مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم
آخرین نظرات

بسم الله الرحمن الرحیم

 

اصلی ترین ایرادی که باستان پرستان به پدر علم تاریخ یعنی هرودوت هالیکارناسی میگیرند برخی روایت های بظاهر عجیب و غریبی میباشد که وی نقل کرده است. از آن جمله این دسته از روایت ها تیره بودن نطفه هندیان و مورچه هایی در هند هست که بزرگتر از روباه اند. پیشتر پاسخی فلسفی به بخشی ازین روایات که بنظر میرسد حاصل مشاهده مستقیم خود هرودوت نیستند دادم (بنگرید به مورد ج در اینجا) اما در این پست میخواهم از زاویه ای دیگر به این مهم بپردازم. جدای از روایت تیره بودن نطفه هندیان که شاید ریشه در روایتی واقعی (البته نه بصورت مطلق یا اکثریت) داشته است* در اینجا مورچه های بزرگ مد نظر هرودوت را بررسی خواهم کرد. هرودوت در کتاب سوم بند 102 اثر مشهور خود یعنی تواریخ میگوید:

هندیهای دیگری هستند که در نزدیکی شهر کاسپاتیروس و پاکتیکه سکونت دارند و در جانب ستاره قطب قرار دارند و نسبت بدیگر هندیها شمالی تر اند. طرز زندگی آنها بطرز زندگی باختریان شباهت دارد. اینها جنگاورترین مردمان هندند و همینها هستند که بجستجوی طلا بنقاط دور میروند. گفتیم صحرائی در آنجا هست که بعلت وجود شن زیاد قابل سکونت نیست. در این صحرا و در میان این شن ها مورجه های بزرگی تولید میشوند که از سگ کوچکتر ولی از روباه بزرگترند [مترجم فارسی اینجا اشتباه ترجمه کرده و هرودوت میگوید از روباه بزرگتر ولی نه به اندازه یک سگ هستند: In this sandy desert are ants, not as big as dogs but bigger than foxes]. از این مورچه ها در میان جانوران پادشاه پارس نیز دیده میشود که از همان محل شکار شده اند. این مورچه ها برای خود خانه هائی در زیر زمین میسازند و برای این کار قسمت هائی از شن های زیر زمین را بروی زمین میآورند؛ همین کار را مورچه های یونان که بسیار بآنها شباهت دارند انجام میدهند. شنی که بروی زمین میآورند محتوی رسوب طلا است. برای جمع آوری همین طلا است که هندیها بداخل صحرا سفر میکنند.

تواریخ، هرودوت، ترجمه هادی هدایتی، کتاب سوم (تالی)، انتشارات دانشگاه تهران، صفحات 200 و 201

ویکی پدیای انگلیسی در مدخلی با عنوان «Gold-digging ant/مورچه طلا یاب» به این روایت پرداخته (اینجا) و به نقل از دکتر میشل جورج پیسل قوم/مردم شناس فرانسوی از امکان ریشه داشتن در واقعیت این روایت سخن گفته است. دکتر پیسل این مورچه ها را «مارموت/marmot» هایی از نژاد هیمالیا معرفی کرده و عنوان میکند طی مصاحبه با برخی از مردم بومی از قبیله مینارو/Minaro در دشت دیوسایی پاکستان [پاکستان دیر زمانی جزء هندوستان محسوب میشده است] عنوان داشتند که طی نسل ها گرد طلایی را که مارموت ها هنگام حفر لانه به سطح زمین می آوردند جمع آوری میکرده اند. در ادامه دکتر جورج میگوید ممکن است هرودوت معادل فارسی باستان مارموت را با مورچه کوهستانی اشتباه گرفته باشد و وی فارسی بلد نبوده و در سفر به ایران به گزارش مترجمین محلی اعتماد میکرده است. در اینجا منظور دکتر جورج این بوده که معادل فارسی باستان مارموت مورچه کوهستانی بوده است چنانچه در نیویورک تایمز در اینباره ازیشان اینطور نقل قول میشود:

Mr. Peissel, author of a book called ''The Ants' Gold,'' says his favored explanation is that confusion set in because in Persian the word for marmot is equivalent to ''mountain ant.''

در نهایت دکتر جورج بیان میدارد هرودوت نگفته خودش این مورچه های طلا یاب را دیده بلکه گزارش مسافران را نقل میکرده است.

در ادامه ویکی پدیای انگلیسی در بخشی بنام حشرات طلا یاب به یک مطالعه در سال 2011 در استرالیا انجام شد اشاره کرده و عنوان میکند طی این مطالعه مشخص شد موریانه ها رسوبات طلا را دفع میکنند. البته این مورد نمیتواند به روایت هرودوت ربط داشته باشد چون دو قرینه «بزرگتر از روباه» و «پشمالو» بودن در روایت هرودوت سبب میشود محتمل ترین نامزد همان مارموت ها باشند. گرچه مارموت ها بزرگتر از روباه نیستند و نژاد هیمالیای آنها هم در حد گربه ای خانگیست لکن اختلاف اندازه شدید نیست سر این امر بخواهیم خرده بگیریم. بین روایت هرودوت و آنچه دکتر میشل جورج نقل کرده است بنظرم تشابهات غیر قابل انکاری به چشم میخورد که نمیتوان نادیده شان انگاشت و مارموت هیمالیا در صورت صحت روایت دکتر جورج میتواند همان مورچه های مد نظر هرودوت باشند و نتیجتاً این روایت ریشه در واقعیت داشته است.

مارلیس سیمونز در نیویورک تایمز هم به تاریخ 25 نوامبر 1996 معادل با پنجم آذرماه 1375 (بنگرید به اینجا) به این موضوع پرداخته و به نوعی تأییدیه ایست بر سخنان دکتر جورج پیسل [البته جزئیات نقل نیویورک تایمز بطرز مشهودی بیشتر از ویکی پدیای انگلیسی است] چرا که گزارشگر هیچ مخالفتی نکرده و یا نقل مخالفی را هم نسبت به گزارش پیسل بیان نمیکند. در این گزارش اشاره میشود که دکتر پیسل میگوید مارموت های هیمالیا بطرز عجیبی بزرگ هستند و با خزهای پرپشت و دم هایی شبیه به روباه دارای دندان و پنجه های تیغ مانندی میباشند که احتمالاً این توصیفات بنظر من از آن جهت هست که قیاسشان با روباه در روایت هرودوت معقول بنظر برسد.

سیمونز در این گزارش سخنانی را هم از قول استفانی وست محقق حوزه هرودوت در دانشگاه آکسفورد نقل میکند که وی بیان میدارد هرودوت فارسی بلد نبوده است و اگر منظور ازین مورچه ها را با توجه به گزارش دکتر پیسل مارموت بدانیم روایت هرودوت کمتر مایه تعجب خواهد بود. در راستای این قول که در صورت صحت نظریه مارموت بودن مورچه ها روایت هرودوت «کمتر مایه تعجب خواهد بود» یکی از مترجمین تواریخ هرودوت به انگلیسی یعنی آلفرد دنیس گادلی نیز در پاورقی خود مربوط به ترجمه قسمت دوم بند 102 کتاب سوم تواریخ هرودوت میگوید گفته شده مورچه ها ممکن است واقعاً مارموت بوده باشند اما بنظر نمیرسد این نیز داستان را محتمل تر کند:

It is suggested that the “ants” may have been really marmots. But even this does not seem to make the story much more probable.

Herodotus, with an English translation by A. D. Godley. Cambridge. Harvard University Press. 1920, book 3 chapter 102 section 2

در نهایت استفانی وست بیان میدارد با این دیدگاه که هرودوت قصد فریب خوانندگان را داشته مخالف است و احتمالاً هرودوت بجای نوشتن بعنوان یک مورخ از آزادی هایی که یک رمان نویس تاریخی دارد بهره برده است. در نهایت این محقق عنوان میکند مارموت های هیمالیا ممکن است این موضوع [ابهام در روایت هرودوت] را حل کنند و اشاره میکند که پیسل هم علاقه دارد یافته های خود را با مطالعات بیشتر آزمایش کند.

در وبسایت روزنامه مدرس کویر هم طی پستی به تاریخ یازدهم ژانویه 2018 (21 دی ماه 1396) به این موضوع پرداخته که باز به دکتر پیسل اشاره شده است (بنگرید به اینجا). فردی با نام ژائو یانگ هم در دهم ژانویه 2019 (بیستم دی ماه 1397) طی پستی در وبسایت شبکه جهانی تلویزیون چین با عنوان «Life on Plateau: Gold-diggers on the plateau/زندگی در فلات: جویندگان طلا در فلات» (بنگرید به اینجا) بیان میدارد یک قوم شناس فرانسوی عقیده دارد مارموت های هیمالیا همان مورچه های طلا یاب هرودوت هستند. بنابراین بنظر میرسد دکتر پیسل بر نظر خود طی چند دهه باقی مانده باشد.

در پایان فارغ ازینکه چقدر این نظریه و تطبیق معتبر باشد بنظرم دلیلی در دست نداریم اولاً این تطبیق را بی اعتبار بخوانیم ثانیاً ازین جریان مورچه های طلا یاب مندرج در کتاب سوم تواریخ هرودوت به جهت خرده گیری نسبت به اعتبار تاریخی روایات هرودوت بهره ببریم. شباهت مارموت های هیمالیا با مورچه های مد نظر هرودوت قابل نادیده گرفتن بطور کل نیست و اگر این همان پنداری مد نظر را در اینجا انجام دهیم بنظرم بشدت از ابهام و عجیب بودن این روایت هرودوت کاسته خواهد شد بر خلاف نظر دنیس گادلی. در اینجا شاید قرینه ای دیگر هم به کمک این تطبیق بیاید و آن اینکه هرودوت اشاره میکند مورچه های یونان نیز مشابه این مورچه ها هستند. من بعید میدانم گزاره مورچه های یونان دیگر حاصل شنیده های هرودوت از مسافران باشد و یحتمل حاکی از اطلاعات وی از موطن خود است. بر این اساس این ظن تقویت میشود که هرودوت دارد مقوله ای واقعی را روایت میکند چرا که دیگر نمیتواند به یونانیان خواننده اثر خود دروغ بگوید و آنها حداقل به جانداران سرزمین خودشان در حدی که هرودوت آشناست واقف هستند؛ فلذا این قرینه هم بنظرم میتواند در این راستا که هرودوت اینجا قصد داستان سرایی و... ندارد و منظورش از مورچه ها محتملاً مارموت بوده بکار گرفته شود.

 

*. تیره بودن آب نطفه مردان مقوله ناممکنی نیست و فی المثل یکی از زرتشتیان اهل هندوستان در عصر ما عنوان کرده که آب نطفه اش قهوه ای رنگ است. نک: مدخل «MARRIAGE II: Next-Of-Kin Marriage In Zoroastrianism» در دانشنامه ایرانیکا بقلم پردز اکتر شروو (اینجا) به نقل از:

Keki N. Daruwalla, The Keeper of the Dead, Delhi, 1982 , page 45

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲/۱۲/۱۹

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی