پروفسور مریم میرزاخانی اولین مسلمان برنده مدال فیلدز
بسم الله الرحمن الرحیم
پروفسور مریم میرزاخانی فارغ التحصیل مقطع کارشناسی دانشگاه صنعتی شریف تهران و دکترای هاروارد آمریکا و استاد تمام دانشگاه استنفورد، اولین زن در دنیا و اولین مسلمان و اولین ایرانی برنده مدال فیلدز یکی از نخبه های ریاضی جهان محسوب میشود. ایرانی بعدی که بعد از ایشان مؤفق به دریافت این مدال شد فریدون درخشانی است که یک پناهنده سیاسی و بی وطن نژاد پرست میباشد که خود را ایرانی هم نمیداند و بدنبال مؤلفه های ناسیونالیستی با محوریت کردتبار بودن است. بدلیل تصاویری که ازین خانم در فضای مجازی منتشر شد [حجابی که داشتند] و مانور زیادی که فمینیست های ضد دین رویش میدادند و هجمه هایشان بگونه ای بود که من هم تصور کرده بودم وی احتمالاً از اسلام برگشته یا اصلاً مسلمان نبوده است [بخصوص زمانی که در توییتر فعال بودم مشاهده میکردم یکجوری ازین خانم بهره میبرند گویی یک مرتد ضد دین است] اما کاشف بعمل آمده خانم میرزاخانی شیعه بوده است و نظری که من در ذهنم نسبت به ایشان داشتم اشتباه محض بوده و باید بیشتر دقت میکردم گرچه خدا را شکر در همان زمان هیچگاه تهمت ارتداد یا... نزدم بخواهم طلب حلالیت داشته باشم لکن ظنش هم درست نبود.
شیعه بودن ایشان بواسطه چهار قرینه به ثبوت میرسد و ابتدا بعنوان مقدمه باید بدانید آیت الله دکتر سید حسن مدرسی طباطبایی شش سال پیش بهنگام فوت خانم میرزاخانی یادداشتی را به سمع جناب حجت الاسلام دکتر رسول جعفریان رسانده بود لکن بنظر میرسد ایشان آن یادداشت را منتشر نکردند تا اینکه چندی پیش آن یادداشت در کانالشان به مناسبت سالروز فوت خانم میرزاخانی (23 تیرماه) منتشر شد و دکتر طباطبایی هم توضیحاتی را در اصلاح و بیان اضافات دیگری برای آقای جعفریان فرستادند که گزارش مواردی که عرض کردم را در اینجا میتوانید مشاهده بکنید. حال برویم سر قراین شیعه بودنشان:
اول اینکه خود آقای طباطبایی شاهد عینی هستند که بدان گواهی میدهند.
دوم اینکه ازدواجشان با لحاظ مواردی ماننده مهریه کاملاً اسلامی بوده است.
سوم اینکه در روایت ازدواجشان روی اسلام آوردن شوهر (یان وندراک ریاضیدان اهل جمهوری چک) حساسیت بخرج داده شده چنانچه میدانیم ازدواج زن مسلمان با مرد غیر مسلمان حرام است و آقای طباطبایی به مسلمان شدن آگاهانه شوهرشان نزد خودشان قبل از مقوله ازدواج گواهی میدهند.
چهارم اینکه بعد از انتشار یادداشت آقای طباطبایی بنابر گفته خودشان دانشمندی از حلقه دوستان قدیم خانم میرزاخانی در جنوب کالیفرنیا به ایشان میگوید خانم میرزاخانی به آن شدت که آقای طباطبایی گفته اند مذهبی نبوده است و همین نشان میدهد اصل تشیع خانم میرزاخانی و پایبندی شان به این مذهب توسط یک شاهد دیگر هم تأیید میشود.
تمام اینها در حالیست که نه از خود خانم میرزاخانی و نه از هیچ یک از دوستان یا افرادی که بطور مستقیم طی اقامتشان در آمریکا با ایشان ارتباط داشتند هیچ گونه سند یا نقل قولی نیست بیان کند مرتد شده بودند یا بطور کل مسلمان نبودند. تنها بحث حجابشان است که هم در یادداشت آقای طباطبایی بدان پرداخته شده که چرا در غرب حجاب برخی بانوان مسلمان اینطور است و هم اینکه فقط ایشان نبوده و مسلمانان زیادی هستند در غرب بدون حجاب فعالیت میکنند و آنرا ضروری دین نمیدانند*.
پی نوشت
*: در حال حاضر بنظر میرسد فقط جمهوری اسلامی ایران و اخیراً هم شاید طالبان است که این چنین دیدگاهی نسبت به حجاب دینی دارند که کشف آن مساوی با سقوط حاکمیت و نظام دینی و مقوله ای امنیتی تلقی میشود و... [حداقل در ایران که اینطور است] که بعنوان نمونه برای مخالفین این برداشت در داخل کشور آقای دکتر محسن برهانی با این تلقی حاکمیت و افراد و نهادهای وابسته از حجاب عموماً مخالفت کردند (بعنوان نمونه بنگرید به اینجا) و این تلقی از حجاب در حال حاضر بنظر میرسد صرفاً در ایران وجود دارد که کشف آن فرد را تا مخالفت با دین مبین اسلام پیش ببرد [شاید در طالبان نیز] و بخصوص در غرب خیلی از زنان مسلمان اصلاً این چنین برداشتی از حجاب ندارند و مسلمانان بدون حجاب سر و گردن و یا ساعد و بازو اقلیت مطلق نیستند. ضمناً در مناطق مسلمان نشین با حاکمیت افراد مسلمانی همچون جمهوری چچن روسیه هم حجاب سر و گردن برای مسلمانان الزامی نیست در حالیکه مسلمان نشین بوده و رمضان قدیروف رئیس جمهور آن میباشد (بنگرید به اینجا) یا جاهای دیگری همچون ترکیه و... . بنابراین بحث اهتمام خانم میرزاخانی به حجاب توصیه شده در اسلام [کنارش مقوله هایی مثل دست دادن با نامحرم] همان قدر باعث میشود عقیده شان غیر اسلامی باشد که اهتمام امثال ما به مستحبات دینی یا نهایتاً سبک شمردن نماز [بنظرم حداقل در نظر افرادی که حجاب را ضروری دین نمیدانند شبیه به همچین تلقی از حجاب است یا حالا یکجوری رعایت نکردنش را در ذهن خودشان در عین وجوبش توجیه میکنند با توجه به فضای غرب و... و این نیست بگویند ضروری و واجب است از عمد دوست دارم با دین مخالفت کنم!] و البته در نظر داشته باشید این نظر شخصی شان هم نیست و فقهایی (البته در اقلیت) بوده که فی المثل حتی به وجوب حجاب سر و گردن بطور کل رأی نداده اند فارغ از ضروری دین بودنش (برای نمونه بنگرید به دیدگاه محسن کدیور در اینجا و نیز متأسفانه یک مورد آیت الله نائینی هم یادم هست لکن ارجاعش را نمیدانم و دو سال پیش اشتباه نکنم به دیدگاهشان در نقل قولی از یک محقق روحانی که در زمینه حجاب گویا داشت مقاله یا کتاب یا... ای مینوشت برخورد کردم) یا فی المثل در قسمت چهارم مستند انقلاب جنسی هم با خانم ایرانی مصاحبه شده بود که حتی قاری قرآن بودند ولی حجاب سر و گردن و... نداشتند و بهیچ عنوان هم نگفتند از اسلام برگشتند اما به حجاب اهتمام نداشتند و آنرا مساوی با مخالفت علنی با دین نمیدانستند. اینها مشت نمونه خرواری از بانوان مسلمانی هستند که تلقی رایج جمهوری اسلامی نسبت به حجاب را ندارند و بر عقیده دینی شان اما پایبند هستند.
گرچه همانطور که رهبری چند ماه پیش زنانی که حجاب ضعیف دارند را خارج از دایره دین و نیز انقلاب ندانستند و دختر خود خواندند (بنگرید به اینجا) [البته حجاب ضعیف نداریم، یا حجاب شرعی دارند یا ندارند، یا در قسمتهایی از بدن حجاب شرعی دارند یا در قسمتهایی خیر، این عنوان فاقد وجاهت شرعی یا قانونی است و در فقه و قانون این چنین چیزی نداریم و بنظر میرسد رهبری برای مقابل قانون حجاب و رویکرد نظام قرار ندادن بخش بزرگی از زنان کشور از چنین عنوان عرفی استفاده کردند] متوجه باشید زنان مسلمان یا حتی غیر مسلمان اما ایرانی و دارای دیدگاه سیاسی غیر برانداز یا بطور کل غیر مخالف جمهوری اسلامی و بدون حجاب سر و گردن و ساعد و چه بسا بازو هم خارج از دایره انقلاب نخواهند بود و اینان هم شاید در آینده دختر رهبری قلمداد بشوند، همین حجاب پذیرفته شده الآن در دهه هفتاد بنظرم از جهتی مصداق بی حجابی الآن محسوب میشد چون حاکمیت بهیچ روی قبولش نکرده و با آن شبیه به بی حجابی الآن برخورد میکرد [از نظر اجبار به اصلاح زنانی که بدان شیوه پوشش داشتند].
شما موافق حجاب اجباری هستین ؟