مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم
آخرین نظرات

بسم الله الرحمن الرحیم

 

یکی از علاقه های بخش بزرگی از مردم کشور ما ایران باستان و شخصیت های مشهور آن است و از همین حیث بعضاً نام ایشان را بر روی فرزندان خود میگذارند. در این پست با بررسی مختصر معنی سه نام «شهربراز» - «آتوسا» و «سوگند» نشان میدهم این رویکرد نامگذاری بدلیل اختلاف فاحش فرهنگی و عقیدتی ما ایرانیان عصر اسلامی در دوران مدرنیته با ایرانیان باستان صحیح نیست و این نام ها شاید در زمان خودشان دارای مفهوم خاصی بودند و ارزش نامگذاری را در چهارچوب اعتقادی ایرانیان باستان داشتند لکن در زمان حال خیر. میتوان اختلاف در ترجمه را هم بیان کرد لکن باز در این صورت قول موجه آن است که ازین نامگذاری اجتناب شود چون معنای نامناسبی هم برای آن مطرح است. در نهایت پیشنهاد داده میشود اگر خواستیم نامی تاریخی را بر فرزند خود بگذاریم به معنی آن نیز دقت کنیم (بطریق اولی به جایگاه و علل شهرت صاحب نام هم می بایست دقت نمود).

الف) شهربراز/وراز

این نام که در حقیقت متشکل از دو جزء شهر + وراز است لقب یکی از سرداران زمان خسرو پرویز بنام «فَرُخان» است. شهربراز بهمراه شاهین وهمن زادگان بزرگ ترین سرداران دوران خود بودند. شهروراز مدت کوتاهی هم بواسطه شورش علیه شاه وقت یعنی شیرویه پسر خسرو پرویز [که خود بر علیه پدرش شوریده بود] شاه ایران ساسانی میشود لکن در نهایت با کشته شدنش عمر کوتاه دوران سلطنت وی به سر می آید. معنی نام شهربراز میشود «گراز کشور (1)» و دلیل اطلاق عنوان گراز به یکی از اشراف زادگان ساسانی هم اهمیت خاص این حیوان در آیین زرتشت است. چنانچه بنابر بند بیست و پنجم بهرام یشت در اوستا گراز تیز چنگال یکی از شکل هایی هست که امشاسپند ورهرام یا بهرام یکی از هفت امشاسپند (بزرگ ترین خدایان و رأس هرم پانتئون آیین زرتشت) میتواند بصورت آن در بیاید و نیز این امشاسپند هم مرتبط با حفاظت از آفریده های اهورامزدا (2) یا جنگ (3) بوده و جایگاهش تا جایی در این آیین بالا بوده است که امشاسپند بهمن در اوستای قدیم پسر اهورامزدا خوانده شده است (4) و نتیجتاً طبیعی است که لقب گراز کشور در زمان ساسانیان لقبی مناسب حال یک سردار اشراف زاده محسوب شود اما اینکه بعنوان مثال یکی از بازدیدکنندگان وبسایت عصر ایران ذیل پست این رسانه در سال 98 پیرامون فهرستی از اسامی ایرانی (اینجا) در کامنت خود با نام مستعار سالار میگوید:

"شهربراز" هم اسم خیلی خوبیه. نام یکی از پادشاهان ساسانی بود که فرمانده ی جنگ هم بود

آیا این سبب میشود در زمان حال هم که گراز بودن هیچ بار مثبتی ندارد عنوان «شهربراز» را مثبت تلقی کنیم؟!.

 

1. نک: ایران در زمان ساسانیان، آرتور امانوئل کریستنسن، ترجمه رشید یاسمی، ویراستار حسن رضایی باغ بیدی، صفحه 319

2. ادبیات مزدیسنا (یشتها)، ابراهیم پورداود، جلد اول، صفحه 88

3. تثبیت جایگاه ایزد بهرام اسطوره جنگ پیش زرتشتی ایرانیان باستان در معارف زرتشتی، محمد علی روشنی نژاد، فصل‌ نامه علمی عرفانیات در ادب فارسی، دوره سوم شماره دهم، صفحه 37. صرفاً تشریح این مقاله در صفحه مذکور راجع به مرتبط با جنگ و پیروزی بودن امشاسپند بهمن مد نظر هست.

4. اوستا، گاتاها، هات 45 بند 4

 

ب) آتوسا

آتوسا یکی از فرزندان مؤنث کوروش دوم از شاهان دوران باستان تاریخ ایران است که بعد از ازدواج با برادر خود کمبوجیه و مرگ وی در نهایت همسر داریوش یکم هخامنشی میشود. پروفسور والتر هینتس پیرامون معنی نام این زن بیان میدارد که این نام به فارسی باستان هوتَوثا بوده و معنی آن میشود «دارای ران فربه و زیبا» (نک: والتر هینتس، داریوش و ایرانیان، ترجمه پرویز رجبی، صفحه 122). ممکن است بگویید در معنی این نام اختلاف است اما در معنی مثلاً نام هایی همچون ملیکا یا نرگس یا... هم به این شکل اختلاف داریم که اساساً معنایی دور از ذهن هر عقل سلیمی برای نامگذاری روی دختر خود برای آنها توسط دانشمندی بدین صورت که فقط همان معنی را بعنوان ترجمه آن نام بیان کند، مطرح باشد؟! مسلماً پاسخ منفیست.

البته رودیگر اشمیت در ایرانیکا میگوید احتمال دارد معنی نام آتوسا خوب چکیدن یا چکه کردن «well trickling» [که از «Trickle» می آید] یا خوب اعطا کردن «well granting» [که از «Grant» می آید] باشد (بنگرید به اینجا) اما فکر نکنم سخن اشمیت هم نقد جدی به استدلال من باشد چون حتی در همین احتمالی هم که بیان میکند یکی از قول هایش [خوب چکیدن یا چکه کردن] معنای مناسبی ندارد.

 

ج) سوگند

پروفسور کریستنسن در کتاب مشهور خود یعنی ایران در زمان ساسانیان پیرامون معنی این نام میگویند:

یک نوع دیگر از امتحان بسیار قدیم، که در ضمن ایراد قسم اجرای میشد، نوشیدن آب گوگرد آلود بوده. این رسم حتی در کتاب وندیداد هم (54/4 و ما بعد) ذکر شده و اصطلاح سوگند خوردن، که امروز در زبان کنونی ایران به معنی قسم یاد کردن استعمال میشود و معنی تحت اللفظ آن «نوشیدن آب گوگرد آلوده» است، یادگاری از آن عادت قدیم می باشد. (نک: ایران در زمان ساسانیان، آرتور امانوئل کریستنسن، ترجمه رشید یاسمی، ویراستار حسن رضایی باغ بیدی، صفحه 219، در نسخه ویراستاری نشده این عبارت در صفحه 410 هست لکن غلط های تایپی در آن به چشم میخورد که باعث میشود مطلب درست فهمیده نشود)

اینکه برای راستی آزمایی فلز گداخته روی بدن می ریختند (امتحان گرم یا ور ای گرم که کریستنسن در همان صفحه که ارجاع دادم پیرامونش توضیح میدهد) و یا آب آلوده به گوگرد به خود طرف میدادند به کنار، بر این اساس میتوان به فردی که نامش سوگند هست گفت «آب گوگرد»!!. درست است که در زمان حال چون خوردن آب گوگرد دار مرتبط با راستی آزمایی ادعای فرد و به نوعی شبیه به قسم خوردن بوده نام سوگند هم در پیوند با قسم بیشتر در ذهن من و شما جا افتاده لکن این معنا مشخصاً غلط است. چرا باید این چنین نامی را برای فرزندان خود بدون تحقیق و تعمق لازم برگزینیم؟!.

 

اشکال)

 

1. عنوان شده برخی نام های عربی همچون «خدیجه» و «جعده» و... نیز معنای مناسبی ندارند و چرا این حکم را بر آن نام ها تعمیم نمیدهیم؟!. خُدَیجه به معنای بچه شتری است که زودتر از موعد به دنیا آمده و اصطلاحاً برای کودکی که شش ماهه و زودتر از موعد به دنیا می آید نیز آنرا به کار می برند و جعده هم معنای نوعی گیاه و یا بره ماده را میدهد.

پیرامون جعده باید گفت دلیلی ندارد که ما بخواهیم نام فرزند خود را جعده بگذاریم و هیچ مشکلی نمی بینم فردی بگوید بهتر است نام جعده را بر روی فرزند خود نگذاریم، اما برای خدیجه فارغ ازینکه حقیقتاً معنای آن در همان چهارده قرن پیش هم فقط به بچه شتر اطلاق نمیشده و این اصطلاح برایش مطرح بوده که به فرزند زودتر از موعد اطلاق شود، باید عرض کنم همانطور که در ابتدای پست متذکر شدم برای نامگذاری فرزندان، جدای از معنی نام جایگاه فرد مشهور صاحب نام هم باید در نظر گرفته شود. بانو خدیجه کبری (سلام الله علیها) فردی بودند که دارایی خود را در راه اعتقاد و ایمانشان به خداوند هزینه کرده و نمیتوان منکر اخلاص بزرگ و نقششان در صدر اسلام شد؛ بعبارتی دیگر دلیل برگزیدن نام ایشان برای فرزند فرد صاحب این نام هست (بعلاوه اینکه معنی نام هم در حد گراز کشور و دارای ران فربه و... دارای فحوای سوء نیست، این مورد هم البته لحاظ میشود). مثلاً نام زرتشت هم از حیث اینکه میشود دارنده شتر زرد یا شتر خشمگین (نک: گات ها (کهن ترین بخش اوستا)، ابراهیم پورداود، صفحه 23) ممکن است نام مناسبی در نظر نیاید اما فارغ از اهمیت شتر در 1400 سال پیش و یا دوران زرتشت که مشخصاً بسیار زیاد بوده است، یک زرتشتی ازین حیث که صاحب این نام پیامبر دین وی و دارای ارتباط با اهورامزدا بوده میتواند آنرا برگزیند و ایرادی در اینکار نیست و این نام هم دارای معنای کاملاً بدی نیست؛ لکن این چنین تلقی و برداشتی چه برای صاحب نام و چه معنای آن برای امثال شهربراز و آتوسا و سوگند هم وجود دارد؟ فکر نکنم.

 

2. عنوان شده نام سوره هایی از قرآن هم گاو ماده و عنکبوت و... است، چرا برای سوره ایرادی ندارد این نامگذاری؟!. علت نامگذاری سوره ها بیشتر بخاطر محتوای آنهاست، مثلاً برای سوره بقره اشاره به گاوی میتواند باشد که در آن سوره از آن سخن گفته شده است (اینجا) یا برای عنکبوت اشاره به لانه سست تر از عنکبوت و تشبیه آن به اعتقادات مشرکین است. حال فرزند شما بناست چه ارتباطی با گاو و عنکبوت و گراز و ران فربه داشته باشد که نامی مرتبط با آنها می بایست برایش لحاظ بشود؟.

 

3. عنوان شده نام کلثوم هم اشاره به جذابیت بدنی زن دارد و حال چرا آتوسا نام نامناسبی تلقی میشود لکن کلثوم خیر؟!. کلثوم به معنای فرد دارای صورت و چهره گوشتالود (اینجا) یا به اصطلاح تپل و به نوعی دارای صورت زیبا است و شاید از حیث اشاره به جذابیت ظاهری یک زن با نام آتوسا مشابهت داشته باشد لکن صورت بعنوان محلی که دهان و چشم در آن قرار دارد با ران که نزدیک به اندام اولیه جنسی زن و نیز بیشتر به مقوله جذابیت جنسی و شهوانی میتواند برگردد قابل قیاس هست؟. مثلاً اگر به شما بگویند خانمی زیبا روی یا خوش سخن است البته این زیبا رو و خوش سخن بودن در جذابیت جنسی هم مسلماً اثر گذار است اما مشخصاً در نظر من و شما قابل قیاس با اینکه بگویند خانمی دارای ران و یا پشت زیبایی هست نیست!!. قصد اطاله کلام را ندارم صرفاً همین قدر خواستم متذکر بشوم که وجود شباهت محتوایی دال بر یکسان بودن فحوا و برداشت ازین دو نام نمیتواند باشد.

 

در پایان بنظرم بهتر است اساساً در نامگذاری اگر نام مد نظر بار معنایی خیلی خوبی ندارد صاحب آن نام وجه خیلی خوبی داشته باشد تا بار معنایی هم اگر فی النفسه سوء نباشد بواسطه صاحب نام جبران شود. در اینجا نامی مثل داریوش اگر به محکم نگهدارنده خوبی «holding firm the good» یا معنایی شبیه به آن ترجمه شود ( Rudiger Schmitt, “DARIUS i. The Name,” Encyclopaedia Iranica, VII/1, p. 40, available online at http://www.iranicaonline.org/articles/darius-i (accessed on 30 December 2012) ) خب معنایش بنظر کفایت حداقلی را میکند برای نامگذاری فرزند گرچه برای نامی همچون کوروش که به مفهوم «تحقیر کننده دشمن در رقابت کلامی» یا معنایی مرتبط با خورشید برمیگردد (بنگرید به اینجا) کمی سخت است قبول کنیم نام مناسبی هست. با این همه بخاطر علاقه زیاد هرچند نادرست برخی از هموطنان و نیز اینکه بالأخره در نظر خیلی از مردم ما وی شاه قدرتمند و مهربان و... ای بوده قصد ندارم در این پست نسبت به نامگذاری کوروش بر روی فرزندان توسط آن دسته از هموطنان شیفته این شاه مشابه آتوسا و... ایراد کلی بگیرم.

نیز نامی مثل خدیجه از نظر معنایی شاید بار مثبت خاصی نداشته باشد اما از لحاظ مفهومی فاقد نکته منفی و نیز از منظر فرد صاحب این عنوان وجه مثبت در خور توجهی دارد. لکن مسلماً نامهایی همچون شهربراز و آتوسا و سوگند بهیچ عنوان وجه خوبی ندارند و صرفاً در ذهن خودمان بصورت قراردادی یک جنبه مثبت به اینها بخشیدیم و مثلاً سوگند را مرتبط با قسم میدانیم یا شاید بیشتر ظاهر و تلفظ کلمه آتوسا مد نظرمان هست تا معنا و مفهومش و بنابراین بهتر است این چنین نامهایی را بر روی فرزندان خود نگذاریم.

در نهایت فکر نکنم لازم به تذکر باشد با این اوصاف نمیتوان منکر این شد که نامهایی همچون «محمد» (ستوده شده) و «علی» (بلند مرتبه) و... به جهت اینکه هم بار معنایی قوی دارند و هم افراد صاحب این عناوین در اعلی درجه جایگاهی هستند که یک انسان میتواند بدان برسد بر هر نام دیگری که یکی ازین دو وجه را ندارد یا... برتری دارند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲/۱۰/۲۱

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی