مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم
آخرین نظرات

بسم الله الرحمن الرحیم

 

شاید انتساب هیچ مقبره ای امروزه به اندازه این بنا یعنی بنای پاسارگاد در میان فارسی زبانان محل بحث نبوده باشد و چه بسا بتوان گفت هیچ مقبره مشهوری تا بدین اندازه دچار تغییر و تحول در انتساب نشده است.  از زمینه و انتساب اولیه ای نامعلوم [در حد قطعیت تاریخی] تا انتسابی مذهبی و سپس ناسیونالیستی و حالا هم محل نزاع سیاسی!. پیشتر متن این پست از وبلاگ حاکی از محتوایی تند در جهت نفی قطعی انتساب این بنا به کوروش دوم پارسی بدلیل تعلقات احساسی نویسنده بود لکن هرچه زمان گذشت و بیشتر غرق متون تاریخی و اظهار نظر دانشمندان شدم به این نتیجه رسیدم که میتوان از جهاتی انتساب را هم موجه ساخت، گرچه همچنان معتقدم بر روی دو کفه ترازو انتساب و عدم انتساب فی الحال به یک اندازه وجاهت منطقی داشته و سنگینی میکنند. این مقاله حالت بررسی نیمه مفصل دارد چون جنبه هایی از این موضوع را طی پست های دیگری بررسی کردم که در خلال مقاله به آنها بعنوان پیوست ارجاع خواهم داد.

مالک وبلاگ مکتب رئالیسم، شهریورماه 1403

پرده اول) معنای نام پاسارگاد

هینتس میگوید معنی اش میشود جایگاه پاییدن دزدها [داریوش و ایرانیان، والتر هینتس، ترجمه پرویز رجبی، صفحه 65] ولی دیدگاه پروفسور لوکوک اینجا دقیقتر است و مشخصاً این نامگذاری بر روی این چنین مکان با اهمیتی (یا در نظر هرودوت یکی از مهم ترین قبایل پارسها) فاقد وجاهت منطقی است، چنانچه ایشان میگوید:

پاسارگاد در دشت مرغاب قرار دارد؛ مکانی سوق الجیشی که در شرق جاده کنونی اصفهان شیراز بر ورودی فارس مشرف است. احتمالاً همینجا یا به تقریب در همین حوالی بود که کوروش با گروههای ماد در چند کیلومتری شمال غربی انشان (امروزه تل ملیان)، اولین پایتختش، نبرد کرد.

نام پاسارگاد را نخستین بار هرودوت ذکر کرد. از دید مورخ یونانی، این نام، نام شریف ترین قبیله پارس هاست.

هنوز بر ریشه شناسی این نام بحث و جدل است. با این حال از ریشه شناسی ظاهراً چنین بر می آید که در صورت یونانی، به واسطه قلب و ناهمگونی باید تغییری صورت گرفته باشد: فارسی باستان Parsa-grda، «شهر (یا اردوگاه)، پارسیان»، واژه دوم grha، در سانسکریت مشاهده شده است و امروزه نیز در نامهای شهرها یافت می شود.

پاورقی لوکوک: همین واژه در اسلاوی جنوبی، grad، در روسی، gorod و مانند اینها مشاهده میشود. این واژه در زبان اوستایی gereoa است که معنایی تحقیر آمیز دارد: «دخمه دیوان»؛ همین مشخصه قامومی، زبان اوستایی را از زبان ایرانی غربی متمایز می کند.

ابهاماتی که در مورد این ریشه شناسی بیان شده است از آنجا ناشی می شود که هرودوت، همان طور که دیدیم، پاسارگاد را نام یک قبیله میداند. ولی احتمالاً این مورخ یونانی نام یک قبیله را با نام یک مکان اشتباه گرفته است. مورخان پس از او مثل آریان، استرابون، پلوتارک، و امثالهم این نام را منحصراً برای شهر یا مکان به کار برده اند، درست همان طور که مورخ لاتینی کوئینتوس کورتیوس، صورت Pasagada را بدان داده است.

به محض اینکه ریشه شناسی تثبیت شود، همگی خواهند پذیرفت که واژه یونانی پرسپولیس به احتمال زیاد ترجمه تحت الفظی واژه فارسی باستان Parsa-grda است و حال می توانیم بپرسیم که نام فارسی باستان هرکدام ازین دو محل، که ما امروزه پاسارگاد و پرسپولیس می نامیم، دقیقا چه بوده اند.

این نام احتمالاً باید در زبان فارسی همان بوده باشد، منتها یونانیان ابتدا برای نشان دادن محل کاخهای کوروش، صورت فارسی باستان آن را به کار برده اند (پاسارگاد) و سپس برای کاخهایی که داریوش بعدها اقدام به ساختن آنها کرد از ترجمه یونانی کلمه استفاده کرده اند. در مورد شناسایی هردو محل جای هیچ شک و شبهه ای نیست، چون توصیفی که مورخان باستان از آنجا ارائه میدهند در را به روی هر تردیدی می بندد.

آرامگاه کوروش همان بنای پاسارگاد است که بازمانده های آن امروزه هنوز هم با شکوهترین بناها است.

کتیبه های هخامنشی، پیر لوکوک، ترجمه نازیلا خلخالی، صفحات 78 و 79

 

پرده دوم) بررسی آراء مخالفین انتساب

در اینجا بطور خلاصه چهار مورد از آراء مخالفین را قرار میدهم:

مورد اول. متنی از یک وبسایت بنظر پانترک هست که متنش را در پیوست میتوانید مشاهده کنید:

پیوست یکم: نقل دیدگاه مخالفین انتساب بنای پاسارگاد به کوروش کبیر (1)

این متن ایرادات اساسی دارد علیرغم برخی نکات مثبت به جهت آشنایی که بدست میدهد. مثلاً اینکه میگوید مقبره ساخته دوران بعد از اسلام هست بهیچ روی موجه نیست یا اینکه با اشاره به نقل قولی عنوان میکند دانشمندان اخیراً متعرض این انتساب شدند هم بهیچ روی موجه نیست چون از قضا جامعه علمی در حال حاضر بیشتر مدافع این انتساب هست تا مخالفش [در حد اندک دانشمندانی همچون پروفسور ارفعی مخالفش هستند]. اینی هم که میگوید بر اساس نقل کرزن فلان رودخانه جایی میان فسا و دارابگرد هست میتواند ناشی از اشتباه کرزن باشد، اصلاً چیزی نیست بتوان با آن انتساب این بنا را زیر سؤال برد و مکان حقیقی اش را جابجا کرد. ضمن اینکه در مکان های ادعایی این حضرات اساساً هیچ کشفی نداریم بتوانیم احتمال پاسارگاد بودن را موجه سازیم.

مورد دوم. از نویسنده ایست که من ایشان را کامل نمیشناسم و سعی کرده بصورت جامع انتساب این بنا به کوروش دوم را رد کند:

پیوست دوم: نقل دیدگاه مخالفین انتساب بنای پاسارگاد به کوروش کبیر (2)

این متن هم ایرادات اساسی دارد چه آنکه در برخی مواقع ارجاعی قرار نداده است [مثل قسمتی که میگوید در منابع تاریخی گفتند پاسارگاد شرق تخت جمشید است در حالیکه امثال آریان و استرابو حداقل این چنین ادعایی را نکردند] و یا تحلیل هایش دقیق نیست، مثل قسمتی که میگوید اشیایی که مرتبط با زمان کوروش دوم باشد در این مقبره کشف نشده اند در حالیکه پایین تر خودش تصاویری از آثار مکشوفه ای قرار میدهد که در این منطقه کشف شدند لکن متعرض هخامنشی بودنشان میشود در حالیکه این ادعا اشتباه است و هخامنشی بودن شرط انتساب این بنا نیست، همین که آثاری متعلق به دوران هخامنشیان کشف شدند برای انتساب کفایت میکند بخصوص که تعیین قدمت آثار باستان مستلزم درج یک بازه زمانی است و سال دقیقی نمیتوان ارائه داد کسی معترض بشود چرا بازه دقیقی نیست انحصار در دوران حیات کوروش دوم داشته باشد، مشابه برخی نسخ خطی قرآن که بازه زمانی قدمتشان بعضاً به قبل از حیات پیامبر اسلام نیز برمیگردد لکن کسی نمیتواند نتیجه بگیرد پس در دوران قبل از ولادت حضرت ایجاد شدند. در کنارش البته وجوه مثبتی نیز دارد که برای تفصیل میتوانید خود متن را مطالعه کنید.

مورد سوم. کتابچه ایست که حجت الاسلام مهدی رستمی در پایگاه جامع فرق و ادیان و مذاهب (ادیان نت) در اینباره تهیه کرده است:

چالش‌ها پیرامون مقبره منسوب به کورش: آیا مقبره‌ای که امروز به کورش نسبت می‌دهند، واقعاً مقبره اوست؟ این نوشتار در 40 صفحه با اسناد متعدد و در قالب 13 چالش نشان می‌دهد که این مقبره ربطی به کورش ندارد.

نقدهای این کتابچه برخی خوب و تا حدی درخور توجه و برخی فاقد هرگونه وجاهت منطقی هستند. مثلاً اینکه ورودی این مقبره رو به یونان است ادعایی بی اعتبار میباشد (بنگرید به اینجا)، ورودی این مقبره بر اساس خط مستقیم به انتهای ثلث اول دریای سیاه از سمت راست رسیده و محدوده اش شمال ترکیه میباشد. حتی اگر بگوییم خواستند حدودی تعیین کنند باز شایسته بود رو به بابل ورودی مقبره را قرار میدادند یا راهی که از آن به سمت یونان میرفته اند، این حدود با این اختلاف با کدام ابزار سنجیده شده؟، مسیر پاسارگاد به یونان کجا از شمال ترکیه میگذشته است؟.

شاید عنوان شود بدلیل آنکه این بنا معماری سلوکی داشته و مشابه تخت جمشید ساخته معماران غیر پارسی میتواند باشد [اینجا بابلیان و شاید هم یونانیان] قرار دادن درب ورودی این مقبره هم از همین رو به سمت شمال غرب است [در صورت نادیده گرفتن اختلاف با جغرافیای یونان]. لکن این فرض نیز بر مبنای پیش فرض دیگری هست و آن اینکه درب ورودی مقبره دقیقاً در مکانیست که در 2500 سال گذشته بوده است.

همچنین برداشت های نویسنده از سخنان آریان و استرابو که خواسته تضاد را با شکل فعلی مقبره نشان دهد هم دارای سو گیری و زیاده رویست که در بخش مربوطه نشان خواهم داد.

مورد چهارم. خبرگزاری ایلنا هم با سه نفر از پژوهشگران حوزه ایران باستان مصاحبه کرده که دو نفرشان (پروفسور ارفعی و پروفسور گلزاری از متخصصین پیشکسوت این حوزه) انتساب این مقبره به کوروش دوم هخامنشی را رد میکنند، بنگرید به اینجا و این تصاویر:

 

پرده سوم) بررسی جواهرات و سکه های کشف شده

وبسایت خردگان در سلسله پست های خود به این جواهرات اشاره و آنها را یکی از دلایل انتساب این مکان به هخامنشیان قرار داده است، باهم تصاویر این جواهرات را بررسی میکنیم:

 

 

البته مکان یافت شده این جواهرات پاسارگاد است لکن زمانشان مربوط به قرن ششم قبل از میلاد نیست و سندی در اینباره موجود نمیباشد، بعنوان مثال دستبند مشهوری که سر بز دارد بنا بر ادعای آستروناخ مرتبط با دوران هخامنشیان و کشف شده در پاسارگاد است ولی نه در قرن ششم قبل از میلاد [دورات حیات کوروش] بلکه قرون پنج و چهارم قبل از میلاد:

بنابراین این جواهرات بر فرض نادیده گرفتن عدم آزمایش تعیین قدمت رویشان [که یقینا خدشه ای جدی به قدمتشان خواهد زد] متعلق به دوران هخامنشیان اما در سالهای بعد از کوروش دوم و کمبوجیه دوم هخامنشی و قرون پنج و چهارم قبل از میلاد هستند. بعبارتی دیگر نمیتوانند دلیل تعلق داشتن بناهای موجود در پاسارگاد به زمان کوروش و جانشینش کمبوجیه باشند اما به در انتساب این مکان به هخامنشیان سندی باستان شناسی محسوب میشوند. این دستبند با دو سر بز یکی از جواهرات معروف هخامنشیان محسوب میشود و نمونه دیگری از آن در گنجینه جیحون (آمودریا) هم کشف شده است:

https://jarcs.ut.ac.ir/article_68537.html

 

در مقاله ای که لینک آنرا قرار داده ایم در صفحه آخر خود میگوید:

مقاله فوق چون مشابه این گنجینه در پاسارگاد کشف شده آنرا مرتبط با هخامنشیان میخواند. باز دوباره این دستبند با سر بز یا کله قوچی در قبر آدا (Ada) ساتراپ کاریا در زمان اسکندر مقدونی کشف شده است:

www.dailysabah.com/life/history/visitors-flock-to-see-carian-princess-tomb-golden-artifacts-at-newly-renovated-bodrum-castle

ساتراپ کاریا که منطقه ای در غربی ترین نقاط امپراتوری هخامنشی بوده ماهیتی غیر ایرانی داشته و چنانچه میدانیم مردم ساکن آن منطقه اصلا آریایی هم نبودند. حال ممکن است گفته شود خب آن ساتراپ تحت نظر حکومت هخامنشی بوده مدت زمانی و این جواهرات بدین شکل به آنجا در زمان اسکندر مقدونی راه پیدا کرده است. طرح کلی دستبند هم شاید کپی برداری از جواهرات اسکیتی با تغییر در سر جانور هست [اسکیت نام مجموعه قبایلی بوده که در منشأ آنها اختلاف است بهرحال در زمان های مربوط به مادها بنابر نقل دیاکونوف برخی شان به آذربایجان شمالی می آیند] چنانچه تصویر مد نظر را دیاکونوف در کتاب تاریخ ماد قرار داده است:

همچنین توصیه میکنم این ویدیو را [اینجا] از دقیقه 08:30 الی 19:00 که در پاسخ به مطالب خردگان آنهم بصورت مستند است مشاهده نمایید (متذکر میشوم که صد درصد مطالب این ویدیو مورد تأییدم نیست و تنها قسمتی از آنرا که مشخص کردم تأیید میکنم. برای سکه های کشف شده نیز یک مورد سکه هخامنشی نداشتیم و صرفاً سکه هایی داشتیم که محل ضربشان عنوان میشود پاسارگاد بوده نه محل کشف، ازین مکان سکه های یونانی عموماً کشف شده است.

بطور کل از کشفیاتی که در این مکان شده اعم از سفال و کوزه و جواهر آلات و سکه ها موجه است هخامنشی بودن این مکان را برداشت کرد لکن در رابطه با زمان ساخت و فعال بودن این آثار متعلق به قرن ششم قبل از میلاد بودن را تأیید نمیکنند. نکته دیگر آنکه اساساً از کوروش دوم در پاییتخت هخامنشیان یعنی شوش که به پاسارگاد به نسبت دو پاییتخت دیگر یعنی بابل و هگمتانه نزدیک تر بوده هیچ اثر باستانی کشف نشده است و اینرا به ذهن متبادر میکند که اگر بنا باشد آثاری به زمان وی برگردانده شوند همین آثار پاسارگاد و کاخ هایش است [مگر اینکه بگوییم پادشاهی با آن پیشینه هیچ اثری در موطن خود یعنی پارس برجای نگذاشته است که ادعایی بس عجیب و نامحتمل است]:

 

پرده چهارم) مرگ کوروش دوم

مرگ این پادشاه نیز در نظر برخی مخالفین رابطه مستقیمی با عدم امکان دفنش در پاسارگاد دارد بدلیل فاصله محدوده مکانی که کوروش دوم در آن مرده تا مکان پاسارگاد امروزی. ممکن است گفته شود نیاز نیست حتماً جسد کوروش دوم را در آن آرامگاه قرار داده باشند بلکه از آنجا که مشخصاً مقبره در دوران قبل از مرگ کوروش دوم شروع به ساخت داشته میتوانسته در صورت عدم رسیدن جسد بعنوان بنای نمادینی برای کوروش دوم در نظر گرفته شود. از طرفی دیگر این دیدگاه گرچه فی النفسه ایرادی ندارد لکن در تضاد با روایت یکی از مورخین مهم حول این بنا است که از وجود جسد سخن گفته است فلذا توجیه دیگری که مطرح میشود امکان انتقال جسد به این بناست که بواسطه مومیایی کردن امکان پذیر بوده است. در نهایت بنظرم محل و کیفیت مرگ کوروش دوم نافی انتساب این بنا به کوروش دوم نمیتواند باشد.

از آنجایی که به کلیت روایت هرودوت و کتزیاس و بروسوس کلدانی [کاهن و مورخ یونانی - بابلی قرن سوم پیش از میلاد] من باب اینکه کوروش در نبرد با قبایلی در جهت شمال و شمال شرق کشورش کشته میشود نمیتوان خدشه وارد کرد برخی از پژوهشگران این مهم را قبول اما از طرفی قبر کوروش را پاسارگاد خوانده اند و بعضا سخن از انتقال جسد کوروش به پاسارگاد زده اند. اجماع اکثر دانشمندان و پژوهشگران این حوزه دال بر صحت کلیت گفته هرودوت و کتزیاس و بروسوس است و سخت است بتوان به شاکله گفته این سه مورخ عهد باستان خدشه ای وارد ساخت. در اینجا بررسی تفصیلی حول مرگ این شاه پارسی انجام دادم:

پیوست سوم: روایتی روا دارانه از مرگ کوروش دوم پارسی

بیایید حداقل مسافتی را که جسد کوروش دوم باید طی میکرده محاسبه کنیم:

 

 

بنظرم حداقل مسافت برای حمل این جنازه از شهر سردار کشور ترکمنستان تا محل مقبره پاسارگاد برابر با 1396 کیلومتر میباشد. نهایت سرعت یک اسب از 64 الی 88 کیلومتر بر ساعت است که خب یقینا یک لشکر با این سرعت نمیتواند حرکت کند و سرعتش بسیار کمتر از این مقدار بوده (جدای از وقفه هایی که در هنگام راه داشته اند)، اگر بگوییم نهایتاً این لشکر با یک سی ام سرعت نهایی یک اسب میتوانسته حرکت کند [88 تقسیم بر 30 = 2/93 کیلومتر] و حال اگر از توقف های میان راه صرف نظر کنیم و همچنین مسئله شکل جاده ها را نیز مشابه همین حالت در بیست و پنج قرن پیش فرض کنیم [1396 تقسیم بر 2/93 تقسیم بر 24 = 19/85] بیست روز طول میکشد تا جسد کوروش را انتقال دهند!. این مسئله جدای از این مهم است که معلوم نیست لشکریان کوروش توانسته باشند جسد وی را از این نبرد بیرون بیاورند و در این فرض ناچاریم قسمت مربوط به جسد کوروش در روایت هرودوت را کم اعتبار بخوانیم یا دست کم بگوییم بخشی از جسد را توانسته اند با خود انتقال دهند بخصوص با در نظر گرفتن روایت کتزیاس. اینکه لشکریان بیش از بیست روز یک جسد را حمل کنند بعید می نماید مگر آنکه مومیایی کنند و از قبل با خود پش بینی این مقوله مومیایی کردن را اندیشیده و تمهیداتی را در نظر گرفته بودند.

 

پرده پنجم) بناهای مشابه!

در شهر باستانی Hierapolis در ترکیه که در زمان 190 قبل از میلاد ساخته شده است موارد مشابه متعددی ازین بنا وجود دارد لکن هیچ اثری از هیتی ها و پارسیان در این منطقه دیده نشده است و نمیتوان ساخت و استفاده از این بناها را به پارسها ربط داد:

این بناهای مقبره مانند در بهترین حالت اصالت پارسی آرامگاه پاسارگاد را مشابه تخت جمشید که مجموعه ای از هنر اقوام آشوری و بابل و مصری و مادی است میتواند زیر سؤال ببرند و رافع انتساب بنا به کوروش دوم نمیتوانند باشند (نیز مورد گور دختر).

 

پرده ششم) بررسی سخنان مورخین در توصیف مقبره کوروش دوم

معتبر ترین گزارشات موجود برای توصیف پاسارگاد پنج دسته بیشتر نیستند:

- استرابو به نقل از اریستوبولوس (نیمه مفصل)

- استرابو به نقل از اونتکریوس (مختصر)

- استرابو حول بیان جغرافیای پاسارگاد!

- آریان به نقل از اریستوبولس (نیمه مفصل)

- پلوتارک در زندگی نامه اسکندر (مختصر)

تضادهایشان جهت رد این انتساب مکفی نیستند چون متضمن اعتماد قطعی در صدور و انتقال روایت و نیز نادیده گرفتن تشابهات قوی با تنها نامزد موجود در زمان حال می‌باشند، پاسارگاد فعلی بر اساس اسناد باستان شناسی از دوران پیشا هخامنشی تا اسلامی مورد استفاده بوده و هیچ منطقه و بنای جایگزین دیگری نداریم این شهرت را داشته و نامزد پاسارگاد تاریخی بتواند بشود. طی دو پست بطور مفصل این پنج گزارش را بررسی کردم:

پیوست چهارم: روایت استرابو از آرامگاه کوروش دوم

پیوست پنجم: روایت آریان از آرامگاه کوروش دوم

بر این اساس در عین دیدن ابهامات و برخی تضادهای هرچند اندک، تشابهات خوبی را نیز میتوان از دو منبع ما در اینجا استخراج کرد. بنظر میرسد نتیجه گیری یقینی مبنی بر انتساب یا عدم انتساب این بنا را نمیتوان بر مبنای گزارشات فوق الذکر قبول کرد.

 

پرده ششم) نتیجه گیری

آنچنان که هرتسفلد عنوان میکند در اطراف این بنا جدای از مسجد، قبرستان مسلمانان هم وجود داشته که برای ساخت آن از مصالح کاخ هخامنشی استفاده کردند که در همان محدوده بنا شده بوده است [مثل ستون هایش و...]:

با در نظر گرفتن این موارد بعید نیست نسبت به بنای خود مقبره هم تغییراتی هرچند اندک داده باشند فلذا نمیتوان در تطبیق گزارشات تاریخی با بنایی در زمان حال خیلی به جزئیات توجه کرد و بدنبال تناقضات حداقلی بود!، آنچکه مشخص است این میباشد که چارچوب بدست آمده از مجموع گزارشات تاریخی عهد باستان میتواند بر این بنا منطبق شود در عین حال بخاطر برخی اختلافات و نیز جریان مرگ کوروش و انتقال جسد و... [مجموعه ای از ابهامات جزئی کنار هم که البته بصورت مستقل نمیتوانند خدشه ای به انتساب وارد سازند اما در کنار یکدیگر ابهام در خور توجهی را مطرح میسازند] میتوان بحث عدم انتساب را هم مطرح کرد بدین صورت که مثلاً جسدی انتقال داده نشده و روایت مبنی بر تجاوز به تابوت و... که مستلزم وجود جسد هست کذب و با دروغ خواندن یکی از جنبه های مهم روایت توصیف مقبره کوروش دوم نسبت به کلیت اعتبار آن نیز تشکیک وارد ساخت و یا اینکه ابهامات گزارشات آریان و استرابو در کنار اینکه این بنا هم یک کتیبه یا... و نشانه آشکار قطعی ندارد را نیز در نظر گرفت. بهرحال در هر صورت انتساب و عدم انتساب به یک اندازه اعتبار دارند.

تا بدینجا وجه تاریخی-باستان شناسی انتساب مقبره را شرح دادم اما اگر از لحاظ جدلی بخواهم نگاه کنم اعتبار انتساب بنای پاسارگاد به کوروش دوم پارسی کم اعتبارتر از انتساب مزار زینبیه در دمشق به حضرت زینب (سلام الله علیه) نیست و بنابر رد کردن انتساب باشد یک باستانگرا براحتی میتواند انتساب زینبیه دمشق را هم زیر سؤال ببرد و البته علاوه بر آن، انتساب مزار منتسب به خانم رقیه بعنوان دختر صغیره امام حسین (علیه السلام) در دمشق را نیز، که در دو پست مفصل حول آن صحبت و ادله ادعایی را نقد کردم:

پیوست ششم: جعل یا غفلت از تاریخ؟!: پاسخ به شبهات مربوط به عدم وجود تاریخی بانو رقیه

از وجه علمی و نیز جدلی که گذر کنیم به وجه هویتی میرسیم و آن اینکه اساساً بحث حول انتساب یا عدم انتساب این بنا چه تغییری در هویت یک باستانگرا ایجاد میکند؟!؛ ما امروز شاهد این هستیم که برخی ازین جماعت تاریخ تولد برای کوروش دوم [چهارم شهریور] در نظر گرفتند در حالیکه دست کم برای این مورد هیچ نقلی در اختیار ندارند بتوانند موجهش سازند. بعبارتی وقتی انگیزه هویت سازی کاذب اینجا دیده میشود فکر نکنم وارد شدن به نزاعی تاریخی و باستان شناسی بر سر انتساب این بنا مشکلی را حل کند. وقتی که ورود کوروش دوم به بابل که توأم با خشونت و کشتار مردم بابل بوده است را بعنوان روزی مبارک یاد میکنند بعید است دیگر ان قلت ها حول انتساب این بنا در نظر ایشان اصلاً موجه نماید بخصوص وقتی دانشمندانی دیروز و امروز مدافع این انتساب بوده و هستند و این نتیجه را از حالت ارائه قطعیتی تاریخی دور میکند و طبیعتاً شرایط بوجود آمده مطلوب فردیست که بدنبال انتساب این بنا میباشد.

ایرادات تاریخی وارده به انتساب این بنا دست کم نشان میدهد باستان گرایان دید تسامح گونه تاریخی به نفع تعلقات ناسیونالیستی خودشان را پذیرفته اند وگرنه سخت گیرانه نگاه کنیم نمی بایست این قدر روی انتساب آن حساسیت بخرج بدهند و از طرفی دیگر این مزار تبدیل به یکی از بزرگ ترین نمادهای بعضاً شبه آیینی ایشان شده است که نشان میدهد زمینه یکی از مهم ترین نمادهایشان بر روی انتسابی استوار است که صدقش بر کذبش برتری ندارد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۳/۳۰

نظرات (۴۳)

عالی بود احسن 

۰۲ فروردين ۰۰ ، ۱۲:۱۶ تورک توران قشقایی

خخخخخخخخ اقا یه ذره توهم برای این جماعت باقی بگذارید.خخخخخخخ قبرتون هم جعلی از آب در اومد خود فارص پنداران.خخخخخ.#قبر_جعلی خخخخ

عالی بود و کامل،کاش کورش پرستان کمی از تعصب کم وبه عقل اضافه میکردند

این هجویات تکراری در سایت تاریخی خردگان مستند پاسخ داده شده است، 😏

پاسخ:
با سلام؛ و اما بعد:
پست ما را خوانده اید؟ این پست بررسی + پاسخ کامل به خردگان است و حتی گفته های آنان را نیز بطور کامل در اینجا نقل و ذیلش رد کرده ایم.
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

ادعای عجیب مادر سلیمان نبی در آرامگاه کوروش بزرگ :

قبل از پاسخ، اول از همه کوروش ستیزان استدعا داریم ابتدا سلیمان را اثبات تاریخی کنید، قبر مادرش پیشکش!😃

شگفتا،

برخی ادیان و قصه های خیالی یهود که ارزش آن برابر با شنگول و منگول خودمان هست و داستان های  مضحک مربوطه آنان، مانند قالیچه پرنده سلیمان و سخن گفتن او با مورچه، خر سواری **** در آسمان، رفتن یونس در شکم ماهی! و نازل شدن مرغ سوخاری از آسمان برای سلیمان، که هیچ سند تاریخی و باستانی ندارد را براحتی باور می کنند اما، 

کوروش هخامنشی که سندتاریخی، گزارشات مستند اجماع مورخین رومی، بابلی، پارسی ووو، و سند زنده کتیبه کنار آرامگاه کوروش بزرگ که به سه زبان پارسی، بابلی و ایلامی، بوضوح نوشته شده :

منم کوروش شاه هخامنشی، (کتیبهCma ؛ ن.ک: لوکوک ص ٢١۵)

و تندیس مرد بالدار نماد پرانسی کوروش بزرگ در کنار آرامگاه او، ووو هزاران لوح گلی و سنگ نبشته، و آثار باستانی جهانی از هخامنشیان مانند کوروشکده تاجیکستان تا کاخ هخامنشی شکمیر آذربایجان، و سند حقانیت غیرقابل انکار او، منشور حقوق بشر کوروش بزرگ که از تمامی آثار امامان و ادیان خیالی، ارزشمندتر بوده و توسط مورخین و دانشمندان باستان شناس جهان به رسمیت شناخته می شود را ناشیانه انکار می کنند!

یا شایدم مجبورند انکارکنند! 

اما حقیقت :

بعد از حمله بربرها و وحوش عرب به ایران موبدان زرتشتی محافظ آرامگاه این بنا را منسوب به مادر حضرت سلیمان نامیدند تا از تخریب و ویرانی اعراب الوحشی در امان بماند.

مردمان بعد از اسلام و اعراب مهاجم که به ایران آمدند چون ساختمان‌های عظیم سنگی شاهنشاهان گذشته ایران پیش نظر آنان گران آمد و احداث چنین کاخ‌های عظیمی را از عهده بشر خارج می‌دانسته‌اند آنها را به سلیمان پیغمبر نسبت داده‌اند با این تصور که چون دیوها و اجنه ها در ساختن این بناها به سلیمان کمک کرده اند😜

مجموعه پاسارگاد تحت شماره ۱۱۰۶ در میراث جهانی یونسکو ثبت شده‌است.

 🙏

پاسخ:
با سلام؛ و اما بعد:
هموطن عزیز، من کی گفتم اینجا مقبره مادر سلیمان است؟ تنها اشاره کردم که قبلاً به این نام خوانده میشده و منظورم این بود که هیچگاه در حافظه تاریخی ایرانیان بعنوان مقبره کوروش یا حتی یک شاه ایرانی نقش نبسته بوده است.

اثبات حضرت سلیمان (علیه السلام) را میخواهید؟ شما به ما اثبات کن زرتشت وجود تاریخی داشته تا ما حضرت سلیمان (ع) را اثبات کنیم... البته منکر وجود تاریخی زرتشت نیستیم چون اوستا از آن سخن گفته و عقیده زرتشتیان همواره بر این مهم بوده و خب حضرت سلیمان (ع) نیز قرآن و قبل تر از آن عهد عتیق از آن سخن گفته است و عقیده یهودیان و مسیحیان و مسلمانان دال بر وجود حضرت بوده است. #یک بام و دو هوا به سبک باستان پرستان

گفته های شما را داخل پرانتز می آوریم و پاسخ را ذیلش میدهیم:

«قالیچه پرنده سلیمان»
ما این چنین چیزی را نگفته ایم.

«سخن گفتن او با مورچه»
اگر منظورتان تولید صوت توسط مورچه هاست که بنگرید به اینجا ولی اگر منظورتان این است که مورچه مثلا عربی حرف زده باشد که این چنین ادعایی را قرآن کریم نکرده است و بنگرید به اینجا. شما به خداوند اعتقاد دارید یا نه؟ آیا خداوند نمیتوانسته اصوات تولیدی توسط مورچه را به شکل قابل فهم برای حضرت سلیمان (ع) در بیاورد؟ اگر آتئیست و یا بی خدا هستید که در پست هایی به رد عقاید آن پرداخته و برای نمونه بنگرید به اینجا.

«خر سواری **** در آسمان»
در قرآن کریم و عقیده شیعه این چنین چیزی وجود ندارد و در برخی منابع برادران اهل تسنن این مسئله آمده که خب مورد قبول ما هم نیست چون سلسله راوی غیر معتبر و خلاف قرآن بودن آن مشخص است.

«رفتن یونس در شکم ماهی»
بنگرید به ایــــنــجا.

«منم کوروش شاه هخامنشی، (کتیبهCma ؛ ن.ک: لوکوک ص ٢١۵)»
اولاً که ما کی و کجا گفته ایم کوروش دوم وجود خارجی ندارد؟ دوماً برای این کتیبه بنگرید به اینجا، این کتیبه بنا به سخن اکثریت دانشمندان این حوزه در زمان داریوش یکم درست شده است حتی زبان آن یعنی خط میخی فارسی باستان را نیز ابداعی توسط داریوش یکم میخوانند. #باستان پرستی بیگانه با علم و پژوهش
شما جماعت باستانگرا حق ندارید اسم دانشمندانی همچون لوکوک را بیاورید چون با آنها بیگانه اید و حاضر نیستید حتی کلیت حرفهای آنان را بپذیرید.

«و تندیس مرد بالدار نماد پرانسی کوروش بزرگ»
بنگرید به اینجا. این تندیس مشابه نماد های مصری و بین النهرینی است و هیچ ربطی به کوروش ندارد.

«ووو هزاران لوح گلی و سنگ نبشته»
کدام یک از این الواح در پاسارگاد امروزی کشف شده و مربوط به زمان کوروش دوم شناخته شده اند؟؛ پاسارگادی که تاریخ از آن سخن میگوید چندین کیلومتر با پاسارگاد امروزی فاصله دارد که در همین پست توضیح دادیم.

«منشور حقوق بشر کوروش بزرگ»
این منشور از قضا با کتیبه بیستون تناقض دارد (ذیل پستی آنرا بررسی کرده ایم بنگرید به ایــــنجا) و همچنین حاکی از شرک و بت پرستی کوروش هخامنشی است بنگرید به ایـــــنجا. حتی بحثی را در این رابطه با مجید خالقیان ادمین پایگاه خردگان داشتم که جواب من را نداد: بنگرید به ایــــنـــجــا. همچنین نقدهای جدی به اصالت و اعتبار استوانه وارد است: بنگرید به اینجا و اینجا. اگر ادعایتان این است که اکثریت دانشمندان آنرا قبول کرده اند محض اطلاعتان اکثریت دانشمندان کشتار و وحشیگری کوروش دوم در اُپیس را هم قبول کرده اند: بنگرید به ایــــــنـــجا.

«آثار امامان و ادیان خیالی»
مستند سخن بگویید.

«عد از حمله بربرها و وحوش عرب به ایران موبدان زرتشتی...»
سند؟. #باستان پرستی دشمن مستندات


«...و احداث چنین کاخ‌های عظیمی را از عهده بشر خارج می‌دانسته‌اند آنها را به سلیمان پیغمبر نسبت داده‌اند...»
سند؟ پس چرا تخت جمشید را به سلیمان مربوط ندانسته اند؟ آنکه بزرگتر بود؟ همچنین با کدام سند میگویید این سلیمان همان سلیمان نبی است؟ آرامگاه کوچک و حقیر کوروش را بزرگ میدانید؟ بنگرید به ایــــــنــــجا و ایـــــنـــجا.

«مجموعه پاسارگاد تحت شماره ۱۱۰۶ در میراث جهانی یونسکو ثبت شده‌است.»
مگه ما گفتیم ثبت نشده؟ تازه ثبتش هم در دوران جمهوری اسلامی بوده!! پهلوی شریفتان قدمی برای ثبتش بر نداشته است...
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

جالبه برخی کوروش ستیزان، معتقدند مادر سلیمان نبی در آرامگاه کوروش دفن شده، زیرا انتقال جسد کوروش بزرگ از شمال کشور تا پاسارگاد (آنهم در قلمروی خودش) را ناممکن می دانند اما جسد مادر حضرت سلیمان را که بیش از ۲٠۰۰ کیلومتر دورتر از قلمرو سلیمان نبی، آنهم یک شخص غریبه ممکن می‌دانند، 

در پاسخ به این عزیزان، ابتدا سلیمان و ادیان خیالی یهود که هیچ سندیت تاریخی ندارد و ارزشش برابر با قصه شنگول و منگول حبه انگور هست را اثبات تاریخی بفرمایید، قبر مادر سلیمان پیشکش! 

 

اگر قرار بود تاریخ بر اساس هجویات خیالی مذهب استناد شود که بایستی خر سواری **** و رفتن یونس در شکم ماهی و نازل شدن مرغ سوخاری از آسمان و حرف زدن سلیمان با مورچه و این خزعبلات خیالی ساخته یهود را هم باور کنیم! 

ثانیا بر اساس همین داستان خیالی سلیمان، که بنا 

بر اساس کتب عهد عتیق، «کتاب اول در وصف پادشاهان» (ملوک اول که شرح زندگانی سلیمان پیامبر در آن نوشته شده است) حضرت سلیمان هیچگاه از ارض مقدس خارج نشد، پس چگونه مادر سلیمان هزاران کیلومتر دورتر از سرزمین خود دفن شده است! لابد با قالیچه پرنده به پاسارگاد امدند😜

(کتاب اول پادشاهان، باب دوم تا باب یازدهم)😀

 

کتاب مقدس حدود پادشاهی سلیمان نبی را مشخص کرده است: «و سلیمان بر تمامی ممالک از نهر (فرات) تا زمین فلسطینیان و تا سرحد مصر سلطنت می‌نمود». بر اساس این مرز بندی ایران و خصوصا منطقه فارس در حدود سلطنت سلیمان پیامبر نمی‌گنجد،

 

جالب تر اینکه جسد مادر سلیمان نبی در میان پارسه، آرامگاه، کتیبه ها و آثار باستانی پادشاهی ایرانیان چه می کند😃

از خود آرامگاه گرفته تا اطراف آن همه جا اثر معماری پارسی ست..آرامگاه کوروش در پاسارگاد درست در ۶٠٠ متری کاخ هایی قرار دارد که کتیبه ای به سه زبان پارسی باستان، ایلامی و بابلی آنها را از آن کوروش بزرگ شاه هخامنشی عنوان می‌کند :

من کوروش هستم، شاه هخامنشی (کتیبهCma ؛ ن.ک: لوکوک ص ٢١۵)

و تندیس مرد بالدارنمادین  کوروش بزرگ کنار آرامگاه...،

از مشهورترین مورخانی که از آرامگاه کوروش یاد کرده‌اند می‌توان به «آریان»، «استرابو» و «کنت کورس» اشاره کرد که سخن آریان بسیار با اهمیت است که از قول اریستوبولوس، یکی از همراهان اسکندر گفته می‌شود حتی بقایای پیکر کوروش بزرگ را در تابوت دیده است (Arrian, 6.29.1-11)

 

اما انتساب مضحک بناهای شگفت انگیز سنگی به حضرت سلیمان(ع) تنها به آرامگاه کوروش یا حتی پارسه (تخت جمشید)محدود نمی‌شود:

بناهای دیگری را که امروزه اصالت آن صد درصد مشخص شده را هم در گذشته به مادر یا خود سلیمان خیالی نسبت می‌دادند!

 

پس از پیدا شدن دو لوح گلی از بابل آشکار شد که کوروش بزرگ، بین روزهای ١۲ تا ۳١ آگوست سال ۵۳۰ پیش از میلاد از دنیا رفته است.

این الواح مربوط به زندگی روزمره مردم بابل است. یکی از این لوح‌ها برای ۲۲ امرداد است و نهمین سال فرامانروایی کوروش بر بابل در آن ثبت شده است. (ن.ک: هینتس، ص۸۷)

 

خود هرودوت اعتراف کرده است که چند روایت شنیده و روایت دلخواه را انتخاب کرده و فقط این داستان را نقل کرده است آنهم در ازای گرفتن پول، گزارشات را دریافت می کرده است، و از طرفی شواهد تاریخی و باستان‌شناختی خلاف گفته‌های هرودوت می‌باشند.. 

مثال :

برای مثال در مورد هندی ها :

هرودوت نوشته است که آب نطفه هندی‌ها مانند بقیه آدمیان سپید نیست بلکه مانند پوستشان تیره است (هرودوت، کتاب ۳، بند ۱۰۱)!!!😂

 

یا  در روایات هرودوت درباره مصر هم افسانه‌های آشکاری دیده می‌شود به طوری که می نویسد :

ادرار زنی که هرگز جز با شوهرش با مرد دیگری همبستر نشده بود، چشم نابینای پادشاه مصر را شفا داد(همان، کتاب ۲، بند ۱۱۱). 

طبیعتا این روایات هرودوت هم مانند روایت او درباره کوروش بزرگ، صرفا افسانه هستند

آیا شما به عنوان انسان متمدن امروزی و نه حتی مورخ، آیا چنین خزعبلات و هزیان گویی ها را باور کرده و برای آن ارزش و سندیت تاریخی قائل می شوید؟! 😃

 

یا هرودوت درباره آداب و رسوم ماساگت‌ها اینچنین نوشته است:

هر مردی یک زن به عنوان همسر می‌گیرد، اما زنان به همگان تعلق دارند… هر مرد ماساگت که زنی را بخواهد به جلوی کلبه او ترکش خود را می‌آویزد و با خیالی آسوده، با او در می‌آمیزد.

 

برخی از مورخان مانند گزنفون از مرگ طبیعی کوروش در دوران سالخوردگی سخن گفته‌اند و حتی اندرز پایانی بسیار مشهوری هم از او نقل کرده است (گزنفون، دفتر ۸، بخش ۷).

 

٢_مهم ترین موضوعی که نوشته‌های هرودوت را رد می‌کند وجود آرامگاه کوروش در پاسارگاد است. آنطور که هرودوت می‌گوید، پیکر کوروش به نزد ملکه ماساگت‌ها رسیده و حتی سر او را بریده است. به عبارتی می‌توان از گفته هرودوت برداشت کرد که پیکر کوروش به قلمروی خودش بازنگشته است. اما شکی نیست که آرامگاه کوروش در پاسارگاد قرار دارد و مورخان گوناگون، همچنین شواهد باستان‌شناختی این موضوع را اثبات می‌کند

 

از مشهورترین مورخانی که از آرامگاه کوروش یاد کرده‌اند می‌توان به «آریان»، «استرابو» و «کنت کورس» اشاره کرد که سخن آریان بسیار با اهمیت است که از قول اریستوبولوس، یکی از همراهان اسکندر گفته می‌شود حتی بقایای پیکر کوروش بزرگ را در تابوت دیده است (١_١١.Arrian).

 

این موارد نشان می‌دهد که آرامگاه کوروش در جهان باستان بسیار مشهور بوده است و در روایات گوناگون از آن یاد شده و شکل و شمایل آن هم مورد توجه قرارگرفته است.

 

٣_آیا منطقی است کوروش که دو پسر رشید و جنگاور همچون بردیا و کمبوجیه را داشته و چنین می‌نماید که خودش در آن زمان پیری بوده به جنگ برود؟بطور معمول شاهان در مواقع پیری پسران خویش را به جنگ با دشمنان می‌فرستادند تا خود بروند (ن.ک: وکیلی،‪ص١٣٢(

همچنین با توجه به اسناد و کتیبه‌های معتبر در می‌یابیم که کوروش شخصا در برخی از فتوحات مهم حضور نداشته است!مانندفتح بابل

با تحلیل همین روایت هرودوت و سنجش آن با روایات قبلی و بعدی او در می‌یبایم که روایت هرودوت تا چه میزان تناقض دارد.

جنبه‌های افسانه‌ای در داستانی که هرودوت می‌گوید فقط درباره کوروش و هخامنشیان وجود ندارد و حتی مواردی که هرودوت درباره آداب و رسوم ماساگت‌ها می‌گوید هم خالی از افسانه و اغراق نیست.

 

لازم به ذکر است که هرودوت تنها درباره کوروش بزرگ و پارسیان چنین افسانه‌هایی را گزینش نکرده است و نوشته‌های هرودوت درباره اقوام و ملل گوناگون با افسانه‌سرایی همراه است :

هرودوت نوشته است که آب نطفه هندی‌ها مانند بقیه آدمیان سپید نیست بلکه مانند پوستشان تیره است (هرودوت، کتاب ۳، بند ۱۰۱)!!! همچنین در روایات او درباره مصر هم افسانه‌های آشکاری دیده می‌شود به طوری که می نویسد ادرار زنی که هرگز جز با شوهرش با مرد دیگری همبستر نشده بود، چشم نابینای پادشاه مصر را شفا داد(همان، کتاب ۲، بند ۱۱۱). طبیعتا این روایات هرودوت هم مانند روایت او درباره مرگ کوروش بزرگ، صرفا افسانه هستند

طور کلی به نظر می‌رسد هرودوت برای جذاب‌تر کردن داستان‌هایش از این موارد بهره می‌برده است و بعید نیست یکی از دلایلی که داستان مورد بحث را برای مرگ کوروش انتخاب کرده است همین موارد باشد.

 

روایت هرودوت در مورد مرگ کوروش در یک نبرد شرقی شاید صحیح باشد، اما همانطور که گفته شد جزئیات گفتار هرودوت کاملا افسانه آمیز و غیر قابل پذیرش است.

شادروان پروفسور علیرضا شاپور شهبازی می‌نویسد:

 

افتادن سر او (کوروش) به دست تومیریس بی گمان افسانه است (شهبازی،ص 371).

 

دکتر «بهرام فره وشی» در مورد روایت مرگ کوروش می‌نویسد:

 

روایت های مختلفی در مورد مرگ کوروش وجود دارد که برخی از آنان افسانه آمیز است مانند روایتی که هرودوت آورده است (فره وشی، ۱۳۷۹: ص۷۴).

 

دکتر «پرویز رجبی» با تاکید بر افسانه آمیز بودن روایات پیرامون مرگ کوروش بزرگ (رجبی، ۱۳۸۷: صص ۱۵۱-۱۵۶) در مورد ادعاهای هرودوت پیرامون مرگ کوروش می‌نویسد:

 

پیداست که افسانه‌ای که هرودوت می آورد، با بافتی که دارد، با تاریخ واقعی نمی‌تواند هماهنگ باشد وحتی مورخ نمی‌تواند موضوعی درخور بخشی از تاریخ بیابد. این داستان بیشتر به کار آنانی می‌آید که افسانه‌های کهن را بررسی می‌کنند (رجبی، ۱۳۸۷: ص ۱۵۴)..

 

اما طبق اسناد پرانسی الواح گلی، گزارشات تاریخی اجماع مورخین (نه هجویات هردوت) مورخین، امکان اینکه کوروش بزرگ در آن سن پیری در جنگ کشته شده باشد را غیر واقعی و بی اساس می دانند_زیرا :

چگونه می شود کوروش در جنگ با قبیله ای، چنین وحشیانه کشته شده باشد، اما فرزندش که بعد از مرگ کوروش، کاملأ در اوج قدرت بود انتقام پدرش را نگیرد! 

ثانیأکوروش در اواخر عمر خود بدلیل پیری و شرایط جسمی، در جنگ ها شرکت نمیکرد که در جنگ هایی که شرکت نمیکرد مستند در  اسناد تاریخی این موضوع ثبت شده است، 

 

 

اما هردوت، 

ادامه👇

پاسخ:
با سلام؛ و اما بعد:
گفته های شما را در داخل پرانتز می آوریم و پاسخ را ذیلش قرار میدهیم:

«اما جسد مادر حضرت سلیمان را که بیش از ۲٠۰۰ کیلومتر دورتر از قلمرو سلیمان نبی، آنهم یک شخص غریبه ممکن می‌دانند»
در کدام سند گفته شده این سلیمان همان سلیمان نبی (ع) است؟.

«ابتدا سلیمان و ادیان خیالی یهود که هیچ سندیت تاریخی ندارد »

اثبات حضرت سلیمان (علیه السلام) را میخواهید؟ شما به ما اثبات کن زرتشت وجود تاریخی داشته تا ما حضرت سلیمان (ع) را اثبات کنیم... البته منکر وجود تاریخی زرتشت نیستیم چون اوستا از آن سخن گفته و عقیده زرتشتیان همواره بر این مهم بوده و خب حضرت سلیمان (ع) نیز قرآن و قبل تر از آن عهد عتیق از آن سخن گفته است و عقیده یهودیان و مسیحیان و مسلمانان دال بر وجود حضرت بوده است. #یک بام و دو هوا به سبک باستان پرستان

«حضرت سلیمان هیچگاه از ارض مقدس خارج نشد»
در کدام سند گفته شده این سلیمان همان سلیمان نبی (ع) است؟.

«کتاب مقدس حدود پادشاهی سلیمان نبی را مشخص کرده است:»
در کدام سند گفته شده این سلیمان همان سلیمان نبی (ع) است؟.

«آرامگاه، کتیبه ها و آثار باستانی پادشاهی ایرانیان چه می کند»
کدام یک از این الواح در پاسارگاد امروزی کشف شده و مربوط به زمان کوروش دوم شناخته شده اند؟؛ پاسارگادی که تاریخ از آن سخن میگوید چندین کیلومتر با پاسارگاد امروزی فاصله دارد که در همین پست توضیح دادیم.

«و تندیس مرد بالدارنمادین  کوروش بزرگ کنار آرامگاه...،»
بنگرید به اینجا. این تندیس مشابه نماد های مصری  وبین النهرینی است و هیچ ربطی به کوروش ندارد. دانشمندی همچون پروفسور والتر هینتس سخن ما را تأیید میکند... حال سخن شما کدام یک از دانشمندان حوزه ایران باستان تأیید میکند؟.

«که سخن آریان بسیار با اهمیت است که از قول اریستوبولوس، یکی از همراهان اسکندر گفته می‌شود حتی بقایای پیکر کوروش بزرگ را در تابوت دیده است»


«فقط این داستان را نقل کرده است آنهم در ازای گرفتن پول، گزارشات را دریافت می کرده است»

اولاً با کدام استناد سخنان هرودوت راجع به کوروش و هخامنشیان تماماً پولی بوده است؟ با کدام دلیل سخنان هرودوت راجع به کوروش را بدلیل دریافت پول خوانده اند؟.

ثانیاً اگر هرودوت از میان گزارشات موجود برخی را نقل کرده مگر گزنفون و کتزیاس و سیکولوس و استرابو و آریان و مارسلینوس جز این عمل کردند؟ این نقل کردن چند گزارش مختلف مربوط به یک موضوع را که در کتب تاریخی همچون تاریخ طبری می بینیم در کدام یک از آثار مورخین یونانی و رومی نزدیک به زمان هرودوت ولو با فاصله سه چهار قرن بوده؟ گزنفون و ... هم هماننده هرودوت از میان گزارشات برخی را نقل کرده اند و ما متوجه نمیشویم این بندگان خدا واقعاً جاهل اند یا خود را به جاهلی زده اند.

اولاً با کدام استناد سخنان هرودوت راجع به کوروش و هخامنشیان تماماً پولی بوده است؟ با کدام دلیل سخنان هرودوت راجع به کوروش را بدلیل دریافت پول خوانده اند؟.

ثانیاً اگر هرودوت از میان گزارشات موجود برخی را نقل کرده مگر گزنفون و کتزیاس و سیکولوس و استرابو و آریان و مارسلینوس جز این عمل کردند؟ این نقل کردن چند گزارش مختلف مربوط به یک موضوع را که در کتب تاریخی همچون تاریخ طبری می بینیم در کدام یک از آثار مورخین یونانی و رومی نزدیک به زمان هرودوت ولو با فاصله سه چهار قرن بوده؟ گزنفون و ... هم هماننده هرودوت از میان گزارشات برخی را نقل کرده اند و ما متوجه نمیشویم این بندگان خدا واقعاً جاهل اند یا خود را به جاهلی زده اند.


و اما در چند جای سخنانتان از هرودوت سخن گفته بودید:
«هرودوت نوشته است که آب نطفه هندی‌ها مانند بقیه آدمیان سپید نیست بلکه مانند پوستشان تیره است»
یا
«در روایات هرودوت درباره مصر هم افسانه‌های آشکاری دیده می‌شود به طوری که می نویسد :ادرار زنی که هرگز جز با شوهرش با مرد دیگری همبستر نشده بود، چشم نابینای پادشاه مصر را شفا داد»
پاسخ به این مهملات شما در این پست داده شده است. اگر میتوانید اعتبار تاریخ هرودوت و سخنان ما در آن پست را رد کنید البته اگر میتوانید...
اگر شما دو نمونه از هرودوت را دال بر بی اعتبار ساختن وی میکنید ما سه نمونه تطابقات هرودوت با تاریخ و اسناد باستان شناسی را بیان میکنیم که هیچ یک از مورخین زمان نزدیک به هرودوت نداشته اند... حتی در ترازوی نقد هم که بگذاریم اعتبار و سخنان موثق هرودوت کاملا برتر و بسیار بیشتر از موارد اشتباه تاریخ وی است.

«مانندفتح بابلبا تحلیل همین روایت هرودوت»
فتح بابل به روایت گزنفون جالب است، گزنفون هم در اینجا مشابه هرودوت سخن گفته است.

در کدام سند معتبر آمده است که کوروش دوم بطور کامل در هیچ یک از قسمتهای فتح بابل حضور نداشته است؟.

«که دو پسر رشید و جنگاور همچون بردیا و کمبوجیه را داشته و چنین می‌نماید که خودش در آن زمان پیری بوده به جنگ برود؟»
این دیگر از آن بلوف های خاص باستان پرستان است!! اولاً سخن شما را هیچ یک از دانشمندان این حوزه تأیید نمیکند و ثانیاً هرودوت سخن از علاقه کوروش به ملکه ماساگت ها میزند و این را دلیل رفتن کوروش میداند و ثالثا با کدام سند تمام ادعا کرده اید پادشاهان اگر دو پسر بزرگ داشتند دیگر خود به نبرد نمی رفتند؟ این سند را از کدام ناکجا آباد در آورده اید که ما هرچه تاریخ را مرور میکنیم این قانون را در آن نمی یابیم؟ رابعاً مگر کوروش پاییتخت و ایالتهای مهم دیگر نداشت؟ تشخیصش این بوده که بعنوان مثال پسرانش را بر آن ایالت ها بگمارد، ایرادش چیست؟. خامساً شما روی چه حساب میگویید کوروش پیر بوده؟ پیر بودنش را از کدام سند در آورده اید؟ مثلا پنجاه یا شصت ساله بودن یک پادشاه یعنی دیگر کاملا پیر و خانه نشین باید بشود؟ سند ادعایتان کجاست؟، سادساً کوروش در سال 539 پیش از میلاد بابل را فتح کرد و در سال 529 پیش از میلاد کشته شد، حال در این ده سال کمبوجیه و بردیا چه تغییری کرده اند که کوروش بخواهد تمام فتوحات خود را بدست آنها بسپارد؟ میتوانید با سند بیان کنید؟.
در نهایت جالب است، فردی همچون شروین وکیلی باید این مهملات به ذهنش برسد اما افرادی که در این حوزه پیر شده اند و مورد وثوق تمام دانشمندان این حوزه هستند همچون پروفسور داندامایف و نیبرگ نباید به ذهنشان برسد چون کوروش دو پسر بزرگ داشته پس باید در کاخ خود تیله بازی میکرده و به جنگ نمیرفته است!!!! یعنی باستان پرستان ایرانی حقا که جفنگ گویانی بی نظیرند.

«کوروش شخصا در برخی از فتوحات مهم حضور نداشته است!مانندفتح بابل»
اولا که فتح بابل با صلح بر خلاف تاریخ هرودوت و گزنفون است و لاجرم میدانید سخن یک پادشاه فاتح در استوانه خود و رویدادنامه خود سند محسوب نمیشود [رویدادنامه نبونئید از بعد از اسارت وی دیگر رویدادنامه کوروش است نه نبونئید و جالب اینجاست قسمت مربوط به فتح بابل پس از بیان اسارت نبونئید درج شده است].
سال 539 پیش از میلاد که فتح بابل اتفاق افتاد کمبوجیه و بردیا بزرگ بودند یا 529 پیش از میلاد موقع حمله به ماساگت ها؟ این قدر تناقض در سخنانتان زیاد نیست؟ اگر سال 539 پیش از میلاد و موقع فتح بابل پسرانش بزرگ نبودند پس شرکت کردن یا نکردن کوروش هیچ ربطی به پسرانش نداشته است و به تشخیص خودش بوده است.
در کدام سند معتبر آمده است که کوروش دوم بطور کامل در هیچ یک از قسمتهای فتح بابل حضور نداشته است؟.

«ادروان پروفسور علیرضا شاپور شهبازی می‌نویسد:

افتادن سر او (کوروش) به دست تومیریس بی گمان افسانه است (شهبازی،ص 371).»

عزیز میدانستی پروفسور شهبازی اعتبار کوروش نامه گزنفون را هم رد میکند؟ بنابراین سخن از مرگ طبیعی کوروش زدن بلوفیست عجیب و سراسر کذب.

«دکتر «بهرام فره وشی» در مورد روایت مرگ کوروش می‌نویسد
روایت های مختلفی در مورد مرگ کوروش وجود دارد که برخی از آنان افسانه آمیز است مانند روایتی که هرودوت آورده است»
احیاناً دکتر دلیلشان را ذکر نکرده اند؟ اگر همین هایی است که شما گفتید خب ما تماماً آنها را مستند رد کرده ایم پس چون دلیلی ذکر نشده است ما هم میگوییم:
روایت های مختلفی در مورد مرگ کوروش وجود دارد که برخی از آنان افسانه آمیز است مانند روایتی که گزنفون آورده است.
اما جدای از مورد فوق، امثال پروفسور داندامایف و نیبرگ نبرد کوروش در اواخر عمرش با این قبایل را تأیید کرده اند آنوقت از کی تابحال دکتر فره وشی که یک صدم اعتبار و پژوهش های امثال نیبرگ و داندامایف را ندارد سخنانش از دانشمندان بنام این حوزه معتبر تر شده است؟.

«دکتر «پرویز رجبی» با تاکید بر افسانه آمیز بودن روایات پیرامون مرگ کوروش بزرگ... افسانه‌ای که هرودوت می آورد، با بافتی که دارد، با تاریخ واقعی نمی‌تواند هماهنگ باشد»
شما باستان پرستان نباید اسم دکتر رجبی را بیاورید که پس از مصاحبه وی با روزنامه اعتماد چه توهین ها و تهمت ها فحاشی ها که نثارش نکردید ولی چون اسم دکتر را آوردید بنگرید به سخنش در این تصویر:

توجه کردید؟ اپیس به آتش کشیده شد آنهم توسط کوروش...

در ضمن کتزیاس هم مرگ کوروش را در نبرد با قبایلی نزدیک به ماساگت ها بیان میکند، دکتر رجبی آنرا هم افسانه خوانده است؟ خیر، پس چرا بیهوده اظهار فضل میکنید؟.

«اما فرزندش که بعد از مرگ کوروش، کاملأ در اوج قدرت بود انتقام پدرش را نگیرد»
کمبوجیه مگر چند سال حکومت کرد؟ چرا سخنان بی اعتبار میگویید؟ ولی در زمان داریوش یکم می بینیم که به ماساگت ها حمله شده است و خب این چه معنایی دارد؟ کمبوجیه نه سال حکومت کرد (530 الی 522 پیش از میلاد) که پنج سالش مربوط به فتح مصر میشد که از قضا تمهیدات آن در زمان کوروش دوم چیده شده و ادامه خواست و راه کوروش بوده است و پس از آن تا تثبیت موقعیتش در مصر و غرب حکومت چقدر زمان برایش ماند؟، جدای از اینها، با سند بیان کنید که کمبوجیه بهیچ عنوان به فکر انتقام نبوده و همچنین با سند بیان کنید که در تاریخ هرکجا پادشاه کشوری کشته شد ولیعهدش بلا فاصله به فکر انتقام افتاده است؟ یعنی تمام تاریخ این گونه بوده؟ سندتان کجاست؟ ما تنها مواردی این چنین در تاریخ داریم ولی نه کلی اند و نه حتی اکثریت را در بر میگیرد.

جدای از موارد فوق، این چه ادعایی است که:
براستی امثال پروفسور داندامایف - دوشن گیمن - جان کورتیس - ویلیام کالیکان و پیگولوسکایا که تماما مرگ کوروش را تأیید کرده اند، آنرا نفهمیده اند؟ دانشمندانی که خاک این حوزه را خوردند؟.

«کوروش در اواخر عمر خود بدلیل پیری و شرایط جسمی، در جنگ ها شرکت نمیکرد که در جنگ هایی که شرکت نمیکرد مستند در  اسناد تاریخی این موضوع ثبت شده است،»
این اسناد تاریخی که میگویند کوروش پیر بوده و شرایط جسمی اش بد بوده است کجاست؟ کجاست که یک موردش را بیان نمیکنید؟ شما که این همه جفنگ و دروغ گفتی خب این یک مورد اسناد را حداقل برای ما بیان میکردی، چیزی از شما کم میشد؟.

سلام.

متن چالشی خوب. کاش از کتاب یونانیان و بربرها نوشته مهدی بدیع 

مورخ، زبان شناس،پژوهشگر ایرانی که بیست سال از عمرش صرف این 

مسئله کرده استفاده می‌کردیم. این کتاب به زبان فرانسه است . البته 

ترجمه هم شده به فارسی. مهم تر این که این مورخ فقط با منابع غربی همه چیز زیر سوال میبرند. و از نوشتن اون کتاب حداقل سی و چندی میگذره.

و کاملا به همه چیز پرداخته شده و اعتبار علمی داره

پاسخ:
با سلام؛ و اما بعد:
در کدام جلدش در اینباره سخن گفته است و چه استدلال و دلایلی غیر از آنچه که ما در این پست آورده ایم را بیان میکند؟.

باش اصلا کورش پرستیم ما ولی اینو باید شما بدونید که اسم کورش ۲۳ در کتاب عهد عتیق برای یهودیان امده است و تنها بیگانه ای است که (یعنی غیر یهودی که یهودیان ان را مسیح میخوانند) 

ثانیا ۴ تا از پیامبران بزرگ خداوتد مثل حضرت دانیال نبی . حیقوق نبی . ارمیا نبی . و اشعیا نبی میگوید وی شبان من است وتمام هدف های مرا به انجام خواهد رساند . شما میتوانید نام کورش کبیر را در

کتاب تواریخ دوم باب ۳۶ ایه ۲۲

کتاب تواریخ دوم باب ۳۶ ایه ۲۳

عزرا باب یک ایه ۱

عزرا باب یک ایه ۲

عزرا باب یک ایه ۷

عزرا باب یک ایه ۸

عزرا باب سه ایه ۷

عزرا باب چهار ایه ۳

عزرا باب چهار ایه ۵

عزرا باب ۵ ایه ۱۳

عزرا باب ۵ ایه ۱۴ 

عزرا ۵ ایه ۱۷ 

عزرا باب ۶ ایه ۱۳

عزرا باب ه ایه ۱۴

اشعیا باب۴۴ ایه ۲۸

اشعیا باب ۴۵ ایه ۱

دانیال باب ۱ ایه ۲۱

دانیال باب ۶ ایه ۲۸

دانیال باب ۱۰ ایه ۱

میگیم اصن همه یهودی ها بد اینا دیگه پیامبراشون بودند دیگه ودر باب دانیال نبی امام جعفر صادق فرمودند او توسط خداوند مورد الهام قرار گرفته و او یک پیامبر بود که خداوند به او تفسیر رویاهارا یاد داد دیگه پیامبر خداوند دروغ که نمیگه که ودر زمان کورش به او و جانشینش خدمت کرد

ثالثا علامه ی طباطبایی حمله کورش را به بابل عامل نجات دهنده یهودیان بود و من ثابت میکنیم ذولقرنین کورش هست در قران گفتهدشده ذولقرنین لشکرکشی های خود را از شرق به غرب کرد . یعنی کورش حملات خود را به امپراطور بابل و لیدییه و امپراطورهای بزرگ غربی انجام داده اما اسکندر مقدونی فتوحات خود را از غرب به شرق و درنتیجه فتح ایران 

حداقلی کورش اینه که اقا یکی از کاندیداتوری ذولقرنین بودنه دیگه شما هم نمیتونی منکر قضیه یشی

چهارما در عهدعتیق کتاب دانیال باب ۸ ایه  ۲۰ امده است که:اما ان قوچ صاحب دو شاخ را که دیدی پادشاه پارسیان و مادیان بود که اشاره ای دارد به نقش برجسته کورش کبیر انسان بالدار امیدوارم این را یک سرچ ساده کنید و متوجه شوید و افراد همچو ابولکلام ازادی با تفسیر ایه های مقدس ۸۲ تا ۹۵ سوره ی کهف به این نتیجه رسیده است که ذولقرنین همان کورش استو شما با مطالعه منابع زیر امیدوارم از این خودزنی دربیان

 

کورش در روایت ایرانی نوشته محمد ابراهیم باستانی پاریزی

 

تاثیر کورش بر توماس جفرسون بنیان های امریکای مدرن

 

ابن بلخی از کورش بعندان منجی یهودیان یاد کرده

 

حمزه اصفهانی هم از کورش بعنوان بهمن یاد کرده

 

ابوریحان بیرونی تبارنامه ای را درست کرده که دقیق ترین تبارنامه هخامنشیان است در اثار اباقیه و کیخسرو کورش نامیده شده

 

اردشیرنامه اثر شاهین شیرازی 

 

عزرانامه

 

و هرودت میگوید کورش با جنگ با مساژت ها کشته شد بعد شما داری میگی وجود نداشت؟؟؟؟؟؟؟؟

 

تابنده گنابادی در کتاب سه داستان عرفانی از قران

 

علی شریعتی در کتاب بازشناسی هویت ایرانی و اسلامی

 

مکارم شیرازی و ده نفراز مفسران بزرگ قران در تفسیر نمونه

 

سید نورالدین ابطحی در کتاب ایرانیان و در قران و روایات

 

صدر بلاغی در قصص قران 

 

انها تاکید دارند که ذولقرنین همان کورش است و شما فردی ناچیز و بی ارزش انکار ان را میکنید 

متاسفانه انسان خودزن و ضعیف بین در این کشور مثل شما زیاد هستند

پاسخ:
با سلام؛ و اما بعد:
نقد کردن انتساب بنای پاسارگاد به کوروش دوم چه ربطی به محتوای کامنت شما داشت؟ لطف کنید اگر میتوانید بصورت مستند و مستدل مطالب پست را به چالش بکشید.

در رابطه با کوروش در کتب عهد عتیق پیشتر در دو پست بدان پرداخته ام، بنگرید به اینجا و اینجا.

در ضمن، گویا پست را بطور کامل نخواندید، توصیه میکنم ابتدا متن پست را بطور کامل بخوانید و سپس اظهار نظر بنمایید.

در رابطه با نقد ذوالقرنین بودن کوروش هم بنگرید به اینجا.

قالیشویی برادران شربتقلی هیچ شعبه ی دیگری ندارد. چاقال

شماره تماس:  7856***0911

پاسخ:
با سلام؛ و اما بعد:
اگر نقدی دارید لطف کنید و مستند و مستدل بیان کنید، این پست را باستان پرستان افراطی هم دیده ولی جوابی نتوانستند بدهند إلا توهین و ... .

گرفتاریه دنیا این است که انسان نادان از کارخود مطمئن است و انسان دانا در شک و تردید. دوست عزیز من استدلال هایی را بیان کردم که جای شک ندارد و شما دارد طفره میروید و دنبال منابع  و استدلال نه شما سر خود را بر بالشم نرم جهل گذاشته اید و به خواب فرو رفته اید . بنده هیچ توهینی به کسی نکردم

پاسخ:
با سلام؛ و اما بعد:
از زمانی که بنده حقیر به شما پاسخ دادم و سه لینک مفصل از وبلاگم را قرار دادم تا زمان پاسخ دادن شما پانزده دقیقه هم نمیگذرد!! این سرعت تند خوانی در این دنیا و با این قوانین فیزیک ممکن نیست. شما حتی نکردید متن همین پست را کامل بخوانید و من اصلاً وجود کوروش دوم را زیر سؤال نبردم که به تاریخ هرودوت استناد کردید!! بحث در این پست بر سر انتساب بنای پاسارگاد به کوروش دوم است بیهوده به حاشیه نروید.

بیخود نیست که برخی ها امثال شما عرب پرست ها رو دشمن تاریخ و فرهنگ چندین هزارساله این کشور میدونن. شماها باعث نابودی فرهنگ و اصالت ایرانی هستید نه آمریکا و اسرائیل

پاسخ:
با سلام دوباره؛ و اما بعد:
طرف حقیقت بودن دشمنی نیست، دقیقا کاریست که همه ما باید بکنیم. واقعیت این است که این مقبره بنا به اسناد و سخنان دانشمندان این حوزه نمیتواند از آن کوروش دوم باشد. اگر چنانچه اشتباه میگوییم با اسناد و مدارک ابطالش را نشانمان دهید.

مقبره کوروش کعره زرتشت است و دلیل آن مقابر پادشاهان هخامنش در مقارا آن است

پاسخ:
با سلام؛ و اما بعد:
سندی دال بر تأیید این ادعا نیست.
۲۶ آبان ۰۱ ، ۲۳:۰۴ پوثرَ ایرتن

میشه بپرسم تخصص شما چیه؟ آیا تاریخ خوندید؟

چطور بدون اینکه سواد چیزی را داشته باشین درموردش نظر میدین؟

تاریخ شناسان الان دارن روی مقاله ای کار می‌کنند که ثابت میکنه اکثر چیز هایی که راجب کوروش هست درسته و اون مقبره هم که گفتی الله واقعا مصحک بود و همین دلیل هست که عرب پرست و ایران ستیزی بیش نیستین

پیشنهاد میکنم مطالب رو پاک کنید و در چیزی که توش تخصص ندارین دخالت نکنید همانگونه که ما توی مسائل اسلامی دخالت نمی‌کنیم که اگه کنیم خیلی شک و شبهه ایجاد میشه

به زودی هم مقاله ای روی سایت های معتبر جهانی ایجاد میشه که این شبهاتی که امثال شما ایجاد کردن رفع میکنه

 

پاسخ:
با سلام؛ و اما بعد:

خجالت نمیکشی باستان پرست فاقد سواد؟ تخصص دانشمندانی که به سخنانشان ارجاع دادم بله تاریخ است، خودم هم مدت کمی نیست در زمینه تاریخ تحقیق میکنم و البته مثل امثالهم اراجیف گوی بی سند نیستم برای تک تک حرفهایم سند یا ادله عقلی ارائه میدهم، توانش را داری نقدش کن و پاسخ مستدل بده.

سلام خدمت شما دوست عزیز شمایی که کوروش رو زیر سوال بردید در کامنت ها و میگید که غیر ممکن بودخ جسد ایشان را بیاورند به پاسارگاد بنده رشته تاریخ خوندم لطفا اگر میشه به جای سایت ها بردی کتاب بخونید کوروش بزرگ جنگی که با ماساژت ها که قومی بر بر بودند و کوچ نشین بودند میکنه تو اون جنگ پیروز میشه و زخمی زخم شدیدی در اون جنگ که کناره سیر دریا صورت میگیره تو سن ۷۳ سالگی میخوره میارنش به پاسارگاد در راه که چیزی نمونده بوده به رسیدن کوروش از خون ریزی شدید و عفونت میمیره اما دیگه میرسند به پاسارگاد و خاکش میکنند خواهشمدنم اول برید بخونید چجوری مرده بعد دروغ بگید راجع به اون کامت ها هم بگم ما نه سلیمان نبی زیر سوال بردیم نه چیزی ولی اگه شما قبول دارید سلیمان نبی ۱۰۰۰ سال عمر کرد پس چرا ما قبول نداشته باشیم رستم ۷۰۰ سال عمر کرد 

پاسخ:
با سلام؛ و اما بعد:

جدای از سن کوروش که مشخص نیست روی چه حساب بردیدش به 73 سالگی لکن اگر مورخی یا سند باستان شناسی هست که عنوان کند در آن جنگ نمرد و صرفاً زخم برداشته و در راه انتقال به پاسارگاد مرده است نشان بدهید تا بتوانم بررسی اش کنم. این پست حدا را شکر جامع ترین مقاله در اینباره هست که به لطف خدا بهیچ عنوان باستان پرستان نتوانستند پاسخی مستدل بدان بدهند.

بنده مدرک هم براتون میارم مطالعه کنبد الان میزارم براتون اما قبلش یه چیزی شما به من اثبات کن سلیمان نبی ۱۰۰۰ سال عمر کرد شما که قبول دارید قبر مادر حضرت سلیمانه پس اثبات کن خودش ۱۰۰۰ سالش بود بعد چیز های دیگه

پاسخ:
با سلام؛ و اما بعد:

چرا سخن کذب میگی؟ ما کی گفتیم حضرت سلیمان (ع) هزار سال عمر کرد؟ فاقد سواد اون حضرت نوح (ع) بوده نه سلیمان، بعدم ما نمیگیم کلام الله میگه بعدم ما کجا گفتیم قبر مادر حضرت سلیمان (ع) است؟ مادر هر سلیمان دیگری میتواند باشد، چی میگی برای خودت؟.

اقا ما هردوت رو میزاریم کنار که حرفی نباشه میگیم هیچی اون ... این تا اینجا تخت جمشید رو وقتی با دستگاه تخمین زدند خورد مال چند سال پیش.؟ خورد مال ۲۵۷۳ سال پیش .. این تا اینجا درست ؟ بعدش طبق گفته خیلییییی از دانشمندان در زمان بعد از دهیوک زندگی نامه کوروش رو نوشتن و طبق تقویم خودشون که حالا میخواد از جمشید خیالی یا واقعی که نمیدونیم یا ستاره شناسی تاریخی که زدند میخوره ۵۵۴ سال قبل از میلاد مسیح که تو اون ها نوشتند کوروش در سن ۴۳ سالگی به حکومت رسید و بعد اون ها دیگه دانشمندان جدیدی اومدند و بنای تخت جمشید و اینهارو ثبت کردند و گفتند ۳۰ سال کوروش حکومت کرد حالا جنگی که میره ۲ تا دانشمند جور دیگه میگن مرگشو بقیه اون نظریه رو بازم هردوت رو حذف میکنیم چون این گفته خیلی ها بود و اول از همه یک دانشمند چینی اینو گفت که دقیق این واقعه اون سال با ساخت تخت جمشید و تخمین قدمت کاخ پاسارگاد که ۳۰ سال بعد از تخت جمشید بوده مطابقت داشته تمام ایت مطالبو از کتاب بهتون گفتم و هیچکدوم رو از سایت اینترنتی نخوندم کتاب سایرس ده گریت کنیگ میتونی تهیه کنی نظریه تمام تاریخ نویسان زد کوروش و کسانی که باهاش بودند نوشته این مدرک منه اگه بخوای اینارو رد بکنی کلا تاریخ رو زیر سوال بردی اونجوری منم میتونم بگم پیامبر ۶۳ سال عمر نکرد تاریخ چیزی نیست که ما به چشم دیده باشیم و چیزایی که میخونیم ۸۰ درصد واقعیت داره برای همین همه چیز رو نمیشه زیر سوال برد عزیز این مدرک بنده بود امیدوارم قانع شده باشید

پاسخ:
شما خب بیجا کردید میگویید هرودوت رو میذاریم کنار، منم میگم اسناد شما رو میذارم کنار!!.

کجا قدمت تخت جمشید را 573 سال قبل از میلاد عنوان کردند؟ این سخن کذب است.

کوروش نه سال بیشتر پادشاهی نکرد، سی سال کجا بود؟ بر اساس کدام سند؟.

 و همینطور دوست عزیز شمایی که حس دعوا گرفتی و باستان پرست و اینا میگی بنده دکترای رشته تاریخ دارم و الان اینجا برای اثبات کوروش نیومدم من تو سایت های اینترنی چون علاقه به تاریخ دارم گشت میزنم و سوال و جواب میکنم و یه سایت اینترنتی گوگل نمیتونه نظریه این همه سال تلاش کردنمو عوض کنه من چیزی که تو کتابم و طبق رشتم خوندم قبول دارم اما اینو بدونید شما اینطور که شما میگید به لطف خدا کسی جوابی نداشته عزیز تاریخ که هیچی همین امروزم تو یه اتفاق به چشمت ببینی من میتونم با یه سری سوالات بهت بگم نه نمیتونی اثبات کنی من الان به شما بگم اثبات کن پیامبر بوده تو ۱۰۰ تا سایت ۱۰۰ تا کتاب  و ۱۰۰۰۰۰۰ تا چیز دیگه بیاری من میتونم رد کنم بگم اثبات کن باز ولی خواهشمندم قبل از اینکه بخوای از کسی که تو سایتت داره متنو میخونه سوال کنی سایتی هست برام بفرست این نمیشه اثبات اول برید کتاب بخونید مطالعه کنید بعد بیاید مطلب بزارید برا مردم گوگل ۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹ درصدددددد دروغههههه کامل دروغ منم ۲۷ سال از زندگیمو که صرف درس خوندن کردم با چرت و پرت های یک سایت عوض نمیکنم  ما رستم ۷۰۰ سالمون قبول داریم شمام سلیمان ۱۰۰۰ سالتون

پاسخ:
شما انگار دچار مشکلات شخصی هستید، ازین همه کتاب اسکرین شات گذاشتم اونها رو رد کنید اگر میتوانید، تا الآن که هیچ سندی نشون من ندادید همش ادعای بی اعتبار و سند بوده است.

از نظر من شما برید اول دوتا کتاب بخونید بعد بیاید اراجیف و شر و ور تحویل مردم بدید تو اصلا تو همین سایت های گوگل تو این همه کتاب برید بخونید ببین کوروش ۹ سال حاکم بود یا ۳۰ سال این اولی دوم اگه مغز انسان داشته باشی یکم فکر کنی اون زمان یه کشور که فتح میشده ۹ سال فقط طول میکشیده ساکن بشن برا اداره کشور بعد تو ۹ سال این همه کشوررو فتح کنه عزیز من من تو این رشته درسه خوندم بعد شما تازه به دوران رسیده هایی که چهارتا کتاب دیدی عرب پرست شدی میخوای برا من کتابو مدرک بیاری؟ اول برو یکم فکر کن بعد بیا سایت بزن همون عربی که تو میپرستیش و وطنت بهش فروختی اون همونیه که ایرانو به گند کشید عزیزم 

پاسخ:
خب حالا که هرکی به هرکیه چرا سی سال؟ من میگم چهل سال حکومت کرد :))) تو ادعا کردی خب اگه کتاب خوندی سندش رو ارائه بده.

 خود سایت اصلی ثبت و حریم اثار ملی که سایت معتبره رو برو بشین بخون  دیگه ثبت شده ها اونم زیر سوال میخوای ببری؟ ببین کوروش اصلا کی بوده ببین اصلا چجوری مینویسن اسمشو بعد بیا اینجا سخن بگو من جا تو بودم این مقاله رو پاک میکردم میرفتم یه نفر رای مثبت با تو داشت من اصلا اسممو عوض میکنم اقا همینطور که من گفتم ما گفتیم اون رستممون ۷۰۰ سالش بود شمام نوحتون سلیمانتون اصلا هرکی اون ۱۰۰۰ سالش بود درست پس برو درباره سلیمانو و نوح مقاله بنویس همینطور که ما تو اسلام دخالت نداریم چون چیزی ازش نمیدونیم توهم تو تاریخ ایران دخالت نکن برو وطنتو بفروش به عربا دوتل صلوات بفرست تو خودتو تو این سایتا پاره هم بکنی کوروش یه نفره که دنیا قبولش دارن جون دل وقتی شیر ها بدونن تو سلطانشونی ثابت کردنش به کفتار ها کار اشتباهیه از من به یادگار داشته باش حرف مفت هم از کوروش نزن برو تو مبحث پیامبرات و امامان و یلان عرب

پاسخ:
از همون سایت لینک بده مشکلی نیست، دیگه هر کجا بزنی میگه تخت جمشید در زمان داریوش شروع شد ساختش، نمیدونم اینها رو از کجا میاری شایدم فقط میخوای یک حرفی زده باشی.

ما گفتیم نداریم، تو یه نفری که رسماً سخنان کذب و بی سند داری تحویل میدی. سندت رو ارائه بده برداشتی ادعا دروغ کردی.

اسم سایت رو هم بالا دادم که مال اثار ملی هست میتونید جست و جو کنید

پاسخ:
با سلام؛ اگر سخنتان صحیح است لینک سایت را اینجا قرار بدهید.

درباره خود بنای تخت جمشید هم رفرنس بدهید که از زمان کوروش ساختش آغاز شد.
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

در شاهنامه، ماد و اشور و ایلام باستان هم نیست نکنه اونا هم دروغ **** 

پاسخ:
با سلام؛ و اما بعد:

1. درست صحبت کنید وگرنه قسمت بی ادبی پیام حذف میشود.

2. این ادعای باطل شما چه ربطی به متن داشت؟ اگر توان و سواد علمی لازم را دارید متن پست را کامل خوانده و مستند پاسخ بدهید نه اینکه یک ادعای بی ربط را مطرح کنید.

دوست عزیز خواهشاً دو تا کتاب بخونی بعد بیا چرت و پرتی بگو اصلا تاریخ بخونی میفهمی که منطقه پاسارگاد یه منطقه سر سبز و کوهستانی بوده که جنگل داشته و یک کاخ بزرگی اونجا وجود داشته که مال شاه انشان کمبوجیه پدر کوروش بزرگ بوده و پس از مردن کوروش بزرگ توی اون کاخ مقبره اش ساخته میشه و در باره اون عکس بالا که مهراب درون پاسارگاد است و نام الله نوشته شده این داستانش از این قرارها که وقتی اعراب به ایران حمله میکنند ایرانیان زرتشت بودند و اعراب مسلمان و اعراب قبیله نشین بودند و از شهر نشینی بی خبر و پوچ بودند یک عده از اعراب به منطقه پاسارگاد میرن و مقبره کوروش میبینن و چون شکل مسجد های دوره قدیم رو داشته و پله پله بوده فکر میکنم این منطقه از ایران مسلمانان و به همین دلیل اون مهراب میسازن و نماز می‌خواندند تو پاسارگاد حتی شما بری قدمت های تاریخی مطالعه کنی قدمت کنده کاری و تراشکاری اون مهراب برمیگرده به ۱۳۲۰سال پیش یعنی لایه مهراب ربطی به بنا ندارم عزیز 

پاسخ:
با سلام؛ و اما بعد:

1. لطفاً مستند صحبت کنید بقدر کافی تاریخ را تحریف کردید.

2. آن بخش عناوین اسلامی به ثبوت رساننده این است که این مقبره هرچه بوده یک فرد مسلمان قطعاً در زمانی در آن خاک شده و مسجدش کرده بودند فارغ ازینکه قبل از آن چه جایگاهی داشته است. مشابه مسجد هم نبوده مسجد برایش میسازند ولی بعداً تخریبش میکنند.

3. این بنا شبیه دیگر بناهای مشابه یونانی است و به شیوه و سبک یونانی ساخته شده است و بفدر کافی مشابهش هست.

تویی که میگی تحریف کردم یعنی تو الان خیلی شیک اومدی هارولد لمب رو زیر سوال بردی بنده رشته تاریخ خوندم و الان هم فعالیت دارم تمام حرفام با سند میگم دوم زمانی که اعراب مسلمان به ایران اومدند بلد نبودند اصلا خونه رو براش سقف بزنن بعد شما میگی دروغ بوده کتیبه و ستون دورش با خط میخی پیدا کردند اصلا اونا به کنار تاریخ شناسان قدمتشو دیدن که گفتن قبر کوروش سر نقل و نبات که نگفتن قبر کوروشو که چهارتا برن دوتا کتاب که معلوم نیست کدوم شخصی نوشته بیان یه شاهو زیرسوال ببرن یعنی کسانی امسال شما دارن قدمت با شکوه تاریخشون به عربا میفروشن هرچی هم زجه بزنی کسی که به دنیا ثابت شده رو نمیتونی با چهارتا استدلال و دلیل دروغ رو زیر سوال ببرید به همون عربا مسلمان به غول خودت بفروشی اصلا عربا با برگ نخل سقف برا خونشون میزاشتن بلد نبودند باید با چوب برا خونه پایه بزارن روش سقف بریزند بعد بیان یه بنایی بسازن که جزو بهترین بناها از نظر مقاومت و شکوه بشه عزیز دل حالا حالا باید مطالعه بکنی تا بفهمی قبر چه کسی زیر سوال بردی شما باید در مقطع همون عربا بخونی نه کسب که حقوق بشر درست کرد باید بری عصر جاهلیت مشتی روزت خوش

پاسخ:
با سلام؛ و اما بعد:

1. هارولد لمب فارغ از زمان منتشر شدن ادعاهایش لکن سندش را بهتر است عنوان کرده است باشد کدام کشف باستان شناسی یا... بوده است. چون مقوله ایست که هیچ یک از دانشمندان مطرح بعد یا قبل از وی روی آن اتفاق نظر نداشتند پس موظف است سند ارائه دهد. سندش را ذکر کنید.

2. جاهل اینکه مقبره منتسب به کوروش باشه یک چیزه اینکه کوروش در آن دفن شده باشه یک چیز دیگر و ممکن است در زمان حیات وی ساخته ولی در آن اصلاً دفن نشده باشد به جهت کیفیت و کمیت مرگش. ایضاً اگر خیلی بدنبال نظر اکثریت دانشمندانی در مقولاتی دیگر هم اکثریت دانشمندان اتفاق نظر دارند مثل اینجا، لکن شما باستان پرستان از قبول آن شانه خالی میکنید!!.

3. اعراب سقف نداشتن یا... چه سخن بی اعتباریست، نگاهی به تمدن های کهن اعراب همچون پالمیرا و میسان بیاندازید.
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

تو همین الان داری یه منبع چرت و پرت با چهارتا دانشمندی که هیچ کس نمی‌شناسه مدرک میاری بعد لینک از مقاله خودت میای میگی کلیک کن من اگه باستان پرستم حداقل میتونم باستان خودم و کوروشم میپرستم نه مثل تو و امثالت **** **** ** *** *** باشم مشتی میدونم تهش به وطنم خطم میشه نه یه مشت عرب یونانی ها از تولد با ایرانی ها از بد بودند بعد تو مدارکت همه از دانشمندان یونانیه؟ برو ***** ***** ***** بدو

پاسخ:
با سلام؛ و اما بعد:

1. به امثال داندامایف و نینا و شهبازی و وان در اسپک و... که از کتب هایی که ایشان نویسنده شان بودند در پست بهره برده شده میگویید ناشناس؟!! سند شما آنوقت به کدام دانشمند مشهور ارجاع میدهد؟.

2. درست صحبت کنید و سعی نکنید تربیت خود را اینجا با توهین به رخ بکشید؛ قسمت حاوی توهین در کامنت ها حذف میشود.

3. مورخین یونانی نباشند از هخامنشیان هیچ چیز در خوری نمانده و انتساب مقبره پاسارگاد به کوروش دوم از بیخ و بن زیر سؤال میرود.
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

یک میسان قسمتی از بابل بود که ایرانی ها حکومتش میکردند و دوم پالمیرا یک بخش تجارتی کاروانی بود که در زمان اشکانیان ایرانی ها باز ساختنش و آباد کردند برو چهارتا کتاب بخون بعد بیا شر و ور تحویل مردم بده تویی که از تاریخ چیزی نمیدونی چرا میای حرف مفت میزنی برو **** ****

پاسخ:
این کذبیات از کجا درآمده است؟ برای امپراطوری کوتاه مدت پالمیرا که کاملا مستقل بوده و در نهایت توسط رومیان از بین میرود و برای خود تمدن پالمیرا هم بنگرید به اینجا. خود تمدنش نیز ایرانی نبوده است و سندی دال بر آن نیست آنهم در سوریه!!.

بیجا کردید تاریخ را تحریف میکنید من از تمدن میسان حرف زدم که سبقه تاریخی شهر میسان به زمان باستان برمیگردد و هم حکومت عرب هم یونانی و هم ایرانی بر آن منطقه حکمرانی کرده اند. ایرانی خواندن تمدنش مشابه ایرانی خواندن عراق است!!.

برای بار چندم تذکر میدهم، مؤدب باشید وگرنه حذف میشود قسمت توهین آمیز کامنت.
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

ترئور رابرت برایس که شما اومدی مثالش گذاشتی ایشون برا دریافت جوایزش عکس نادرشاه زده بود به جای کوروش یعنی اصلا نرفته ببینه کوروش چه شکلی بوده بعد شما اومدی 10000000تا از بهترین تاریخ نویسان با جوایز بیشتر رد کردی اینو سند قرار میدی ***** *** *** ***** میرن سمت این دانشمند الان فهمیدم *** ***** *** *****

پاسخ:
اگر عکس نادرشاه را بجای تصویر فرضی و جعلی کوروش زده باشد این یعنی تمام سخنانش کاملاً باطل است؟ عجب!! با این احتساب من هم میگردم یک اشتباه ساده در حد جابجا قرار دادن تصویر پیدا میکنم از باستانگرایان میگویم پس صفر تا صد ادعاهای امثالهم باطل است. این سخنان بی اعتبار که یک دانشمند این حوزه را باطل نمیکند. جدای ازین کل پست وبلاگ بر اساس اسناد باستان شناسی و نظرات مورخین و دانشمندان و ادله منطقی و عقلی هست، بجای اینکه مرتکب مغالطه حمله به شخص بشوید جواب پست را اگر میتوانید با اسناد معتبر بدهید.

چندبار بگویم توهین نکنید وگرنه حذف میشود قسمت توهین آمیز؟.
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

*** ** *** زن و دختر و خواهر و مادر گرامیت

پاسخ:
با سلام

سعی کنید اخلاق حسنه را ملاک قرار داده و مؤدب باشید.
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

بنده به شما میگم *** **** توهینه بعد شما میگی باستان پرستم توهین نیست پاشو جمع کن بساتتو قبول کن ** * ** نوشتی

پاسخ:
با سلام

خب همین جا مشخصا دارید کذب گویی میکنید، باستان پرستید چون مؤلفه های ایران باستان همچون کوروش دوم یا... را فی الواقع دارید میپرستید لکن اگر به ما میگفتید الله پرست استقبال هم میکردیم ولی عرب پرست سخنی باطل و مضحک است چون هیچ کجای اسلام به پرستیدن نژاد [همچون آریایی برای شما باستان پرستان] یا شخص [زرتشت یا کوروش یا...] توصیه نشده است.

سعی کنید همیشه ادب را رعایت کنید.
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

دوست عزیز بالا بری پایین بیای *** ***** بیش نیستی یه مشت *** * *** دریچه رو به یونانه آقا کاخ پاسارگاد در ورودیش اونوری بوده میخواستن وقتی مردم میان مشاهده از کاخ که وارد میشوند قبر کوروش بزرگ که میپرستمش و افتخار میکنم کوروش میپرستم نه عرب جلو چشمشون باشه 

پاسخ:
با سلام؛ و اما بعد:

اون قسمت دریچه یک بخش کوچکی ازین پست بود حداقل پست را کامل میخواندی فارغ ازینکه مشخص شد توانایی نقدش را نداری. مگر هندوان که گاو را مقدس میدانند و قطعاً به این اعتقاد افتخار نیز میکنند دال بر درستی عمل و اعتقادشان است که افکار باستان پرستانه امثال شما درست باشد؟.

هرکس یک عقیده ای داره هندویی که گاو میپرسته دوست داره گاو رو راه ارتباطی با خدا یا خود خدای خود بدونه به شما هیچ ربطی ندارند هندو چطور زندگی می‌کنه اون هندو هم به ما میگه خدای خیالی که ندیدند رو میپرستند شما به هیچ وجه حق توهین به اعتقادات کسی رو نداری دوست داره گاو بپرسته دین وسیله ایست برای کنترل مردم که به گممراهه کشیده نشوند حرف خود پیامبر هست این جمله ولی من با این جمله حال کردم چون درست گفته محمد حالا چه آدم خوبی بوده چه بد مهم انسانیت و ذات و سرفه نه گاو پرستی و خدا پرستی 

پاسخ:
با سلام؛ و اما بعد:

هرکس یک عقیده ای داره که اون بت پرست هم که قربانی و نذورات نثار بت ها و کاهنان فاسدش میکنه پس عقیدش محترمه!! اینطور باشه پس باید عقل و منطق را بیاندازیم دور چون هیچ نیازی به ابطال عقاید جهل گونه و رسیدن به حقیقت و واقعیت نیست و هر باور جهل گونه ای محترم هست و نیاز نیست نقد و ردش کنیم.

هندوها گاو را مقدس میدانند نه اینکه گاو خدای ایشان باشد!! گاو یا... ظهور یا... خدایانشان اند نه خود ذات خدا!! التماس تفکر.

عزیز تو منظور جمله منو نفهمیدی بعد اومدی مقاله دست مردم میدی؟

من حرفم اینه تو مگه دینت اسلام نیست تو مگه محمد رو قبول نداری هندو گاو رو قبول داره تو از کجا دلیل میاری تو داری درست میگی؟ از کجا میخوای ثابت کنی اونا دارن مملکتشونو با گاو پرستی پیشرفت میدن ما داریم با اسم محمد خودمون به فنا می‌دیم میفهمییی بدبختی ما الان همینه که چهارتا مثل تو اعتقادات یکی دیگه می‌خوام له کنن اگه ما آزاد میزاشتیم گاو پرستی گاوشو بپرسته الان ما اینجا نبودیم اگه ما آزاد بودیم یکی گاو بپرسته یکی خدایی که به چشم نمی‌بینه یکی کمونیست باشه الان اینجا نبودیم جون دل هندویی داره گاو میپرسته منم می‌خوام کوروشو بپرستم اصلا!! توهم دوست داری محمد و الشو بپرستی پس تو حق نداری بیای بگی چرا من کوروش میپرستم!!!! من دلیل و منطق دارم که اثباتش کنم ببین خدا رو که نمیشه زیر سوال برد چون من طعم کمک کردنشو چشیدم اما!اگه بخوام میتونم اونم زیر سوال ببرم پس ببین تو هم میتونی زیر سوالش ببری ولی حقیقتیه که نمیتونی کاریش کنی من به تو میگم به من ثابت کن خدا هست تو جز گفتن نظم زمین چه چیزی داری به من بدی؟ که من میتونم با قانون نیوتون زیر سوالش ببرم نظمرو و میتونم کامل نامی به اسم خدارو از مغز خودم نابود کنم و از مغز توهم ۷۰درصد نابود کنم چرا؟ چون عقیده خودمو قبول کردم نرفتم ببینم مردم چی میگن طعم کمکشو نچشیدم توهم بیا تا صبح بگو کوروش نیست کوروش دروغ بوده اما کسی که تو یه جهان خودشو ثابت کرد با حقوق بشر رو نمیتونی نابودش کنی عزیز من از بحث خارج شدم تا بهت یاد بدم نه گاو پرستی مهمه نه خدا پرستی نه مسیحیت نه چیزی دینتو یک کلام کن!! انسانیت این از من به چشم نصیحت بدرود

پاسخ:
با سلام؛ و اما بعد:

بنا به این دست سخنان مضحک و بی پایه و اساس باشد که چین کمونیسم بی دین بیخدا اقتصاد شماره دوم دنیا و آمریکای مسیحی که در دلار خودشان نیز از خدا یاد کردند اقتصاد شماره یک دنیاست و هند عقب مانده ترین کشورها در مقابل این دو ابر قدرت محسوب میشود که اساساً باید وابسته به یکی از بلوک شرق یا غرب باشد. حال شما یا باید کمونیسم بشوی یا مسیحی، تمام!!.

ایضاً اگر افراد فاقد سوادی چون تو در زمان امویان و عباسیان که حکومت اسلامی در اوج قدرت خویش بود بدنیا می آمدند باید مسلمان میشدند و آن حکومت ها دلیلشان میشد مبنی بر اینکه اسلام و غالب کردن دین به مردم اتفاقا باعث پیشرفت و خیلی هم خوب است!!.

همین قدر دلایل امثالهم بی اعتبار و پوچ است. انسانیت بدون دین الهی که بعید میدانم امثال استالین و فرعون و... هم منکرش باشند، اساساً اخلاقیات بدون دین الهی میشوند کاملاً نسبی و وقتی هم نسبی بشوند دیگر نمیتوانید بگویید فلان حکم اخلاقی مطلق است و نیازی به دین برای اخلافیات ندارید و انسانیت کافیست!!.
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

بیا برو ** *** *** حکومت عباسی و اموی *** کوروش و هخامنشی نبودن حالا داری به رخ میکشی تو همون کوروشی که زیر سوال بردی **** ****** اموی و عباسی زور داشت کیو داری با کی مقایسه میکنی ایرانی که مهد تمدن بود ایرانی که اولین منشور مکتوب بشر رو داشت بعد از حمله اعراب چی ازش موند ها؟ تویی که ادعای قدرت اسلام داری چرا از روزی که اعراب اومدن تو ایران از اسلام به بعد جز واژگونی هیچ نداشتیم تا وقتی نادر اومد و اسلام زیر سوال برد؟ 

عزیز من کلمه هاتو قبول ندارم بعد لینک مقاله میدی واس من ادعا داری قلمرو کوروش 4درصد بود؟ ادعا داری منشور کوروش فیک بود؟ ادعا داری کوروش شر و ور بود؟ ادعا داری امویان خوب بودند همونایی که ایران نابود کردند اگه این ادعا ها داری من تا صبحم برات توضیح بدم تو خودتو به کوچه علی چپ میزنی مگه نمیگی کوروش دروغه بدو برو ثبت کن یونسکو بدو یالا پس یه جهان قبولش دارند یونسکو ثبت کرده بنا هایی که از کوروشم بعد تو یه زاخاره خایه مالی دولت نشستی داری کوروش زیر سوال میبری قالیشویی علی پور شعبه دیگری ندارد چاقاللللللللل پاشو جمع کن پک و پیریتوس بدو مینیم تو اگه روده راست تو شیکمت بود مقاله هات شر و ور نبود یه نفر پاسخ لایک تو یه مقاله هات نداده همه ضدت زدن بعد هنوز رو یه پا وایسادی؟

پاسخ:
با سلام؛ و اما بعد:

درصد قلمرو کوروش رو از تقسیمش بر مساحت جهان بدست آوردم مشابه قلمروهای چنگیز خان و...

نگفتم امویان خوب بودند صرفاً دو حکومت را از میزان بزرگی و... مقایسه کردم.

خیر کامنت مثبت هم است ضمن این که یک انتقاد را بی پاسخ نگذاشتم و مستند پاسخ دادم.

کجا زیر سؤال بردم؟ بیان اسناد تاریخی زیر سؤال بردن است؟ مستند حرف بزنید + مستند نقد کنید.

مورخان باستان صراحتا ویژگی‌های آرامگاه کوروش بزرگ را در پاسارگاد ثبت کرده‌اند. ویژگی‌هایی مانند پلکانی و طبقاتی بودن که دارای یک بخش ویژه فوقانی است. مورخان باستان از وجود باغ و بوستانی یاد کرده اند که آرامگاه داخل آن قرار داشته است و یافته های باستانی ثابت می‌کند که بنای پاسارگاد داخل بوستان قرار داشته است. علاوه بر داده‌های تاریخی، آثار باستانی به جا مانده از پاسارگاد نشان می‌دهد که آرامگاه مرتبط با کوروش بوده است. کتیبه مشهوری که به سه زبان پارسی باستان، ایلامی و اکدی، در مجموعه پاسارگاد وجود دارد که نوشته است: «منم کوروش پادشاه هخامنشی». همچنین نقش برجسته‌ای از یک مرد بالدار موجود است که کلاهی با دو شاخ بر سر دارد و دارای کتیبه‌ای بوده و باز هم همان جملات «منم کوروش پادشاهی هخامنشی» در آن وجود داشته است. به نظر می‌رسد نحوه قرار گیری پیکر کوروش بزرگ در آرامگاه بر اساس باورهای زرتشتی بوده، به طوری که پیکر با خاک تماس نداشته است. باستان‌ستیزان موارد گوناگون و گاهی بی ربط را مطرح می‌کنند و به قول خود «چالش‌ها» را ردیف می‌کنند و تصور می‌کنند هر چه تعداد این چالش‌ها بیشتر باشد می‌توانند بیشتر بر روی مخاطب تاثیر بگذارند.

 

پاسخ:
انتهای همین پست وبلاگ را نگاه کنید، سه لینک گذاشتم که کمک میکند به درک بهتر موضوع. تنها فردی که این آرامگاه را گزارش کرده اریستوبولس است که گزارش وی از طریق استرابو و آریان بدست ما رسیده است لکن مشکل اینجاست گزارش هردو با بنای موجود در پاسارگاد امروزی در تضاد است و هردو را بررسی کردم و لینک هایش را در انتهای همین پست که ذیلش کامنت گذاشتید قرار دادم.

و عزیز خدمتت بگم شما زدی امویان رتبه 7بزرگترین پادشاهی رو داشتند حکومت هخامنشی وسعتش از روسیه الان کمتر بوده اما 40درصد جهان اون موقع بوده تو داری به وسعت کلی نگاه می‌کنی جهان اون زمان از الان کوچ تر بوده چون خیلی جاها هنوز اصلا شمشیر نمیدونستند یا جایی مثل استرالیا دور دست از ما ایرانیا بود نسبت به جهان اون زمان حساب کن 

پاسخ:
کامنت قبلیت سخنان وبسایت خردگان است که در همین پست نقد و ردش کردم حداقل پست را کامل میخواندید!! زشت است نخوانده نقد میکنید آنهم با مطالبی که در همین پست بهشان پاسخ دادم. یک نفر دیگر هم از خردگان یا یک کانال دیگر بود اینجا دو تا کامنت طولانی گذاشت سخنان وی را نیز در پاسخ به کامنتش کامل نقد کردم در کامنت های همین پست موجود است. من حتی با ادمین این وبسایت بحث کردم و در وبسایتشان [آن زمان که کامنت گذاشتن آزاد بود] کامنت میگذاشتم و... که خب کامنت هایم را یا پخش نمیکردند یا حذف میکردند بدون ارائه پاسخ. حتی لینک همین پست را هم برای وبسایتشان قرار دادم [قبلاً یک بخش پرسش و پاسخ داشت وبسایتشان میشد آنجا لینک قرار داد] که پاسخی ندادند.

خیر، ما تمدن های چند هزار ساله حتی برای مایاها در مکزیک را داریم بنابراین در مکان های مختلف دنیا تمدن های چند هزار ساله موجود است، چین و ژاپن و کره هم که به جای خود که در آن زمان تمدن داشتند. بعلاوه اینکه من امویان را نسبت به کل دنیا حساب کردم بنابراین طبیعی است هخامنشیان را نیز نسبت به کل دنیا حساب کنم.

البته از باب ملت های فتح شده هم برید امویان صاحب تمدن های بسیار زیادی در قلمرو حکومت خویش بودند و ازین نظر هم باز ارجحیت دارند نسبت به هخامنشیان.

برای این مقوله آرامگاه کوروش هم یکبار که شده این پست را کامل بخوانید، خدا را شکر پست خوبی شده است و خیلی برایش وقت گذاشتم [قسمت آخرش و بخشی از قسمت دومش که اکثراً حاصل پژوهش خودم هستند] تا قشنگ متوجه بشوید انتقادات وارده چه هستند و چقدر قوی میباشند.

یگانه پرستی در ایران باستان ! یونانیان در اولین برخورد تاریخ خویش با ایرانیان که یکتاپرست و معتقد به وجود اهورامزدا آفریننده هستی بودند مواجه شدند. این عقیده گرچه برای آنها عجیب مینمود اما در بین متفکرین یونانی نفوذی فوق العاده نمود. افلاطون تحت نفوذ همین تفکر ایرانی مینویسد "ملتی که خدای یگانه را نمیپرستد توانا نمیشود" در الیکبیاد افلاطون درباره ایرانیان متذکر میگردد؛ " یکی که از همه داناتر است به شاهزاده های ایران علوم مغان را میاموزد و آن براستی خداپرستی است که از زرتشت پسر هرمزد به جا مانده است! سیسرون رومی در سال 44 میلادی در کتاب فلسفه خود میگوید: یونانیان مانند ما رومیان تصویر و مجسمه برای ایزدان خود داشتند ولی ایرانیان پرستش بت را انکار مینمودند و از این رو چون خشایارشا بزرگ بر یونانیان چیره گشت فرمود که مجسمه های ایزدان را شکستند و بت خانه هارا آتش زدند از این جهت یونانیان نسبت به وی کینه ای سخت به دل گرفتند! خشایارشاه عقیده داشت خداوند لامکان است و آنرا بصورت بتی نمیتوان در مکانی محدود کرد و این را گناه بزرگ میشمرد... + بله اقای اسلامیسم ایرانیا ۲۰۰۰ سال پیش از اسلام خدا پرست بودن نه بعد از اسلام

 

علیک سلام خیلی ممنون فقط میخواستم جواب شبهمو بگیرم

پاسخ:
با سلام دوباره؛ خواهش میکنم، انشاءالله که پاسخ مفید به فایده بوده باشد.
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

از بسم الله متنت معلومه زاخار کدوم **** ****** جمع کن با وطنتو به ی مشت عرب نفروش **** ***

پاسخ:
با سلام؛ و اما بعد:

الحمدالله نه استخدام جایی هستم نه در گروهی نه وابسته به حزب یا جریان یا... ای. من برانداز هم بشوم أحدی نمیتواند بگوید نباید بشوی و یا از جایی اخراجم کنند یا... نهایتاً برخی از دوستان نصیحتم بکنند. بنابراین وابسته یا حالا به زعم امثالهم خ.مال جایی نیستم. در این دنیا فی الحال یک خدا دارم و یک امام زمان (عج). ضمناً بجای این سخنان توهین آمیز که صرفاً ادب نداشته تان را میرساند سعی کنید بصورت علمی و مستدل اگر توانش را دارید پاسخ پست وبلاگ بنده حقیر را بدهید.
۱۲ مهر ۰۲ ، ۲۰:۰۴ حسین دوست محمدی
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

مادر.........چرا ......شعر نوشتی *****

پاسخ:
با سلام؛ و اما بعد:

انتظار میرفت مستدل و منصفانه متنی را که نوشتم نقد کنید، عدم نقد + توهین نشان میدهد عاجز از پاسخ هستید و از آنجا که به چهارچوب باطل پان ایرانیستی تان خدشه وارد شده نتوانستید نادیده اش انگاشته فلذا سعی کردید حداقل با توهین خود را آرام کنید.
اما بهتر بود در اعتقادات خود تجدید نظر میکردید...

اینم از گفتار نیک و پندار نیک کوروش پرستان

پاسخ:
سلام، ایشان تازه مراعات کردند وگرنه عموماً علناً فحاشی میکنند و خودم مجبور به سانسور توهین ها یا حذف کامنت میشوم.
۰۲ آبان ۰۲ ، ۲۳:۵۲ من یه پرندم

درود دوست عزیز ما به اعتقادات شما احترام میگذاریم شما هم به اعتقادات ما احترام بزار 100دلیل حتی برای تکذیب مقبره پیامبر مسلمانان است اما نمی‌گوییم خواهشمندیم شما که دم از عدالت علی میزنید به عدالتش عمل کنید

پاسخ:
با سلام؛ و اما بعد:

نقد منصفانه و مستدل لازمه تفکر مبتنی بر تعقل هست، احترام به عقاید مربوط به عدم توهین و هتاکی و... هست. بنا باشد نقد علمی و منطقی هم بخاطر باور غلط عده ای بکار بسته نشود که دیگر هر کس و ناکسی به هر خزعبلی میتواند باور داشته و آنرا در دایره احترام به عقاید مبرا از هرگونه نقدی عنوان کند!.

فارغ از محتوای پژوهش، اگر بنا باشد نتیجه بگیرید آنهم از پژوهشی با صد دلیل!! که پیکر پیامبر اسلام (ص) در این محل کنونی نیست می بایست حتماً پیگر نشرش در گروه ها و وبسایت های پاسخگو مشابه اسلام کوئست و... باشید، در معرض چکش کاری گذاشتن این چنین پژوهش هایی مشابه من که مقالاتم را به سمع ملحدین و باستانگرایان و... میرسانم جزء ملزومات اولیه موجه سازی هر ادعایی است.
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

** *** کوروش ستیز

پاسخ:
عرض سلام

لطفا مؤدبانه صحبت کنید. من چرا باید در ستیز با فردی باشم که مشخص نیست در کجای این کره خاکی استخوان هایش مشابه بیشمار استخوان انسان های دیگر در حال تجزیه شدن هست؟!. 
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

شما یه سر مردم تو بقیه بلاگ هات بزنند از توهینت به کوروش معلومه کی هستی **** ****

پاسخ:
با سلام؛ و اما بعد:

من کجا به کوروش دوم توهین کرده ام؟ حتماً بگید تا حذفش کنم اگر مشابه شما توهینی را نسبت به هریک از شخصیتهای مرده ایران باستان روا داشتم.