مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم
آخرین نظرات

وارون کردن زندگی زنانه

شنبه, ۱۱ شهریور ۱۴۰۲، ۱۱:۰۹ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

 

حدوداً چند دهه هست در ایران نمونه یک زن الگو شده است زن استاد دانشگاه، اولین زن خلبان در ایران، اولین زن ریاضیدان ایرانی، اولین زن... و حالا اخیراً هم اولین زن ایرانی تبار با نام یاسمین مقبلی!. خب حالا کار ندارم که اصلاً این فرد یک نیروی نظامی با سابقه کار در افغانستان بوده و مشخصاً در ریختن خون خیلی ها دخیل است و اساساً نظامی آمریکایی یک بی وجود بی شرف بیشتر نیست ولو هم مسلمان و هم ایرانی باشد چون تحت یوغ افرادیست که منفعت جامعه خودشان را ولو به بمباران اتمی و یا کشتار دسته جمعی تروریست و غیر تروریست ارجحیت میدانند. اما سخنم در این پست در رابطه با فلسفه اخلاق یک نظامی آمریکایی نیست، در رابطه با الگویی هست که از زمان موج اول فمینیسم کم کم برای زن غربی و از پهلوی دوم برای زن ایرانی ترسیم شد. الگویی که در حقیقت یک الگوی مردانه اما با تم زنانه بود و مشخص نیست چرا علیرغم اینکه غرب به پوچی این الگو تا حدی رسیده لکن در ایران میل به فتح قله آن هست!!.

نمونه هایی که در غرب ازین الگو دست کشیدند کم نیست، مثلاً خانم سوزان ووجیتسکی مدیر عامل یوتیوب از سمت خود بدلیل پرداختن به خانواده استعفا کرد (بنگرید به اینجا)، نمونه دیگر خانم جاسیندا آردرن جوان ترین زن صاحب دولت در دنیاست که بعد از پنج سال نخست وزیری از سمت خود استعفا کرد و از قراینی همچون اعلام ازدواج به شریک قدیمی اش و اینکه فکر میکند دیگران میتوانند بهتر از وی عمل کنند بر می آید که بیشتر دوست داشته به زندگی شخصی اش برسد تا هیاهوی سیاست و شهرت و... (بنگرید به اینجا). اینکه زنی به بالاترین مقام سیاسی کشوری برسد یا نخبه ای باشد که مدیر عاملی یک کمپانی بزرگ و معتبر در سطح بین المللی برسد و از نظر مالی هم بتواند ثروت خوبی در هر سال کسب کند جز لاینفک چهارچوب الگوی امروزی خیلی از زنان ایرانیست. اگر مستند انقلاب جنسی 2 را هم از دقیقه 35 به بعد دیده باشید به زنانی در غرب بر میخورید که بجای مستقل شدن روی به گذاشتن وقت برای خانواده و مکمل مرد خانه بودن آورده اند ولی خب این چیزیست که در کشور ما اصلاً احساس نمیشود، یعنی در حد همان غرب هم اتفاق نیافتاده است. تا زنی خلبانی میکند آب از دهان عده ای راه افتاده انگار چکار کرده! این همه مرد خلبان بوده و هواپیما ساختند و... این زن چه غلطی کرده جای تعریف دارد؟ بر ناتوانیش غلبه کرده؟ بر فیزیک جسمی و عقلیش غلبه کرده؟ خب اگر واقعاً توانایی اش برای خلبانی کمتر از یک مرد هست و نیاز ضروری هم به خلبانی اش نیست این یعنی مشخصاً هوش خالق از وی خیلی بیشتر بوده و اگر میخواسته توانایی برابری را برای او قرار میداده. اگرم توانایی اش برابر با مردان هست خب پس هیچ جای تعریفی خلبان شدنش ندارد، اولین بار نداریم، اگر بنا به برابری باشد چه مرد خلبان بوده چه زن خلبان بشود، در بوق و کرنا کردن ندارد.

لکن مشهود است هدف چیز دیگریست، هدف این است که آن زن خانه دار دیندار مقید که در قالب بانو فاطمه زهرا (سلام الله علیها) الگو بود، یا قالب بانو خدیجه کبری (سلام الله علیه) و مریم مقدس (سلام الله علیه)، برداشته شده و یک زن غیر خانه دار با ماهیتی سکولار جایگزینش بشود [منظورم از سکولار یعنی نه اینکه الزاماً غیر مسلمان باشد، بلکه دین و اعتقاداتش در مؤفقیتش هیچ نقشی نداشته باشد]. اما مشاهده میکنیم گویا برخی در خود غرب هم به اشتباه بودن این رویه پی برده اند، چرایی اش در عدم تفاوت زن و مرد هست، فمینیسم گرچه در ابتدا عنوان میکند زن و مرد متفاوت نیستند اما دقیقاً بنظرش زن و مرد حیوان های ناطق کاملاً متفاوتی ان فلذا زن برای اینکه ارزش های خود را ثابت کند می بایست عین مردان اعمال بیرون از خانه را انجام دهد [البته بازم نه عین مردان، در هرکجای دنیا بروید آمار کارگران معدن و ساختمان و... (مشاغل سخت) اکثراً مرد هستند] وگرنه جنس دوم محسوب میشود. در ادیان الهی اما ارزش یک زن به انجام مسئولیتی هست که بطور ذاتی در خلقتش گنجانده شده، مثل بارداری و احساسی بودن و فیزیک جسمانی ضعیف تر و... که نشانگر وظایفی همچون تربیت فرزند در دوران خردسالی و کودکی و نیز شوهرداریست. اموری که یک زن مستقل از لحاظ اقتصادی به سبب مشغله تمام وقت خود یا نمیتواند یا خیلی سخت در بخشی از آن شاید مؤفق شود.

حالا کار نداریم برداشتند جایی مرخصی هایی همچون مرخصی عادت ماهیانه برای زنان ایجاد کردند (بنگرید به اینجا) یا برای زایمان و... که بوضوح نشان میداد یک زن بهیچ عنوان بازدهی کاری یک مرد را ندارد و از نظر صرفه اقتصادی برای پیمانکار هم مرد باید کار بیرون انجام دهد نه زن؛ مخلص کلامم اینجاست در عمل هم نتوانستند برابری میان زن و مرد ایجاد کنند و برای همان بقول خودشان برابری مجبور شدند حقوق و مزایای اضافه ای به زن در غرب بدهند و مردان هم عمدتاً سوق داده بشوند سمت مشاغل سخت چون زنان در آن مشاغل توانایی بازدهی ندارند.

این خانمی که مثلاً ریاضیدان شده یا فیزیکدان الگوی چیست؟، اکثریت قریب به اتفاق دانشمندان حوزه علوم طبیعی یا حتی علومی همچون فلسفه و منطق دنیا مرد بوده و هستند و خواهند بود، اینکه یک زن بتواند به اندازه آن مردان که وظایف مرتبط با تربیت فرزند و شوهرداری مثل زنان نداشتند، در کسب این دسته از علوم به درجه بالایی برسد کجایش برای بقیه افتخار و الگوست؟ نهایتاً برای خودش درآمد و شهرتی کسب خواهد کرد و...، کل این دنیا چه ارزشی دارد که حالا یک هزارم درصد بر فرض فردی بتواند مثلاً دانش فیزیک را جلو ببرد بگوید کار خاصی کردم؟ بله اگر طوری باشد بگیم فلان فرد نبود علم عقب می افتاد ده سال بیست سال این یک چیزی، ولی نه وقتی که دیگه بر هر انسان عاقلی مشخصه فلان فیزیکدان زن مثلاً نباشه یا خلبان یا سیاستمدار یا... مردان دیگر هستند جایش را پر کنند کما اینکه در زمان های گذشته غالباً مردان اینگونه امور را عهده دار بودند. مثلاً همین تاریخ خودمون، بیایید خانم پروانه پورشریعتی را برداریم یا مری بویس یا... را بگیم وای علم تاریخ ناقص شد! مسلماً این چنین چیزی نیست و این قدر دانشمند مرد در این حوزه داریم کمبودی حس نشود.

عرضم این نیست زنی تاریخدان یا فیزیکدان یا شاغل تمام وقت یا... نشود، خیر، به خود فرد بستگی دارد، عرضم این است که روی چه حساب این دسته از زنان الگو میشوند و بقیه زنان تشویق که مؤفقیت در عین اینها شدن است، این روی چه حساب انجام میگیرد؟ آن خانم خانه دار وقت گذاشته یک خانواده را نگهداشته، مردی را دلداری داده همدمش بوده شوهرداری کرده و فرزندانی صالح و با اخلاق تحویل جامعه داده، آن خانم فیزیکدان یا خلبان یا ریاضیدان یا... توانسته چند نفر را اصلاح و اخلاق مدار کند؟. ممکن است بگویید خب نه خانم خانه دار هم ممکن است قصور کند یا فرزندی اخلاق مدار تربیت نشود و... و اینجا باید عرض کنم روی سخنم با الگوست، یعنی بهترین حالت زن خانه دار که میتواند الگو باشد و بهترین حالت زن مستقل از لحاظ اقتصادی که میتواند الگو باشد، مقایسه این دو را انجام دادم که عرض میکنم آن زن مستقل پشیزی ارزش در مقابل آن زن خانه دار الگو ندارد. فداکاری که زن خانه دار میکند و نه شهرتی و نه ثروت در خور توجهی در پی آن کسب میکند اما در عوضش یک خانواده که نمود یک جامعه کوچک هست و جمعش جامعه ملتی را میسازد، در وضعیت خوبی میتواند نگه بدارد مسلماً خیلی بیشتر و غیر قابل قیاس با زنیست که بواسطه حالا استاد دانشگاه شدن یا خلبان شدن یا ورزشکار شدن یا... از لحاظ اقتصادی مستقل هست و خب اینها هرکاری میکنند در ازایش ثروت و شهرت کسب میکنند و نه فداکاری هست نه... بخواهیم ارزشی رویش بگذاریم، هرچه میکنند پاداشش را هم در همین دنیا دریافت کرده و بنابراین طبیعی هست بخواهند مستقل شوند تا به ثروت و شهرت برسند، اما این قابلیت الگو شدن رو دارد؟ این اصلاً امری از نظر اخلاقی مثبت هست؟ معلومه که نه، فرد برای بقای خودش و زندگی بهتر فقط خودش و نه خانوادش، دست به مستقل شدن از لحاظ اقتصادی بواسطه دانشمند شدن یا... زده، در اینجا البته ممکنه علاقه هم داشته باشد به مثلاً رشته تحصیلیش یا... اما این در اصل موضوع که عرض کردم تفاوتی ایجاد نمیکند.

حالا بحث دین هم هست که اساساً هدف خالق از آفرینش ما چیست؟ کره زمین چند میلیارد سال عمر دارد و اینکه من در عرض ده سال بیست سال فلان کشفیات در حوزه فیزیک و شیمی انجام بدهم هدف از آفرینش من است؟ خب مسلماً این هدف من از گذران زندگی دنیاست که حالا یا به علاقم مربوط میشود یا انگیزه درآمد کسب کردن و شهرت افروزی ام یا... ربطی به جهان و آفرینش من ندارد، کره زمین حیات خودش را دارد انسان ها هم زندگی خودشان را میکنند، خواه من باشم خواه من نباشم، خواه کارتن خواب باشم خواه فیزیکدان خواه تاریخدان، مسئله اینجاست برای پاسخ به آن کسی که مرا آفرید چکار کردم؟ دین خب هدف آفرینش را شرح میدهد و حالا یکی از مهم ترین مؤلفه های الگو شدن نباید باور به دین و دین مدار بودن باشد؟!؛ البته که دین الهی تحریف نشده در اینجا مد نظر هست.

گرچه سخنان من در این پست تحولی در وضعیت جامعه ایجاد نمیکند و... و مشابه برخی که وقتی یادداشت اجتماعی مینویسند انگار دارند نسخه برای جامعه می پیچند من اما هدفم بیان چیزیست که بنظرم درست میرسد نه نسخه پیچی برای مردم، تخصص من هم جامعه شناسی و... نیست اما در این گونه مسائل اجتماعی مبتلابه امروز بنظرم هرکسی باید سعی کند طرز تفکر و راه درست را پیدا کند و هرچند اندک، اما بنظرم این سخنان می بایست گفته بشود و مردم کم کم متوجه بشوند الگو بودن یعنی چه و زن مؤفق الزاماً خلبان و بازیگر و استاد دانشگاه و... نیست، بلکه امثال مادران شاید شما هم که ترجیح دادند فرزندی صالح و با اخلاق تربیت کنند و به فکر شوهرداری باشند و... نتیجتاً یک خانواده مدیون آنهاست [بر خلاف فلان زن مثلاً عضو هیئت علمی که فداکاری نکرده دِینی کسی به وی داشته باشد] میتوانند از حیث الگو بودن کاملاً مؤفق تر و بسیار سزاوار تر باشند و بنظرم یقیناً هستند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲/۰۶/۱۱

نظرات (۱)

به شدت با حرف شما موافقم همیشه در تاریخ به خصوص در هشت سال جنگ زنانی بوده ان که شیرمردانی رو تربیت کردن برای فداکاری و شهادت ، تمام عمر خود رو برای تربیت اونها وقت گذاشتن ولی دریغ از ذره ای تقدیر یا الگو معرفی شدن 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی