مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم
آخرین نظرات

عیار ایمان!

شنبه, ۵ اسفند ۱۴۰۲، ۱۲:۱۹ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

 

شریک بن عبدالله نخعی از فقهای قرن دوم هجری قمری که بنابر نقل برخی شیعه هم بوده است (بنگرید به اینجا) ماجرایی دارد که شهید مطهری در جلد اول داستان راستان با عنوان «سفره خلیفه» به نقل از جلد دوم مروج المذهب مسعودی آنرا نقل میکند. خلاصه ماجرای وی ازین قرار است که مهدی بن منصور خلیفه عباسی میخواسته وی عهده دار منصب قضاوت و تعلیم فرزندانش شود اما او به سبب نگاه غیر مثبتی که به دستگاه حکومت داشته ازین امر اجتناب میکرده است. روزی خلیفه وی را مجبور میکند بین سه راه قاضی یا معلم فرزندان شدن و یا خوردن نهار بر سر سفره خلیفه در دربار یک مورد را انتخاب کند. او هم شرکت در مهمانی را برمیگزیند لکن وقتی سفره مجلل دربار خلیفه عباسی را می بیند بگونه ای رفتار میکند که خوانسالار به خلیفه میگوید این مرد دیگر روی رستگاری را نخواهد دید.

در نهایت شریک بن عبدالله هم منصب قضاوت را بر عهده گرفت و هم تعلیم فرزندان خلیفه را و مقرری هم از بیت المال برای وی معین شد. روزی با متصدی پرداخت حقوق حرفش شد و وقتی متصدی به او گفت تو که گندم به ما نفروخته ای چرا این قدر سماجت میکنی این فقیه دین جواب داد «چیزی از گندم بهتر به شما فروخته ام، من دین خود را فروخته ام». وی نه نماز را ترک کرد نه روزه را نه مرتد شد و نه از ظواهر دین دست برداشت، مسلماً قاضی باید فرد دیندار و فقیهی باشد حداقل در نظر حکومت و مردم. لکن واضح است که حرف زدن طوطی نشانه قبول کردن معنا و مفهوم آن سخنان نیست.

جایگاه قضاوت یک شهر یا تعلم فرزندان رهبر یا شاه به ما پیشنهاد نشده، پای سفره نهار کاخ ریاست جمهوری ننشستیم، رنگ صد هزار دلار وجه نقد را ندیدیم، پس چرا در بطن ذهن خود در پشت پرده تفکرات خود فکر میکنیم پاکیم و ایرادی هست از مسئولان یا افرادی میباشد که فکر میکنیم در مقوله ایمان شکست خوردند؟. اگر شریک بن عبدالله نخعی فرصت قاضی شدن را نداشت چه بسا هیچ وقت انحرافی در وی دیده نمیشد. اگر بخواهیم به کلام الله نگاه کنیم می بایست بگوییم جایی که هستیم بطور کل آزمایشی برای ماست*، ولی گویا چیزی معلوم نیست و احساس میکنیم فلان مسئول و حاکم و... در امتحان این دنیا شکست خوردند اما ما قدیس هایی هستیم که داریم به سلامت گذر میکنیم و بناست براحتی به حوری و شراب پاکیزه و قصر برسیم! گناهانی هم باشد مورد شفاعت قرار خواهیم گرفت بهرحال از کودکی در هیئت و روضه شرکت داشتیم!!.

بنظرم با کمی دقت متوجه خواهیم شد ما هم ممکن است دست کمی ازیشان نداشته باشیم در شرایط مشابه، جایی کارمان گیر کرده دروغ گفتیم، حاضر نشدیم از دخترمان یا رضایت خودمان برای جوان مؤمن اما دانشجو یا طلبه مطلقاً بی پولی بگذریم [نک: ماجرای جویبر و ذلفا]، حاضر نشدیم از پول بیت المال وقتی دیدیم به سهولت در دسترس است بگذریم، حتی حاضر نشدیم از یک غذای نذری بیشتر در حالیکه ممکن است به افراد انتهایی صف نرسد بگذریم. در کیلومترها فاصله از ما آبی وجود ندارد اما فکر میکنیم اگر در یک متر مربع خشکی وسط اقیانوس آرام باشیم قطره ای آب به ما نخواهد رسید چه رسد به اینکه شناگر خوبی باشیم!!.

*: وَهُوَ الَّذِی جَعَلَکُمْ خَلَائِفَ الْأَرْضِ وَرَفَعَ بَعْضَکُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِیَبْلُوَکُمْ فِی مَا آتَاکُمْ إِنَّ رَبَّکَ سَرِیعُ الْعِقَابِ وَ إِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِیمٌ

و او کسی است که شما را جانشینان (و نمایندگان خود) در زمین قرار داد، و بعضی را بر بعض دیگر، درجاتی برتری داد تا شما را به آنچه در اختیارتان قرار داده بیازماید مسلما پروردگار تو سریع الحساب، و آمرزنده مهربان است
 
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲/۱۲/۰۵

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی