مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم
آخرین نظرات

میترائیسم و نقش مشهور به درفش کاویانی

دوشنبه, ۹ بهمن ۱۴۰۲، ۰۸:۴۶ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

 

میترائیسم یا آیین پرستش میترا/مِهر یکی از خدایان بزرگ عهد باستان تاریخ بشر در روم باستان حداقل تا قبل از سلطه کامل مسیحیت رواج داشته است. ریشه های باور به میترا را میتوان تا قرن پانزدهم قبل از میلاد مشاهده کرد (1)، نیز در ریگ ودا بعنوان کهن ترین مکتوب نظم تاریخ نام میترا به چشم میخورد و ستایش شده است (2). معابد یا پرستشگاه های میترا را «مهرابه/Mithraeum» می نامند که از دو جزء مهر + آبه تشکیل شده و برای وجه تسمیه «آبه» دو قول را بر شمردند نخست آنکه به معنی جای گود بوده و اشاره به مکان مهرابه در غارهای صخره ای یا زیر زمینی است، دوم آنکه سقف مهرابه ها عموماً به شکل گنبد بوده و گنبد را در فارسی آبه یا آوه نیز میگویند و ازین خاطر است که نام گرمابه یا گورابه را هم داریم. نیز ذکر شده «محراب» دوره اسلامی از «مهراب» آمده و مهراب مربوط به گنبد مهر است و سقف مهرابه ها عموماً مقعر بوده (3). در کشورهای اروپایی همچون انگلستان در شهر لندن (4) نیز مهرابه هایی باقی مانده از دوران امپراطوری روم باستان به چشم میخورد.

یکی از مواردی که در رابطه با مهرابه ها قابل توجه میباشد این است که برخی کلیساها در مکانی بنا شدند که پیشتر مهرابه بودند و از آن جمله است کلیسای سنت استپانوس در آذربایجان شرقی (5) و سنت کلمنته در شهر رم ایتالیا (6). امید شریفی دانا چند سال پیش از مهرابه کلیسای سنت کلمنته بازدید کرده و طی بازدید خود اشاره به کاشی های منقش به نقشی میکند که در حال حاضر با عنوان «درفش کاویانی» شناخته میشود:

فرید وحیدی در دویچه وله آلمان در رابطه با مهرابه این کلیسا میگوید:

در اواسط سده‌ی نوزدهم کشیش کلیسای "سن کلمنته" گمان ‌برد که زیر طبقه‌ی تحتاتی کلیسا بنای دیگری نیز هست. پس از حفاری‌ها، کلیسای دیگری از سده‌ی چهارم میلادی دهان گشود که روی آن را به تمامی پوشانده و کلیسای جدید را بر روی این طبقه‌ی سوم زیرین افراشته بودند. از کلیسای زیرین هیچ‌گونه نشانی در طبقات فوقانی دیده نمی‌شد.

ولی در سال‌های 1912 تا 1914 لایه‌ی چهارمی در زیر طبقه‌ی سوم کلیسا کشف ‌شد که پیشینه‌ی آن به سده‌ی نخست میلادی می‌رسید. این لایه از آسیب‌‌های ناشی از آتش‌سوزی رم در زمان قیصر رُم، "نرون" در سال 64 میلادی در امان مانده بود. دالان‌های تاریک و نمور آن امروز بر روی گردشگران گشوده است. از حاشیه‌ی کف دالان‌ها کاریزهایی می‌گذرد که به آب قنات‌شهر رم شهرتی جهانی بخشیده‌اند.

در یکی از این دالان‌ها سردابی را می‌بینیم که میله‌‌‌های آهنین مانع از ورود به آن می‌شوند. با نورافکنی کم‌سو می‌توان درون را دید. سه سکوی سنگی سه ضلع سرداب را پوشانده‌اند. در میانه‌ی سرداب سنگی مرمرین قرار دارد که شمایل "میترا" با خنجری نشانده بر گردن گاوی نر، بر آن نقش بسته است.

این سرداب نمونه‌ای است از بسیاری ایزدکده‌‌های پیروان آیین میترا که در سده‌های اول تا چهارم میلادی در بخش بزرگی از امپراتوری رُمی گسترش یافت. در سده‌‌های دوم و سوم میلادی بود که رواج این کیش سری ایرانی در امپراتوری رم به اوج خود رسید، به گونه‌ای که قیصر "کومودوس" به این آیین گروید.

با گسترش دین مسیحیت در سرزمین‌های امپراتوری رُمی آیین میترا رو به افول گذارد. با قدرت گرفتن مسیحیت، ایزدکده‌ های میترا به‌ کلی ویران شدند و یا آنجا که در قلب شهرهای رُمی بودند، زیر بنای کلیساهایی که بر روی آنها افراشته شدند، مدفون گشتند.

در آیین میترا دو عنصر "گاو نر" و "ستارگان" چشمگیر است. این دو عنصر در آیین میترا معنایی کاملا نمادین دارند. پیروان میترا سرنوشت‌ گرا نبودند. حتی مخالفان و رقیبان مسیحی آنها نیز نگفته‌اند که پیروان میترا اعتقاد به ستارگان داشته‌اند. ولی عنصر گاو قدیم‌ تر از عنصر ستارگان است (7).

در متن فوق از مهرابه با عنوان ایزدکده میترا یاد شده، البته «مهرکده» را هم دیدم بعضاً بکار برده شود. تصویر نماد موسوم به درفش کاویانی را در زمان های قبل تر از این مهرابه که متعلق به قرون ابتدایی میلادیست در دو مورد از سکه های فرترکه ها نیز مشاهده میکنیم که قدمت این سکه ها به عصر سلطه سلوکیان بر ایران در قرون دوم و سوم قبل از میلاد میرسد (8):

 

 

و البته این درفش بر نقش سکه ها تا زمان اشکانیان هم وجود داشته است (9) برخی از پژوهشگران درفش موجود بر این سکه ها را همان درفش کاویانی خوانده و آنطور که پروفسور کریستنس اشاره میکند این قول مقبول واقع شده است، اما فی الواقع در تأیید نظر خود کریستنسن ما از کیفیت دقیق نقش درفش کاویانی بی اطلاعیم.

برخی میگویند بر اساس سخنان فردوسی نقش ستاره (اختر) در آن وجود داشته است (10) لکن عبارت «اختر افگند پی» به معنای تفأل کردن است (11). اما اگر همین نقش موجود بر سکه ها را ملاک قرار داده و آنطور که پروفسور کریستنسن هم احتمال میدهد نقش این درفش را ستاره بدانیم (9) مشاهده میکنیم ستارگان در کنار دیگر اجرام سماوی در آیین میترا اهمیت داشته اند گرچه اهمیت خورشید از دیگر اجرام بیشتر بود، چنانچه در ایرانیکا میخوانیم:

Mithraism was an astral religion. The perceivable heavens and the celestial bodies (sun, moon, the other five planets, stars) all played a part in the mysteries — the sun necessarily a very large part, since Mithras himself was the Sun god... (12).

در دانشنامه بریتانیکا هم عنوان میشود که در میترائیسم روح انسان باید در نهایت به قلمرو ابدی ستارگان ثابت برسد:

The task of human life is to liberate one’s divine part (the soul) from the shackles of the body and to reascend through the seven spheres to the eternal, unchanging realm of the fixed stars. This ascent to the sky was prefigured by Mithra himself, when he left the earth in the chariot of the sun god (13).

سند معتبر و قوی نیست وجود درفش کاویانی در دوران هخامنشیان و اشکانیان را به ثبوت برساند، نیز در اوستا هم اشاره ای به این درفش نشده است (14) اما اگر نقش سکه های مذکور را درفش کاویانی در نظر بگیریم باید سابقه بکار گیری درفش کاویانی توسط شاهان ایران را به دوره سلوکی ببریم.

آیا میتوانیم نقش درفش کاویانی را متأثر از میترائیسم بدانیم؟، ممکن است بگویید سکه ها قدیم تر از مهرابه های دوران امپراطوری روم اند لکن باید در نظر داشته باشید اگر این نقش بیانگر ستاره و دارای ارتباط مستقیم با مفاهیمی همچون قلمرو ستارگان ثابت در میترائیسم یا دیگر نقش های تقدس مآب مرتبط با ستارگان در این آیین باشد چه بسا بتوان قدمت آنرا به قدمت میترائیسم گره زد. البته این سخن یک فرضیه بیشتر نیست لکن علت بکارگیری نقش مد نظر در مهرابه کلیسای سنت کلمنته هم قابل توجه است. آیا صرفاً سازندگان آن کلیسا از این نقش که برگرفته از یونان باستان بوده تأثیر پذیرفته اند؟ یا این نقش دارای ریشه در متیرائیسم بوده است؟، از آنجا که گویا نقش غالبی در مهرابه ها نیست در وهله اول بتوانیم ارتباط مستقیم و خدشه ناپذیری بین میترائیسم با آن برقرار کنیم نمیتوان رأی به صحت این فرضیه داد.

یکی از دوستان در بخش آیین زرتشت و باستانگرایی ادیان نت پیشتر به وجود مشابه این نماد در برخی نقوش مربوط به آثار باستانی برجای مانده از تمدن آشور اشاره کرده و تصاویری را در این رابطه قرار داده بود که مربوط به نقش نیلوفر آبی هستند لکن به گونه ای شبیه به چارچوب نقش درون مربع درفش کاویانی بنظر میرسند (15) اما این نظر کاملاً اشتباه است چون نقوشی که در تمدن آشور به چشم میخورد هیچ ربطی به درفش و کارکرد مذهبی یا... ندارد و مشابهش بعنوان مثال در هزاره سوم قبل از میلاد در شوش به چشم میخورد:

توضیحات موزه لوور: SB 1209، محل کشف شوش، دوران نیا ایلامی یا شوش سوم (2600 الی 3100 قبل از میلاد)، جنس: سنگ آهک، حکاکی شده، ارتفاع 2.2 سانتی متر و قطر 1.4 سانتی متر

بطور کل میتوانیم یک سیر از تمدن اورارتو (16 - نک: پیوست) تا برسد به یونان باستان و سپس سلوکیان و اشکانیان و در نهایت معبد میترائیسم در روم باستان برای این نقش ترسیم کنیم و بنابراین اگر این نقش همان درفش کاویانی زمان ساسانیان باشد با توجه به اینکه این سلسله از قرن سوم بعد از میلاد حکومتشان بر ایران زمین آغاز میشود جایگاهی بعد از سیر تاریخی استفاده ازین نقش در مهرابه کلیسای سنت کلمنته را به خود اختصاص خواهد داد.

 

پی نوشت ها:

1. در مدخل «Mithraism» در دانشنامه بریتانیکا، بنگرید به اینجا، میخوانیم:

In a cuneiform tablet of the 15th century bce that contains a treaty between the Hittites and the Mitanni, Mithra is invoked as the god of oath.

2. نک: گزیده سرودهای ریگ ودا، سید محمد رضا جلالی نایینی، نشر نقره، 1372 هـ ش، صفحه 27.

3. تحلیل ساختار منظر ستایشگاه های مهری، سارا علی پور-محمد رضا نصیر سلامی-محمد منصور فلامکی، نشریه علمی باغ نظر، 1398 هـ ش، صفحه 34.

4. نک: مدخل «London Mithraeum» در ویکی پدیای انگلیسی، بنگرید به اینجا.

5. نک: کلیسای سنت استپانوس با پیشینه نیایشگاه باستانی ایران، گلناز کشاورز، فصلنامه هنر و تمدن شرق، 1394 هـ ش.

6. www.turismoroma.it/en/places/mithraeum-saint-clemente

7. آئین میترا و تأثیر آن بر آموزه های مسیحی، فرید وحیدی، جمعه 23 مرداد 1388، دویچه وله فارسی، بنگرید به اینجا.

8. مدخل «Derafsh Kaviani» در ویکی پدیای انگلیسی، بنگرید به اینجا.

9. پروفسور کریستنسن در اینجا گفتار در خور توجهی داشته و میگوید:

این سکه ها، که نوشته هایی نیز به خط پهلوی اشکانی دارند، توسط یک سلسله ی محلی ضرب شده اند که نخست خراجگزار سلوکیان و سپس اشکانیان بودند. شکل این سکه ها کاملاً مشابه است. روی سکه سر شاه را نشان میدهد و در پشت سکه در وسط آتشدانی قرار گرفته که در بالای آن نقش هرمزد در اهتزاز است. در سمت چپ آتشدان، شاه در حال عبادت ایستاده است و در سمت راست پرچمی قرار دارد. پرچم متشکل از یک نیزه ی متصل به یک شئی مربع شکل است، همراه با قاب یا بدون آن و مزین به زینتی به شکل صلیب آندریاس یا ستاره ای که تمام فضای مربع را پر کرده است. از پایین ترین ضلع مربع دو سه - معمولاً چهار منگوله آویزان است. در برخی از سکه ها منگوله ای وجود ندارد. در پشت یک سکه آتشدان نیست، بلکه در اینجا شاه با میله ی بلندی - احتمالاً گرز شاهی-، در دست چپ، بر تخت نشسته، جامی در دست راست دارد و رو به روی او پرچمی نیز به نیزه نصب شده است. اندکی از سکه ها تصویر پرنده دارند که زاره در اینجا نیز آن را خروس میداند، که در بالای درفش یا روی یک ستون جایگزین درفش شده است.

استاد م آ لوی که پژوهش های گسترده ای در مورد این سکه ها کرده است، دریافته که درفش بایستی نماد مذهبی بوده باشد، اما اطلاع دقیقی در این باره نداریم. تا آن جا که من اطلاع دارم، یوستی نخستین پژوهشگری است که ادعا می کند، این پرچم همان درفش کاویان است. او حتی این نظریه را به عنوان یک امر مسلم ارائه می دهد. او در شرح «تاریخ باستان»، در کتاب دانشنامه ی زبان شناسی ایرانی، چنین می نویسد: کنار آتشدان «درفش کاوه» یا «درفش ملی» قرار دارد...»

البته این نظریه مورد قبول واقع شده است.

... اما آیا این تشخیص واقعاً درست است؟ ... فردوسی روایت میکند که فریدون دستور داد پیشبند را با پارچه ی زربفت یونانی رو دوزی کنند، با سنگ های گرانبها در زمینه ی طلایی بیارایند، کره ای مانند ماه بالای آن نصب کنند و منگوله های قرمز، زرد و بنفش از آن بیاویزند.

... با این توصیفات، چنین پیداست که درفش کاوه در اواخر دوره ی ساسانی پرچمی چرمین، به عرض هشت ارش و طول دوازده ارش بوده، که پوشیده از زری دوزی، نشانده به سنگ های گرانبها و احتمالاً اشکالی داشته که دارای مفاهیم ستاره شناسی بوده است. بدین ترتیب، شباهت چشمگیری میان این درفش و نشان جنگی «نبرد اسکند» و درفش های مسکوکات ایرانی وجود ندارد. بدون شک، امکان دارد که این درفش در طول سده ها به شکل دیگری در آمده باشد، اما، از نظر من به هیچ وجه دلیل قانع کننده ای وجود ندارد که این درفش آخر را با درفش کاویان یکی بدانم.

... سنت وجود درفش ملی، در نشان های پادشاهان بزرگ، به دوره ی هخامنشیان باز می گردد. اما درفش چرمین مزین به جواهرات، یعنی درفش کاویان، به احتمال زیاد از دوره ی پادشاهان پارتی پیدا شده است. شاید این درفش را از وطن شمالی شان آورده بودند و از آن پس مورد استفاده ای ساسانیان قرار گرفته است.

کاوه آهنگر و درفش کاویانی، آرتور کریستنسن، ترجمه منیژه احدزادگان آهنی، نشر طهوری، 1387 هـ ش، صفحات 57 الی 66 و صفحه 73

10. چو آن پوست بر نیزه بر دید کی . به نیکی یکی اختر افگند پی (شاهنامه، حکیم ابوالقاسم فردوسی، ضحاک، بخش هفتم، بیت 56، قابل دسترس در وبسایت گنجور: بنگرید به اینجا)

11. + - +

12. مدخل «Mithraism» در دانشنامه ایرانیکا بقلم Roger Beck، بنگرید به اینجا.

13. پاراگراف دوم بخش «Mythology and theology» در منبع شماره یک.

14. استاد جلال خالقی مطلق در ایرانیکا میگوید در اوستا و منابع هخامنشی و اشکانی اشاره مستقیمی به این درفش نیست:

There is no direct mention of the Derafš-e Kāvīān in the Avesta or in Achaemenid or Parthian sources...

مدخل «DERAFŠ-E KĀVĪĀN» در دانشنامه ایرانیکا به قلم جلال خالقی مطلق، بنگرید به اینجا.

15. www.adyannet.com/fa/news/41258

16. پروفسور شاهپور شهبازی در مدخل «DERAFŠ» دانشنامه ایرانیکا ریشه  درفش کاویانی را به تمدن اورارتو برمیگرداند:

www.iranicaonline.org/articles/derafs

 



 

پیوست

سه شنبه 17 بهمن ماه 1402

 

اورارتو نام تمدنی است در غرب آذربایجان امروز که حدود هزار سال قبل از میلاد قدرت گرفت. این تمدن همزمان با آشوری ها در شمال عراق و تمدن عیلام نو در غرب ایران بود. سلطنت اورارتو در قرن هشتم قبل از میلاد از بین رفت و باقیمانده آن، به زیر قدرت مادها درآمد (I). اورارتو یکجورایی پیشینه باستانی ارمنستان محسوب میشود. در آثار باستانی که ازین تمدن کهن برجای مانده مواردی مشاهده میشود که بنظر میرسد درفش کاویانی اساساً از آن نشأت گرفته است. قبل از پرداختن به نقوش مد نظر در این تمدن ابتدا باید نکته ای را پیرامون میترا عرض کنم. چنانچه میدانیم در طاق بستان میترا عموماً در شمایل مردی ظاهر گشته که در پشت سر وی انوار خورشید مشاهده میشود:

میترا در این نقش تاجگذاری کنار اردشیر دوم و اهورامزدا قرار گرفته که در پی انتقال حکومت هستند و به نوعی تداعی کننده اتحاد و یا پیمان شاه با اهورامزدا است. میترا اساساً چه در وداها و چه روم باستان و چه ایران باستان مرتبط با اتحاد یا پیمان بوده و بعنوان مثال دانشنامه بریتانیکا در این رابطه میگوید:

The kings and nobles of the border region between the Greco-Roman and the Iranian world still worshipped him. When Tiridates of Armenia acknowledged the Roman emperor Nero as his supreme lord, he performed a Mithraic ceremony, indicating that the god of contract and of friendship established good relations between the Armenians and the mighty Romans.

چنانچه مشاهده میکنید در روم باستان هم میترا عین سند میتانی مرتبط با دوران پیشا زرتشتی مرتبط با اتحاد و پیمان بوده است. از طرفی دیگر به پیوند محکم میترا با خورشید هم واقفیم چه ایران باستان که گرچه میترا خدای خورشید نبود اما حتی اسم «مهر» که یکی از معانی اش خورشید میشود از نامهای وی بوده و این ایزد در پیوند با خورشید و به نوعی انوار و روشنایی آن محسوب میشود و در روم باستان هم گرچه خدای خورشید سول/Sol بوده اما در بسیاری از نقوش میترا کنار او دیده میشود تا جایی که پیوند میترا با خورشید غیر قابل انکار است. حتی در زمان اشکانیان هم میترا با خدای خورشید بابل یعنی شمش یکسان پنداری میشده است که بوضوح اهمیت و رابطه مستقیم با خورشید میترا رابه ثبوت میرسانند:

 

نکته بعدی رابطه میترا با شیر است چنانچه در برخی نقوش مشاهده میکنیم:

The Mithraic Lion, also called Phanes or leontocephaline, with serpent coiled around his body, head resting atop his head

حال در نقش مهری مربوط به اردشیر دوم هخامنشی خدایی را سوار بر شیر می بینیم که نقشی شبیه به انوار خورشید از پشت وی میدرخشد:

Fourth Century Cylinder Seal. Courtesy of The State Hermitage Museum, St. Petersburg

پروفسور ماریا بروسیوس ایزد این نقش را آناهیتا خوانده و درباره این نقش میگوید:

یکی از مهرها - مهر گورگیپا (آناپا) - شاهی را با جامه ای بلند بر تن و تاج کنگره دار بر سر نشان میدهد؛ شاه دو دستش را به سوی زنی دراز کرده است که او نیز تاج کنگره دار به سر دارد؛ این زن با هاله ای نورانی احاطه شده و بر پشت شیری ایستاده است؛ به دست راست گلی و به دست چپ عصایی دارد.

... روابط او [آناهیتا] را با شیر، حکایت کوتاهی از الیانوس ثابت میکند. الیانوس شرح میدهد که در پرستشگاه آنائیتیس در الومائید، شیرهای رام شده به آزادی در رفت و آمدند، وانگهی ما سندی در اختیار داریم که تاریخ آن مطمئنتر است و آن مهر الواح خزانه است که در آن زن یا الهه ای را می بینیم که هاله ای از نور او را احاطه کرده است (PTS 91).

... نکته جالب دیگر اینکه تصویر مهر اول به شدت یادآور بازنماییهای اورارتویی و بین النهرینی است: پیداست که در اینجا آناهیتا بسیاری چیزها را از ایشتار بین النهرین گرفته است (II).

آنائیتیس نامی بوده که منابع یونانی با آن آناهیتا را مورد خطاب قرار میدادند (III) لکن بروسیوس مشخص نمیدارد قول یک نویسنده رومی متعلق به قرن سوم میلادی که هیچ اشاره ای به سواره بودن آناهیتا بر شیر هم نکرده چه ربطی به این نقش در شش قرن قبل دارد؟. پیرامون مهری که بروسیوس بدان اشاره کرد، کلمه PTS مخفف Persepolis Treasury Seal به معنای مهرهای خزانه تخت جمشید است و در مهر شماره 91 ازین گروه تصویر زنی به چشم میخورد که Nimbus دارد:

... a seal found in the Persepolis Fortification Archive (PTS 91) shows a woman surrounded by a nimbus, typically associated with Anahita/Ištar (IV).

در اینجا نقش برجسته ای حاوی نقش اینانا یا ایشتار ایزد عشق و باروری و ملکه بهشت در تمدن بین النهرین باستان هست که شباهت قابل توجهی با این مهر دارد:

توضیحات وبسایت موزه لوور فرانسه: AO 11503 - AO 16083، محل کشف: تل برسیپ در استان حلب سوریه، قرن هشتم الی نهم قبل از میلاد

در اینجا ایشتار را مشاهده میکنیم که بر روی شیری سوار شده و افسار آنرا به دست گرفته است [شیر از نمادهای ایشتار بوده]. از طرفی دیگر در بالای این نقش بنظر میرسد نشان ستاره هشت پر یا نماد ایشتار را مشاهده میکنیم. ایشتار در کنار برادرش شمش و پدرش سین تثلیث معروفی را در بین النهرین تشکیل میداده است (سین یا نانا خدای ماه و شمش یا اوتو خدای خورشید) که در این نقش نماد هر سه ایزد را میتوانید مشاهده کنید:

از چپ به راست: نماد اینانا - نماد سین - نماد شمش

آناهیتا مشخصاً با ایشتار پیوند خوبی داشته است مثل مرتبط بودن هردو به ناهید که در قدیم ستاره خوانده میشده است و یا مقوله هایی مثل باروری؛ اما در نظر داشته باشید اینجا باز میتوان دو نقد را بیان کرد:

الف) ارتباط آناهیتا با شیر سند محکمی ندارد نسبت به رابطه میترا با این حیوان.

ب) آناهیتا ارتباط قوی با خورشید ندارد. مگر اینکه گفته شود نقش مهر اردشیر دوم خورشید یا نماد انوار خورشید نیست.

در تصویر مهر اردشیر دوم هم چنانچه دقت کنید آن ایزد افسار شیر را گرفته بود مشابه نقش ایشتار اما در تصاویر مربوط به تمدن اورارتو افسار شیر در دست ایزد سوار بر شیر نیست و این میتواند دلیلی جهت وام گیری این نقش از ایشتار باشد و از آنطرف بدلیل ارتباط ایشتار با آناهیتا آن ایزد هم آناهیتا معرفی شود. اینجا از قضا میتوان همین مهر را بعنوان سندی دال بر ارتباط آناهیتا با شیر در دوران هخامنشیان معرفی کرد. بنابراین بین دو قول انتساب این نقش به میترا یا آناهیتا بنظر میرسد قول آناهیتا موجه تر است. حال نقش خدای ایستاده بر شیر را در دو نقش مربوط به تمدن اورارتو مشاهده میکنیم و اولین مورد یک صفحه برنزیست:

There are mostly god depictions on the “Bronze Votive Plates”, which are frequently encountered in the Urartian geography and are probably formed by reworking the belt pieces. In these depictions, the depiction of god is usually standard. The god, who is standing on an animal, usually holds a weapon in his hand, and also has a bow. He bent his other hand at the elbow and stretched it slightly forward. A female figure in a “praying position” with her hands raised is carved opposite the depiction of the god on the votive plate. As in similar examples, the head of the woman wearing a long geometric patterned tunic is covered with another horizontal patterned knitted cover that goes down to the waist. The goat in front of the woman probably depicts the sacrificed animal (V).

به درفشی که این ایزد در دست دارد بنگرید متوجه یک مستطیل با یک شکل «ضربدر مانند» در وسط آن میشوید. نقش دوم واضح تر است:

Adoration of a deity riding on a lion’s back, Drawn K. Warecka (VI).

تصویر دیگری از نقش فوق بدین صورت میباشد:

این درفش با علامت ضربدر مانند را در نقوش دیگری هم مربوط به تمدن اورارتو مشاهده میکنیم:

نقش فوق شبیه به مورد اولیست چون ستایشگر بزی را همراه خود دارد که احتمالاً برای قربانی کردن است، از طرفی چون درفش دست ستایشگر است (و نه ایزد) شبیه به نقش دومیست.

 

حال گریزی میزنم به چندین قرن بعد از فروپاشی تمدن اورارتو؛ دکتر کاوه فرخ در وبلاگ خودش تصویری از کلیسای مهر مقدس در تفلیس گرجستان (VII) قرار داده است که در آن نشانی شبیه به نقش مشهور به درفش کاویانی به چشم میخورد (VIII):

این نقش بر روی سکه های امپراطوران ارمنی کیلیکیه هم به چشم میخورد:

این پادشاهی در دوران قرون وسطی قرار داشته و مشخصاً صلیب بخاطر عقاید مسیحی در این سکه ها قرار گرفته است اما اگر صلیب را حذف کنیم به چه چیزی میرسیم؟! بله مشخص است همان نقشی که در مهرابه کلیسای سنت کلمنته قرار داشت، نقشی که در عصر حاضر به درفش کاویانی مشهور شده است. گرچه کاوه فرخ به غلط بخاطر عدم آگاهی این نقش را متأثر از ایران باستان دانسته اما بر اساس اسنادی که اینجا برای شما قرار دادم فکر نکنم جای شکی باقی بماند که این نقش مرتبط با میترائیسم بوده است. حالا برویم سراغ خدای ایستاده بر شیر تمدن اورارتو که بنظر میرسد ریشه درفش کاویانی به وی برمیگردد، این خدا کیست؟! آیا واقعاً ارتباطی بین وی و میترا به چشم میخورد؟.

نام این خدا «خالدی/Ḫaldi» بوده (IX) و خدای خدایان تمدن اورارتو محسوب میشده است. خالدی مذکر بوده و در یکی از آثار باستانی مربوط به تمدن اورارتو یعنی دروازه مهر/Mheri-Dur در شهر وان نیز ازین خدا نام برده میشود و جالب است بدانید این دروازه اساساً متعلق به این خداست. دروازه مهر یکی از معروف ترین مناطق باستانی مرتبط با تمدن اورارتو است. در رابطه با خالدی خواندن این متن خالی از لطف نیست:

کتیبه های میخی اورارتویی معمولاً در سطور اولیه جملاتی در ستایش خدایان دارند، ولی در اکثر مواقع این ستایش ها مخصوص خالدی، بزرگ ترین خدای ایزدستان (پانتئون) اورارتویی، و گاهی همراه با نام دو خدای اصلی دیگر اورارتوها، یعنی تیشبا و شیوینی است. در واقع در ایزدستان اورارتویی هیچ خدایی به منزلت و اهمیت خالدی نمیرسد و کتیبه ها یا فقط به او تقدیم میشدند یا او را در ابتدای فهرست دیگر خدایان یاد میکردند. منوا تنها شاهی بود که کتیبه های یادمانی به خدایان دیگری به جز خالدی تقدیم کرده است، ولی هیچ یک از جانشینان او تا سقوط امپراطوری اورارتو چنین نکردند.

... خالدی یا حالدی یکی از سه ایزد اصلی اورارتوهاست. ریشه شناسی دقیق نام خالدی نامشخص است. ... خالدی به شکل مردی با یا بدون ریش و با تاج کنگره دار به تصویر درآمده که معمولاً بر روی شیری ایستاده است. او «خدای جنگ» بود و زمانی که یکی از شاهان اورارتو به جنگ میرفت، خالدی به او خیر می بخشید، چون این خدا همه مسئولیت موفقیت های نظامی را عهده دار بود و در معابدش آئین مذهبی مرتبط با جنگ و درخواست پیروزی برگذار میشد.

... خالدی را «خدای پیروزی» نیز میدانند: در استل قاسم اوغلو آمده است که خالدی و جنگ افزارش پیروز هستند. ... البته باید ذکر کرد که عده ای از پژوهشگران «هوتواینی»، خدای اقبال و سرنوشت، را نیز «قدرت پیروزی» و «خدای جنگ» میدانند.

خالدی عناوین «خدای برکت» و «خدای جنگجو» و القاب دیگری از این قبیل را نیز به خود اختصاص داده بود، و از این رو خدای برکت بخش به شمار می رفت که با فربانی و گوشت آن و همچنین شراب سازی و احداث تاکستان ارتباط داشت.

... شاهان اورارتو برای محافظت شدن و قدرت گرفتن از خالدی دعا میکردند و خود را سایشگران خالدی و خدمت گذاران او نامیده اند. مرکز پرستش خالدی در جنوب قلمرو اورارتوها بوده است و زمانی که قلمرو اورارتوها در حال گسترش بود تا دره زاب بزرگ و دریاچه ارومیه تحت کنترل آنان درآمد، ایشپوینی و پسرش منوا مذهب را تغییر داند و مرکز مذهبی جدیدی با عنوان شهر آردینی، که در منابع آشوری موصصیر نامیده میشد (منتهی الیه شمال شرقی عراق امروزی)، پایه گذاری گردید و خالدی بزرگ ترین مقام را در میان خدایان اورارتویی کسب کرد. با انضمام موصصیر به اورارتو خالدی خدای خدایان شد. این موضوع باید بیشتر مورد بررسی قرار گیرد، ولی موضوع اصلی این است که در موصصیر بود که پرستش خالدی رشد کرد. امکان دارد خالدی در سرتاسر شمال غرب ایران پرستیده میشده است، چون معبد اصلی او در موصصیر قرار دارد و این مکان خارج از مرزهای اورارتو بود. لومر بر این نظر است که خالدی را در جنوب شرق و جنوب غرب دریاچه ارومیه پرستش میکردند. بنابراین، خالدی در خارج از مرزهای اورارتو نیز پرستیده میشد. اورارتوها مردم را به پذیرفتن آیین خالدی، به عنوان خدای برتر، مجبور می ساختند و این یکی از تفاوت های اورارتوها و دیگر امپراطوری های خاور نزدیک بوده است. همان گونه که پیشتر آورد شد، حتی برخی پژوهشگران بر این باورند که خالدی خدای بومی اورارتوها (جامعه ای که به زبان اورارتویی سخن میگفت) نبود.

... تقریباً تمام شاهان بزرگ اورارتو بعد از منوا در کتیبه های خود از خالدی یاد کرده اند. ... همچنین «دروازه های خالدی» که نامی است برای درهایی که در صخره ها به نام خالدی تراشیده می شدند. این دروازه ها مفهوم مذهبی و آیینی داشتند، چون شاهان اورارتویی در کتیبه های روی این دروازه ها به قربانی هایی اشاره می کردند که به خدایان پیشکش میشدند. این دروازه ها معمولاً صفت «متعلق به خالدی» داشتند. زیمانسکی بر این نظر است که تعداد درهای خالدی بیش از دیگر خدایان بوده است و بهترین نمونه از این دروازه های خدایان در مهر یا مهر کاپوسی، در صخره های اطراف دریاچه وان است. .... در مهر کاپوشی خالدی می بایستی پرستش میشد و برای او در کوه خدای خورشید قربانی تقدیم میکردند (X).

اگر به قسمت های بولد شده توجه کنید متوجه این همانی این نقش با نقش خدای مهر مربوط به اردشیر دوم میشوید چه آنکه خالدی اولاً بدون ریش هم به تصویر کشیده میشده ثانیاً مشابه خدای آن مهر تاج کنگره دار دارد ثالثاً سوار بر شیر بودن در تمدن اورارتو منحصر در وی است و رابعاً دارای ارتباط با خورشید هم میباشد (دو مورد دروازه مهر و کوه خدای خورشید). گرچه خدای خورشید در تمدن اورارتو شیوینی/Šiuini بوده (XI) اما ارتباط خالدی هم با خورشید قابل انکار نیست گرچه در حد میترا پر رنگ نبوده است. از آنجایی که ما هیچ سندی نداریم هخامنشیان خالدی را بپرستند و از طرفی دیگر نیز میدانیم پرستش خالدی در بخش هایی از ایران که بعداً تحت سلطه هخامنشیان در می آید وجود داشته است شاید بتوانیم بواسطه باستان شناسی تطبیقی نقش آن مهر را میترایی بدانیم آمیخته با اعتقادات مرتبط با خالدی بخصوص بخاطر شباهت های میترا با این ایزد. اگر خاطرتان باشد بروسیوس گفته بود در دست راست ایزد ایستاده بر شیر هخامنشی گل است و در دست چپ او یک عصا، در دو نقش مرتبط با خالدی هم مشاهده میکنیم در یکی از دستان او گل است، در نقشی دست چپ و دیگری دست راست (البته در گل بودن نقش مربوط به تصویر اول شک دارم):

ما سندی در دست نداریم رابطه مستقیمی را بین میترا و خالدی نشان بدهد، باز سندی هم در دست نداریم از پرستش میترا در تمدن اورارتو سخن گفته باشد و بنابراین هر آنچه در این رابطه بیان شود فی الحال چیزی جز حدس و گمان نیست. اما آنچکه من در پی تبیین آن بودم این مهم بود که نماد درفش کاویانی احتمالاً وام گرفته شده از میترائیسم هست و ریشه ای هم که در تمدن اورارتو دارد بی ارتباط با میترا نیست. ضمن اینکه درفش های تمدن اورارتو هم جنبه مذهبی داشته اند مشابه درفش کاویانی در سکه فرترکه که نماد اهورامزدا (فروهر) و آتشدان در نقش یکی از آن سکه ها به چشم میخورد.

در لینکی هم (بنگرید به اینجا) دیدم سعی شده بود با استناد به اسناد باستان شناسی تمدن اورارتو سخن دکتر کاوه فرخ نقد و ریشه داشتن این درفش در تمدن اورارتو موجه بیان شود که گرچه برای اسنادش رفرنسی قرار داده نشده بود و لینک دیگری هم عیناً مطالبش را باز نشر داده بود (اینجا) لکن برخی اسناد این لینک را نتوانستم راستی آزمایی کنم که در همین پست وبلاگ مشاهده میکنید. البته مقوله ارتباط بین میترائیسم و درفش کاویانی برای اولین بار است مطرح میشود و در آن لینک هم اثری از آن به چشم نمیخورد لکن بخاطر سخت گیری که باید باشد آنرا چیزی بیشتر از یک حدس ساده نمیدانم، حداقل مادامی که به تأییدیه یک باستان شناس یا تاریخدان بر آن برنخوردم. اما ریشه داشتن درفش کاویانی در تمدن اورارتو بخصوص با در نظر گرفتن نظر پروفسور علیرضا شهبازی در ایرانیکا مقوله معتبریست.

 

ایده نوشتن این پیوست حین بحث با یکی از بازدید کنندگان اهل مطالعه و با سواد وبلاگ بنام آقای «یکی» به ذهنم رسید و گرچه در ابتدا مخالف وام گیری درفش کاویانی از تمدن اورارتو بودم لکن با دقت بیشتر دریافتم نمیتوان منکر این تأثیر پذیری شد.

 

پی نوشت ها:

I. نک: بررسی میزان تأثیر گذاری معماری اورارتو بر معماری هخامنشی (نمونه موردی کاخ آپادانای شوش)، امیر اکبری-آمنه سادات فتاحی معصوم، فصلنامه علمی-پژوهشی پژوهشنامه تاریخ، سال یازدهم، پاییز 1395، شماره 44، صفحه 15.

II. امپراطوری هخامنشی، ماریا بروسیوس، ترجمه هایده مشایخ، صفحات 390 و 391.

III. «ناهید» مظهر قدس است یا هوس؟، لیلا امینی لاری-خیرالله محمودی، پژوهش های زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان، سال دوم، شماره 3، پاییز 1389، صفحه 53.

IV. The Use of Treaties in the Achaemenid Empire, Daniel Beckman, UNIVERSITY OF CALIFORNIA Los Angeles, 2017, page 145

V. GENERAL DIRECTORATE FOR CULTURAL ASSETS AND MUSEUMS, VAN MUSEUM, Votive Plate (Bronze), Download Link.

VI. Urartian Priestesses, How Important They Were? Some Observations of the Iconographic Features, Krzysztof Jakubiak, 2023, Systemizing the Past YERVAND GREKYAN (EDITOR), ARSEN BOBOKHYAN (EDITOR), Faculty of Archaeology, University of Warsaw, Poland, page 210, According to: Merhav, R. (ed.) 1991, Urartu. A Metalworking Center in the First Millennium B.C.E. (Israel Museum Catalog 324). Jerusalem, Sabinsky Press, page 291.

VII. en.wikipedia.org/wiki/Surb_Nshan_Church,_Tbilisi

VIII. www.kavehfarrokh.com/arthurian-legends-and-iran-europe-links/the-drafsh-kaviani-emblem-and-its-connections-to-the-european-gothic-cross/

IX. en.wikipedia.org/wiki/%E1%B8%AAaldi

X. خالدی خدای آتش پیروزی اورارتوها، مریم دارا، مجله پیام باستان شناس، سال نهم، شماره هجدهم، پاییز و زمستان 1391، صفحات 126 الی 128

XI. من جمله دلایلی که شیوینی را خدای خورشید بیان میدارد نقشی است که این ایزد در آن دیسک خورشید بالدار (نقشی که فروهر هخامنشیان از آن ایجاد شده است) را بلند کرده است:

این نماد دیسک بالدار خورشید در تمدن آشور و بابل هم مرتبط با شمش ایزد خورشید بوده است و البته ارتباط شوینی با آن به همین یک نقش منحصر نمیشود. نک:

Šiuini: The Urartian Sun god, Miqayel Badalyan, ‘Erebuni’ Historical and Archaeological Museum-Reserve, Yerevan, 2019, page 53.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲/۱۱/۰۹

نظرات (۸)

سلام البته میترا در فرهنگ هند و ایرانی و فرهنگ رومی تفاوت قابل ملاحظه ای داشتن مقاله راجر بک در ایرانیکا هم به این  اشاره داره میترای رومی به عنوان خدای خورشید با میترای هند و ایرانی که این عنوان رو نداشته تفاوت داره آیین میترای رومی یک آیین سری ایرانی نبوده به نظرم گزارش دویچه وله فارسی   رویکرد قدیمی فرانتس کمون رو دنبال میکنه خداداد رضاخانی مطلبی در مورد شب یلدا داره که خوندنش خالی از لطف نیست  در مورد درفش کاویانی مقاله درفش شاهپور شهبازی  در ایرانیکا جالب توجهه با اشاره به دو تصویر ابتدایی مقاله قدمت منشا پرچم ادعایی به دوره پادشاهی اورارتو بر میگرده البته به تاثیر اورارتو بر ایران باستان میشه در مقاله ارزشمند wolfram kleiss تحت عنوان urartu in iran در ایرانیکا بیشتر پی برد

پاسخ:
سلام خدمت شما

- یکی از اشتراکات قابل توجه میترا در روم و ایران باستان تقدس خورشید و رابطه اش با این ایزد بوده، این چنین اشتراکات در خور توجهی بنظرم ناقض اختلاف زیاد هستند. خورشید در آیین زرتشت هم پیوند محکمی با میترا دارد. 

- بله در رابطه با ارتباط بین شب یلدا و میترا آگاهم لکن در این پست صرفاً به نقش مذکور در مهرکده رم میخواستم بپردازم. وگرنه یک توصیف اجمالی از سیر تطور میترائیسم چه بسا مستلزم نوشتن یک کتاب باشد. 

- اینکه نماد درفش کاویانی از آشور باستان آمده یا آنطور که در برخی سکه های یونانی هست از یونان باستان آمده یا... زیاد برایم مهم نیست، بیشتر دنبال این بودم که آیا کاربرد آن نقش ها هم مشابه درفش کاویانی بوده یا نه که دلیلی بر صحت این امر در دست نداریم. چنانچه بنظر میرسد در دوران فرترکه ها کاربرد مذهبی هم داشته باشد لکن میتوان گفت در تمدن اورارتو یا در سکه های یونان باستان این چنین کاربردی داشته است؟!. بنابراین ترجیح دادم صرفا به یکی از قدیمی ترین کاربرد های مشابه این نماد در تمدن آشور اشاره کنم (اگر تازه بگوییم این نماد همان درفش کاویانی است چنانچه کریستنسن در این امر تشکیک بجایی وارد میکند). 

با سلام دوباره البته  میترای رومی خود خدای خورشیده ولی میترای ایرانی نه این به خوبی در مهر یشت بندهای ۱۳ و ۹۵ مشخصه در ثانی خورشید در فرهنگهای مختلف از جمله مصر و بین النهرین باستان هم مقدس بوده حتی فرانتس کمون از ارتباط میترا با شمش صحبت میکنه یا میترای رومی گاو دزد و گاوکشه ولی میترای ایرانی چنین نیست و غیره  هم چنین بحث مربوط به مهرابه و محراب هم مشکل داره در کدوم متن کهن از مهرابه به عنوان پرستشگاه یاد شده و چطور ریشه محراب به مهرابه رسیده و کدام زبانشناس و طبق چه شواهدی این رو مطرح کرده ؟ به نظرم بیشتر تخیلی میاد در اخر این که در مقاله شاپور شهبازی اشاره شده فردی از اهالی اورارتو با درفش مورد نظر در مقابل خدای شیر سوار قرار گرفته که میتونه بیانگر کاربرد مذهبی هم باشه 

پاسخ:
عرض سلام

- عموماً عنوان میشه خورشید جایگاه یا نماد یا... آن ایزد هست. اینکه دو ایزد پیوند محکمی با خورشید داشته باشند [میترا در آیین زرتشت با چه چیزی بیشتر از خورشید در پیوند است؟ هیچ چیز] و نامشان هم یکسان باشد و از طرفی دیگر چه در وداها و چه آیین زرتشت و چه روم باستان جایگاه مرتبط با عهد و پیمان هم داشته باشد دال بر چیست؟ مشخصاً ربطی به تشابهات دائمی بین پانتئون های مختلف ندارد مثل شمش خدای خورشید بابل با میترا که بین هر چند خدایی میتوان برقرارش کرد مثل آفرودیت با آناهیتا.
اساساً نام «مهر» بعنوان نام دیگر میترا یعنی خورشید. گرچه میترا خود خورشید نیست اما پیوند محکم و ارتباط مستقیمش با خورشید آنقدر پر رنگ هست که اساساً نور و روشنایی خورشید مطلقا مرتبط با میتراست.

- میترای ایرانی گاو کش نیست چون نهی از قربانی خونین در اوستای قدیم داریم و روان گاو قربانی شده گله میکند نزد اهورامزدا. همین خودش یکی از نقطه نظرهای برخی دانشمندان برای بیان میترائیسم بعنوان دین مقابل زرتشتیان در دوران اوستای قدیم است. وقتی بناست یک خدا در دو آیین تعریف شود مشخص است در چارچوب هردو می بایست جا بگیرد، مگر کسی گفت آیین زرتشت میترائیسم است که انتظار دارید سمبل آن یعنی گاو کشی میترا تبیین شود؟ همین برای اهورامزدا هم صدق میکند، وظایف و جایگاهی که اهورامزدا در آیین زرتشت دارد مشخصا متفاوت از چیزیست که در میان اهوره های پیشا زرتشتی داشته، حالا کسی نتیجه میگیرد این دو فرق دارند؟ این دو جدا هستند؟ خیر، چون خاصیت ذاتی و طبیعی قرار گرفتن خدایان پانتئون در چارچوب ادیان مختلف است.

- مهرابه کلمه ای اوستایی نیست، شما چطور میخواهید بسطش بدهید به فارسی میانه پهلوی و فارسی قدیم اوستایی؟ ابتدا معادلش را پیدا کنید بعد طلب سند در مدارک کهن بکنید. همین قدر میدانیم مهرکده هایی در دشتستان و... در ایران بوده و حالت گنبد و محراب ماننده ساختمان برخی مهرابه ها مشهود است گرچه دستخوش ویرانی و خرابی شدند خیلی هایشان.

- برای مقوله اورارتو البته دکتر کاوه فرخ بالعکس معتقده نماد درفش کاویانی از ساسانیان منتقل شد به ارمنستان. نقشی که شاهپور شهبازی میذاره کامل نیست ولی نقوش اصلی رو پیدا کردم خودم. علاوه بر اینکه بیش از پیش مهر تأییدی میزند بر ارتباط داشتن این نماد با میترا در قرون رواج میترائیسم در روم باستان آنهم در ارمنستان، از آنطرف میتواند ریشه اورارتویی داشتن این درفش را هم تقویت کند و سخن شاهپور شهبازی را با دیدن اسناد، معتبر تر از کاوه فرخ میدانم گرچه هنوز کامل قبولش نکردم. بخش اورارتو و اسنادش را به پست وبلاگ تا آخر امشب ان شاءالله اضافه میکنم. در این مورد مطلب خوب و قابل توجهی را متذکر شدید آقای یکی.

با سلامی دوباره      _ در متون کهن یا نقش و نگارهای کهن هند و ایرانی به غیر از دوره کوشانی که اونهم فرآیندی متاخر و تحت نفوذ هلنی گری بوده خورشید نماد میترا نبوده( البته شاید انسان با هاله پیرامون رو خورشید حساب کنید ) از طرفی بنابه نظر رضاخانی و بک میترای رومی ربطی به نگهبانی از عهد و پیمان نداشته البته اسم خدای خورشید در فرهنگ هند و ایرانی xvar / svar بوده که در اسم خورشید هم میراث اون هست       _ من فقط بخشی از مقاله بک رو در مورد تفاوت میترای رومی و ایرانی گفتم علاوه بر این که مدارکی در مورد رسوم مهر پرستی پیشازرتشتی در دست نیست و این که عده ای قربانی خونین رو به پرستش میترای ایرانی ( نه رومی ) منتسب میکنن حدسه       _ حرف منم همینه چطور طبق ادعای مقاله کلمه با قدمتی مثل محراب ریشه خودش رو از کلمه مهرابه گرفته هم چنین طبق گفته رضاخانی ما مهرکده در ایران نداریم و کاربرد آنچه در دشتستان هست بر پایه گمانه ( طبق گفته مسئول تیم باستانشناسی اگر اشتباه نکنم احسان یغمایی)       _تمدن اورارتو قرن نهم تا ششم پیش از میلاد بوده و قرنها قدیمیتر از ساسانیه  جناب شهبازی در مورد درفش مطلب داشتن و طبیعیه که به میترا نپردازن به علاوه میتراییسم رومی هم چند قرن  بعد از نابودی اورارتو سر برآورده و رواج اون همعصر اورارتو نبوده

پاسخ:
سلام

- وقتی در ایران ساسانی میترا را با هاله نورانی و خورشید مانند می بینیم و از طرفی خورشید هم در آیین زرتشت نماد این ایزد و دارای پیوند محکم با اون بوده پس «باستان شناسی تطبیقی» میگه کارکردش در دوره کوشانی هم مشابه بوده. این مقوله مشخصی هست. اما اینکه گفتید کهن مگر نقوش پیشا زرتشتی میترا را دیده ایم که بعد بگوییم فلان نیست!! وقتی نیست قول موجه آن است یا بگوییم نمیدانم، یا کارکرد میترا در روم و ایران باستان را بسط بدهیم به گذشته. نه اینکه به قول مشهور بگوییم حدس و بعد نمیدانم را تبدیل به «نیست» بکنیم! من ندیدم یک دانشمند هم اینطور باستان شناسی و تاریخنگاری کند. 

- شما از یکطرف با استناد به نقل قول رضا خانی که باز بر اساس نقل قول فرد دیگری بود به مهرکده دشتستان میگویید «حدس» و باز به میترای پیشا زرتشتی و مقوله گاو میگویید «حدس» بعد خودتون در تایید قولی به حدس رضا خانی من رو ارجاع میدید؟! خب این هم که اساساً حدسه!! یعنی هم برای نقد سخنان من از برچسب حدس استفاده میکنید هم برای تایید سخن مخالف من باز از همان برچسب! گرچه:
The kings and nobles of the border region between the Greco-Roman and the Iranian world still worshipped him. When Tiridates of Armenia acknowledged the Roman emperor Nero as his supreme lord, he performed a Mithraic ceremony, indicating that the god of contract and of friendship established good relations between the Armenians and the mighty Romans.

میترا در روم باستان هم مرتبط با عهد و پیمان بوده و اینجا شباهت خوبی با ایران ساسانی دارد. 

- نام خورشید از هرکجا اومده باشه، در این شکی دارید که مهر بعنوان نام میترا بر خورشید هم اطلاق میشود؟! مسلما شکی نداریم و این خودش من جمله اسناد معتبری هست در این رابطه که دال بر پیوند محکم میترا با خورشید میتواند تلقی شود. 

- من تصاویر مهرکده ها را دیدم، بی شباهت با سقف محراب مانند مهرابه های رومی نیستند. اما در اینباره چون استناد پست وبلاگ هم به اون نبود زیاد روش حساس نیستم، باید تحقیق مفصلی بکنم بعد قضاوت کنم اشتباه بودنش موجه هست یا درست یودن این نظر که بنظرم زیاد اهمیت نداره.

- شهبازی نقش مد نظر رو کامل نیاورده، کامل می آورد زیاد شباهت به چشم نمیخورد، چیزی که وسط درفش کاویانیه بنظر میرسه یک ستاره هست، در درفش ادعایی اورارتو به ستاره شبیه نیست. ضمن اینکه در قرن ششم قبل از میلاد ما سکه های یونانی را داریم که نقششون بیشتر شبیه به درفش کاویانی هست تا نقش تمدن اورارتو!.

نمیشه گفت یونانیان از اورارتو کپی برداری کردند چون نقش اونها ضرب در نیست ستاره هست قشنگ، و نیز از نظر زمانی با اورارتویی ها فاصله ندارند در انتهای تمدن اونهان بدون کپی برداری و با نقشی منحصر به فرد که نهایتا شبیه به نقش آشوری هاست. 

گرچه نقش یونانیان معلوم نیست جنبه مذهبی داشته باشه و اگر نفی بشه، اینجا نقش فرترکه ها از نظر جنبه مذهبی دادن هم نوآورانه هست. 

چیزی شبیه به فروهر که أخذ شده از تمدن های آشور و بابل و مصر هست، اما نماد خدای پارسها شده بود. 

سلامی دیگر    _ همون طور که اشاره کردم این مورد متاخره و نماد خورشید هم همینطوره در دوره کوشانی در مقاطعی میترا با هلیوس و مقاطعی با زئوس یکی بوده حال بسط دادن اون به قبل بدون مدرک صحیح نیست البته من مخالفتی با ارتباط میترا  با خورشید ندارم بحث من این بود که در روم  خدای خورشید بود ولی در ایران نه. وقتی ما در نقوش پیشازرتشتی و آریایی نداریم در متون متقدم و حتی دوره هخامنشی هم نیست و از دوره یونانی اینها ظاهر میشه در بسط به گذشته خیلی محتاط باید بود ممکنه نوآوری باشه  البته  که اونهم محتاطانه        _ یه سوء برداشت شده من منظورم نبود  رضاخانی به دیگری استناد کرده او جدا گفته مسئول حفاری ها هم جدا گفته بود :"گمان من اینه که این جا مهرکده بوده "خب این حدس نیست ؟ در بحث قربانی خونین و میترا هم به انتهای مقاله daiva در ایرانیکا از کلنز و هرن اشمیت ارجاع میدم یه عده میگن اینه یه عده مخالفن  اینم حدسه البته حدس لزوما بار منفی نداره راجر بک در مقاله ایرانیکا به این مهمانی اشاره داره و نقل مستقیم هم کرده که  magic feast در متن بوده  البته چون نرون خود رو در حد خدا میدانسته و تجلی  helios mithras بوده نویسنده بریتانیکا یا افراد دیگه چنین برداشتی دارن به نظرم دلیل محکمی نیست  برداشت بک و رضاخانی رو مناسبتر دیدم  چون اشارات صریحی نداریم     - همون طور که گفتم منکر ارتباط نیستم مهر هم  اشاره شد که  متاخره و طبیعتا الحاقات دیگری هم داره    - من متوجه نشدم منظور از کامل چیه چون بحث ایشون روی درفش بوده و نمیدونم وسط درفش کاویانی ستاره هست چون خیلی سخته از روی سکه نظر بدیم و سکه های یونانی رو هم ندیدم که بتونم چیزی بگم ولی تشابه درفش اورارتو و فرترکه قابل انکار نیست در نهایت هم این که نقش اورارتویی به نظرم احتمال بیشتری داره رویکرد دینی داشته تا سکه یونانی یا حتی سکه فرترکه

پاسخ:
عرض سلام خدمت شما

- آقای یکی شما یک نکته رو لحاظ نمیکنید، در آیین زرتشت میترا آفریده اهورامزداست ولی در روم باستان میترا خدای خدایان هست. بنابراین طبیعیه اختلافاتی به چشم بخورد چون بناست جایگاه خدای خدایان را در میترائیسم روم باستان داشته باشد. با این همه میترائیسم روم باستان با تمام اجرام سماوی مرتبط است نه فقط خورشید، خورشید محوریت و مرکزیت در اینجا دارد. این شباهت غیر قابل انکار و نشانگر عینیت است بنظرم. ضمن اینکه Sol در روم باستان خدای خورشید بوده و او و میترا دو خدای جدا بودند که نشان دادنشون در برخی نقوش به صراحت تبیین میکنه اینها یک خدا نبودند و این هم ممکن نیست دو خدای جدا در عین واحد خدای خورشید باشند وقتی باهم در نقشی ظاهر میشوند! اینجا برخی باز احتمال ارتباط بین این دو خدا را دادند لکن هیچ کس یکسان پنداری نمیکند فلذا میترا خدای خورشید نیست در روم باستان بلکه مشابه ایران باستان در پیوند محکم و مشخصی با خورشید قرار دارد.

- نکته من همینه، وقتی ما چه پیشا زرتشتی و چه مادی اثری از میترا نداریم (برای هخامنشیان یک نقش هست که البته خللی به سخن من وارد نمیکنه) اینجا یا باید بگیم «نمیدانیم» یا میترائیسم روم باستان و ایران ساسانی را بسط بدهیم به گذشته. البته ریگ ودا هم هست و نکته بسیار جالب اینجاست که در سانسکریت ودایی هم عین آیین زرتشت و روم باستان میترا در پیوند با عهد و پیمان هست (مشابه پیمان نامه میتانی) و معنی نامش در همین موارد میباشد. یعنی اینجا اتفاقا شما میتوانید از دوران پیشا زرتشتی نقش میترا که مرتبط با عهد و پیمان بوده را براحتی برسانید به روم و ایران باستان. این شباهت غیر قابل انکار هست و میتواند در راستای عینیت تلقی شود.

- مگر امپراطوران ساسانی و اشکانی خود را از تبار خدایان و... نمیدانستند؟ پس فرقی با نرون ندارند. بنابراین وقتی میترا بین دو شاه ارمنستان و روم در نقشی مرتبط با عهد و پیمان ظاهر میشود کنار دو شاه ایرانی در طاق بستان هم که ظاهر میشود همان نقش را دارد. اینجا شمایل نگاری میترا که مشابه نقوش کوشانی اش است قول یکی بودن نقش و مفهوم را موجه میکند.

- تصاویر سکه های یونانی را در پست وبلاگ اضافه میکنم شباهت خیلی بیشتر است. برای نقش وسط درفش کاویانی به احتمال قوی یک ستاره هست و بحثی را کریستنسن هم میکنه که نقل قولش رو گذاشتم اونجا هم اشاره میکنه در اواخر زمان ساسانیان نقش وسط این درفش مرتبط با ستاره و... بوده. البته میتوان گفت شاید آن ضرب در نقش اورارتویی هم بیانگر یک ستاره بوده.

- البته یک نکته اینجا اخیرا به ذهنم رسید و آن اینکه در نقش اورارتویی اون خدا سوار بر شیر هست و میترا هم در جایی با شیر ارتباط دارد. نتیجتاً احتمال دارد آن خدا هم میترا باشد و مؤید دیگری میشود بر ارتباط نقش درفش کاویانی با میترا (اگر اینرا کنار شواهد دیگر لحاظ کنیم چون مؤید است نه دلیل).

- وقتی در مباحثی دانشمندان و... به اختلاف میخورند و چه قول موافق و چه مخالف میشود حدس و نظریه، اینجا می بایست بر اساس شواهد نظریه موجه تر را پر رنگ کنیم. بنظرم نظریه مهرکده بودن بنای دشتستان و... موجه تر است و نیز شباهت معماری هم با مهرابه روم باستان دارد. با این همه برای قضاوت نهایی می بایست بیشتر تحقیق کنم لکن چون کلاً آن مقوله محراب و مهرابه مد نظر این پست وبلاگ نبود ازش صرفنظر کردم.

با سلام و خسته نباشید      _ البته خدای خدایان روم باستان ژوپیتر بوده و  بلافاصله در  همون عبارتی که از راجر بک از ایرانیکا آوردید گفته شده میترای رومی هم نقش بزرگ داشته و هم خدای  خورشید بوده  در همین مقاله بک هم هست mithras deus sol invictus . حال  تفاوت sol و sol invictus پیش میاد که منشا جغرافیایی اونها متفاوت بوده و بحث طولانی میشه ولی هر دو خدای خورشید بودن اینم اضافه کنم که نرون به دلیل علاقه به فرهنگ یونان به helios هم خود رو مربوط میکرده         _ من حرفی در مورد میترای هند و ایرانی ندارم موافقم باهاتون نظر بک و رضاخانی که  من موثق تر دیدم  اینه که در روم خدای عهد و  پیمان نبوده البته در عهدنامه هیتی میتانی اسم چندین خدا اومده از جمله میترا و وارونا و ایندرا ولی کارکرد هر کدوم مشخص نیست         - چون نرون خود رو تجلی میترا میدونسته نویسنده magic feast رو تعبیر به mithraic feast کرده نمیدونم  پادشاهان ایران خود رو تجلی میترا میدونستن  البته مرکلباخ نویسنده مقاله بریتانیکا در کتاب خودش کوروش و جانشیانش رو میترا شاه میدونه و حتی قتل ( تردید شده)گاو اپیس بدست کمبوجیه رو اینطور تفسیر میکنه که به نظرم موجه نمیاد     - در مورد ارتباط میترا با شیر این در مهرکده های رومی دیده شده و در مورد میترای هند و ایرانی من چیزی ندیدم مگر تفاسیری از نقش شکار گاو توسط شیر در تخت جمشید یا نقش خنجر زدن به شیر توسط داریوش ( میتراشاه)از سوی مرکلباخ که به نظرم اینم دوز حدسش بالاست

پاسخ:
سلام، شبتون بخیر، ممنون

- میترائیسم در روم باستان بی ارتباط با پانتئون ژوپیتر نبوده ولی میترا جز خدایان این پانتئون نیست هیچ رابطی سببی و نسبی با ژوپیتر و... نداره، داستان زایشش ربطی به این پانتئون نداره. میترا در هیچ نقشی یا در سخن هیچ مورخی خدای خورشید خوانده نشده، خدای خورشید بلا استثناء سول بوده، در این هیچ پژوهشگری تردید وارد نکرده که سول خدای خورشید است. میترا و این خدا جداگانه به تصویر کشیده شدند، بله ارتباط دارند و بهم نزدیک هستند اما بهیچ عنوان یکی نیستند، در هیچ نقشی میترا جداگانه با عنوان خدای خورشید به تصویر کشیده نشده در گواه هیچ مورخی نیز میترا خدای خورشید خوانده نشده است.

- ضمن اینکه «invictus» اشاره به خدای خورشید متأخر داره که دخلی به بحث من نداره، در زمانی که «Sol» بوده اصلا این ایزد مطرح نبوده و وجود نداشته. در اسناد باستان شناسی ما «Sol» و میترا را می بینیم که دو خدای جدا بودند. اتفاقا منشأ جغرافیایی «Sol» با میترائیسم در روم باستان همراه بوده چون با همدیگر در نقوش به چشم میخورند.

- سول اینویکتوس متعلق به قرن سوم میلادی به بعد و امپراطوری روم متأخر هست ولی میترائیسم قدمتش به قبل از این زمان میرسه. بله این خدا از میترا متأثر شده و نقل قول درسته اما میترا بهیچ وجه نبوده چون میترائیسم در دوران قبل ازین خدا در روم باستان وجود داشته است. اتفاقا سول اینویکتوس در حقیقت تجلی خود سول میتونه باشه چون هردو خدای خورشید بودند ولی وقتی سول اینویکتوس ظاهر میشه سول وجود نداره، این چه نتیجه ای میده جز اینکه در حقیقت اینویکتوس در راستای همان سول هست؟ نه میترا که در زمان هردو خدا وجود داشته است. اما برای پیوند میان میترا و سول اینویکتوس شما رو ارجاع میدم به ادامه نقل قول راجر بک:
To his identity as the Sun and to his invincibility must be added his Persian-ness, a “fact” known to outsiders as well as to his initiates. Iconographically, he is depicted in exotic non-Roman, specifically oriental garb: trousers and the “Persian” cap
نه تنها رومیان هویت پارسی میترا را میشناختند بلکه شمایل این میترا هم پارسی بوده، دلیلی ازین واضحتر میخواید که میترای روم باستان دقیقا همان میترای ایران باستان بوده؟ دیگه خود راجر بک هم اقرار کرده به این مهم.

بازم اگه اصرار دارید میترا در روم باستان خدای خورشید بوده پس این اختلاف محسوب میشه با ایران باستان من هم میتونم شما رو به نظر بارتولومه ارجاع بدم که میترا را خدای خورشید در تمدن آریایی ها میدانست:
The name of the Indo-Iranian god Mitra (Vedic Mitra, Avestan Miθra, Old Persian Mitra, Miθra instead of the genuine OP form *Miça) is based on the common noun mitrá “contract” with the connotations of “covenant, agreement, treaty, alliance, promise.” This meaning of the common noun was recognized in the 19th century and codified by C. Bartholomae (AirWb., col. 1183), who, however, took the god Miθra as an Aryan sun deity without clarifying the relation between the common noun and the name. A. Meillet (1907) rectified earlier interpretations, such as the idea that Mitra represents light or the sun considered as a moral being, which would make the common noun derive from a function of the god (for a discussion of these views, see Schmidt, 1978, pp. 344 ff.). Meillet showed that the abstract meaning of the common noun largely agrees with the character and functions of the god. Mitra is thus the personification and deification of the concept “contract.”
البته دلیل کامل قرار دادن این پاراگراف از ایرانیکا اشاره به معنای نام میترا هم هست که مورد استنادم در کامنت قبلی و این کامنت هست [دو قول عنوان شده، یکی عهد و پیمان و دیگری اتحاد، گرچه اتحاد اعم از عهد و پیمان هم میتواند در نظر گرفته شود].

نکته جالب اینجاست در نقد نظر بارتولومه عنوان میشه رابطه بین نام میترا و خورشید را مشخص نکرده لکن در نقد این همانی سول اینویکتوس و میترا هم همین نقد را میتوان به صراحت عنوان داشت. نتیجتاً میترا صرفا در نظر افرادی در بازه زمانی در پیوند با سول اینویکتوس قرار داشته در عین اینکه در زمان های بعد و قبل از آن دو خدای جدا بودند بنابر اسناد متعدد باستان شناسی.

- نام میترا در سانسکریت ودایی مرتبط با اتحاد هست و زمان ریگ ودا هم بسیار کهن و در حد عهد نامه میتانیست، دیگر دنبال چه بگردیم در آن عهد نامه؟:

“Alliance” is the more encompassing sense, and it is the sense which is predominant in the Mihr Yašt and frequent also in the Veda
 معنای اتحاد ارتباط مستقیمی با عملکرد شاه ارمنستان و روم باستان ندارد؟.

در وداها هم میترا ستاره صبح خوانده شده است:
while in the Veda Miθra is supposed to be the morning star and Varuṇa the evening star
گرچه ایرانیکا میگه میترا خود خورشید نیست اما مَجازاً خورشید تلقی میشده است.

من عرض کردم در پیمان این شاه یعنی نرون با شاه ارمنستان نقش میترا به چشم میخورد که مشخصا به مرتبط با عهد و پیمان بودن میترا برمیگردد، شما فرمودید نرون خودش را از تبار خدا میدانست، من گفتم خب شاهان ساسانی و اشکانی هم میدانستند و اتفاقا در نقش تاجگذاری اردشیر دوم باز میترا به چشم میخورد که میتواند بخاطر همان کارکرد مرتبط با عهد و سوگند شاهنشاه در هنگام تاجگذاری باشد. اگر میترا در روم باستان ربطی به عهد و پیمان نداشت چرا این تلقی از میترا در آن زمان وجود داشته است؟ این رو بعنوان دلیلی در رد نظر رضاخانی عنوان کردم.

- در بریتانیکا میگه پادشاه ارمنستان مراسم میترایی را در ارتباط با محکم شدن رابطه خودش انجام میدهد در آن نقل قول که قرار دادم کاری نداشت به اینکه نرون خودش را تجلی میترا میداند یا نه. فکر کنم بخش دیگری مد نظرتون هست که مد نظر من نبوده. در آن قسمت عنوان میشود میترا مرتبط با خدای پیمان هست و بهمین خاطر این مراسم بعد از تحکیم رابطه انجام میشود.

- در تخت جمشید نقش میترا نداریم، در کل دوران هخامنشی صرفاً نقش یک مهر هست که احتمالاً نقش میتراست (برخی هم میگویند آناهیتا) و در پیوست همین پست وبلاگ شرحش دادم. شاید تنها نقشی هم باشد در ایران باستان که شیر وجه مثبتی دارد. اما برای میترای ودایی و زرتشتی اشاره ام به نقش هردو مرتبط با عهد و پیمان بود. برای روم و ایران اشاره ام به نقش هردو مرتبط با خورشید بود در عین اینکه هیچ یک خدای خورشید خوانده نشدند.

سلام و آرزوی موفقیت درسته خدای خورشید sol بوده ولی خود مطلب ایرانیکا با صراحت عنوان کرده این رو

the sun necessarily a very large part, since Mithras himself was the Sun god (mithras خدای رومی و mithra خدای ایرانی)  در همون مقاله بریتانیکا هم چنین چیزی هست شما اشاره کردید که میترا خدای خدایانه در روم باستان و من اون جمله رو گفتم البته که مطلبتون رو  در بحث رابطه میترا و ژوپیتر قبول دارم . sol invictus و sol رابطه پیچیده ای دارن شاید طبق گفته برخی اولی ادامه دومی میتونه باشه (با تفاوت هایی) بحث منشا اونها هم همین وضع رو داره احتمال داره از سوریه وارد بخشهای اروپایی شده باشه . من مشکلی ندارم که میترا ویژگیهای ایرانی داشته اصولا اینها میگفتن این رو از زرتشت گرفتن در پاراگراف دوم مقاله بک اومده بحث من تفاوت های قابل توجه این دو هست که در بالا هم اشاره کردم .بک در مقاله خودش اقوال مختلف رو آورده لزوما به معنای تایید نیست بارتولومه چون بحث لغوی هم کرده مورد سوال قرار گرفته بالاخره مهریشت 13 و 95 رو داریم که صراحتا تفاوت خورشید و میترا رو نشون میده در همون مقاله قبل از بحث وداها از مهریشت آورده که ستاره صبحگاه و شامگاهه در مورد نرون و تیرداد باز در مقاله هست 

 At the coronation Tiridates declared that he had come “in order to revere you [Nero] as Mithras” (Dio Cassius 63.5.2) در ادامه In the same visit, according to Pliny (Natural History 30.1.6), Tiridates “initiated him [Nero] into magical feasts” (magicis cenis). lv مرکلباخ این رو ضیافت میترایی گرفته به نظرم صراحتی نداره و تعبیر خدای پیمان بودن میترای رومی رو از اون برداشت کرده من مخالفتی با خدای پیمان و اتحاد در فرهنگ هند و ایرانی ندارم از روی اوستا و ریگودا مشخصه ولی در فرهنگ رومی حداقلش اینه که صراحتی نداره در پیمان هیتی میتانی هم میترا با خدایان دیگه اومده و طبق مواد ریگودا و اوستا قابل تفسیره وگرنه بدون اینها نمیشه چیزی گفت . در مورد دوره هخامنشی و بحث میتراشاه هم من نظر مرکلباخ رو گفتم که کوروش و جانشینانش رو اینگونه تفسیر کرده . نکات دیگه هم هست ولی چون طولانی میشه مزاحم نمیشم فقط اورارتو قرن ششم قبل میلاد از بین رفته به عقیده بعضی توسط مادها بعضی هم کوروش رو مسبب میدونن نقش مربوط به اردشیر دوم هم مشابه نقش ایشتار بر روی شیر در بین النهرینه که خورشید هم در نقش اون هست به همین خاطر هم برسیوس اون موجود سوار بر شیر رو مونث و آناهیتا فرض کرده 



 

پاسخ:
سلام دوباره، همچنین

- نه من نگفتم میترا خدای خدایان روم باستان بوده، گفتم در میترائیسم روم باستان اینطور بوده چون بهرحال عقاید مردم روم باستان واحد نبوده است. در آیین زرتشت خدایی دون اهورامزدا بوده ولی در میترائیسم ندیدم بگن ایزد مهر دون خدای دیگریه. شما میفرمایید میترا در پانتئون مشهور روم باستان (ژوپیتر و...) بوده؟! در مطالبی که خواندم این چنین چیزی نبود، شاید من ندیدم.

- مطمئنید mithras و mithra دو ایزد متفاوتن؟ من فکر نکنم این چنین چیزی باشه
Mithra/Mitra is the prototype to Roman Mithras to whom there are several hymns in Hindu and Zoroastrian holy texts

- بریتانیکا هم سخن منو تأیید میکنه میگه میترا با سول اینویکتیوس مرتبط بوده نه اینکه یک ایزد بودند چون خدای روشنایی محسوب میشده:
As god of light, Mithra was associated with the Greek sun god, Helios, and the Roman Sol Invictus

- رابطه بین سول و سول اینویکتیوس بنظرم پیچیده نیست، زمانی که سول و میترا در نقوش باستانی به چشم میخورند سول اینویکتیوس وجود نداشته اصلا. برای همین من اصرار داشتم که سخن راجر بک در حد مشابهت درسته. گرچه خودش در ادامه اشاره میکنه میترای روم باستان همون میترای ایرانی بوده رومیان ازش بهره بردند و بنظرم راجر بک از راه جداگانه ای نتیجه بریتانیکا و... رو گرفته که مطلوب منه.

- در مهر یشت عنوان میشه میترا خورشید نیست نمیگه که خورشید کلا جداست، میترا انوار و روشنایی اون خورشیده. در روم باستان من یک سند هم حتی ندیدم بگه میترا خورشیده، اتفاقا اسناد متعدد تصریح میکنند (بطور غیر مستقیم) میترا جدای از خدای خورشید بوده چون جداگانه به تصویر کشیده شده. حالا اصلا قبول، در بازه زمانی خدای خورشید بوده و با سول اینویکتیوس در دوران روم متأخر تا قبل از تسلط مسیحیت این همان پنداری میشده، از آنطرف بارتولومه هم که نگفت در آیین زرتشت میترا خدای خورشیده، گفت در عقاید آریایی ها خدای خورشید بوده پس اینجا هم تضادی بین میترا در ایران و روم باستان نیست. شما میفرمایید سخن بارتولومه حدسه؟ مشکلی ندارم حدس بخوانیدش ولی خب اینکه میترا همون سول اینویکتیوس هست حدسه دیگه. راه بجایی نمیبره در هر حال تضاد بتونه نشان بده چون در جالت قبول حدس مخالف، از انطرف حدس دیگری هم هست که پیوند رو نشون میده. 

- من دقیق نفهمیدم منظور از ستاره صبحگاهی در متون هندو چیست، قول های متفاوتی مطرح شده و بعداً هم با خدای دیگری مرتبط شده اون ستاره صبحگاهی، اما همین قدر بنظرم مشخصه این نماد دارای رابطه با خورشید و روشنایی هست. گرچه بخاطر مذکر بودن میترا پیوند دادنش مثلاً با زهره بعنوان یکی از کاندیداهای ستاره صبحگاهی سخت و عجیبه. با عطارد هم قرینه قوی نداریم بنظرم. بهرطبع در آنجا هم بنظر میرسد مرتبط با نور و روشنایی بوده بطور کل (متون هندوئیسم).

- در مورد نرون و تیرداد هیچ فرقی نمیکنه چون شما در بدترین حالت انجام مراسم میترا به مناسبت اتحاد بین دو شاه رو دارید، منکر این بنظرم نمیشه شد، تا همین جا کفایت میکنه چون ایرانیکا هم به صراحت میگه معنای میترا اتحاد هست که اعم از پیمان و عهد میتونه باشه.

- آقای یکی انصافا این سخنتون «طبق مواد ریگودا و اوستا قابل تفسیره وگرنه بدون اینها نمیشه چیزی گفت» کمی زیاده روی بود، مگر نه اینکه ما اوستای قدیم را هم حتی با بهره گیری از سانسکریت ودایی و یا زبان پهلوی ترجمه میکنیم؟ خب میتانی ها هم با اوصافی که میگویید همینه دیگه، چاره دیگری نداریم مگر اینکه قول مستقیم و ترجمه صریحی از خود خط اون سند در دست باشه.

- بله درست میگید نقش اینانا را دیدم که پایش روی شیر هست و یک ستاره هم در اون نقش وجود داره و یک نفر دست به ستایش برده براش اما تطبیق نقش «خالدی» بیشتر و مشهود تر نیست با مهر اردشیر دوم؟. این طرز ایستادن بر حیوانات در تمدن اورارتو بوده در آشور و بابل من ندیدم، یکی دیگر از خدایان تثلیث اورارتو هم مثلا دیدم روی گاو ایستاده بود. مگر اینکه بگید فرد طراح برداشته نقش خالدی را با نقش ایشتار ترکیب کرده، خب اینجا قرینه شما در تأیید این مقوله چیزی جز مؤنث بودن اون ایزد میتونه باشه؟.

با سلام و عرض تبریک این ایام نه من نمیگم میترای رومی در محدوده خدایان تحت تسلط ژوپیتر بوده  به هر ترتیب کالتی بوده که عمومیت نداشته و معمولا نظامیان رو در بر می گرفته (شاید به دلیل تنشهای نظامی اواسط و اواخر دوره اشکانی با روم نظامیان رومی با اون آشنا شدن) کالتهای دیگه ای هم بوده که منشا غیر رومی داشته بک mithras رو برای بیان ویژگیهای رومی به کار برده mithra رو برای ایرانی صراحت هم داره منشا از ایران در متون رومی واضحه ولی ویژگی های شخصی اونها و مراسم مربوط به اونها باید مد نظر باشه به هر ترتیب خود شما هم تفاوتهایی رو ذکر کردید من نظرم اینه که تفاوت چشمگیره خود بک هم در همون مقاله ایرانیکا ذیل عنوان From Iranian Mithra to Roman Mithras  در پاراگراف دوم اون عنوان اشاره میکنه که در سه دهه اخیر پژوهشگران بیشتر بر این عقیده هستن آیین میترای رومی بازآفرینی (reinvention)شده هست در کتیبه های رومی متعددی داریم deo soli mithrae یا soli invicto mithrae درسته که نقوش متفاوت دارن ولی چیزی کم نمیکنه از این که هر دو خدای خورشید باشن منهم اصراری نداشتم که حتما یک خدا باشن (البته احتمال اونهم هست) بلکه میگم  اینها هر دو  خدای خورشید که هستن  میترای رومی در کالت جداگانه تعریف شده و خدای خورشید در اون کالت هست در مورد بحث بارتولومه هم بگم مهر یشت میراث پیشازرتشتی رو هم داره پس صرفا محدود به دوره زرتشتی نمیشه . در مورد نرون و تیرداد کتاب beck and mithraism 2017 صفحات 101 ,  102 بحث کرده و دلیلش رو هم آورده بحث سر همون مراسم ادعایی میتراییه که از اون پیمان در بیاد ولی  تاییدی نداره آخر هم  در مورد بحث ایشتار  خب ایشتار با شیر در ارتباط بوده یعنی صرفا یک نقش معمولی نیست البته تصاویر دیگه ای هم هست که قابل دسترسیه

پاسخ:
سلام خدمت شما و عیدتون هم مبارک

- من در متون متعددی که دیدم این چنین چیزی نبود که mithras رو ایزدی متفاوت از mithra بیان کنند. مقاله راجر بک رو هم چک کردم برداشت من این نبود از عناوینی که میگه، شما راه سختی رو دارید اثبات کنید اضافه کردن s نه کاربردی در دستور زبان لاتین یا رومیان باستان یا حتی سیر طبیعی تلفظ یک نام در دو زبان نداشته و پدید آوردن نامی برای ایزدی متفاوت است! در هیچ یک از متون و کتبی که درباره میترا حرف زدند این چنین چیزی رو حداقل من برداشت نکردم. 

- نمیتونید بگید هردو خدای خورشید بودن! این چنین سابقه ای در یک زمان و یک سری نقش ها نداریم، چیزی هم که راجر بک گفته در اسناد این همانی نیست، من خوشحال میشم یک سند باستانی ببینم میترا سول اینویکتیوس نامیده شده. ضمن اینکه جدای از نظر بارتولومه مبنی بر اینکه میترا در میان آریایی ها خدای خورشید بوده در سغد و اشکانی هم نظری میگه خدای خورشید بوده:
In Parthian and Sogdian (Sundermann, 1979a, pp. 104, 109), however, Mihr/Mišiwas taken as the sun and consequently identified with the Third Messenger
طبیعیه خدای خورشید بودن میترا هم ویژگی ایرانی وام گرفته ازونها باشه
و بعد اصلا میترا همان سول اینویکتیوس باشد، با دوران قبل از سول اینویکتیوس که میترا و سول بودند چکار میکنید؟ چه سندی برای سول بودن میترا ارائه میدهید ولی دقیقا بصورت دو خدای جدا در نقوش مشترک به تصویر کشیده شدند؟! هیچکس نمیگوید در طاق بستان که اهورامزدا و میترا هستند و نیز اهورامزدا هم با خورشید مرتبط است پس میترا همان اهورامزدا میتوانسته باشد. به تصویر کشیدن دو خدا در نقشی مشترک در عین مستقل بودنشان بیانگر رابطه هست نه این همانی و اتفاقا ابطال کننده هر نوع نظریه در باب این همانی خواهد بود. 

- ممکنه بگید خدای خورشید بودن میترا در میان پارت ها سند محکمی نداره، در این حالت من متذکر میشم سند معتبر شما چیه؟ اگر سخن راجر بک هست که پس این سخنش تایید صفر تا صد حرفهای من هست:
Western Mithraism described. The term “Mithraism” is of course a modern coinage. In antiquity the cult was known as “the mysteries of Mithras”; alternatively, as “the mysteries of the Persians.” The latter designation is significant.
عینا داره حرفهای منو میزنه، ازین واضحتر نمیتونست بگه

- حالا شما میگید تفاوت، منم میگم تفاوت میترائیسم روم باستان نسبت به میترای ایران باستان از تفاوت اهورامزدا در مانویت و زرتشتیت بیشتر بود؟ فکر نکنم، این خللی به بحث وارد نمی‌سازد که از قضا اختلاف کمتر هم هست. ولی کسی نمیگه اهورامزدای مانویت خدای دیگریست. یا حالا اگر در متنی مانوی یک حرف آنهم s که کاربرد زیادی در اضافه شدن به کلمات داره اضافه شده بود برداشت ایزدی جدا ازون بشه. 

- دلیلی در دست نداریم تمام محتوای مهر یشت ها پیشا زرتشتی ان، کریستنسن مشابه برخی از دانشمندان دیگه میگه محتوای یشت ها کهن تر از زرتشتیت ان اما نمیگه صفر تا صدشون!! وقتی در اوستا میخوانیم میترا آفریده اهورامزداست این متاثر از میترائیسم هست یا تفکرات زرتشتی؟! مشخصا زرتشتی، پس دخل و تصرف و تحریف به دلخواه و بنابر عقاید زرتشتی وجود داشته و با این ادعا که محتواش میتونه متعلق به دوره پیشا زرتشتی باشه نمیشه ابطالش کرد.

- من اصلا برای نرون و تیرداد گفتم شما پیمان رو قبول نکنید، میتوانید ازین سر باز بزنید که بین دو شاه اتحاد حاصل شده و مراسم میترا برگذار شده؟ چون چیزی که شما ازون کتاب نقل میکنید تضادی با این حرفی که زدم نداره. 

حالا ارجاع میدم به ایرانیکا و اینکه معنای میترا اتحاد هست که اعم از پیمان و سوگند میتونه باشه. 

باز هم عرض سلام  خدمت شما کتاب the mysteries of mithras از payam nabarz صفحه ۸ در مورد اسم میترا و نگرش به اون در بین محققان توضیح مختصری داده و از همین نویسنده کتاب mithras readers vol 2 صفحات ۳۳ تا ۳۵ در مورد نگرش دوخدایی توضیح داده من قبلا هم گفتم رومی ها این آیین رو به زرتشت نسبت میدادن با این قسمت مخالفتی ندارم و اون مورد زوندرمان هم مربوط به مانویت هست و متاخره من نمونه کوشانی رو اشاره کردم که قبل مانویت هست این معادل سازی ها قبلا هم گفتم از دوره یونانی شروع شده فرهنگ ایرانی و رومی تفاوت دارن با این وجود  اصلا خود مهر رو در آیین مانویت و زرتشت مقایسه کنیم در کتاب آیین مانی ترجمه مقالات از امید بهبهانی ص ۱۴۵ از همین زوندرمان اومده مهر معادل دو خدا در ایین مانی بوده در مورد مهر یشت   بحث این بود که ذکر کردید مهر خورشید نیست ولی مرتبطه و این از عقاید زرتشتیه من هم حرفی ندارم و  نگفتم کلا مهریشت پیشازرتشتیه ولی در یشت بند۱۳ که قدیمیه یا حتی ریگودا اشاره به خدای خورشید بودن مهر ندارن و تا پایان زمان هخامنشی هم همینه بحث اتحاد که واضحه ولی این که مراسم میترایی برگزار شده و میترا این وسط کاره ای بوده ناواضحه و اشاره بک در کتابش هم به همینه که ما مدرکی در این مورد نداریم

پاسخ:
شبتون بخیر

- خب پس ایرانیکا چیزی نگفته چون من چهار صفحه در ایرانیکا از پنج یا شش دانشمند خواندم + بریتانیکا + ویکی پدیای انگلیسی کاملا تأیید نظر خودم بود که نقل قول هاش رو مکررا در پیام هام قرار دادم بجز یک مورد راجر بک در مدخل میترائیسم که عرض کردم خدمتتون نتیجه و فحوای کلی راجر بک همان نتیجه گیری منه (با استناد به پاراگراف سومش) صرفاً اختلاف نظر جزئی با اشمیت و... داره که محل ارجاع من بودند. 

- ایشون در اون کتاب چطور اثبات کرده mithras خدای غیر از mithra بوده؟ چون من به صراحت دیدم برای میترا در روم باستان دقیقا از عنوان mithra هم استفاده شده و جایی ننوشته شده بود mithras متفاوت از mithra و اشاره به خدای متفاوتیست.

- مانویت دخلی به اشکانیان نداره، زوندرمان به صراحت از پارتها سخن گفته، ضمن اینکه برای کوشانی متذکر شدم باستان شناسی تطبیقی میگه تلقیشون مشابه زرتشتیان بوده، شما گفتید تصریحی نداریم عرض کردم نداشته باشیم هم باید بگیم نمیدانم نه اینکه باستان شناسی تطبیقی را نفی کنیم.

- به معادل سازی ایزدان واقفم لکن این معادل سازی «این همان پنداری» الزاما نیست، هیچ گاه در متون زرتشتی اهورامزدا زئوس خوانده نشده، اما در کتیبه هایی مثلا از آنتیوخوس نوعی پرستش دو خدایی اهورامزدا و زئوس دیده میشود، اینجا نوعا معادل سازی دو آیین و پرستش خدایان هردوست. خود کتیبه تصریح دارد که از دو خدای مستقل دارد حرف میزند که سعی دارد معادل سازی شان کند، یعنی تصریح مستقیم بر معادل سازی داریم. اما برای میترا اگر در همین حد هم سند بود من قبول میکردم، مسئله اینجاست در همین حد هم در هیچ سندی میترا و سول معادل هم بیان نشدند، سند شما (اگر قبولش کنیم که ذکر کردم چرا قول مخالفش را موجه تر میدانم) فقط مربوط به بعد از پیدایش سول اینویکتیوس هست نه قبلش و دوران سول و یا حتی بعد از، از رونق افتادن میترائیسم.

- اینجا که گفتید «تا پایان زمان هخامنشی هم همینه» موافق نیستم، آیا پارسها خدای خورشید داشتند؟ اگر داشتند آیا میترا بوده؟! میترا نمادش چه بوده در دوران هخامنشیان؟ نمیدانیم، اینجا فقط همان مهری که عرض کردم هست (مهر اردشیر دوم) که اگر ایزدش را میترا بدانیم (که متذکر شدم چرا بین تثلیث هخامنشی اهورامزدا-میترا-آناهیتا میترا کاندیدای موجه تری هست) نه تنها تضادی نخواهیم داشت که بسط میترا در روم باستان و ایران ساسانی را در آن زمان هم مشاهده میکنیم. اگر آناهیتا بخوانیمش باز فکر کنم موجه باشد بگوییم ماهیت میترا برای ما مبهم است نه اینکه ربطی به خورشید نداشته. اسناد باستان شناسی صحه میگذارند بر رابطه میترا با خورشید یا باید بگویید این رابطه بر گرفته از میترای هخامنشی و پیشا زرتشتی و... است، یا بگویید ریشه اش معلوم نیست مادامی که ماهیت میترا برای ما کاملا روشن نشده باشد. فکر میکنم «نفی» ای که شما بدنبالش هستید حاصل نمیشود بر اساس این مدارک موجود. 

- «نا واضحه» با «نیست» خیلی متفاوت هست، اینجا با قول دانشمندانی طرف هستیم که نظری کاملا مخالف دارند.

 اونچکه درش برخی تشکیک وارد کردن نه ربطی به برگذاری مراسم میترا داره نه تضاد بین میترای ایران باستان و روم باستان نه... فقط و فقط اینه که آیا تیرداد شاه ارمنستان نرون رو میترا خطاب میکنه یا نه؟ هر فردی هم گفته عنوان میترا نیست بنظرم اشتباهه، این عین متن یونانینش:
 Cass. Dio 63.5.2: καὶ ἦλθόν τε πρὸς σὲ τὸν ἐμὸν θεόν, προσκυνήσων σε ὡς καὶ τὸν Μίθραν.
سندی ازین واضحتر نیست که یک شاه زرتشتی در ستایش شاه روم از میترا بهره ببرد این یعنی میترای هردو یکی بوده، یک خدا بوده اما در جنبه ها یا... ای میتونسته تفاوت باشه، عین تفاوت اهورامزدا در زرتشتیت و مانویت. 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی