مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم
آخرین نظرات

بسم الله الرحمن الرحیم

 

دیروز در وبسایت خبری-تحلیلی مشرق نیوز نقدی را پیرامون فصل دوم سریالی که ظاهراً از تلویزیون دارد پخش میشود مشاهده کردم و قسمتی از آن بنظرم قابل توجه آمد چرا که نویسنده به مثابه یک مخالف متعصب گویا سعی داشته به هر ریسمانی ولو ایران باستان باشد بواسطه تحریف و برداشت ناشیانه چنگ بزند برای اینکه نقد خود را به کرسی بنشاند. برداشت برخی از هموطنانی که بطور عامیانه در ادبیات محاوره ای فضای مجازی ارزشی خوانده میشوند از ایران باستان در برخی جنبه ها دست کمی از برداشت باستان پرستان ندارد، آنطرف سعی دارد ایران باستان را همسو با ایدئولوژی ضد دینی اش نشان دهد، اینطرف سعی دارد مشابه صدر اسلام آنرا به تصویر بکشد!!، لکن وقتی به منابع رجوع میکنیم متوجه میشویم هردو بخاطر ایدئولوژی خود روی به تحریف و جعل آوردند.

در ابتدا مختصری پیرامون حجاب در ایران باستان می بایست سخنانی را به سمع شما خواننده گرامی برسانم تا بعد از آن بتوانم سراغ متن مذکور بروم. برای حجاب در ایران باستان مقالات و... زیادی نوشته شده و بنظرم اتلاف وقت است بنده حقیر بخواهم مقاله پیرامون آن در وبلاگ بنویسم. در وجود داشتن حجاب در ایران باستان تردیدی نیست و نمیتوان آنرا منکر شد، چه تمدن عیلامیان چه مادها چه هخامنشی چه اشکانی و چه ساسانی، اما در میزان رواج و اجبار به رعایت تمام حدود آن و... تشکیک جدی وارد است. یکی از اسناد قابل توجه در اینباره نقش سکه پوراندخت بعنوان دختر خسرو دوم ساسانی و یکی از دو ملکه ایست که در زمان ساسانیان توانست به مقام پادشاهی برسد:

متوجه میشویم صرفاً یک تاج روی سرش بوده و حجاب کاملی برای سر مطرح نیست. مشخصاً وقتی تاج داشته و زیر آن پوشش سری هم به چشم نمیخورد، وجود زیور آلاتی همچون گوشواره و گردنبند و... هم طبیعی و آرایش صورت هم محتمل می نماید. اخیرا نتفلیکس نیز مستند-فیلمی با عنوان «Alexander: The Making of a God» (اسکندر: ساختن یک خدا) دارد میسازد که روایت زندگی اسکندر کبیر است و در بخشی از تریلر آن مشاهده میشود طی دو لوکیشن داریوش سوم بهمراه ملکه اش نمایش داده شده که حجاب ملکه وی نیز بی شباهت به پوراندخت نیست:

با توجه به اینکه در صحنه ای از تریلر این مستند-فیلم پروفسور لوید لولین جونز دیده میشود و ایشان در زمینه ایران باستان هم کار کردند و مشخصاً جزء دانشمندان دخیل در ساخت این پروژه هستند بعید میدانم حجاب ملکه هخامنشی دلخواه سازندگان بوده باشد. اینکه در جواب گفته شود این حجاب مختص اعیان و اشراف بوده صحیح نیست و جلوتر آنرا نقد خواهم کرد [فارغ ازینکه پوشش زنان رقاص و نوازنده در وهله اول انحصار حجاب کامل مد نظر این جماعت در میان عوام را کاملاً ابطال میکند].

اگر خاطرتان باشد در سلسله مقالات خدمتکاران جنسی در ایران باستان اسنادی را دال بر وجود زنانی که کنیز یا شهروند غیر برده بودند ارائه دادم دال بر اینکه این زنان در مهمانی ها نوازنده یا... بوده و خدمات جنسی هم توسط برخی ازین زنان به مهمانان میشده ارائه داده شود و حال در اینجا بطور مختصر به نقوش باستان شناسی این زنان در دوران ساسانیان میخواهم بپردازم. در نقوش مرتبط با ظروف و جام ها زنان نوازنده و رقاصی را مکرر می بینیم که بعضاً برهنه هم هستند و گرچه ممکن است برخی از آنها به تصویر کشیدن آناهیتا از خدایان مؤنث آیین زرتشت باشند لکن برای تمامشان این مقوله صدق نمیکند و نهایتاً مرتبط با این ایزد بانو هستند و فی الواقع تصویر یک رقاص یا نوازنده ساسانی می باشند. در مقاله «جلوه های باروری در هنر دوره ساسانی با تاکید بر نقوش ظروف فلزی» از صفحه 99 به بعد تصاویری ازین زنان میتوانید مشاهده کنید. نویسندگان مقاله در صفحه 90 این زنان را به دو دسته تقسیم کرده و گروهی را مرتبط با آناهیتا و گروهی را مرتبط با ایشتار دانسته اند. البته از آنجایی که نقش برهنه پیش از ایران در یونان باستان وجود داشته میتوان این نظر را قوت بخشید که نقوش برهنه مرتبط با تأثیر پذیری ساسانیان از یونانیان است. نمونه ای از تصاویر مقاله مذکور:

حال برمیگردم به بحث حجاب ملکه ساسانی؛ پیرامون تصویر مربوط به پوراندخت وقتی به نقوش مربوط به شاپور دختک ملکه بهرام دوم ساسانی نگاه میکنیم نیز متوجه شباهت قابل توجه در مقوله حجاب این دو میشویم:

در اینجا (سنگ نگاره بهرام دوم در نقش رستم) که ملکه را با کادر قرمز رنگ مشخص نمودم مشاهده میکنید که صرفاً یک تاج یا چیزی شبیه به آن بر سر داشته است و بنظر نمیرسد پوشش سفت و سختی برای سر و گردن خود داشته باشد یا در اینجا نیز:

ملکه ساسانی هم نوعی لباس نسبتاً چسبان دارد (به فرم پاها دقت کنید) و هم حجاب سر و گردنش مشابه سکه های پوراندخت می نماید، صرفاً تاجی بر سر دارد. این مدل حجاب را آناهیتا در نقش طاق بستان هم دارد و پروفسور کریستنسن بیان میدارد این شیوه عادی زنان ایرانی عهد ساسانی بوده است (در ادامه نقل قول ایشان را قرار خواهم داد). مشخصاً ایزد بانو و ملکه در این نقوش باید نمونه و الگویی برای عامه مردم محسوب شوند [پوشش ایزد بانو و ملکه در نقوش سلطنتی همراه با شاه (و نه برخی جام ها و...) بعید است در تضاد با فرهنگ غالب و عقیده زرتشتیان باشد]. حال که صحبت از طاق بستان شد در قسمت مربوط به خسرو پرویز نقوش این منطقه باستانی، زنانی را کنار شاه ساسانی که در حال شکار گراز است مشاهده میکنیم که حجاب سر و گردن یا بطور کل حجاب درستی بنظر میرسد ندارند [در نقش سمت راست هم زنانی کنار شاه هستند که در حال شکار گوزن است لکن در نقش مربوط به شکار گراز که در سمت چپ قرار دارد جزئیات بنظر بهتر قابل دیدن است]:

پروفسور کریستنسن در اینباره میگوید:

در کنار غاری که شاگور سوم در کوه معروف طاق بستان کنده بود، غار دیگری است خیلی بزرگتر، که به فرمان خسرو پرویز ساخته اند. طاقی که به شکل نیم دایره در مدخل این غار زده اند، به سبک درگاه قصور سلطنتی است. پایه های طاق بر دو ستون قرار دارد، که نقوش بسیار ظریفی بر آنها رسم کرده اند.

... آن زن اناهید است، که الهه آب محسوب میشده است. قبای او به سبک یونانی است و در روی آن بالا پوشی ستاره نشان پوشیده است. تاجش شبیه تاج اوهرمزد است و از زیر آن چهار رشته گیسو بر دوش و سینه اش افتاده است و این بنابر شیوه عادی زنان ایرانی عهد ساسانی است [منظور کریستنسن این نقش است: بنگرید به اینجا].

... این محوطه ظاهراً شکارگاه خسرو بود، که نقش آن را در جدار جنبین طاق بزرگ طاق بستان می بینیم. ... نقش دیوار چپ، که با دقت فوق العاده ساخته شده، شکار گراز را نشان می دهد. در اینجا تقریباً همه نقش را در خطوطی به شکل قاب محصور کرده اند و فقط حاشیه باریکی در سمت راست قرار داده اند، که جماعتی کثیر از مردمان و جانوران در آنجا ازدحام کرده اند. شکارگاه مکانی است نیزار و باتلاقی، که ماهی و مرغابی در آن بسیار است. ... در قسمت بالا قایقی می بینیم، که بانوان بسیار در آن نشسته به خواندن و کف زدن مشغول اند. در مقدم و مؤخر قایقها، زنان پارو می زنند. در وسط نقش، یک جفت کرجی را، که پاروزن آنها هم از زنان اند، دیده می شود. این یک جفت کرجی را دوبار نشان داده اند، که حکایت از دو موقع شکار بکند. درست در وسط تصویر، پادشاه با قدی فوق اندازه طبیعی حجاری شده، که در قایق نخستین ایستاده و کمان را به زه کرده است؛ زنی در سمت چپ او ایستاده، تیری به او تقدیم می کند؛ زنی دیگر، در سمت راست او، به نواختن چنگ مشغول است. قایق دیگر که در پشت واقع شده، پر از نوازندگان چنگ است. شاه دو گراز بزرگ را با تیر از پای در آورده است.

... این دو تصویر [منظور پروفسور شکار گوزن و شکار گراز است]، خاصه نقش دوم، به قدری پرکار است، که تقریباً هیچ جای بی نقشی در آنها دیده نمی شود. نقوش پارچه لباسها را با دقتی فوق العاده رسم کرده اند. صورت جانوران مخصوصاً فیلان را، چنان با ظرافت و دقت کشیده اند، که شخص به حیرت می افتد و آنها را از حیث حرکات و نمایش حیات از جمله شاهکارهای حجاری می شمارد. (ایران در زمان ساسانیان، آرتور امانوئل کریستنسن، ترجمه رشید یاسمی، ویراستار حسن رضایی باغ بیدی، صفحات 326 الی 337)

بر اساس نقش مهری مربوط به زمان ساسانیان هم زنی مشاهده میشود که حجاب سر بنظر میرسد ندارد و شاید هم مشابه ملکه های ساسانی صرفاً یک پوشش تاج مانند یا... ای بر روی سرش است گرچه من به شخصه چیزی بر روی سر این زن تشخیص نمیدهم:

موزه بریتانیا در توضیح این نقش احتمال اینکه این زن آناهیتا باشد را داده و آن مرد سمت چپ را هم یک مغ دانسته و اشاره میکند که در سمت راست این مهر هم نوشته ای به چشم میخورد:

Chalcedony stamp-seal; brown coloured; decorated ellipsoid; perforated with hole for suspension; flat surface is engraved with female (Anahita?) wearing pigtail and standing to the left (right when impressed), holding flower in her raised left hand, and an uncertain object in her lowered right hand; to the left, a small figure (a magus) wearing a turban or tiara, faces her with folded hands; an inscription is to the right; complete.

مشخصاً نقش این زن هم میتواند مرتبط با نقوش سلطنتی مربوط به آناهیتا (و نه معدود نقوش برهنه مربوط به این ایزد که دخلی به رابطه با شاه ساسانی و نقش سلطنتی اش ندارند بخواهیم رسمیت به آنها ببخشیم از حیث ربط داشتن به فرهنگ ساسانیان پیرامون حجاب) و ملکه های ساسانی باشد و از نظر حجاب هم مشاهده شد که ولو اکثر سر هم پوشیده نیست.

با کنار هم قرار دادن داده هایی که بر اساس اسناد باستان شناسی بدست می آیند متوجه میشویم که حجاب در آن دوران سه قسم داشته است، یکی پوشش برخی از زنان رقاص و نوازنده [خنیاگر] خواه در خدمت شاه باشند خواه در خدمت اشراف زادگان و یا کلاً شغل و جایگاهشان این باشد، دیگری پوشش ایزد بانوان در نقوش سلطنتی و ملکه ها و دیگری نقوش برهنه. مشخصاً زنان رقاص یا... هم میتوانسته ایرانی باشند و دلیل مطلقی در دست نداریم ایشان را کلاً کنیز یا شهروند غیر بهدین قلمداد کنیم. وجود این زنان با روایت هایی که مربوط به زمان هخامنشیان و مادها بود و در آنها سخن از خدمتکارانی در میان است که در مهمانی ها نوازندگی و... میکنند قابل انطباق میباشد [نک: پیوست دوم مبحث خدمتکاران جنسی در ایران باستان].

البته حجاب زنان حرمسرا در مهمانی ها و... نمیتواند به مردم عادی در انظار عمومی تعمیم داده شود، مسلماً حجابی را که بعنوان مثال برخی زنان در عروسی مختلط در حال حاضر دارند چیزی نیست که در خیابان شاهدش باشیم، این مورد هم میتواند شبیه به آن باشد. برای پوشش ملکه ساسانی و... هم بنظر میتوان تعمیمش داد به مدلی از حجاب نزد مردم ایران اما نه بصورت مطلق، بدین صورت که با این شکل حجاب سر هم که گیسوان بیرون باشد (البته سر کاملاً برهنه نیست) و... زنان زرتشتی میتوانستند در معابر عمومی رفت و آمد نمایند [برخی تصاویری هم که از زرتشتیان در زمان پهلوی در دست داریم تا حدی شبیه به این مدل حجاب هستند]. دلیلی ندارد بعنوان مثال قسمتی از روایت ارداویراف نامه را که در مذمت زنان آرایش کرده هست به تمکین عوام زرتشتی ازین دست احکام ربط دهیم، چنانچه توصیه مؤکد به ازدواج با محارم یا ازدواج دختر در سنین پایین دلیل بر آن نیست که ولو هفتاد درصد جامعه زرتشتی این احکام را رعایت میکرده اند [البته دلیل بر قلیل بودن هم نخواهد بود، صرفاً می بایست میزان رواج داشتنش در کانال جداگانه ای مثل نقوش باستانی یا روایت های مورخین و... بررسی شود لکن حداقل من به شخصه خاطر ندارم در سندی از قول مورخی تصریح شده باشد مثلاً کل موی زنان زرتشتی پوشیده است و مطلقاً آرایش نمیکنند و...].

برای نقوش برهنه هم میتوان معامله نقوش برهنه کلیسای سیستین را کرد، چنانچه مسیحیان هم با وجود حجاب راهبه ها و... شان لکن در کلیسا بوضوح نقوش برهنه را مشاهده میکنیم، البته این نقوش در دوران ساسانیان منحصر در زنان نیستند و در موردی پسری را هم برهنه در یک گلدان نقره ای طلا کاری شده به تصویر کشیده اند:

در توضیحات موزه بریتانیا پیرامون این تصویر آمده است که پسری برهنه که کلاه بابل مانند بر سر دارد و یا موهای سرش را بدین شکل بسته در دو طرف ظرف وجود دارد:

... while on either side, between the extremities of the two vines, is a nude boy with a bobble cap or (according to Dalton) his hair tied in a knot on the top of his head.

فکر نمیکنم کسی ازین نقش برهنه عدم پوشش مناسب داشتن مردان زرتشتی را در زمان ساسانیان نتیجه بگیرد و چرا همین معامله را با تصاویر برهنه مربوط به زنان یا ایزد بانوان نکنیم؟!. بنابراین دو نتیجه گیری مهم میتوان کرد: نخست آنکه حجاب به شکل اسلامی اصلاً وجود خارجی نداشته، دوم آنکه در مهمانی ها و... آن دوران اصلاً مقوله حیا و عفت و... ای که ما در دین مبین اسلام سراغ داریم وجود خارجی نداشته است. در اینجا میتوانم اشاره به مقوله دیگری هم بکنم و آن این است که در آیین زرتشت عمل زنا [غیر از روسپی گری] در صورتی که با رضایت دو طرف باشد و نیز آن زن شوهر نداشته باشد بنظر میرسد حرمت ضعیف و یا صرفا کراهت شدید دارد و در هیچ سند معتبری از متون زرتشتی حداقل من به موردی بر نخوردم برای این زنا مجازاتی بیان شده باشد، گرچه رواج داشتنش را نمیتوان نتیجه گرفت اما مجاز بودن برقراری رابطه جنسی در همین مهمانی ها با خدمتکاران غیر برده را میتواند برساند.

حال با توضیحاتی که تا بدینجا ارائه دادم نقد مد نظرم را از نقد منتشر شده در وبسایت مشرق نیوز نقل و رد میکنم:

سرویس فرهنگ و هنر مشرق- تاریخ انتشار: ۲۳ دی ۱۴۰۲

نمایش فصل دوم مجموعه‌ی تلویزیونی «مستوران» از ۲۸ آذر ساعت ۲۲:۱۵ هر شب از شبکه یک سیما آغاز شد. مشرق در یک گزارش به بهانه‌ی شروع پخش فصل دوم سریال، فصل اول آن را مورد نقد و بررسی قرار داد.

... آقایان سازنده‌ی «مستوران» باید پاسخ دهند، در کجای جغرافیای ایران و در کدام مقطع تاریخی، رسم بوده که حاکمان در دربار خود مهمانی بزم و شادی مختلط، با حضور همزمان مردان غریبه و زنان حرم می گرفتند؟ این که دختر حاکم در مهمانی‌ای که مردان غریبه سبیل از بناگوش دررفته حضور دارند، گوشه‌ی بزم لم دهد و در حضور مردان غریبه جام بزند و اجرای عمله‌ طرب را تماشا کند، احتمالا بیش از آن که به سوابق تاریخی و فرهنگی ایران ربطی داشته باشد، محصول خودآگاه یا ناخودآگاهِ ته‌نشین شدن سریال‌ها و فیلم‌های فرنگی با تم تاریخی و فانتزی-تاریخی در ذهن نویسنده محترم بوده است. حالا خوب است که اسم این شهر خیالی «مستوران» یعنی پوشیدگان است، وگرنه از دختر حاکم چه حرکاتی سر می زد (منبع: بنگرید به اینجا).

برای نقد مطلب فوق حتی نیاز به بحث پیرامون حجاب در ایران باستان هم نیست بلکه جدای از روایت هایی در خصوص برخی بعنوان مثال شاهزادگان هخامنشی و آزادی های بیشتری که در این زمینه نسبت به زنان حرمسرا داشتند* براحتی میتوان زنان رقاص و نوازنده و خدمتکاران جنسی را بعنوان شاهدی محکم با خرواری از منابع و اسناد تاریخی در تأییدشان برشمرد و آنان را کنار علاقه خاص بخصوص پارسها به شراب هم قرار داد [نک: تواریخ، هرودوت، کتاب اول، بند 133] تا دقیقاً مهمانی مملو از محرمات دین اسلام و تهی از حیا و عفتی که این منتقد ارزشی از آن دم میزند بر اساس اسناد تاریخی مربوط به ایران باستان به نمایش گذاشته شود.

بازه تاریخی که سریال مستوران حول آن ساخته شده مربوط به دوران صفویان و غزنویان است لکن ردیه من متوجه بخشی از نقد ناقد پیرامون تعمیم دادن عقیده برآمده از ایدئولوژی اش به کل دوران تاریخ ایران هست نه دفاع از محتوای این سریال [چون برای آن دوران مطالعه تاریخی درخوری نداشتم فی الحال نمیتوانم نظری بدهم در دربار آن زمان این چنین مهمانی هایی بوده یا نه]. دلیل اینکه اصرار دارم این فرد ارزشی ایدئولوژی خودش را واسطه کرده تا تاریخ ایران را مصادره کند مربوط به بخشی از همان چند خطی است که از آن نقد قرار دادم چنانچه ناقد در آن به رسم کشیدن اینطور مهمانی ها را بدون سابقه در تاریخ و فرهنگ این کشور دانسته و میگوید «بیش از آن که به سوابق تاریخی و فرهنگی ایران ربطی داشته باشد، محصول خودآگاه یا ناخودآگاهِ ته‌نشین شدن سریال‌ها و فیلم‌های فرنگی...» است!! در حالیکه اتفاقاً این چنین مهمانی هایی خاصه خود ایرانیان هم بوده و همین الآن هم هست. هیچ سندی هم نداریم در هیچ بازه زمانی مطلقاً عنوان بشود مهمانی های این چنینی وجود نداشته است.

البته ازین دست مصادره ها مسبوق به سابق است چنانچه نمونه دیگرش همان مقوله ربط دادن نقوش مربوط به مغان در تخت جمشید به حجاب زن در ایران هخامنشی است (برای نمونه بنگرید به اینجا و اینجا و اینجا و اینجا و نک: ایران باستان، ماریان موله، ترجمه ژاله آموزگار، صفحه 70) و بعضاً بطور مکرر شاهد این رویکرد مصادره تاریخ هستیم و علی رغم تذکرات متعدد چه از جانب برخی افراد اهل تحقیق و دلسوز اینطرف و چه از جانب اپوزیسیون و باستان پرستان، لکن گوش این جماعت بدهکار نیست و کماکان دوست دارند بواسطه ایدئولوژی خود ایران باستان را هم مصادره کنند شبیه به باستان پرستانی که ایدئولوژی ضد دینی شان شده ابراز مصادره تاریخ و یکبار حجاب را سعی دارند در ایران باستان نفی کنند یکبار ماهیتی کاملاً سکولاریسم به برخی حکومت های آن دوران میدهند و... .

این چنین رویکردهایی اگر ناشی از فقدان شدید آگاهی افرادی نباشد که گوششان به تذکرات هم بدهکار نیست شاید بخاطر دریافت پول هایی هست که از بیت المال یا... روانه فعالیت های فرهنگی شده و این جماعت هم هرچه بیشتر سعی در گسترش ایدئولوژی مد نظر خود بواسطه آن دارند. اینان بر مبنای تلقی که خود از جمهوری اسلامی ساخته فارغ از صحیح یا اشتباه بودن آن و اینکه آیا نظر دو رهبر این نظام هم همین رویکرد بوده یا نه (که بنظرم نیست)، سعی بدیلی دارند تا هرچیزی را بواسطه این ایدئولوژی مصادره به مطلوب و در قالب آن تعریف بکنند و جمهوری اسلامی را در انتهای کل خوبی های حال حاضر دنیا تعریف و نقطه مقابل تمام بدی ها در نظر بگیرند!. پیوند باستانگرایی با این اندیشه ها که بصورت ناسیونالیسم دینی ظهور پیدا میکند و نمونه اش را در همین نقد به سمعتان رساندم [چنانچه ناقد، مهمانی های مختلط و... را وام گرفته از فرهنگ غربی و بدون سابقه در تاریخ ایران بیان میکرد یا برخی دیگر از افراد مشابه هم بدنبال حجابی شبیه به حجاب اسلامی در ایران باستان هستند] چیزی جز مصادره و تحریف تاریخ و نقل روایتی دلخواه و ایدئولوژی محور از آن نیست.

نتیجه این طرز عملکرد هم البته هیچگاه مطلوب و اثر گذار نبوده و نیست (نهایتاً بر روی افرادی با ایدئولوژی یکسان تأثیر دارد) و بعنوان مثال در رابطه با همین مقوله حجاب زنان در تخت جمشید جدای از انتقاداتی که در داخل کشور شد، اپوزیسیون جمهوری اسلامی هم آنرا دستاویز قرار داده و بهره برداری دلخواه خود را ازین مقوله داشتند. بالأخره باید در عمل بین فردی که برای رضای خدا و علاقه خود و... فعالیت میکند و کسی که برای ایدئولوژی افراط گرایانه خود و مقوله های سیاسی و پول بیت المال فعالیت میکند ولو با وجود شباهت ظاهری عقیده اختلاف مشهودی باشد، چنانچه بین فرد بینایی که آگاهانه قدم برمیدارد و چشمش به رضای خدا و گوشش به حجت اوست و سعی میکند در صراط مستقیم گام بردارد با فردی که نابیناست و فقط با بو کشیدن رد پول و استفاده از عصای تعصب افراطی در ایدئولوژی سیاسی که مایه ارتزاق و حیات سیاسی و مادی وی است قدم برمیدارد مشخصاً تفاوت آشکاری به چشم میخورد.

 

*: نک: تاریخ امپراتوری هخامنشیان، پیر بریان، ترجمه مهدی سمسار، جلد اول، صفحات 602 الی 606. البته زنان شاه طبیعی است حساسیت خاص خود را داشته باشند لکن برای همان ها هم وضع متغیر بوده مثلا پلوتارک میگوید اردشیر دوم اولین شاهی بود که به همسرش اجازه داد با ارابه روباز سفر کند. شاید مقوله هایی هم مثل روایت پلوتارک مبنی بر اینکه زنان قانونی شاه قبل از ورود زنان مطرب و... مجلس را ترک میکردند نشان دهنده عدم وجود فرهنگی واحد در اینباره باشد [یعنی فرهنگ مربوط به زنان شاه و نگاهی که به ایشان بود با فرهنگ مربوط به زنان رقاص و... متفاوت بوده است].

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲/۱۰/۲۳

نظرات (۱)

سلام

البته ناقد منظور خودش رو درست بیان نکرده چون همونطور که از شکل و شمایل و حجاب زنان در سریال پیداست مربوط به دوره اسلامی هستش و نقدش هم بر این اساس وارد کرده که چون بازه ی تاریخی خودش رو به طور دقیق مشخص نکرده موجب سوء برداشت شده 

پاسخ:
با سلام

با توجه به اینکه ناقد میگوید «در کجای جغرافیای ایران و در کدام مقطع تاریخی» نمیتوان منظوری جز اطلاق نقد به کل تاریخ ایران از آن برداشت کرد. برای منظوری که شما بیان میکنید می بایست بعنوان مثال قیود «حکومت های اسلامی» قبل از کلمه ایران و «پس از اسلام» بعد از کلمه «تاریخی» اضافه میگردیدند. گرچه این رویکردهای افراط گرایانه به کرات در نقدهایی که تم ایدئولوژی سیاسی دارند همواره هویداست چون فرد سعی میکند به شدیدترین وجه ممکن موضوع و مطلب مد نظر خود را تخریب و مورد هجو قرار دهد.

چیزی شبیه به خود نمایی خدمتکاران جلوی روی ارباب خود یا کارمندان پیش روی مدیر که هرکسی بیشتر مجیز گویی کند و تملق آمیز سخن بگوید و در تعریف از ایدئولوژی و مواضع مد نظر غلو کند گویا بیشتر محبوبیت دارد، از همین حیث هست که در این چنین نقدهایی فرد تا جای ممکن سعی میکند با لحاظ رعایت ادب ظاهری اما نقد خود را تند بیان کند. فلذا منظور دقیقش فقط نقد هرچه تندتر موضوع است نه بررسی منصفانه و آکادمیک.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی