از زرتشتیان معتقد به پل چینود و پادافره برای کارهای خیر و شر تا وایکینگ های اسکاندیناوی معتقد به زندگی بعد از مرگ جنگجویان وایکینگ در والهالا و نیز اینرا هم میدانیم همگی مشرک و پیرو نظامی چند خدایی و بعضاً مشابه وایکینگ ها بت پرست بودند. بنابراین مشخصاً این آیات ناظر بهمان افراد پیرو چارچوب اعتقادی همچون طبیعت گرای روش شناختی و یا ماتریالیستی است که دارای هیچ اعتقادی به ماوراء الطبیعه (چه وجود خداوند و ملائکه اش چه وجود روح چه جنی) نیستند.

نیز در انتهای آیه به مبنای عقیدتی مبتنی بر گمان بودن این افراد اشاره که مشخصاً این مقوله هم همان نسبی گرایی حال حاضر فلسفه علم است که اساساً مقوله هایی با عنوان یقین و ایمان که در متن دین مندرج است را ندارد و تمام سخنانی که راجع به وضعیت ما بعد از مرگ یا... زده میشود را در دسته بندی نظریه قرار میدهد و هیچ کجا آنها را فکت علمی هم نمیخواند که  این مشخصاً همان حدس و گمان خدا ناباوران است. از همین روست که در دو آیه بعد روشنتر به عقیده ایشان پرداخته شده و عنوان میشود:

وَإِذَا تُتْلَى عَلَیْهِمْ آیَاتُنَا بَیِّنَاتٍ مَا کَانَ حُجَّتَهُمْ إِلَّا أَنْ قَالُوا ائْتُوا بِآبَائِنَا إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ

و هنگامی که آیات روشن ما بر آنها خوانده می‏شود دلیلی در برابر آن ندارند جز اینکه می‏گویند اگر راست می‏گوئید پدران ما را زنده کنید و بیاورید (تا گواهی دهند!). (۲۵)

قُلِ اللَّهُ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یَجْمَعُکُمْ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ لَا رَیْبَ فِیهِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ

بگو خداوند شما را زنده می‏کند، سپس می‏میراند، بار دیگر در روز قیامت که در آن تردیدی نیست جمع آوری می‏کند، ولی اکثر مردم نمی‏دانند. (۲۶)

چنانچه مشاهده میکنید در جواب عنوان شدن آیات خداوند مبنی بر زندگی پس از مرگ و روز حساب عنوان میکنند اگر مؤمنین راست میگویند پدران مرده شان را زنده کنند و این چیزی جز مکتب اثبات مبتنی بر تجربه گرایی یا همان پوزیتیویسم است؟! مگر نه اینکه همین الآن نیز مدافعینش در پاسخ به مواردی همچون وجود روح و برداشت های غیر مادی انگارانه مبتنی بر زندگی پس از مرگ از پدیده های NDE و OBE و... بدنبال اثبات تجربی آنها در آزمایشگاه یا بگونه ای آشکار برای همگان هستند؟ این آیات مشخصاً برای مشرکین بت پرست نیست که بعضاً به روح و امور فرا مادی همچون همان خدایانی که بتان از برای آنان بودند اعتقاد داشتند بلکه برای خدا ناباورانیست که نفس خود را خدای خود قرار دادند و چه زیبا قرآن ماهیت عقیده ایشان را روشن میکند که البته خود نیز به نحوی بدان معترفند [که هرآنچه برآمده از تجربه است را مبنای باورها و به نوعی خدای خود قرار دادند که در حقیقت همان عقل و نفس آدمیست که این مقوله ها را کشف و استنتاج میکند البته با این پیش فرض که هرآنچه نفس من تجربه کرد حقیقت دارد]. گرچه برخی خدا ناباوران هم هرچند اکثریت نیستند اما به ماوراء الطبیعه اعتقاد دارند لکن این اعتقاد بوضوح باعث وجود معاد و آنچه ما زندگی پس از مرگ میدانیم نمیشود فلذا وقتی میگویم به ماوراء الطبیعه اعتقاد ندارند منظورم از دید دین اسلام است.

نیز در برخی مواردی هم که قرآن از افرادی سخن میگوید که آیات خدا را افسانه های پیشینیان میخوانند (12) مشخصاً افرادی اند که کلاً هیچ اعتقادی به ماوراء الطبیعه بطور کل ندارند بر خلاف دسته ای دیگر که آیات قرآن را اساطیر الاولین میخوانند اما به خداوند معتقدند (13) که دسته دوم میتوانند شامل مشرکین بت پرست و... بشود لکن دسته اول بوضوح خداناباوران ماتریالیست و اومانیست هستند و به کرات شده در بحث با مسلمانان عنوان کنند وقایع قرآن اساطیریست و هیچ گونه واقعیتی ندارد. بنابراین تمام آیاتی که در قرآن کریم اشاره دارد به افرادی که معبودانی را بجای خدا برمی گزینند یا همتای خدا می پندارند دقیقاً شامل آتئیست ها هم میشود که خدایشان نفسشان است و بصورت بُت هایی همچون علوم تجربی یا تجربه گرایی یا... بروز و ظهور دارد، بشرطی که قرینه ای نباشد بوضوح اشاره به بت ها یا سخن گفتن معبودان در قیامت داشته باشد که مشخص میدارد آیه ناظر به مشرکین بت پرست و... است لکن آیاتی که بیان میدارند انسان بر ضد خودش گواهی میدهد یا اعضاء و جوارحش میتواند حمل بر خداناباوران نیز بشود. ازین دست آیات در کلام الله کم نیست لکن من چون این چنین تحلیلی را جای دیگری ندیده بودم بنظرم کمتر بدان توجه میشود.

 

پی نوشت

1. آیت الله مصباح یزدی: علامه طباطبایی آیات خدا‌شناسی در قرآن را بیشتر در مقام اثبات ربوبیت خدا می‌داند، خبرگزاری مهر، 28 بهمن 1389: www.mehrnews.com/news/1256091

2. بعنوان مثال نک: سوره طه، آیه 98

3. سوره ذاریات، آیه 56

4. سوره نحل، آیه 51

5. سوره أنعام، آیه 101 - سوره نحل آیه 20 - سوره إسرا، آیه 43 - سوره مؤمنون، آیه 92 - سوره زمر، آیه 62 - سوره حدید، آیه 3 - سوره طلاق، آیه 12

6. سوره بقره، آیه 163

7. سوره أنعام، آیه 100

8. سوره توبه، آیه 31

9. سوره نمل، آیه 60

10. سوره قصص، آیه 38

11. humanists.international/fa/%D8%A7%D9%88%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%B3%D9%85-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA

12. سوره نمل، آیات 66 الی 68

13. سوره مؤمنون، آیات 83 الی 89

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳/۰۱/۱۵

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی