مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم
آخرین نظرات

پیوست دوم مبحث خدمتکاران جنسی در ایران باستان

جمعه, ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۱:۲۹ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

 

در این پست میخواهم دیدگاه پروفسور پیر بریان در رابطه با خدمتکاران جنسی در ایران باستان را بررسی بکنم. بطور کلی دیدگاه این دانشمند حوزه تاریخ ایران باستان مؤافق با چیزیست که در مقاله اصلی و پیوست یکم نشان دادم (همانطور که در مقاله اصلی دیدگاه پروفسور جونز را نیز بیان کردم و ایشان نیز بطور کل دیدگاهش مؤافق بود) و شاید نهایتاً عنوان شود در برخی جزئیات اختلاف وجود دارد. دیدگاه بریان را از صفحه 588 الی 606 در ترجمه فارسی آقای مهدی سمسار و از صفحه 277 الی 286 ترجمه انگلیسی آقای پیتر دنیلز مشاهده میشود. گرچه عموماً رویکرد باید بر بهره گیری از متن اصلی و یا نهایتاً ترجمه انگلیسی باشد که دقیق تر هستند لکن به جهت حجم مطالب در اینجا چاره ای جز بهره بردن از ترجمه فارسی بعنوان محور این پست نیست ولی در برخی مواقع هم که بد سلیقگی در ترجمه فارسی موج میزد آنرا متذکر شدیم. توجه داشته باشید که در اینجا بنا نیست خط به خط سخنان پروفسور بریان را توضیح بدهم بلکه تصویر صفحات کتاب را قرار دادم تا خواننده بخواند و به دیدگاه پروفسور و نیز اسناد مختلف و استدلال های متعدد واقف شود لکن برخی نکات را هم ذیل هر صفحه متذکر شدم:

بریان در اینجا به صراحت وجود این خدمتکاران جنسی را تأیید و نیز تفاوت داشتن بین آنها با زنان ازدواج کرده را بیان میکند و بنابراین دیدگاه وی نیز کاملاً همراستا با سخن پروفسور جونز و اسناد معتبریست که در مقاله اصلی بدان اشاره کردم. البته توجه داشته باشید عنوان صیغه سخن مترجم است و در ترجمه انگلیسی همان کلمه «Concubine» آمده است:

بنابراین در ترجمه فارسی این قسمت دیدید صیغه آمده بدانید منظور همان خدمتکار جنسی است همچنین در ترجمه انگلیسی هم کاملاً جدا بودن خدمتکاران جنسی از همسران [Wife] مشهود است. در متن فرانسوی و اصلی کتاب هم خدمتکار جنسی آمده است:

توجه داشته باشید در متن فرانسوی هم بین همسران «Épouses» و خدمتکاران جنسی تمایز قرار داده شده و نیز به چند همسری و علاوه بر آن داشتن خدمتکاران جنسی در فرهنگ ایرانیان باستان اشاره شده است «pratiquent la polygamie et qu'ils ont également de nombreuses concubines».

برای نقل قول هایی که بریان از مورخین و... قدیم نقل میکند نیز در مقاله اصلی و پیوست اول تقریباً به تمامشان بعلاوه یکی دو مورد که بریان نیز حتی از آنان سخن نگفته پرداخته ام [در عین حال اندک مواردی هم هستند که به آنها نپرداخته بودم و پروفسور بریان از آنها سخن گفته است]. حال برویم به سراغ ادامه سخنان پروفسور:

در اینجا بریان علاوه بر تأیید دوباره پست تر بودن مقام این خدمتکاران جنسی نسبت به همسران فرد به پست تر بودن جایگاه فرزندانشان نسبت به فرزندان همسران هم حتی اشاره کرده است. البته اینکه می بینید بریان میگوید وجود این خدمتکاران جنسی از دوران بردیا فرزند کوروش دوم بواسطه کتزیاس تأیید شده است ناشی از کج سلیقگی مترجم فارسی میباشد چنانچه در صفحه 278 ترجمه انگلیسی میخوانیم:

The existence of concubines is also "attested" by Ctesias during the reign of Bardiya

در اینجا پروفسور بریان گفته وجود خدمتکار جنسی در زمان بردیا را نیز کتزیاس تأیید میکند بنابراین مشخصاً منظور این است که علاوه بر دوران شاهان دیگر که قبلش و در ادامه هم پروفسور از آن سخن خواهد گفت برای دوران بردیا هم وجود آنها تأیید شده است. بهیچ روی از ترجمه انگلیسی قید زمان قائل شدن برای پدیدار شدن این خدمتکاران جنسی نمی بینیم و صرفاً در ترجمه بد فارسی این مقوله ممکن است به ذهن متبادر شود. بریان در هیچ کجای کتابش نمیگوید در زمان کوروش دوم و یا در زمان قبل از وی و یا در زمان کمبوجیه دوم این خدمتکاران جنسی در دربار شاه پارسی و یا دربار شاه مادها نبوده اند بلکه بطور کل همواره تأکیدش بر روی وجود این خدمتکاران جنسی بوده است. برای اشاره بریان به مقوله خدمتکاران جنسی اردشیر یکم و اینکه بعد از مرگ خشایارشا دوم رقابتی میان فرزندان وی که از خدمتکاران جنسی اش بودند درگرفت و داریوش دوم فرزند خدمتکار جنسی اردشیر یکم بوده و این رقابت به سبب نبود فرزند مشروعی از او [از همسرش] در میگیرد. کتزیاس میگوید:

 

بریان در ادامه میگوید:

در اینجا بریان بیان میدارد که یونانیان این خدمتکاران جنسی را به دو دسته تقسیم میکردند، دسته اول که صرفاً کارشان مقوله رابطه جنسی و مرتبط با عیش و نوش مردان و نیز آواز خواندن و کار با آلات موسیقی بوده و دسته دوم بنا به تعریف دموستن به نوعی خدمتکار محسوب میشدند. این مقوله که زن جزء کدام دسته قرار بگیرد هم خب مشخصاً بر عهده شاه یا اربابشان بوده است که امریست بدیهی و فی المثل در ماجرای کوروش سوم و یا کوروش دوم که گزنفون ذکر کرد زنان را بخاطر زیبایی شان مادها به غنیمت میگرفتند می بینیم [یعنی آنجا هم مقوله رابطه جنسی مد نظر بوده است و شاید بعد از آن تقسیم کار صورت میگرفته و برخی شان به حرمسرا راه پیدا میکردند و آموزش های لازم را فرا میگرفته و برخی شان کنیز کارهای معمول دربار میشدند]. اما برای این عنوان «pallaki» باید احتیاط را بخرج دهیم چرا که بر خلاف سخن بریان در موارد مختلف به زنان مختلفی اطلاق شده و اتفاقاً به خدمتکاران جنسی هم اطلاق میشده است [البته در ادامه همین کتاب خود بریان این کلمه را به خدمتکاران جنسی و اشاره به زنانی که خدمات جنسی به ارباب خود ارائه میداده اند میبرد].

برای اسپاسیا [= اسپزی در ترجمه فارسی آقای سمسار] هم بریان اشاره میکند که در روایت آثنئیوس گرچه هردو اسپاسیا خدمتکار جنسی بودند لکن آن اسپاسیایی که مورد علاقه کوروش سوم میشود عنوان hetaira را گرفته و اسپاسیای دیگر عنوان پالاکای را به خود میگیرد.

عنوان pallaki اشاره به یک مدل مقدس هم داشته و فی المثل ما در کتاب یکم تاریخ هرودوت بند 184 کاهنه هایی را می بینیم که با هیچ مردی رابطه جنسی ندارند و این عنوان را میگیرند ولی از طرفی دیگر دخترانی که در بابل به معبد میرفته تا برای اولین بار با فردی رابطه جنسی داشته باشند [بند 199 کتاب یکم هرودوت] نیز ذیل این عنوان معرفی میشده اند. ویکی پدیای انگلیسی هم (اینجا) با ارائه دو ارجاع این عنوان در زبان یونانی را همان «concubine» یعنی خدمتکاران جنسی بیان کرده است. در اینجا یکی از ارجاعات ویکی پدیای انگلیسی را می بینیم که بر اساس بند 135 کتاب یکم هرودوت (همانی که میگوید پارس ها خدمتکاران جنسی متعدد دارند) عنوان کرده این کلمه همان خدمتکار جنسی مد نظر ماست و در اینجا هم باز سخن مشابهی بیان شده است. از طرفی استرابو نیز وقتی به وجود این خدمتکاران جنسی اشاره کرد مشخصاً بعدش به فرزند آوری نیز تصریح میکند که نشان از وجود رابطه جنسی است. همچنین خانم دکتر اوا لاوتیدیس و آقای دکتر مایکل چارلز + نیز در مقاله ای که به سال 2018 منتشر شد و در آن به فحشا و ازدواج مقدس در بابل بر اساس سخنان هرودوت پرداخته بودند (اینجا) در رابطه با مقوله رابطه جنسی مقدس [بصورت فحشا یا ازدواج] میگویند:

Furthermore, as Budin has pointed out, the only two inscriptions that provide evidence of “sacred prostitution” come, not from Mesopotamia, but from Roman Tralleis in Caria, where women describing themselves as pallakides make dedications to Zeus.73 Notably one of these women, L. Aurelia Aemilia, says that she became a pallakē because of an oracle. The term pallakē is understood as somewhere between a wife and a concubine,74 and is probably used here as a term evoking a “sacred marriage” context so as to refer to the devotion of these women to their cultic duties. Still, Ramsay understood the term pallakē to mean a “sacred prostitute.”75 Ramsay was influenced in his interpretation by Strabo 12.3.36 and 17.1.46, which loci discuss “sacred prostitution” in the Black Sea and Egypt respectively. Furthermore, Robert accepted Ramsay’s interpretation and referred to the dedication as “émanant d’une prostituée sacrée.”76
The important phrase that led scholars to think that Strabo’s 17.1.46 refers to “sacred prostitution” is αὕτη δὲ καὶ παλλακεύει καὶ σύνεστιν οἷς βούλεται, which is typically translated as “she prostitutes herself with whom she pleases.”77 However, the expression συνεῖναι πράγμασι (+ dative) can also mean “to be engaged with.”78 Accordingly, by offering a totally non-sexualized translation of the text, Budin suggests that the term pallades, taken to correspond to the pallakides of the Roman inscriptions, probably refers to young girls serving as handmaidens of the goddess until menstruation made them ready for marriage.79 Hence, these servants of the goddess, dedicated by their fathers and often of high social status, did not “have sex with whomever they wished,” as Strabo’s text is often translated and understood, but rather “engaged in whatever service to the goddess they chose.” As will be argued here, 1.199 of Herodotus’ Histories may represent another example of this tendency to adopt translations that entail pejorative insinuations about the morality of Near Eastern cultures in antiquity.

 

73. Budin (2006), p. 86–90, esp. 86–87. Pirenne-Delforge (2007), p. 322.

74. Konstan (1987), p. 122–139; cf. Miner (2003), p. 30–34.

75. Ramsay (1883), p. 276–277. Budin (2003), p. 152–153 also argues that Strabo’s differing terms throughout his writing, such as his use of the ostensibly similar pallake, hetaira and hierodoulos, adds to the confusion.

76. Robert (1970), p. 406.

77. Text and trans. Hamilton – Falconer (1957), p. 263; cf. n. 79 below.

78. See LSJ, s.v. σύνειμι (εἰμί sum) I, with numerous examples, including Ar. Fr. 959; Thuc. 4.18.4; Xen. Oec. 15.12; Pl. Rep. 586a, 586b; Laws, 791b.

79. Strabo 17.1.46; trans. Jones (1932), p. 125: “to Zeus (Amon) who is held in the highest honour, they dedicate a maiden of greatest beauty and most illustrious family (such maidens are called ‘pallades’ [virgin-priestesses] or pallacide [harlots] by the Greeks); and she prostitutes herself, and cohabits with whatever men she wishes until the natural cleansing of her body takes place (menstruation); and after her cleansing she is given in marriage to a man; but before she is married, after the time of her prostitution, a rite of mourning is celebrated for her.” Budin (2008), p. 199 translates the passage as follows: “But for Zeus, whom they [the Thebans] honour most, a beautiful girl maiden of most illustrious family serves as priestess, [girls] whom the Greek called pallades; she serves as a functionary (prophetess) and accompanies whomever/attends whatever [rites] she wishes until the natural cleansing of her body; after her cleansing she is given to a man/husband but before she is given, a rite of morning is celebrated for her after the time of her religious service.”

 

همانطور که مشاهده میکنید Pallakai به رابطه جنسی مقدس هم برگردد بهیچ روی دال بر عدم بر قراری رابطه جنسی نیست بلکه در اسناد مختلف به افراد مختلفی در فرهنگ های متفاوتی اطلاق شده لکن بجز یک مورد [دو کاهنه ای که هرودوت از آنها سخن گفت و البته روایت مربوطه را خود هرودوت نیز قبول نداشت] برای بقیه شان عدم وجود رابطه جنسی بهیچ روی صحیح نیست. نتیجتاً این عنوان حتی در مدل رابطه جنسی مقدس هم که مثلاً زن خود را وقف معبد یا خدایی میکرده میتواند مستلزم وجود رابطه جنسی با مردان باشد حال براحتی میتوان نتیجه گرفت در حالت غیر مقدسش که یونانیان برای ایرانیان به آن اشاره کردند و طبیعتاً زن خود را باید وقف ارباب و در اختیار وی بگذارد بطریق اولی رابطه جنسی بوده است. البته خود بریان بهیچ روی منکر این مقوله رابطه جنسی نمیشود صرفاً سعی دارد عنوان کند نقش این خدمتکاران زن اسیر در بند هخامنشیان صرفاً ارائه خدمات جنسی نبوده است و ما برای بستن راه هرگونه سفسطه در اینجا نیاز دیدیم این توضیحات را بدهیم. بنابراین در اینجا هم نهایتاً میتوانیم بگوییم بخشی از زنان را منحصراً برای خدمتکاری جنسی و بقیه را به منظور خدمتکار ساده (مثلا نگهداری از بچه یا نظافت و آشپزی و...) بکار میگرفته اند اما در عین حال هریک در خدمت ارباب خود بوده اند و طبیعتاً ارباب نقش و جایگاه ایشان را تعیین میکرده است و همان کنیزان دیگر هم اتفاقاً میتوانسته برای خدمات دهی جنسی به کار گرفته شوند لکن هر روز سال که ارائه خدمات جنسی نمیداده اند و در بقیه اوقات به کارهای کنیزی دیگر مشغول بوده اند.

پس مبادا از سخن بریان برداشت شود آوردن عنوان «Pallakai» مطلقاً یعنی خبری از رابطه جنسی نبوده چه آنکه اسناد مختلف گواهی میدهند اتفاقاً رابطه جنسی حتی اگر به حیطه امور مقدسش ببریم وجود داشته برای همین عنوان و نهایتاً بطور کل همه این خدمتکاران تحت امر ارباب خود بوده اند چیزی که از متن بریان هم برداشت میشود چه آنکه آن اربابی که زنان را مجبور به آرایش و آواز خواندن و رواج فحشا در مهمانی ها میکرده بقیه خدمتکاران خویش را هم میتوانسته بدین امر مجبور کند. بنابراین نهایتاً باید بگوییم خدمتکاران جنسی همان pallaki بوده اند لکن اگر مثلاً زیبا بودند و مورد توجه ارباب واقع میشدند و... [مشابه خدمتکار جنسی کوروش سوم] میشده اند hetaira چون عنوان pallaki بلا استثناء در بسیاری از اسناد معنی خدمتکاران جنسی میدهد و از طرفی عنوان hetaira هم که مشخصاً اشاره به خدمتکاران جنسی دارد نتیجتاً باید بگوییم hetaira ها بخشی از pallaki ها محسوب میشدند [یعنی pallaki اعم از hetaira است]. آن عنوان سوم هم که در یونانی یعنی «زن» [جلوتر در اینباره بحث خواهیم کرد] و باید بر اساس متن مشخص شود منظور چه رده ای از زنان مد نظر نویسنده بوده، خدمتکاران جنسی یا... .

برای این مقوله رابطه خدمتکاران جنسی با آلات موسیقی هم میتوانیم به روایت کتزیاس درباره پارسوندس اشاره کنیم که در خلال ماجرای متوجه میشویم این زنان خدمتکار جنسی با آلات موسیقی و آواز خوانی هم آشنایی داشته اند:

در روایت فوق توجه داشته باشید که «آنگاروس» فرستاده شاه ماد است و شاه بابل در اینجا نیز تحت سیطره شاه ماد و این مقوله از رواج خدمتکاران جنسی میان مادها در زمان های قبل از حیات کوروش دوم میدهد. حال برویم سراغ ادامه سخنان بریان:

 

بریان گویا علاقه ای نداشته راجع به عنوان Pallakai زیاد بحث کنم و دیگر ادامه نمیدهد و در ادامه به همان مبحث بهره کشی جنسی اشاره میکند ولی یک نکته را نیز در نظر داشته باشید و آن اینکه خرید خدمتکاران جنسی زیاد مستلزم خدمتکاران زیادی هم برای کارهای مربوط به حرمسرا و... بوده، حالا اداره حرمسرا را خواجه هایی که طبیعتاً مردانی که به زور عقیم شده بودند بر عهده میگرفتند لکن غذا پختن برای زنان حرمسرا و نظافت و... برای خود دربار اصلاً قطع به یقین نیاز به خدمتکاران زن داشته و در نهایت میتوان گفت خدمتکاران جنسی در امور دیگر هم بکار گرفته میشدند تا سخنمان مؤافق دو عنوانی که یونانیان برای این دسته از زنان بکار برده نیز بشود بجز خدمتکاران جنسی شاه که اسناد عموماً نشان میدهد وظیفه شان منحصر در ارائه خدمات جنسی و آوازه خوانی و... برای شخص شاه بوده است چون در اسنادی که داریم وظیفه دیگری بهیچ روی برایشان بیان نشده است.

در انتهای این صفحه هم بریان به بالاتر بودن جایگاه این خدمتکاران جنسی نسبت به کنیزها اشاره میکند چون بالأخره شاه یا بطور کل هر اربابی با خدمتکاران جنسی خود رابطه جنسی داشته ولی کنیزهای دیگرش ازین موهبت محروم بودند مگر اینکه مورد علاقه ارباب واقع شوند و با ایشان رابطه جنسی برقرار کند که از فحوای کلام بریان نیز همین امر برداشت میشود [سیطره شاه و شاهزادگان هخامنشی بر زنان تا این اندازه زیاد بوده است]. البته این که بریان گفته اسپاسیا از موقعیت کنیزی درآمد دقیق نیست چون وی بعد از مرگ کوروش سوم هم عین یک کنیز و غنیمت جنگی به دست برادر وی اردشیر افتاد بنابراین اگرچه از لحاظ وضعیت و جایگاه نزد ارباب خدمتکار جنسی اش از کنیزان دیگرش جایگاه بهتری داشته لکن در نهایت مشابه کنیزان کالایی تحت تملک ارباب بوده است.

اینی هم که بریان گفته از آن چهار دختر سه دختر بعد از به کنیزی در آمدن ارباب خود به حرفه خود ادامه داده و یک نفرشان به خدمات دهی جنسی به ارباب خود گمارده شد [کوروش سوم] نیز تأیید کننده حرف ماست که خواست ارباب ملاک بوده است و آن سه نفر هم ممکن بوده شبی به رخت خواب ارباب خود بروند یا نروند بنا به میل ارباب مردشان. البته همان سه نفر هم ممکن بوده بنا به خواست ارباب به مهمان وی خدمات دهی جنسی ارائه دهند که خب چیز عجیبی نیست چون تحت امر ارباب هخامنشی خود باید باشند و مهمانان مهم وی نیز طبیعتاً میتوانسته ازین مقوله بهره مند بشوند.

 

برای آرتیستونه توجه داشته باشید وی خدمتکار جنسی نبوده بلکه شاهزاده هخامنشی بوده است، خدمتکاران جنسی پست تر از اینی بودند که با شاهزاده هخامنشی که از نژاد سلطنتی است قیاس شوند گرچه بنابر عقل سلیم همه انسان بودند ولی خب هخامنشیان این چنین عقیده ای گویا نداشتند [در اکثریت فرهنگ های ملل باستان همینگونه بوده]. در پاراگراف دوم صفحه فوق پروفسور بریان به صراحت سخن ما را تأیید کرده و میگوید «اکثریت Pallakai (خدمتکاران جنسی درباری) را به قصر یا به خانه اشراف پارسی به عنوان اسیر جنگی وارد میکردند» این یعنی اختیار تام داشتن ارباب بر ایشان، برای غیر از اسرای جنگی هم میتوانیم خرید کردن را فی المثل بر شماریم که در آنهم باز ارباب اختیار تام داشته است و خب همه شان کنیز محسوب میشدند بعد ازینکه تحت مالکیت ارباب هخامنشی خود در می آمدند بنابراین اینکه برخی در مقوله های منحصراً جنسی خدمات دهی میکردند برخی کارهایشان خدمات دیگر را نیز ممکن بوده در بر بگیرد همگی بر اساس خواست و رأی ارباب بوده است.

باز دوباره بریان با نقل قولی از هرودوت و در ادامه و در تأیید آن نقل قول هایی از پلوتارک و یک سند باستان شناسی مربوط به اردشیر سوم [که پروفسور جونز هم بدان اشاره کرد] و... و مهر تأیید خودش بر آنها به خوبی نشان میدهد که این خدمتکاران تحت اختیار تام ارباب خود بوده و ممکن بوده است به فروش بروند [مشابه کاری که در زمان کمبوجیه دوم انجام گرفت] به رده خدمتکاران جنسی شاه یا ارباب خود در بیایند [مشابه زنان زیبایی که برای شاه فرستاده شدند] و یا بشوند بردگان شاهی یا بردگان کاخ که بعنوان کنیز وظیفه داشتند پست ترین کارها را در عین اجبار و زور بدون هیچگونه درآمدی انجام بدهند. نهایتاً شانس می آورده ارباب با ایشان رابطه جنسی برقرار کند بروند در دسته خدمتکاران جنسی حرمسرا و در نهایت چیزی مشابه آسپاسیا برای کوروش سوم بشوند. در پاراگراف آخر هم بریان به نکته خوبی اشاره میکند و آن اینکه بالأخره این ارباب فرزند و همسر و مادر هم داشته و طبیعی است بخشی ازین خدمتکاران جنسی برای ایشان به خدمت گرفته شوند در اموری غیر از خدمات دهی جنسی. تمام این مقوله ها که بیان شد همه ذیل عنوان «concubine» قرار میگیرند که ما عموماً در مقاله اصلی و در پیوست اول آنرا به خدمتکار جنسی برگرداندیم و برای همین است که بریان متذکر میشود «اما همه این زن ها به عنوان خدمتکار جنسی (به معنای حقیقی آن) در دربار اقامت نداشتند» یعنی عنوانشان همان خدمتکار جنسی بوده لکن خدمات دهی شان بر حسب خواست و میل ارباب متفاوت بوده ممکن بوده مثلاً آشپری کنند یا بروند در خدمت مادر ارباب خویش یا نظافت یا... ولی اگر به معنای حقیقی کلمه خدمتکار جنسی ارباب میشدند جایگاهشان بهبود میافت تازه [بهره کشی جنسی خودش ستم بر این زنان بوده ولی چه بوده که جایگاه زنان در آنجا بهتر از بردگی کاخ بوده است].

در نظر داشته باشید خدمتکار جنسی الزاماً این نیست فقط ارباب با وی رابطه برقرار کند و دقت کنید خود بریان به زنانی که برای خدمات دهی جنسی به مهمانان آماده میشدند اشاره میکند [و یا در روایت کتزیاس و روایت هرودوت نیز وجود داشتند که روایت کتزیاس را اینجا و روایت هرودوت را در مقاله اصلی نقل کردیم (مربوط به زمان داریوش یکم بود)] بنابراین این نبوده که بهره کشی جنسی فقط توسط ارباب بشود بلکه برای مهمانان هم میتوانسته بکار گرفته بشوند.

قسمت آخر پاراگراف اول سخن بریان نیز در خور توجه است که در متون بابلی این خدمتکاران جنسی به دو دسته کنیزان شاهی و کنیزان کاخ تقسیم میشدند و بر این اساس بخوبی میتوان فهمید کنیزان شاه همان خدمتکاران جنسی شاه هخامنشی بودند که در حرمسرا جای داشته و کارشان ارائه خدمات دهی جنسی به شاه و خواندن آواز و... بوده و نهایتاً برای ارائه خدمات به مهمانان هم شاید به کار گرفته میشدند و کنیزان کاخ هم خدمتکارانی بودند که در تمام بخش های دیگر من جمله خدمت به خانواده سلطنتی یا ارائه خدمات جنسی به مهمانان یا نظافت یا آشپزی و... بکار گرفته میشدند.

بریان البته به یک روایت تاریخی مهم نیز مبنی بر به زور خدمتکار جنسی کردن زنی اهل کوس برای فرانداتس سردار پارسی خشایارشا یکم اشاره میکند و این روایت به نقل از بند هفتاد و ششم کتاب نهم تاریخ هرودوت است چنانچه در آن میخوانیم:

Immediately after the Greeks had devastated the barbarians at Plataea, a woman, who was the concubine of Pharandates a Persian, son of Teaspis, deserting from the enemy, came to them. She, learning that the Persians were ruined and the Greeks victorious, decked herself (as did also her attendants) with many gold ornaments and the fairest clothing that she had, and alighting thus from her carriage came to the Lacedaemonians while they were still in the midst of slaughtering. When she saw Pausanias, whose name and country she had often heard of, directing everything, she knew that it was he, and supplicated him clasping his knees:
 “Save me, your suppliant, O king of Sparta, from captive slavery, for you have aided me till now, by making an end of those men who hold sacred nothing of the gods or of any divinities. Coan I am by birth, the daughter of Hegetorides, son of Antagoras; in Cos the Persian seized me by force and held me prisoner.”
 “Take heart, lady,” Pausanias answered, “for you are my suppliant, and furthermore if you are really the daughter of Hegetorides of Cos, he is my closest friend of all who dwell in those lands.” For the present, he then entrusted her to those of the ephors who were present. Later he sent her to Aegina, where she herself desired to go.

این روایت مربوط به بعد از شکست خشایارشا یکم در نبرد پلاته از یونانیان است و عنوان میشود پس از شکست خوردن هخامنشیان زنی که خدمتکار جنسی فرانداتیس پارسی فرزند تیسپیس بود [ازینکه نام پدرش احتمالاً یونانی است (تیسپیس) تعجب نکنید، فی المثل بنظر میرسد نام یکی از همسران پارسی کوروش دوم یعنی کاساندان «Cassandane» هم از زنی بنام کاساندرا «Cassandra» که از اساطیر یونانیان بوده گرفته شده است (بدلیل شباهت زیاد این دو نام عرض میکنیم لکن در رفرنسی ندیدیم دانشمندی روی به بررسی ریشه نام کاساندان آورده باشد)] وقتی میفهمد پارسها شکست خوردند خود و ملازمان خود را به زیور آلات طلایی و لباس های زیبا می آراید و سپس از کالسکه پیاده شده و به نزد پوسانیاس ژنرال اسپارتی رفته و میگوید دختر هگتوریدس فرزند آنتاگوراس هست و وی را از بردگی نجات دهد و پارسها وی را در کوس به زور اسیر کردند و نیز بیان میدارد ای پادشاه تو یکبار دیگر هم به من با از بین بردن مردانی که هیچ یک از خدایان یا هیچ چیز از الهیات را مقدس نمیدانند کمک کرده ای [منظورش پارسهاست و احتمالاً سخنش دال بر عدم مقدس داشتن خدایان و الهیات یونانی است. این مهم نشان میدهد هخامنشیان بهیچ عنوان به مقدسات یونانیان دیدگاه تقدس مآبانه نداشتند، بر خلاف مقدسات بابلی ها که فی المثل کوروش دوم خود را برگزیده مردوک میدانست و یا معبد مردوک را در تخت جمشید می بینیم]. پوسانیاس در نهایت به این زن میگوید آرام بگیر بانو و اگر واقعا دختر هگتوریدس اهل کوس هستی وی را میشناسم و از نزدیک ترین دوستان من بود و... در نهایت هم این زن را به جایی که خودش میخواسته یعنی ایجینا میفرستد. روایت هرودوت نشان میدهد که خدمتکار جنسی ارباب جایگاهش با کنیزان ارباب متفاوت است گرچه خدمتکار جنسی هم در اصل کنیز محسوب میشود چه آنکه این زن ملازمانی داشته و دسترسی به زیور آلات و... هم داشته که برای آرایش پیش چشم ارباب و تحریک هرچه بیشتر شهوت وی و... بوده است. سرزمین کوس که این زن در آنجا به اسارت هخامنشیان در می آید کاملاً نزدیک به ترکیه امروزی بوده است:

بنابراین محتمل است وی در جنگ هم حتی به اسارت گرفته نشده باشد [در نبردهای قبل از پلاته که میان ایرانیان و یونانیان درگرفت] و او را بدون اینکه جنگی باشد به زور کنیز کرده باشند که این در تأیید سخنان پروفسور بریان نیز هست چنانچه روش های مختلفی را برای این مقوله [خدمتکار جنسی هخامنشیان شدن زنان] بیان میکند. برای روایتی هم که بریان از پلوتارک آنرا نقل کرد دال بر به کنیزی گرفتن زنی اهل مقدونیه توسط اتوفراداتس سردار داریوش سوم هخامنشی پلوتارک بیان میدارد این زن که «آنتیگونا/Antigona» نام داشته و باکره ای اهل پلا بوده قبل ازینکه جزء اسرای دمشق بشود و بدست فیلوتاس [از ژنرال های اسکندر مقدونی بوده] بیافتد توسط اتوفراداتس اسیر شده و از طریق دریا به ساموثراکی فرستاده میشود:

But Philotas the son of Parmenio exercised his incontinency after a more offensive manner. Antigona was a Pellaean virgin among the captives taken about Damascus, a prisoner before to Autophradates, who took her going by sea into Samothrace. The beauty of this damsel was such as kept Philotas constant to her embraces. Nay, she had so softened and mellowed this man of steel, I know not how, that he was not master of himself in his enjoyments, but told her the very secrets of his breast;

Plutarch. Plutarch's Morals. Translated from the Greek by several hands. Corrected and revised by. William W. Goodwin, PH. D. Boston. Little, Brown, and Company. Cambridge. Press Of John Wilson and son. 1874. 1. De Alexandri magni fortuna aut virtute, Chapter two.

در ترجمه دیگری البته «دریا» نیست و عنوان میشود این زن در ساموتراس بوده [که نشان میدهد زن آزادی بوده است] و در آنجا توسط اتوفراداتس اسیر میشود:

And further, Philotas, the son of Parmenion, had in his licentiousness the nurse, as it were, of all his ills. For among the captives taken at Damascus was a courtesan from Pella, by name Antigona. Ere this she had crossed over to Samothrace, and there had been taken captive by Autophradates. She was comely enough to look upon and, after Philotas had attached himself to her, she had complete possession of him.

Plutarch. Moralia. with an English Translation by. Frank Cole Babbitt. Cambridge, MA. Harvard University Press. London. William Heinemann Ltd. 1936. 4. De Alexandri magni fortuna aut virtute, Chapter two.

برای سخن پروفسور بریان که گفت در زمان کمبوجیه یکی از سپاهیانش زنی را به کنیزی گرفته و در بابل میفروشد باید بگویم بر خلاف روایت های دیگر برای این مورد پروفسور سندی برایش ذکر نکردند و در نسخه فرانسوی هم سندی برای این قسمت ذکر نشده است:

البته در اعتبار بریان کسی شک ندارد و شاید اشتباه تایپی یا... در اینجا رخ داده است. سند این سخن پیر بریان را در گفتار داندامایف می بینیم چنانچه وی در صفحه 99 کتاب تاریخ سیاسی هخامنشیان (ترجمه آقای جواهر کلام) میگوید:

هرودوت نیز چنین بیان می کند که تمام مردم زیر دست و پیرو کامبوزیا وی را در حمله به مصر همراهی کردند. از جهتی این روایت به وسیله یک سند بابلی نیز تأیید شده است، که طبق آن در سال 524 پیش از میلاد یک نفر بابلی از نابو «یک زن مصری را همراه با دختر سه ماه اش که در جنگ به غنیمت گرفته بود به فروش رسانید». این نکته آشکار می کند که به هنگام لشکرکشی کامبوزیا به مصر این زن اسیر شده بود.

بنابراین سخن پروفسور بریان بر اساس سند باستان شناسی بوده و کاملاً معتبر است. نیز برای آن زمان اگر خاطرتان باشد بریان در صفحه 589 از کشتن مغی که خود را جای بردیا معرفی کرده بود وقتی که با یک خدمتکار جنسی بابلی خوابیده بود سخن گفت (بنابر روایت کتزیاس) و همین هم خودش نشان دهنده وجود خدمتکاران جنسی در دربار هخامنشی در همان زمان هاست؛ کتزیاس در اینباره میگوید:

 

برای زمان داریوش اول هم جدای از روایات مورخین در الواح تخت جمشید هم ما ردی ازین کنیزان را مشاهده میکنیم چنانچه هنکلمن در اینباره میگوید [زحمت این سند را دوست گرامی مان آقای حامد شادفر در گروه پژوهشی آرتا کشیده اند]:

تاریخ هخامنشیان، جلد چهاردهم، خدایان دیگری که هستند، مطالعاتی در فرهنگ پذیری ایلامی ایرانی بر پایة متون بارویی تخت جمشید، ووتر هنکلمن، ترجمه مرتضی ثاقب فر.

 

برای زمان کمبوجیه دوم هم ما فروش برده توسط یکی از فرمانداران پارسی منطقه ای نزدیک تخت جمشید را داریم و طبیعتاً این برده ها که در آن زمان به فروش رسانیده یا خریداری یا غصب و به زور گرفته میشدند هم خواجه [مردان اخته (عقیم) شده] و هم کنیز بوده اند:

 

نتیجتاً این رویه در دربار شاه پارسی [به سخن هنکلمن دال بر «برده مؤنث از املاک سلطنتی» توجه کنید] با وجود تعویض خاندان سلطنتی بواسطه کودتا از فرزندان کوروش دوم به نوادگان ویشتاسب و روی کار آمدن داریوش یکم حفظ و ادامه داشته و نتیجتاً بطریق اولی در بین اشراف زادگان پارسی هم وجود داشته است [به زور خدمتکار جنسی کردن و یا به کنیزی گرفتن زنان].

 

در اینجا بریان اشاره میکند که خدمتکار جنسی شاه نیز ممکن بوده برای خود خدمتکار داشته باشد اما با در نظر گرفتن تعداد زیادشان [که اساساً ممکن نبوده هریک خدمتکار داشته باشند] و نیز جایگاهشان [خیلی شان کنیز بودند] میتوان گفت صرفاً خدمتکاران جنسی که خیلی مورد علاقه شاه بودند به این درجه از اعتبار میرسیدند مثل استر. در فصل دوم کتاب استر به نقل از ترجمه منتشر شده از آن در وبسایت انجمن کلیمیان تهران میخوانیم:

و هنگامی که امر شاهنشاه و حکم او شنیده شد، دختران بسیاری در پایتخت شوشن زیر نظر هِگی گرد آمدند. استر نیز، زیر نظر هِگی، نگهبان زنان، به کاخ شاهنشاه گرفته (آورده) شد.

و آن دختر در نظر او(هِگی) خوش آمد ودر حضورش التفات یافت به سرعت لوازم آرایش و لوازمی که مناسب او (استر) بود، به او (استر) داد.

و هفت کنیز برگزیدة خانة شاهنشاه را به وی بخشید و او (استر) با کنیزانش به بهترین قسمت حرمسرا منتقل گردید.

فارغ از مقوله گرفته شد که مترجم «آورده» را در پرانتز برایش بیان کرده است اما ازین روایت میتوان برداشت کرد هم بالاجبار و هم به اختیار این زنان میتوانسته خود را به شاه عرضه کنند و در نهایت اگر مشابه استر خیلی از نظر ظاهر و طبیعتاً فیزیک جسمی زیبا و... بودند کنیزانی که خدمتکار جنسی نبودند (چنانچه میدانیم خدمتکاران جنسی بعضاً کنیز بودند) در اختیار وی قرار داده میشدند. آنچنان که در فصل چهارم ترجمه کتاب استر هم میخوانیم (اینجا) وضعیت استر بعد از راه یافتن به دربار عین خدمتکاران جنسی بوده چنانچه اشاره میکند سی روز است شاه را ندیده است:

تمام بندگان شاهنشاه و ملت‌های استان‌های شاهنشاهی می‌دانند که هر مرد و زنی که به حیاط اندرونی دربار، به حضور شاهنشاه برسد بدون این‌که قبلاً احضار شده باشد، فقط یک حکم در باره‌اش اجرا خواهد شد و آن این است که او را به قتل برسانند، مگر کسی که شاهنشاه عصای طلای سلطنتی خود را به سوی وی دراز کند و آن وقت است که او زنده خواهد ماند. و اکنون سی روز است که من احضار نشده‌ام که به حضور شاهنشاه برسم.

مشخصاً این چنین رفتاری با همسر رسمی شاه انجام نمیشود یا اگرهم بشود عادی تلقی نخواهد شد اما بنابر محتوای کتاب استر این رفتار مقوله عجیبی نبوده نسبت به وی که خدمتکار جنسی بوده است. بنابراین امثال استر همان خدمتکاران جنسی بودند که فقط وقتی شاه اراده کند به حضور او می بایست برسند و یا جمعی شان هر شب بنابر اراده شاه به حضور او گرد می آمدند که خب استر جزء آن دسته نبوده است (شاید چون نوازنده و... نبوده). در رابطه با کشته شدن فردی که بی اجازه داخل اندرونی شاه بشود هم سخن درستی است و در زمان داریوش اول این بدون اجازه وارد شدن یک امتیاز محسوب میشد برای اشرافی که داریوش را برای رسیدن به سلطنت یاری کردند (بنگرید به اینجا).

اما برای درک بهتر آن قسمت از سخن بریان بیایید متن ترجمه انگلیسی را (صفحه 279) مشاهده کنیم:

This is presumably the sense of the words that Herodotus places on the lips of Atossa, who wanted Darius to go to war with the Greeks: "I should like to have Spartan girls, and girls from Argos and Attica and Corinth, to wait upon me" (Herodotus III. 134). The royal concubines themselves had many maids at hand; this is how Esther received "seven special maids from the king's household" (Esther 2:9).

آتوسا [دختر کوروش دوم و همسر داریوش یکم] میگوید من دخترانی را از آن سرزمین ها میخواهم نه خدمتکاران، گرچه در آخر این دختران بعنوان کنیز به خدمت آتوسا گمارده میشدند اما ترجمه کلمه دختر به خدمتکار توسط آقای سمسار صحیح نیست. ازین مقوله بگذریم بریان نمیگوید «royal concubine» ها «concubine» های دیگری را در خدمت خود داشتند بلکه عنوان میکند خدمتکاران جنسی سلطنتی خدمتکارانی «maid» را در اختیار داشته اند. منظور بریان باید این باشد که خدمتکاران جنسی شاه که خود میتوانسته از کنیزان مورد توجه باشند از دیگر کنیزان دربار بهره ای داشته اند لکن سند بریان در اینباره اینجا استر است و استر هم یکی ازین خدمتکاران جنسی بود که مورد توجه فردی که وی را انتخاب کرده و بعداً شاه واقع شده بوده و تمام خدمتکاران جنسی بهیچ روی این توجه را نداشته اند مشابه استر به این جایگاه نزد شاه هخامنشی برسند چنانچه در روایت استر هم این چنین چیزی نیست.

بنابراین سخن بریان میتواند منحصر در خدمتکاران جنسی سلطنتی باشد که بشدت مورد توجه شاه واقع میشده و دارای ظاهری خیلی زیبا و... بوده اند. اما چنانچه برای همان استر هم مشاهده میکنیم اسارت مشهود است و چیزی با عنوان خروج از دربار یا... اصلا مطرح نیست حتی اگر شاه سی روز وی را نخواسته باشد (این که در کتاب استر بهیچ روی قرینه ای دال بر اینکه بعد از خدمتکار جنسی شدن زن میتواند از آن انصراف بدهد را کنار روایاتی که در پیوست یکم قرار دادم مبنی بر حساسیت زیاد پارسها بر روی این زنان بگذارید به این برداشت خواهید رسید).

نیز پروفسور بریان اشاره میکند درست است که کتاب استخر حالت داستانی دارد ولی بهیچ روی به خدمتکاری جنسی گرفتن زنان آزاد توسط هخامنشیان آنهم در قلمرو شاهی خود در آنرا نمیتوان فاقد اعتبار دانست و نتیجتاً این مقوله کاملاً معتبر است و این یعنی هخامنشیان به زنان ایرانی هم رحم نمیکردند و در تأییدش هم روایت هرودوت است هم برخی روایت های دیگر مشابه روایت پلوتارک برای قصد فارنابازوس دوم برای خدمتکار جنسی کردن دختر یکی از اشراف پارسها که هم بریان بدان اشاره کرد و هم من در پیوست یکم.

 

پرفسور بریان در اینجا روی به موجه سازی و آوردن اسناد و ادله نقلی و عقلی در تأیید به خدمتکاری اجباری جنسی گرفتن این زنان توسط هخامنشیان می آورد و از اقوام تحت سلطه هخامنشیان طبیعتاً مادها و پارتها هم بوده اند بنابراین هخامنشیان به اصطلاح آریایی ها را هم حتی به خدمتکاری جنسی خود میگرفتند و البته اشراف همان قبایل و قوم ها هم خود خدمتکار جنسی داشتند. در نهایت بریان با نقل روایتی مرتبط با سلسلطه تانگ در چین باستان [نیمه دوم هزاره اول پس از میلاد] نشان میدهد این زنان بنا به حسب نیاز و میل صاحبان و نیز ویژگی های فیزیکی خودشان به کارهای مختلفی گمارده میشدند.

 

در پاراگراف اول صفحه فوق میتوان کالا بودن این خدمتکاران جنسی سلطنتی را نیز حتی بوضوح دید که یعنی دیگر بالاترین جایگاه را میان خدمتکاران جنسی داشتند بازهم به مثابه کالا به خواست ارباب خود جابجا میشدند. همچنین خاطرتان باشد بالاتر گفتیم که بین دو عنوانی که بریان نقل کرد برای این خدمتکاران جنسی تفاوت ذاتی نیست و Pallakai ها بطور کل به خدمات دهی جنسی به ارباب خود بنا به خواست میتوانسته مشغول بشوند که اینجا خود بریان به صراحت سخن ما را تأیید و میگوید تیموزه در نهایت خدمتکار جنسی اکسی یارتس میشود در حالیکه جزء کنیزهای همسر اردشیر دوم بوده. بنابراین فرقی بین این عناوین نیست مگر به خواست و میل ارباب این زنان اسیر دست هخامنشیان.

در پاراگراف بعدی هم بریان میرود سراغ مقوله 360 خدمتکار جنسی شاه که البته بصورت 350 هم در سندی آمده بود [آثنئیوس به نقل از دینون که در پیوست یکم روایت مربوطه را قرار دادم، آثنئیوس همین آتنه در ترجمه فارسی بریان است، از جمیع این اسناد زیاد بودن این خدمتکاران جنسی را میتوان برداشت کرد که همگی روی آن اتفاق نظر دارند].

 

از پاراگراف سوم صفحه 595 تا پاراگراف دوم صفحه فوق بریان بخوبی نشان میدهد نمیتوانیم وجود 360 خدمتکار جنسی را کلاً باطل بشماریم چون بر اساس آن بسیاری دیگر از روایت های تاریخی را نیز باید ابطال کنیم که اساساً ممکن نیست. در نهایت بریان اشاره میکند چه 365 پسر نوجوان [که احتمالاً خواجه بودند] و چه 360 خدمتکار جنسی ساخته یونانیان نبوده و از اطلاعات مرتبط با دربار هخامنشی نشأت گرفتند و مرتبط با تعداد روزهای تقویم خورشیدی موجود نزد هخامنشیان بوده اند. بنابراین چه عدد 365 درست باشد و چه 360 هردو میتواند به تقویم شمسی مرتبط باشد لکن برای مدل 360 باید بگوییم یا تقویم شمسی شان بطور کل فاقد روزهای کبیسه بوده است و یا داشته اما برای این منظور لحاظش نمیکردند.

در گاهشماری شمسی زرتشتیان هم 5 روز آخر سال که با عنوان ایام پنجه شناخته میشود جدای از 360 روز در نظر گرفته شده و بخشی از هیچ ماهی نیستند و شاید گاهشماری شمسی آن زمان هم مشابه این مورد بوده نتیجتاً آن پنج روز را نخواسته برای خدمتکاران جنسی در نظر بگیرند اما در نظر داشته باشید روایت های 360 روزه بسیار بیشتر و معتبر ترند بنابراین محتمل است سال شمسی شان کلاً 360 روز بوده باشد اما بر فرض 365 روز بودن هم مشکلی پیش نمی آید. نیز متوجه باشید تقویم رسمی اداری یک تقویم قمری بابلی بوده نه شمسی و این تقویم شمسی تنها تقویم مورد استفاده هخامنشیان نبوده است.

 

در اینجا هم بریان با وجود اینکه نشان میدهد این 360 خدمتکار جنسی شاه با اینکه در خیلی از موارد همراه شاه بودند و طبیعتاً جایگاهشان مشابه دیگر کنیزان و خدمتکاران جنسی نبوده اما دون شاهزادگان خانوادگی محسوب میشدند و مشخص است چون بهرحال در حقیقت خدمتکارانی بودند که به خواست اربابشان شاه به این مقام نائل می آمدند. مورد آسپاسیا هم نشان دهنده اختیار تام داشتن شاه بر این خدمتکاران جنسی است که در جای خود [مقاله اصلی] مفصل این موضوع را بحث و به ثبوت رساندیم.

 

در پاراگراف دوم صفحه فوق بریان میگوید بعید است که فرزندان اشراف و نجبای پارسی به خدمتکاری جنسی در بیایند [توجه کنید نمیگوید اشراف و نجبای قبایل تحت امر هخامنشیان که شامل مادها و... هم میشده بلکه صرفاً میگوید اشراف و نجبای پارسی] و سپس به همان مورد فارنابازوس اشاره میکند تا نشان بدهد اگرم فردی میخواسته اینها را خدمتکار جنسی کنند مثلاً پدرشان مانع میشده. اما توجه داشته باشید اگر فرد خواهان دارای قدرت زیادی باشد مشابه همین فارنابازوس که داماد شاه هخامنشی بوده طرف مقابل با وجود اینکه اشراف زاده پارسی است ولی مجبور میشود دختر خود را در اختیار یک اسپارتی بگذارد تا از دست فارنابازوس در امان باشد [حالا فرض کنید شاه همچین اراده ای میکرد]. ولی خب این مقوله مخاطراتی را برای خود شاه هم حتی میتوانسته بهمراه داشته باشد چه آنکه این اشراف و نجبا بهرطبع از افراد مهم حکومت وی بودند و این مقوله توهین به ایشان محسوب میشد.

در نهایت در اینجا بوضوح می بینیم که مردم عادی حتی اگر پارسی باشند و اشراف زادگان ایرانی دیگر غیر از پارسها ممکن بوده به زور خدمتکار جنسی شاه یا اشراف زاده قدرتمند دیگری بشوند و خدمتکار جنسی شدن همانا و اینکه چه بر سرشان می آید نیز همانا چه آنکه دیدیم ممکن بوده بروند در خدمت مادر شاه و یا همسر شاه و یا به خدمت در معبد گمارده شوند و یا هدیه داده شوند [خدمتکار جنسی که شاه مصر به زن اردشیر دوم هدیه داد] و یا خدمتکار عادی بشوند (همانطور که خدمتکار عادی میتوانسته خدمتکار جنسی سلطنتی شاه بشود بالعکسش هم مشخصاً ممکن بوده] و... هر بلایی ممکن بوده سرشان بیاید. این وضعیت زنان بیچاره تحت فرمان حکومت هخامنشیان بوده است.

 

در اینجا بریان به برخی آداب مرتبط با حضور پیدا کردن خدمتکار جنسی شاه اشاره میکند و بیان میدارد برای خواجگان هم که به نزد شاه میرفتند این مقوله وجود داشته است.

 

در اینجا بریان روایت هراکلیدس را مقابل روایت دیودورس قرار میدهد و بیان میدارد در روایت هراکلیدس کلمه gynaikes (شکل یونانی اش γυναίκες است که در زبان انگلیسی معادلش میشود Women یعنی زنان) آمده ولی در روایت دیودورس Pallakai و نتیجه میگیرد بنابراین منظور هراکلیدس خدمتکار جنسی نبوده بلکه زنانی بوده است که برای شاه آواز خوانی و مطربی میکرده اند. اما نکته جالب اینجاست که در متن صفحه 283 ترجمه انگلیسی برای ترجمه فارسی قسمت آخر متنی که بریان از هراکلیدس به نقل از آثنئیوس بیان کرد که گفته شد «شاه با آنان به عشرت مشغول میشود» میخوانیم:

and the king takes his pleasure of them as concubines

در اینجا عنوان میشود شاه از اینها بعنوان خدمتکار جنسی بهره برداری میکند. برای اطمینان به سراغ ترجمه انگلیسی اصل متن آثنئیوس رفتیم (کتاب دوازده بند 514 بنا به ارجاعی که در ترجمه انگلیسی بریان هست لکن در ترجمه فارسی این ارجاع درج نشده است) و در کتاب دوازدهم بخش هشتم آن میخوانیم:

And three hundred women are his guard, as Heraclides of Cumæ relates, in the first book of his history of Persia. And they sleep all day, that they may watch all night; and they pass the whole night in singing and playing, with lights burning. And very often the king takes pleasure with them in the hall of the Melophori.

Athenaeus. The Deipnosophists. Or Banquet Of The Learned Of Athenaeus. London. Henry G. Bohn, York Street, Covent Garden. 1854.

گفته شده این سیصد زن بعنوان نگهبان شاه برای وی مطربی میکردند و شاه از آنها لذت «pleasure» میبرد نه اینکه بعنوان خدمتکار جنسی ازشان بهره ببرد و عنوان «concubines» نیامده است. بر خلاف معمول در اینجا ترجمه فارسی آقای سمسار نسبت به ترجمه انگلیسی دنیلز دقیق تر است.

البته عنوان لذت به مقوله لذت جنسی هم میتواند اطلاق شود و محدودیتی در این زمینه نداریم و از طرفی خود بریان هم به خدمتکار بودن اینها اشاره دارد (زنانی که تمام روز و شبشان در خدمت شاه اند دیگر زن آزاد محسوب نمیشوند) لکن میگوید خدمتکار جنسی نبوده اند و صرفاً وظیفه لذت بخش کردن محیط را برای شاه داشته اند. در ادامه خود بریان بیان میدارد این دسته از زنان هم جزء همان pallaki ها بوده و طبیعتاً کنیز محسوب میشدند لکن خدمتکار جنسی نبوده و خدمتکار مطرب محسوب میشدند [concubine ها هم کنار این مطربین ذیل عنوان pallaki قرار میگیرند]. اما بریان از یک نکته به غایت مهم غفلت کرده است:

اگر یادتان باشد بریان در صفحه 590 کتاب خود به عنوان hetaira اشاره کرده و بیان داشته بود خدمتکاران جنسی بودند که کار با آلات موسیقی و... را نیز فرا گرفته بوده اند حال اینرا بگذارید کنار روایت کتزیاس دال بر آن 150 خدمتکار جنسی آوازه خوان مطرب که برای خدمات دهی جنسی نیز بکار گرفته میشدند و در نهایت بیایید سخنان دیودورس را که میگوید این زنان با شاه رابطه جنسی داشته و هراکلیدس را که میگوید این زنان برای شاه مطربی میکرده اند را جمع کنیم، نتیجه چه میشود؟ مشخص است، اینها همان hetaira ها بوده اند یعنی خدمتکاران جنسی که هم به شاه خدمات جنسی ارائه میداده اند و هم مطربی میکردند.

البته بریان منکر برقراری رابطه جنسی شاه با ایشان نمیشده چه آنکه یادتان باشد گفته شد که اساساً خدمتکاران جنسی شاه در رده بالاتری نسبت به دیگر خدمتکاران وی [کنیزان] قرار میگرفته و بطریق اولی شاه یا بطور کل ارباب میتوانسته با هریک از خدمتکاران خود رابطه جنسی برقرار کند منتهای مراتب اینجا بحث تفاوت های منابع یونانی و جمع بستن بین سخنان آنها است. فی المثل برای استر گرچه آرایش و... بیان شده بود ولی بریان اشاره به فراگیری کار با آلات موسیقی و آواز خواندن نکرد، نتیجتاً بر فرض صحت سخنان بریان باید بگوییم شاه هخامنشی سیصد یا بیشتر خدمتکار آوازه خوان مطرب داشته و از آن طرف چندین نفر خدمتکار جنسی هم داشته است که این رقم زیادی از خدمتکاران زن مطرب و جنسی را می نماید [طبیعتاً تعداد آن خدمتکاران جنسی هم کم نبوده با توجه به اینکه عموما منابع یونانی به زیاد بودن آنها گواهی میدهند] تازه این دو دسته غیر از خدمتکاران اسیری اند که به کارهای پست تر مشغول بوده اند [نظافت و آشپزی و... بجای راه یافتن به اندرونی شاه بعنوان مطرب و خدمتکار جنسی]. همچنین لازم است اشاره کنیم پروفسور جونز هم گویا در این زمینه مؤافق با پروفسور بریان نیست چون در خلال سخنانش پیرامون این خدمتکاران جنسی که در مقاله اصلی منتشر کردم با وجود اشاره به بحث پروفسور بریان پیرامون این عدد 360 ولی این قسمت را نقل و تأیید نمیکند.

اما روایتی که از اخلاقیات پلوتارک نقل کردم در پیوست اول از زاویه دیگری به این مقوله پرداخته و خب نه پروفسور بریان و نه پروفسور جونز بدان توجه نداشته اند. ما تابحال چهار مدل کنیز دیده ایم:

کنیزان عادی

خدمتکاران جنسی

خدمتکاران جنسی آوازه خوان

خدمتکاران جنسی که خود نیز ملازم و خدمتکار داشته اند مشابه استر و زنی که به زور خدمتکار جنسی فرانداتس شده و اهل کوس و دختر هگتوریدس بود.

اسناد گواهی دادند تمام این چهار دسته ذیل عنوان «Pallaki» و نیز در اسناد بابلی زیر مجموعه «بردگان شاهی» و «بردگان کاخ» قرار گرفته و از طرفی دیگر هم گفته شد دسته سومی ذیل عنوان «hetaira» که زیر مجموعه «Pallaki» هست قرار میگیرند. اما ناهماهنگی که اینجا بوجود می آید مربوط به این است که پس تکلیف استر و آن خدمتکار جنسی فرانداتس چه میشود چون ما برای این خدمتکاران جنسی عموماً ملازم نمی بینیم ولی این دو نفر ملازم داشتند و آیا رده خاصی ازین خدمتکاران جنسی وجود داشته که بر حسب علاقه شاه درجه شان بالا میرفته است؟ اگر به پیوست یکم مراجعه کنید به نقل از اخلاقیات پلوتارک روایتی را نقل کرده بودیم و پلوتارک در آن گفته بود شاهان ایرانی وقتی میخواهند عیاشی کنند زنان خود را رد کرده و «singing-girls» و «concubines» را به حضور می طلبند و در انتها پلوتارک اشاره میکند اگر «مردی اقدام به فسق و عیاشی با «courtesan» یا «maid-servant» کرد» توجه کنید که پلوتارک به برقراری رابطه جنسی با دو دسته از زنان که در رده اجتماعی پست تر از همسر آن مرد قرار داشتند اشاره میکند نه یک دسته، طبیعتاً هردوی این دسته ها ذیل عنوان «concubine» قرار میگیرند چون حرف از رابطه جنسی با کنیز و یا زنی در رده اجتماعی پست تر از زن رسمی است و این زن اسیر و در انحصار ارباب خود بوده اما یکی شان یعنی «courtesan» بالاتر از دیگری که «maid-servant» باشد قرار دارد و استر و آن زن خدمتکار جنسی فرانداتس هم طبیعتاً به این دسته تعلق داشته اند و اینجا مشخص میشود «concubine» ها هم به دو دسته به لحاظ محبوبیت و جایگاه خود نزد ارباب میتوانسته تقسیم بشوند و شاید جایگاهی که قبل از خدمتکار جنسی شدن داشته اند (مثلاً اشراف زاده بوده اند) گرچه در نهایت شبیه به یک کنیز برای ارباب خود محسوب شده و به زور خدمتکار جنسی میشدند.

برای دو عنوان «خدمتکار جنسی» و «دختر آوازه خوان» هم که پلوتارک اشاره کرد از جهتی دیگر میتوانیم به آن نگاه کنیم و آن اینکه پلوتارک بطور کل داشته ویژگی و کار زنانی را که به حضور شاه می آمده اند معرفی میکرده نه اینکه منظورش این باشد یک دسته بوده آوازه خوان فقط و دسته دیگر فقط خدمتکار جنسی، منظورش این بوده کنیزانی که به نزد شاه ایران می آمده اند برای عیاشی و... آن شاه ایرانی، هم آوازه خوان بوده و هم خدمتکار جنسی [یعنی هردو عنوان اشاره به ویژگی آن دسته از زنانی هست که شاه به حضور می طلبید نه اینکه هر عنوان اشاره به یک دسته از زنان داشته باشد]، این برداشت هم مؤافق سخن دیگر مورخین یونانی است و هم موافق عنوان «hetaira» که میدانیم خدمتکاران جنسی بودند که آوازه خوانی و... هم بلد بوده و به ارباب یا مهمان ارباب خود خدمات دهی جنسی هم ارائه میداده اند و پیر بریان هم بدان اشاره کرد. در نهایت در کل تمام اینها همان پالاکی محسوب میشدند و بنابر اسناد بابلی که برای این کنیزان دو عنوان داریم اگر به خدمت شاه در می آمده میشدند «بردگان شاهی» و اگر در دربار در جای دیگری بودند میشدند «بردگان کاخ».

 

در پاراگراف اول صفحه فوق بریان به بزرگی حرمسرای شاه ایران در نظر یونانیان پرداخته که مؤید همان آمار و ارقام قسمت قبل است و در ادامه به آن قسمت از سخن دیودور که میگوید شاه هر شب با یک نفر ازیشان میخوابید نقد وارد میکند و سعی دارد بگوید همه شان هر شب در خدمت شاه بوده اند [چنانچه در نقل هراکلیدس دیدیم] و بحث مطربی برای شاه بوده تا اینکه شاه فقط به قصد رابطه جنسی این همه خدمتکار جنسی را دور خودش جمع کرده باشد. در انتهای پاراگراف دوم هم به واقعه فرستادن آسپاسیا به معبد آناهیتا اشاره میکند و میپرسد آیا اگر همانطور که در کتاب استر میخوانیم دختران باکره صرفاً انتخاب میشدند آیا ممکن نبوده حتی زمانی که در حرمسرا بودند باکره بمانند و در نهایت باکره به معبد آناهیتا بروند [در آنجا هم که دیگر با مردی رابطه ندارند]؟ این پرسش بریان مستلزم دو مقوله هست: نخست زیاد بودن خدمتکاران جنسی شاه بگونه ای که شاه فرصت بهره برداری جنسی از تمامشان را نداشته باشد و دوم اینکه تمامشان به معبد فرستاده شوند [پس ازینکه شاه دیگر نخواستشان مثل بالا رفتن سن و...]. ولی ما هم این نقد را عنوان میکنیم که آیا نمیشده بعنوان خدمتکار جنسی برای مهمانان بکار گرفته شوند و یا فروخته شوند؟. گرچه خود بریان هم این پرسش را صرفاً برای اینکه تمام احتمالات [طبیعتاً ولو احتمالات غیر موجه با درجه اعتبار پایین] را لحاظ کرده باشد بیان میدارد.

پاراگراف آخر صفحه فوق وارد بحث آزادی اجتماعی زنان شاه میشود ولی قسمت مربوط به آزاد بودن زنانش به بحث ما مربوط نیست، میپرسید چرا؟ واضح است چون خود بریان در صفحه 605 خدمتکاران جنسی شاه را ازین امر مستثنی میکند و در نتیجه با توجه به این مهم که اسناد مربوط به این آزادی را برای شاهزادگان هخامنشی و نهایتاً همسران رسمی شاه بیان میکند نتیجتاً بطریق اولی تمامی خدمتکاران ازین مقوله مستثنی بوده اند. بخصوص آنکه بریان در همان صفحه 605 عنوان «زنان اریستوکراسی پارسی» را می آورد که مشخصاً نشان دهنده نظام نژاد پرستی است و مبیّن این مهم است که افرادی با نژاد برتر حکومت میکرده که دارای امتیازات خاصه خود بوده و نسبت به تمامی مردم تحت امر در اعمال و امتیازات برتر محسوب میشدند یکجور نژاد سالاری و بدین ترتیب تمام زنانی که در این طبقه اشراف جای نمیگرفته اند [خواه صرفا همسر رسمی بشوند حتی] فاقد آزادی بودند که این طبقه داشتند ضمن اینکه این قسمت بریان منحصر در مقوله آزادی های اجتماعی و... است نه چیز دیگری.

نگاهی به سندهای بریان هم طی صفحات زیر بیاندازید بوضوح متوجه میشوید خدمتکاران جنسی کاملاً در انزوا نسبت به جامعه زندگی میکرده اند و خود بریان هم بهیچ روی هیچگونه مخالفتی با این امر نداشته صرفاً بحث خود را منحصر در شاهزادگان میکند. بله، این است نگاه حقیرانه نسبت به زن در زمان هخامنشیان که شاید در صورت وجود خون سلطنتی یا همسر رسمی شدن دارای درجه ای از آزادی میشده است. نیز در نظر داشته باشید زنان عادی که خدمتکار جنسی نبودند در انزوا به سر نمیبردند و وجود کورتش های زن در تخت جمشید این مقوله را به ثبوت میرساند.

 

این هم صفحه 605 که بدان اشاره کردم و در آن بریان به صراحت خدمتکاران جنسی شاه را ازین آزادی ها مستثنی و صرفاً شاهزادگان را برخوردار ازین امتیازات میخواند.

 

 

خب بیایید این خدمتکاران را یک مرور کلی بکنیم، این عناوین را برای این خدمتکاران بطور کل مشاهده میشود:

عنوان «gynaikes» که معنی لفظی اش Women [زنان] بود و عنوانیست مبهم و کلی [فی المثل رجوع شود به نقل دموستن که از آن برای اشاره به همسران رسمی استفاده کرده بود و نقل هراکلیدس که از آن برای اشاره به خدمتکاران مطرب استفاده کرده بود].

عنوان «hetaira» که خدمتکاران جنسی بودند که مطربی و آواز خواندن هم فرا گرفته و با آرایش و... با مردان مهمان در مجالس ارتباط برقرار میکردند و این عنوان زیر مجموعه «Pallakai» محسوب میشود.

عنوان «Pallakai» که در برخی اسناد اشاره به خدمتکار جنسی داشت ولی بطور کل کنیزانی که فرصت حضور در حرمسرا را پیدا نمیکرده [مثلاً به آن صورت زیبا نبودند یا...] و برای امور دیگر بکار گرفته میشدند را نیز شامل میشد. عمدتاً مترجمین متون یونانی ازین عنوان کلی برای «concubine» [خدمتکاران جنسی] بهره برده بودند و ویکی پدیای انگلیسی هم با بیان دو ارجاع معنی آنرا همان خدمتکاران جنسی بیان کرده بود. این عنوان همچنین اشاره به یک نوع ازدواج یا فحشای مقدس هم داشت.

عنوان «concubine» هم خود شامل دو دسته از زنان برای شاه یا اشراف زاده میشد، نخست امثال استر و خدمتکار جنسی فرانداتس که در رده بالایی بین این خدمتکاران جنسی تعلق داشته و ملازم هم حتی داشته اند و ذیل عنوان «courtesan» که زیر مجموعه «concubine» هست میتوانند تعریف بشوند و یا محبوب ارباب خود بوده بخاطر زیبایی شان یا... و این احتمال نیز داده شد که شاید مرتبط با جایگاهشان قبل از خدمتکار جنسی که اشراف زاده ای چیزی بوده باشند هم بوده و دسته دوم دیگر خدمتکاران جنسی غیر از اینها که ملازم و... نداشته و محبوب ارباب یا شاه خود نبوده اند [شبیه به عروسک های در اختیار یک دختر بچه، که برخی شان محبوب میشده چون گران قیمت (جایگاه بلند مرتبه قبل از خدمتکار جنسی شدن) و یا زیبا و قشنگ هستند در نظر صاحبشان و برخی دیگرشان خیر] در نهایت این زنان به زور خدمتکار جنسی میشده و شب و روز در خدمت ارباب خود بوده اند و در اندرونی و بدور از آزادی های اجتماعی زندگی خود را به سر میبرده و بلا استثناء در رده ای پست تر از همسر رسمی قرار داشته اند.

عنوان «γενέσιος به شکل یونانی «genésios هم ربطی به مبحث خدمتکاران جنسی نداشته و در اسناد یونانی هم به جز همان یک موردی که بریان از دموستن نقل کرد دیده نشد در کتاب بریان و نیز در گواهی های مورخین یونانی راجع به خدمتکاران جنسی هخامنشی از آن بهره برده نشده بود بنابراین بی ربط به موضوع ماست.

بنابراین از جمیع منابع و اسناد یونانی و عبری و بابلی و سخنان پروفسور جونز و بریان به این مهم میرسیم:

زنانی که عنوان «pallaki» را داشتند بطور کل کنیزانی در خدمت ارباب خود بودند و میتوانسته خدمتکار جنسی شاه یا ارباب خود شوند یا خدمتکار جنسی برای مهمانان ارباب خود یا هردو باهم و یا در خدمت دیگر اعضای خانواده ارباب مثل مادر یا همسرش بشوند و یا در خدمت یکی از خدمتکاران جنسی محبوب شاه در بیایند و یا در نهایت به دیگر امور کنیزان دربار که مثلاً نظافت بوده  آشپزی بوده یا... بپردازند و در هر حال ممکن بوده جایگاهشان بنا به خواست ارباب عوض شود.

چنانچه دیدیم شاه مصر خدمتکار جنسی را به همسر شاه هخامنشی هدیه داد و طبیعتاً آن زن دیگر به همسر شاه خدمات جنسی ارائه نمیداده و نهایتاً شاید به مهمانان مرد بنا به خواست اربابش خدمات جنسی و فحشا در مهمانی های شبانه همراه با مستی و... ارائه میداده و نتیجتاً کارهای همسر شاه را انجام میداده لکن بعد همان زن بخواست مرد اشراف زاده پارسی و رضایت زن شاه دوباره رفت در داخل حرمسرای وی و شد خدمتکار جنسی ارباب خود.

نتیجتاً یکی از اصلی ترین وظایف این کنیزان خدمتکاری جنسی بوده اما خدمتکاران جنسی الزاماً کنیز (برده زن) نبودند چنانچه مشاهده کردیم شاهزاده مصر هم میتوانسته خدمتکار جنسی بشود و میدانیم وی کنیز نبوده و قطعاً کنیز هم نمیشده بعد از خدمتکاری جنسی [بعید است شاهزاده مصر کنیز بشود آنهم وقتی شاه هخامنشی وی را از پدرش درخواست کرده بود نه اینکه جنگ بشود یا بعنوان خراج و هدیه داده شود]. در مقاله اصلی هم عنوان کردم ممکن بوده زنان آزادی که خدمتکار جنسی میشدند کنیز نشوند و نیز اضافه کردم بطور کل شبیه کنیزان ماننده کالا در تملک ارباب خود بودند که این را تمام اسناد گواهی میداده اند.

طبیعتاً بدلیل فوق بود که فرعون مصر از دادن دخترش به کمبوجیه خودداری کرد و یا اشراف زاده پارسی وقتی فهمید فارنابازوس دوم میخواهد دخترش را خدمتکار جنسی خود کند اینرا توهین تلقی کرد و حاضر شد خانواده اش را به یکی از شاهان اسپارت بسپارد ولی دخترش خدمتکار جنسی نشود چون بلا استثناء در رده پست تری قرار میگرفته و همسر رسمی شاه یا ارباب خود هم محسوب نمیشدند و نیز بعد از کشته شدن ارباب یا... براحتی تحت تملک ارباب دیگری در می آمدند و همچنین بر خلاف همسران رسمی و شاهزادگان هخامنشی باید در اندرونی زندگی میکرده و شب روز فقط بدنبال خدمت به ارباب خود باشند [مراجعه کنید به وضعیت زنان مطرب و یا توصیفات وضعیت حرمسرا در سخنان بریان و جونز و نیز اسنادی که برای آزادی های اجتماعی داشتن زنان هخامنشی بیان کردند و تماماً بلا استثناء مربوط به شاهزادگان هخامنشی بودند و یک مورد هم ربطی به خدمتکاران جنسی شاه نداشت و اسمی از آنها در آن اسناد نیامده بود تا جایی که خود بریان هم آنان را مستثنی کرد ازین آزادی های اجتماعی در نهایت شاهزاده مصر هم خدمتکار جنسی میشده ازین مقوله ها محروم و خب برای همین بوده که پدرش از ترس خدمتکار جنسی شدن دخترش را به شاه هخامنشی نداد و یا آن یکی دخترش را به فرد بیگانه ای حاضر شد بسپارد از ترس فارنابازوس دوم که میخواسته خدمتکار جنسی خودش بکند].

بنابراین بجای اینکه بگوییم کنیز یا صیغه یا خدمتکار عنوان خدمتکار جنسی را بکار ببریم دقیق تر است. در مواردی طبیعتاً خدمتکار جنسی شاه یا حالا خدمتکار جنسی محبوبش [و نه تمام خدمتکاران جنسی اش] طبیعی بوده به مهمان خدمات جنسی ارائه ندهند به سبب حساسیت روی زنان حرمسرای شاه هخامنشی چنانچه حتی وقتی کسی خدمتکار جنسی میبرد به شاه هخامنشی هدیه دهد علاوه بر پوشاندن وی کسی جرئت نگاه کردن را هم به آن نداشت (همانطور که در روایت دیودورس سیسیلی در پیوست یکم این مهم تأیید میشود).

حال که به وضع أسف بار زنان ایرانی در آن زمان واقف شدید نیازی نیست دوباره متذکر شویم که تمام زنان جامعه ممکن بوده خدمتکار جنسی دربار شوند بجز شاهزادگان و اشراف زادگان پارسی که تازه این قسمت اشراف زادگان پارسی را هم بریان با قطعیت رد نمیکند خدمتکار جنسی شدنشان را [یعنی تحت هیچ شرایطی خدمتکار جنسی خاندان سلطنتی یا فردی در خانواده خاندان سلطنتی هخامنشیان نشوند ولو اگر خود شاه بخواهد خدمتکار جنسی وی شوند یا مطرب شبانه اش یا...]. خدمتکار جنسی دربار شدن تازه روی خوش این گردونه أسف ناک و بغرنج بود و خدمتکار جنسی اشراف و نجبا شدن طبیعتاً جایگاهی پست تر را بهمراه داشته است و یا به سرنوشت آن زنی که توسط یکی از سپاهیان کمبوجیه دوم در مصر اسیر و فروخته شد دچار شدن که به اندرونی شاه که هیچ به دربار شاه هخامنشی هم حتی راه پیدا نکرد بگوییم حداقل نسبت به دیگر کنیزان دارای جایگاه بهتری بوده گرچه اول تا آخر همان هم شب و روز خدمت به یک شاه شهوتران [مشابه زنان مطرب در نقل هراکلیدس] یا خانواده سلطنتی و ترس از کشتن و ترس از فروختن و ترس از فرستادن به معبد و ترس از هرگونه رفتاری که ممکن بوده بشود [چنانچه عین یک کالا با ایشان رفتار میشده مثلا شاه مصر یکی شان را میدهد به زن اردشیر دوم و بعد همان کنیز در نهایت خدمتکار جنسی اشراف زاده دیگری میشود و... طبیعتاً ارباب اختیار تامی بر وی داشته که این قدر راحت به غنیمت در می آمده و... (مشابه آسپاسیا که بعد از مرگ کوروش سوم بسادگی جز اموال اردشیر دوم شد یا زنان شوهر دار اردوگاه آشور که توسط مادها در ارتش متحد به فرماندهی کوروش دوم بخاطر زیبایی شان به غارت برده شدند)] را بهمراه داشته است بعلاوه زندگی در اندرونی بدون هیچ گونه آزادی اجتماعی.

هرگاه این زنان که به کنیزی گرفته میشدند فقط شامل افرادی میشده که در اردوگاه دشمنی که بر علیه هخامنشیان شمشیر کشیده باشد حضور داشته باشند میشد به کنیزی گرفتنشان را کاملاً منطقی و معقول شمرد بخصوص آنکه ملل دیگر هم همین کار را با دشمنشان انجام میداده اند [به کنیزی گرفتن زنان در اردوگاه دشمن] ولی نه وقتی که بعنوان خراج باید زنانی به کنیزی و خدمتکاری جنسی فی المثل شاه گمارده میشدند آنهم از اقوام تابع هخامنشیان که شامل ایرانیان مادی و پارتی و... هم میشده و این بهیچ روی نه منطقیست نه معقول بلکه نشان از نگاه پست و تحقیر آمیز به این زنان هست [البته این رفتار منحصر در هخامنشیان نبوده و ملل دیگر هم این رفتار حقارت گونه را داشته اند بعبارتی نژاد پرستی و نژاد سالاری و شهوترانی منحصر در خاندان سلطنتی هخامنشی نبوده است]. اسناد متعددی که نقل کردیم گواه این هستند که تمام این زنان غیر سلطنتی و غیر اشراف زاده پارسی حاضر در قلمرو تحت امر هخامنشیان در دربار هخامنشیان خدمتکار جنسی میتوانسته بشوند و زندگی سخت و شومی بر ایشان حکمفرما شود [ارائه خدمات جنسی به مهمانان مختلف یا هر شب آماده خدمت به شاه یا بطور کل ارباب هخامنشی خود کردن یا...] فقط کافی بود شاه یا فردی از خاندان سلطنتی [مثل کوروش سوم یا فارنابازوس دوم] دلش زنی ولو غیر کنیز را بخواهد و اراده به تصاحب آن کند. رفتار خاندان های سلطنتی اشکانیان و ساسانیان و نیز اشراف زادگان مادها و پارت ها در همان زمان هم نباید بهتر ازین بوده باشد چه آنکه اسنادی را برای اشکانیان و ساسانیان هم بیان کردیم و نیز مادها.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲/۰۲/۲۹

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی