از رنجی که میبریم!
بسم الله الرحمن الرحیم
آنچه در این پست از وبلاگ مینویسم در برخی موارد حاوی تحلیل هایی هست که مبتنی بر نظر شخصی بوده و اصراری بر قطعیت داشتن آنها ندارم.
چند روزیست که بدلیل عدم توانایی سازمان های امنیتی کشور در مقابله با مزدوران رژیم صهیونیستی در داخل ایران و نیز حملات سایبری، اینترنت را ملی کردند (خبرگزاری انتخاب، کد خبر 872399) و بهمین نیز اکتفا نکرده و همین اینترنت ملی را نیز محدود کرده و سایت ها و اپلیکیشن های داخلی نیز [سرورشان در داخل کشور است] تماماً عین قبل کار نمیکنند. جدای از آن، علیرغم وعده های داده شده هنوز نتوانستند بانک سپه را به روال عادی خود برگردانند و کماکان این بانک اسیر تبعات حمله سایبری دشمن است!. اپلیکیشن داخلی ایتا هم هر از چندگاهی دچار اختلال میشود و با این همه هزینه کرد از محل بیت المال نتوانسته یک دهم تلگرام کارآیی داشته باشد. تمام اینها در کنار این واقعیت است که وقایع پیش آمده چیزی در حد نصف جنگ تمام عیار هم نیست!. در اسرائیل البته نه بانکی هک شده نه اینترنتی ملی شده است، اما نظارت شدید روی محتواهای ارسالی در فضای مجازی هست اگرچه بازهم فی المثل کماکان کلیپ هایی از محل برخورد موشک ها به بیرون درز پیدا میکند.
در کشور ما به لطف اینترنت طبقاتی و همچنین وجود اینترنت استارلینک غیر مجاز، عده در خور توجهی به اینترنت معمول یک شهروند آزاد و نه اسیر سیستم ایدئولوژی زده، دسترسی دارند اگرچه ما شهروندان معمولی طبقه متوسط و فقیر کماکان باید منتظر بمانیم تا آقایان، افتضاح امنیتی خود را جمع کرده و صلاح ببینند وضعیت اینترنت عادی بشود. در زمانی که دغدغه قشر ارزشی موی سر زنان این سرزمین بود [که البته آن قشر افراطی نمیدانم چرا لال شدند در حال حاضر وقتی حتی پیامک های حجاب هم دور انداخته شده است: (خبرگزاری انتخاب، کد خبر 871963: معاون زنان و خانواده رئیس جمهور با انتشار تصاویری از پیامکهای حجاب به برخی شهروندان در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «با پیگیریهای دولت بیش از یکماه است که این روند اصلاح شده، امروز مجدد این موضوع را پیگیری کردم. اگر پیامکی ارسال شده خطای سیستمی است و انشالله به زودی رفع میشود. نگران نباشید، هیچ توقیف یا جریمهای در این خصوص اعمال نمیشود.»)] و یکی از دغدغه های سازمان های امنیتی و انتظامی کنسرت ها و حجاب موی سر و سگ گردانی شده بود، آن رژیم حیوان صفت چنان نفوذی در داخل کشور پیدا کرد که در روزهای آغازین جنگ نظام و مردم کشور را در بهت و شوک فرو برد بخاطر توانایی های انجام عملیات در خارج از خاک خود. از پنهان شدن افرادی همچون سردار قاآنی که بگذریم (عدم تأیید خبر ترور وی توسط جمهوری اسلامی را به حساب زنده ماندنش میگذارم گرچه هیچ چیز با قطعیت مشخص نیست)، ترور در خور توجه مقامات ارشد نظامی و دانشمندان را نه میتوان کوچک شمرد و نه میتوان به این زودی ها کاملاً جبران کرد.
جمهوری اسلامی برای مقابله با مزدوران دست به دامن مردم شد و بازهم این مردم بودند که نقش محوری در جلوگیری از شدیدتر شدن ضربات دشمن با منشأ داخلی داشتند نه موشک و سپاه و وزارت اطلاعات و... و با یک جست و جوی ساده به خبرهای متعددی میرسید که گزارشات مردمی باعث دستگیری مزدوران شده است و این خود ضرورت حمایت مردمی حداکثری از نظام را میرساند (علاوه بر اهتمام نداشتن حداقل بخش بزرگی از مردم به فعالیت های براندازانه و غیر برانداز عملی بودن اکثریت مردم کشور)؛ نه آنکه بواسطه حساسیت عجیب بر روی تار موی سر زنان باعث دشمنی هرچه بیشتر این مردم بشود که البته جا دارد از عملکرد دولت دکتر پزشکیان در این زمینه تقدیر شود که به یک عده انسان متعصب ضد ایران فرصت عرض اندام نداد در داخل کشور تا هرچه بیشتر مردم را از جمهوری اسلامی زده کنند.
وضعیت بوجود آمده ماحصل دو مقوله است:
یکی غیر مشروع بودن رژیم صهیونیستی
دومی اشتباهات فاحش در سیاست داخلی و خارجی جمهوری اسلامی
از همان ابتدای جنگ تا به الآن مسئولین ارشد اسرائیل گفتند دارند وارد جنگی غیر کوتاه مدت میشوند (بعنوان نمونه فرمانده نیروهای دفاعی اسرائیل هشدار داد مردم اسرائیل باید برای «کارزار طولانی» علیه رژیم ایران آماده باشند: خبرگزاری تایمز اسرائیل به فارسی، کد خبر 944019) مشابه کاری که با حماس و حزب الله کردند تا جایی که ترامپ هم مدت زمان أخذ تصمیم خود برای شرکت در جنگ ایران را تا دو هفته دیگر بیان کرد (خبرگزاری دویچه وله فارسی آلمان، کد خبر 72972313) و این یعنی انتظار ندارد خیلی زود این جنگ تمام شود که خبر خوبی نیست؛ شاید میخواهند با ایران نیز همان کار را بکنند که با حزب الله و حماس بواسطه یک جنگ فرسایشی کردند و یا ایران را به سمت نابودی بکشانند مشابه بلایی که سر حماس و غزه آوردند و یا مشابه حزب الله نظام را به توافقی مبتنی بر کمی حقارت سوق بدهند تا جایی که دیگر جرئت انجام عملیات نظامی از بعد از رودخانه لیتانی بر علیه اسرائیل را ندارد و در توافق درج شده باید عقب نشینی کند ازین رودخانه.
از تناقض ارزشیون هم بگذریم که در توجیه حمله هفتم اکتبر حماس به مردم عادی میگفتند اسرائیل مردم عادی ندارد و تصویر و... از مردم اسرائیل که سلاح حمل میکنند منتشر ساختند (فارغ ازینکه این سلاح برای دفاع هست یا برای تهاجم و یا چند درصد قبل از هفتم اکتبر 2023 سلاح داشتند) ولی چندی پیش نماینده کشور ما در سازمان ملل گفت ایران غیر نظامیان و زیر ساخت های غیر نظامی را هدف قرار نمیدهد (خبرگزاری انتخاب، کد خبر 872344). پس در اسرائیل غیر نظامی هم داریم که جمهوری اسلامی آنها را هدف قرار نمیدهد علیرغم جنگ مستقیمی که دارد، لکن وقتی حماس به یک فستیوال موسیقی در هفتم اکتبر حمله میکند این غیر نظامیان کجا هستند؟.
اما قصور جمهوری اسلامی در کجا بود؟!، برای درک بهتر لحظه ای خود را بجای مقامات اسرائیل قرار دهید. در وهله اول میدانیم این رژیم مشروعیت ندارد یعنی غاصب است و اینجا از محکومیت مبنایی آن میگذریم، در نهایت یک رژیمی تشکیل میشود و انقلابی هم در کشور دیگری شکل میگیرد که محوریتش خوانشی خاص از دین مبین اسلام است. این خوانش شبیه به داعش بدنبال گسترش اسلام در سرزمین های دیگر است و اگرچه بر خلاف داعش و برخی تئوریسین هایش مشابه آیت الله مصباح یزدی اهتمامی به جهاد ابتدایی ندارد و سعی میکند از طریق نشر عقاید و حمایت از گروهک های بومی دیگر این کار را انجام دهد؛ اما بخاطر همین مبنا بدلیل قضیه فلسطین و همچنین رابطه ای که دشمنش یعنی پهلوی دوم با اسرائیل داشت بدون آنکه اسرائیل ابراز دشمنی علنی کند از همان بدو تشکیل بنا را بر دشمنی آشکار با این رژیم گذاشته و علنا خواستار نابودی آن میشود.
اینکه چین و شوروی به عراق طی جنگ تحمیلی سلاح میفروختند در عین اینکه اسرائیل حتی طی جنگ تحمیلی به راکتور اتمی اوسیراک طی عملیات «اپرا» عراق حمله کرد که هدف مشترک ایران و اسرائیل بود (بخاطر جلوگیری از گسترش فعالیت های هسته ای صدام و دستیابی به بمب اتم) لکن جمهوری اسلامی حاضر به سازش با چین و شوروی میشود ولی با اسرائیل خیر! یکی از نقطه عطف های قابل توجه در تاریخ نظام جمهوری اسلامی است. جمهوری اسلامی به مرور سعی میکند گروه های شبه نظامی حزب الله لبنان و حماس و... را در عراق و لبنان و فلسطین و یمن تقویت کند. در تمام این جبهه ها تا قبل از هفتم اکتبر 2023 این گروهک ها بهمراه ایران موسوم به محور مقاومت شکست ها و پیروزی هایی را تجربه کرده بودند. از شکست اولیه بشار أسد در سوریه تا پیروزی ثانویه و بعد شکست نهایی و از پیروزی حزب الله لبنان بر اسرائیل در جنگ 33 روزه و درگیری انصارالله یمن با عربستان و امارات بعد از وقایعی که در یمن افتاد و نیز تقسیم سرزمین این کشور میان این دو جبهه و... نمونه هایی ازین شکست ها و پیروزی ها بودند. تمامی اینها یک وجه مشترک داشتند و آن بحث نابودی اسرائیل بود.
بعبارتی دیگر اسرائیل داشت مشاهده میکرد جمهوری اسلامی با شعار نابودی اسرائیل در کشورهای مختلف در حال تقویت نیروهای نیابتی به منظور ضربه زدن به این کشور است. بعنوان مثال موشک پرانی های انصارالله یمن به سمت خاک فلسطین هیچ توجیه امنیتی برای این کشور ندارد! اسرائیل خطری برای حدوداً یک سوم خاک یمن که دست انصارالله هست محسوب نمیشد حتی خطر درجه چندم!.
تا بدینجا فارغ از عدم مشروعیت داشتن مبنایی اسرائیل، این رژیم با نظامی طرف هست که از بدو تولدش دشمنی همه جانبه ای با این رژیم را علناً اعلام کرده و نسبت به این امر تا جایی مبادرت میورزد که از هیچ تلاشی به منظور تقویت و تجهیز و چه بسا ایجاد نیروهای نیابتی که این هدف را در پیش داشته باشند حتی اگر اسرائیل تهدید درجه چندم هم نسبت به آنها محسوب نشود (مثل انصارالله یمن) و ساخت موشک هایی که به آن سرزمین برسند دریغ نمیکند. حال میرویم سراغ بحث هسته ای و اینکه چرا علیرغم برجام، غرب نسبت به ایران بی اعتماد شد و اسرائیل تصمیم به حمله گرفت و دید اگر تعلل کند ممکن است با ایران هسته ای روبرو شود و ارزشی برای فتوای رهبری و اظهارات سران ارشد جمهوری اسلامی قائل نشد.
یکی از مهم ترین برتری های نظامی اسرائیل نسبت به ایران جدای از نیروی هوایی اش در اختیار داشتن بمب اتم است. مسلماً از دست دادن این برتری باعث میشود ایران کارت بازی بشدت با ارزشی را برای پیشبرد ایدئولوژی خود که همانا نابودی اسرائیل است بدست بیاورد. دست کم قدرت بازدارندگی که این بمب اتم دارد باعث میشود مشابه درگیری روسیه و اوکراین، ناتو از ورود مستقیم و همه جانبه اجتناب کند و حتی پیشرفته ترین سلاح های خود را هم در اختیار اوکراین قرار ندهد تا مبادا روسیه مرتکب حماقتی در این جنگ بشود.
از طرفی دیگر در ایران نیز از قبل از انقلاب بواسطه تلاش آمریکا کلنگ ساخت نیروگاه هسته ای بوشهر زده شده بود که بعداً تلاش شد روند ساخت و... اش تکمیل شود. بنابراین ایران نیز دارای یک برنامه هسته ای مبنایی بود اما مشخصاً این خیلی با مقوله تولید بمب اتمی فاصله دارد. مسئله مهم صداقت جمهوری اسلامی بود، آیا این نظام با غرب صادق است که بدنبال بمب اتم نیست؟!. مسئله وقتی بغرنج شد که همکاری هسته ای ایران با لیبی لو رفت، و وقتی بی اعتمادی شکل گرفت که تأسیسات هسته ای نطنز و اراک و اصفهان هم لو رفت و ایران آنها را بطور کل از جامعه بین الملل پنهان نگاه داشته بود و مخفیانه مشغول توسعه فناوری هسته ای خود بود (خبرگزاری عصر ایران، کد خبر 995823)! علیرغم تعهدی که به آژانس بین المللی انرژی اتمی داشت چنانچه در بند یکم ماده سوم معاهده NPT میخوانیم:
هر یک از اعضا این معاهده که فاقد سلاح های هسته ای است، متعهد می گردد طی موافقت نامه ای که بر طبق اساسنامه آژانس بین المللی انرژی اتمی و سیستم پادمان آن مورد مذاکره قرار گرفته و منعقد خواهد شد، پادمان آژانس را صرفا به منظور بررسی انجام تعهدات عضو مربوطه تحت این معاهده و جلوگیری از انحراف انرژی هسته ای از استفاده صلح جویانه به سوی سلاح هسته ای یا دیگر ادوات انفجاری هسته ای بپذیرد. دستور العمل های پادمان مورد نیاز در این ماده باید متوجه مواد چشمه یا مواد شکاف پذیر ویژه ای که در یک تاسیسات هسته ای اصلی و یا در خارج از آن تولید، فرآوری و یا مورد استفاده قرار گرفته است، باشد. خبرگزاری خبر آنلاین، کد لینک خبر 59481
و این در حالیست که هیچ نظارتی روی فعالیت جمهوری اسلامی در آن سایت ها نبود که دستور العمل ها را رعایت میکرده است یا نه. بعد از لو رفتن و... جمهوری اسلامی اجازه بازرسی داد که باز معلوم نمیکند دقیقاً چرا پنهان کاری کرد و چه فعالیتی تا قبل از لو رفتن این تأسیسات انجام میداد.
مورد مشابه دیگر جریان آثار انفجار نوترونی در تورقوز آباد و ورامین است و همچنین شواهدی دال بر کامیون های مربوط به حمل تأسیسات هسته ای که طی بازرسی های آژانس از آن مناطق و نیز اسناد ادعایی اسرائیل لو رفت. آژانس انرژی اتمی جمهوری اسلامی ادعا کرد آثار انفجار نوترونی خرابکاری است و کامیون ها هم صرفاً برای جابجایی تأسیسات هسته ای استفاده نمیشوند و...!! و خب این توجیه ها پشیزی اعتبار ندارند!. کشوری که خود متهم هست کشور دیگری را بدون سند محکمه پسند متهم به خرابکاری میکند آنهم برای انفجار نوترونی؟. چنانچه میدانیم آژانس انرژی اتمی نیز به صراحت گفت این توضیحات قانع کننده نبودند.
البته اگر این تأسیسات پنهان ادعایی جدید هم درست باشد که عنوان شد در سمنان وجود دارد باید آنرا نیز به این دو مورد پنهان کاری مهم اضافه کنیم. حال با این اوصاف اسرائیل تصمیم میگیرد با خرابکاری جلوی شدت گسترش فناوری هسته ای ایران را بگیرد.
واکنش نظام جمهوری اسلامی به این خرابکاری ها چه بوده؟ برای خیلی از آنها که واکنش در خور توجهی اصلا نداشت ولی فی المثل برای مورد خرابکاری سال 1399 در نطنز، جمهوری اسلامی روی به افزایش شدید درصد غنی سازی اورانیوم آورد بدون آنکه به غنی سازی 40 یا 60 درصد اصلا احتیاجی داشته باشد. توجه داشته باشید که نظام اجازه صادرات آنها را هم ندارد بگوییم حداقل برای صادرات برای جمهوری اسلامی مهم بودند. دلیل اینکه آمریکا از برجام خارج شد نیز همین بود، جمهوری اسلامی براحتی توانست تا نزدیک به آستانه سلاح هسته ای پیش برود، پس این چطور توافقی هست که فقط توانست مدت زمان دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح هسته ای را به تعویق بیاندازد؟، حتی بازدارنده هم نبود و جمهوری اسلامی براحتی توانست درصد غنی سازی را افزایش دهد. با این حساب هنوز هم سران جمهوری اسلامی روی حق غنی سازی اصرار دارند! آمریکا را احمق فرض کرده اند یا کلا غرب را؟.
نظامی که تهدید میکند اگر وضعیت به قبل از برجام برگردد و مکانیسم ماشه فعال شود از ان پی تی خارج میشود در عین حال ادعا دارد بدنبال بمب اتم نیست [در حالیکه ان پی تی اصلاً برای همین مقوله بمب اتم است و هیچ نیتی جز تولید بمب نمیتوان متصور شد برای خروج از آن].
نظامی که تأسیسات هسته ای پنهانی داشته و صرفاً وقتی که لو رفتند اجازه بازرسی از آنها را مجبور شد بدهد.
نظامی که درصد غنی سازی اش خیلی بیشتر از نیازش هست و بقول خودش صرفاً بعنوان واکنش به خرابکاری های اسرائیل و خروج آمریکا از برجام و... غنی سازی با درصد بالا انجام میدهد و انبار میکند که زمینه ساز دستیابی به بمب اتم میتوانند باشند.
نظامی که همکاری هسته ای پنهان هم داشته (با لیبی) و علیرغم ادعای غیر نظامی بودن آن لکن نخواست علناً همکاری هسته ای داشته باشد.
نظامی که هنوزهم گزارشات و گمانه زنی هایی از تأسیسات هسته ای مخفی اش وجود دارد.
نظامی که از روز تولد خود داعیه دشمنی با اسرائیل بعنوان یک کشور دارای سلاح اتمی را داشته است* فلذا از دید دشمن طبیعیست بدنبال دستیابی به سلاح هسته ای برود تا بازدارندگی هسته ای مختص دشمنش نباشد و در این زمینه برگ برنده ای در اختیار دشمن اتمی اش باقی نماند.
نظامی که تا جای ممکن از بودجه خود اعتبار خرج کرده تا گروه های شبه نظامی بر علیه اسرائیل تشکیل دهد. در حالیکه وضعیت مسلمانان میانمار پشیزی برایش ارزش ندارد بخواهد شبه نظامی آنجا تشکیل بدهد و یا مسلمانان جدایی طلب اویغور چین که از قضا بنابر حکم فقهی جهاد ابتدایی حق دارند نخواهند زیر یوغ کفار چینی باشند.
نظامی که حتی فتوای رهبرش را نیز با مقوله تقیه میتوان توجیه کرد که در مذهب رسمی حکومتش مقوله فقهی مقبولیست.
*: آیت الله خامنه ای:
دولت جمهورى اسلامى و امام بزرگوار ما از اوّل، سیاست حمایت از فلسطین و دشمنى با رژیم صهیونیستى را اعلام کرد و سردست گرفت؛ تا امروز هم ادامه دارد و 35 سال است که ما از این خط، منحرف نشدیم. 4 آذرماه 1393
حکام بحرین ادعا کردند که ایران در قضایای بحرین دخالت میکند. این دروغ است. نه، ما دخالت نمیکنیم. ما آنجائی که دخالت کنیم، صریح میگوئیم. ما در قضایای ضدیت با اسرائیل دخالت کردیم؛ نتیجهاش هم پیروزی جنگ سی و سه روزه و پیروزی جنگ بیست و دو روزه بود. بعد از این هم هر جا هر ملتی، هر گروهی با رژیم صهیونیستی مبارزه کند، مقابله کند، ما پشت سرش هستیم و کمکش میکنیم و هیچ ابائی هم از گفتن این حرف نداریم. این حقیقت و واقعیت است. 14 بهمن ماه 1390
اگر توانایی موشکی و هسته ای اش خطر جدی برای موجودیت اسرائیل نیست و تلاش روز به روزش برای نابودی اسرائیل و فعالیت هسته ای اش به این شکل چیزی جز تهدید مستقیم برای اسرائیل محسوب نمیشود، پس چیست؟!. ضمن اینکه با توجه به سابقه دشمنی این نظام با آمریکا و اروپای غربی، میتوان گفت آنها هم باید احساس خطر جدی کنند. بر خلاف چین که با شعار مرگ بر اسرائیل و مرگ بر آمریکا آغاز بکار نکرد و یا حتی روسیه زمان پوتین نیز و در سایه عدم وجود تحریم بین المللی و تحریم های شدید آمریکا توانستند ابر قدرت بشوند؛ جمهوری اسلامی کشور ایران هیچ اهمیتی برایش نداشت و اولویت ایدئولوژی امت گرایانه اش بود و در نهایت هم کار به اینجا رسید.
آن از وضعیت اقتصادی (ناترازی انرژی و گرانی افسار گسیخته و رکود افتضاح و...)، آن از وضعیت امنیتی (نفوذ گسترده موساد در داخل کشور) و این هم از وضعیت نظامی (عدم توانایی انجام عملیات نظامی در حد اسرائیل).
آن زمان که اسرائیل بعد از عملیات هفتم اکتبر علیه حماس نبرد هوایی براه انداخت و سخن از حمله زمینی بود حزب الله لبنان تهدید کرد در صورت حمله زمینی به غزه فلان میکند لکن اسرائیل حمله کرد و مشخص شد بلوفی بیش نزده اند.
آن زمان که حزب الله در حمایت از حماس در حالیکه اسرائیل علیه حزب الله کاری نکرده بود روی به پرتاب موشک و راکت آورد و نتیجه اش شد ورود اسرائیل به خاک لبنان و ترور سران ارشد این گروهک شبه نظامی مشخص شد تمام سخنان سید حسن نصرالله بلوف بوده است که اگر اسرائیل علیه حزب الله جنگ کند فلان میشود.
به نتانیاهو و گالانت و ارتش و توده صهیونیست ها تاکید می کنیم که جبهه لبنان تا زمان توقف جنگ علیه نوار غزه، دست از عملیات پشتیبانی از ملت فلسطین برنخواهد داشت. (خبرگزاری ایرنا، کد خبر 85605925)
صهیونیستها میدانند هیچ مکانی در فلسطین اشغالی از موشکها و پهپادهای مقاومت لبنان در امان نیست و مقاومت یک بانک اهداف واقعی و بزرگ در عمق اراضی اشغالی در اختیار دارد که میتواند به همه آنها برسد. (خبرگزاری تسنیم، کد خبر 3107677)
و ما شاهد بوده و هستیم که حزب الله لبنان با اسرائیل توافق آتش بس امضا کرد در حالیکه اسرائیل کماکان علیه حماس می جنگد و حضور نظامی در غزه دارد. همچنین ارضا شدن خبرگزاری ارزشی تسنیم با سخنان سید حسن نصرالله و در ادامه نقل قول هایی از یک مقام سابق اسرائیلی که یا به عقل آن مقام و یا به منبع این اظهارات باید شک کرد، همگی نشان میدهند جبهه مقاومت در توهم بزرگی در آن زمان به سر میبرد با عنایت به آنچه در حال حاضر شاهدش هستیم.
آن زمان هم که علیه ایران عملیات نظامی انجام شد مشخص شد تمامی سخنان رهبری و سران نظامی کشور ما بلوف بوده است که اگر اسرائیل حمله کند نابود میشود و... . در حال حاضر هم صرفاً از پشیمان کردن اسرائیل سخن میگویند* و دیگر حتی روی نابودی هم اصرار نمیکنند!. مشت نمونه خروار بنگرید به این نقل قول ها که اشتباه بودن تمامشان امروزه بر هیچ انسان عاقلی پوشیده نیست:
آیت الله خامنه ای:
اگر غلطی از سردمداران رژیم صهیونیستی سر بزند، جمهوری اسلامی «تلآویو» و «حیفا» را با خاک یکسان خواهد کرد. (1 فروردین ماه 1392)
بهطور خلاصه در دو کلمه به ملّت ایران بگویم: جنگ نخواهد شد و مذاکره نخواهیم کرد. (22 مردادماه 1397)
سید عباس عراقچی:
مطمئنم جنگی در کار نخواهد بود چون آمادگی کاملی برای این وضعیت داریم. (4 فروردین ماه 1404)
اسرائیل در گذشته، حال و آینده هیچگاه توان حمله به ایران را ندارد و حتی با پشتیبانی آمریکا نیز جرات چنین اقدامی را نخواهد داشت. (1 اردیبهشت ماه 1404)
*:
آیت الله خامنه ای: آنها را از این جنایت و امثال آن پشیمان خواهیم کرد، به حول و قوهی الهی. وبسایت خبری تحلیلی عصر ایران، کد خبر 955535
سردار فدوی جانشین فرمانده کل سپاه: سپاه در همه نیروها و ابعاد، و نیز جبهه مقاومت آمادگی دارد که در لحظه بهموقعی که ابلاغ میشود، اقدام پشیمان کنندهای برای رژیم صهیونیستی کودککش و آمریکای پشتیبانش انجام دهد. وبسایت خبری تحلیلی عصر ایران، کد خبر 1068315
بیانیه دولت جمهوری اسلامی ایران: اقدامات لازم برای پشیمان کردن اسرائیل شروع شده است. پایگاه خبری تحلیلی انصاف، کد خبر 596896
ممکن است عنوان شود پشیمانی اعم از نابود سازی است لکن باید اشاره کنم افرادی که ادعای نابود سازی را داشتند وقتی جنگ آغاز میشود و موقع محک خوردن ادعایشان فرا میرسد از یک عنوان عام استفاده نمیکنند!. البته رهبر جمهوری اسلامی یکبار دیگر نیز از پشیمانی سخن گفته بود که مشخص شد اشتباه محضی بیشتر نبوده است چراکه از پشیمان شدن اسرائیل بدلیل حمله به لبنان سخن گفته بود:
جنایتکاران صهیونیست بدانند بسیار کوچکتر از آنند که به ساخت مستحکم حزبالله لبنان صدمه مهمی وارد کنند. ... امروز هم لبنان به حول و قوه الهی دشمن متجاوز و خبیث و روسیاه را پشیمان خواهد کرد. خبرگزاری ایرنا، کد خبر 85610610
آن زمان هم که اسرائیل فیلم از پرواز جنگنده های اف 15 و... اش بر فراز تهران منتشر میکند ولی ارتش جمهوری اسلامی مدعی ساقط کردن سه جنگنده اف 35 رادار گریز میشد و علیرغم تکذیب اسرائیل هیچ سندی منتشر نساختند در حالیکه وقتی یک پهپاد اسرائیلی هرمس را در اصفهان سرنگون کردند فضای مجازی بخش خودشان را پر کردند از تصویر و فیلم آن؛ بلوف زن بودن مقامات نظامی جمهوری اسلامی به ثبوت رسید. برخی ادعا کردند شاید جنگنده در داخل مرز کشور ما سقوط نکرده، جدای ازینکه این در بیانیه ارتش تأیید نمیشود این چنین چیزی، لکن پدافندی که نمیتواند جنگنده را در تهران رهگیری و ساقط کند در مناطق نزدیک به مرز اینکار را کرده و جنگنده در مرز کشور دیگری سقوط کرده است؟؛ این دیگر چه توجیه کذبیست مطرح میکنند؟.
روسیه در کل جنگ اوکراین نتوانست دو جنگنده اف 16 را طی یک روز ساقط کند با آن سامانه های پدافندی کاملا پیشرفته تر از ایرانش بعد ارتش ما توانسته دو اف 35 را تازه ساقط کند؟!!. حتی رسانه های مستقل از راشاتودی تا... هم این ادعا را تأیید نکردند.
در آن زمان ها بود که بازدارندگی جمهوری اسلامی بطور کامل فرو ریخت. در آن زمان ها بود که اسرائیل فهمید جنگ علیه ایران تبعات ویرانگری برایش نخواهد داشت و از قضا بدلیل مواردی که بالاتر شرح دادم عدم جنگ و جلوگیری از گسترش توانایی هسته ای و نظامی ایران تهدید جدی برای موجودیت اسرائیل خواهد بود.
فلذا در حال حاضر هیچ کشوری منتظر رونمایی جمهوری اسلامی از انتقام سخت یا... نیست، صرفاً نگران فرسایشی شدن جنگ یا احیاناً انفجار اتمی در ایران هستند که تبعاتش کشورهای منطقه را میتواند در بر بگیرد. اسرائیل البته مشتاق جنگ فرسایشی بوده و با حماس و حزب الله همین کار را کرد و به پیروزی رسید و بشار أسد هم طی نبردهایی چند ساله در نهایت سقوط کرد. کار تا جایی پیش رفته که حزب الله توانایی حمایت عملی آشکار از ایران را در حد پرتاب یک راکت ندارد (این به معنای بی فایده بودن حزب الله نیست و چه بسا اگر نبرد اسرائیل با حزب الله و تهدید این گروهک برای اسرائیل نبود این رژیم با توان خیلی بیشتری وارد جنگ با ایران میشد). حماس هم چنان درون چاه نابودی افتاده است که حاضر به مذاکره مستقیم با آمریکا شده و سخن از تمایل جدی برای آتش بس دائمی میزند، این یعنی مسیری به سمت راه حل دو کشوری نه نابودی اسرائیل. جدای از آنکه اسرائیل کنترل بخش هایی از فلسطین را هم از حماس گرفت و حتی توزیع کمک ها غذایی و... برای مردم فلسطین را هم خودش برنامه ریزی میکند. این یعنی سلطه حماس بر قسمت هایی از فلسطین که تحت اشغال اسرائیل نبودند نیز بنا نیست به زمان هفتم اکتبر یا قبل تر برگردد.
فلذا این جنگ قابل جلوگیری بود اگر جمهوری اسلامی زیرکانه مشابه چین و روسیه عمل میکرد و ایدئولوژی خودش را آشکار نمیساخت.
این جنگ قابل جلوگیری بود اگر جمهوری اسلامی بجای افزایش درصد غنی سازی در پاسخ به خرابکاری اسرائیل سعی میکرد ضربه ای به اسرائیل بزند (هرچند بعید بود مؤفق شود) بجای تحریک غرب با غنی سازی 40 و 60 درصد تا برگردند سر میز مذاکره یا جلوی اسرائیل را بگیرند!. که مسلماً باعث بدبینی هرچه بیشتر غرب به ماهیت برنامه هسته ای ایران شد.
این جنگ قابل جلوگیری بود اگر جمهوری اسلامی بعد از همه این اتفاقات از ادعای بی اعتبار اصرار بر غنی سازی دست میکشید بجایش تمرکزش را روی أخذ تضمین های متعدد از غرب با حمایت کامل چین و روسیه میکرد برای تأمین اورانیوم غنی شده برای مصارف غیر نظامی خود. نه آنکه رهبری طی سخنرانی خود بد عهدی غرب را در عین نیاز به اورانیوم غنی شده در کشور دلیل اصرار بر غنی سازی بدانند!. این میشود نگاهداشتن پتانسیل بالقوه رفتن به سمت ساخت سلاح هسته ای برای کشوری که داعیه دشمنی با یک کشور اتمی دارد و سابقه پنهان کاری گسترده ای را نیز داشته است. کدام عقل سلیمی این چنین توافقی را قبول میکند وقتی توافق مشابه یعنی برجام نشان داد نمیتواند بازدارندگی لازم را ایجاد کند؟!.
بر اساس آنچه مطرح کردم ممکن است عنوان شود با این اوصاف معاویه و یزید هم حق داشتند آنطور با معصومین رفتار کنند. در پاسخ باید بگویم حق به معنای مشروعیت داشتن یا سمت خداوند ایستادن خیر، ولی به این معنای عُرفی که رفتارشان با عنایت به بحث دفاع از موجودیت حکومت خود منطقی بوده بله، باید تهدید را مرتفع میساختند. ولی این ربطی به آن مشروعیت مبنایی که گفتم اسرائیل فاقد آن هست ندارد.
طبیعی هست اگر اهرمی در اختیار من باشد بگونه ای که با حرکت دادن آن به سمت بالا اسرائیل نابود شود و به سمت پایین جمهوری اسلامی، بی درنگ آنرا به سمت بالا حرکت خواهم داد؛ لکن این ربطی به غیر منطقی نشان دادن عملکرد اسرائیل و ربط دادنش به دیوانگی یا وحشی بودنش ندارد؛ اسرائیل کاری را میکند که اگر هر سیاستمدار زیرکی هدفش حفظ موجودیت این رژیم بود انجام میداد.
ازین منظر یزید هم چون امام حسین علیه السلام تن به بیعت با وی ندادند نمیتوانست اجازه دهد بعد از قضیه کوفه و اثبات اینکه امام حسین یک خطر بالقوه برای حکومتش هست بدون بیعت زنده بمانند. از طرفی دیگر عدم تلاش امام سجاد علیه السلام به قیام و حتی عدم حمایت لفظی نیز از قیام ها از قضیه مردم مدینه تا مختار (علیرغم اینکه برای بیعت امام سجاد با یزید قرینه صریح تاریخی نداریم) نشانگر ادامه رفتار امام حسین بعد از اثبات خیانت کوفیان هست که خواستار این بودند که برگردند از راهی که آمدند و کلا از قیام کردن منصرف شدند (ایشان بحث برگشتن را خطاب به حر مطرح میکنند که مربوط به قبل از قضیه سه پیشنهاد است که ابهاماتی حولش وجود دارد). اینکه ما در مرحله انفعال امام سجاد از منظر فعالیت عملی و یا حتی شعاری (امام سجاد در سخنرانی هایشان نیز مردم را تحریک به قیام علیه حکومت اموی نمیکردند) به منظور براندازی اسرائیل هستیم یا بالاتر، در مرحله صلح امام حسن با معاویه و یا بالاتر از آن در مرحله صلح توأم با کمی حقارت حدیبیه هستیم، دقیقاً معلوم نیست. هرچه باشد در مرحله جنگ بدر یا فتح مکه و خیبر نیستیم که این بر خلاف تمامی شواهد است.
عده ای هم اصرار عجیبی روی بحث های آخر الزمانی دارند؛ مشکل اینجاست که اصرار روی این مهم میتواند منجر به سرخوردگی شود، اما نگاه داشتن روحیه منتظر منجی بودن در عین عدم اصرار باعث سرخوردگی نخواهد شد. خیلی از انسان ها آمدند در این دنیا و رفتند، از عالم دینی و... تا برسد به عوام، لکن منجی نیامد و ممکن است در عصر ما هم امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قیام نکنند. بحث ظهور منجی صرفاً برای مقطعی خاص از تاریخ زیست انسان است، خیلی از انسان ها تجربه اش نخواهند کرد همانگونه که انسان های هنگام ظهور و بعد از آن نیز طوفان زمان حضرت نوح علیه السلام و... را تجربه نکردند. بنابراین ما موظف به انجام تکلیف هستیم که انجام واجبات و ترک محرمات هست، در آن دنیا فرصت دیدار با ائمه اطهار علیهم السلام و تجربه یک زندگی عاری از شر و رنج و... هست اگر جایگاه ما در حدی باشد که بتوانیم با ایشان معاشرت های برادرانه و خواهرانه داشته باشیم.
پیوست اول
جمهوری اسلامی پیشتر یکبار تاوان پافشاری بر ایدئولوژی خود در جنگ را پرداخته است. قضیه مربوط میشود به زمان جنگ تحمیلی و سال 1361؛ در آن زمان شورای امنیت بر اساس قطعنامه 514 خواهان آتش بس و حفظ مرزهای بین المللی ایران و عراق شده بود و عراق نیز قطعنامه را قبول کرد. جمهوری اسلامی هم خرمشهر را فتح کرده و موضع نسبتاً خوبی در جنگ داشت اما به سبب آنچه عدم مشخص شدن متجاوز نامید (ضمن آن بحث پرداخت خسارت و ضمانت اجرایی هم نهایتاً عنوان شود) از پذیرش این قطعنامه خودداری کرد و بنابر این دلایل یک جنگ تمام عیار توسط جمهوری اسلامی ادامه یافت.
زمان گذشت تا رسیدیم به سال 1366 و صدور قطعنامه 598 توسط شورای امنیت و پذیرش فوری آن توسط عراق. وجه تمایز اصلی این قطعنامه با مورد 514 در دو مورد بود:
- صرفاً اشاره شده بود در رابطه با اینکه مسئول یا مسئولین جنگ کیستند نیز تحقیق انجام شود.
- ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل صادر شده بود و ضمانت اجرایی داشت.
البته از آنجا که عراق قطعنامه 514 را قبول کرده بود، نبود ضمانت اجرایی برای همان قطعنامه 514 هم صرفاً حول تخطی احتمالی عراق میتوانست مشکل محسوب شود.
جمهوری اسلامی از قبول این قطعنامه نیز بنابر همان دلایل قبلی خودداری کرد لکن بروز این وقایع باعث شد مجبور به پذیرش آن شود:
- تصویب آن در شورای امنیت و حمایت ابر قدرت ها از آن.
- درگیری جمهوری اسلامی با آمریکا در خلیج فارس که باعث وارد آمدن خسارات شدیدی به کشور شده بود.
- از همه مهم تر انجام عملیات های رمضان المبارک و توکلنا علی الله که توسط رژیم بعث عراق در سال 1367 انجام شد و سقوط یکی پس از دیگری برخی از مواضع جمهوری اسلامی شامل حلبچه و شبه جزیره فاو و... در کنار مواردی همچون شکست عملیات بیت المقدس 7 سپاه را میتوان جزء تبعات آن دو عملیات و وقایع مرتبط بعدش در نظر گرفت. این دو عملیات علاوه بر اینکه باعث بازپس گیری مناطقی همچون فاو و حلبچه توسط عراق شد باعث شد ارتش این کشور طی عملیاتی با کمک مجاهدین خلق در داخل خاک ایران نیز عملیات انجام بدهد که منجر به سقوط مهران شد.
عدم قبول قطعنامه 514 بدون دلیل موجهی میزان قابل توجهی نیروی انسانی و بودجه را به هدر داد و حال سران جمهوری اسلامی باید شاهد تصرف سرزمین ایران توسط عراق می بودند!. بنابراین نهایتاً در تیرماه 1367 قطعنامه 598 توسط جمهوری اسلامی مورد قبول واقع میشود و برای توجیه بلایی که به سر این کشور بواسطه عدم قبول قطعنامه 514 آمده بود و همچنین طول کشیدن جنگ با طرح شعارهایی همچون باز شدن راه کربلا و... که مشخصاً اشاره به تصرف بخش هایی از عراق و سقوط صدام داشت؛ هریک از مسئولین توجیه هایی را مطرح میکردند من جمله نوشیدن جام زهر و... که البته منظور از اجبار به نوشیدن جام زهر بنظر شکست هایی بود که عراق با عملیات های سال 1367 خودش بر جمهوری اسلامی تحمیل کرد و نشان داد ایران توانایی پیروز شدن در جنگ و رسیدن به اهدافی همچون اشغال بخش هایی از خاک عراق را ندارد.
این مهم را بگذارید کنار شکست بد عملیات سنگین کربلای 5 که بر اساس آن جمهوری اسلامی بنا بود در سال 1365 بصره را اشغال کند، بخوبی متوجه خواهید شد سران ارشد کشور از سال 61 تا 67 یکسره در خیال اشتباه پیروزی و پافشاری بر ایدئولوژی غلط خود (اشغال بخش هایی از عراق و...) بودند و نتیجه اش عقب ماندگی چند ساله کشور شد. حتی بر فرض وارد بودن دو ایراد مربوط به ضمانت اجرایی و تعیین متجاوز [که البته وارد نیستند] برای عدم قبول قطعنامه 514، بازهم تعلل یکساله در قبول قطعنامه 598 باعث میشود سرمایه های انسانی و مالی که در طول این یکسال به هدر رفتند بر گردن سران ارشد جمهوری اسلامی باشند.
درست است که در نهایت عراق بعنوان متجاوز تعیین شد ولی یک دینار/ریال/دلار خسارت هم به ایران پرداخت نشد در عین اینکه عراق به کویت بابت نبردی که صدام دو سال بعد از جنگ با جمهوری اسلامی با این کشور براه انداخت غرامت پرداخت کرد (خبرگزاری عصر ایران، کد خبر 818827). دلیل این امر را میتوان در محتوای قطعنامه 598 دید که گرچه در آن به تحقیقات به منظور تعیین متجاوز اشاره شده بود ولی هیچ اشاره ای به پرداخت غرامت توسط متجاوز به چشم نمیخورد:
از دبیرکل درخواست میکند تا مشورت با ایران و عراق، مسئله ارجاع تحقیق درباره مسئولیت منازعه به هیئت بی طرفی را بررسی کنند و هرچه زودتر به شورای امنیت گزارش دهد. (خبرگزاری تابناک، کد خبر 1182853)
این بر خلاف قطعنامه 687 و محکومیت حمله عراق به کویت بود که در آن به پرداخت غرامت نیز اشاره شده بود. بنابراین جای این پرسش باقی می ماند که آیا نمیشد با قبول قطعنامه 514 و سپس شکایت نزد سازمان ملل متجاوز تعیین شود و همچنین اگر عراق مفاد قطعنامه را نقض کرد ایران در کنار ادامه جنگ با دست پر علیه این کشور در شورای امنیت اقدام کند؟ (که این اقدام جایگزین ضمانت اجرایی قطعنامه در فرض نقض آن توسط عراق هست)، آنهم وقتی تنها امتیاز در خور توجه قطعنامه 598 نسبت به 514 همین دو مورد بوده است؟!. در حال حاضر هم با وضعیت مشابهی روبرو هستیم و حال سران ارشد مملکت باید تصمیم بگیرند که چطور رفتار کنند و رفتار گذشته را با این توجیه که وضعیت مشابه آن زمان نیست تکرار کنند یا خیر!.
پیوست دوم
(اضافه شده در تاریخ سوم تیرماه هزار و چهارصد و چهار هجری شمسی)
نمیدانم چه کسی وطن را فروخت
اما میدانم چه کسی بهایش را پرداخت کرد
آتش بسی که از سوی ایالات متحده به دو طرف جنگ پیشنهاد شده بود پذیرفته شد و دو طرف هم خود را پیروز بلامنازع این درگیری قلمداد میکنند. از اسرائیل که مدعی است به تمامی اهداف خود رسیده تا جمهوری اسلامی که مدعیست اقتدار خود را نشان داده است. البته هردو طرف، هم توسط یکدیگر و هم توسط آمریکا به نقض آتش بس متهم شدند لکن به خیر گذشت و هرچه بود آن قدر توسط طرفین جدی گرفته نشد که بخواهند حتماً واکنشی نشان بدهند و درگیری از سر گرفته شود. بنابر شواهد موجود این پیام های آمریکا بود که پایه گذار آتش بس شد چنانچه خطیب زاده معاون وزارت خارجه جمهوری اسلامی در اینباره میگوید:
در این نبرد هیچ برنده و بازنده آشکاری وجود نداشت و هردو طرف دستاوردهایی را کسب و شکست هایی را متحمل شدند. اگرچه بنظرم بخواهیم دقیق تر شویم میتوان گفت کدام طرف بیشتر ضربه خورده ولی در این شرایط صلاح نیست به این سخنان پرداختن. آنچه باعث شد این یادداشت کوتاه را بنویسم عملکرد جمهوری اسلامی در قبول آتش بس بود که اگرچه جنگ از سوی اسرائیل رخ داد ولی نظام روی نابودی اسرائیل و یا پشیمان کردنش دیگر اصرار نورزید در این مقطع. این عقلانیتی بود که در جنگ تحمیلی کمی دیر بخرج داده شد (بنگرید به پیوست اول) ولی امروز در بهترین موقع از آن استفاده شد.
چندی پیش وزیر امور خارجه بریتانیا خبر از ارسال یک پیام به رهبر انقلاب اسلامی توسط عراقچی داد (اینکه از جانب سه کشور اروپایی بوده یا آمریکا مشخص نیست) و از سخت بودن برقراری ارتباط با ایشان بدلیل آنکه در پناهگاه هستند سخن راند. از کم و کیف آن پیام ما مردم عادی خبری نداریم ولی واکنش جمهوری اسلامی در حمله به پایگاه آمریکایی-قطری در قطر مدت کوتاهی بعد از ارسال آن پیام، نشان داد نظام نمیخواهد درگیری گسترده تر و پیچیده تر شود و احتمالاً واکنش کاملاً منفی نسبت به آن پیام که حول مذاکرات و... بوده نشان نداده است. دو علت خدشه ناپذیر را میتوان برای ضعیف بودن کیفیت پاسخ نظامی جمهوری اسلامی به آمریکا برشمرد:
- اول اعلام قبلی به طرف قطری که باعث آگاهی آمریکا شد و حتی قبل از آغاز حمله موشکی رسانه ها هم خبر حمله احتمالی ایران به قطر را منتشر ساختند [یعنی این قدر آشکار این هشدار صورت گرفته بود که رسانه ها هم متوجه شده بودند بواسطه تحرکات آمریکا].
- دوم استفاده از تنها 14 موشک بدون آنکه صدمه ای به نیروهای انسانی ایالات متحده آمریکا و قطر وارد شود [مشابه حمله به عین الأسد که در حد أخذ تلفات انسانی نبود و مواردی مثل اثر سوء موج انفجار بر روی مغز برخی سربازان و... عنوان شد].
اگرچه آمریکا از پایگاه های خود در کشورهای همسایه اقدام به حمله به فردو قم و تأسیسات هسته ای اصفهان نکرده بود بلکه از زیر دریایی ها و همچنین بواسطه بمب افکن هایی که از خاک آمریکا برخواسته بودند این کار را انجام داده بود و متأسفانه جمهوری اسلامی هم از آنجا که نمیتوانست به خاک آمریکا حمله کند [موشک قاره پیما در اختیار ندارد یا پایگاهی در نزدیکی آن؛ همچنین توانایی خوبی جهت حمله به زیر دریایی در آب های بین الملل ندارد] به یکی از پایگاه ها در کشورهای همسایه حمله کرد که نزدیک بود روابط دیپلماسی خودش با آن کشور را از میان ببرد و متحمل ضرر دو چندانی شود [علاوه بر خسارات حمله آمریکا به فوردو]؛ ولی بهرحال این معضل هم هرچه بود به شر گزاف منجر نشد.
اتفاقی که می افتد این است که جمهوری اسلامی دیگر توانایی سابق هسته ای خود را نخواهد داشت و اسرائیل نیز برای اولین بار طی چند دهه گذشته ضربه شصت نسبتاً قوی از دشمنان خود متحمل شد. نکته دیگری که اینجا قابل توجه بود این است که اسرائیل وضعیت اضطراری را لغو کرد و فعالیت مدارس و... اش عادی شد:
BREAKING: Israel has officially ended its state of emergency. The IDF Home Front Command has lifted all restrictions on schools, public gatherings, and workplaces, marking a cautious return to normal life. t.me/StateofIsraelOfficial/3136
عادی شدن البته در آنجا مربوط به محدودیت شدید روی فضای مجازی نیست، اینترنت در اسرائیل هیچ وقت محدود نشده بود طی این 12 روز بخواهد عادی بشود. کشور ما هم به لطف حکمرانان مقتدر (البته فقط در حرف) بدلیل افتضاحات مدیریتی و البته فضای مجازی ملی افتضاحش کلیه امتحانات باقی مانده مراکز آموزشی دولتی و آزاد را یا دو ماه انداخت عقب (تا شهریورماه) یا تا اطلاع ثانوی لغو کرد و فعالیت های آموزشی دیگر را هم کلا لغو یا بشدت محدود کرد. حتی هنوز هم عملکرد بانک سپه بطور کامل درست نشده است و مردم نمیتوانند با حساب های این بانک درست کار کنند. اینجا جایش نیست بگوییم با حلوا حلوا کردن دهن شیرین نمیشود؟!. بخش قابل توجهی از آن هیمنه و اقتدار پوشالی فرو ریخت!.
اشتباه نشود، نظام جمهوری اسلامی بی اقتدار نیست، اگر بود اسرائیل تن به آتش بس نمیداد، خسارات وارده به اسرائیل نیز ماحصل همان اقتدار است، که البته بخش بزرگی از آن به حمایت و همدلی اکثریت مردم کشور برمیگردد که نگذاشت اعتراضات داخلی در خور توجه شکل بگیرد؛ ولی از آن اقتدار ادعایی گذشته جز یکسری نقل قول ها و ادعاهایی که مایه طنز و تمسخر هستند چیزی باقی نمانده است؛ آن اقتداری که داعیه نابودی اسرائیل را داشت و البته این اواخر به پشیمان کردنش اکتفا کرده بود، ولی آن هم محقق نشد!. اگر از همان ابتدا مسئولین ارشد مملکت با واقع نمایی حداکثری جلو می آمدند و نه کذب گویی و زدن بلوف های متعدد، کار به این سرخوردگی نمیرسید. یک نکته مهم را باید در جنگ روانی مد نظر داشت و آن اینکه بزرگنمایی و بلوف از یک حدی که بیشتر شد تبعات منفی اش دامن گیر فرد گوینده خواهد شد نه دشمن. در اینکه اسرائیل و آمریکا هم بزرگنمایی میکنند و... هیچ شکی نیست ولی غلوهای مسئولین جمهوری اسلامی را در میان آنها نمیتوان دید که وقتی پای عمل در میان باشد به این شدت نقض شود.