پاسخ:
با سلام؛ لطفا نداشتن جواب را با توهین - بطور عامیانه - ماست مالی نکنید .
گفته شما دو قسمت است که در حقیقت تمامش بر میگردد به قسمت اولی :
1 : در پنج تن رجسی بوده که بر طرف شده بنا به برداشتتان از اراده تکوینی .
2 : چون این آیه برای تمام امامان است پس این رجس در تمام ائمه است .
بنابراین :
در حقیقت گفته شما به چهار خط اول خلاصه میشود و پاسخ به آن پاسخ به کل کامنت شماست .
و اما پاسخ :
الف : نجف آبادی نتوانست اثبات کند که اراده تشریعی است و با چند آیه بی ربط که مفعول مطلق تأکیدی نداشتند و نه زیاد شبیه این آیه بنودند [ از لحاظ إنما نیز ] ، آمده بود و میخواست گفته خود را به کرسی بنشاند.
ب : واژه رجس به معنی شیء ناپاک است؛ خواه ناپاک از نظر طبع آدمی باشد یا به حکم عقل یا شرع چنانچه راغب در مفردات می گوید : «رجس» چهار وجه دارد : یا چیزی که طبیعتا ناپاک و پلید است . یا چیزی که عقلا ناپاک و پلید است. یا چیزی که شرعا ناپاک و پلید است. و یا از هر سه جهتی که ذکر شده پلید است. مثل : مردار، زیرا مردار از دیدگاه عقل و طبع و شرع پلید است .
ابن فارس، در مقائیس اللغة معنی اولیه رجس را اختلاط و درهم آمیختگی و معنی دوم آنرا پلیدی می داند که بخحاطر آمیزش پاکی و ناپاکی حاصل می شود [ ابن فارس 1404 جلد 2 ص 490 . زمخشری در اساس البلاغة عینا نظر ابن فارس را ارائه میدهد .
نظر مفسران در تعابیر الرجس در آیه تطهیر :
ابن عطیه اندلسی و ثعالبی رجس را اسمی می دانند که شامل گناه ، عذاب ، نجاست و هرگونه نقصی می شود و خداوند تمام آن ها را از اهل بیت دور کرده است .
آلوسی در روح المعانی با اشاره به جنس یا استغراق بودن «الف و لام» در الرجس مقصود از رجس را در این آیه شریفه اهم از همه آلودگی ها و نقائص مادی و معنوی می داند ... و مقصود از رجس در آیه تطهیر اعم از همه این معانی است ... و الف و لام الرجس برای جنس و یا استغراق است .
علامه طباطبایی رجس را صفتی از ماده رجاست یعنی پلیدی و قذارت می دانند و ذکر می کنند : « پلیدی و قذارت هیأتی در نفس آدمی است که آدمی را وادار به اجتناب و نفرت می نماید » ایشان با بیان اینکه الف و لام بر سر کلمه الرجس در آیه شریفه تطهیر الف و لام چنس است تصریح می کنند که خدا می خواهد تمامی انواع پلیدی ها و هیأت های خبیثه و رذیله را از نفس شما (اهل بیت) ببرد .
بنابراین :
1 : ائمه بعدی هنوز بدنیا نیامده بودند و این آیه نوید معصوم بودن آنهاست ، خطا کردنشان را از کجا در آوردید خودتان میدانید !!! ایشان هنوز بدنیا نیامده اند و جدای از این ، با طبق کدام آیه قرآن اراده تکوینی را دال بر این دانسته اید که کسانی هم که بدنیا نیامده اند پس باید خطایی کرده باشند !!! .
2 : در آیه تطهیر لیذهب آمده است یعنی دور کردن و نه بخشیدن و ... ، دور کردن .
3 : تطهیر نیز در این آیه دال بر عصمت است که با مفعول مطلق تأکیدی آمده است که در هیچ کجای قرآن به این شکل نیامده است و تنها شباهتی هم بین این آیه با تطهیری که برای حصرت مریم (س) ذکر شده دیده میشود که البته در آن نیز تأکید وجود ندارد و بازهم کاملا به این شکل نیست . بنابراین صرف گرفتن رجس و رها کردن تطهیر یعنی من جوابی برای گفتن ندارم .
4 : بنده خدا از دلایل بودن اراده تکوینی این است که اراده تکوینی تخلف ناپذیر است ولی اراده تشریعی اینطور نیست ، دلیل وجود اراده تکوینی این است. ربطی ندارد که کسی بگوید پس بخاطر این به تنهایی ، حتما رجسی فرد مرتکب شده است !!! این سخن در کدام کتاب معتبر و یا در کجای قرآن گفته شده است ؟ اما اراده تشریعى خداوند مبنى بر پاکى و آوردن واجبات و ترک محرمات اختصاصى به اهل بیت ندارد همه باید در پى پاکى باشند. اگر اراده تشریعی باشد چه نیازی به إنما و رجس و تأکید و اهل بیت و اصلا این آیه ؟ خداوند در جاهای دیگر قرآن اراده تشریعی خود را برای مؤمنین بیان کرده است ، اراده تشریعی منحصر نیست تو هم باید در پی پاکی باشی و بنابراین نیازی به إنما و اهل بیت و ... ندارد ، اراده تکوینی است که یعنی من خدا میخواهم این اهل بیت را از هرگونه رجسی تطهیر بنمایم. اشتباه نجف آبادی و البته وهابیون در این است که قسمتی را گرفته و قسمت دیگر را رها میکنند ، این بنده خدا هیچ گاه کل آیه را در نظر نگرفت [ عین این می ماند که کسی تایر ماشین لامبور گینی را ببیند و بگوید بی شباهت به تایر پراید نیست اما کمی بزرگ تر !!! پس این یک پراید است که تایرش بزرگ شده !!! ] و پاسخ آیت الله تهرانی نیز بر مبنای همین بود.