کودک همسری به نام دین: بی آبرویی برای متحجرین!
بسم الله الرحمن الرحیم
مقدمه
چندی پیش در جایی حول امکان عقد ازدواج دائم با طفل صغیر (نابالغ) صرفاً با اجازه وَلی [غالباً پدر یا جد پدری] در فقه سنت گرایانه بحث میکردم و آنرا یکی از نشانه های افتضاحات به بار آمده بواسطه نگاه فقه سنت گرایانه به دین بطور غیر مستقیم سعی داشتم نشان بدهم. پیشتر طی متن نسبتاً بلند و مستدلی به کلیت این فتوا پرداخته ام (رابطه جنسی با نوزاد در فتوای امام خمینی*) و رد کودک همسری در دین مبین اسلام را نیز در متن دیگری با محوریت مؤنث بودن کودک شرح دادم (عدم جواز عقد دائم با دختر صغیره (نابالغ) در اسلام) و هدف نهایی ام در این مقاله این است که حواشی ایجاد شده توسط برخی مدافعین فقه سنت گرایانه بواسطه تمسک جستن به قاعده لاضرر را به زباله دان جعلیات و تحریفات بفرستم!. این جماعت آنقدر وقیح هستند که در بحث هایشان هیچ ابایی از اتخاذ رویکرد هم خدا و هم خرما نداشته و براحتی مبنای فقهی خود را نیز منکر میشوند تا مثلاً از فتوای فقهایی که تقدیسشان کرده و ازیشان بت ساختند دفاع کنند!. امثال آیت الله خمینی در جای خود بعنوان فقهای دین مبین اسلام قابل احترام هستند لکن وقتی بحث تبیین دیدگاه صحیح فقهی در میان است أحدی جز معصوم و نقلی جز نقلی که یقین بر صدورش از جانب معصوم باشد غیر قابل نقد و رد و ابطال نخواهد بود. فقه سنت گرایانه منبع بیشترین شبهات بر علیه دین مبین اسلام و چه بسا بیشترین دین گریزی ها بوده و هست و بنظرم تا زمان ظهور امام زمان (عج) که إن شاءالله بساطش بطور کامل برچیده شود جایگاه خود را بعنوان دروازه همیشه باز حملات نظری به اسلام حفظ خواهد کرد. مصداق بارز فقه سنت گرایانه فقه جواهری یا فقه مبتنی بر جواهر الکلام است و در همین راستا آراء امثال علامه حلی ها و محقق حلی ها و علامه مجلسی ها برسد به امثال آیت الله مصباح یزدی و... هم قرار خواهند گرفت علیرغم اختلافاتی که دارند.
*: اگر تصاویر پست وبلاگ برای شما باز نشد روی مربع خالی کوچک ایجاد شده کلیک راست کرده و گزینه باز کردن تصویر در تب جدید را انتخاب نمایید؛ البته در وهله اول ترجیحاً بدون فیلتر شکن برای مشاهده تصاویر باید پست را باز کنید.
معضل اصلی این روش محافظه کارانه در فقه یکی انکار یا قائل به جایگاه حداقلی قائل شدن برای عقل انسان است که بطور واضحی در تضاد با نو اندیشی دینی می باشد؛ از مواردی همچون حسن و قبح های ذاتی گرفته تا عقول متعارف بشر و مکان و زمان مند در نظر نگرفتن غالب احکام و... و دیگری ملاک قرار دادن مکرر اخبار واحد که ظن هستند. بطور خلاصه سنت گرایی بر پایه ظنون فقهی بنا شده. اگر ظن، ظن است، باید برای حجیتش دلیل آورد، نه اینکه بگوییم “فلان دسته از فقها چنین گفته اند یا فلان اخبار واحد این چنین اند پس مثلاً سن تکلیف دختران 9 سالگی باشد”! این، مغالطه توسل به شخص است! که آن شخص میتواند فقیه یا راوی جاعلی یا... باشد. اگرچه خود سنت گرایان هم گاهی از عقل کمک می گیرند و نمونه اش آیتالله مکارم شیرازیست که برای توجیه نکردن تفخیذ [رابطه جنسی که آلت تناسلی مابین دو پا قرار میگیرد ولی دخولی انجام نمی پذیرد] با نوزاد توسط شوهرش، ناچار به حسن و قبح عقلی متوسل میشود! یعنی برخی ازیشان وقتی احکام، حیثیت دین را تهدید میکند [اجازه برقراری رابطه جنسی با نوزاد]، تازه یاد عقل میافتند. پس چرا عقل را در اصل فرآیند اجتهاد وارد نمیکنند؟ چرا همیشه باید بعد از فاجعه، عقل را فرا بخوانند؟!. در خوانش سنت گرایانه و در مباحثی همچون سن تکلیف و حداقل سن عقد ازدواج دختران و جهاد ابتدایی اساساً عقل انسان را بالکل یکسره به دور انداخته اند. در نو اندیشی دینی جدای از آنکه «اجماع» کذایی در ادله اربعه جایگاهی ندارد و نهایتاً با سه دلیل قرآن و سنت و عقل مواجه هستیم؛ عقل بسته به نوع خوانش جایگاه اول یا دوم را میتواند داشته باشد. اگرچه من به شخصه دقیق تر بخواهم بگویم بازسازی گرای دینی هستم و در بازسازی گرایی چارچوبی برای دین حفظ میشود و عقل انسان در داخل آن قدرت مانور خواهد داشت.
منظور من از چارچوب، آیات محکم قرآن و سنت متواتر لفظی معصوم است، نه اخبار واحد ظنی السند و الدلاله. چیزی که یقیناً از شارع صادر شده و معنایش نیز روشن و بی ابهام است. فروع و اصول دین نیز باید بر این اساس تبیین و فهمیده شوند، نه با روایاتی که در بهترین حالت، گمان آورند. نص متشابه و یا ظنی، قابل تفسیر چند لایه یا حتی کنار گذاشتن در پرتو عقل هست. در زمان معصوم، کسی با چند جلد جواهر الکلام و اصول فقه نزد مردم برای تبیین احکام نمیرفت. فقه، مردمی بود، ساده و قابل فهم. حالا طوری شده که طلبهای صادقانه میگوید: “فلانی اصول فقه آیت الله خمینی را اگر برایش بگویم نمیفهمد”، انگار این بدی از آن فرد است! نه عزیزان، اگر اصول فقه را مردم عادی که قرآن برای تک تکشان نازل شد نفهمند، یعنی این علم بیفایده است، یا منحرف شده. تفقه، یعنی بدون تقلید احکام دین را فهمیدن توسط تمامی دینداران آنچنان که از زمان صدر اسلام وجود داشت، نه ساختن برج عاج مفهومی که فقط خواص بتوانند وارد آن شده و فقه را بفهمند!.
نبود یقین به صدور یعنی ظنی و پشیزی فی النفسه اعتبار ندارد!. فرد مدعی بیاید دلیل اقامه کند عقل باید تابع حدس و گمان ما در رابطه با اینکه خدا چه گفته یا نگفته و جعلیات یک عده جاعل هست باشد؟! عین کفار که از حدس و گمان پیروی میکردند مسلمان باید همینگونه باشد؟ یعنی چه این حرف؟. اینجا عقل ملاک هست در درون چارچوب نص رسیده، و عقل حکم میکند. ظن معنای نص رسیده نمیدهد معنای حدس و گمان ما حول نص بودن ادعا را میدهد!. از کی تابحال حدس و گمان شده اولی بر رویکرد عقلی و منطقی؟.
برای عقل یک وجهش موجه سازی منطقی هست، این ربطی به عقل شخصی ندارد! بنابر ادله، فردی نشان میدهد این دیدگاه موجه تر هست. یک وجه دیگرش هم میتواند عقول متعارف باشد، فی المثل در سطح بین الملل فلان امر رو غالبا قبیح میدانند قشر آکادمیک جامعه شناسان و حقوقدانان و... و این قبیح دانستن در داخل چارچوب نصی هست که یقین داریم از شارع به ما رسیده نه ناقض آن. البته که رویکرد دومی بر حسب زمان متغیر میتواند باشد و اتفاقاً راه درست هم همین است، در زمان غیبت هیچ وظیفه ای نداریم احکام مطلق استنباط کنیم، خدا اراده کند معصومش ظاهر شده و احکام مطلق را برای ما تبیین کرده و اختلافات را می زداید، اگر نه، این یعنی خداوند بر اساس آنچه هست با عنایت به قوه تفکر و تعقل بر ما تکلیف کرده نه آنکه با حدس و گمان برای خود تکلیف بتراشیم!!.
تعیین سن کودک همسری!
در عرف بین الملل انسان زیر هجده سال یا زیر سن قانونی کودک محسوب میشود (نک: archive.crin.org/en/home/rights/convention/articles/article-1-definition-child.html - www.unicef.org/child-rights-convention/frequently-asked-questions) که در اینجا کودک نقطه مقابل بزرگسال است و از همین رو برای مواردی همچون حداقل سن مجاز برای رأی دادن یا أخذ گواهینامه رانندگی و... همین حد رعایت شده است. در تعریفی دیگر انسان نابالغ را میتوان کودک نامید یعنی فردی که از نظر فیزیولوژیکی به بلوغ جسمی نرسیده است (نک: en.wikipedia.org/wiki/Child). برای دختران اگر نشانه اصلی بلوغ را تجربه اولین عادت ماهیانه قلمداد کنیم یعنی منارک (Menarche)، 12-13 سالگی میانگین کلی ما در مقیاس بین الملل خواهد بود.
برای منارک موارد 8 الی 11 ساله هم داریم، یا پژوهش هایی که میگویند طی فلان بازه زمانی سن بلوغ در یک منطقه و بازه زمانی خاص، کاهشی شده و به سمت 11 یا 10 سالگی میل کرده، ولی مقطعی ان (کاهش ها مطلق نیستند) و هیچگاه سن بلوغ جسمی اکثریت دختران یک منطقه 11 یا 10 سالگی بهیچ عنوان نشده است [نهایتاً میانگین در حدود 11.9 یا 11.8 عنوان شده که تقریباً همان 12 سال شمسی هست و صرفاً حدوداً 40 الی 80 روز کمتر است]. در عین حال موارد 15 ساله و حتی استثنائات بالای 15 سال هم داریم که در تضاد با موارد 11 و 10 ساله هستند!، ازین رو عدد صحیح 12 الی 13 سالگی می باشد. روایات دینی هم دو دسته ان، یا سن تعیین کردند که شناور هست سن ها از قبل از 9 سالگی تا 15 سالگی و سر عدد واحدی توافق ندارند، و یا گفتند اولین عادت ماهیانه را دختر تجربه کرد بالغ محسوب میشود. ازین رو ما نیز برای بلوغ جسمی سن 12 الی 13 سالگی را مد نظر داریم. البته منارک آغاز یک دوره کوتاه مدت از قاعدگی های نامنظم می باشد و بعد از گذشتن از آن دوره، زنان قاعدگی منظم را تجربه میکنند و بطور کامل در زمینه قاعدگی فرآیند اولاسیون (تخمک گذاری) باید در هر چرخه باشد تا دختر توانایی بارداری را در آن چرخه دارا باشد و این فرآیند میتواند تا یک یا دو سال بعد از منارک رخ ندهد یا در درصد کمی از چرخه های قاعدگی بوقوع بپیوندد. برای بارداری باید تخمک گذاری اتفاق بیافتد و اگر مثلاً قبل از شروع خونریزی و... تخمک گذاری شد باز برای امکان باردار شدن در سیکل بعدی نیز تخمک گذاری باید دوباره انجام شود. بنابراین به میانگین سنی منارک برای رسیدن به سنی که در آن زن با اطمینان خیلی بالا آماده بارداری و وضع حمل باشد یک یا دو سال باید اضافه کرد. در نهایت میتوان اینجا 13-14 سالگی را سن مناسبی در نظر گرفت. البته در حالت های بشدت نادری امکان تخمک گذاری قبل از حتی منارک وجود دارد و در آن صورت یک دختر بچه مثلاً 6 ساله هم میتواند باردار شود لکن موارد نادر ربطی به کلیت موضوع اصلاً ندارند چه برای منارک در 8 الی 11 سالگی که نادر است و چه تخمک گذاری قبل از منارک که مورد بشدت استثنایی محسوب میشود.
از طرفی دیگر نباید بحث بلوغ عقلی یا فکری را نیز از منظر دور نگاه داشت و مسلماً سن 12 سال برای این مهم سن مناسبی نیست و این دو بلوغ در کنار هم مشخصاً باعث میشوند فرد نوجوان محسوب شود. در اینجا عرف و نیز دانش روانشناسی کمک کننده هست و بر اساس دو معیار نظریه پیاژه برای بازه سنی دست یابی به توانایی تفکر انتزاعی و... و همچنین نزدیک شدن به عملکرد شناختی بزرگسالان یک محدوده چند ساله 12 الی 14 و یا 11 الی 14-15 سالگی را میتوان عنوان ساخت (نک: en.wikipedia.org/wiki/Piaget%27s_theory_of_cognitive_development - en.wikipedia.org/wiki/Adolescence) و در نظر داشته باشید بلوغ فکری مشابه بلوغ جسمی میانگین مشخص و واحدی برایش نمیتوان گرفت و طی یک بازه چند ساله عنوان میشود کودک به سطح مد نظر میرسد و دیگر نوجوان محسوب میشود [این تعریف از کودک البته دیگر نقطه مقابل بزرگسالی نیست]. ازین رو بهترین سن که غالباً دختران در آن مقطع به بلوغ جسمی و عقلانی رسیدند را میتوان 14 سالگی در نظر گرفت و فلذا با عنایت به آنچه در بخش بلوغ جسمی گفتیم، ملاک ما برای کودک همسری نیز در این مقاله ازدواج در سنین پایین تر از 14 سالگی هست.
برای بررسی دقیق تر مطالعات متعددی را از ایران و جهان در رابطه با سن آغاز بلوغ دختران بررسی میکنم:
ایران
- میانگین سن منارک برای 2246 دختر متولد سال های 1364 الی 1368 در استان مازندران که در 79 درصد آنها اولین چرخه قاعدگی رخ داده بود 12.5 سال بوده و بازه زمانی سن منارک ایشان 8 الی 16 سال عنوان شده است:
در سال 1381 توسط پرسشنامه از 2246 دختر متولد سال 1364-68، نمونه گیری به روش تصادفی خوشه ای به عمل آمد. از شهرهای استان مازندران 6 شهر به تصادف انتخاب و خوشه های مورد مطالعه، مدارس دوم، سوم راهنمایی و اول و دوم و سوم دبیرستان بودند و بر حسب جمعیت دانش آموز هر منطقه نمونه مناسب از دانش آموزان شهری و روستایی انتخاب شد و دانش آموزان مبتلا به سو تغذیه، تالاسمی ماژور، عفونت های مزمن مثل سل از نمونه خارج شدند. تجزیه و تحلیل داده ها به روش ANOVA و آزمون t و کای اسکوار انجام شد.یافته ها: 2246 دختر 12-16 ساله در %79 آنها اولین قاعدگی رخ داده بود. میانگین سن منارک 1.1 ±12.5 سال و پائین ترین و بالاترین سن منارک به ترتیب 8 و 16 سال بود. سن منارک در نوجوانان (متولدین سال 68 - 1364) استان مازندران در سال 1381
- میانگین سنی منارک 454 دانش آموز دختر از 24 استان کشور بهمراه مادر و مادر بزرگ هایشان 13 سالگی بوده است:
پیشبینی زمان صحیح بلوغ در دختران باعث میشود بتوان آگاهیهای لازم را در این زمینه به موقع به آنان ارائه داد و آنها را از نظر روحی برای پذیرش تحولاتی که در این دوره تجربه خواهند کرد، آماده ساخت. در ایران هنوز مطالعهای جامع در این زمینه صورت نگرفته است. مواد و روشها: این مطالعهی مقطعی ـ توصیفی روی 629 دختر از 24 استان کشور انجام شد. فرم جمعآوری اطلاعات (شامل سن دقیق شروع اولین عادت ماهیانه)، به کمک یکی از افراد خانواده تکمیل شد. مرحلهی بلوغ از نظر تلارک و پوبارک و درصد چربی به وسیلهی شرح حال و معاینهی پزشکی تعیین شد. به منظور تخمین سن بلوغ در این افراد، از مدل رگرسیونی خطی استفاده شد. یافتهها: در 454 نفر که منارک آنها شروع شده بود؛ میانگین سن شروع قاعدگی 06/0±18/13 سال (7/0±2/158 ماه) بود. میانگین سن شروع قاعدگی مادربزرگها و مادران این 454 نفر به ترتیب 25/0±9/12 و 14/0±6/13 سال بود. منارک زودرس در افراد دارای قد کوتاهتر (001/0< p)، شروع ورزش در سنین پایینتر (019/0=p)، تعداد خواهر کمتر (007/0=p)، تعداد برادر کمتر (003/0=p)، درصد چربی بدن بیشتر (037/0=p)، نمایهی تودهی بدن بیشتر (002/0=p)، ساکنان مناطق کوهپایهای (001/0=p) و کسانی که اولین منارک آنها در فصل بهار شروع شده بود (047/0=p) دیده شد. مدل رگرسیونی نشان داد که سن منارک با استفاده از متغیرهای قد فعلی (001/0>p)، ارتفاع محل زندگی از سطح دریا (001/0>p)، تعداد برادر (006/0=p) و تعداد خواهر (008/0=p) قابل پیشبینی است (099/0=r2-، 001/0=p). نتیجهگیری: قد کوتاهتر افراد، بعد خانوار کمتر و ساکن بودن در مناطق کوهپایهای مهمترین عوامل پیشگوییکنندهی شروع زودرس منارک است. به نظر میرسد که بعد از کاهش معنیدار سن منارک به علت بهبود کیفیت تغذیهی دختران جوان طی دهههای اخیر، امروزه سیر فزایندهی آن میتواند ناشی از عادات تغذیهای ضعیف و نحوهی زندگی کمتحرک و یا پاسخی به افزایش استرسهای فیزیکی و روانی باشد. بررسی سن منارک و عوامل مرتبط با آن در دختران ایرانی شرکت کننده در المپیاد ورزشی دانش آموزی سال 1381
- میانگین سن منارک 557 دانش آموز دختر در همدان 13 سالگی مشخص شده است:
منارک در دختران بعنوان آخرین علامت بلوغ شناسایی می شود که سن شروع آن تحت تاثیر عوامل متعددی قرار می گیرد. از آنجایی که سن شروع منارک نشان دهنده آمادگی برای باروری بود، شناسایی عوامل مرتبط با آن از اهمیت زیادی برخوردار است و با توجه به کم بودن اطلاعات در مورد سن منارک در این منطقه و عوامل مرتبط با آن، این مطالعه با هدف به دست آوردن سن منارک و تعیین عوامل مرتبط با آن در دانش آموزان مقطع دبیرستانی شهر گرگان انجام شد. روش بررسی: در این مطالعه توصیفی تحلیلی، محیط پژوهش دبیرستان های شهرگرگان و تعداد نمونه 557 دانش آموز دختر دبیرستانی بود که به روش تصادفی طبقه بندی و انتخاب شدند. روش گردآوری داده ها فرم ثبت اطلاعات بود. در تجزیه و تحلیل داده ها از آزمونهای توصیفی، مقایسه میانگین ها وکروسکال والیس در نرم افزار SPSS11.5 استفاده شده است. یافته ها: میانگین سنی نمونه ها 93/15 سال بود. بیشترین نمونه ها شهرنشین(8/82%) و قومیت فارس (4/90%) بودند. میانگین سن منارک در واحدهای مورد مطالعه 06/1 ± 13/19 سال بود. بین تعداد افراد خانواده و سن منارک رابطه مستقیم وجود دارد ( P<0/001 ). بین سطح تحصیلات مادر و منارک نیز ارتباط معکوس با ( P<0/003 ) وجود دارد. هرچند با افزایش رتبه تولد سن منارک بیشتر می شود، این ارتباط از نظر آماری معنادار نمی باشد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه، آموزش های لازم برای آگاهی دختران، والدین و معلمین از سن منارک به دلیل تاثیر آن در زندگی از جمله افزایش احتمال بارداری های زود هنگام و پر خطر، ضروری به نظر می رسد. سن منارک و رابطه آن با برخی عوامل در دانش آموزان مقطع دبیرستانی گرگان در سال 1385
- طی سه مطالعه میانگین سنی منارک به اندازه حدوداً 0.13 یا 0.14 سال در دو اندازه گیری به فاصله دو سال و همچنین بررسی سن منارک دو نسل، کاهش پیدا کرده است لکن میانگین بازهم در بازه 12 الی 13 سالگی قرار میگیرد:
منارک، بعنوان اولین چرخه قاعدگی، یک رویداد مهم در زندگی باروری زنان تلقی میشود. در طی 100 سال گذشته، سن شروع منارک کاهش یافته و جهش رشد بلوغ در سنین پائین تری اتفاق می افتد. در مطالعات انجام شده در سال های 2004 و 2006 در تهران میانگین سن منارک به ترتیب 12/68 و 12/55 سالگی گزارش گردید. این نتایج نشان داد متوسط سن منارک تقریباً 0.13 سال در بین این سالها کاهش یافته است. مطالعه دیگری در رابطه با مقایسه سن منارک میان مادران و دخترانشان با اختلاف سنی 25 سال نشان داد که میانگین سن قاعدگی در دختران و مادران به ترتیب 13/2 و 13/6 نشان دهنده کاهش سن منارک از یک نسل به نسل دیگر می باشد. بررسی تاثیر عوامل محیطی بر سن شروع منارک در مدارس ابتدایی دخترانه شهر کرمانشاه
نکته: اولاً اگر سن منارک بصورت مطلق طی زمان کاهشی بود باید دست کم تا به الآن به زیر 10 سال میرسید آنهم طی 100 سال با این سرعت ادعایی که در این مقاله و مطالعات ارجاعی اش عنوان شده است و ثانیاً اگرهم این قدر کاهش ادعایی کند است که حتی نمیتواند میانگین را در عرض 100 سال به زیر 12 سال بیاورد باز در این صورت در بازه زمانی چند قرنی باید به سن منارک بالای 20 سال بطور غالب در گذشته برسیم که هیچ سندی در تأییدش موجود نیست!!. آنچه در عمل اتفاق افتاده یک کاهش مقطعی دو الی سه ساله طی یک الی دو قرن است و بعضاً این کاهش طی 50 سال اتفاق افتاده اما سندی نیست روند کاهشی بهمان صورت استمرار داشته باشد و در برخی کشورها همچون ایتالیا روند کاهشی میانگین در بالای 12 سال متوقف شده است که به رفرنس های مربوطه اشاره خواهم کرد.
- 63 درصد از 1300 دانش آموز دختر ساکن مشهد میانگین سنی منارک 13 سال را دارا بودند:
تعداد 1300 دختر دانش آموز سالم 11-15 ساله شهر مشهد در مطالعه ای توصیفی مقطعی به روش خوشه ای دو مرحله ای از مدارس دولتی در سال 1386 بررسی شدند. ... 63 درصد افراد با میانگین سن منارک 13 سال تجربه منارک داشتند. بررسى رابطه اضافه وزن و چاقى با سن منارک و وضعیت تغذیه دختران 15-11 ساله شهر مشهد
- میانگین سن منارک 566 دختر 8 الی 15 ساله ساکن شهرستان اهواز 11.86 سالگی عنوان شده است:
مطالعه حاضر یک مطالعه مقطعی است که بر روی 566 دختر سن 15-8 ساله در سال 92-91 انجام شد. نمونه گیری بصورت خوشهای، بطور تصادفی از 4 ناحیه شهر اهواز، 16 مدرسه مقاطع ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان انتخاب شدند و دانش آموزان دارای شرایط مطالعه، وارد مطالعه شدند. روش گردآوری اطلاعات بر پایه مصاحبه و اندازهگیری قد، وزن و شاخص توده بدنی بود. زمان دقیق شروع اولین قاعدگی از آنها پرسیده شد و قد، وزن آنها اندازه گیری شد. پس از جمع آوری اطلاعات دادهها کد گذاری شده و با استفاده از نرم افزار spss نسخه19 و آمار توصیفی(جهت تعیین میانگین، انحراف معیار) و آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون) تجزیه و تحلیل شدند یافته ها: نمونههای مورد مطالعه شامل 566 دانش آموز سن 15-8 بودند که میانگین سن منارک در دختران شهر اهواز 07.1 ± 11.86 بود. بررسی ارتباط بین برخی شاخصهای آنتروپومتریک با سن منارک دختران شهر اهواز
نکته: این میانگین در تضاد با میانگین کلی 13 سالگی نیست چون اینجا صرفاً دختران 8 الی 15 ساله مد نظر بوده است و نه بالای 15 سال و چنانچه همان درصد کم منارک های بالای 15 سال هم لحاظ بشود میانگین به بالای 12 خواهد رسید.
- میانگین سن منارک 2302 دانش آموز 10 الی 16 ساله تهرانی که 1446 نفر آنها قاعدگی را تجربه کرده بودند 12.09 سالگی عنوان شده است:
پژوهش حاضر، مقطعی و از نوع توصیفیهمبستگی بود. جامعهٔ آماری را تمامی دانشآموزان 10 تا 16سالهٔ شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 تشکیل دادند. از بین آنها 2302 نفر بهعنوان نمونه از مناطق آموزشوپرورش بهصورت خوشهای تصادفی انتخاب شدند و 2152 دانشآموز به پرسشنامهها بهطور کامل پاسخ دادند. اطلاعات پژوهش حاضر توسط پرسشنامهٔ محققساخته شامل اطلاعات فردی، وضعیت اقتصادی-اجتماعی (تحصیلات والدین، میزان درآمد، سطح اقتصادی-اجتماعی خانواده)، سوابق ورزشی، وضعیت منارک و سن رخدادن آن، بهمنظور بررسی ارتباط بین سن منارک با وضعیت اقتصادی-اجتماعی جمعآوری شد. تحلیل دادهها با استفاده از ضریب همبستگی اسپیرمن، تحلیل رگرسیون خطی ساده و تحلیل رگرسیون خطی چندگانه در سطح معناداری کمتر از 0.05 ازطریق نرمافزار SPSS نسخهٔ 23 انجام گرفت.
از بین 2152 دختر واجد شرایط 1446 نفر (67/2درصد) به منارک رسیده بودند. میانگین سن منارک 1/07±12/09 سال بود. براساس نتایج ضریب همبستگی، سطح تحصیلات مادر (0.041=p) و سطح تحصیلات پدر (0.043=p) رابطهٔ معناداری با سن منارک دختران داشتند. مدل رگرسیون چندگانه از بین متغیرهایی که با سن منارک ارتباط داشتند، تنها متغیر سطح تحصیلات پدر را بهعنوان مهمترین متغیر پیشبین معرفی کرد که دارای بیشترین همبستگی با سن منارک بود. براساس نتایج ضریب بتای استاندارد، بین هر دو متغیر سن منارک و سطح تحصیلات پدر ارتباط منفی و معنادار وجود داشت (0.025=p، 0.065-=Beta).
میانگین سن منارک در این پژوهش درمقایسه با مطالعات گذشته در دختران تهرانی کاهش داشته است. همچنین سطح تحصیلات والدین بهخصوص سطح تحصیلات پدر میتواند از نظر مهیاکردن شرایط مساعد زندگی در زمان وقوع منارک نقش مهمی ایفا کند. سن منارک و عوامل اقتصادی-اجتماعی مربوط به آن: مطالعهای در دختران دانشآموز 10 تا 16 ساله شهر تهران
نکته: مطالعه ای که از کاهش 0.13 سالی منارک در تهران طی سال های 2004 (82-83) و 2006 (84-85) حرف زده بود بوضوح نتیجه گیری کلی اش در تضاد با داده های این مطالعه است چراکه طی چهارده سال (98-99) انتظار میرفت سن منارک به زیر 10 سال حتی رسیده باشد لکن در عمل صرفاً حوالی 0.5 سال صرفاً کاهش مشاهده میشود!.
- طی مطالعه ای در شهرستان فسا استان فارس و حومه آن که در سال 2025 میلادی در ژورنال گزارشات علمی «Scientific Reports» منتشر شده (البته مقاله در سال 2024 توسط ژورنال دریافت شده بوده است) مشخص شد میانگین سن شروع قاعدگی 5311 زن 35 الی 75 ساله از 14.16 به 13.4 کاهش پیدا کرده است و همچنین از آنطرف میانگین سن یائسگی نیز کاهشی بوده است. در این مطالعه به داده هایی در سطح ملی هم برای ایران اشاره میکند که طی آنها میانگین سن منارک از 13.86 سال در سال 1980 به 13.65 در سال 1999 رسیده و یک متاآنالیز در سال 2014 میلادی مدعی شده میانگین سن منارک دختران ایرانی 12.81 سال بر اساس 44 مطالعه است:
This study aimed to examine trends in the ages of menarche and menopause, and related factors, among women in the Fasa Cohort Study. We analyzed cross-sectional data from the Fasa cohort, part of the Persian cohort study, which included 11,000 Iranian adults aged 35 to 75, with 5311 being women. These women were categorized into four age groups: 35–44, 45–54, 55–64, and 65–75 years. We explored changes in mean ages at menarche and menopause, along with associated factors, using SPSS 22 software and applying descriptive statistics, chi-square tests, t-tests, ANOVA, and multivariable linear regression. Results indicated a reduction in mean age at menarche from 14.16 to 13.40 years and a decline in mean age at menopause from 52.27 to 40.25 years across the same age groups, both statistically significant (p < 0.001). A significant relationship was found between age at menopause and factors such as education level, marital status, hypertension, and thyroid disease (p < 0.001). Women without a history of hypertension experienced menopause 0.84 years later than those with the condition, and those without thyroid disease had a delay of 0.75 years. Additionally, each year a woman delays having her first child corresponds to a 0.11-year increase in her age at menopause.
Menarche marks the final stage of puberty and the onset of a woman’s reproductive age1. The average age of menarche has decreased over the last century, though the extent of this decline and its causes are debated. In low- and middle-income countries, the decline is occurring more rapidly than in high-income countries, likely due to improved socio-economic conditions and better nutrition. A comparison of two generations of women in Tehran showed that daughters experienced menarche at a younger age than their mothers1. A national study spanning two health and disease plans over nine years examined trends in the age of menarche among individuals born over the last 50 years. The average age of first menstruation in 1980 was 13.86 ± 1.51 years, compared to 13.65 ± 1.47 years in 1999. In both periods, the age at menarche was significantly lower (p < 0.001) in urban areas than in rural areas. After nine years, the average age of first menstruation decreased significantly (p < 0.001) to 13.61 years in urban areas (from 13.76) and 13.72 years in rural areas (from 14.03)4. In 2014, a meta-analysis of 44 studies found that the average age at menarche for Iranian girls was 12.81 years.
This study involved 5311 females aged 35 to 75 who participated in the first phase of FACS (Fasa Cohort Study), a population-based cohort of over 11,000 individuals aged 35–70 was enrolled from Sheshdeh, a suburb of Fasa County in Fars Province, and its 24 satellite villages15. Participants were categorized into 10-year age groups (35–44, 45–54, 55–64, and 65–75). We examined changes in age at menarche and menopause, as well as factors affecting menopause, within these age groups to identify patterns over a broad age range. In this study, menarche refers to the first menstrual cycle, and women who have not menstruated for 12 months or longer are classified as postmenopausal. Normal menarche occurs between ages 11–15, late menarche after age 15, and early menarche before age 11. Premature menopause is defined as the onset before age 40, while early menopause occurs between ages 40 and 44. Normal menopause is defined as occurring after age 4510. (Fig. 1). Menopausal age and menarche were self-reported. Predictor variables included the number of live births, education level, BMI, smoking habits, and history of infertility, tubectomy, and diabetes. Trends in age at natural menopause and menarche and related factors in Iran: results from a population-based study
جهان
- طی مطالعه ای میانگین سن منارک در تایوان طی سال های 1943 الی 1989 از 14.85 به 12.2 رسیده و طی مطالعه دیگری میانگین سن منارک 98 دختر در منطقه تایپه تایوان طی سال های 2010 الی 2018 رقم 11.35 عنوان شده است و همچنین بواسطه بررسی سن بلوغ پسران از کاهش سن بلوغ آنها نیز سخن رانده شده که منطبق بر مطالعات دیگر است که آنها هم سن بلوغ مردان را کاهشی عنوان کردند طی قرون بیستم و بیست و یکم میلادی:
Background
Recent studies have demonstrated a global decline in the age at menarche. Our study aimed to determine the age at menarche of Taiwanese women born between 1943 and 1989.
Methods
Data were obtained from the Taiwan Biobank. To view the trends in age at menarche, we analyzed data from 74,799 women. The mean, standard deviation, and annual percentage change in age at menarche were calculated for birth-year cohorts.
Results
The mean age at menarche of Taiwanese women born in 1943 was 14.85 years. The age at menarche decreased to 12.20 years for those born in 1989. The mean age at menarche declined by 2.65 years across the 47-year study period; hence, the reduction rate was 0.56 years per decade. This study demonstrated a downward secular trend in the age at menarche of Taiwanese women born between 1943 and 1989. This trend occurred in three stages of decline: fast (1943–1953), slow (1953–1965), and moderate (1965–1989).
Conclusion
The age at menarche decreased by 2.65 years among Taiwanese women born in 1943 compared with those born in 1989. This decline occurred in three stages: fast (1943–1953), slow (1953–1965), and moderate (1965–1989). This significant downward secular trend in age at menarche reflects Taiwan's socioeconomic development. Trends in age at menarche from 1943 through 1989 in Taiwan: A retrospective population-based analysis
Background:
International studies have reported an early age of onset of puberty in girls and boys. However, the current situation of puberty onset in Taiwanese children is unknown. In this study, the timing of menarche and pubertal change in testicular volume (TV) in Taiwanese children was examined, and bone age (BA) was used as an internal somatic maturity scale and compared with the chronological age (CA) at pubertal timing.
Methods:
Clinical data from October 1, 2010, to March 31, 2018, were retrospectively collected from a general hospital in Taipei. The data of patients who were diagnosed with endocrine/genetic disorders were excluded. Clinical data included CA, timing of menarche, and X-ray images of TV and BA. BA was determined by a senior pediatrician and a senior pediatric radiologist. The reliability and validity of BA readings were tested. Collected data were analyzed statistically.
Results:
Overall, TV records of 241 boys and the menarche timing data of 98 girls were collected from 1823 children. CA for menarche was 11.35 ± 1.06 years (mean ± SD), and BA for menarche was 12.95 ± 0.80 years. CA and BA at TV = 15 mL in male puberty was 12.32 ± 1.22 and 13.46 ± 0.68 years, respectively. A stronger correlation was observed between TV and BA than between TV and CA during the pubertal period.
Conclusion:
The secular trend of earlier puberty timing continues. The decline rate of menarche timing was approximately 0.43 years per decade in the past 30 years. Among boys, an advance of more than 1 year in pubertal timing age was observed over the past 20 years. BA and TV showed high correlation during puberty. Recent pubertal timing trends in Northern Taiwanese children: Comparison with skeletal maturity
- طی مطالعه ای در آمریکا عنوان شد میانگین سن منارک 71 هزار زن متولد سال های 1950 الی 2005 از 12.5 به 11.9 سال کاهش پیدا کرده است و همچنین درصد دخترانی که در کمتر از 11 و یا حتی 9 سال بالغ میشوند به 15.5 درصد (برای قبل از 11 سال) و 1.4 درصد (برای قبل از 9 سال) افزایش پیدا کرده است [البته در گزارش گاردین ازین مطالعه به اعتبار نسبی پایین داده ها هم اشاره میشود]:
Girls in the United States had their first periods earlier over the last five decades and it took longer to experience regular cycles, a new study has found.
The study, published in JAMA Network Open, found the trend is especially pronounced among Black, Hispanic, Asian and mixed race participants, and among those who reported lower socioeconomic status.
“This is important because early menarche,” or a first period, “and irregular periods can signal physical and psychosocial problems later in life,” said Zifan Wang, a postdoctoral research fellow at Harvard University’s TH Chan School of Public Health and lead author of the study.
Beginning in 2019, researchers from Harvard and the National Institute of Environmental Health Sciences (NIEHS) surveyed more than 71,000 participants born between 1950 and 2005 about when they got their first period, when it became regular and for certain demographic information. Researchers then divided the group into five generational brackets.
They found that women born in the oldest bracket, between 1950-1969, got their period at 12.5 years old on average, compared to 11.9 years old for the youngest group, born between 2000-2005.
The study was conducted through an app as part of the Apple Women’s Health Study. This has allowed researchers to check back in with a group multiple times, or what researchers call a longitudinal study design.
Although the study was large, it relies on self-reported information – which is generally considered less reliable than sources such as medical or financial records. In some cases, it would have required participants to think back decades. Still, the study will likely provide direction for future research.
In addition to a younger average age of menarche, the study found the rate of people getting a first period early (younger than 11) or very early (younger than nine) roughly doubled between the oldest and youngest generations. For the oldest group, 8.6% got a period before 11 years old, compared to 15.5% of people in the youngest generation. Similarly, 0.6% of people in the oldest generation got a period before age nine, compared to 1.4% in the youngest generation. US girls got their first periods increasingly earlier over the last 50 years, new study finds
- یک مطالعه که سن منارک را در 48104 پرستار ساکن ژاپن و متولد دهه های 1930 الی 1985 بررسی کرده است اگرچه کاهش کلی را از زنان متولد دهه 1930 میلادی با میانگین سنی منارک 13.8 به میانگین منارک 12.2 برای زنان پرستار متولد دهه 1985 میلادی تأیید میکند اما میانگین سن منارک در میان متولدین دهه 1970 هم 12.2 عنوان شده است که نشان عدم تغییر محسوس داشتن میانگین سنی منارک طی این دو دهه هست [در دهه 1960 هم 12.3 بوده که نشان از بشدت کند شدن روند کاهشی نسبت به دهه های قبل است]:
Methods
A cross-sectional study was designed using data from the baseline survey of the Japan Nurses’ Health Study. The data from 48,104 female nurses were analyzed. To view trends in age at menarche, the distribution of age at menarche was calculated for each birth year cohort. The distribution of time to onset of regular menstrual cycles was calculated for each birth year cohort. To estimate whether high-risk group of the estrogenic dependent disorders increase with succeeding generations, we defined the women who experienced menarche at ten years old or younger and started a regular cycle within one year as early age onset of ovulatory cycles.
Results
Average ages at menarche were as follows: 13.8 years for those born in the 1930s (n = 113), 13.3 years for the 1940s (n = 4,751), 12.8 years for the 1950s (n = 15,844), 12.3 years for the 1960s (n = 20,547), 12.2 years for the 1970s (n = 6,568), and 12.2 years for the 1980s (n = 281). The proportion of women who experienced the onset of regular menstrual cycles 1 year after menarche was 29.3% for those born in the 1930s, but decreased to 11.9% for the 1980s. On the other hand, the proportion of women who did not have regular menstrual cycles was 10.4% for those born in the 1930s, but rose to 19.8% in 1980s. The proportion of women who experienced menarche at 10 years old and started regular menstrual cycles within one year increased over time: the percentage was 0.0%, 0.4%, 0.6%, 1.1%, 1.3%, and 2.1% for the women born in 1930s, 1940s, 1950s, 1960s, 1970s, and 1980s, respectively.
Conclusions
The age at menarche of Japanese women born between 1930 and 1985 decreased, but the onset of regular menstrual cycling is delayed; so that the distribution of the start time of ovulatory cycles may have spread for younger generations. Those suggest that the high-risk group of estrogenic dependent diseases among Japanese women may increase in the near future. Secular trends in age at menarche and time to establish regular menstrual cycling in Japanese women born between 1930 and 1985
- طی مطالعه دیگری در ژاپن که در رابطه با سن منارک بر روی 62 هزار و 5 زن ژاپنی متولد سال های 1890 الی 1991 با استفاده از نظر سنجی طی 25 سال انجام شده عنوان میشود کاهش میانگین سنی منارک از 1959 به بعد میانگین سنی منارک تغییر در خور توجهی نداشته است [دلیل اختلاف با مطالعه اول این است که روش این مقاله joinpoints بوده و نه دهه ای و چون در بلند مدت مثلاً رقم 0.1 سال دهه 1960 نسبت به 1970 در مقاله قبلی ناچیز میتواند تلقی شود لحاظش نکرده است و بطور کل هردو مقاله بر هم منطبق هستند]. این مقاله میگوید میانگین سن منارک از سال 1932 که 15.23 بوده تا سال 1946 که 13.48 بوده 0.8 درصد کاهش و از 1946 الی 1959 صرفاً 0.4 درصد کاهش داشته و به 12.71 میرسد و از آن به بعد ثابت می ماند:
Methods: We conducted a retrospective analysis of 62,005 Japanese women born between 1890 and 1991 using a survey conducted over 25 years. Trends in reproductive factors were analyzed using linear and joinpoint regression models, and their associations with major historical events involving Japan were evaluated.
Results: We found that the age at menarche showed a significant downward trend (P < 0.001) over the century. Three joinpoints were identified, in 1932 (15.23 years old), 1946 (13.48 years old), and 1959 (12.71 years old), which indicated that average age at menarche decreased by approximately 0.8% per year between 1932 and 1946, and then by 0.4% per year between 1946 and 1959, both of which were statistically significant. However, after 1959, age of menarche remained stable. Analyses of other reproductive factors found significant changes, including a decrease in parity and the number of babies breastfed, and an increase in age at first birth.
Conclusion: Age at menarche showed a long-term downward trend in Japan, with significant change points in annual percent change. Other factors showed secular changes in trends as well. These change points were observed at the same time as historical events, namely wars and economic development, suggesting that socioeconomic and environmental changes at the population level affect reproductive factors in females. A Century of Change: Unraveling the Impact of Socioeconomic/Historical Milestones on Age at Menarche and Other Female Reproductive Factors in Japan
- در مقاله ای دو مطالعه بر روی میانگین سن منارک دختران ساکن ایتالیا مقایسه شده و مشخص شده از 1980 الی 2000 میانگین سن منارک در این کشور ثابت بوده است. مطالعه اول مربوط میشود به بررسی سن منارک برای 3783 دانش آموز دختر دبیرستانی متولد 1980 الی 1990 که در سال 2000 انجام پذیرفته بوده است و رقم 12.4 برای میانگین سن منارک آنان عنوان میشود و مطالعه دوم هم در سال 2016 منتشر شده و مربوط میشود به بررسی میانگین سن منارک 413 زن 18 الی 26 سال متولد سال های 1990 الی 2000 میلادی که برای آنها نیز رقم 12.4 عنوان میشود:
Objective: The main aim of this study was to verify whether the secular trend stopped in Italy by comparing the results of a 1990–2000 birth cohort versus a 1980–1990 birth cohort of Italian young women. The results were used to speculate about age at menarche as adaptive response to non-genetic factors.
Methods: In 2016, a study was set on 413, 18-to-26 year-old women (1990–2000 birth cohort) attending two Italian Universities by web-based, self-reported questionnaires. Previously in 2000, a research including 3,783 high school female students (1980–1990 birth cohort) was led. The age at menarche distribution was performed by Kaplan-Meier analysis. The comparison between the findings of the two birth cohorts was performed by Wilcoxon sum-rank test. Mixed models analysis was applied to evaluate the effect of cohort and socio-economic status on age at menarche.
Results: 1990–2000 cohort's age at menarche median was 12.44y (95%CI 12.37; 12.59y). There was no significant difference with age at menarche of the previous cohort (p = 0.56). Consistently, the advance of age at menarche in comparison to the mothers' one was not significantly different between the two cohorts (-0.27y±0.10y vs -0.25y±0.03y, p = 0.33). The socio-economic level was not significantly associated with menarcheal age. Conclusions: The findings of this study confirm that, like in other developed countries, the advance of age at menarche has stopped in Italy, consistently with the stop of the improvement of socio-economic conditions. Further studies are needed to explore the differential effect of each non-genetic factor to outline future scenarios of human sexual maturation. The levelling-off of the secular trend of age at menarche among Italian girls
جمع بندی
1. کاهش سن بلوغ طی قرون بیست و بیست و یک میلادی مختص دختران نبوده و پسران را هم در بر میگیرد که شاخص های مختلف مربوط به بلوغ آنرا تأیید میکنند و در کنار مورد تایوان که بدان اشاره کردم این ارجاعات نیز در همین راستا می باشند:
- Secular Trends in Pubertal Growth Acceleration in Swedish Boys Born From 1947 to 1996
- Large-scale German study discovers earlier puberty onset in both girls and boys with diabetes
ارجاع آخری یک مطالعه نسبتاً بزرگ در چند کشور اروپایی هست [آلمان، سوئیس، اتریش و لوکزامبورگ] و کاهش آغاز سن بلوغ را از سال 2000 الی 2021 در میان نوجوانان مبتلا به دیابت نوع 1 بررسی کرده و عنوان کرده سن بلوغ دختران از 11.46 سال به 11.06 سال رسیده و برای پسران هم از 12.41 به 12.19 سال رسیده است. کاهش 0.4 آنهم طی دو دهه افت شدید روند کاهشی را نشان میدهد.
2. میانگین سن به بلوغ رسیدن مردان با زنان نیز اختلاف خیلی زیادی ندارد [نهایتاً در منطقه ای میتواند یکسال و اندی باشد].
3. بر این اساس در گذشته [مثلاً قرن نوزدهم میلادی و قبل تر] میانگین سن بلوغ دختران بالای 15 حتی در نظر گرفته میشود.
4. شدت این روند کاهشی طی چند دهه اخیر یا بشدت کند شده و یا صفر شده است.
در اینجا بخوبی میتوانید پی به ابطال استدلال عده ای فاقد تفکر منطقی مبنی بر آنکه سن تکلیف نه سالگی بر این اساس موجه میشود پی ببرید:
اولاً بالغ شدن در سنین 9 و 10 و حتی 11 بشدت اندک بوده و حتی سر جمع 20 درصد موارد را هم در بر نمیگیرند.
ثانیاً چرا این استدلال برای سن بلوغ پسران مطرح نیست در حالیکه آنهم کاهشی هست و تفاوتی در این مقوله با سن تکلیف دختران ندارد؟. به چه دلیل باید اختلاف 6 ساله مابین این دو باشد (اختلاف 15 و 9)؟.
ثالثاً روند کاهشی افت قابل توجهی پیدا کرده و در برخی جمعیت ها نیز ثابت شده است (دست کم تغییرات در خور توجهی ندارد)، حال بر چه اساس ازین روند کاهشی برای توجیه اشتباهات خود که به اسم دین بر مردم تحمیل کرده و میکنند استفاده میکنند؟!.
رابعاً چرا تا چندین قرن قبل از روند کاهشی که سن بلوغ دختران و مردان بالای 15 سال بعضاً بوده است تکلیف کذب 9 سالگی وجود داشته است؟ اینکه نمیشود 14 قرن بشر معطل کاهش سن بلوغ باشد و حکم کذایی 9 سالگی بدان تحمیل بشود!.
قاعده لاضرر!
یکی از توجیهاتی که برخی از مدافعین فقه سنت گرایانه برای رد امکان عقد ازدواج و برقراری رابطه جنسی با نوزاد در این مکتب فقهی می آورند اشاره به روایت «لاضرر و لاضِرار فی الإسلام» است. این روایت که مبنای قاعده «لا ضرر» محسوب شده و در کنار قاعده «لا حرج» دو یا یک قاعده با دو نوع ظاهر متفاوت (چون ضرر مد نظر در قاعده لاضرر را میتوان به عسر و حرج نیز برگرداند) مهم در زمینه صدور فتوا با در نظر گرفتن ایجاد رنج برای مکلف بواسطه انجام احکام فقهی محسوب میشوند و نقش مشهودی را در فقه اسلام دارند.
اگر این دو قاعده را مستقل بدانیم آنگاه باید گفت بر خلاف قاعده لاحرج که مبتنی بر آیه قرآن است «ما یرید الله لیجعل علیکم من حرج» و هیچ شکی در وجود آن نمیتوان کرد لاضرر برگرفته از روایاتی هست که در اخبار واحد و یا متواتر بودن آنها اختلاف می باشد و اعتبار قاعده لاحرج را ندارد. علی ایحال ما بدون پرداختن به کیفیت مبنایی این قاعده روی به بررسی نفوذ آن در فقه سنت گرایانه آورده و خواهیم فهمید آیا کمکی به پاک کردن لکه ننگ اجازه برقراری رابطه جنسی غیر دخول با نوزاد در این فقه میکند یا خیر.
معنی ضرر
در رابطه با تعیین چارچوب کلی مصادیق ضرر برای این قاعده اختلاف هست و در یک حالت مبنایی تر برای تبیین معنی ضرر برخی اشاره اجمالی به در مقابل منفعت بودن آن کردند و برخی هم آنرا منحصر در جان و مال و آبرو دانسته فلذا ضرر روانی را که برای ازدواج و رابطه جنسی با نوزاد و یا خردسال مطرح هست وارد ندانسته اند و برخی هم آنرا مرتبط با تمام جنبه های زیست یک انسان که بصورت عرفی هم قابل تعیین است بیان کرده اند:
وعلى کل حال الظاهر من لفظ الضرر عرفا هو النقص فی ماله، أو عرضه، أو نفسه، أو فی شئ من شؤونه بعد وجوده أو بعد وجود المقتضى القریب له بحیث یراه العرف موجودا.
قواعد الفقهیة، سید حسن موسوی بجنوردی، جلد 1، صفحه 214
أما لفظ : «الضرر»، فلا شبهة فی انه یصدق على مطلق النقص فی المال والعرض والبدن.
منتقی الأصول، سید عبدالصاحب حکیم، جلد 5، صفحه 394
دامنه نفوذ قاعده لاضرر در احکام فقهی
در وهله اول باید بدانید این قاعده صرفاً برای رفع وجوب یا حرمت (حرام بودن) حکم فقهی بکار گرفته میشود یعنی مثلاً واجب بودن خواندن نماز بطور ایستاده اگر فرد نتواند و برایش ضرر داشته باشد ساقط میشود و در اینجا حرام نمیشود ایستاده نماز خواندن و یا خوردن گوشت حرام در صورتی که فرد مضطر باشد و جانش وابسته به آن خوردن بوده باشد مباح میشود لکن کسی نمیگوید واجب است بخورد مگر از باب خودکشی فی المثل کسی وارد شود که بحث جدایی بوده و ازین قاعده استنباط نمیشود!. بعبارتی قاعده لاضرر صرفاً میگوید چون ضرر قابل توجهی فلان امر واجب دینی دارد این وجوب ساقط شده و مباح میشود و یا برای حرام بودن نیز همین طور. در این خصوص حجت الاسلام سید کاظم مصطفوی در کتاب مائة قاعدة فقهیة با اشاره به نظر آیت الله خویی میگویند:
الاختصاص بالحکم الإلزامی: إنّ الحدیث یختص بنفی الحکم الإلزامی (فی التکلیف) و بنفی اللزوم (فی الوضع) و ذلک، لأنّ فی الترخیص (الاستحباب و الکراهة) و فی الجواز (خیار الفسخ) مساهلة و حرّیة من الأوّل فلا مضایقة فیهما حتى ترتفع امتنانا کما قال سیّدنا الأستاذ: و بالجملة نفی الضرر فی الحدیث الشریف. لیس إلّا کنفی الحرج المستفاد من أدلّة نفی الحرج فکما أنّ المنفی بها هو الحکم الإلزامی الموجب لوقوع المکلّف فی الحرج دون الترخیصى إذ الترخیص فی شیء حرجی لا یکون سببا لوقوع العبد فی الحرج فکذا فی المقام. و الأمر کما أفاده.
القواعد مائة قاعدة فقهیة معنی ومدرکا وموردا، سید کاظم مصطفوی، صفحه 247
تخصیص به «حکم الزام آور»: حدیث مربوط به نفی حکم الزام آور (در باب تکلیف) و نفی لزوم (در باب وضع) است؛ و این به این سبب است که در «ترخیص» (استحباب و کراهت) و در «جواز» (مثل اختیار فسخ) تساهل و آزادی از سوی شارع وجود دارد، بنابراین در آنها هیچ گونه مضایقهای نیست تا [چیزی] ــ که در متن عربی «امتناناً» آمده و بنظر نامشخص میرسد ــ برطرف شود. همانطور که سید ما استاد گفته اند: بهطور کلی، «نفی ضرر» در حدیث شریف چیزی جز نفی حرج مستفاد از ادلهٔ نفی حرج نیست. زیرا آنچه بواسطهٔ این نفی، منفی میشود، حکم الزام آوری است که موجب قرار گرفتن مکلف در حرج میگردد، نه حکم ترخیصی؛ چون ترخیص در امری که حرج آور است سبب نمیشود بنده بناچار در حرج بیفتد. در همین مقام هم وضعیت چنین است؛ و مطلب همانی است که بیان شده است.
این در حالیست که در عقد ازدواج دائم طفل صغیر اصلاً وجوبی مد نظر نیست و پدر یا جد پدری دختر یا پسر نوزاد تصمیم میگیرد وی را به عقد دائم انسان بالغ یا نابالغ دیگری در بیاورد یا خیر. آیت الله خویی در اینباره میگویند:
أ نّه بناءً على ما ذکرناه ـ من أنّ قوله (صلّى الله علیه وآله) «لا ضرر» ناظر إلى نفی تشریع الحکم الضرری ـ یختص النفی بجعل حکم إلزامی من الوجوب والحرمة، فانّه هو الذی یکون العبد ملزماً فی امتثاله، فعلى تقدیر کونه ضرریاً کان وقوع العبد فی الضرر مستنداً إلى الشارع بجعله الحکم الضرری. وأمّا الترخیص فی شیء یکون موجباً للضرر على نفس المکلف أو على غیره، فلا یکون مشمولاً لدلیل نفی الضرر، لأنّ الترخیص فی شیء لا یلزم المکلف فی ارتکابه حتّى یکون الترخیص ضرریاً، بل العبد باختیاره وإرادته یرتکبه، فیکون الضرر مستنداً إلیه لا إلى الترخیص المجعول من قبل الشارع.
وبالجملة: نفی الضرر فی الحدیث الشریف ـ على ما ذکرناه من المعنى ـ لیس إلاّ کنفی الحرج المستفاد من أدلة نفی الحرج، فکما أنّ المنفی بها هو الحکم الالزامی الموجب لوقوع المکلف فی الحرج دون الترخیصی، إذ الترخیص فی شیء حرجی لا یکون سبباً لوقوع العبد فی الحرج، فکذا فی المقام بلا فرق بینهما، فلا یستفاد من قوله (صلّى الله علیه وآله) «لا ضرر» حرمة الاضرار بالغیر ولا حرمة الاضرار بالنفس، وإن کان الأوّل ثابتاً بالأدلة الخاصّة، بل یمکن استفادته من الفقرة الثانیة فی نفس هذا الحدیث، وهی قوله (صلّى الله علیه وآله) «لا ضرار» بتقریب أنّ المراد من النفی فی هذه الفقرة هو النهی، کما فی قوله تعالى (فَلاَ رَفَثَ وَلاَ فُسُوقَ وَلاَ جِدَالَ).
مصباح الأصول، جلد اول، صفحات 618 و 619
بنابر آنچه گفتیم — که مراد از قول پیامبر (صلّى الله علیه وآله) «لا ضرر» ناظر به نفی تشریع حکم ضرری است — این نفی اختصاص دارد به جعل حکمِ الزام آور از انواع «وجوب» و «حرمت»، زیرا اینگونه احکاماند که بنده را در اطاعت و انجامِ آنها ملزم میکنند؛ پس اگر آن حکم زیان آور باشد، وقوع ضرر بنده متکی به شارع است چرا که شارع آن حکم ضرری را جعل کرده است. اما اگر «ترخیص» در امری موجب ضرر برای خود مکلف یا برای دیگری باشد، آن ترخیص شامل دلالت نفی ضرر نمیشود؛ زیرا ترخیص امری، مکلف را بدان امر ملزم نمیسازد تا ترخیص را زیان آور بدانیم؛ بلکه بنده آن فعل را به انتخاب و ارادهٔ خود انجام میدهد، پس در این صورت ضرر متکی به خود عمل مکلف است نه به ترخیصی که شارع از پیش جعل کرده است.
و خلاصه اینکه: نفی ضرر در حدیث شریف ــ به معنای مذکور ــ چیزی جز نفی «الحرج» که از ادلهٔ نفی حرج استفاده میشود، نیست؛ چنانکه آنچه بهواسطهٔ آن منفی میشود حکمِ الزام آوری است که موجب افتادنِ مکلف در حرج است، نه حکم ترخیصی؛ زیرا ترخیص در چیزی که حرج آور باشد سبب افتادنِ بنده در حرج نمیشود. بنابراین در این موضوع بین آن دو فرقی نیست. از عبارتِ پیامبر(صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ) «لا ضرر» نمیتوان حکم به حرمت «ضرر رساندن به دیگری» یا حرمتِ «ضرر رساندن به نفس» استنباط کرد (اگرچه ضرر رساندن به دیگری، یعنی موردِ اوّل، بهواسطهٔ ادلّهٔ خاصّ ثابت است). بلکه میتوان موضوعِ اوّل را از بند دوم همان حدیث بهره گرفت؛ آن بند عبارت است از همین قول پیامبر (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ) «لا ضرار»، با تقریب معناییِ اینکه مراد از نفی در این بند «نهی» است، چنانکه در آیه آمده است: «فَلا رَفَثَ وَلا فُسُوقَ وَلا جِدَالَ».
نکته مهم دیگر در اینجا این است که این قاعده برای تمام احکامی که ضرر قابل توجه حتی جانی هم میتوانند داشته باشند کارگر نیست و بعنوان مثال قصاص و... ازین قاعده مستثنی میشوند و این قاعده تخصیص غالب و یا حداکثری نمیتواند داشته باشد:
بقیت أمور ینبغی التنبیه علیها:
1- کثرة التخصیص قد یقال: إنّ التخصیص فی مدلول القاعدة یکون أکثر ممّا بقی تحته. و یکون (تخصیص الأکثر) مستهجنا أولا، و موجبا للوهن فی إطلاق الحدیث ثانیا. و التحقیق: أنّ معظم الموارد یکون خارجا عن مدلول القاعدة تخصّصا، و لا یکون خارجا بالتخصیص إلّا موارد قلیلة. کما قال سیّدنا الأستاذ: و أمّا الأحکام المجعولة فی الدیات و الحدود و القصاص و الحجّ و الجهاد فهی خارجة عن قاعدة لا ضرر بالتخصّص لا بالتخصیص، لأنّها من أوّل الأمر جعلت ضرریّة لمصالح فیها . و أمّا التخصیص فی بعض الموارد کشراء ماء الوضوء و لو بأضعاف قیمته فقلیل جدا، فتبیّن أنّه لا یکون هناک تخصیص الأکثر.
القواعد مائة قاعدة فقهیة معنی ومدرکا وموردا، سید کاظم مصطفوی، صفحه 246
باقی اموری که باید به آنها تذکر داده شود:
1- کثرت تخصیص: ممکن است گفته شود که تخصیص در مدلول قاعده بیشتر از آنچه زیر آن باقی مانده است باشد. و تخصیصِ بیشتر اولاً مستهجن است و ثانیاً موجب سستی در اطلاق حدیث می شود.
و تحقیق این است که اکثر موارد به صورت تخصیص از مدلول قاعده خارج می شوند و تنها موارد اندکی هستند که خارج از آن به واسطه تخصیص باشند. همانطور که سید ما استاد گفته اند: و اما احکامی که در دیات و حدود و قصاص و حج و جهاد قرار داده شده اند از قاعده لا ضرر خارجند نه به واسطه تخصیص و نه به واسطه تضعیف، زیرا آنها از ابتدا به خاطر مصالحی ضررآور جعل شده اند.
و اما تخصیص در برخی موارد مثل خریدن آب وضو حتی به چند برابر ارزش آن بسیار نادر است، بنابراین روشن می شود که تخصیص اکثریت رخ نمی دهد.
بنابراین علاوه بر آنکه نشان داده شد این قاعده برای رفع وجوب و حرمت صرفاً عمل میکند و دخلی به ازدواج ندارد که اذنش برای طفل نابالغ یا صغیر بر عهده پدر و یا جد پدری هست و حتی اگر ضرر قابل توجهی هم نزد یک فقیه سنت گرا داشته باشد براحتی میتواند بگوید بر اساس تشخیص پدر، مصلحت طفل در ازدواج است و این ضرر اصلاً نافی مباح بودن این حکم نمیتواند باشد.
ضرر قابل توجه!
باید در نظر داشت که این قاعده صرفاً برای هنگامیست که در وهله اول ضرر قابل توجه باشد (در وهله بعدی بررسی میکنیم که اصلاً این قاعده برای فلان حکم دارای ضرر قابل توجه کارگر هست یا نه) نه آنکه صرف ضرر باعث نفی وجوب یا حرمت بشود و در این راستا چند شاهد میتوان از فقه سنت گرایانه آورد:
الف) عدم تمکین از شوهر برای رابطه جنسی
علامه حلی در اینباره میگوید:
المطلب الرابع فی مسقطات النفقة:
و هی أربعة:
الأوّل: النشوز،
فإذا نشزت الزوجة، سقطت نفقتها و کسوتها و مسکنها إلى أن تعود إلى التمکین.
و یندرج تحت النشوز المنع من الوطء و الاستمتاع فی قبل أو دبر، فی أیّ وقت کان، و فی أی مکان کان إذا لم یکن هناک عذر عقلیّ کالمرض، أو شرعیّ کالحیض. و الخروج بغیر إذنه فی غیر الواجب، و الامتناع من الزفاف لغیر عذر.
قواعد الأحکام فی معرفة الحلال و الحرام، علامه حلی، جلد 3، صفحه 108
مطلب چهارم در مسقطات نفقه:
و آنها چهار مورد هستند:
اول: نشوز،
پس اگر زوجه نشوز ورزد، نفقه او و کسوت او و مسکن او ساقط میشود تا آنگاه که به تمکین بازگردد.
و زیر عنوان نشوز داخل میشود منع از وطی و استمتاع در قبل یا دبر، در هر وقت که باشد و در هر مکان که باشد، اگر عذر عقلی مانند مرض یا عذر شرعی مانند حیض نباشد. و خروج بدون اذن او در غیر واجب، و امتناع از زفاف بدون عذر.
چنانچه مشاهده میکنید ضرر بخودی خود مطرح نیست و در قالب مرض و بیماری در اینجا ضرر مانع از وجوب تمکین زن از شوهرش شده است.
ب) مصرف دخانیات!
بر هیچکس پوشیده نیست که دخانیاتی همچون سیگار و قلیان و پیپ و... دارای مضرات متعدد جسمی برای انسان هستند لکن از دیرباز نه تنها فقهای سنت گرا آنها را حرام نکرده بلکه برخی ازیشان خود نیز مبادرت به استعمال دخانیات داشتند. در اینجا هم بوضوح مشاهده میشود که هرنوع فعل مضری حتی در حد اعتیاد به سیگار و قلیان مد نظر این قاعده اصلاً نیست حرمتی برای استعمال دخانیات مطرح شود. البته از طریقی دیگر نیز میتوان به مسئله دخانیات نگاه کرد و آن اینکه چون استعمالشان نه واجب است و نه حرام فلذا اصلاً هیچ ربطی به این قاعده ندارند و البته در این صورت هم در راستای مرتبط نبودن عقد ازدواج به این قاعده میتوان ازین مصداق بهره برد.
عقد ازدواج با طفل صغیر در جمهوری اسلامی ایران!
اهمیت بررسی حقوقی کودک همسری در قوانین جمهوری اسلامی ایران در اینجاست که نشان میدهد فقهای سنت گرایی همچون رهبر این نظام و شش فقیه ادوار شورای نگهبان و مراجع تقلید معروف و بطور کل دیگر فقهای دارای نفوذ و تأثیر گذاری قابل توجه بر روند اصلاح یا تصویب قوانین در کشور مخالفت در خور توجه علنی داشتند منجر به عدم تصویب قانونی در این خصوص بشود (یا اصلاح پس از تصویب یا...) و یا نه و مؤیدی هست بر اثبات عدم مرتبط بودن قاعده لاضرار در فقه سنت گرایانه با ازدواج نوزاد و یا کودک و بهره مندی جنسی از او بواسطه عدم وارد دانستنش توسط خیل کثیری از فقهای سنت گرای معاصر!.
از لحاظ قانونی به دو صورت میتوان کودک همسری را بررسی کرد، نخست بصورت نظری و دوم بصورت مصداقی.
الف) نظری
عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به سن 13 سال تمام شمسی و پسر قبل از رسیدن به سن 15 سال تمام شمسی منوط است به اذن ولیّ به شرط رعایت مصلحت با تشخیص دادگاه صالح.
قانون مدنی + متن و اصلاحات، 16 مهر 1402، ماده 1041، خبرگزاری میزان (وابسته به مرکز رسانه قوه قضائیه)، کد خبر: 4738210
البته تشخیص دادگاه هم قبلاً در متن این ماده قانون مدنی وجود نداشته و سیر تطورش بدین صورت بوده است:
مصوب 1314:
ماده 1041 - نکاح اناث قبل از رسیدن به سن 15 سال تمام و نکاح ذکور قبل از رسیدن به سن 18 سال تمام ممنوع است. معذلک در مواردی کهمصالحی اقتضاء کند با پیشنهاد مدعی العموم و تصویب محکمه ممکن است استثناء معافیت از شرط سن اعطاء شود ولی در هر حال این معافیت نمیتواند به اناثی داده شود که کمتر از 13 سال تمام و به ذکوری شامل گردد که کمتر از 15 سال تمام دارند.
چنانچه مشاهده میکنید اینجا کلا ممنوع بوده در زمان پهلوی لکن بعدها در قانون اصلاح موادی از قانون مدنی مصوب 1361/10/08 میگویند:
ماده 1041 – نکاح قبل از بلوغ ممنوع است. تبصره – عقد نکاح قبل از بلوغ با اجازه ولی و به شرط رعایت مصلحت مولی علیه صحیح میباشد.
اینجا اجازه اش را داده اند لکن مصلحت دادگاه مطرح نشده، یک عنوان مصلحت کلی را آوردند که مشخصا باز بر گردن ولی طفل هست (در وهله اول پدر یا جد پدری) و ربطی به دادگاه ندارد. در اصلاحیه مصوب 1379 تشخیص دادگاه صالح را طرح میکنند که متن ماده اصلاح شده را در ابتدای این بخش قرار دادم.
در عمل هم تشخیص دادگاه کار خاصی نمیکند بگوییم جلوی ازدواج ها را بطرز مشهودی توانسته بگیرد و هیچ سندی در این خصوص در دست نیست و بالعکس، انتشار آمار کودک همسری هم حتی چند سالی هست متوقف شده در کشور ما* که این مشخصاً جهالت مسئولین مربوطه را اثبات میکند [پاک کردن صورت مسئله بجای حل مشکل و اقرار به اشتباه فاحشی که فقهای سنت گرا مرتکب شده و میشوند].
ب) مصداقی
بنابر اعلام سازمان ثبت احوال در اردیبهشت 1401، در سال 1400 دستکم 69 هزار و 103 نوزاد از مادران گروه سنی 10 تا 19 ساله متولد شدند و هزار و 474 نوزاد از مادرانی در بازه سنی 10 تا 14 سال متولد شدهاند و همچنین آمار ازدواج دختران زیر 15 سال نیز به بیش از 25 هزار مورد میرسد (دیده بان ایران: ثبت احوال: در سال گذشته هزار و 474 نوزاد از مادران 10 تا 14 ساله متولد شدهاند - روزنامه اعتماد: بررسیها نشان میدهد که از زمستان سال 1400 تا پایان پاییز 1401 دستکم 27 هزار و 500 دختر در سنین زیر 15 سال ازدواج کردهاند). من نمیدانم کدام پدر عاقلیست که میگذارد دختر ده یازده ساله اش رابطه جنسی داشته و وضع حمل کند و ازین رابطه جنسی آن دختر چه سودی میبرد لکن اینرا میدانم بخش قابل توجهی از بار گناه تجاوز به عنفی که به اسم عقد ازدواج شرعی به این دختران بیگناه تحت ظلم و ستم شد و احتمالاً هنوز هم میشود بر گردن فقهای سنت گرای حکومت جمهوری اسلامی است.
نتیجه گیری
با عنایت به فتوای فقهای سنت گرا مبنی بر منحصر بودن اذن ازدواج طفل صغیر در رضایت پدر یا جد پدری و یا نهایتاً ولی بدون آنکه رضایت آن دختر یا پسر مطرح باشد [اساساً اگر نوزاد هم باشد که رضایتی فی النفسه وجود نخواهد داشت] و اینکه این حکم نه واجب است و نه حرام و نیز کودک همسری غالباً دارای مضرات روانی هست که بعضاً مد نظر این فقها اصلاً بطور پیش فرض نبوده و با حرام دانستن وطی و مجاز دانستن تفخیذ برای نوزاد یا... صرفاً سعی کردند وارد آمدن ضرر جسمانی قابل توجه در قالب حکم فقهی مباح عقد شرعی همچون یکی شدن مجرای ادرار و مدفوع در نوزاد دختر یا... را از میان ببرند. مسلماً در اینجا برخی جعلیات تاریخی همچون سن ازدواج بانو عایشه یا سن ازدواج بانو فاطمه زهرا (س) در خردسالی و 9 سالگی یا... هم در پدید این آراء اشتباه فقهی دخیل بوده اند.
بعنوان نمونه متن فتوای دو تن از فقهای سنت گرا را در اینجا قرار میدهم:
پدر و جد پدری می توانند برای فرزند نابالغ یا دیوانه خود که به حال دیوانگی بالغ شده است ازدواج کنند و بعد از آن که طفل بالغ شد یا دیوانه عاقل گردید، اگر ازدواجی که برای او کرده اند مفسده ای نداشته، نمی تواند آن را به هم بزند و اگر مفسده ای داشته، می تواند آن را به هم بزند.
توضیح المسائل آیت الله خمینی، احکام نکاح، شرایط عقد، مسئله 2375
پدر و جد پدری میتوانند، برای فرزند پسر، یا دختر نابالغ، یا دیوانه خود که با حال دیوانگی بالغ شده است را به ازدواج دیگری درآورند، و بعد از آنکه طفل بالغ شد، یا دیوانه عاقل گردید، اگر ازدواجی که برای او کردهاند مفسدهای داشته، میتواند آن را امضا، یا رد نماید، و اگر مفسدهای نداشته، چنانچه پسر یا دختر نابالغ عقد ازدواج خود را به هم بزنند ـ بنا بر احتیاط واجب ـ یا باید طلاق دهند، یا عقد را دوباره بخوانند.
توضیح المسائل آیت الله سیستانی، احکام نکاح، احکام عقد، مسئله 2394
نکته خیلی مهمی که در فتاوای فوق به چشم میخورد این است که فقیه سنت گرا نمیگوید «اگر مفسده داشت عقد باطل است» بلکه میگوید «اگر مفسده داشت میتواند عقد را بهم بزند» یعنی حتی مفسده داشتن هم باعث نمیشود عقد صحیح نباشد و نوزاد کماکان میتواند به عقد مرد یا زنی بر اساس تشخیص پدر خود در بیاید و از وی بهره برداری جنسی شود. منحصر دانستن ازدواج طفل صغیر بواسطه اذن پدر تا جایی در فقه سنت گرایانه مورد اجماع هست که ویکی فقه از اتفاق جمیع فقها بر آن سخن گفته است (صغیر به کسی گفته میشود که به سن بلوغ شرعی نرسیده باشد بنابر اتفاق فقها، پدر و جدّ پدری بر تزویج صغیر ولایت دارند. در اینکه آیا صغیر بعد از بلوغ میتواند عقد را برهم زند یا نه اختلافنظر وجود دارد.) اگرچه منظور ویکی فقه کل فقها بوده و این غلط هست و من باب مثال فقهای نو اندیش بعضاً این چنین اجازه ای را مجاز نشمردند لکن این جماعت غالباً فقیه را فقیه سنت گرا در نظر میگیرند و دست کم فقیه نو اندیش را دارای آرائی که بتوان آنرا رأی دین اسلام نامید نمیدانند [در موارد اختلافی] فلذا اینجا طبیعی هست ویکی فقه از اتفاق فقهای سنت گرا بدون قید مذکور یاد کند.
در رابطه با قاعده لاضرر هم ذکر این نکته بعنوان مؤید خالی از لطف نیست که آیت الله مکارم شیرازی بعنوان یکی از معدود فقهای سنت گرای عصر ما که مخالف بهره برداری جنسی از نوزاد هستند بهیچ روی به این قاعده تمسک نمیجویند و با اشاره به حسن و قبح عقلانی نسبت به فتوای فقهایی که جواز به این عمل قبیح دادند معترض میشوند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.