از جهل مرکب تا فروپاشی: آفت تحجر در سیاست ایدئولوژی زده!
بسم الله الرحمن الرحیم
نقل است که مردی خری گم کرده بود و گرد شهر می گشت و شکر می گفت، به وی گفتند چرا شکر می کنی؟. گفت از بهر آن که من بر خر ننشسته بودم و گر نه من نیز امروز چهار روز بودی که گم شده بودم! (نقل از رساله دلگشا عبید زاکانی). عملکرد جمهوری اسلامی در مواجه با وقایع بعد از هفتم اکتبر و بلایی که بر سر محور ادعایی مقاومت و نیروهای نیابتی و خودش آمد مصداق بارزی از ذهنیت صاحب خر در این حکایت است که گم شدن خر را در قالب یک اتفاق مثبت تفسیر میکند!.
وقتی حکومت دیکتاتور و ضد مردمی بشار أسد سقوط کرد و نشان داد عدم حمایت اکثریت مردم از یک نظام چه تبعاتی را میتواند بهمراه داشته باشد و با عنایت به وقایع قبل و بعد، شکست حقارت باری بر جمهوری اسلامی تحمیل شد (نک: مرگ تدریجی یک رؤیا: از تهران تا بیروت) بخصوص وقتی یک کشور دیگر (روسیه) مستشاران نظامی جمهوری اسلامی را فراری میدهد [این نظام حتی نمیتوانست به تنهایی از افراد خود محافظت کند] و بنابر اعترافی که کردند علیرغم تمایلی که داشتند نمیتوانستند هیچ کمکی به بشار أسد بکنند و ناچاراً فقط نظاره گر از بین رفتن ثمره آن همه سرمایه انسانی و غیر انسانی خود در سوریه بودند (رهبر جمهوری اسلامی: آسمانها بسته بود، زمین بسته بود، رژیم صهیونیستی و آمریکا هم آسمان سوریه را بستند هم راههای زمینی را بستند، امکان نداشت. اینجوری است قضایا، خبرگزاری انتخاب و خبرگزاری اعتماد) من نوعی در کنار خیلی از افراد دیگر متذکر نقش مردم و ایدئولوژی سرتاسر غلت امت گرایی جمهوری اسلامی شدیم (با عنایت به اصرار بر روی قوانین خزعبلی همچون لایحه عفاف و حجاب و...) لکن سران نظام اهمیتی را که باید ندادند تا اینکه جنگ 12 روزه چنان سیلی به گوش ایشان نواخت که حتی مشاور رهبری هم از لزوم تجدید نظر سخن میگوید (توئیت معنادار مشاور رهبری درباره شرایط نوین جامعه، وبسایت دنیای اقتصاد) و هنوز که هنوز است جرئت برگرداندن پیامک های حجاب را پیدا نکردند (ارسال پیامک کشف حجاب متوقف شد؟، پایگاه خبری خلیج فارس) و ناچاراً اظهار بی اطلاعی میکنند در حالیکه خود جزء متولیان آن بودند (حجت الاسلام مسعود تاتلاری سخنگوی ستاد امر به معروف گفت: که از توقف پیامک کشف حجاب برای خودروها اطلاعی نداریم و این موضوع در حیطه وظایف ما نیست. پایگاه خبری تحلیلی دیده بان ایران).
رهبری که وقتی رئیس جمهورش از مذاکرات پسا برجامی حرف میزد علناً سخنرانی کرده و موضع متناقض اتخاذ میکرد (معنی پاسخ تند آیت الله خامنه ای به اظهارات روحانی در مورد برجام 2، بی بی سی فارسی) حال وقتی که صراحتاً دو مقام ارشد سیاسی کشور میگویند بهیچ عنوان نمیخواهند مسئول آمریکایی کشته شود و بعد از اقدام نظامی آمریکا از امکان مذاکره سخن میرانند [مقایسه کنید با به اصطلاح ناز کردن برای مذاکره غیر مستقیم قبل از آغاز پنج دور مذاکرات آمریکا و ایران در عمان و رم] (پزشکیان در گفتوگو با تاکر کارلسون مواضع ایران را اعلام کرد/ علیه ترور آماده مذاکره، روزنامه هم میهن) یا آنکه در سیاست کلان نظام، نابودی اسرائیل (این آرزوی دیرینه دو رهبر جمهوری اسلامی) نیست (عراقچی: سیاست ایران هرگز محو اسرائیل از نقشه نبوده، وبسایت خبری تابناک) هیچ واکنش علنی نشان نمیدهد که البته متوالی بودن هردو این اظهار نظرها نشان میدهد واکنش منفی غیر علنی هم نشان نداده است چنانچه دومی از جهاتی از اولی هم رویکرد تسامح انگارانه تری داشت [البته شاید رهبری در آینده موضعی اتخاذ کند]؛ رفتارش بیانگر چیست؟!.
بیایید از منظری دیگر به قضیه نگاه کنیم، تصور کنید وقتی بشار أسد به خیال پیروز شدن بر مخالفین مسلح داخلی و خارجی نظام خود بود جمهوری اسلامی وی را ترغیب به مصالحه ای ولو با چاشنی حقارت میکرد و در ازای این ترغیب عملی امتیاز مناسبی را از غرب در زمینه مذاکرات و چالش های فیمابین میگرفت چنانچه روسیه هم نشان داد تعصب جمهوری اسلامی را بر روی بشار أسد ندارد؛ نتیجتاً در حال حاضر، هم بشار أسد بود هم امتیازات مربوطه و هم جمهوری اسلامی به این شکل در تأمین آب و برق مردم خویش نیز درمانده نبود بواسطه سرمایه گذاری های کلان خارجی با عنایت به امکان دریافت هزینه نقدی فروش نفت بدون تخفیف مرتبط با تحریم ها و حرام لقمگی دلالان مربوطه و آزاد شدن سرمایه های بزرگ بلوکه شده کشور و...!. مشابه فرصتی که در سوریه برای جمهوری اسلامی فراهم بود اما به بدترین شکل ممکن سوخت اکنون در فلسطین و لبنان و بخش غربی یمن (تحت سیطره شورشیان حوثی) فراهم هست لکن عملکردها نشان میدهد این نظام در سطح کلان محتملاً اصلاح پذیر نیست و اساساً در استراتژی اش فقط نتیجه شکست باید دیده شود که بطور ذوقی تفسیر شود به پیروزی!. نقل میکنند «به ناپلئون خبر دادند، در جنگ پیروز شدیم و ناپلئون پرسید: چقدر تلفات داده ایم؟ گفتند: 50 درصد نیروها کشته شدند؛ ناپلئون گفت اینطور که اگر یکبار دیگر پیروز شویم نابود میشویم!»؛ این حکایت مجموع دستاوردهای چند دهه ای جمهوری اسلامی در سطح کلان است.
عربستان سعودی بعنوان کشوری که کمتر از نصف ایران جمعیت دارد (حدود 33 میلیون نفر، ویکی پدیای انگلیسی) و وسعتش البته نیم میلیون کیلومتر از ایران بیشتر است (حوالی 2 میلیون و 150 هزار کیلومتر مربع) اما در عین حال میانگین بارش آن کمتر از یک چهارم ایران ماست (میانگین 50 الی 70 میلیمتر برای عربستان و 200 الی 300 میلیمتر برای ایران، our world in data) و در رابطه با میانگین دمای سالانه اش هم که اساساً جای ابهامی نیست بشدت بیشتر از ایران می باشد؛ اما با چالشی در حوزه برق و آب دست و پنجه نرم نمیکند علیرغم توسعه های مختلفی که در زمینه های صنعتی و... داشته و دارد!. برای درک کردن بهتر افتضاحی که این نظام یعنی جمهوری اسلامی در حوزه آب بر سر کشور ایران آورد بخاطر عدم سرمایه گذاری کلان در حوزه هایی همچون کشاورزی پیشرفته و بحث مصرف آب صنایع یا... باید بدانید طی سال های 2000 الی 2024 میلادی (بازه 25 ساله) میانگین سرانه بارش در ایران بر حسب میلیمتر بهیچ عنوان بیانگر فشار قابل توجه به منظور ایجاد خشکسالی نیست:
2000 (236 میلی متر) - 2001 (210) - 2002 (276) - 2003 (283) - 2004 (324) - 2005 (281) - 2006 (291) - 2007 (285) - 2008 (203) - 2009 (295) - 2010 (199) - 2011 (296) - 2012 (286) - 2013 (261) - 2014 (260) - 2015 (297) - 2016 (253) - 2017 (260) - 2018 (294) - 2019 (389) - 2020 (359) - 2021 (171) - 2022 (234) - 2023 (240) - 2024 (305)
ارقام فوق بخوبی نشان میدهند میزان بارش در ایران علاوه بر اینکه طی سه سال از 2021 الی 2024 افزایش چشمگیری داشته اساساً در طول زمان دارای نوسانات خود بوده و بهیچ عنوان تغییر محسوس منفی نداشته است ولو یکی از علل اصلی وضعیت موجود قلمداد شود!؛ مگر آنکه انتظار داشته باشیم همزمان با افزایش جمعیت و گسترش شهر نشینی و ایجاد و گسترش صنایع پر مصرف در زمینه آب و... میزان بارش سالیانه هم افزایش پیدا کند!!. همچنین طی مطالعه سی ساله ای که در ایران انجام شد باز به افزایش معنادار شاخص هایی همچون سرعت باد و... نرسیدیم بگونه ای که بتوان آنان را یکی از علل اصلی ناترازی موجود [عدم تعادل عرضه آب و برق توسط نظام و مصرف آن] نامید:
در فاصله سالهای 1366 تا 1396، روندهای سالانه دما، بارش و سرعت باد به ترتیب در 65 ،23 و 61 ایستگاه هواشناسی هم دیدبانی کشور، به طور معنیدار کاهشی یا افزایشی بودند. به عبارت دیگر، حدود 60، 20 و 60 درصد ایستگاههای هواشناسی کشور، به ترتیب روند معنی دار کاهشی یا افزایشی دما، بارش و سرعت باد را تجربه کردهاند. نکته قابل توجه اینکه در کل کشور، 63 ایستگاه روند دمای افزایشی و 51 ایستگاه نیز روند سرعت باد افزایشی نشان دادند در حالی که فقط 22 ایستگاه روند بارش کاهشی داشتند. این مطالعه همچنین نشان داد طی سالهای 1366 تا 1396، هر ساله 0.044 درجه سانتیگراد (در دوره سیساله: 1.32 درجه سانتیگراد)، به دمای کشور افزوده شده است. این افزایش سالانه برای سرعت باد، 0.040 متر بر ثانیه (در دوره سیساله: 1.2 متر بر ثانیه) و کاهش سالانه بارش در سطح کشور، 1.435 میلیمتر (در دوره سی ساله: 43 میلیمتر) محاسبه شد. دادههای هواشناسی نشان میدهند بیشترین نرخ تغییر دمای سالانه در این بازه زمانی در اقلیم نیمه خشک (0.055 درجه سانتیگراد) و کمترین در اقلیم مدیترانهای کشور (0.029 درجه سانتیگراد) است. اقالیم نیمه خشک و نیمه مرطوب کشور، بیشترین نرخ سرعت باد از سال 1366 تا 1396 را داشتهاند (1.36 متر بر ثانیه). نرخ افزایش دما در شمال و شمال غرب و نرخ کاهش بارش در غرب کشور بیشتر مشهود است، در حالی که نرخ افزایش سرعت باد در سراسر کشور یکنواخت میباشد.»
دکتر عطارد در پایان تأکید کرد: «در مطالعات تغییر اقلیم در کشور عمدتاَ بر روند یابی دو پارامتر اقلیمی دما و بارش تاکید میشود و کمتر بر سرعت باد و تغییرات زمانی آن در درازمدت پرداخته شده است، این در حالی است که افزایش دما وقتی با افزایش سرعت باد توأم میشود، اثرات بیشتر و شدیدتری بر فعالیتهای کشاورزی، چرخههای هیدرولوژی و دورههای خشکسالی در کشور خواهد گذاشت.
فارغ ازینکه محقق پژوهش فوق هم بهیچ روی ادعا نمیکند ولو یکی از علل اصلی وضعیت کشور در زمینه ناترازی آب نه صرفاً خشکسالی این مسئله میزان بارش و میانگین دما و... هست (بخواهیم از قصور این نظام درصد قابل توجهی بکاهیم). خشکسالی و ترسالی برای یک کشور طی بازه های زمانی مختلف میتواند پدید بیاد و هر نوع خشکسالی علت این ناترازی نیست و هیچ متخصصی این چنین ادعایی را ندیدم مطرح بکند فارغ از عدم وجود شواهد تأیید کننده برایش، باید تنها علت خشکسالی باشد که آن خشکسالی علت اصلی این ناترازی بتواند عنوان شود.
باز برای اطمینان چون در این موضوع تخصص نداشتم از هوش مصنوع Chtgpt در دو مدل 4o mini [پاسخ اول] و 4o [پاسخ دوم] که کلاً سری 4o چت جی پی تی استدلالی هست (قویتر محسوب میشوند به نسبت مدل غیر استدلالی در پاسخ های چند مرحله ای و تحلیل و بررسی منابع) با عنایت به بکار گیری ویژگی Think Longer برای هردو که قدرت استدلال و تحلیل و بررسی منابعشان را افزایش میدهد سؤالی در این خصوص پرسیدم و در ادامه یک پرسش دیگر هم ناظر به سؤال اولی طرح کردم و بدین صورت با ارائه چند منبع پاسخ داد [چون روی رفرنس و... و بطور کل باقی ماندن بحث در یک مسیر منطقی و موجه، حساسیت دارم اساساً منبعی هم قرار ندهد مجبورش میکنم با استناد به منبع سخن بگوید، هنوز اعتماد خوبی به هوش مصنوعی پیدا نکردم و به بهترین مدل های موجودش مثل همین مورد به چشم یک دستیار نگاه میکنم ولی اینجا چون موضوع چیزی بود که تخصص در آن نداشتم لازم دیدم برای اطمینان بیشتر از هوش مصنوعی مناسبی هم بهره ببرم]:
1.
خشکسالی، بهمعنای پدیدهای با شدت، مدت و دامنهٔ مکانی متغیر است و طبقه بندی های مختلفی (مثلاً متئورولوژیکی، کشاورزی، هیدرولوژیکی و اقتصادی–اجتماعی) دارد. بنابراین:
1. شدت و مدت خشکسالی
- یک دوره کوتاهمدت کاهش بارش (خشکسالی متئورولوژیکی سبک) ممکن است به سرعت با یک دورهٔ ترسالی جبران شود و عملاً تأثیر قابلتوجهی بر منابع آب سطحی یا زیرزمینی و فرآیندهای تأمین برق نگذارد.
droughtmonitor.unl.edu/About/AbouttheData/DroughtClassification.aspx
- اما وقتی شدت (مثلاً دستههای D2 و بالاتر در «نمودار خشکسالی ایالات متحده») و مدت (چند فصل یا سال پیاپی) افزایش یابد، کمبود حجم مخازن آب، افت سطح آبهای زیرزمینی و کاهش توان تولید نیروگاههای حرارتی خنکشونده با آب میتواند به «ناترازی» در زنجیرهٔ تأمین آب–انرژی منجر شود.
www.naseo.org/Data/Sites/1/media/1748-9326_8_4_045033.pdf
2. پیوستگی و جبران پذیری
- در بسیاری از مناطق، خشکسالیها همواره با دورههای ترسالی تناوب دارند و خودِ پدیدهٔ خشکسالی در بازههای چندساله یا دههای بهصورت نوسانی رخ میدهد. مگر اینکه شدت و استمرار خشکسالی چنان باشد که ذخیرهٔ استراتژیک منابع آب (مخازن، سفرههای زیر زمینی) به حد بحرانی برسد، تأثیر قابل توجهی بر شبکه برق و تأمین آب آشامیدنی و صنعتی نخواهد گذاشت.
www.drought.gov/what-is-drought/drought-timescales-short-vs-long-term-drought
- علاوه بر این، در برخی مطالعات نوین نشان داده شده که سهم کاهش بارش در شدت خشکسالی میتواند کمتر از عوامل دیگر مثل تبخیر–تعریق (evapotranspiration) یا افزایش دما باشد؛ یعنی حتی با بارش کمتر، اگر دما پایین باشد و عملیات مدیریت منابع مناسب باشد، بحران آب–انرژی رخ نمیدهد.
research.noaa.gov/new-study-finds-heat-not-lack-of-precipitation-is-driving-western-u-s-droughts
جمع بندی
بنابراین درست است که هر کاهش بارشی (هر نوع «خشکسالی») الزاماً به «ناترازی» در حوزهٔ آب و برق نمیانجامد؛ بلکه باید شدت، استمرار و نحوهٔ مدیریت منابع با دقت بررسی شوند تا مشخص شود آیا وارد محدودهٔ بحرانی (مثلاً دسته های D3–D4 یا دورههای چندساله) شدهایم یا خیر.
2.
درست است؛ خشکسالی الزامی نیست همیشه به کاهش بارش محدود باشد و ما نباید آن را با «فقط کاهش بارش» هم معنی ببینیم. خشکسالی را عموماً در چهار دستهٔ اصلی تعریف میکنند:
خشکسالی متئورولوژیک (کاهش بارش نسبت به متوسط بلندمدت)
خشکسالی کشاورزی (نقص در رطوبت خاک برای کشت)
خشکسالی هیدرولوژیک (افت جریان رودخانه ها و سطح مخازن و سفرههای زیر زمینی)
خشکسالی اقتصادی–اجتماعی (زمانی که تقاضای آب از عرضه پیشی میگیرد و بر فعالیتهای اقتصادی و رفاه مردم تأثیر میگذارد).
بنابراین ناترازی در شبکهٔ آب و برق زمانی ایجاد میشود که:
1. شدت و تداوم خشکسالی در هر یک از این ابعاد به حد بحرانی (مثلاً چند فصل پیاپی یا شدت بالای D3–D4) برسد
2. مدیریت منابع (مانند برنامه های تخصیص آب، سد سازی، مدیریت تقاضا) نتواند نوسانات تأمین و تقاضا را جبران کند
3. عوامل تکمیلی مثل افزایش دما (که تبخیر–تعریق را تشدید میکند) یا رشد جمعیت صنعتی و کشاورزی، فشار مضاعفی بر سامانهٔ آب–انرژی وارد کند.
در نتیجه
یک «خشکسالی متئورولوژیک» کوتاهمدت (مثلاً چند ماه کاهش بارش) لزوماً به «خشکسالی هیدرولوژیک» یا «اقتصادی–اجتماعی» تبدیل نمیشود و اغلب با بارش های جبرانی به تعادل بازمیگردد. برای رخداد بحران در بخش آب و برق، باید دامنه خشکسالی در یک یا چند بعد بطور جدی گسترده شود و دوره جبران پذیری پشت سر هم نیاید. پس بیان دقیق تر این است که «هر نوع خشکسالی به تنهایی (اعم از متئورولوژیک، کشاورزی، هیدرولوژیک یا اقتصادی–اجتماعی) الزاماً به ناترازی در حوزهٔ آب و برق منتهی نمیشود؛ بلکه شدت، تداوم و ظرفیت مدیریت منابع هستند که تعیین میکنند آیا به یک بحران واقعی میرسیم یا خیر.»
بنظرم دیگر وقتی دکتر رسول جعفریان بعنوان یکی از متخصصین مطرح تاریخ اسلام آنهم در زمینه تخصصی خودشان ولو بعنوان مؤید از تحلیل هوش مصنوعی بهره میبرند [نه حالا زمینه غیر تخصصی که بگوییم چاره ای نداشتند و نمیتوانستند فقط روی تحلیل خودشان تکیه کنند]، اگر کسی کلاً با این رویکرد مخالف است بهتر است به خودش شک کند. همچنین توجه داشته باشید تحلیل هوش مصنوعی در اینجا معتبر است چون منابع مربوطه را برای تحلیل خود درج کرده که لینکشان را قرار دادم.
اگر برای به اصطلاح پیدا کردن پرتغال فروش هنوز هم در شک و تردید هستید در اینجا هم میتوانید آمار پارامترهای مشابه را برای کشورهای دیگری همچون عربستان هم بررسیکنید. اگرچه روش میانگین گیری و کاهش های ادعایی هرچند اندک هم در جای خود قابل بررسی است و بعنوان مثال ما بعضاً شاهد افزایش شدید بارش سالیانه بوده ایم و اینجا 43 میلیمتر ادعایی طی 30 سال بهیچ عنوان دلیل نمیشود این چنین کاهشی به این حجم بطور کل صورت پذیرفته باشد و فی المثل میزان بارش سالیانه 2024 ایران طی 25 سالی که بررسی کردم فقط از میزان سال 2004 کمتر بوده است!؛ ازین جهت میانگین گیری میکنند.
نکته بسیار مهم دیگر در اینجا بحث واردات است؛ مکرراً شنیده و دیده اید که عده ای مسئول در جمهوری اسلامی به خودکفایی هایی که طی این چند دهه در زمینه های کشاورزی و صنعت ایجاد شده بطور مطلق افتخار کرده و آنرا جز ثمرات مثبت حاکمیت جمهوری اسلامی دانسته اند!؛ بماند که انسان عاقل وقتی می فهمد مثلاً جمهوری اسلامی توانسته ایران را در فلان مقوله در زمره 4 یا 5 کشور خودکفا قرار دهد باید شک کند که بقیه کشورها یعنی اینقدر بی خیال هستند یا عقل اینان مشکل دارد که این را دستاورد میدانند؛ لکن دم خروس جایی میزند بیرون که متوجه میشویم بنابر گفته رئیس اداره آب و فاضلاب استان تهران 90 درصد مصرف آب در حوزه کشاورزی است (محسن اردکانی، مدیر عامل آب و فاضلاب تهران گفت: در حال حاضر حدود 90 درصد از آب در بخش کشاورزی در مصرف میشود و حدود 9 درصد در بخش خانگی مصرف میشود. خبرگزاری انتخاب)!. کشورهای توسعه یافته و... دنیا مشابه جمهوری اسلامی ضد نظم بین الملل و به مثابه یک شورشی ایدئولوژی زده رفتار نمیکنند تحریم را نعمت بدانند و با تعقل و مدیریت میدانند باید داد و ستد در سطح بین الملل باشد و خودکفایی همیشه مقوله قابل افتخاری نیست و مشابه وضعیت کشور ما باعث میشود یکی از مهم ترین منابع این سرزمین یعنی آب توسط بخش کشاورزی که یعنی ادعای خود کفایی در زمینه هایی همچون گندم را در آن داریم بلعیده شده و خسران جدی اش متوجه مردم بشود.
بخواهیم کشاورزی را محدود و واردات هم کنیم تحریم ها اجازه نمیدهند چون احتیاج به ارز بین المللی همچون دلار در مقیاس وسیع هست (سرمایه گذاری برای ایجاد درآمد پایدار کشاورزانی که بناست واردات شغلشان را تحت الشعاع قرار دهد) و کشوری که بواسطه دلالان نفتش را با تخفیف به چین میفروشد در اینجا محکوم به حقارت است. وقتی وزیر نیرو این نظام در بهمن ماه 1403 خطاب به رهبری میگوید امسال [سال 1404] ناترازی نداریم و علناً لاف گزاف میزند (وزیر نیرو: ناترازی را امسال حل میکنیم / رهبری: با 30 هزار مگاوات؟ / وزیر: 20 هزار مگاوات ناترازی داریم که با چند روش برطرف میشود، خبرگزاری انتخاب) دیگر چطور باید اثبات کرد مشکل نه آب و هواست نه اسرائیل است نه... که خیلی از مسئولین این کشور بوده چنانچه کمر بستند به نابودی این سرزمین در عین تاراج بیت المال!.
ترکیه با مدل حمایت خود از نیروهای سوری مخالف بشار أسد توانست جا پای خود را در سوریه باز کند ولی نه موشک با برد خیلی بلند ساخت نه شروع کرد به مرگ بر فلان کشور یا رژیم گفتن نه روی به تسلیح عده ای شورشی روستایی آورد بخواهد ساخت و توسعه موشک یادشان دهد!، با یک سیاست تعامل وار درست با جهان الآنه نه سایه جنگ بالای سرش هست نه ناترازی دارد و نه نگران ترور گسترده نیروهایش در سوریه است!. چیزی که برخی از مسئولین در جمهوری اسلامی به سبب توهم حمایت الهی تمام قد در این دنیا نفهمیده، نمی فهمند و تا زمان فروپاشی شاید هیچگاه نفهمند؛ تنها وعده مسلم خداوند در قرآن پیروزی در آخرت است و هیچگاه وعده پیروزی دائمی در دنیایی که بنابر آیه کلام الله لهو و لعب است داده نشده. حال اینکه مردم را به این وضعیت بکشانیم بخاطر یکسری ایدئولوژی های خزعبل و غلط نه تنها ضد شرع و ضد عقل بلکه در جهت همان افراط گری هایی هست که در تاریخ اسلام از امثال سلیمان بن صرد خزاعی ها به یاد داریم نه پیامبری که به شعب ابیطالب حاضر شد برود و با مشرکینی که خود و امتش را نفی بلد کردند توافق بکند ولی ترجیح داد وقتی احتمال پیروزی صفر یا ناچیز است یا دست کم خسران بزرگی متوجه این امت در صورت پافشاری بر عقیده خود در داخل سرزمین خودشان خواهد شد، در حجاز سیاست «یا مرگ یا حکومت اسلامی» را اجرا نکند!.
شاید امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) همین امسال ظهور کنند (إن شاءالله)، اما از طرفی دیگر شایدهم پافشاری بر بهم زدن آرامش منطقه توسط جمهوری اسلامی و نیروهای نیابتی اش نتیجه اش بجای خروج سفیانی نابودی خیل کثیر مسلمانانی باشد که با طناب پوسیده ایدئولوژی و پول و سلاح این نظام به درون چاه حرکت ها و قیام های بی ثمر رفتند مشابه قیام توابین!. ترس از خدا مؤمن و غیر مؤمن ندارد، این ترس در جنبه ای مربوط به آزمایش های الهی میشود، یعنی ممکن است ظهور تا یک قرن دیگر هم اتفاق نیافتد، ممکن است تبدیل محور مقاومت به مسلخ مقاومت که در حال انجام است بدون ظهور به سرانجام برسد، ما نباید تعیین تکلیف کنیم بخاطر مشتی خبر واحد و تز منجی گرایی افراطی؛ چنانچه بنظر میرسد خیلی از مسئولین جمهوری اسلامی فکر میکنند این وقایع حتماً به ظهور پیوند خواهد خورد فلذا می بایست ولو به قیمت نابودی کشور و مردم به مثابه شری برای غرب خود را نشان بدهیم!. انتظار را با شعب ابیطالب و حفر خندق و بیعت با خلیفه اول و دوم و سوم و صلح با معاویه و «درخواست برگشتن از مسیر کوفه» تعریف میکنند نه یا مرگ یا پنبه دانه حکومت اسلامی قدرت اول منطقه آنهم با ایجاد جنگ های متعدد و... بر علیه کشوری های مختلف و رفاه مسئولین در عین ایجاد وضعیت افتضاح برای مردم بواسطه تحریم ها و پافشاری بر ایدئولوژی غلط و مضحک!!؛ این دیگر اسمش انتظار نیست، مطلقاً جنگ طلبی هست. حرف آخر آنکه جمهوری اسلامی یا محکوم به عبرت گرفتن از تاریخ میشود یا محتوم به درس عبرتی در تاریخ شدن!.