کوروش نامه (18): تاریخ مختصر الدول
بسم الله الرحمن الرحیم
در این قسمت میخواهیم کورش را در این کتاب بررسی کنیم :
نام کتاب: تاریخ مختصرالدّول (قرن هفتم هجری قمری)
نویسنده: گریگوریوس [یا غریفوریوس] ابی الفرج بن اهرون الطبیب ملاطی [یا ملطی] معروف به ابن عبری [یا ابن العِبُری]
چنانچه در کتبی همجون مروج المذهب و تاریخ یعقوبی و تاریخ ابن خلدون سخن از پادشاهی کورش یا کوش نامی که بر بابل پادشاهی میکرد آنهم در زمانی بسیار قبل تر از بخت النصر ، دیدیم ، در این کتاب خبری از این چنین پادشاهی نیست و در بخش پادشاهان کلدانی [ کلدانیان ، پادشاهان بابل ] سخنی از پادشاهی با نامهای کوش یا کورش نیست . در تاریخ مختصر الدول و بعد از بخش مربوط به کلدانیان میرسیم به این بخش که ابن عبری کورش را در این بخش آورده است :
ابن عبری درباره کورش چنین میگوید:
ترجمه کلی صفحه فوق:
در این زمان معلم فیثا غورث دارای کتاب قصص مشهور شد . [ البته شاید منظورش فیثا غورثی غیر از ریاضی دانی که ما می شناسیم باشد ، بنگرید : https://en.wikipedia.org/wiki/Pythagoras_(disambiguation) چند فیثاغورث در تاریخ وجود دارند ] .
کورش فارسی سی و یک سال مَلِک بود و بر مُلک عراق و خراسان و ارمینیة و شام و فلسطین مسلط شد و با بلاد هند جنگید و مَلِکَش را کشت . کورش ازدواج کرد با خواهر زوربابیل بن شلاثیل بن یویاخین بن یویاقیم مَلِک یهودیان [ یهوذا = یهودا و یهود را از یهودا میدانند ] .
در صفحه فوق از کتاب اشعیاء نبی که از کتب عهد عتیق است نقل قول شده است . همچنین به رؤیا دیدن دانیال نبی اشاره میکند [ که برمیگردد به کتاب دانیال نبی از کتب عهد عتیق ] و میگوید که بر نهر فرات رؤیا می بیند .
همچنین سخن از قمباسوس بن کورش میزند که گویا مرادش کمبوجیه است و میگوید هشت سال ملک بوده است .
..........................................................................................................................
نتیجه گیری قسمت هجدهم
1 : ابن عبری ساختن سدی به نام یأجوج را به اسکندر مقدونی نسبت میدهد که داریوش نامی را کشته است:
2 : این کتاب پادشاه بودن کورش هخامنشی را بیان میکند و گویا کورش در این کتاب زیر دست شاه دیگری نبوده است ، البته ابن عبری از کتب عهد عتیق سخن میگوید بدون آنکه به آنان ارجاع دهد درحالیکه میدانیم سخنان اشعیا و خواب دانیال در کتب عهد عتیق است و سند تاریخی دیگری ندارد .
3 : این کتاب سخن از ملوک فارس بعد از ملوک کلدانیان (پادشاهان بابل) میزند و ابداً وجود سلسله ای به نام هخامنشیان را تأیید نمیکند و بنابراین وجود سلسله هخامنشیان با استناد به این کتاب رد میشود .
4 : همچنین سخن از پادشاهی با نام داریوش بن بشتسب بعد از قمباسوس میزند . نام پدر داریوش یکم هخامنشی نیز گویا ویشتاسب بوده است .
5 : مختصر الدول خلط مبحث عجیبی را انجام داده است و گویا ترکیبی است از تواریخ ایرانی با یونانی و منابع یهودی باهم ؛ قبل از بیان پادشاهی کورش و در توضیح پادشاهان فارس در صفحه 79 و 80 کتاب ، این چنین میگوید :
چنانچه دیدیم اولین پادشاه را بعد از طوفان نوح کیومرث بیان میکند که از بنی سام فرزند نوح است ، بعد ادامه میدهد تا میرسد به دارا بن دارا که در نبرد با اسکندر کشته میشود و سپس اشکانیان و بعدهم ساسانیان و آخرین پادشاه فارس هم یزدجرد بن شهریار است [ مراد یزدگرد سوم آخرین شاه ساسانیان است که نام پدر وی شهریار بوده است ] . همچنین است که اردشیر ساسانیان را از بنی گشتاسب میداند در حالیکه این قو قبل از بیان کورش فارسی سخن از داریوش مادی میزند ، داریوش مادی طبق کتاب دانیال پادشاه فارس بوده که بابل را تسخیر میکند و پس از وی کورش بوده است و دانیال نبی در زمان هر دو بوده است . نکته جالب این کتاب اینجاست که کسانی همچون کیومرث و ... را هماننده تواریخ ایرانی بیان میکند و سپس سخن از داریوش مادی و کورش میزند که نشان میدهد این قسمت از او برگرفته از منابع یهود است . چرا که اولاً داریوش مادی که پادشاه فارس بوده باشد در تواریخ ایرانی و یونانی وجود ندارد و مختص کتب عهد عتیق است و دوماً در بحث کورش هم گفته کتب اشعیا و خواب دانیال را بیان میکند بدون آنکه ارجاعی بدهد ، تمام اینها نشان میدهند منبع ابن عبری درباره کورش منابع یهود بوده است . برخی میخواهند داریوش مادی را با داریوش یکم تطبیق دهند در حالیکه این کتاب داریوش مادی را قبل از کورش هخامنشی بیان میکند و داریوش بن بشتسب را که احتمالاً همان داریوش یکم بوده است را بعد از کورش بدان اشاره میکند .
همچنین است که این کتاب میگوید یونانیان به داریوش مادی نابونیذس میگویند که شاید منظورش نبونئید است و اگر اینرا کنار این بگذاریم که میگوید کورش بعد از داریوش مادی پادشاه بوده است میتوان بیان کرد که پس مراد از داریوش مادی در این کتاب که پادشاهی بابل را قبل از کورش داشته همان نبونئید است که ابن عبری به سبب خلط منابع یهود با تواریخ دیگر این دو را یکی پنداشته است .
6 : با وجود اینکه تواریخ ایرانی سخن از شاهانی به نامهای بهمن بن اسفندیار و گشتاسب و لهراسب میزنند اما این کتاب پادشاهان ایران را از داریوش مادی اینطور بیان میکند :
داریوش مادی - کورش - قمباسوس - داریوش بن بشتسب - احشیرش بن داریوش - ارطبانس - ارطحششت الطویل الیدین - احشیرش ثانی - سغدینوس - داریوش نوثوش - ارطحششت ثانی [ ابن عبری میگوید یونانیان وی را اوخوس می نامند ] - ارسیس بن اوخوس - داریوش بن ارشک .
آنچکه در این کتاب مشخص شد این است که کورش را از پادشاهان فارس خوانده است و منبع گفته های وی در اینباره گویا منابع یهود بوده اند ولی وجود سلسله ای به نام هخامنشیان را ابداً تأیید نمیکند .
این کتاب از جمله کتب عجیبی است که تابحال دیده شده است ، چرا که قسمتی از سخنانش برگرفته از گفته های موجود در تواریخ ایرانی است [ پادشاهی کیومرث ] قسمتی اش از منابع یهود [ داریوش مادی و کورش ] و قسمت دیگرش هم معلوم نیست بر چه اساسی است چون نه تواریخ یونانی پادشاهان ایران را دقیقاً به این نام و شکل بیان میکنند [ نام برخی شان گویا آنی است که در تواریخ ایرانی بیان شده ] و نه تواریخ ایرانی که این برخی از این نام ها [ هماننده دارا ] شبیه نام شاهان در آن است همه اینان را منجمله کورش را شاه نمیدانند و البته تواریخ ایرانی سخن از سلسله کیانیان و پادشاهان دیگری چون بهمن بن اسفندیار و ... میزنند اما این کتاب سخنی از آنان نمیگوید . گویا محتصر الدول چیزی است مخلوط از تواریخ یونانی و ایرانی با محوریت منابع یهودی با اضافات یا حذفیاتی که شاید خود ابن عبری انجام داده است .