مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم
آخرین نظرات

بسم الله الرحمن الرحیم

 

اگر خاطرتان باشد چندی پیش دکتر حسن محدثی گیلوایی (دارای دکترای جامعه شناسی) از منتقدین ناسیونالیسم مبتنی بر باستانگرایی طی نوشته هایی در کانال تلگرامی خودشان به نقد کوروش دوم و ایران باستان پرداختند که اظهارات ایشان با واکنش بشدت تند باستان پرستان و حتی باستانگرایان مواجه شد [من در وبلاگ بطور کل از عنوان باستان پرستی برای اشاره به باستان گرایان افراطی استفاده میکنم]. گرچه برخی واکنش ها مثل یادداشت زمانی مقدم در روزنامه فرهیختگان با رعایت متانت و ادب همراه بود اما از باستانگرایان سرشناسی همچون دکتر شهرام جلیلیان تا برسد به سمپات های باستان پرست بی هویت و نشان در فضای مجازی گویا واکنشی تند و سخت نسبت به اظهارات دکتر گیلوایی اتخاذ شده است.

من در این پست نمیخواهم صحت و سقم اظهارات دکتر گیلوایی پیرامون کوروش و ایران باستان را بررسی کنم [گرچه در کانالشان عنوان شده بود دکتر گمینی که تخصص تاریخ دارند تأیید کردند محتوای نقدشان را] یا اینکه پاسخ به نقدهایی بدهم که نسبت به سخنان ایشان عنوان شده است. سخن بنده حقیر در این پست وبلاگ تبیین تناقضی جدی و معضل ساز در افکار و عقاید باستان گرایان و باستان پرستان است. آقای گیلوایی از جامعه شناسان مشهور ایران هستند، رزومه خوبی دارند و البته مسلمان شیعه میباشند لکن بنظر میرسد نو اندیش دینی محسوب میشوند و بنابر دسته بندی خودشان دارای گرایش «بازسازی گرایی دینی» هستند (بنگرید به اینجا) فلذا بعنوان یک جامعه شناس هم نسبت به جریانات بنیاد گرایانه دینی حاکم بر کشور و هم جریانات برانداز نقد دارند و ازین حیث مخالفتشان با باستان پرستی از حیث دفاع از ایدئولوژی جمهوری اسلامی نیست.

یکی از اشکالاتی که باستان پرستان بشدت بر روی آن در حمله به آقای گیلوایی مانور میدادند بحث تخصص و مدرک ایشان بود (استبداد تخصص) تا جایی که حتی شهرام جلیلیان هم اصلی ترین اشکالش بر آقای گیلوایی همین مقوله بود و خب باعث شد تا دکتر گیلوایی تمرکز خودش را مدتی بگذارد بر روی پاسخ به این اشکال. من هم به نوبه خودم چون ازین مقوله چه در دفاع از دین و چه در نقد ایران باستان و... بر علیهم استفاده شده بود مطالبی را در این زمینه در وبلاگ منتشر کردم (برای نمونه بنگرید به اینجا) و سعی نمودم نشان بدهم استفاده ازین مقوله چیزی جز اثبات تهی بودن از پاسخ منطقی فرد مقابل نیست.

فارغ از نقد استبداد تخصص اما چیزی که توجهم را جلب کرد این بود که اگر در جبهه منتقدین باستانگرایی یک جامعه شناس نسبتاً معروف به چشم میخورد که سخنانی بر زبان میراند مبنی بر نقد پایه های فکری و هویتی افراد باستان گرا و ایشان نقد وی را بر خلاف مباحث آکادمیک می بینند، آنطرف در جبهه باستانگرایی هم فردی با دکترای جامعه شناسی حضور دارد که تزها و نظراتی میدهد کاملاً در تضاد با سخن تمام دانشمندان و مدارک و اسناد این حوزه [مثل لغو برده داری در بابل بدستور کوروش دوم یا نسبت دادن پیدایش سال دوازده ماهی به هخامنشیان و مغان (بنگرید به اینجا) یا...] و آن بنده خدا کسی نیست جز دکتر شروین وکیلی، مجهول الحالی که یک سرش در مباحث مربوط به فلسفه دین و فلسفه علم و زیست شناسی تکاملی و همجنس بازی و... در حد نوشتن کتاب است و سر دیگرش در ایران باستان و در نهایت سر سوم این اژدها در فرهنگ و سیاست پدیدار میشود. من با وجود اینکه در تمامی این حوزه ها مطالعه داشتم اما تنها حوزه ای که جرئت دارم بگویم در حد مقاله دست به قلم برده و میتوانم ببرم تاریخ و آیین زرتشت است و اساساً ممکن نیست فردی در تمامی این علوم ادعا در حد کتاب آنهم داشته باشد بدون مدرک و پژوهش و رزومه معتبر مرتبط در هر حوزه مگر بگوییم به علم الهی متصل است. ضمن اینکه در همان مبحث جامعه شناسی هم که وکیلی مدرک ارشد و دکترا دارد رزومه اش را ببینید به اندازه یک سوم رزومه محدثی گیلوایی هم نیست، چه از لحاظ استادیاری در دانشگاه و چه نوشتن مقاله رسمی منتشر شده یا... . من نمیخواهم روی به تعریف از شخصیت و نیز دفاع تمام قد از آراء دکتر گیلوایی بیاورم چنانچه بخصوص در مقوله فلسفه دینی و رابطه بین دین و حکومت کاملاً مرز بندی ام با ایشان روشن است، هدفم ارائه تبیینی صحیح از جایگاه ایشان بود.

این بنده خدا شروین وکیلی سرش داخل هر چاهی که عوام به محتویات درونش علاقمند هستند رفته و ناقص و مغلوط بهمراه نظریات شاذ من درآوردی مطلوب بیشتر بی دینان و... در می آید. حال تناقضی که اینجا به چشم میخورد این است که چرا وقتی فردی فاقد سواد لازم همچون شروین وکیلی جرئت میکند بدون داشتن حتی مدرک کارشناسی تاریخ و یا حتی یک مقاله منتشر شده در این حوزه (در ژورنالی رسمی) کتاب پیرامون کوروش دوم و داریوش و دیگر مباحث بنویسد یک ناله ساده هم از هیچ یک از باستان پرستان بلند نمیشود که تو بی مدرک و بی سواد را چه به نوشتن کتاب در این حوزه اما وقتی آقای دکتر گیلوایی در حد یادداشت در کانال تلگرامی دست به قلم میشوند آه و ناله و فغان باستان گرایان بلند میشود که یک فرد بی مدرک (مرتبط با تاریخ و باستان شناسی) و بی رزومه را چه به اظهار نظر در این حیطه؟.

وقتی فردی جامعه شناس یعنی دکتر حسن محدثی گیلوایی، کوروش دوم پارسی، این قِدیس حوزه عرفان و ملک عالم ملکوت باستان پرستان را آنهم در کانال شخصی خودش نقد میکند چنان فغان سر میدهند که سینه شان تهی ز ناله نگردد به صد دهان فریاد اما وقتی فردی دارای دکترای جامعه شناسی یعنی شروین وکیلی با دروغ و تحریف و جعل روی به تملق و مجیز گویی کذب از کوروش دوم و یا دیگر سفاکان مشرک عهد باستان مثل داریوش یکم می آورد آنهم با نوشتن کتاب و نه مطالبی ساده در فضای مجازی نه تنها اعتراض نمیکنند که بعضاً شده به مطالب کتاب وی استناد هم بکنند [مثل وبسایت خردگان در یکی از پست هایش]!!، این اگر پارادوکس نیست، اگر تناقض نیست، اگر استاندارد دوگانه/Double standard نیست پس چیست؟!.

فرض کنیم شروین وکیلی به مثابه مرغی مقلد تقلید کننده سخنان دیگر باستانگرایان دارای تخصص اصلاً باشد [که میدانیم اینطور نیست و به خودش اجازه میدهد در حوزه غیر تخصصی نظریه پردازی آنهم بر خلاف نظر مستدل و معتبر اکثریت غالب متخصصین این حوزه بکند مثل مورد چگونگی برده داری در ایران باستان: بنگرید به اینجا] چرا نوشتن کتاب توسط وی ایرادی ندارد چنانچه طبیعی است کتاب منتشر شده جز مکتوبات رسمی در حیطه موضوعی خود محسوب بشود بخصوص وقتی افرادی که داعیه تخصص دارند نسبت به آن متعرض نشوند اما اینکه دکتر گیلوایی در کانال شخصی خودش یادداشت انتقادی و نه تازه کتاب یا... بنویسد ایراد داشته و عیب است بخصوص آنکه ایشان در کانالشان متنی را منتشر کرده که حاکی از تأیید دکتر گمینی با تخصص مرتبط با تاریخ بر مطالب ایشان بوده است؟.

اگر این قدر روی تخصص و مدرک حساسیت دارند چرا تابحال امثال دکتر شهرام جلیلیان و... نسبت به شروین وکیلی ایراد نگرفته و متعرض این جرثومه فساد در تاریخ نشدند؟! جز این است که با این رفتار می فهمانند ما دیکتاتورانی هستیم که فقط باید مؤافق ما سخن گفته شود و هرکسی در نقد ما حرف زد باید به او حمله و هرطور شده تخریب شود؟ جز این است که با این رفتار می فهمانند شیوه و رفتارشان مبتنی بر درنده خویی فرهنگی و عدم انتقاد پذیری و صم بکم عمی فهم لایرجعون و لایعقلون است؟.

من نسبت به دکتر جلیلیان و دیگر اساتید متخصص حوزه تاریخ و باستان شناسی البته احترام قائلم و سخنانم حمل بر بی احترامی ناشی از عصبانیت و افراط در نقد نشود، اما نقد تند مبتنی بر منطق و استدلال عقلانی را بهتر از مماشات بی فایده ناشی از احساس مبتنی بر رمانتیسم میدانم، بخصوص که عملکرد چند ساله قشر باستانگرا نشان داده نمیخواهند تغییر رویه بدهند و دست ازین استاندارد دوگانه بردارند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲/۱۱/۲۸

نظرات (۱)

جواد طباطبایی هم مدرک لیسانس تو تاریخ حتی نداره اما شدیدا مورد استناد همین باستان گراها هستش.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی