مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم
آخرین نظرات

اهریمن، پاشنه آشیل زرتشتیت نوین

دوشنبه, ۱ اسفند ۱۴۰۱، ۰۸:۴۶ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

 

یکی از مهم ترین رکن های آیین زرتشت ثنویت آن است لکن زرتشتیت نوین سعی کرده خودش را تا حد امکان مشابه ادیان ابراهیمی کرده و منکر ثنویت شود، برای این مهم بنگرید به دیدگاه تنی چند از مشاهیر آیین زرتشت در عصر حاضر (به قسمت هایی که در متن نقل قول ها بولد کردیم توجه داشته باشید):

الف) موبد جهانگیر اوشیدری (1)

انگره مئینو

خرد خبیث، اهریمن. این واژه مرکب است از دو جزء انگره + مئینو که اولی به معنای نابود کننده و کاهنده و دومی به معنی روح و خرد و از ریشه من یعنی عقل و اندیشه است، که ترکیب این دو جزء میشود روح نابود کننده و یا خرد خبیث. این واژه اول به صورت آخره مینو و بعد اهره مئینو و سپس به شکل آهرمن و اهریمن که معادل شیطان است درآمده. در کیش زرتشت انگره مئینو و سپنتامئینو یعنی دو قوه بدی و نیکی همیشه باهم و مقابل هم ذکر گردیده است. گاتها کتاب مذهبی زرتشتیان و سرودهای پیغمبر ایران، سپنتا و انگره مئینو را دو گوهر همزاد دانسته است که در مخیله انسان و در عالم تصور بوجود آمده همیشه باهم در نبرد و ستیز اند که عاقبت فیروزی با سپنتامئینو یا قوه نیکی خواهد بود. در هیچ جای اوستا انگره مینو یا اهریمن در مقابل و در ردیف اهورامزدا آفریننده بزرگ و هستی بخش مطلق ذکر نشده، حتی دارای وجود خارجی دانسته نشده تا بتوان  به آن مقام خدای شر بخشید. ...

 

اهریمن

ر.ک. انگره مئینو.

 

شیطان

به روان پلید و نامقدس (انگره مینو) گفته میشود. وجودی مظهر خبث و شرارت که موجب گمارهی و شرک و غرور و ظلم و بدبختی افراد بشر گردید. همان اهریمن و ابلیس است. ...

 

ب) موبد رستم شهزادی (2)

از آنجایی که در اوستاهای بعدی سپنتامینو از صفات اهورامزدا به شمار رفت، اهورامزدا به جای سپنتا مینو در رأس امشاسپندان و در برابر انگره مینو قرار گرفت. و این کار یکی از اشکالات اوستادانان و عالمان دین زرتشتی را فراهم ساخت؛ که زرتشتیان را ثنوی مذهب تصور کنند. در صورتی که در آغاز انگره مینو در برابر سپنامینو قرار داشت نه در برابر اهورامزدا.

 

ج) موبد اردشیر خورشیدیان (3)

... پوشش ساده و سفید رنگ سدره نیز از 9 (نه) تکه دوخته شده است، این 9 بند یا نه تکه، نشان از 9 اصل از چکیده دین زرتشتی را به ما می آموزد که من کوشش میکنم، برای شما به صورت بسیار فشرده بیان کنم.

1- باور به یکتایی خدا: خدایی بی همتا که اهورا (هستی بخش) و مزدا (بزرگ دانا) نام دارد و این دو صفت بزرگی و دانایی هم آهنگ و از هم جدا ناشدنی است. خدایی که در همه جا و در همه چیز در تجلی است.

... در فرهنگ اوستایی که توضیح دهنده ی گاتاها و باورهای دینی اشوزرتشت است، ایزدان در برابر دیوان قرار دارند. این باور بوده که خیلی را به اشتباه برآن داشته که بر این باور برسند که زرتشتیان دوگانه پرست هستند. در حالی که ایزدان و دیوان دو مقوله کاملاً مینوی هستند. ایزد مهرورزی و نیک اندیشی و آبادانی، خردورزی و غیره، در مقابل دیو کین و خودخواهی، تنبلی و...، همیشه عملاً در حال مبارزه هستند و این واقعیت دارد. در حقیقت در مذهب زرتشتی، ایزدان نیاز به کمک و یاری انسان دارند و خویشکاری (وظیفه) انسان است که به ایزدان راستی و نیک منشی و آب و آتش و... (نام سی روز ماه زرتشتیان) یاری رساند و با دیو دروغ و بدمنشی و خشکی و غیره نیز که در پی نابودی انسان و انسانیت هستند مبارزه کند.

... همه میدانند که در باور دینی زرتشتیان خداوند، اهورامزدا نام دارد. در حالی که ما به شیطان، انگره یا اهرمن میگوییم و اگر اشوزرتشت به دو خدا باور داشت به خداوند میگفتیم اهورا (هستی بخش) مزدا (ابر دانا و حکیم) و به شیطان میگفت انگره اهورا (هستی بخش بد). انگره، در زبان سانسکریت و انگلیسی (ANGRY) به مفهوم بیرون از تعادل و بدترین حالت روانی است. تنها در «من» یا اندیشه انسان ها وجود دارد. پس «انگره من» به معنی اندیشه ی بد و پلید و تباه کننده است و وجود خارجی ندارد که در برابر خداوند قرار داشته یا نداشته باشد و تنها در برابر «سپنته من» که آن هم در اندیشه انسان ها، موجود و پاک و راست و سازنده است، قرار دارد.

 

د) دکتر فرهنگ مهر (4)

اوستا از هستی و ناهستی، زندگی و نازندگی، سپنتامَینیو سخن میگوید. زندگی و سپنتامینیو، هستی، نازندگی و انگره مینیو، ناهستی اند. هستی و ناهستی هر دو واقعیت اند. یعنی در خارج تحقق دارند ولی تنها هستی، هستی دارد. ناهستی واقعیت دارد ولی هستی ندارد. در دانش دین زرتشتی، تنها داده های اهورامزدا هستی دارند [به زبان بیزبانی دارد میگوید اهریمن وجود خارجی ندارد (هستی داشتن مساوی با همان وجود خارجی داشتن است در گفته فرهنگ مهر) گرچه در بخش دیگری از کتاب خود به دو خدایی هم اشاره میکند لکن اینجا اینطور عنوان میکند که گویی آیین زرتشت تأیید کننده توحید مطلق است].

بنیاد دوگانگی منشی و مفهوم اهریمن

هیچ بنیادی مانند «دوگانگی» برای پژوهشگران گات ها گفتگو انگیز و ستیز آفرین نبوده است. گفتگو بر سر نهاد (طبیعت)، دوگانگی و ستیز درباره ی پی آمدهای آن است.

دو دیگاه: مَنِشی و آفرینِشی

دیدگاه دوگانگی منشی

از دیدگاه (نظریه) پیروان مکتب منشی (اخلاقی) دوگانگی آمده در گات ها، یک نظام منشی است که در آن اندیشه خوب در برابر اندیشه بد قرار دارد. در چهارچوب نهادهای بنیادی گات ها، نهاد (اصل) دوگانگی منشی از یکسو به نهاد (اصل) آزادی گزینش (اختیار) و از سوی دیگر به نهاد پاداش و پادافره وابسته است.

دیدگاه دوگانگی آفرینشی

از دیدگاه پیروان مکتب آفرینشی، دوگانگی آمده در گات ها، یک نظام آفرینشی است که در آن سپنتامینیو، خوبی ها را می آفریند و ضد آن که انگره مینیو باشد، بدی ها را پدید می آورد. این دو روان تولید کننده از روز ازل بوده اند ولی سرانجام نیروی خوبی بر بدی چیره میشود.

... به هرحال، اکثر قریب به اتفاق زرتشتیان امروز نظریه دوگانگی اخلاقی را پذیرا هستند.

مسأله شیطان، ابلیس، اهریمن (و هر نام دیگری به آن داده شود) مسأله پیچیده و مبهمی را در علوم مذهبی پیش آورده است. هنینگ استاد دانشگاه آکسفورد معتقد بود که؛ «دین زرتشت، با استدلالی روشن، منطقی ترین توضیح را درباره علت و اهمیت اهریمن ارائه میدهد». کارتر مینویسد: «عقیده عمومی بر این است که عقاید دوگانگی اخلاقی مذهب یهود و سایر مذاهب ابراهیمی، متأثر از تعلیمات زرتشت است». از آن جا که در مذهب یهود و سایر مذاهب ابراهیمی به ثنویت اعتقاد ندارند، میشود گفت که در مذهب زرتشت هم که در آنها تأثیر گذاشته ثنویت نمیتواند باشد. باور زرتشتیان به این که اهریمن نتیجه انتخاب نادرست انسان در استفاده از اختیاری است که اهورامزدا به او داده است، در ارکان همه دانایی و همه توانایی اهورامزدا خللی وارد نکرده و بزرگی و والایی اهورامزدا را به عنوان آفریننده خوبی ها محفوظ نگاه میدارد. ... این گفته دینکرد که: اورمزد به اهریمن فرصت داده است تا برای مدت معینی در آفرینش او دخالت کند تا انسان ها تجربه بیندوزند، تعلیم ببینند و آزمایش بدهند، با نص و روح گات ها سازگار نیست. اهورامزدا به چنین آزمایش هایی نیاز ندارد. نه تنها در گات ها واژه ی اوستایی انگره مینیو (اهریمن) به عنوان اسم خاص استعمال نشده است، انگره مینیو یعنی «اندیشه بد« و «انگره» برای انسان بدکار و دروغگو به کار رفته است. واژه دیگری که برای اندیشه بد در گات ها استعمال شده اکومَنَ است. در اوستای جوان تر انگره مینیو به صورت اسم خاص به کار گرفته شده است و تولید کننده هرچیزی که بد، ویرانگر و زیان آور است میشود. به این ترتیب بیماری، خشکسالی، کم آبی، و همه بدبختی ها کار انگره مینیو (اهریمن) میشود.

از دید من، دو دلیل برای این تغییر وجود داشته که یکی دینی و دیگری سیاسی - اجتماعی است. از جهت دینی، مغ ها اصرار داشته اند که از سویی اهورامزدا (اورمزد) را از هر بدی دور نگاهدارند و همان گونه که در گات ها، آمده او را سرچشمه همه خوبی ها (و تنها خوبی ها) بدانند. از سوی دیگر، با وارد کردن ایزدان در اوستا، خدای بدی هند و ایرانی را هم به صورت دشمنان ایزدان در اوستا وارد کنند. از این راه، هر ایزدی، همتای مخالفش را پیدا کرد! برای این که خدای بدی (اهریمن) بیکار نماند، حیوانات وحشی و خزندگان زیان آور را هم آفریدگان اهریمن کردند! هرودوت میگوید که» مغ ها، کشتن حیوانات زیان آور را سفارش میکردند.

از جهت سیاسی - اجتماعی این باورها با اسطوره های تاریخی وارد وندیداد شدند: آژی دهاگ مخلوق اهریمن شد! انگره مینیو، رئیس دیوان شد. برای هردیوی مسئولیتی معین گردید! به طور کلی پلیدی، بیماری، قحطی و مرگ به اهریمن منتسب شدند! این نوآوری ها در دین برای برخی از روحانیون وسیله درآمد و قدرت شد [این سخن یعنی یکی از اهداف روحانیون زرتشتی از نوشتن قسمت های مختلف اوستا بجز گاتاها و یسنه هفت هات (اوستای قدیم) منفعت شخصی بوده است]! آنان با خواندن ادعیه ویژه، اثرات کارهای ویران کننده اهریمن را خنثی میکردند و در برابر، اجرت مادی میگرفتند. همچنین این مراسم، نفوذ و قدرت اجتماعی مغ ها را زیاد میکرد. از جهت اجتماعی و سیاسی ابداع اهریمن مفید این فایده بود که فرمانروایان بیدادگر را پیرو اهریمن معرفی کنند. از نظر مانوی ها و مزدکیان، ثروت، قدرت و تجمل پرستی مطرود و اعمال اهریمنی بود.

آیین های مانوی، مزدکی و زروانی هر سه پیرو نظریه «دوگانگی آفرینشی» بودند و باورکردنی است که، همین اندیشه ها در نوشته های دینکرد، بندهشن، شکندگمان ویجار و سایر نوشته های پهلوی راه یافته باشد. نظریه دوگانگی آفرینشی تا آن جا گسترش یافت که در برابر شش فروزه اصلی اورمزد، شش فروزه منفی همتا برای اهریمن جعل کردند که بعدها، در سمت همکاران اهریمن فعال شدند!.

... دوگانگی واقعیت زندگی و هستی در جهان مادی است. خوبی و بدی، روشنایی و تاریکی، سردی و گرمی، سودمندی و زیان آوری، درک ما از هستی ها و تظاهر خارجی هستی ها (آفرینش) است که همه بازتابی از اندیشه و دریافت مغز ما از خلقت جهان است که همیشه به صورت دوگانه بود و نبود، هستی و نیستی در اندیشه ما ظاهر میشوند. ... در خارج از اندیشه ما دوگانگی وجود ندارد. خوبی و بدی نتیجه نحوه اندیشیدن و عملکرد انسان هستند. اهورامزدا جز خوبی نیافریده است و سپنتامینیو جلوه همه خوبی های خدایی در آینه وجود است. در جلوه خارجیش، سپنتامینیو (تز) با انگره مینیو (انتی تز) برخورد میکند و انگره مینیو ساخته و پرداخته اندیشه و منش آدمی است. اهریمن هستی ندارد. شیطان و ابلیس آنگونه که در مذاهب ابراهیمی طرح شده در دین زرتشت موقعیت ندارد. اهریمن پدیده ای است که در تظاهر خارجی سپنتامینیو در برابر او ظاهر میشود.

 

ه) موبد کوروش نیکنام (5)

پرسش :

درود استاد کورش نیکنام-،با توجه به سرودهای گات ها، جایگاه اهریمن در آیین زرتشت چیست ؟


پاسخ :
  درود بر شما، چنانکه در پرسش های پیشین در این تارنما نیز پاسخ داده شده است، برگردان واژه «انگرَه مینو»، در گویش پارسی اهریمن شده است به چمار(:معنی) اندیشه ویرانگر که سرچشمه آن تراوش فکری مَرتوی (:انسانِ) کژاندیش است. انگره مینو را گاهی مرتو که از خرد رسا بهره ندارد و تنها به احساس ناپاک خویش وابسته است با اراده، آن را در رفتارش پدیدار خواهد ساخت. بدین روی آشکار است که آفریننده اهریمن، خداوند بینش زرتشت (اهورامزدا = دانش وآگاهی بیکران هستی مند) نیست. و ناگفته پیداست که با شیطان و ابلیس در فرهنگ و باور اعراب که خداوند از پیدایش آن آگاهی داشته است، هم خوانی ندارد.

 

و) دستور دهالا (6)

در گاتها اهورامزدا در رأس همه امشاسپندان و ایزدان جای دارد. او آغاز و پایانی ندارد. نه زائیده شده و نه می میرد. هیچ موجودی شبیه او نیست. ماوراء او، جدا از او و بدون او چیزی نیست. او تنها خالق همه چیز است. او درخشان ترین و نورانی ترین نورهاست. بالاترین و والاترین همه بلندیهاست. او قدیمیترین قدما و بهترین بهترینهاست. بی مانند - بی رقیب و تواناترین و کامل ترین همه است.

... گرچه در گاتها و اوستاهای اولیه سپنتامینو یا روان افزاینده و روح مقدس تنها یکی از صفات اهورامزدا که خالق همه چیز است بوده و انگره مینو یا اهریمن فقط صفت مخالف آن یعنی روان کاهنده و روح پلید تلقی می گردید، ولی در اوستاهای بعدی بطور برجسته ای انگره مینو یا اهریمن بعنوان خالق بدیها در برابر اهورامزدا قرار میگیرد.

در صورتی که برابر یسنای 1 هات 25 و هرمزدیشت و ویسپرد و فرگرد 19 وندیداد اهورامزدا تنها خالق همه از جمله امشاسپندان و ایزدان و مردمان و جانداران و آسمان و آب و گیاهان و روشنایی ها و زمین میداند.

... ثنویت در اساطیر قدیمه یعنی یشتها که بعداً جزو ادبیات زرتشتی درآمد از عقاید ایرانیان پیش از زرتشت بوده...

 

چنانچه مشاهده کردید تمام شش زرتشتی مشهور اقرار داشتند ثنویت باطلی که از آن سخن میگویند [وجود خارجی داشتن اهریمن همچون اهورامزدا بعنوان یک خدای رقیب، بعبارتی دیگر همان ثنویت در آفرینش] در اوستای جدید [تمام قسمتهای اوستا بجز گاتها و یسنه هفت هات اوستای جدید محسوب میشوند] محرز است ولی با نسبت دادن آن به موبدین سعی داشتند آیین زرتشت را ازین مقوله مبرا جلوه بدهند و دکتر فرهنگ مهر پا را فراتر گذاشته و حتی منفعت شخصی را نیز برای موبدین در این مهم عنوان میکند [تحریف آیین زرتشت]. زرتشتیت نوین سعی دارد ثنویت در آیین زرتشت را صرفاً امری اخلاقی عنوان کرده و بهیچ وجه حاضر نیست عقاید چند هزار ساله زرتشتیت قدیم [از زمان نوشتن اوستای جدید تا برسد به دوران بعد از اسلام و تألیف کتبی همچون بندهش و... (چنانچه در آثار پس از اسلام نیز ثنویت در آفرینش محرز است)] را به هسته اصلی آیین زرتشت منتسب کند؛ اینکار یک وجه پنهان هم دارد و آن اینکه نتیجتاً تمام قسمتهای اوستای جدید ساخته و پرداخته موبدینی محسوب میشود که در بنیادی ترین مقولات حاضر به تبعیت از زرتشتیت اصلی [باورهای شخص زرتشت] نبوده و ثنویتی را که بقول دستور دهالا متعلق به عقاید ایرانیان پیش از زرتشت بوده را بعنوان عقیده زرتشت جلوه داده اند و بنابراین بهیچ وجه مشخص نیست این موبدین که بدنبال منفعت شخصی خودشان بودند چه قسمتهایی از اوستا یا زرتشتیت را از آیین های دیگر وارد کردند[من جمله مقوله هایی همچون سدره و کشتی بستن و...] و چه قسمت را از خودشان درآورده و چه قسمت مرتبط با زرتشتیت اصلی بوده است!!. این کار زرتشتیت نوین در حقیقت تیشه به ریشه این آیین از هم گسیخته تحریف شده و صحه گذاردن بر تحریفی چند هزار ساله است. گرچه تمام اینها فارغ از گزاره هایی همچون تحریف اوستای قدیم و یا ثنویت در اوستای قدیم و... است.

البته توجه کنید اگر از آنطرف ثنویت اوستای جدید را تأیید کنند نیز باز روی به ابطال آیین خود آوردند چون اساساً وجود دو واجب الوجود [اهریمن و اهورامزدا] بهیچ وجه قابل اثبات و یا موجه سازی نیست و تمام براهین اثبات خدا چه در فلسفه اسلامی یا فلسفه تحلیلی یا... چه در زمان قدیم چه در زمان حال فقط و فقط بر روی وجود یک واجب الوجود و یک خدا متمرکز بوده است و بهیچ وجه نمیتوان خدای دیگری را بیان کرد. بنابراین بطور کل آیینی که قائل به واجب الوجودی غیر از تنها خالق هستی باشد از بیخ و بن باطل است و جایی در جهان بینی تئیسم [خداباوری] چه امروز و چه دیروز برای موجه سازی عقاید خویش ندارد. شما اساساً تمام مناظرات امروزه خداباوران مشهور مسیحی یا مسلمان یا حتی بی دین را نگاه کنید فقط یک واجب الوجود را عنوان و وجودش را اثبات یا موجه سازی میکنند، تمام مقولات علمی که از آن بهره برده میشود نیز در همین راستاست، بنابراین این ثنویت پاشنه آشیل است بدین صورت که رد یا نفی اش توسط زرتشتیت نوین در حقیقت ضربه اساسی به این آیین وارد میسازد.

 

در پایان متذکر میشویم که متوجه باشید تمام زرتشتیت نوین قائل به این دیدگاه ابطال اکثریت اوستا و باطل خواندن عقاید چندین و چند قرن زرتشتیان قدیم و عنوان کردن توحید مطلق همچون اسلام نیست، فردی همچون موبد خجسته میسری [از زرتشتیان اهل هندوستان] میگوید (7):

می توان گفت که [فقط] اسلام قائل به monotheism یعنی یکتاپرستی و یک خدا به طور مطلق است حتی مسیحیان هم یکتاپرست نیستند چون قائل به تثلیث هستند [موبد میسری در رابطه با یهودیت سخنی نمیگوید و مشخص نیست دیدگاهش راجع به یهودیت امروزی چیست]. بنابراین اگر توجه کنید فقط اسلام است که قائل به برتری مطلق الله است. در دین زرتشت نباید به henotheistic فقط بسنده کرد بلکه باید ماهیت شیطان را هم توضیح داد. ما معتقدیم که شیطان تحت اراده ی اهورامزدا نیست؛ چرا که در غیر این صورت هرچیز بدی که اتفاق می افتد را باید به خدا نسبت داد. در چنین شرایطی اراده ی اهورامزدا قابل فهم نخواهد بود و شما نیز نمی توانید از اهورامزدا سؤال کنید. اهورامزدا در آیین زرتشت متعال و مطلق نیست بلکه نسبی است. به همین دلیل اهورا مزدا نمی تواند مطلق باشد؛ چراکه غیرمطلق نمی تواند با مطلق در ارتباط باشد. این عقیده ی دین زرتشت است….
ما معتقدیم اهورامزدا قدرتمند و تواناست اما قادر مطلق نیست. اینچنین نیست که همه ی نیروها در دست او باشد. کلید مسئله دقیقا همین است. دین زرتشت ماهیت شر را با دوآلیسم قابل فهم می سازد. این بدین معنا نیست که ما دو خدای هرمزد (خیر) و اهریمن (شر) را ستایش می کنیم. ما فقط یک خدا را می پرستیم و با اهریمن می جنگیم….
دین زرتشت معتقد به henotheistic است که شامل یکتاپرستی می باشد. ما معتقد به یک خدا هستیم. اهورامزدا را به عنوان موجود متعالی ستایش می کنیم و او را به عنوان خالق می نگریم اما به سبب نابسامانی هایی که در عالم وجود دارد او را قادر مطلق نمی دانیم.

 

سخنان موبد میسری را چه بسا بتوان بازتابی از عقاید زرتشتیت سنتی و اصیل زمان ساسانیان و ایضاً نویسندگان بخش های مختلف اوستا دانست. دوآلیسم چنانچه با قید قادر مطلق نبودن اهورامزدا در نظر گرفته شود دقیقاً در اینجا یعنی وجود دو واجب الوجود، بر این اساس گرچه زرتشتیت فاقد توحید ذاتی میشود ولی توحید افعالی دارد [در امر پرستش بین دو واجب الوجود، فقط یکی یعنی اهورامزدا را میپرستند]، البته توحید افعالی باز به شرطی است که تمام شش امشاسپند دیگر نیز مخلوقات اهورامزدا در نظر گرفته شوند با توجه به اینکه ایشان نیز در آیین زرتشت پرستیده میشوند. یک نکته ای را متوجه باشید و آن اینکه اولاً واجب الوجودی نمیتواند واجب الوجود دیگری را از بین ببرد [واجب الوجود ازلی و ابدیست، این مخلوق یا ممکن الوجود است که خلق میشود و خالقش میتواند از بینش ببرد] و ایضاً یقیناً اگر اهورامزدا قائل به از بین بردن اهریمن بود اولاً چیزی که عدم بشود نتیجتاً ممکن الوجود بوده و بنابراین اهریمن هم ممکن الوجود بوده است و خالقی داشته و در ثانی دیگر موبد میسری نمیگفت اهورامزدا قادر مطلق نیست؛ مشخصاً قادر مطلق نبودنش به جهت عدم توانایی اش در از بین بردن اهریمن است.

البته در مقوله فرجام ستیز این دو رقیب [اهورامزدا و اهریمن] در آیین زرتشت بطور کل توافقی وجود نداشته و بله حتی دیدگاهی نیز هست که اهریمن در پایان از بین میرود، بطور کل صرفاً روی اصل شکست خوردنش اتفاق نظر است نه کم و کیف آن. لکن توجه داشته باشید از بین بردن اهریمن در عین اینکه مخلوق نیست منجر به اجتماع نقیضین میشود [واجب الوجودی که ممکن الوجود است و از بین میرود!!] و از آنجایی که اجتماع نقیضین باطل است نتیجتاً توفیقی به حال زرتشتیت نمیکند. دیدگاه دیگری که میگوید اهریمن به دوزخ رانده میشود یا برمیگردد یا... هم خب در نهایت عدم قادر مطلق بودن اهورامزدا را میرساند چون قادر به از بین بردن این شر که از ذات وی جدا بوده و در امر آفرینشش خلل وارد میکرده نیست. البته اینجا ممکن است گفته شود خب از بین بردن یک واجب الوجود محال ذاتیست بنابراین مشابه همان گزاره که «خداوند سنگی را خلق کند که نتواند بلند کند» ادعای باطلیست چون امر خدا بر محالات ذاتی تعلق نمیگیرد؛ در پاسخ به این ادعا نیز باید بگوییم که ما در اینجا شما را به همان بحث اثبات یا موجه سازی دو واجب الوجود ارجاع میدهیم، اساساً وجود دو واجب الوجود قابل اثبات/موجه سازی نیست و نتیجتاً بر این اساس هم توفیقی برای زرتشتیت حاصل نمیشود.

 

پی نوشت:

1. دانشنامه مزدیسنا، نویسنده: موبد جهانگیر اوشیدری، ذیل لغات انگره مئینو، اهریمن و شیطان.

2. جهان بینی زرتشتی، نویسنده: موبد رستم شهزادی، صفحه 130.

3. پاسخ به پرسشهای دینی زرتشتیان، نویسنده: موبد اردشیر خورشیدیان، صفحات 77 و 144 و 154.

4. دیدی نو از دینی کهن (فلسفه زرتشت)، نویسنده: دکتر فرهنگ مهر، صفحات 12 و 75 الی 86.

5. http://www.kniknam.com/content/%D8%AF%D8%B1%D9%88%D8%AF-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF-%DA%A9%D9%88%D8%B1%D8%B4-%D9%86%DB%8C%DA%A9%D9%86%D8%A7%D9%85-%D8%8C%D8%A8%D8%A7-%D8%AA%D9%88%D8%AC%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D8%B1%D9%88%D8%AF%D9%87%D8%A7%DB%8C-%DA%AF%D8%A7%D8%AA-%D9%87%D8%A7%D8%8C-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%A7%D9%87%D8%B1%DB%8C%D9%85%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%DB%8C%DB%8C%D9%86-%D8%B2%D8%B1%D8%AA%D8%B4%D8%AA-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%D8%9F?width=600px&height=400px&inline=true#colorbox-inline-1400716571

6. خداشناسی زرتشتی (از باستانی ترین زمان تاکنون)، نویسنده: دستور مانک جی نوشیروان جی دهالا ، ترجمه موبد رستم شهزادی، صفحات 39 و 118 و 119.

7. بخشی از مصاحبه موبد خجسته میسری با مجله ی هفت آسمان، شماره 39، پاییز 1387.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱/۱۲/۰۱

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی