مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم
آخرین نظرات

بسم الله الرحمن الرحیم

 

به کرات شاهد روا داشتن تهمت ایران ستیزی به هرودوت از سوی باستان پرستان به منظور ابطال مبنایی برخی روایات تواریخ هرودوت که از آن در نقد هخامنشیان یا... میتوان استفاده کرد بوده ایم. فارغ ازینکه این مقوله وجه آکادمیکی ندارد اما میخواهم از منظر پلوتارک این تهمت را بررسی کرده تا ببینیم در نظر این نویسنده یونانی که با اثر هرودوت آشنایی خوبی داشته آیا هرودوت یک متعصب یونانی ایران ستیز بوده یا بالعکس، نوشته هایش رنگ و بوی بربر (غیر یونانی) دوستی را میدهد؟!. 

پروفسور لوید لولین جونز از تاریخ دانان مشهور حال حاضر دنیا پاسخ این پرسش را به روشنی میدهد:

جالب است که پلوتارک در زندگی های موازی از هرودوت به عنوان منبع اصلی چندان استفاده ای نکرده است؛ این امر ممکن است موجب شود تصور کنیم آگاهی پلوتارک از تواریخ [اثر هرودوت] بسیار کلی بوده است. چنین تصوری درست نیست. پلوتارک آثار هرودوت را به خوبی میشناخت، و رساله اش، در باب غرض ورزی های هرودوت، بر این نکته گواه است. این رساله حمله ای کینه توزانه به دلیل وجودی یا raison d'etre اثر هرودوت است. پلوتارک در این رساله هرودوت را متهم میکند که اجازه می‌دهد احساساتش در طرفداری از ایران در تواریخ بیش از حد تجلی یابد به طوری که به «پدر تاریخ» برچسب «دوست دار بربرها» (philobarbos) میزند، یعنی کسی که درباره ی وقایع گذشته، روایات بیگانگان را به روایات یونانیان ترجیح می‌دهد. (البته منظور از اشاره پلوتارک به این سخن منابع ایرانی، مصری، و، شاید تا حدی، فینیقی است). پلوتارک تذکر می‌دهد که هرودوت عمدتاً خوانندگانش را گمراه می‌کند و به پذیرش منابع غیر قابل اعتمادی از روایات بیگانگان از تاریخ یونان وا می‌دارد، و بدین وسیله از ارزش عملکرد مردان بزرگ و دولت-شهرها [ی یونانی] می کاهد. این ادعا بسیاری چیزها را برملا می‌کند. پلوتارک نشان میدهد که نه فقط اخلاق گرایی بسیار خشک است بلکه در گزینش موضوعی مطالب و پرداختن به گذشته بیش از حد طرفدار علنی هلنیسم [یا راه رسم یونانی] است.

پرسیکا داستان های مشرق زمین، لوید لولین جونز و جیمز رابسُون، ترجمه فریدون مجلسی، انتشارات تهران، 1390 هجری شمسی، صفحات 49 و 50

چنانچه مشاهده میکنید هرودوت بخاطر فحوای ایران دوستی مطالبش و نیز بهره مندی از منابع غیر یونانیان در نقل تاریخ به نوعی متهم به یونان ستیزی و ایران دوستی شده است. مشخصاً قول هیچ کس بهتر از یک نویسنده عهد باستان یونانی به منظور قضاوت نویسنده یونانی دیگری در رابطه با ایران ستیزی و یا ایران دوستی نمیتواند مد نظر قرار بگیرد.

وقتی پلوتارک بوضوح رنگ و بوی ایران دوستی را در نوشته های هرودوت تشخیص و وی را بهمین خاطر مورد حمله قرار میدهد و نیز تصریح به بهره مندی هرودوت از روایات غیر یونانیان در نقل تاریخ میکند (همین نشان میدهد حتی منابع هرودوت هم عمدتاً یونانی نبودند بتوان برچسب ایران ستیزی به منابع این مورخ چسباند) دیگر جای هیچ تهمتی باقی نمی ماند هرودوت را بتوان درصدی ایران ستیز بیان کرد. در بدترین حالت باید بگوییم بی طرف یا مایل به ایران دوستی بوده اگر باز بخواهیم وی را ایران دوست ندانیم. 

در هر حال، روا داشتن تهمت ایران ستیزی و نقل جهت دار تاریخ در دشمنی با ایران به هرودوت چیزی جز غرض ورزی و بی انصافی ناشی از تعصب و فاقد سواد تاریخی بودن باستان پرستان نیست که البته این تهمت تا جایی که من رصد کردم هیچگاه مورد اعتنای دانشمندان مطرح حوزه تاریخ ایران باستان هم قرار نگرفته است. 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲/۱۱/۱۸

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی