پاسخ:
1. تجاهل تعارف میفرمایید، شما که این همه وقت میذاری کامنت مینویسی، یکم وقت میذاشتی متن پست و لینکی که در اون قرار دادم رو میخواندی، پروفسور وایتسزکر در سخنرانی خودش به صراحت ازین عبارت بعنوان یک مثل قدیمی یاد کرده، اون چیزی که محل ابهام بود انتساب این نقل قول به پروفسور هایزنبرگ بوده نه اصل گفتنش از فیزیکدان آلمانی وایتسزکر. ضمناً بقدر کافی از هایزنبرگ نقل قول در راستای اثبات و باور به دین و نفی تمام پایه های جهان بینی ملحدین فاقد سواد علمی هست که نیاز به این نقل قول هم نباشه. کدام آسمان به ریسمان بافتن؟ من میگم امثالهم یک دستگاه عقیدتی برای خود چیدید هرکجا نقدی بهش ببینید برآشفته شده سعی میکنید با جعل و تحریف و حرافی نفی اش کنید همین است.
2. شما و امثال شما حرف های باطل زیاد میزنید چراکه اکثر دانشمندان همواره خداباور بوده و هستند و خواهند بود، اکثرشان تضادی بین علم و دین نمیدیده و نمی بینند و نخواهند دید. بنیانگذاران علوم قدیم چه عصر طلایی یونان و چه عصر طلایی اسلام که همگی در بنیانگذاری علم جدید در غرب تأثیر شگرفی داشتند عموماً خداباورانی مقید و بخصوص در عصر طلایی اسلام دین باور بودند. بنیانگذاران علوم جدید هم از ماکس پلانک و نیوتون و هایزنبرگ و گالیله و شرودینگر و... و... برسد تا نود درصد برندگان جایزه نوبل در طول تاریخ همگی خداباور بوده اند. بنابراین این از توهمات ملحدین است که چشم خود را بر حقیقت بسته و غرق تعصب خویش شده اید.
3. شما گویا منبعت فقط کانال های زرد تلگرامیست، علم یک چیز است تکنولوژی یک چیز دیگر، فلسفه علم یک چیز است، برداشت فلسفی-منطقی و مبنایی از علم یک چیز است، فرمول ها و تکنولوژی برآمده از علم یک چیز دیگر. آنچکه اعتقادات آدمی را می بایست بسازد تکنولوژی نیست، فلذا دانشمندی ملحد باشد نباشد در زمینه تکنولوژی اعتقاداتش ربطی به ما ندارد، اما جزء پیشتازان علم بودن چرا، اینجاست که وقتی جهان بینی اش مبتنی بر باور به خدا و دین است استدلال هایش را دیده و مقایسه میکنیم با استدلال های دانشمند ملحد، و وقتی موجه سازی و اثبات جهان بینی وی و عدم تضاد علم و دین را نشان دادیم، در دهان ملحدین بیسوادی میزنیم که فکر میکنند دین با علم مشکل دارد، وقتی پرچمدار علم در عصر حاضر اعتقاد محرزی به دین دارد این یعنی ملحدین داعیه دار همراستا نبودن دین با علم نه از علم سر در می آورند نه از دین.
4. البته شخص هایزنبرگ با فیزیکدانان ملحد هم بحث داشته، لکن هیچ یک نتوانسته اند جلوی او تضاد بین علم و دین را نشان بدهند، نیلز بور هم بعنوان یک فیزیکدان مشهور دیگر باز باوری صریح و اعتقادی راسخ به خدا داشته، در عصری که فیزیکدان های ملحد مشهوری میزیستند و باز هیچ یک از آن ملحدین نتوانستند یک نمونه فقط مشکل داشتن دین با فلان گزاره علمی را نزد این دانشمندان به ثبوت برسانند. در زمان حال هم دانشمندان مشهوری همچون فرانسیس کالینز به صراحت از باور دینی خود میگویند و کسی نتوانسته باورشان را در تضاد با علم نشان دهد چه آنکه در مناظراتشان با دانشمندان ملحد این امر مشهود است.
5. این هم نشان از فاقد سواد علمی بودن شماست که میگویید «فضا پیمای « جیمز وب » معطل نمیشود که نظر فلان پاپ و فلان مجتهد و فلان خاخام» الآن چمشهایتان را باز میکردید پیام قبلی که راجع به رابطه بین روحانیون دینی و دین بود را میخواندید میفهمیدید اساساً نقش عمده روحانی دین در فقاهت است، و باز کمی مطالعه میکردید میفهمیدید دین قبل از پدید آمدن روحانیون دینی اش نازل شده! اول آخوند نبوده بعد اسلام باشد، اول کشیش نبوده بعد مسیحیت باشد، اول خاخام نبوده بعد یهودیت پدید بیاید!!! نمیدانم این بدیهیات را چرا من باید توضیح بدهم؟.
6. آنچکه دین میگفت و از زمان غالب شدن تئوری بیگ بنگ در کیهان شناسی ملحدین بدنبال دور زدن آن هستند حدوث جهان مادیست که جیمز وب هم از قضا کاملاً کشفیاتش در تأییدش بوده، در نقد آراء باطل ملحدین میتوان به این پست و این پست اشاره کرد.
7. حتی نمیکنید ببینید دین چه میگوید علم چه میگوید بعد ادعای گزاف بکنید دال بر عدم بهره گیری جیمز وب از روحانیون دینی یا...! فارغ ازینکه علم جدید خصوصاً مدیون دو کشیش یعنی گرگور مندل پدر علم ژنتیک و ژرژ لومتر بنیانگذار نظریه بیگ بنگ است.
8. در حوزه دانشگاهی به واقعه حضرت یونس (ع) و نهنگ نمیتوان پرداخت؟ من میگویم فاقد سواد علمی هستید ناراحت نشوسد، امروزه در حوزه دانشگاهی نظریات عجیب و شگرف تر ارائه میشود آنهم توسط ملحدین، از بی نهایت جهانی که در هریک هر نوع فیزیکی ممکن است ولو در تضاد با فیزیک جهان ما تا... از بیان رابطه علم با فیلم های مارول ( :)))) ) تا برگشت به زمان!!!! نظریاتی که پشیزی ارزش در حیطه فکت های علمی و فلسفه علم ندارند اما یک ملحد به خودش اجازه میدهد آنرا مطرح کند چون ایمانش نه دینی و الهی که آتئیستی است. واقعه حضرت یونس (ع) و نهنگ که از قضا بدست خالق جهان و قوانین حاکم بر آن صورت گرفته و مشخصاً دارای تضاد نیست وقتی خالق آنرا انجام داده باشد. اگر کمی اطلاعات و بهره فلسفی و علمی داشتید میفهمیدید بحث سر انتساب واقعه به خالق و باور به خداست نه وقوع واقعه ای به فرمان خدا که اتفاقاتی هماننده واقعه حضرت یونس (ع) یا معجزات حضرات موسی (ع) و عیسی (ع) و... ذره ای شگفت تر و بزرگ تر از خلقت کیهان نیستند.
9. فلسفه و منطق بنیان علم است، نسبیت عام انیشتین که بواسطه ریاضیات و مباحث فلسفی و مشکلات منطقی گرانش نیوتونی ارائه شد و بواسطه آن سخن از امواج گرانشی زده شد، بعداً بواسطه گذر زمان و تجربیات علمی هرچه بیشتر موجه سازی شد و امواج گرانشی بطور مستقیم چندین سال بعد تأیید شد. اگر بنابر پیروی از تجربه محض بود و کنار گذاشتن کامل فلسفه و... انیشتین هیچگاه نمی بایست وجود امواج گرانشی را پیش بینی میکرد. و یا کوانتوم فیلد تئوری اصل و اساسش و اینکه ذراتی همچون الکترون میدان هستند و بواسطه اندازه گیری ذره میشوند مبحثی فلسفیست، تأیید تجربی ندارد، اما خیلی خوب توانسته در حیطه مکانیک کوانتومی عمل کند فلذا در نظر خیلی از دانشمندان هم موجه است. کوانتوم فیلد تئوری بدلیل آنکه قدرت تبیینی خوبی دارد و انسجام مناسبی فارغ از عدم تأیید قطعی تجربی، موجه در نظر گرفته میشود، این در حالیست که قدرت تبیینی اش فلسفی و ریاضیاتی است نه برآمده از آزمایشگاه.
10. اتفاقاً ملحدین امروز بخصوص در حوزه تکامل نئو داروینی چیزی بنام ایمان دارند، هیچ نقدی را بر نمی تابند و از هر گزاره ای در تأیید این مدل از تکامل که در تضاد با آموزه های دینی هست بهره میبرند. محیط دانشگاهی تأثیر پذیرفته از الحاد بخصوص در حیطه زیست شناسی و تکامل از قضا تمام سعی اش را میکند هرچیزی را که نشانی از خدا و دین دارد را منکر شده و مخالفت علمی را هم بر نمی تابد. این رفتار را در گروه های تلگرامی مثلاً علمی تحت سیطره ملحدین مشاهده میکنیم. نمونه اش دو گروه فلسفه علم و اروتسی که بخواهید از خدا سخن بگویید یا... سکوت میخورید یا اخراج میشوید حتی بخواهید تکامل نئوداروینی و پدید آمدن تصادفی گونه ها را نقد کنید هم اخراجتان میکنند [یعنی حتی اصل تکامل را هم بپذیرید صرفاً مدل ملحدین را بر نتابید] و یا حداقل روی به پاک کردن پیام هایتان می آورند. اتفاقی که طی مناظره دکتر جواد کریمزاد حق افتاد و بر اساس مقاله نیچر (بنگرید به اینجا) مناظره ای در گروه مثلا علمی و الحادی اروتسی در تلگرام داشتند لکن بعد ادمین های ملحد بی شرف تمام پیام هایشان را پاک کردند.
11. اما آنجا که فرد متعصب ما گفت: «با توجه به اینکه اصلا رشتۀ تخصصی وی چیز دیگری است» بر این اساس اگر یک فیزیکدان پیرامون علم و دین و باور به خدا حق حرف زدن ندارد پس بطریق اولی یک زیست شناس و شیمی دان و ریاضیدان هم ندارد، پس شما بیجا میکنید بگویید «حوزۀ دین ، همۀ هم و غمش را گذاشته برای بر انداختن فلان اثبات علمی» چون اساساً علم دخلی به دین نداشته و هیچ دانشمندی نمیتواند درباره آن اظهار نظر کند!! وقتی دانشمندی نمیتواند اظهار نظر کند پس بر چه اساس ادعای باطلی کرده و میگویید دین تلاشش را میکند برای برانداختن اثبات علمی؟ فارغ ازینکه اثبات در ساینس نداریم و متعلق به حوزه ریاضیات محض است اما تشخیص این امر بر عهده دانشمند است یا امثال شما؟ بنابراین وقتی فیزیکدانی همچون هایزنبرگ و ماکس پلانک یا... باور به خدا و تقید دینی خود را صریحاً ابراز داشته اند این یعنی امثالهم متعصبینی بیش نیستید که سعی در تحریف حقیقت دارید چه آنکه اگر دین در تضاد با علم و نفی اثبات علمی بود دانشمندان دیندار بطریق اولی باید بدان پی میبردند نه کسی همچون شما!!.
12. روند تاریخ علم مدیون دانشمندان خداباور بوده و هست و خواهد بود، چه آن زمان که اندیشه های افلاطون و... بود چه آن زمان که ابوعلی سیناها و ابوریحان بیرونی ها بودند و چه در عصر حاضر که هایزنبرگ ها و شرودینگر ها بودند.
13. چه آنچنان که ماکس پلانک و دونالد هنری پورتر میگفتند علم و دین به حوزه هایی جدا تعلق داشته باشند و دین به مفاهیم بنیادی چرایی بپردازد و علم چگونگی، و چه آنطور که وایتسزکر میگوید نوشیدن از جام علم انسان طالب حقیقت را به خدا برساند، در هر حال چیزی که مشهود است این است که خیل کثیری از پیشتازان علم به این حقیقت رسیده بودند که باور به خدا و دین در راستای باور با علم به هیچ تضاد و مشکل منطقی بر نمیخورد آنطور که بقول لئو شاهوفسکی در کانال تلگرامی خویش دانشجوی ترم دوم سهمیه ای از خرافات بودن دین و... سخن میگوید!.
با احترام
مولانا در مثنوی داستانی عرضه میکند بدین شکل :
مردی تشنه بر بلندای درخت گردو نشسته بود و دسترسی به آب نداشت .
گردو ها را دانه دانه کنده و به آب نهر می انداخت .
عاقلی از آنجا می گذشت . گفت :
چه میکنی بنده خدا ؟ اولا گردو خود تشنگی می آورد . دوما تا تو از درخت فرود آیی ، آب نهر گردو ها را برده و تو به آنها دست نخواهی یافت .
عاقلی گفتش که بگذار ای فتی
جوزها خود تشنگی آرد تو را
بیشتر در آب می افتد ثمر
آب در پستیست ، از تو دورتر
تا تو از بالاد فرو آیی به زور
آب جویش برده باشد تا به دور
مرد گفت :
قصدم به دست آوردن گردو نیست . خوب دقت کن که این ظاهر قضیه است . چون تشنه هستم ، به صدای آب خوشم و حبابی که از برخورد گردو و آب تولید می شود .
گفت قصدم زین فشاندن جوز نیست
تیزتر بنگر برین ظاهر مه ایست
قصد من آنست که آید بانگ آب
هم ببینم بر سر آب این حباب
*
*
اون دانشمند آلمانی ، تشنۀ علم است نه تشنۀ خدا . وگرنه می رفت کشیش میشد . اما در حین جستن علم ، از یاد خدا هم غافل نمی شود . ولی هدف اصلی وی ، یافتن خدا نیست . چون از نظر وی خدا همیشه و همه جا هست و گم نشده است که زحمت یافتن آن را به خود تحمیل کند .
اما امثال شما ، به جای نگریستن به هدف وی و بهره جستن از علوم او ،
دل خوش کرده اید به صدای برخورد جوز با آب و حبابی که از آن برخورد تولید می شود .
وقتی غرق در دلخوشی حبابها باشید ،
بی شک ، آب جوز ها را با خود می برد
رفع تشنگی که نمی کنید هیچ
وقتی بیدار می شوید که اون دانشمند آلمانی ، هزار سال پیشی گرفته از ما .
و شما ، همچنان دلخوش به یک جملۀ او
که آیا گفته باشد ، یا نگفته باشد ؟
و گیریم که گفته باشد . که چی ؟
کاش شما که به یک جملۀ وی اینگونه شیفته و واله شدید
کمی هم شیفتۀ علمش می شدید .
وگرنه ما قبل از او ، خدای خود را داشتیم .