تکبر پوچ داریوش یکم
بسم الله الرحمن الرحیم
شاهان پارسی همچون کوروش دوم و داریوش یکم عموماً در ابتدای کتیبه هایی که ازیشان برجای مانده خود را با القابی خاص معرفی میکردند که بیشتر جزء القاب رایج میان شاهان بین النهرینی بوده است. برخی ازین القاب توجیهات خود را دارند چنانچه بعنوان مثال وقتی داریوش یکم در بند یک ستون یکم از کتیبه بیستون میگوید: «the great king, king of kings, the king of Persia [Pârsa], the king of countries (I) شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه پارس، شاه کشورها» مشخصاً منظورش از شاه شاهان پادشاه حاکمان ساتراپ ها بوده و منظورش از کشورها هم همان ساتراپ هاست.
اما عناوین دیگری همچون شاه چهار گوشه جهان در حالیکه میدانیم کوروش دوم چهار درصد از دنیا را بیشتر در اختیار نداشته (II) و حتی تمدن هایی همچون مصر و یونان را نیز اشغال نکرده بود ناشی از حس تکبر و خود برتر بینی شاه هستند که سعی داشته تکبر خود را مشابه دیگر شاهان متکبر بین النهرینی در آثار باستانی مربوطه درج کند. در اینجا میخواهم از عنوان دیگری حرف بزنم که به شخصه توجیهی جز خود برتر پنداری و تکبر پوچ شاه هخامنشی را برای آن نمی بینم.
کتیبه ای از داریوش یکم به سه زبان عیلامی و فارسی باستان و اکدی در سه وجه از چهار وجه یک وزنه سنگی از جنس بازالت سیاه مکشوفه در کرمان برجای مانده که در موزه آرمیتاژ سن پترزبورگ نگاهداری میشود؛ ابعاد این وزنه سنگی هم بین ده الی یازده سانتی متر میباشد (III). داریوش یکم در این کتیبه بر اساس ترجمه ای که موزه آرمیتاژ ارائه میدهد خود را شاه تمام سرزمین ها معرفی میکند:
adam: I am: dārayavauš. Darius. xšāyaϑaiya: vazaraka: Great king: xšāyaϑiya: xašāyaϑiyānām: King of kings xašāyaϑiya: dahyunām: King of nations xšāyaϑiya: ahayāyā: baumiyā: King of all lands vaištāspahyā: puca: Son of Vishtaspa haxāmanišiya the Achaemenid
عنوان «شاه سرزمین ها/King of the Lands» برای شاهان بین النهرین دیده میشود (IV) و لقب «شاه تمام سرزمین ها» نیز نوع دیگری از همان عنوان است اما براستی چرا یک شاه به دروغ باید این عنوان غیر ضروری را بکار ببرد؟ داریوش یکم براحتی میتوانست بگوید شاه سرزمین ها تا سرزمین، مشابه عنوان شاه ایالات یا شاه کشورها حمل بر ساتراپ های سرزمینش بشود. اینجا چه دلیلی داشت قید تمام/all را اضافه کند که مربوط به نوع شاذ و کمتر استفاده شده آن عنوان است؟!.
I. The Sculptures and Inscription of Darius the Great on the Rock of Behistûn in Persia (1907) by Darius I, translated by L. W. King & R. C. Thompson. wikisource
III. www.hermitagemuseum.org/wps/portal/hermitage/digital-collection/25.+archaeological+artifacts/186648
با سلام و به قول خودتان اما بعد!
چند ماه قبل یک مباحثه نسبتا بلند درمورد نکات مثبت دوران ایران باستان با شما داشتم که منجر شد تا شما یک مقاله کوتاه در پاسخ به انتقادات من بدهید که البته نمی دانم آیا در یادتان هست یا خیر، از آن زمان چندین بار خواستم درخصوص موارد مخالف به شما انتقادی وارد کنم اما اصولا ترجیح نمی دهم در فضای مجازی بحث چندانی داشته باشم و ضمنا از همان ابتدا متوجه سطح بالای نفرت شما از ایران باستان شدم و فایده ایی نمی بینم که درخصوص مواردی مرگ کوروش، دفع او، ارزش های ایران باستان یا غیره بحثی داشته باشم چون مواضع شما کاملا بر اساس نفرت و انزجار شخصیه است و اساس فایده ایی نداره
از اسای کهن ایرانی برای نام گذاری روی فرزندان انتقاد می کردید، در خصوص مواضع روسیه نسبت به جزایر سه گانه ایران که رسما یک خیانت، اهات و توهین نسبت به این کشورها است همه موارد و مسائل را رها کردید و به قول خودتون موضوع را از منظر ملی گرایی افراطی که فرضا اقلیتی که نه به چشم میان نه حرف و نظرشان تاثیر دارد را مورد بررسی قرار دادید که صرف نظر از درستی یا غلط بودن اقداماتون که به من ربطی نداره نشانگر نوع نگاه شما به مطالبه، گویی کسی درب خانه شما را بزند و وسایل خانه شما را طلب کند تا به همسایه شما بدهد و شما به جای انتقاد از کسی که این درخواست کرده از لهن صاحب خانه انتقاد کنید!
در مجموع دیدگاه های زیادی داشتید که ارزش نقد دارند اما همانطور که گفتم اصولا فایده ایی ندارد چون در کمال احترام شما از دیدگاه بی طرفانه به موضوع نگاه نمی کنید، کاری با افراد متعصب و بعضا نادانی که در این وبلاگ به شما توهین می کنند یا افراد فرهیخته ایی که مطالب شما را نقد و تمجید می کنم ندارم چرا که در منظر کلی شما با یک نگاه مذهب گرایانه و با نفرت از ایران باستا نقد می کنید که به هر حال قابل تغییر هم نیست اما در خصوص این انتقاد شما از به قول خودتون تکبر پوچ داریوش!!!!! واقعا نیاز دیدم موضوعی را روشن کنم و در این خصوص از شما انتقاد کنم.
نکته جالب این است که شما خودتون آگاهانه ابراز می کنید که شاهان سومری و بین النهرینی از لفظ شاه جهان و شاه چهارگوشه جهان که صرفا یک لقب بومیه استفاده می کردند و این از نظر شما ایرادی ندارد اما اگر داریوش یا کوروش که قلمرو آنها از همه قلمروهای پیشین گسترده تر بوده از این القاب استفاده کنند گناه کرده و متکبر هستند!!!!
این نگاه هم از همان دست نگاه های شماست که صرف از سرتنفره نه منطق و نه تحلیل! ابراز می کنید که کوروش و داریوش و غیره تنها 4 درصد کره زمین را در اختیار داشتند، تمدن های مصر و یونان را فتخ نکرده بوده بودند و بهتر بود خود را شاه سرزمین ها تا سرزمین ها معرفی می کردند!!!
مگر تمام دنیای آن زمان مسکون و شهر نشین بود که شمار 4 درصد را به حساب می آوردید! کوروش مصر را تصرف نکرد درست، اما مگر تمام آسیای غربی آن زمان را ضمیمه نکرد؟ چطور حمورابی، شمشی ادد، سارگون و سناخریب و آشوربانیپال که حتی نیمی از قلمرو هخامنشی ها را فتح کرده بودند مجاز هستند از لفظ شاه شاهان یا شاه چهارگوشه جهان استفاده کنند اما برای کوروش داریوش این گفتار حرام نشان از تکبر و غرور است؟؟ جدا از این که مصر هم دسته کم نیمی از دوران سلطنت هخامنشی رد کنترل ایشان بود مگر اساسا سرزمین دیگه ایی بود که هخامنشی ها فتح نکرده بودند؟ از دنیای شناخته شده آن زمان هرآنچه بود کمابین در تملک هخامنشی ها از دره سند تا مرز یونان، تنها شهرهای یونانی و مهاجر نشین های ایتالیا از این قاعده خارج بودند و امروزه می دانیم چینی ها هم در آن زمان از دوره تمدنی شناخته شده ایی برخوردار بودند و هندی ها هم بیش از آنچه هخامنشی ها گمان می کردند گسترده بودند! و بجز این همه تمام مناطق شهرنشین و صاحب خط از سند تا نیل یا دسته کم صحرای سینا در اختیار هخامنشی ها بود. اون وقت با این احوال اگر داریوش خودش را شاه سرزمین ها معرفی کند متکبر به حساب می آید؟
در کمال احترام و البته با آگاهی از اینکه این انتقاد تغییری در نگرش شما ایجاد نمی کند اضافه می کنم این مطلب شما انتقاد نیست بلکه نوعی عقده گشایی هست که شما با علم به اینکه این لقب سابقا هم مورد استقاده قرار گرفته اما حاضر نیستید تحمل کنید که هخامنشی ها از آن استفاده کنند!!
همون طور که سابقا هم گفتم من صرفا به عنوان یه خواننده که با عموم مطالب شما هم مخالفم برای آگاهی از انتقادات وارده از افراد گوناگون لذت می برم این گفته شما با هیچ منطق و علمی انتقاد نیست!