مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم
آخرین نظرات

تکبر پوچ داریوش یکم

پنجشنبه, ۳ اسفند ۱۴۰۲، ۰۱:۴۱ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

 

شاهان پارسی همچون کوروش دوم و داریوش یکم عموماً در ابتدای کتیبه هایی که ازیشان برجای مانده خود را با القابی خاص معرفی میکردند که بیشتر جزء القاب رایج میان شاهان بین النهرینی بوده است. برخی ازین القاب توجیهات خود را دارند چنانچه بعنوان مثال وقتی داریوش یکم در بند یک ستون یکم از کتیبه بیستون میگوید: «the great king, king of kings, the king of Persia [Pârsa], the king of countries (I) شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه پارس، شاه کشورها» مشخصاً منظورش از شاه شاهان پادشاه حاکمان ساتراپ ها بوده و منظورش از کشورها هم همان ساتراپ هاست.

اما عناوین دیگری همچون شاه چهار گوشه جهان در حالیکه میدانیم کوروش دوم چهار درصد از دنیا را بیشتر در اختیار نداشته (II) و حتی تمدن هایی همچون مصر و یونان را نیز اشغال نکرده بود ناشی از حس تکبر و خود برتر بینی شاه هستند که سعی داشته تکبر خود را مشابه دیگر شاهان متکبر بین النهرینی در آثار باستانی مربوطه درج کند. در اینجا میخواهم از عنوان دیگری حرف بزنم که به شخصه توجیهی جز خود برتر پنداری و تکبر پوچ شاه هخامنشی را برای آن نمی بینم.

کتیبه ای از داریوش یکم به سه زبان عیلامی و فارسی باستان و اکدی در سه وجه از چهار وجه یک وزنه سنگی از جنس بازالت سیاه مکشوفه در کرمان برجای مانده که در موزه آرمیتاژ سن پترزبورگ نگاهداری میشود؛ ابعاد این وزنه سنگی هم بین ده الی یازده سانتی متر میباشد (III). داریوش یکم در این کتیبه بر اساس ترجمه ای که موزه آرمیتاژ ارائه میدهد خود را شاه تمام سرزمین ها معرفی میکند:

adam: I am: dārayavauš. Darius. xšāyaϑaiya: vazaraka: Great king: xšāyaϑiya: xašāyaϑiyānām: King of kings xašāyaϑiya: dahyunām: King of nations xšāyaϑiya: ahayāyā: baumiyā: King of all lands vaištāspahyā: puca: Son of Vishtaspa haxāmanišiya the Achaemenid

 

عنوان «شاه سرزمین ها/King of the Lands» برای شاهان بین النهرین دیده میشود (IV) و لقب «شاه تمام سرزمین ها» نیز نوع دیگری از همان عنوان است اما براستی چرا یک شاه به دروغ باید این عنوان غیر ضروری را بکار ببرد؟ داریوش یکم براحتی میتوانست بگوید شاه سرزمین ها تا سرزمین، مشابه عنوان شاه ایالات یا شاه کشورها حمل بر ساتراپ های سرزمینش بشود. اینجا چه دلیلی داشت قید تمام/all را اضافه کند که مربوط به نوع شاذ و کمتر استفاده شده آن عنوان است؟!.

 

I. The Sculptures and Inscription of Darius the Great on the Rock of Behistûn in Persia (1907) by Darius I, translated by L. W. King & R. C. Thompson. wikisource

II. offer13.blog.ir/post/518

III. www.hermitagemuseum.org/wps/portal/hermitage/digital-collection/25.+archaeological+artifacts/186648

IV. en.wikipedia.org/wiki/King_of_the_Lands

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲/۱۲/۰۳

نظرات (۳)

با سلام و به قول خودتان اما بعد!

 

چند ماه قبل یک مباحثه نسبتا بلند درمورد نکات مثبت دوران ایران باستان با شما داشتم که منجر شد تا شما یک مقاله کوتاه در پاسخ به انتقادات من بدهید که البته نمی دانم آیا در یادتان هست یا خیر، از آن زمان چندین بار خواستم درخصوص موارد مخالف به شما انتقادی وارد کنم اما اصولا ترجیح نمی دهم در فضای مجازی بحث چندانی داشته باشم و ضمنا از همان ابتدا متوجه سطح بالای نفرت شما از ایران باستان شدم و فایده ایی نمی بینم که درخصوص مواردی مرگ کوروش، دفع او، ارزش های ایران باستان یا غیره بحثی داشته باشم چون مواضع شما کاملا بر اساس نفرت و انزجار شخصیه است و اساس فایده ایی نداره

 

از اسای کهن ایرانی برای نام گذاری روی فرزندان انتقاد می کردید، در خصوص مواضع روسیه نسبت به جزایر سه گانه ایران که رسما یک خیانت، اهات و توهین نسبت به این کشورها است همه موارد و مسائل را رها کردید و به قول خودتون موضوع را از منظر ملی گرایی افراطی که فرضا اقلیتی که نه به چشم میان نه حرف و نظرشان تاثیر دارد را مورد بررسی قرار دادید که صرف نظر از درستی یا غلط بودن اقداماتون که به من ربطی نداره نشانگر نوع نگاه شما به مطالبه، گویی کسی درب خانه شما را بزند و وسایل خانه شما را طلب کند تا به همسایه شما بدهد و شما به جای انتقاد از کسی که این درخواست کرده از لهن صاحب خانه انتقاد کنید!

 

در مجموع دیدگاه های زیادی داشتید که ارزش نقد دارند اما همانطور که گفتم اصولا فایده ایی ندارد چون در کمال احترام شما از دیدگاه بی طرفانه به موضوع نگاه نمی کنید، کاری با افراد متعصب و بعضا نادانی که در این وبلاگ به شما توهین می کنند یا افراد فرهیخته ایی که مطالب شما را نقد و تمجید می کنم ندارم چرا که در منظر کلی شما با یک نگاه مذهب گرایانه و با نفرت از ایران باستا نقد می کنید که به هر حال قابل تغییر هم نیست اما در خصوص این انتقاد شما از به قول خودتون تکبر پوچ داریوش!!!!! واقعا نیاز دیدم موضوعی را روشن کنم و در این خصوص از شما انتقاد کنم.

 

نکته جالب این است که شما خودتون آگاهانه ابراز می کنید که شاهان سومری و بین النهرینی از لفظ شاه جهان و شاه چهارگوشه جهان که صرفا یک لقب بومیه استفاده می کردند و این از نظر شما ایرادی ندارد اما اگر داریوش یا کوروش که قلمرو آنها از همه قلمروهای پیشین گسترده تر بوده از این القاب استفاده کنند گناه کرده و متکبر هستند!!!!

 

این نگاه هم از همان دست نگاه های شماست که صرف از سرتنفره نه منطق و نه تحلیل! ابراز می کنید که کوروش و داریوش و غیره تنها 4 درصد کره زمین را در اختیار داشتند، تمدن های مصر و یونان را فتخ نکرده بوده بودند و بهتر بود خود را شاه سرزمین ها تا سرزمین ها معرفی می کردند!!!

مگر تمام دنیای آن زمان مسکون و شهر نشین بود که شمار 4 درصد را به حساب می آوردید! کوروش مصر را تصرف نکرد درست، اما مگر تمام آسیای غربی آن زمان را ضمیمه نکرد؟ چطور حمورابی، شمشی ادد، سارگون و سناخریب و آشوربانیپال که حتی نیمی از قلمرو هخامنشی ها را فتح کرده بودند مجاز هستند از لفظ شاه شاهان یا شاه چهارگوشه جهان استفاده کنند اما برای کوروش داریوش این گفتار حرام نشان از تکبر و غرور است؟؟ جدا از این که مصر هم دسته کم نیمی از دوران سلطنت هخامنشی رد کنترل ایشان بود مگر اساسا سرزمین دیگه ایی بود که هخامنشی ها فتح نکرده بودند؟ از دنیای شناخته شده آن زمان هرآنچه بود کمابین در تملک هخامنشی ها از دره سند تا مرز یونان، تنها شهرهای یونانی و مهاجر نشین های ایتالیا از این قاعده خارج بودند و امروزه می دانیم چینی ها هم در آن زمان از دوره تمدنی شناخته شده ایی برخوردار بودند و هندی ها هم بیش از آنچه هخامنشی ها گمان می کردند گسترده بودند! و بجز این همه تمام مناطق شهرنشین و صاحب خط از سند تا نیل یا دسته کم صحرای سینا در اختیار هخامنشی ها بود. اون وقت با این احوال اگر داریوش خودش را شاه سرزمین ها معرفی کند متکبر به حساب می آید؟

 

در کمال احترام و البته با آگاهی از اینکه این انتقاد تغییری در نگرش شما ایجاد نمی کند اضافه می کنم این مطلب شما انتقاد نیست بلکه نوعی عقده گشایی هست که شما با علم به اینکه این لقب سابقا هم مورد استقاده قرار گرفته اما حاضر نیستید تحمل کنید که هخامنشی ها از آن استفاده کنند!!

 

همون طور که سابقا هم گفتم من صرفا به عنوان یه خواننده که با عموم مطالب شما هم مخالفم برای آگاهی از انتقادات وارده از افراد گوناگون لذت می برم این گفته شما با هیچ منطق و علمی انتقاد نیست!

 

 

پاسخ:
با سلام؛ و اما بعد:

- چند پاراگراف مرتکب مغالطه حمله به شخص شدید اما از آن صرف نظر میکنم چون متذکر شدید پیامتون نه جنبه بحث که حالت نصیحت وار دارد، میروم یک راست سراغ پاراگراف پنجم (بماند که در این وبلاگ حتی آراء منتقدین باستانگرایی را هم نقد کردم که بعضاً شاهد حملاتی از سمت یک نفرشان [از مسئولین وبسایت ادیان نت] بودم بخاطر نقدهایم).

- اگر توجه میکردید پاسخ شما را در همین پست وبلاگ داده ام، آنجا که میگویم:

اما براستی چرا یک شاه به دروغ باید این عنوان غیر ضروری را بکار ببرد؟ داریوش یکم براحتی میتوانست بگوید شاه سرزمین ها تا سرزمین، مشابه عنوان شاه ایالات یا شاه کشورها حمل بر ساتراپ های سرزمینش بشود. اینجا چه دلیلی داشت قید تمام/all را اضافه کند که مربوط به نوع شاذ و کمتر استفاده شده آن عنوان است؟!.

توجه بفرمایید، داریوش یکم دقیقاً بهمان عنوان سنتی شاهان بین النهرین قانع نمیشود! بلکه قید تمام را اضافه میکند. جدای ازین، بنابر تصریح خودتان بخش هایی از هند و یونان و نیز چین در اختیار این تمدن نبودند در حالیکه از قضا چین و اضافه کنید کره تمدن و امپراطوری خود را داشتند. دست کم خود داریوش یکم قطع به یقین میدانست صاحب دنیای شناخته شده هم نیست.

من نگفتم شاهان بین النهرین هیچ ایرادی نداشته آن عنوان را بکار ببرند!، آن افرادی که سعی دارند شاهان هخامنشی را متمایز نسبت به آشور بانیپال و بخت النصر و اردشیر بابکان و اشک یکم و اسکندر کبیر نشان بدهند باید جوابگو انتقادات باشند.
اما براستی چرا یک شاه به دروغ باید این عنوان غیر ضروری را بکار ببرد؟ داریوش یکم براحتی میتوانست بگوید شاه سرزمین ها تا سرزمین، مشابه عنوان شاه ایالات یا شاه کشورها حمل بر ساتراپ های سرزمینش بشود. اینجا چه دلیلی داشت قید تمام/all را اضافه کند که مربوط به نوع شاذ و کمتر استفاده شده آن عنوان است؟!.

به نقل از وبلاگ مکتب رئالیسم

سلام مجدد و باز به قول خودتون اما بعد

 

یه نکته رو قبل از هرچیز ذکر کنم چون این مورد هم از مباحث مورد علاقه خودمه و در عمل هم در اون فعالیت داشتم عرض کنم که کره تا قبل از حمله امپراتور وو به شبه جزیره از حکومت و دولت منسجمی برخوردار نبود صرفا جهت آگاهی به اطلاعتون برسونم که کره ایی ها و چینی ها هر دو اسطوره هایی برای کشورهای خودشون دارن مثل سلسله گوچوسون یا سلسله شیا، بخصوص کره ایی که خیلی علاقه دارن از فرهنگ غنی چین و همسایه خودشون ژاپن تقلید کنن و خودشون برابر با اونها نشون بدن و مشخصا اینو از سنت سینماشون متوجه شدید، چون به عینه مطالعه و برخورد میدانی داشتم عرض کردم که یه وقت به خطا نرید وگر نه به گفتار اصلی من ربطی نداره

 

درمورد انتقاداتتون هم سه تا نکته کلی عرض کنم

اول اینکه من با شخص شما نه برخورد داشتم و نه مثل خیلی دیگه از افرادی که زیر پست های شما عقده گشایی می کنن قصد توهین و تخریب دارم، مطلب شفافه، هیچ دوره و سلسله ایی هم در تاریخ به طول مطلق سیاه و سفید نیست در خصوص همین چین شخصیت چین شی هوآنگ داریم که به شدت در چین کشتار می کنه بسیاری از مخالفان و دانشمندان زمانش زنده به گور می کنه و کتاب های بسیاری هم می سوزنه، اما دسته کم موفق مشه به جنگ های ایالتی پایان بده و خاطره یک کشور متحد از خودش به جا بذار که بعدها توسط گائوزو ممکن بشه (صرفا چون حرف چین شد اشاره کردم) اون وقت شما در همین پیامتون ابراز می کنید هیچ تمایزی بین آشوربانیپال تا اسکندر وجود نداره که با هم 300 سال فاصله دارند و دوره هایی که در آنها زندگی می کردند هم با هم تفاوت داره، درضمن صفت کبیر یا بزرگ برای کوروش هم استفاده میشه اما شما چون نفرتتون بر بحث علمی قالبه حاضر نیستید از این صفت برای اونها یا هر کدام از شاهان ایران باستان استفاده کنید. در این خصوص من به شما حمله ایی نکردم، صفات بارز خود شماست.

 

دوم اینکه همونطور هم گفتم از نظر من خواننده، که علاقه شخصیم تاریخه نباید پاسخ انتقادات یا نقدها را با فحاشی یا توهین داد حالا هر گروه و اشخاصی که می خوان باشن، خود من دسته کم با 90 درصد انتقادات شما موافق نیستم، ولی حداقل این میزان برای شما احترام قائلم که اگر ادعا یا انتقادی می کنید از سند استفاده می کنید، همین کارتون ارزش داره، حالا گرچه نظر من قرار نیست تغییری در روند کاری شما ایجاد کنه اما دوستانه عرض می کنم که گفتار شما بیشتر از انتقادی بودن شخصیه، وقتی به قول خودتون یه باستان پرست از کسی مثل کوروش مثل پدرش دفاع می کنه شما هم مثل کسی که با این فرد پدر کشتگی دارید با جان دل تلاش می کنید عقاید خودتون عنوان کنید، حالا بحث کوروش هم صفا مثال زدم چون فکر کنم بیشتر از هر شخص دیگه ایی درموردش مقاله نوشتید.

 

مورد سوم هم اینکه، شما درمورد موضع اصلی جواب ارائه نکردید، می گید داریوش چون قید تمام اضافه کرده آدم متکبریه، خب ساده است قید تمام اضافه کرده چون این لقب بین النهرینه و دسته کم برای خواننده بین النهرینی این نشان دهنده اینه که شاه از شاهان قدیم بابل و آشور توانمندتره، گرچه با توجه به رفتار شما اگر داریوش از قید تمام هم استفاده نمی کرد شما باز این انگو بهش می زنید پس می بینید که براتون فرقی نداره، اصل موضوع که تکبره براتون کفایت می کنه، برای داریوش دسته کم دنیا از دره سند و هندوکوش شروع می شد تا مدیترانه، خب اونم تمام این منطقه را یا دسته کم مناطق شهرنشین این جغرافیارو کنترل می کرد و مخاطبش همه این مردم بودن، حالا شما هی از یونان و چین و کره و غیره بگید.

 

یه مورد آخرم اضافه کنم که مسئله شخصی نیست، من چون نمی خوام سوتفاهم بشه مدام تکرار می کنم، از مباحثه به این شکل خوشم نمیاد چون واضح نیست گویا هم نیست شاید من یه جایی فقط مثال زده باشم ولی شما روی مثال من مانور بدید و بعد از بحث اصلی خارج بشیم و البته برعکسش برای خود من، هدفم مباحثه نیست و الحمدالله شما هم اینو متوجه شدید، صرفا خیلی ساده دارم عرض می کنم جایگاه هر فرد بسته به میراثی که از خودش به جا میذاره ارزشمنده، یکی مثل چنگیز ویرانی به جا می ذاره، یکی هم مثل اسکندر کبیر شما بزرگ ترین قلمرو زمان خودشو فتح می کنه و تا جایی پیش میره که هیچ یونانی و رومی دیگه ایی پیش نفرت، یکی هم مثل کوروش کبیر من بزرگ ترین دولت تا زمان خودش با کم ترین ویرانی از خودش به جا می ذاره، اینکه شما از تحلیل یک کلمه دنبال این باشید که فرد متکبر یا زورگو یا ظالم یا هرچی معرفی کنید نقد نیست نفرت پراکنیه، شما درخصوص داریوش و کوروش مقاله نوشتید منم مطالعه کردم از موضوع جنگ اوپیس که کلمه به کلمه نقد بررسی کردید تا ثابت بشه کوروش شخصا خونه به خونه رفته همه مردم شهر را هم کشته تا اینکه اون آرامگاه متعلق به اون نیست و کوروش هم حتما در جنگ مرد، به هر حال نظر شماست سندهم ارائه کردید منم سر اونها با شما بحثی ندارم موضوع شیوه برخورد شما در این تحلیل هاست که مشخصا هم تغییر نمی کنه، چون بحث همونقدر که برای به قول خودتون یک باستان پرست علمی نیست برای شما هم علمی نیست، و این موضوع از تحلیل تنها یک کلمه در کتیبه داریوش روشنه

صرفا خواستم به عنوان یه خواننده نظری داده باشم همین.

سلامت و پیروز باشید

پاسخ:
با سلام.

ببخشید بابت تأخیر، سرم خیلی شلوغ هست.

- تاریخ چین کمی مطالعه کتابی نیز داشتم، تاریخ کره اما در حد فضای مجازی مطالعه کردم به کتاب نرسیده، تیتر وار از چوسان قدیم میدانم میرسند به امپراتوری های سه گانه و... در نهایت چوسان جدید و دوران تسلط چین و بعد ژاپن و در نهایت شکل گیری دو کره. فکر کنم میخواهید بگویید ایران هم مشابه کره تحت تأثیر بین النهرین قرار گرفته است، لکن برای همین من در پست وبلاگ متذکر شدم چرا مابین «شاه سرزمین ها» با «شاه تمام سرزمین ها» دومی را انتخاب کرده است؟ هردو مسبوق به سابق اند ولی اولی هم در آثار باستانی مشهود است. انتخاب شاه هخامنشی در اینجا فخر فروشی وی را میتواند برساند.

- منظور من از تمایز اینجا برتری بود که به شاهانی همچون داریوش یکم و کوروش دوم داده میشود، یعنی سعی دارند آنها را از جمیع شاهانی که نام بردم متمایز نشان بدهند و البته تمییزی که میخواهند عنوان کنند تمییز مثبت است.

- اصلاً این بحث ها عقیدتی نیست، نمیدانم چرا فکر میکنید مربوط به عقاید است، اساساً خداباوری و نیز ایمان به اسلام هیچ ربطی به این بحث ها ندارد، حتی در مواردی هم که باستان پرستان ربط میدهند براحتی میتوان راه گریزی ایجاد ساخت و باستان گرایی و مسلمانی را جمع بست.

- اساساً هدف من مدتیست که کلاً این بحث ها را از دایره اعتقادی بیرون بیاورم و شکلی کاملاً تخصصی به آن بدهم  برای اینکه دچار سوگیری اعتقادی نشویم.

- حالا میگید اسکندر کبیر من، آن سلسله پست ها نشان دهنده این بودند که میشود اسکندر هم بود و در حد کوروش تقدیس شود، نوعی وجه سلبی مد نظرم بود تا مخاطب باستان گرا بداند تمایز و تک بودنی که برای کوروش دوم بدنبالش هست از نظر تاریخی موجه نیست.

- شاید بعداً ویرایش کرده و نتیجه این پست را بعنوان مؤیدی در کنار دیگر ادله برای تکبر شاه هخامنشی عنوان کنم یعنی تکبر را برگردانم بهمین پست بعلاوه موارد دیگر من جمله سخنانش در کتیبه بیستون.

- برخی اوقات ادویه فلفل پست های وبلاگ کمی زیادتر از حد مجاز بنظر میرسد، شده موارد متعددی را اصلاح کنم ولی برخی در راستای موارد دیگر هستند، یعنی پشتوانه شان سلسله پست های دیگر است.

ان شاءالله شما نیز همواره مؤفق باشید

سلام دوباره

 

صحبت من درمورد تاریخ چین و کره نیست و من صرفا مثال زدم پس اون موضوع به کنار

 

درمورد ویرایش پست یا لحن اون خوش حالم که صادقانه پاسخ دادید و به هر حال خودتون صلاح کار بهتر می‌دونید

 

درمورد موضوع اصل (تکبر) هم مطلب من به ساده‌ترین حالت به این شکله:

 

به عنوان کسی که به تاریخ ایران چه قبل از اسلام، چه بعد اسلام و چه دوران پیشاتاریخی علاقه داره مقالات شمارو دنبال می کنم و حقیقتا هم با اکثر نظرات و برداشت‌های شما مخالفم چون قویا معتقدم شما بیشتر برداشت شخصی یا عقیدتی دارید و ساده ترین مثالش هم در همین مورد تکبر داریوش بود که چون از یک قید به خصوص استفاده کرده شما نتیجه گیری کردید که شخص متکبره!! خب برام جای سوال داره که شما به عنوان کسی که در فضای مجازی به نقد مباحث تاریخی می پردازه و تماما هم تلاش می کنه از منابع و مستندات مختلف برای اینکار استفاده کنه چطور براتون ممکنه میشه که از یک کلمه نتیجه به خصوص بگیرید.

 

فرضا شما از این جملات برداشت تکبر و غرور برای داریوش کردید در حالی که در نظر من این اعلام قدرته حال آنکه داریوش در اینجا طبیعتا و منطقا داره قدرت خودشو با پیروی از سنت ادبی بین النهرینی فراتر از شاهان بابلی و آشوری نشون می ده

 

ولی در تحلیل شما چون موضوع کوبیدن شخصیت های ایران باستان از جمله داریوش است حتما این موضوع به معنی تکبر داریوشه، در برداشت ساده تر شما از یک جمله برداشت منفی می کنید که از بن بی اساسه چون پیش فرض های شما شخصیه شما این قید منفی معنی می کنید درحالی که در نظرات مختلف معنی دیگه ایی دارید و البته بگذریم که اصولا یک جمله به خصوص به معنی متکبر بودن فرد نیست در مکالمه عادی تمام رهبران امروزی جهان صد گفتار افراطی تر از این شنیده میشه ولی کسی اینو به معنی تکبر معنا نمی کنه چطور به هر حال حاکم به زیر دستانش برتری داره اما اگر چنین نباشه یا افراطی تر باشه آن زمان می تونیم از لفظ متکبر یا فروتن استفاده کنیم

 

به هر حال از پاسخ شما ممنونم، اینکه مقاله دنباله مقاله دیگری است یا خیر تشخیص ندادم اما به هر حال از شما که تلاش می کنید علمی نقد کنید همچین برداشت شخصی به نظرم غلط و عجیب بود.

 

بالاخره به عنوان کسی که خودشو منتقد باستان گرا می دونه باید از علایق شخصی گذر کنید وگر نه برای منی که صرفا دنبال می کنم شما هم در همون دسته های افراطی قرار می گیرد حالا باستان پرست یا باستان ستیز هر دو افراط می کنن

 

سلامت و پیروز باشید

 

پاسخ:
با سلام؛ و اما بعد:

فرمودید:

«در حالی که در نظر من این اعلام قدرته حال آنکه داریوش در اینجا طبیعتا و منطقا داره قدرت خودشو با پیروی از سنت ادبی بین النهرینی فراتر از شاهان بابلی و آشوری نشون می ده»

مشکلی با این برداشت ندارم ولی مسئله اینه که همین میتونه دال بر تکبر داریوش یکم باشه، یعنی فرد مغروری که تکبر خودش و تصوری که از علت این تکبر یعنی پادشاهیش داره رو با ادبیات خاص بین النهرینی به رخ میکشه.

شما نیز ان شاءالله در تمامی مراحل زندگی خود سلامت و مؤفق باشید.