پاسخ:
با سلام؛ و اما بعد:
ربط این کامنت را به پست متوجه نمیشوم، سعی کنید ذیل پست مربوطه کامنت بگذارید اینجا محلی برای بررسی های تخصصی و علمیست نه ادبیات جدلی تلگرامی! بگذریم، خب حال که سخن از اسلام شناسان و اندیشمندان و... غربی شده (این لیستی که گذاشته نویسنده تمام رفرنس هایش اسلام شناس نیستند فی المثل اولی اش صرفا یک پژوهشگر حوزه ادیان بود نه اسلام شناس) گفتم بد نباشد بنده هم به مواردی چند اشاره بنمایم:
الف) فیلیپ هیتی استاد ادبیات زبان های سامی در دانشگاه پرینستون در کتاب تاریخ عرب بخش سوم: در میان تمام ادیان جهان ظاهراً تنها اسلام است که حد فاصله را میان خون قومیت نژاد و رنگ برداشته و در چهار دیوار جامعه اسلام ایجاد یگانگی نموده است، به طوری که تنها خط فاصل مابین افراد بشر در نظر اسلام فقط همان مسئله ی کفر و ایمان است و بس. (کاظم مدرسی، صفحه 88)
ب) سر آرشیبا هامیلتون انگلیسی: اسلام دینی زنده و سازنده است... در حالی که اسلام همیشه بشریت را در زندگی روزانه به سوی راه راست هدایت می کند، عیسویت امروزی با راه کج تئوری خود تعلیماتی می آموزد. (کاظم مدرسی، صفحات 90 الی 92)
ج) لُرد هدلی: من ایمان قطعی دارم که هرگاه بزرگ ترین متفکرین و خردمندان اروپایی برای پیدا کردن دینی که روی اصول منطقی جهانی و احساسات عمومی بنا شده و کم تر از ادیانی که توسط پیغمبران الهی به مردم رسیده نباشند جمع می شدند، مسلماً به اتفاق آرا دین اسلام را اختیار می کردند (کاظم مدرسی، صفحه 144)
د) آنه ماری شیمل: محمد مثل اعلای همه زیبایی های انسان است؛ زیرا شریف ترین صفات معنوی نیز از سراپایش هویدا است. (آنه ماری شیمل، صفحه 59)
ه) گوستاو لوبون: دین اسلام بزرگ ترین ادیان است و تأثیر آن در دل های مردم از همه ادیان دیگر بیشتر و محکم تر می باشد (گوستاور لوبون (1358)، صفحه 142) هیچ یک از انبیاء و اولیاء و ملائکه یا ارباب انواع در عرض محمد (ص) نیستند. (گوستاو لوبون (1334)، صفحه 143)
و) ادموند بورک: قانون محمدی همه را تحت اختیار خود آورده، از سران تاج دار تا کوچک ترین رعایا، قانونی است که شامل عادلانه ترین و روشن ترین حقوق جزایی دنیاست (فرهنگ نخعی، صفحه 169)
ز) میکائیل هارت در کتابی با عنوان یک صد فرد از مؤفق ترین مردان تاریخ، پیامبر را فرد نخست این صد نفر قرار داده و گفته است: اگر معیار را بزرگی آرمان و قلت امکانات و وسعت توفیقات بدانیم هیچ فردی حتی جرأت نخواهد کرد خود را با محمد (ص) مقایسه کند. (ژوزف بورلو، صفحه 29)
ح) آلفونس دولا مارتین: هرگز مردی مانند محمد (ص) نبوده است که با اختیار یا بدون اختیار چنین آرمان متعادلی در جهان برگزیند، آرمانی که فراتر از مرتبه انسانی است، آرمانی که می کوشت خرافاتی را که در جهان بر آدمیان تحمیل کرده اند و حجابی میان انسان و پروردگارشان کشیده اند از میان بردارد و خدا را به مردمان و مردمان را به خدا بازگرداند. (الهی قمشه ای، صفحه 80)
ط) توماس کارلایل: گران بهاترین موهبتی که خدا بر زمینیان ارزانی داشته، نابغه ای چون محمد (ص) بوده که با پیام الهی از عالم بالا بر ما نازل شد. (مینو صمیمی، صفحه 345)
ی) کشیش بوسفورت اسمیت: در اثر یک خوشبختی که در تاریخ بی نظیر است، محمد (ص) برپا کننده سه پایه ی یک ملت یک امپراطوری و یک دین است. کتاب او (قرآن) که هم در ادبیات و هم قانون و هم کتاب دعاست و همه ی این مزایا را با هم آمیخته و عده ی کثیری از نخبه های نژاد گیتی آن را اطاعت می کنند و آن را به عنوان معجزه ای از پاکی انشاء و عقل و راستی می پذیرند. این تنها معجزه ای است که محمد ادعای آن را می کرد، یعنی معجزه باقی آن حضرت و به راستی هم معجزه است. (فرهنگ نخعی، صفحه 156)
ک) واشینگتن ایروینگ: محمد (ص) هرگز خود را تسلیم هیچ گونه وسوسه شکوه ظاهر زرق و برق لباس های فاخر که نشان شخصی های حقیر و ناپخته است نکرد. محمد (ص) محبوب همگان بود. (الهی قمشه ای 1390 صفحه 78-79)
ل) مسیو بارتلمی سنت هیلر مورخ: حضرت محمد (ص) از همه اعراب باهوش تر بود. و در دین داری از همه کس محکم تر و نسبت به مردم مهربان تر بوده است و به واسطه همین برتری بود که بدان قدرت و عظمت فوق العاده رسید، ما این دین بزرگی که او آورد و مردم را بدان دعوت کرد برای پیروانش یکی از نعمت های بزرگ خداوندی می شماریم. (گوستاو لوبون (1358)، صفحات 129 و 130)
م) جان دیون پورت: شخصیت محمد را بعنوان یکنفر مصلح دینی و قانون گذاری که در قرن هفتم مسیحی در آسیا قیام کرده است باید مورد مطالعه و تحقیق قرار داد، در اینصورت بدون شک اگر او را یکی از نوادر جهان و منزه ترین نوابغی که گیتی تاکنون توانسته است پرورش دهد بشمار نیاوریم، همانا باید او را بزرگترین و یگانه شخصیتی دانست که قاره آسیا میتواند بوجود چنان فرزندی برخود ببالد. ... اگر از تمجید و تکریم چنان مرد بزرگ و فوق العاده ای خودداری کنیم بی شرمی و بی انصافی است. (جان دیون پورت، صفحات 1 و 2)
ن) خورشید احمد به نقل از مری گیلور دورمن: قرآن معجزه ای است جاوید و شاهد بر صدق ادعای محمد (ص). (خورشید احمد، صفحه 106)
ص) جرحی زیدان مورخ مسیحی: حکومت اسلامی برای مردم بار سنگینی نبود بلکه در بیشتر موارد مردم حکومت اسلامی را بر حکومت های دیگر ترجیح میدادند و جزیه ای که مسلمانان میگرفتند خیلی کمتر از مالیاتهای سنگینی بود که رومیان و ایرانیان از مردم دریافت میداشتند. خلاصه کلام آنکه: دین و ایمان و اطمینان به پیروزی موجب پیشرفت و دلیری اعراب در جنگ ها و فتوحات بود، بعلاوه عربها اسب سواری و تیراندازی نیک میدانستند، نیرومند و چابک بودند، زندگی ساده بیابان گردی آنها را با نشاط میساخت. در جنگ و گریز مهارت داشتند. سران لشکری و کشوری آنها خردمند دلاور و با اراده بودند. با مردم با عدالت و مساوات رفتار میکردند. پرهیزگاری را برتر از هرچیز میدانستند. (جرحی زیدان، صفحه 55)
منابع:
- پورت، جان دیون (1334)، عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن، ترجمه سید غلامرضا سعیدی، انتشارات شرکت نسبی حاج محمد حسین اقبال و شرکاء، تهران.
- لوبون، گوستاو (1334)، تمدن اسلام و عرب، ترجمه سید محمد تقی فخر داعی گیلانی، بنگاه مطبوعاتی علی اکبر علمی، چاپ چهارم.
- نخعی، فرهنگ (گردآوری و نگارش) (1335)، اسلام از نظر تورات و انجیل فرهنگ کتاب فروشی باستان، مشهد چاپ خانه طوس.
- مدرسی، سید کاظم (1336)، اسلام شناسی غرب، انتشارات برهان، چاپ آفتاب، تهران.
- خورشید احمد (1347)، اسلام و غرب، ترجمه سید غلامرضا سعیدی، نشریه دارالتبلیغ اسلامی قم، چاپ خانه کیان، تهران.
- لوبون، گوستاو (1358)، تمدن اسلام و عرب، ترجمه سید محمد تقی فخر داعی گیلانی، بنگاه مطبوعاتی علی اکبر علمی، چاپ چهارم.
- زیدان، جرحی (1372)، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه علی جواهر کلام، انتشارات امیرکبیر، چاپ هفتم.
- ماری شیمل، آنه (1387)، محمد رسول خدا، ترجمه حسن لاهوتی، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ یکم.
- بورلو، ژوزف (1389)، تمدن اسلامی، ترجمه دکتر سید اسدالله
علوی، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهش های اسلامی، مشهد،
چاپ دوم.
- الهی قمشه ای، حسین (1390)، سیصد و شصت و پنج روز با قرآن، چاپ دایره سفید، تهران نشر سخن، چاپ هفتم.
- صمیمی، مینو (1395)، محمد (ص) در اروپا، ترجمه عباس مهرپویا، انتشارات اطلاعات، چاپ پنجم.
- نسائی، علی (1396)، اسلام از نظر اندیشمندان جهان، انتشارات اپ، چاپ اول.
اینو قبلا گفتم، بازم میگم. زردشت فقط قسمت گاهان زردشت رو سروده. بقیه رو بعدا موبدان زردشتی اضافه کردن. منتها برعکس یهودیا نسخه اصلی رو نگه داشتن که اگه بعد گندش در اومد بشه جمعش کرد.