نقد تقدم نوری
بسم الله الرحمن الرحیم
روایات بعضا صحیح السندی وجود دارند که بیان میکنند پیامبر اکرم (صلوات الله علیه) و سیزده معصوم پس از ایشان قبل از حضرت آدم (علیه السلام) بصورت نوری آفریده شده اند و بعدها به این صورت جسمانی ماننده انسانها در آمده اند. اسلام کوئست در سه لینک [اینجا - اینجا و اینجا] این مسئله را بررسی کرده و به نوعی خلاصه پاسخش این است:
به نظر میرسد مقصود از نور اشاره به مرتبهی وجود اشیا در مرتبهی ذات علت است. به عبارت دیگر، هر موجودی برای تحقق در عالم دنیا، باید مراحلی از خلقت و مراتبی از وجود را بگذراند؛ اولین مرتبه حضور در محضر ذات خدا است که از آن به نور تعبیر میشود. البته از مرتبهی ذات که همان مرتبه صقع ربوبی است، تعبیر به خلقت آورده نمیشود، بلکه از آن تعبیر به نور میآورند؛ شاید به همین جهت در این روایت شریفه از خلقت اولیه پیامبر و اهلبیت(ع) تعبیر به اشباح و سایههای نور آورده شده است که اشاره به این دارد که مرتبه خلقت بعد از مرتبه وجود نوری است.
و اما نقد:
1: اصولاً هنگامی که سخن از خلقت میشود، مراد خلقت از عدم است و بنابراین اساس موجودیت پیدا کردن مثلاً حضرت آدم خلقت وی از عدم بود؛ بنابراین اگر موجودیت پیامبر اکرم (ص) قبل از ایشان بوده است (خواه بصورت نور، خواه بصورت ماده و ...) پس ایشان دیگر عدم نبوده و خلق شده بودند. بنابراین در اینجا ما باید بیان کنیم خاتم الانبیاء (ص) بسیار زودتر از أول الأنبیاء خلق شده است!!.
2: اگر این بدلیل برتری مرتبه ائمه (علیهم السلام) نسبت به مثلاً ما و یا حضرت آدم (علیه السلام) بوده خب حضرت عیسی (علیه السلام) نیز نسبت به حضرت آدم و همچنین اکثریت انسان ها بجز چهارده معصوم و عده انگشت شمار دیگری برتر بوده است پس ایشان نیز نهایتاً مدتی پس از ائمه باید خلق میشده اند.
3: اینکه فطرت ائمه را متفاوت از فطرت خودمان نشان دهیم چیزی نیست جز پایین آوردن مقام و شأن ائمه؛ به این دلیل که تنها دلیل برتر بودن ائمه نسبت به بقیه انسانها این است که ایشان نیز کاملاً هماننده ما بشر هستند [آیه قرآن وقتی به پیامبر اکرم (ص) میگوید بگو من هم بشری هستم مثل شما هیچگونه قیدی قرار نمیدهد که با استناد به آن بیان کند فطرت ایشان ذره ای با ما تفاوت داشته است] اما با عزم و اراده خود و البته لطف خدای هستی الله توانستند به این مقام و جایگاه برسند. اینکه بخواهیم هماننده ملائکه که بدلیل فطرتشان هماننده ما قادر به انجام گناه نیستند فطرت ائمه را نیز متفاوت جلوه بدهیم تا به نوعی گفته شود در جایگاهی که دارند دخیل بوده است خلاف نص صریح قرآن و البته در تضاد با بزرگی و شأن ائمه است.
بنابراین دو نتیجه میتوانیم بگیریم:
نخست آنکه این قسمت از روایات را بطور کامل باطل اعلام کنیم و در نتیجه خدشه ای نیز به وثاقت راویان ثقه وارد سازیم.
دوم آنکه سخن معصوم را حمل بر استعاره و تشبیه بکنیم. مثلا بگوییم معصوم برای فردی که از او سؤال پرسیده است آنهم بصورت استعاره این سخن را بیان کرده و تلویحاً میخواسته برتر بودن خود نسبت به تمام خلایق را نشان دهد که البته در برتر بودن معصوم شکی نیست.
اضافه مدیر وبلاگ در 28/12/1399:
این پست را در تاریخ انتشارش در وبلاگ به سمع اسلام کوئست رساندم [در قسمت ثبت پرسش وبسایت] منتها تاکنون جوابی نداده اند.
اضافه مدیر وبلاگ در 24/01/1399:
هنوز از طرف اسلام کوئست پاسخی ارسال نشده است و بعید میدانم دیگر فرستاده شود.