مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم
آخرین نظرات

آگنوستیسیزم و معضلی بنام موجه سازی

جمعه, ۷ مهر ۱۴۰۲، ۰۵:۵۹ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

 

توجه: در این متن از عناوین تئیسم/تئیست و آگنوستیسیزم/آگنوستیک و آتئیسم/آتئیست به کرات استفاده شده و فرق آنها در این است که تئیست و آگنوستیک و آتئیست به فردی میگویند که دارای عقاید تئیسم و آگنوستیسیزم و آتئیسم هست.

یکی از موارد مهمی که در بحث پیرامون اثبات گزاره های مختلف بیان میشود بحث «موجه بودن» و «مطلوب بودن» است. این دو را با دو مثال توضیح میدهم:

الف) موجه بودن یعنی بین اعداد 4 و 5 برای حاصل عبارت 2+2، عدد 4 هست که موجه میباشد.

ب) مطلوب بودن یعنی درست است که بین دو خودرویی که ما میخواهیم بخریم هیچ تفاوتی بین موتور و گیربکس و... نیست و هیچ برتری نسبت به یکدیگر ندارند و فقط رنگشان کمی متفاوت تر است، اما برای من خریدار رنگ خودروی A مطلوب تر است، بنابراین آنرا انتخاب میکنم. بعبارتی مطلوب بودن برای وقتی هست که یا نمیتوان بین دو گزاره هیچ یک را بر دیگری از نظر منطقی برتری و موجه تر نشان داد و یا برای ما تشخیص و این امر ممکن نیست. در اینجا مطلوب بودن هریک در عمل و جوابدهی بهتر میتواند بکار آید که حداقل تا زمانی که هیچ یک نتوانسته خود را موجه کند به گزاره مطلوب تر عمل شود.

در اینجا اگر بعنوان مثال بحث ما پیرامون دو گزاره F و S باشد یک دیدگاهی هم هست با عنوان «آگنوستیسیزم» که بیان میدارد موجه سازی هیچ یک برایش محرز نیست. عمدتاً دیدم افراد مدافع این دیدگاه در جهان بینی هستی شناسانه شان که شامل دو گزاره تئیسم و آتئیسم (خداباوری و خداناباوری) میشود (بین ملحدین فاقد سواد علمی ایرانی) میگویند چون برایشان هیچ یک ازین دو گزاره موجه نبوده آگنوستیک هستند! اما این در حالیست که برهان خلف تیشه به ریشه این افراد میزند، چگونه؟ بدین صورت که برهان خلف بطور خیلی خلاصه و کلی میگوید اگر و تنها اگر ما دو گزاره R و X داشته باشیم بگونه ای که نقیض R بشود X (و طبیعتاً بالعکس)، اگر ما نقض X را نشان بدهیم بدون آنکه بخواهیم R را اثبات بکنیم خود بخود R اثبات و محرز خواهد شد. البته میتوان برهان خلف را برای چند گزاره هم بکار برد بگونه ای که تمام گزاره ها غیر از یک مورد باطل سازی بشوند. بگذارید مثالی عرض کنم:

شما مشاهده میکنید که زمین حیاط خانه تان خیس است، در اینجا در ابتدای امر دو احتمال وجود دارد، یا این خیسی کار باران بوده یا کار یک انسان [چه اقدام به شستن حیاط کرده باشد چه فی المثل شستن خودرو در حیاط یا...] و احتمال دیگری در حالت عادی مطرح نیست. اینجا شما نیاز به این ندارید که از تک تک افراد ساکن خانه بپرسید خیسی حیاط کار وی بوده است یا خیر و همینکه متوجه شوید بارانی امروز نباریده یقین پیدا میکنید پس خیسی حیاط کار یکی از ساکنان خانه است [مواردی مثل نشتی لوله یا بیرون زدن فاضلاب هم که اساساً حاوی نشانه ای مشخص هستند مثل بوی بد یا نشت مداوم آب در حضور شما، بنابراین ربطی به بحث ما ندارند، در اینجا شما خیسی کامل حیاط را بدون هیچ نشانه ظاهری مشاهده میکنید که هم میتواند مربوط به زمان پس از باران باشد و هم زمان پس از انجام فعلی توسط یکی از ساکنان خانه]. برهان خلف در اینجا بیان میدارد چه آنکه شما متوجه شوید بارانی امروز نباریده چه فردی اقرار کند خیسی حیاط نتیجه فعل وی بوده گزاره مقابل اثبات میشود و نیاز به وجود هردو نیست.

مثالی دیگر در اینجا میتواند قبولی دوست شما در کنکور باشد. فرض کنید رئیس سازمان سنجش میگوید فقط تا رتبه ده هزارم کشوری در دانشگاه های دولتی بصورت روزانه قبول خواهند شد و دوست شما هم با سهمیه آزاد در کنکور شرکت کرده است. حال شما بدون دانستن رتبه وی همین که متوجه بشوید در دانشگاه دولتی بصورت رایگان قبول نشده میفهمید رتبه اش بالای بیست هزار بوده و در اینجا نیاز نیست رتبه خودش را بصورت دقیق به شما بگوید تا بفهمید بالای بیست هزار بوده است. در اینجا رتبه بالای بیست هزار کنکور میشود گزاره A و قبولی در دانشگاه دولتی بصورت روزانه گزاره B، نتیجتاً اگر و تنها اگر دوست شما تمام ورودی های روزانه دانشگاه های دولتی را انتخاب کرده باشد، قبولی اش مساوی خواهد بود با نقض گزاره A و دانستن رتبه اش اگر بالای بیست هزار باشد قبل از آنکه اساساً قبولی یا عدم قبولی اش در دانشگاه اعلام شود مساوی خواهد بود با نقض گزاره B.

حال میرویم سراغ مبحث اصلی مان: در رابطه با جهان بینی هستی شناسانه دو دیدگاه کلی مطرح است، نخست آنکه وجود ما و بقیه پدیده های جهان حاصل اراده و خواست خداوند است که به این دیدگاه تئیسم میگویند و وجود خدا را قطعی [در فلسفه اسلامی و برخی دیدگاه ها] یا با احتمال خیلی زیاد و قوی و کاملاً موجه [در فلسفه تحلیلی و...] میداند. دوم آنکه وجود ما میتواند ربطی به خدا نداشته باشد و احتمال وجود خداوند بسیار کم است که به این دیدگاه آتئیسم میگویند [در میان دانشمندان و مشاهیر آتئیست/خداناباور من کسی را ندیدم بگوید بطور صد درصد و قطعی خدا وجود ندارد، متعصب ترینشان یعنی ریچارد داوکینز عددی بالای پنجاه از صد را با ذکر اعدادی همچون هفتاد بعنوان احتمال نبود خداوند بیان میدارد، بنگرید به اینجا، ملحدین بیسواد ایرانی را رها کنید اینها غرق جهل و تعصب هستند و دلیل الحادشان بیشتر قیمت گوشت و نان و خودرو و... یا کسب درآمد و شهرت از کج فهمی برخی عوام الناس است تا برداشتشان از علوم طبیعی و فلسفه و منطق]. بنابراین بطور خیلی خلاصه گزاره A میگوید نبود وجود خدا ممکن است گزاره T میگوید عدم وجود خدا ناممکن میباشد.

در اینجا مشاهده میشود که گزاره T با گزاره A در تضاد هست. نتیجتاً رد گزاره A یعنی اینکه عدم وجود خدا ناممکن بدون موجه سازی گزاره T اثبات آنرا بهمراه دارد چون وجود خدا ممکن نباشد میشود واجب [البته توجه داشته باشید این ممکن و واجبی که اینجا میگویم ربطی به برهان امکان و وجوب ندارد، منظورم احتمال وجود داشتن است، واجب یعنی باید وجود داشته باشد و ناممکن است واجب الوجود نباشد و ممکن یعنی میتواند وجود نداشته باشد و احتمال وجود داشتنش خیلی زیاد نیست بخواهیم عدم وجود را ناممکن تلقی کنیم].

خب در اینجا آگنوستیسیزم میگوید من نمیتوانم ممکن یا واجب بودن را تشخیص بدهم و ندانم گرا هستم اما این ادعایش در حقیقت بیسوادی محض است چرا که ما دو گزاره نقیض هم داریم که بلا استثناء یکی از آنها در جهان ما تحقق پذیرفته است و شق سومی درکار نیست [یا نبود وجود خدا ممکن و یا ناممکن است] حال در چه صورت فردی میتواند بگوید ندانم گراست؟ مشخص است در صورتی که به ثبوت برساند ناممکن بودن وجود خدا نه قابل رد است نه اثبات و یا موجه سازی. یعنی فرد ندانم گرا باید به ثبوت برساند تمام ادله مورد قبول آتئیست ها موجه نیست و نیز تمام براهین مد نظر تئیست ها هم نمیتواند موجه تر از ادله آتئیست ها باشد. بعبارتی دیگر فرد ندانم گرا برای این عبارت که «جواب 2+2 میشود 4 یا 5 و 4 تئیست و 5 آتئیسم باشد» می بایست به ثبوت برساند که نه راهی که مدافعین جواب 4 میروند و نه راهی که مدافعین جواب 5 میروند بر دیگری برتری ندارد و این مستلزم نقد تک تک ادله و گزاره های هردو جهان بینی هست.

توجه داشته باشید اگر ما با یک گزاره چند وجهی طرف بودیم که برهان خلف برش کارگر نبود، ندانم گرایی خیلی راحت میشد و نیاز به نقد تک تک گزاره ها نبود مثل این مقوله که اگر من یک تاس را بیندازم چه عددی می آید! خب اینجا تمام پارامترهای فیزیکی دخیل می بایست بررسی شود تا در نهایت به احتمال قوی برسیم، باز به احتمال قوی هم برسیم در تضاد با احتمالات دیگر نیست چون بالأخره تاس است و پارامترهای فیزیکی هم متغیر و زیاد بدلیل این تغییر و تعدد نتایج هم در نوسان خواهند بود. اما بحث جهان بینی هستی شناسانه شامل دو گزاره هست که پارامترهای در نوسان و متغیری ندارد و هردو طرف ادله خود را دارند و نیز براهین خداباوری مشخص هستند. همچنین هردو گزاره در تضاد با یکدیگر میباشند و فقط هم همین دو شق را داریم و یا عدم وجود خدا ممکن است یا ناممکن. بنابراین اگر فردی ادعای ندانم گرایی کرد می بایست عدم برتری تمام ادله و براهین هردو گزاره استفاده شده توسط تئیست ها و آتئیست ها را نشان بدهد و اگر نتوانست یعنی فرد جاهل محض است و از سر بیسوادی ندانم گرا شده.

در اینجاست که آگنوستیسیزم به دو شق آگنوستیک آتئیست و آگنوستیک تئیست تقسیم شده و چیزی با عنوان آگنوستیک محض نداریم و نمیتواند تعریف شد بنا به استدلالی که اقامه کردم. آگنوستیک آتئیست یعنی فردی که جزء گروه آتئیست ها محسوب میشود اما بشدت آتئیسم عدم وجود خدا را ممکن نمیداند لکن آنرا ناممکن هم در نظر نمیگیرد و آگنوستیک تئیست یعنی فردی که در دایره تئیسم قرار گرفته اما مشابه ایشان عدم وجود خدا را ناممکن نمیداند. البته اگر در اینترنت سرچ کنید در منابع معتبری ممکن است دسته بندی آگنوستیک تئیسم و آگنوستیک آتئیسم را ذیل آگنوستیسیزم بعنوان دسته بندی مستقل از تئیسم و آتئیسم مشاهده کنید اما همانطور که توضیح دادم بدلیل در تضاد بودن تئیسم و آتئیسم اساساً این چنین چیزی ممکن نیست و مستلزم نشان دادن عدم برتری تمام ادله و براهین مربوط به دو طرف بر یکدیگر میباشد که کسی تابحال انجامش نداده است و برهان خلف اجازه اینکار را نمیدهد، چرا؟ چون اگر و تنها اگر یکی از براهین آتئیسم هم ابطال شود یا نشان داده شود موجه نیست [کاری که یک آگنوستیک باید برای تمام ادله طرفین انجام دهد] بلا استثناء دلیل طرف مقابل اثبات و یا حداقل موجه میشود و همین جا روند کار یک آگنوستیک متوقف خواهد شد چون وقتی هدف یکی از براهین تئیسم تأیید شود دیگر کل جهان بینی آتئیسم فرو میریزد فارغ ازینکه فرد آگنوستیک بقیه ادله جهان بینی تئیسم را قبول داشته باشد یا خیر.

عدم موجه سازی هردو طرف منجر به اجتماع نقیضین میشود که باطل است. بنابراین بیان کردن آگنوستیسیزم بعنوان یک شق سوم ابداً صحیح نیست و آگنوستیک تئیست و آگنوستیک آتئیست هم در دایره آتئیسم و تئیسم قرار میگیرند و صرفاً در برخی جنبه های جهان بینی که دارند کمی ابهام دارند که باز این در تأیید جهان بینی مقابل نیست چون چیزی نقض نشده نقطه مقابلش در جهان بینی مقابل اثبات شود. بنابراین عناوین آگنوستیک تئیسم و آگنوستیک آتئیسم هم صحیح نیست و حتی تئیست آگنوستیک و آتئیست آگنوستیک هم جایگزینشان شود دقیق نیست بلکه همان تئیست و آتئیست می بایست خطاب شوند که کمی بیشتر از دیگر تئیست و آتئیست ها در عقاید خود ابهام دارند [یا نسبت به خداباورانی که در عقاید خود هیچ ابهامی ندارند].

حال یک آگنوستیک در اینجا ممکن است بحث عدم شناخت را مطرح کند و اینکه نمیتواند تشخیص بدهد کدام یک موجه تر است، یعنی حتی بررسی هم انجام ندهد و بگوید اصلاً تشخیص این امر در توانایی من نیست! خب این سخن هم باطل است چون شما وقتی براهین مربوط به خداوند را به وی عرضه کنید یا می بایست قبول کند یا باید دلیل قبول نکردنش را بگوید، اینجا وقتی شما به زبان ساده مثلاً برهان کیهان شناختی کلام که مدل جدیدی از برهان حدوث است را مطرح میکنید فرد مقابل یا باید بگوید قبولش دارد که این میشود نقض ازلیت ماده و نیاز به وجودی ماورای طبیعت ماده و آگاه که واجب الوجود است و نتیجتاً خود بخود گزاره A را باطل میکند و یا اینکه بگوید به این دلیل قبولش ندارد [بدون اینکه اشاره کند از نظرش جهان ازلیست یا خیر] که همین اقامه دلیل برای قبول نداشتنش میشود تأیید امکان ازلی بودن ماده و ممکن بودن نیاز نداشتن به خداوند که باز همین کاملاً در تأیید گزاره A است بدون آنکه فرد بخواهد مستقیم تأییدش کند.

اینکه فرد آگنوستیک در ادامه بگوید عالم ماده ازلی هم باشد دلیل به خدا نیاز نداشتن یا ممکن بودن عدم وجود خدا نیست که باز همین ادعایش هم نه در تأیید آگنوستیسیزم که در رد گزاره A و تأیید گزاره T خواهد بود چون اینجا این نیست که هردو دلیل تئیسم و آتئیسم را رد کرده باشد، خیر، بلکه بیان داشته گرچه حدوث در رد ازلیت ماده موجه نیست اما هدف حدوث که بیان وجودی ماورای طبیعت هست موجه تر از هدف ازلیت ماده که در حقیقت به منظور نفی این وجود اقامه شده میباشد. بنابراین اگر دقیقتر نگاه کنید چیزی بنام آگنوستیسیزم وجود ندارد و در حقیقت فرد آگنوستیک اینجا در تأیید جهان بینی تئیسم و رد آتئیسم سخن گفته و یک تئیست باید محسوب بشود. نتیجتاً فقط بیسوادی فردیست که میتواند باعث شود ادعای آگنوستیک بودن بکند بلکه باید ابتدا بگوید تئیست یا آتئیست هست و در ادامه بیان کند در یکسری مقوله ها هم دیدگاه آگنوستیسیزم دارد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲/۰۷/۰۷

نظرات (۱)

با سلام جالب بود 👍

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی