مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم
آخرین نظرات

بسم الله الرحمن الرحیم

 

جوامع مد نظرم در این پست از وبلاگ سه جامعه زرتشتیان صفوی، شیعیان صفوی و شیعیان درون چارچوب ایدئولوژی جمهوری اسلامی از بعد از سقوط حکومت پهلوی هستند. در ابتدا بواسطه نقل یک تجربه شخصی میخواهم حول غلبه احساسات بر منطق در شرایط های خاص معلول وقایع استثنایی همچون جنگ سخن بگویم و سپس به سراغ تبیین مقصودم خواهم رفت.

از هنگامی که حول جنگ 12 روزه اخیر دست به قلم شدم برخی از افرادی که در فضای مجازی می شناختمشان و بدلیل مقابله ای که با تفکرات خدا ناباورانه و... داشتیم نوعی احترام بینمان بوجود آمده بود از کانال من و دوستم در محیط یک اپلیکیشن لفت دادند!. کار بجایی رسید که یک نفرشان من را از ادمینی کانالی مرتبط با حوزه علم و دین که اساتید دانشگاه و... هم در آن بودند خلع کرد آنهم وقتی تنها چند ماه بود بعد از مدت زیادی فعالیت و رصد نوشته ها و بحث هایم با خدا ناباوران و... جزء ادمین های آن کانال شده بودم. تمام اینها در سکوت مطلق صورت پذیرفت و یک کلمه نه حول چرایی ترک کانال سخن گفتند و نه چرایی خلع از ادمینی!. البته چرایی اش را خودم میدانستم بخاطر انتقادهای متعددی بود که از جمهوری اسلامی کرده بودم ولی نسبت به اینکه دقیقاً نگفتند چه نقدی دارند و با کدام بخش از نقدها مؤافق نیستند و چرا در سکوت این چنین رفتار میکنند البته گله مند بودم برای مدت کوتاهی.

من به عینه دیدم و می بینم افرادی را که داعیه نقد خدا ناباوری داشته و در بحث ها مدام از الزام منتقدین اسلام به پیروی از منطق و ارائه سند و... سخن میگفتند لکن طی این جنگ 12 روزه کاملاً احساسی رفتار کرده و عقل و منطق را قربانی احساسات خود کردند و نقش منفی مشهود و مؤثر جمهوری اسلامی در بروز این وضعیت را ندیدند و هنوزم نمی بینند و از طرفی دیگر برخی شان دارای یک غرور و اعتماد به نفس عجیبی شدند!. دست کم در بدترین حالت این ادعا که اورانیوم غنی شده برای کشور منفعت دارد تبدیل شده است به خسران بزرگ جنگ و هیچ خبری از منفعت دیگر نیست ولو نشود با واردات جبرانش کرد بجای اصرار بر غنی سازی که بزرگ ترین دستاوردش برای کشور جنگ بوده است و البته سایه جنگ نشان داد میتواند تبدیل به آتش جنگ شود آنهم وقتی که مقامات ارشد کشور ادعا میکردند جنگی صورت نمیگیرد و بنا نیست این سایه تبدیل به مقوله ای بالفعل شود!. مشت نمونه خروار به یک مورد ازین نقل قول ها نگاه کنید:

سردار حاجی زاده (چهارم اردیبهشت ماه 1399): آمریکا یک ظاهری دارد [که] هارت و پورت می‌کند. یک باطنی دارد که ما می‌شناسیم. هیچ غلطی نمی‌توانند کنند. مردم نگران نباشند.

دو مورد نقل قول مشابه دیگر هم از رهبری و دکتر عراقچی در پست مفصل «از رنجی که میبریم» قرار داده بودم.

از تمام اینها که بگذریم نقطه عطف جنگ روانی مربوط به این نبرد 12 روزه تا به الآن اظهارات رهبری و نتانیاهو بود که عنوان داشته بودند:

ما با قدرت علیه جمهوری اسلامی جنگیدیم و به پیروزی بزرگی دست یافتیم. این پیروزی فرصتی را برای گسترش چشمگیر توافقات صلح فراهم کرده است. ما سخت در حال تلاش برای این امر هستیم.

کانال تلگرامی اسرائیل به فارسی، 26 ژوئن 2025

این پیروزی چند تبریک لازم دارد. یک تبریک، پیروزی بر رژیم جعلی صهیونیستی است که با وجود آن همه هیاهو و ادعا در زیر ضربات جمهوری اسلامی تقریباً از پا در آمد و لِه شد.

دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله العظمی خامنه ای، 5 تیرماه 1404

گوینده نقل قول اولی چند میلیارد دلار خسارت طی این جنگ دید و گوینده نقل قول دومی علاوه بر اینکه از ترس ترور از پناهگاه هنوز بیرون نیامده است بیش از سی فرمانده نظامی بهمراه یازده دانشمند مرتبط با فعالیت هسته ای نظامش را از دست داده است بعلاوه اینکه جنگنده های دشمن براحتی بدون رهگیری شدن تا مرکز تهران آمده و اقدام به بمباران میکردند. از همه مهم تر هفت بمب افکن رادار گریز B2 اسپریت آمریکا 12 بمب سنگر شکن حدوداً 14 تنی را در مرکز کشور وی (تأسیسات هسته ای فردو) انداختند و سی موشک کروز هم از زیر دریایی های آمریکا شلیک شد و به مرکز کشور رسیدند (تأسیسات هسته ای اصفهان) و برخورد کردند و هیچ کس در این کشور نفهمید تا وقتی که دونالد ترامپ توییت زد و فهمیدند آمریکا اقدام نظامی کرده است!!؛ الآن چه کسی واقعاً لِه شده است؟.

همانطور که ترامپ متذکر شد هردو طرف ضرباتی خوردند و از رهبر ج اسلامی که ایمان قوی مثلاً دارد انتظار نمیرود دروغگو باشد بخاطر جنگ روانی!. اینکه از داعیه نابودی اسرائیل به پشیمانی سوییچ کردند و حالا نیز از وارد آمدن ضربات سخت صرفاً حرف میزنند اوج کذب بودن ادعاهای اولیه این افراد را نشان میدهد که چیزی جز سرخوردگی برای امثال منی که زمانی فکر میکردم راستگو و با ایمان هستند بهمراه نداشته است. اینان مدعی بودند آمریکا و اسرائیل حرکت اضافه ای کنند از جایی ضربه میخورند که فکرش را هم نمیکنند:

سردار نقدی (معاون هماهنگ کننده سپاه)، هجدهم مهرماه 1399:

این ارتش خیلی بزرگ و غیرقابل شناسایی است که در زمان ضربه زدن دشمن نمی‌داند از کجا خواهد خورد و اگر بخواهد غلطی بکند نمی‌داند از کجا می‌خورد چراکه از همه طرف دچار ضربه شده و هرلحظه از یک جایی از دنیا خبری برایش خواهد آمد. 

البته این بنده خدا هفت سال قبل ازین نقل قول هم ادعای کذب دیگری را مطرح کرده و عنوان داشته بود:

امروز ملت ایران در کُشتی با آمریکا توانسته آمریکا را روی پل ببرد و با کمی مقاومت می تواند آنرا ضربه فنی کرده و شکست دهد. پایگاه خبری آفتاب، کد خبر 191030

سردار تنگسیری (فرمانده نیروی دریایی سپاه)، دوم فروردین ماه 1404:

اگر دشمن به کار احمقانه‌ای دست بزند خواهد دید که فرزندان حیدر کرار آن‌ها را به قعر جهنم خواهند فرستاد.
یگان‌هایی رزمی و تهاجمی ما در تنگه هرمز، هیچ لحظه‌ای چشم از دشمن برنمی‌دارند و در بالاترین میزان آمادگی روحی و رزمی هستند.
اگر معرکه‌ای دربگیرد مطمئن باشید دشمن از جایی ضربه خواهد خورد که هیچگاه فکر آن را هم نکرده است.

ولی در عمل بگونه ای از آمریکا ضربه خوردند که خودشان هم نفهمیدند در هنگام تهاجم این کشور!!. بگذریم که هنوز هم فکر میکنند بلوف عدم رو کردن توانایی های واقعی شان دشمن را میترساند و در چند مورد آنرا باز تکرار کردند بعد از افتضاحی که در این جنگ 12 روزه به بار آوردند که نشان از جاهل فرض کردن دشمن و حتی مردم عادی (بلا نسبت) است. بخشی ازین اعتماد به نفس کاذب که باعث میشود در مسیر قرار گرفتن در راه منجر به مرگ حقارت بار توأم با ذلت و خفت نیز فرد فکر کند پیروز شده است از احساسات برآمده از ایدئولوژی نشأت میگیرد؛ امام جمعه شیراز طی خطبه های خود در نماز جمعه مورخ ششم تیرماه 1404 در این رابطه میگوید:

برای دستیابی به پیروزی نهایی مسلمانان بر جبهه باطل باید منتظر ظهور امام‌ زمان (عج) باشیم و افراد بدبختی نظیر نتانیاهو و ترامپ فکر می‌کنند این واقعه رخ نمی‌دهد اما ما بر این باور هستیم که وعده خداوند حق است و به زودی شاهد ظهور امام‌ زمان (عج) خواهیم بود. خبرگزاری فرارو، کد خبر 879163

این افراد حتی روایات متعدد حول نشانه های اصلی ظهور را هم بالکل نادیده گرفته اند یا تفسیر به رأی و تحریف میکنند؛ نه فردی در یمن الآنه قدرت قیام دارد که یک سوم یمن بیشتر دست انصارالله نیست و همان هم بیشتر شبیه به یک خرابه هست تا سرزمینی آباد و بخاطر تحریم های شدید هم فرصت رشد ندارد فلذا قیامی مطرح نیست برای این افراد؛ نه خروج فردی از دمشق با هر عنوانی بواسطه حکومت جدیدی که روی کار آمده و با اسرائیل هم حتی دارد پیمان صلح می بندد در آینده ای نزدیک اصلاً قابل تحقق نیست!؛ و نه بحث خراسانی که اساساً هیچ کسی در کل سرزمین ایران نیست توانایی قیام بر علیه حکومت سفیانی نامی را داشته باشد و این چنین توانایی در کسی دیده نمیشود و اصلاً خروج سفیانی محقق نشده است!. فلذا با تأویل و ارائه برداشت های باطل از روایات یکجوری خود را توجیه میکنند و در عمل بواسطه منجی گرایی افراطی در نهایت ممکن است مشابه زرتشتیان صفوی به سرخوردگی دچار شده و مشابه شیعیان صفوی خود و حکومت شیعی را به کام مرگ بکشانند.

تاریخ برای حکومت های شیعی مذهبی همچون آل بویه و صفویان نشان داده است هیچگونه مدارای الهی استثنایی برای شیعیان هیچگاه وجود نداشته و حکومت های شیعی براحتی توسط افرادی غیر شیعه میتوانند سرنگون شده و خسران مادی در خور توجهی متوجه جامعه شیعه مربوطه بشود. جمهوری اسلامی هیچ برتری نسبت به صفویان و آل بویه ندارد نزد خداوند حکومت خاص تری محسوب شود!، از فساد گسترده و حرام خوری مسئولین و در فقر و فلاکت نگاهداشتن بخش بزرگی از مردم و... و... که بگذریم زمان صفویان نیز رابطه علمای دینی همچون علامه مجلسی و... با حکومت کاملاً مثبت بود ولی هیچ یک ازین مقوله ها باعث جلوگیری از آن طرز سقوط افتضاح نشد. نکته بسیار جالب دیگر هم این است که صفویان نیز عین جمهوری اسلامی فکر میکردند بناست پرچم حکومت خود را به امام زمان (عج) تحویل دهند (نک: نظریه اتصال دولت صفویه با دولت صاحب الزمان (عج)، رسول جعفریان، نشریه پیام بهارستان، سال 1390 شماره 11).

برویم سراغ زرتشتیان؛ این جماعت فکر میکردند در سال 1630 میلادی منجی اول باید ظهور کند (هوشیدر) تا جایی که از چند سال قبل از آن وعده پایان یافتن هزاره اهریمن و آغاز هزاره اهورامزدا را میدادند لکن در عمل به سبب آنکه اتفاقی نیافتاد سرخوردگی بدی برایشان بوجود آمد؛ مری بویس در اینباره میگوید:

آنان [زرتشتیان] اعتقاد داشتند که هزاره دهم سال گیهانی با سلطنت یزدگرد سوم آغاز شده بود؛ از این رو، یک هزار سال بعد، یعنی به سال 1630 م. پایان شکوهمند آن، همراه با آمدن سئوشیانت را انتظار داشتند. چهار سال قبل، آنان به پارسیان [زرتشتیان ساکن هندوستان] چنین نوشتند: «هزاره اهریمن به پایان می رسد و هزاره اهرمزد نزدیک است و ما امیدواریم چهره شاه پیروزگر شکوهمند را ببینیم و هوشیدر و پشوتن، بی گمان خواهند آمد». گذشتن بی حادثه آن سال آرزومند، ضربه ای سهمگین بر آنان بود و هر چند از امید به آمدن سئوشیانت هرگز دست نکشیدند، ولی از این پس انتظارشان مبهم تر بود.

... پس از شاه عباس [شاه عباس یکم]، اوضاح زردشتیان بدتر هم شد. شاه عباس دوم گبرهای اصفهان را به شهرک جدیدی منتقل کرد (چون شهرک قدیم را برای تفرجگاه خود می خواست)؛ و در این مکان جدید و در دوره آخرین پادشاه صفوی، یعنی سلطن حسین آنان رنج بسیار دیدند؛ چه، وی اندکی پس از به تخت نشستن، فرمان تغییر دین آنان را صادر کرد. یک کشیش مسیحی شاهد اقدامات خشونت آمیز برای اجرای این فرمان بود: پرستشگاه های زردشتیان را ویران کردند، شمار بسیاری از گبرها را به تهدید با شمشیر، به پذیرش اسلام واداشتند و خون آنان که امتناع می کردند، رودخانه را رنگین ساخت. شمار اندکی گریختند و خانواده هایی که هنوز در منطقه یزد زندگی می کنند، از تبار همین فراریان اند.

زرتشتیان، باورها و آداب دینی آنها، مری بویس، ترجمه عسکر تهامی، نشر ققنوس 1381، صفحات 215 و 216

گویا وقایع تاریخی دوباره دارند به نحوی البته ترکیبی و کمی پیچیده تر تکرار میشوند و سرانجام این اتفاقات ممکن است منجر به فتنه بدی برای مردم این سرزمین به سبب حکمرانی غیر حکیمانه آمیخته با تعصب  و افراط گرایی دینی بشود. البته که هنوز هم میتوان کمی نسبت به عقلانیت سران ارشد جمهوری اسلامی امیدوار بود و شاید از مدل پیشرفت روسیه و چین بدون در افتادن با دنیا و ایجاد مزاحمت برای ابر قدرت ها درس بگیرند و بفهمند بصورت سر به زیر و ساکت و بدون داد و فریادهای برآمده از جمود فکری و خوانش های افراطی دینی من جمله افراط در منجی گرایی می بایست با جامعه بین الملل تعامل و در نهایت پیشرفت کنند!. چند صد هزار سال از تاریخ زیست گونه ما بر روی این کره خاکی نگذشته است که یک حکومت کوچک و حقیر نسبت به کره زمین و تاریخ تمدن بشر با چند دهه سابقه ادعا کند برای مقابله اش با کشورهای دنیا خداوند بناست نگاه خاصی به آن داشته باشد و منجی را برای نجات هیچ یک از حکومت ها و یا جمعیت های شیعی و بطور کل مسلمان تحت فشار و ظلم و... در زمان حیات خیلی از فقهای مشهور این دین نفرستد به یکباره جمهوری اسلامی مهم و خاص شود در این بین!!؛ این اگر جهل نیست پس چیست؟!.

این دنیا لهو و لعب خوانده شده در قرآن و آن قدر بحث ظهور منجی اهمیت نداشته که آیه ای بطور صریح و مشخص به ظهور منجی در قیامت اشاره کند و صراحتاً میان ظهور منجی و قیامت تفکیک قائل شود مشابه آنچه در روایات به چشم میخورد؛ دلیلش مشخص است، ظهور منجی برای انسان های زمان خود و بعد است و قبل از آن صرفاً بحث قبول عقیده به امکان ظهور و منتظر بودن مطرح می باشد ولاغیر!. ممکن است امسال یا سال دیگر یا یک قرن دیگر و یا یک روز مانده به قیامت منجی ظهور کند، هیچ چیز مشخص نیست چون هدف از آزمایش انسان در این دنیا حضور در زمان ظهور منجی نیست!، انجام واجبات و ترک محرمات (تقوا) هست. اما از آنجا که منجی گرایان افراطی در کنار برخی دیگر از تفکرات دینی و غیر دینی عجول هستند و نان به نرخ روز خور، معمولاً دوست دارند ثمره ایمانشان را در همین دنیا ببینند و در نتیجه منجی گرایان میخواهند در زمان زیستشان غرق قدرت حکومت دینی جهانی و رفاه زیاد مادی بشوند و چه گزینه ای جز ظهور منجی برای تحقق این امر وجود دارد؟!.

برخی روایات و نیز برداشت ها را که حول بحث ثمرات ظهور منجی نگاه کنید متوجه نگاه یکسره مادی انگارانه میشوید گویی بناست بهشت آخرت با نعمات مادی اش بر روی زمین ایجاد شود که البته میدانیم کذب محض هستند این برداشت ها [ریشه در قرآن و روایات متواتر ندارند و از قضا در تضاد با آیات قرآن هستند که نعمات مربوطه را فقط برای بهشت برشمردند] و مشخصاً در راستای همان طمع قدرت و دوست داشتن مادیاتی هستند که انسان ها غالباً دارند و بخش قابل توجهی از مسلمانان بخصوص شیعی مذهب هم مستثنی نبوده و بدین صورت وضعیت فعلی خود و رفتارهای جنگ طلبانه و... را توجیه میکنند و البته بواسطه افراط گرایی در باور به منجی خود و حکومت و جامعه خود را به سمت نابودی می کشانند.

افراط گرایان اهل تسنن بجای منجی بحث بهشت را مد نظر قرار میدهند فلذا عملکرد داعشیان بجایی میرسد که قاشق در جیب خود میگذارند و ترس زیادی از حملات انتحاری ندارند چون کشته شدن در راه جهاد ابتدایی را آخرین مرحله برای رسیدن به رفاه حداکثری مادی میدانند. در مذهب شیعه اثنی عشری اما بخاطر قوی تر بودن باور به منجی این مقوله به خاص نشان دادن خود میرسد بگونه ای که منجی پادشاه شیعیان هست و بناست مذهب شیعه را در زمان زیست این جماعت یا حکومت مبتوع خود (که متغیر هست و یکبار صفویان میشود بار دیگر جمهوری اسلامی یا...) به حکومت جهانی رسانیده و برای شیعیان انواع نعمات مادی فراهم شود و بقیه انسان ها هم یا همرنگ شیعه جماعت میشوند یا خواهند مرد!.

چارچوب تفکر فوق هیچ الزامی را برای به نابودی و جنگ کشانیدن یک ملت [مشابه کاری که جمهوری اسلامی کرد] ایجاد نمیکند ولی وقتی افراط گرایی شود یعنی زمان خود و جمعیتی که در آن هستیم را خاص و استثنایی بدانیم اینجاست که حرکت به سمت سرخوردگی شدید و نابودی آغاز میشود چون ظهور منجی را برای این جامعه و بازه زمانی مربوط به این حکومت جمهوری اسلامی یا حکومت صفوی در نظر میگیریم و این یعنی افراط گرایی. سرخوردگی از بعد از جنگ 12 روزه و اثبات عدم توانایی کافی جمهوری اسلامی در تحقق وعده هایی که داده بود و فرو ریختن هیمنه اقتدار کاذبی که ایجاد کرده بود در مقابل احتمال عدم ظهور منجی طی ده سال آینده چه بسا تندبادی در مقابل طوفانی شدید باشد. بلوف و دروغ و بزرگنمایی و... تا یک جایی جواب میدهد، از مقطعی به بعد مردم از شما فقط نتیجه عملی میخواهند نه ریش گذاشتن و فریاد زدن و تهدیدهای تکراری نخ نما شده پشت میکروفون!!.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴/۰۴/۰۸

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی