مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم

شمه ای از حقوق زنان در آشور میانه

دوشنبه, ۳۱ تیر ۱۴۰۴، ۱۱:۳۴ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

 

مقدمه)

من جمله اسناد حقوقی قابل توجه در تاریخ تمدن بشر قوانین آشوری میانه/Middle Assyrian Laws هستند که تدوین آنها برمیگردد به امپراطوری آشور میانه در قرون دوازدهم [یا یازدهم] الی پانزدهم قبل از میلاد (بازه زمانی کلی این امپراطوری از قرن دهم الی پانزدهم قبل از میلاد است) و متأخر ترین آنها به دوران تیگلات پلسر یکم (قرون یازدهم و دوازدهم پیش از میلاد) برمیگردد. زن ستیزی که در این قوانین به چشم میخورد در موردی بقدری زننده است که تنه به تنه احکام زن ستیزانه آیین زرتشت زده و به زعم من گوی سبقت را از آن هم ربوده است!. همچنین این قوانین در مواردی هم مشابه احکام فقهی خوانش سنت گرایانه و یا غیر سنت گرایانه از اسلام هستند [البته من خوانش سنت گرایانه را قبول ندارم و فی الحال دارای مباینت با شرع آنرا می بینم لکن چون بروز و ظهور زیادی در تاریخ فقه اسلام داشته و دارد به شباهت ها بر اساس آن خوانش نیز می بایست اشاره شو ].

الواح مکشوفه تقسیم بندی مشخصی به بندهای جداگانه یا... ندارند لکن در پژوهش ها آنها را در قوانین جداگانه دسته بندی کردند و من بخشی از قوانین نقل شده را از منابع مربوطه نقل میکنم. بطور خاص، دو مورد ازین قانون ها یعنی قانون 40 و 41 را جداگانه نقل خواهم کرد که علتش مرتبط با حجاب سر زنان بودن متن آن دو قانون است. با مقایسه متن این دو قانون با آنچه در قرآن کریم و دوران صدر اسلام از حجاب سر زنان میدانیم میتوان تحلیلی هم حول استحباب «جِلباب» و وجوب «خِمار» و معافیت [یا بنابر قولی حرمت] کنیزان از حجاب سر ارائه داد. اسناد باستان شناسی که حاوی این قوانین هستند در موزه خاور نزدیک برلین (Vorderasiatisches Museum, Berlin, Germany) نگاهداری میشوند و پژوهش های مختلفی روی آنان صورت پذیرفته است و بررسی کامل مطالب مربوط به حقوق زنان در این الواح از حوصله این مقاله خارج است؛ ازین رو از چند منبع معتبر بخش هایی ازین قوانین را در اینجا نقل میکنم. 

 

متن قوانین بهمراه ترجمه فارسی) 

I.2.

If a woman, whether the wife of a man or the daughter of a man, utter vulgarity or indulge in low talk, that woman bears her own sin; against her husband, her sons, or her daughter they shall have no claim.

اگر زنی، خواه همسر مردی باشد یا دختر مردی، سخنان هرزه یا گفتاری نابهنجار بر زبان آورد، خود مسئول گناه است؛ شوهر، پسران یا دختر او هیچ حقی بر او نخواهند داشت.

I.7.

If a woman bring her hand against a man, they shall prosecute her; 30 manas of lead shall she pay, 20 blows shall they inflict on her.

اگر زنی دست به مردی ببرد، او را به دادگاه خواهند کشاند؛ سی مانای سرب باید بپردازد و بیست ضربه شلاق بر او وارد کنند.

I.8.

If a woman in a quarrel injure the testicle of a man, one of her fingers they shall cut off. And if a physician bind it up and the other testicle which is beside it be infected thereby, or take harm; or in a quarrel she injure the other testicle, they shall destroy both of her eyes.

اگر زنی در نزاع، بیضه‌ مردی را جراحت دهد، یکی از انگشتانش را قطع می‌کنند. و اگر پزشک آن را ببندد و بیضه‌ مقابل نیز به‌ سبب آن آسیب ببیند، یا در همان نزاع بیضه‌ مقابل را مصدوم کند، هر دو چشم او را از کار می‌ اندازند.

I.9.

If a man bring his hand against the wife of a man, treating her like a little child, and they prove it against him, and convict him, one of his fingers they shall cut off. If he kiss her, his lower lip with the blade of an axe they shall draw down and they shall cut off.

اگر مردی دست به همسر دیگری زند و با او همچون کودکی کوچک رفتار کند، و این عمل علیه او اثبات و ثابت گردد، یکی از انگشتانش را قطع می‌کنند. اگر او همسرش را ببوسد، لب زیرینش را با تیغه‌ تبر پایین کشیده و قطع می‌کنند.

I.12.

If the wife of a man be walking on the highway, and a man seize her, say to her "I will surely have intercourse with you," if she be not willing and defend herself, and he seize her by force and rape her, whether they catch him upon the wife of a man, or whether at the word of the woman whom he has raped, the elders shall prosecute him, they shall put him to death. There is no punishment for the woman.

اگر همسر مردی در بزرگراه [بنظرم منظور مترجم انگلیسی راه عمومی باشد] در حال رفت و آمد باشد و مردی او را بگیرد و بگوید «تو را به زور خواهم داشت»، چنانچه زن راضی نباشد و از خود دفاع کند، و مرد با زور به او تجاوز کند – چه به حکم زن شاکی و چه اگر هنگام تجاوز او را دستگیر کنند – بزرگان باید از مرد شکایت کنند و او را به مجازات مرگ برسانند. زن هیچ مجازاتی ندارد.

I.13.

If the wife of a man go out from her house and visit a man where he lives, and he have intercourse with her, knowing that she is a man's wife, the man and also the woman they shall put to death.

اگر همسر مردی، خانه‌ خود را ترک کرده و نزد مرد دیگری رود و آن مرد، دانسته با او آمیزش کند، هم مرد و هم زن را به اعدام محکوم می‌کنند.

I.14.

If a man have intercourse with the wife of a man either in an inn or on the highway, knowing that she is a man's wife, according as the man, whose wife she is, orders to be done, they shall do to the adulterer. If not knowing that she is a man's wife he rapes her, the adulterer goes free. The man shall prosecute his wife, doing to her as he likes.

اگر مردی با علم به اینکه زنی، همسر مردی است، در کاروانسرا یا بزرگراه با او آمیزش کند، باید مطابق دستور همسر آن زن با او رفتار کنند. اما اگر مرد نمی‌دانسته که زن متأهل است و تجاوز کرده، از مجازات معاف است. شوهر زن می‌تواند بدلخواه خود از زن شکایت کرده و با او هر رفتاری که خواست انجام دهد.

I.15.

If a man catch a man with his wife, both of them shall they put to death. If the husband of the woman put his wife to death, he shall also put the man to death. If he cut off the nose of his wife, he shall turn the man into a eunuch, and they shall disfigure the whole of his face.

اگر مردی، مردی را با همسرش در حال آمیزش دستگیر کند، هر دو را اعدام می‌کنند. اگر شوهر زن، همسرش را بکشد، مجبور است آن مرد را نیز بکشد. اگر به جای کشتن، بینی زن را ببرد، آن مرد را ختنه کرده و تمام صورت او را از شکل می اندازد.

I.16.

If a man have relations with the wife of a man at her wish, there is no penalty for that man. The man shall lay upon the woman, his wife, the penalty he wishes.

اگر مردی به خواست همسر مرد دیگری با او آمیزش کند، برای آن مرد مجازاتی نیست. شوهر آن زن می‌تواند هر مجازاتی که می‌خواهد بر همسر خود اعمال کند.

I.18.

If a man say to his companion, "They have had intercourse with they wife; I will prove it," and he be not able to prove it, and do not prove it, on that man they shall inflict forty blows, a month of days he shall perform the king's work, they shall mutilate him, and one talent of lead he shall pay.

اگر مردی به همنشین خود بگوید «آنها با همسر تو آمیزش کرده‌اند؛ اثبات می‌کنم» و نتواند اثبات کند، چهل ضربه شلاق خواهد خورد، به‌ مدت یک ماه خدمت پادشاه انجام خواهد داد، اعضایش را ناقص می‌کنند و یک تالنت سرب باید بپردازد.

I.20.

If a man have intercourse with his brother-in-arms, they shall turn him into a eunuch.

اگر مردی با هم‌ رزمانش آمیزش کند، او را به خواجه تبدیل خواهند کرد.

I.21.

If a man strike the daughter of a man and cause her to drop what is in her, they shall prosecute him, they shall convict him, two talents and thirty manas of lead shall he pay, fifty blows they shall inflict on him, one month shall he toil.

اگر مردی دختر مرد دیگری را بزند و باعث سقط جنینش شود، از او شکایت می‌شود و محکوم می‌گردد: دو تالنت و سی مانای سرب باید بپردازد، پنجاه ضربه شلاق خواهد خورد و یک ماه خدمت پادشاه انجام خواهد داد.

I.26.

If a woman be dwelling in the house of her father, and her husband have died, any gift which her husband settled upon her---if there be any sons of her husband's, they shall receive it. If there be no sons of her husband's she receives it.

اگر زنی در خانه‌ پدرش زندگی کند و همسرش فوت کند، هر هدیه‌ای که شوهرش برای او تعیین کرده باشد --- اگر او پسرانی از شوهرش داشته باشد، آن پسران آن هدایا را دریافت می‌کنند و اگر پسر نداشته باشد، خود زن آن هدایا را دریافت می‌کند.

I.32.

If a woman be dwelling in the house of father, but has been given to her husband, whether she has been taken to the house of her husband or not, all debts, misdemeanors, and crimes of her husband shall she bear as if she too committed them. Likewise if she be dwelling with her husband, all crimes of his shall she bear as well.

اگر زنی در خانه‌ پدرش باشد اما به شوهر داده شده باشد، خواه به خانه‌ همسر برده شده باشد یا نه، همه‌ بدهی‌ ها، خلاف‌ ها و جرایم شوهر را همچون اعمال خود تحمل می‌کند. همین‌ گونه اگر با شوهر زندگی کند، تمام جرایم او به حساب او زده می‌شود.

I.35.

If a woman, who is a widow, enter into the house of a man, whatsoever she brings with her---all is her husband's. But if a man enter in to a woman, whatsoever he brings---all is the woman's.

اگر زن بیوه‌ای وارد خانه‌ مردی شود [منظور باید ازدواج با آن مرد باشد]، هر چه با خود آورده باشد، متعلق به شوهرش است. اما اگر مردی وارد خانه‌ زنی شود، هر چه با خود آورده باشد، مال آن زن است.

I.37.

If a man divorce his wife, if he wish, he may give her something; if he does not wish, he need not give her anything. Empty shall she go out.

اگر مردی همسرش را طلاق دهد، در صورتی که مایل باشد می‌تواند چیزی به او ببخشد؛ اگر نخواهد، ضرورتی به بخشش نیست. زن دست خالی خانه را ترک می‌کند.

I.46.

If a woman whose husband is dead on the death of her husband do not go out from her house, if her husband did not leave her anything, she shall dwell in the house of one of her sons. The sons of her husband shall support her; her food and her drink, as for a fiancee whom they are courting, they shall agree to provide for her. If she be a second wife, and have no sons of her own, with one of her husband's sons she shall dwell and the group shall support her. If she have sons of her own, her own sons shall support her, and she shall do their work. But if there be one among the sons of her husband who marries her, the other sons need not support her.

اگر زنی که شوهرش درگذشته پس از مرگ او از خانه خارج نشود و شوهر چیزی برای او باقی نگذاشته باشد، باید در خانه‌ یکی از پسرانش بماند. پسران آن زن باید از او از نظر خوراک و پوشاک همانند نامزد خود مراقبت کنند. اگر او زن دوم مرد بوده و فرزند ندارد، باید با یکی از پسران شوهرش ساکن شود و آن خانواده از او حمایت کنند. اگر او صاحب پسر(ان) خود باشد، پسرانش موظف به تأمین او هستند و او باید کار آنان را انجام دهد. اما اگر یکی از پسران شوهرش با او ازدواج کند، سایر پسران شوهر لازم نیست از او حمایت کنند.

I.47.

If a man or a woman practice sorcery, and they be caught with it in their hands, they shall prosecute them, they shall convict them. The practicer of magic they shall put to death.

اگر مرد یا زنی سحر و جادو کند و هنگام انجام آن دستگیر شود، دادگاه از او شکایت کرده و محکوم می‌گردد؛ جادوگر را به مجازات مرگ محکوم می‌کنند.

I.50.

If a man strike the wife of a man, in her first stage of pregnancy, and cause her to drop that which is in her, it is a crime; two talents of lead he shall pay.

اگر مردی به همسر مرد دیگری در مرحله‌ نخست بارداری ضربه زند و باعث سقط جنین شود، جرم محسوب می‌شود و دو تالنت سرب باید بپردازد.

I.51.

If a man strike a harlot and cause her to drop that which is in her, blows for blows they shall lay upon him; he shall make restitution for a life.

اگر مردی به روسپی ضربه زند و باعث سقط جنین او شود، بجای ضربه باید غرامت یک زندگی را بپردازد.

I.52.

If a woman of her own accord drop that which is in her, they shall prosecute her, they shall convict her, they shall crucify her, they shall not bury her. If she die from dropping that which is in her, they shall crucify her, they shall not bury her.

اگر زنی به اختیار خود باعث سقط جنین شود، او را محاکمه و محکوم می‌کنند؛ او را مصلوب کرده و دفن نمی‌کنند. اگر در نتیجه‌ سقط بمیرد، او را مصلوب کرده و دفن نمی‌کنند.

I.55.

If a virgin of her own accord give herself to a man, the man shall take oath, against his wife they shall not draw nigh. Threefold the price of a virgin the ravisher shall pay. The father shall do with his daughter what he pleases.

اگر دحتری باکره به اختیار خود، خود را تسلیم مردی کند، آن مرد سوگند یاد می‌کند و نباید به همسر خود نزدیک شود. متجاوز باید سه برابر بهای دختر باکره را بپردازد. پدر می‌تواند با دخترش هرگونه رفتار بخواهد داشته باشد.

I.57.

In the case of every crime for which there is the penalty of the cutting-off of ear or nose or ruining or reputation or condition, as it is written it shall be carried out.

در هر جرمی که مجازات بریدن گوش یا بینی، هتک حیثیت یا سایر، طبق آنچه نوشته شده، مقرر شده است، باید بطور کامل اجرا شود.

I.58.

Unless it is forbidden in the tablets, a man may strike his wife, pull her hair, her ear he may bruise or pierce. He commits no misdeed thereby.

مگر آنچه در الواح ممنوع شده، مرد می‌تواند همسرش را بزند، مویش را بکشد، گوشش را کبود یا سوراخ کند؛ در این صورت هیچ گناهی نکرده است.

II.2.

If a man among brothers who have not yet divided the paternal estate commit a killing, to the avenger of blood they shall give him. If he choose, he may be spared. His portion in the paternal estate he may seize.

اگر مردی از میان برادرانی که هنوز ارث پدری را تقسیم نکرده‌ اند، مرتکب قتل شود، او را به ولی دم خواهند سپرد. اگر او بخواهد، می‌تواند بخشیده شود. [قاتل] می‌تواند سهم خود را از ارث پدری تصاحب کند.

II.6.

Before he takes field or house for silver, three times in a month of days the buyer shall make proclamation in the city of Ashur, and three times he shall have proclamation made in the city in which he would buy the field and house. Thus: "Field and house of so-and-so, son of so-and-so, situated in the cultivable area of this city I am buying. Such as are in possession or have no objection, or have any claims on the property, let them bring their tablets, let them lay before the magistrates, let them present their claims, let them prove their title, and let them take what is theirs. Those whl during this month of days cannot bring even one of their tablets to me, lay them before the magistrates, receive in full what belongs to him." If the buyer shall have made proclamation, they shall write their tablets, the magistrates shall give them to him, saying: "In this month of days, the buyer made proclamation three times, >He who in this month of days brought not his tablets to me, did not lay them before me, shall forfeit his claim to share in field and house.' To the one making the proclamation, who is a buyer, it shall be free."

قبل از آنکه زمینی یا خانه‌ای را به نقره بخرد، خریدار باید سه‌ بار در ماه معین در شهر آشور و سه‌ بار در شهری که می‌خواهد آن ملک را بخرد اعلان عمومی کند: «زمین و خانه‌ فلانی، فرزند فلانی، در محدوده‌ قابل کشت این شهر را می‌خرم. هر که در تصرف است یا ادعایی دارد، بیاورد اوراق خود را پیش قاضیان و ادعای خود را اثبات کند و حق خود را بگیرد. آن‌ کس که در این ماه حتی یک ورقه هم نیاورد، حق خود را در آن ملک از دست می‌دهد.» اگر خریدار اعلان را انجام داده باشد، قاضیان ورقه‌ ها را برای او می‌نویسند و می‌گویند: «در این ماه خریدار سه‌ بار اعلام کرد. کسی که در این ماه ورقه‌ اش را نزد او نیاورد، حق خود را از دست خواهد داد.» برای کسی که اعلام کرده نیز هیچ مانعی نیست.

II.8.

If a man meddle with the field of his neighbor, they shall convict him. Threefold shall he restore. One of his fingers they shall cut off, a hundred blows they shall inflict upon him, one month of days he shall do the king's work.

اگر مردی به زمین همسایه‌ اش دست درازی کند، محکوم می‌شود: باید سه برابر خسارت را جبران کند، یکی از انگشتانش را قطع می‌کنند، صد ضربه شلاق بر او وارد می‌آورند و به مدت یک ماه خدمت پادشاه انجام می‌دهد.

III.2.

If a man sell the son or daughter of a man, who on account of debt was dwelling in his house, they shall convict him, he shall lose his money; and he shall give his minor son to the owner of the property; one hundred lashes shall they inflict upon him, twenty days shall he do the king's work.

اگر مردی پسر یا دختر مرد دیگری را که بخاطر بدهی در خانه‌ اش بوده بفروشد، محکوم می‌شود؛ پولش را از دست می‌دهد و باید پسر خردسالش را به صاحب حق بدهد، صد ضربه شلاق خواهد خورد و بیست روز خدمت پادشاه انجام می‌دهد.

Reference:

Ancient History Sourcebook: The Code of the Assura, c. 1075 BCE , Scanned by: J. S. Arkenberg, Dept. of History, Cal. State Fullerton. Prof. Arkenberg has modernized the text. Retrieved from sourcebooks.fordham.edu/ancient/1075assyriancode.asp

 

برخی از قوانین فوق ربطی به حقوق زنان نداشتند و مرتبط با همجنس بازی مردان و یا... بودند ولی بنظرم رسید مطالعه این موارد نیز خالی از لطف نیست و ترجیحاً قرارشان دادم.

 

تحلیل)

عجیب تر از متن برخی ازین قوانین مجازات هایی است که در متن آنها گنجانده شده است و آدمی را به یاد مجازات های وندیداد (یکی از بخش های اوستا کتاب مقدس زرتشتیان) و این سخن مرحوم جیمس دارمستتر محقق شهیر آیین زرتشت می اندازد که آن قوانین جنبه اجرایی میشده نداشته باشند و فی المثل مجازات با پرداخت جزای نقدی جایگزین انجام شود. در قسمت تحلیل بخش بعدی در رابطه با اجرایی بودن این قوانین بازهم سخن خواهم راند. مشخصاً محتوای قانون هایی که قرار داده شد حکایت از یک جامعه متمدن و پیشرفته در بیش از 32 قرن قبل هست!. در آن زمان ما تحقیقاً هیچ سند معتبری در رابطه با وجود نمونه مشابهی در میان اقوامی همچون عیلامیان یا لولوبی ها یا... نداریم که میتوانند ایرانی تلقی شوند. حتی خیلی بعدتر از آن برای دوران مادها نیز مورد مشابهی به چشم نمیخورد و برای هخامنشیان و اشکانیان نیز دانسته های ما در این خصوص به اندازه این قوانین آشور میانه نیستند [در قالب اسناد باستان شناسی]. برای زمان ساسانیان بواسطه متون دینی زرتشتی آگاهی های خیلی بهتری داریم گرچه باز اسناد باستان شناسی مشابهی یافت نشدند. بطور کل این قوانین شباهت ها و تفاوت های خود را با متون حقوقی آیین زرتشت دارند و بعنوان مثال زنا با دختر مجرد در آیین زرتشت جرم انگاری نشده [نک: زنا در آیین زرتشت، از ابهام تا کیفیت حرمت] ولی اینجا مجازات درخور توجهی را برایش لحاظ کردند و یا همانطور که در ادامه خواهید دید در این قوانین وجوب حجاب سر برای برخی زنان عنوان شده در حالیکه این چنین چیزی در آنچه از آیین زرتشت میدانیم وجود خارجی نداشته است، یا برای شباهت نیز فی میتوان به جرم انگاری زنای محصنه اشاره کرد. 

تشابهات این قوانین با احکام مندرج در فقه اسلامی نیز در خور توجه است که بدین صورت آنها را میتوان لیست کرد [مواردی مثل جرم بودن سرقت و... نکته خاصی ندارند و دلیلی ندارد در لیست به آنها اشاره کنم]:

جرم انگاری همجنس بازی - جرم انگاری زنای محصن [انجام زنا توسط مرد متأهل] - جرم انگاری زنای محصنه [انجام زنا توسط زن متأهل] - جرم انگاری تهمت زنای محصنه زدن - جواز قتل زن و مرد زناکار توسط شوهر زن - جرم انگاری زنای دختر مجرد [بدلیل عدم اذن پدر زنا محسوب میشود] - جرم انگاری سقط جنین

البته برای برخی ازین احکام در فقه اسلامی اختلاف هست [مثل سقط جنین یا نیاز به اذن ولی داشتن دختر باکره برای برقراری رابطه (ازدواج) با مرد متأهل] و بنابر برخی آراء فقهی در برخی شرایط حرام نیستند.

 

قوانین چهل و چهل و یکم)

در اینجا علاوه بر ترجمه انگلیسی و فارسی، نویسه گردانی استاندارد خط میخی ((tr.ts) Transliteration. Transliterated Standardized) با الفبای لاتین این دو قانون را نیز قرار میدهم:

40.

lū aššāt a'īle lū almanātu u lū sinnišātu aššurayāte ša ana rebēte uṣṣâni qaqqassina lā pattu dumu-munus-mesz lu2_ [...] mārāt a'īle [...] lū šareštu lū lubāru lū gulīnu paṣṣunā qaqqassina lā pattu lū [...] lū [...] lū [...] [...] lā uptaṣṣanāma ina ūmi ina rebēte ēdiš illakāni uptaṣṣanāma esirtu ša ištu bēltiša ina rebēte tallukuni paṣṣunat qadiltu ša mutu iḫzūšini ina rebēte paṣṣunatma ša mutu lā īḫzūšini ina rebēte qaqqassa pattu lā tuptaṣṣan ḫarīmtu lā tuptaṣṣan qaqqassa pattu ša ḫarīmta paṣṣunta ētamruni iṣabbassi a'īlē šēbūte išakkan ana pī ekallim ubbalaši šukuttaša lā ilaqqeū lubūltaša ṣābitāšša ilaqqe ḫamšā ina ḫaṭṭāte imaḫḫuṣūši qīra ana qaqqidiša itabbukū u šumma a'īlu ḫarīmta paṣṣunta ētamarma ūtaššer ana pī ekallim lā ublašši a'īlu šuatu ḫamšā ina ḫaṭṭāte imaḫḫuṣūš bātiqānšu lubultušu ilaqqe uznīšu upallušū ina ebli išakkukū ina kutallišu irakkusū ilten uraḫ ūmāte šipar šarre eppaš amātu lā uptaṣṣanāma ša amātu paṣṣunta ētamrūni iṣabbatašši ana pī ekallim ubbalašši uznīša unakkusu ṣābitānša lubārša ilaqqe šumma a'īlu amta paṣṣunta ētamaršima ūtaššer lā iṣṣabtašši ana pī ekallim lā ublašši ubta’’erūš ukta’’inūš ḫamšā ina ḫaṭṭāte imaḫḫuṣūš uznīšu upallušū ina ebli išakkukū ina kutallešū irakkusū bātiqānšu lubāršu ilaqqe ilten uraḫ ūmate šipar šarrê eppaš.
 

Women, whether married or [widows] or [Assyrians] who go out into the (public) street [must not have] their heads [uncovered].

Ladies by birth... whether (it is) a veil (?) or robe or [mantle?], must be veiled; [they must not have] their heads [uncovered]. Whether ..... or ..... or ......... shall [not] be veiled [but], when they go in the (public) street [alone], they shall [surely] be veiled. A concubine (?), who goes with [her] mistress in the (public) streets, must be veiled. A hierodule, whom a husband has married, must be veiled in the (public) streets but one, whom a husband has not married, must have her head uncovered in a (public) street; she shall not be veiled. A harlot shall not be veiled; her head must be uncovered. He who sees a veiled harlot shall arrest (?) her; he shall produce (free) men (as) witnesses (and) bring her to the entrance of the residency. Her jewellery shall not be taken (from her, but) the man who has arrested her shall take her clothing; she shall be beaten 50 stripes with rods, (and) pitch shall be poured on her head. Oe, if a man has seen a veiled harlot and has let her go (and) has not brought her to the entrance of the residency, that man shall be beaten 50 stripes with rods; the informer (?) against him shall take his clothing; his ears shall be pierced (and) a cord shall be passed through (them) and be tied behnid him; he shall do labour for the king for I [= one]* full month.

Slave-girls shall not be veiled, and he who sees a veiled slave-girl shall arrest her (and) bring her to the entrance of the residency; her ears shall be cut off, (and) the man who has arrested her shall take her clothes. If a man has seen a veiled slave-girl and has let her go (and) has not arrested her (and) brought her to the entrance of the residency, (and) charge (and) proof have been brought against him, he shall be beaten 50 stripes with rods; his ears shall be pierced (and) a cord shall be passed through (them) and be tied behnid him; the informer (?) against him shall take his clothes; he shall do labour fhr the king for I full month.

*. این I کوچک، عدد رومی و به معنای «یک» هست.

زنان، چه متأهل یا [بیوه] یا [آشوری] باشند که به خیابان (عمومی)* می‌روند، [نباید] سرشان [بدون پوشش] باشد.

دختران مردان آزاد [یا بانوانی با نسب (؟)]... چه (پوشششان) یک حجاب (؟) یا ردا یا [شنل؟] باشد، باید پوشیده باشند؛ [آن‌ها نباید] سرشان [بدون پوشش] باشد. چه ..... یا ..... یا .........، [نباید] پوشش داشته باشند [اما]، وقتی که آن‌ها به خیابان (عمومی) [تنها] می‌روند، باید [حتماً] حجاب داشته باشند. معشوقه (؟)، که با [بانوی] خود به خیابان (عمومی) می‌رود، باید حجاب داشته باشد. زن کاهن، که یک شوهر با او ازدواج کرده است، باید در خیابان (عمومی) حجاب داشته باشد، اما زنی که شوهر با او ازدواج نکرده، باید سرش در خیابان (عمومی) بدون پوشش باشد؛ او نباید پوشش داشته باشد. یک روسپی نباید حجاب داشته باشد؛ سر او باید بدون پوشش باشد. کسی که یک روسپی با حجاب را ببیند، باید او را بازداشت کند (؟)؛ او باید مردان (آزاد) را به عنوان شاهد بیاورد (و) او را به ورودی اقامتگاه بیاورد. جواهرات او نباید گرفته شود (اما) مردی که او را بازداشت کرده لباسش را برمی‌دارد؛ او باید با چوب 50 ضربه زده شود، و قیر باید بر سر او ریخته شود. یا، اگر مردی یک روسپی با حجاب را دیده و او را رها کرده (و) او را به ورودی اقامتگاه نیاورده، آن مرد باید با چوب 50 ضربه زده شود؛ خبرچین (؟) علیه او لباسش را برمی‌دارد؛ گوش‌های او باید سوراخ شود (و) یک بند باید از آن عبور داده شود و پشت او بسته شود؛ او باید به مدت یک ماه کامل برای شاه بیگاری کند.

کنیزها نباید حجاب داشته باشند، و کسی که یک کنیز با روسری را ببیند باید او را بازداشت کند (و) به ورودی اقامتگاه بیاورد؛ گوش‌های او باید بریده شود، (و) مردی که او را بازداشت کرده لباس او را می‌گیرد. اگر مردی یک کنیز با حجاب را ببیند و او را رها کند (و) او را بازداشت نکرده باشد (و) به ورودی اقامتگاه نیاورده باشد، (و) اتهام (و) مدرک علیه او ارائه شده باشد، او باید با چوب 50 ضربه زده شود؛ گوش‌هایش باید سوراخ شود (و) یک بند باید از آن عبور داده شود و پشتش بسته شود؛ خبرچین (؟) علیه او لباسش را برمی‌دارد؛ او باید به مدت یک ماه کامل برای شاه بیگاری کند.

*: «عمومی» مرتبط با تفسیر مترجم است. در دو ترجمه دیگر که چک کردم یکی خیابان به تنهایی آمده بود و دیگری خیابان اصلی (در مقاله پروفسور فالز) «main street».

41.

šumma a’īlu esirtušu upaṣṣan ḫamšat šeššet tappa’ēšu ušeššab ana panīšunu upaṣṣanši mā aššatī šīt iqabbi aššassu šītesirtu ša ana pāni ṣābī la-a pa-s,u-nu-tu-u2-ni1 lā paṣṣunutuni2 mussa lā iqbiuni2 mā aššatī šīt lā aššat e-si-ir-tu-u2-ma szi-i-it3  esirtuma šīt4 šumma a’īlu mēt mārū aššatišu4  pa-s,u-un-te la-asz2-szu _dumu-mesz_ es2-ra-a-te5 paṣṣunte laššu mārū esrāte6 mārū šunu zitta ilaqqeū6.

1. لاین 7 نویسه گردانی استاندارد ندارد ناچاراً آوانوشت میخی را قرار دادم.

2. لاین 8 دو نوع بازسازی استاندارد پیشنهادی دارد.

3. لاین 10 مشابه 7.

4. لاین 11 مشابه لاین 8.

5. لاین 12 مشابه لاین 7.

6. لاین 13 مشابه لاین 8.

 

If a man will veil his concubine (?), he shall summon 5 (or) 6 of his neighbours to be present (and) veil her before them (and) shall speak, saying: 'She (is) my wife'; she (thus becomes) his wife.

A concubine (?) who has not been veiled before the man (and) whose husband has not spoken, saying: 'She (is) my wife', (is) not a wife but (still) a concubine (?). If a man has died (and) his veiled wife has no sons, the sons of concubines (?) (become his) sons; they shall take a share (of his property).


اگر مردی بخواهد معشوقه* (؟) خود را روسری‌ پوش کند، باید 5 (یا) 6 نفر از همسایگان خود را احضار کند تا حاضر باشند (و) او را در برابر آن‌ها روسری‌ پوش کند (و) بگوید: «او (زن) من است»؛ او (در نتیجه) همسرش می‌شود.

کنیز (؟) که در برابر مرد روسری‌ پوش نشده (و) شوهرش نگفته باشد: «او (زن) من است»، همسر نیست بلکه (هنوز) معشوقه (؟) است. اگر مردی مرده باشد (و) همسر محجبه اش پسری نداشته باشد، پسران معشوقه (فرزندان او) محسوب می‌شوند؛ آن‌ها باید سهمی ببرند (از دارایی او).

 

*. در اینجا کلمه «esirtušu» در نویسه گردانی استاندارد آمده که از دو بخش «šu» و «esirtu» تشکیل شده و ترجمه اش میشود his concubine و قسمت مد نظر ما یعنی «esirtu»/«concubine» اشاره به خدمتکار جنسی و یا معشوقه دارد [معشوقه ترجمه صحیح تری هست گرچه قبلاً خودم بر ترجمه به «خدمتکار جنسی» اصرار داشتم]. این زنان درجه همسر رسمی را نداشتند ولی دارای حقوقی بوده و میتوانسته زن آزاد یا کنیز باشند. نویسه گردانی استاندارد کنیز در زبان اکدی که در ترجمه انگلیسی بصورت Slave-girl یا Female slave درج میشود «amatum [جمع: amātu]» است و نویسه گردانی همسر رسمی هم «aššatu» می باشد. در تحلیل متون تاریخی باید مابین این سه عنوان تمییز قرار داد تا بخصوص مورد دوم (معشوقه) با سومی و اولی به اشتباه گرفته نشود. متأسفانه حین ترجمه فارسی هم دیدم معشوقه را بعضاً به کنیز ترجمه میکنند یا صیغه که هردو، ترجمه کاملاً غلطی اند.

 

References:

Driver, G. R., & Miles, J. C. (1935). The Assyrian laws (Ancient codes and laws of the Near East), Clarendon presspages 407 - 412

- Cuneiform Digital Library Initiative. Text of RIMA 2.0.087.add031, ex. 01 (KAV 1 = MAL A 40) [Inscription No. 2258476], law 40 (column 1 lines 42-106) and law 41 (column 2 lines 1-13)

 

تحلیل)

علت اینکه متن این دو قانون 40 و 41 را از همان منبع قبلی نقل نکردم ناقص قرار دادن متن قانون چهلم و عدم وجود متن قانون چهل و یکم در آن منبع بود. در متن این قوانین بوضوح مشاهده میشود که حجاب سر با جایگاه زن در اجتماع پیوند خورده است. کلمه ای که برای پوشش سر در این سند باستانی استفاده شده است «paṣṣunat» می باشد که ترجمه آن میشود «shall be veiled/باید پوشیده باشد» و این کلمه از فعل «paṣû» مشتق شده است. در ترجمه فارسی من کلمه veil را به پوشش یا حجاب برگرداندم. از آنجا که در متن اشاره به «سر/head» شده است مشخصاً منظور حجاب سر می باشد. در رابطه با کیفیت پوشش سر، زنان مخیر گذاشته شده اند و دست کم در این متن به آن اشاره صریحی نشده است. همچنین در متن قرینه روشنی دال بر پوشش صورت یافت نمیشود ولی شاید بتوان چون پوشش ناظر به سر بوده است گفت میتوانسته صورت یا بخشی از صورت هم مد نظر باشد لکن متن قانون این چنین چیزی را مستقیماً بدست نمیدهد و همچنین شنل و... هم که در ترجمه انگلیسی به آن اشاره شده پوشیده شدن صورت را نمیرسانند. پروفسور فردریک ماریو فالز آشور شناس ایتالیایی در این رابطه میگوید:

In sum, the verb pasāmu had a technical meaning, which specically referred to the concealment of the woman’s head, or perhaps even part of the face, through the application of a veil.

در مجموع، فعل pasāmu دارای یک معنای فنی بود که به طور ویژه به پنهان کردن سر زن یا شاید حتی بخشی از صورت او از طریق استفاده از حجاب اشاره داشت.

Reference:

Fales, F. M. (2021). Veiling in Ancient Near Eastern Legal Contexts. In R. Del Fabbro, F. M. Fales, & H. G. Galter (Eds.), Headscarf and Veiling: Glimpses from Sumer to Islam (pp. 89–100). Edizioni Ca’ Foscari – Digital Publishing. https://doi.org/10.30687/978-88-6969-521-6/006

بنابراین پوشش مربوط به صورت در بهترین حالت شاید در قالب نوعی پوشش انتخابی وجود داشته است، برای تصدیق همین حالت حداقلی هم البته باید اسناد باستان شناسی دیگر بررسی شوند که از حوصله این متن خارج است.

میتوانیم زنانی که می بایست حجاب سر در محل رفت و آمد عمومی [خیابان/خیابان عمومی/خیابان اصلی] داشته یا نداشته باشند را بدین صورت دسته بندی کنیم:

زنان آزاد متأهل و بیوه: دارای حجاب سر.

زنان آزاد آشوری [البته میتوان این مورد را با مورد فوق جمع بست که جلوتر به تفسیر مربوطه اشاره خواهم کرد]: دارای حجاب سر.

دختران مردان آزاد (یا زنان اشراف زاده): پوشش در قالب لباس بلند شنل مانند (؟) (robe) یا... و حجاب سر.

نویسه گردانی استاندارد عبارت دختران مردان آزاد «mārāt a'īle» می باشد. من دو ترجمه را برای این قسمت چک کردم بدین صورت به انگلیسی آنرا برگرداندند:

Ladies by birth - the daughters of a man

عبارت «Ladies by birth» میتواند به بانوان اشراف زاده برگردانده شود.

معشوقه ها: اگر همراه با بانوی خود [محتملاً منظور همسر رسمی است: ترجمه کلمه mistress] باشند: با حجاب سر.

کاهنه متأهل: با حجاب سر.

کاهنه مجرد: بدون حجاب سر.

تن فروش: بدون حجاب سر.

کنیز: بدون حجاب سر.

در متن قانون چهلم برای برخی از موارد فوق مستقیماً قید «در خیابان» بکار نرفته بود ولی از آنجا که متن افتادگی نیز دارد و همچنین در ابتدای قانون این قید ذکر میشود کاملاً موجه است آنرا تعمیم بدهیم. نکته قابل توجه دیگر در این قوانین است که معشوقه با محجبه شدن و اعلام رسمی مرد همسر رسمی میشود و حتی از عنوان «همسر محجبه» برای اشاره به همسر رسمی استفاده شده است. چنانچه مشاهده میکنید میان زنان بر اساس جایگاهی که در اجتماع داشتند حول پوششی که در یک محل رفت و آمد عمومی می بایست داشته باشند در آشور باستان تفاوت قائل میشده اند. مشابه اینرا در قرآن کریم می بینیم که از پوشش «جلباب» (آیه 59 سوره احزاب) که شبیه بهمان robe در قانون 40 میتواند در نظر گرفته شود بعنوان پوششی مستحب برای زنان آزاد مؤمن و پوشش «خمار» که حجابش کمتر و منحصر در سر و گردن و نهایتاً بخش کوچکی از سینه بوده بوده بعنوان پوششی واجب برای زنان آزاد مسلمان سخن رانده شده است و کنیزان هم بنابر قولی در رابطه با حجاب سر مختار بوده و بنابر قول دیگری حجاب سر بر ایشان حرام بوده است. البته برای کیفیت استفاده از «خمار» که در آیه 31 سوره نور «وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ» در قرآن بعنوان پوشش واجب آمده است اختلاف می باشد بدین صورت که به چه کم و کیفی سر و گردن و گوش ها و قسمتی از سینه باید پوشانیده شود (چون از خمار میتوان طوری استفاده کرد که حتی تمام سر نیز پوشیده نشود) و آیا مجاز است قسمتی از آنها برهنه باشند یا خیر (بخصوص گردن). میتوانید تفاسیر مختلف را در این خصوص بررسی کنید و پرداختن به این مسئله ربطی به مقاله من ندارد.

چه در سوره احزاب و چه در سوره نور هیچ تکلیفی در خصوص حجاب برای کنیزان «مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ» خواه مسلمان خواه غیر مسلمان عنوان نشده است و دست کم قرآن تصریح دارد بر مخیر بودن ایشان در رابطه با حجاب. ممکن است بگویید اشاره قرآن به زنان مؤمن اعم از کنیزان مسلمان میتواند در نظر گرفته شود و در پاسخ باید بگویم نه زمانی که قرآن زنان آزاد را در یک آیه جدای از کنیزان برشمرده و نشان داده در متن کلام الله میان این دو تفاوت آشکاری هست و اولی اشاره به زنان آزاد مسلمان دارد؛ برای نمونه به چند مورد اشاره میکنم:

وَ لَا نِسَائِهِنَّ وَلَا مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ (55 سوره احزاب): در اینجا کلمه زنان جدای از کنیزان آورده شده است که مشخصاً منظور زنان آزاد است. قرآن میان «زنان» و «کنیزان» تفاوت قائل شده و از اولی برای اشاره به زنان مسلمان آزاد استفاده کرده است.

أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ (31 سوره نور): مشابه آیه فوق است جز آنکه منظور فقط زنان مسلمان آزاد نیست.

وَمَنْ لَمْ یَسْتَطِعْ مِنْکُمْ طَوْلًا أَنْ یَنْکِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ (25 سوره نساء): در اینجا زنان مؤمن آزاد و کنیزان در دو دسته بندی جداگانه معرفی شده اند. خداوند میتوانست بگوید «زنان مؤمن آزاد» یا «زنان مؤمن کنیز» ولی بجایش کنیزان را در یک دسته بندی کلی باهم و زنان آزاد مؤمن را با عنوان «زنان مؤمن» مورد خطاب قرار داده است.

بنابراین اگر قرینه ای نباشد اشاره به زنان مؤمن به منزله بیان تکلیف برای زنان کنیز نیست!، این با سنتی که از صدر اسلام به ما رسیده تطابق آشکاری دارد چنانچه بر اساس آن میدانیم وجوب حجاب سر برای کنیز مسلمان بهیچ روی تأیید نمیشود.

همچنین برای اهل کتاب و یا کفار غیر کتابی هم تکلیفی در رابطه با حجاب نیست. وجه شبه قرآن با قوانین آشور باستان در تمییز قرار دادن میان زن مسلمان آزاد با دیگر زنان بر اساس حجاب است ولی اختلافی که دارد این است که بحث حجاب یک امر دینی جلوه داده شده است نه اجتماعی. همچنین قرآن بحث پاکدامنی و پیشگیری از بروز آزار و اذیت را برای زن مسلمان مطرح کرده است که محتملاً مد نظر قانون گذاران آشوری بطور کامل نبوده است. مثلاً شاید برای اشراف زاده ها یا... بحث پیشگیری از تعرض جنسی ولو در قالب نگاه مد نظر بوده باشد ولی اگر این چنین دید کلی وجود داشته چرا زن کاهنه مجرد یا معشوقه از حجاب سر معاف شده است [جدای از اشکال جدی در اثر گذاری قابل توجه حجاب سر در جلوگیری از تعرض جنسی]؟!.

نکته مهم دیگری که باید بدان توجه شود این است که اعتبار و ضمانت اجرایی این قوانین به چه صورت بوده است؟!. اعتبار ناظر به ارزش قانون یا حکم در جامعه بیان میشود و بعنوان مثال مابین اعتبار فتوای یک مجتهد شیعی با فتوای رهبر جمهوری اسلامی تفاوت زیادی طبیعتاً در جامعه فعلی ما هست. حال این اعتبار در اعلی درجه خود میشود مثلاً قانون مجازات اسلامی که دادگاه بر اساس آن حکم میکند. بنابراین این قوانین آشور میانه هم می بایست اعتبار سنجی شوند که در چه حد معتبر تلقی میشدند. در رابطه با ضمانت اجرایی نیز مثال بارزش قانون حجاب در زمان ماست؛ چنانچه میدانیم بر اساس تبصره ماده 638 قانون مجازات اسلامی جمهوری اسلامی تمامی زنان در انظار و معابر عمومی می بایست حجاب شرعی داشته باشند لکن در عمل اکثریت غالب زنان حجاب شرعی ندارند (پوشیده بودن کامل موهای سر و مچ دست و گردن و...) و در عین حال هیچ خبری از مجازات هم نیست!. اینجا عدم وجود ضمانت اجرایی کامل را مشاهده میکنیم که ربطی به جریانات اخیر هم ندارد و حجاب شرعی چند دهه هست در کشور جزء محدودیت های اعمالی اجباری بر زنان نیست علیرغم تصریح این قانون خلاف شرع!. فلذا در کنار اعتبار قانون باید ضمانت اجرایی آنهم سنجیده شود که تمامی اینها از کانال بررسی اسناد باستان شناسی دیگر گذشته و البته اعتبار و ضمانت اجرایی خیلی قوی را برای قوانین آشور میانه بطور کل تأیید نمیکنند. پروفسور ماریو فالز گفتار در خور توجهی داشته و میگوید:

Abstract

...These harsh rulings on the veiland other matters in the “Middle Assyrian Laws”  do not, curiously enough, find counterparts in the contemporaneous legal deeds, which show women endowed with a much more liberal status.”

چکیده

... این احکام سختگیرانه در مورد حجاب و سایر موارد در «قوانین آشوری میانه» به طرز عجیبی مشابهت هایی در اسناد حقوقی معاصر که نشان می‌دهند زنان از جایگاه بسیار آزاد تری برخوردار بودند پیدا نمی‌کنند.

...  Wider Contexts

Let us now attempt to view these Middle Assyrian laws on women, and specically on veiling, in their wider historical context, so as to avoid facile judgments and possibly anachronistic conclusions. Not only this law collection, but especially the contemporaneous “Harem Edicts” emanated by the kings (see above), show very harsh provisions and regulations, reaching the point of calculated frightfulness in the punishment of misdemeanours and crimes involving genders or social classes. Since they frequently present the possibility of corporal/capital penalties and of extra-rational means of reaching the truth, such as the oath and the river ordeal, they have even caused scandalised views on the part of some modern interpreters (like Guillaume Cardascia, who described them as “a juridical museum of horrors” in 1969)27.

On the other hand, the day-to-day legal documents of the same age (which have recently come to light thanks to archaeologicalndings) indicate that some crucial rights and legal conditions diered radically from these official norms, and that recourse to pecuniary measures was widespread. How to solve this contradiction? Perhaps the Middle Assyrian laws and the Edicts reflected stricter normative codications applying to the specifc moral and intellectual ‘climate of the religious and political capital Aššur, whereas the ‘everyday’ texts reected the more varied mechanisms of economy and society throughout the kingdom, with its many provinces, diverse geographical landscapes, and mutually intermingling peoples.

27. Just to give one example, the following proviso may be quoted: “They sha ll k ill a palace woman who swears] by the name of the god for improper purposes […], they shall not spare her life” (Roth 1997, 202, § 11). Antichistica 30 | 12 98 Headscarf and Veiling, 89-100

However as this may be, family law shows noticeable dierences between the Middle Assyrian official collection and the few relevant legal documents of the time. While in the oicial laws the woman is presented as being fully under the authority of a husband or father (as e.g. in marriage law), various deeds of this time show that women had the capacity to be parties to contracts in the name of their absent spouse, to grant or request loans, to adopt and purchase. This status of Middle Assyrian women thus seems closer to the one visible in earlier Old Assyrian law, where men and women had equal status in marriage law and divorce, in business practice, including the right to sue, and in testamentary and inheritance law.

... زمینه های گسترده‌ تر

اکنون بگذارید سعی کنیم این قوانین آشوری میانه درباره زنان و بطور ویژه حجاب را در بافت تاریخی گسترده‌ تر خود بررسی کنیم تا از قضاوت‌های ساده‌ انگارانه و احتمالاً نتیجه‌ گیری‌ های نابهنگام پرهیز نماییم. نه‌ تنها این مجموعه قوانین، بلکه بویژه «فرامین حرمسرا» هم دوره ای که از سوی پادشاهان صادر می‌شد (به بالا مراجعه کنید)، احکام و مقررات بسیار سخت گیرانه ای را نشان می‌دهند که تا حد ارعاب حساب‌ شده در مجازات تخلفات و جرائم مرتبط با جنسیت ها یا طبقات اجتماعی پیش می‌روند. از آنجا که این قوانین مکرراً امکان مجازات‌های بدنی/اعدام و همچنین استفاده از روش های فرا عقلی برای کشف حقیقت مانند سوگند و آزمون رودخانه را مطرح می‌کنند، حتی موجب دیدگاه‌های تعجب‌ آمیز از طرف برخی مفسران مدرن شده‌اند (مانند گیوم کارداشیا که در سال 1969 آن‌ها را «موزه حقوقی وحشت‌ ها» توصیف کرد)27.

از سوی دیگر، اسناد حقوقی روزمره همان دوران (که اخیراً به لطف یافته‌ های باستان‌ شناسی کشف شده‌ اند) نشان می‌دهند که برخی حقوق و شرایط قانونی حیاتی، بطور اساسی با این هنجارهای رسمی متفاوت بوده و توسل به اقدامات مالی گسترده بوده است. چگونه این تناقض را حل کنیم؟ شاید قوانین آشور میانه و فرمان‌ ها بازتاب‌ دهنده قواعد هنجاری سخت‌ گیرانه‌ تری بودند که در مورد «جو» خاص اخلاقی و فکری پایتخت مذهبی و سیاسی آشور اعمال می‌شدند، حال آنکه متون روزمره بازتاب ساز و کارهای متنوع‌ تری از اقتصاد و جامعه در سراسر پادشاهی با استان‌ های فراوان، چشم‌ اندازهای جغرافیایی گوناگون و مردمان درهم‌ آمیخته بودند.

    27. صرفاً بعنوان مثال، این بند قابل ذکر است: «آنها زنی درباری را که به نام خدا برای اهداف نادرست سوگند یاد کند، خواهند کشت [...]، آنها جان او را نخواهند بخشید»

با این حال، حقوق خانواده تفاوت‌ های محسوسی را بین مجموعه رسمی قوانین آشور میانه و معدود اسناد حقوقی مرتبط به آن دوره نشان می‌دهد. در حالی که در قوانین رسمی، زن کاملاً تحت اقتدار شوهر یا پدر ترسیم شده (مانند قانون ازدواج)، اسناد حقوقی گوناگون این دوران نشان می‌دهند که زنان قادر بودند بجای همسر غایب خود طرف قرارداد شوند، وام دهند یا بگیرند، فرزند خواندگی و خرید داشته باشند. بنابراین این جایگاه زنان میانه‌ آشوری، بنظر به وضعیت قابل‌ مشاهده در حقوق آشور کهن پیشین نزدیک‌ تر است که در آن مردان و زنان در حقوق ازدواج و طلاق، رویه‌های تجاری از جمله حق اقامه دعوی و حقوق وصیت و ارث، وضعیت برابر داشتند.

Conclusions

So, to conclude, where do we stand on the rigid veiling practices of women illustrated in such great detail within these collections of Middle Assyrian laws and prescriptions? The only comment I feel like offering on the present occasion is that these texts from 1400 BC stand, for the moment, in splendid isolation. Despite the great abundance of cuneiform documents concerning Assyria – its vast territories and its diverse peoples, its many kings and their military deeds – in the course of the following seven centuries until its final downfall, we have no more evidence of this type and depth at our disposal regarding the use and limitations of female veiling29 Thus, to answer a hypothetical question: Were Assyrian women veiled? They were certainly veiled at times, even according to specific protocols of social condition and personal status, but we cannot say at present whether the relevant prescriptions had wide or limited validity, and whether they applied equally all through the following centuries of Assyrian domination, or not.

29. The main evidence from Assyria of the 1st mil lennium BC as regards veiling concerns non-Assyrian women, as represented in the palatial bas-reliefs: either deportees from various (usually Levantine) captured cities, or A rab women. See D. Nadali in this volume.

نتیجه‌ گیری‌ ها

بنابراین برای جمع‌ بندی، در مورد رویه‌ های سختگیرانه حجاب زنان که بطور مفصل در مجموعه قوانین آشور میانه ترسیم شده اند، موضع ما چیست؟ تنها اظهار نظری که در این فرصت حاضر به‌ ذهنم می‌رسد این است که این متون متعلق به 1400 سال پیش از میلاد، در حال حاضر در انزوای چشمگیری قرار دارند. علیرغم فراوانی اسناد میخی مربوط به آشور —قلمروهای وسیع و مردمان متنوع آن، پادشاهان پرشمار و اقدامات نظامی‌ شان— در طول هفت قرن پسین تا سقوط نهایی آن، دیگر شواهدی از این نوع و عمق درباره کاربرد و محدودیت‌ های حجاب زنان در اختیار نداریم29. بنابراین در پاسخ به پرسش فرضی: «آیا زنان آشوری حجاب داشتند؟» مطمئناً در برهه‌ هایی حجاب داشتند، حتی متناسب با پروتکل‌ های خاص شرایط اجتماعی و وضعیت شخصی، اما در حال حاضر نمی‌توانیم بگوییم که مقررات مربوطه اعتبار گسترده یا محدودی داشتند و آیا در سراسر قرون بعدی سیطره آشور بطور یکسان اعمال می‌شدند یا خیر.

    29. شواهد اصلی مربوط به آشور در هزاره نخست پیش از میلاد درباره حجاب مربوط به زنان غیر آشوری است، همانطور که در نقوش برجسته کاخ‌ها نشان داده شده است: خواه تبعیدیان اسیر شده از شهرهای تصرف‌ شده گوناگون (معمولاً شامی) یا زنان عرب.

پروفسور فالز همچنین در رابطه با قسمت اول قانون 40 و بحث مرتبط با زنان اشراف زاده تفسیر قابل توجهی را نقل میکند که بنظرم ترجمه صحیح تری میباشد نسبت به آن ترجمه نسبتاً تحت اللفظی که نقل کردم:

Here it is made quite clear that veiling was prescribed for appearances in public of married women, even if in the state of widowhood, but also applied to the  vaster class  of women who were ‘Assyrian’, i.e. who were recognised as of free status because born to a native family of long standing (of the merchant class or professionally tied to the king). In sum, the law stated that the presence in public of a native-born and free woman, particularly if of a married status, was to be marked by the presence of a veil on her head.

در اینجا کاملاً روشن شده است که پوشاندن سر برای حضور در انظار عمومی زنان متأهل، حتی در صورت بیوه بودن، الزامی بوده است؛ و این حکم شامل گروه وسیع‌ تری از زنانی نیز می‌شده که «آشوری» محسوب می‌شدند، یعنی زنانی که بدلیل تولد در خانواده‌ های بومی دیرینه (از طبقه بازرگانان یا وابستگان دربار شاه) آزاد شناخته می‌شدند. بطور خلاصه، قانون تصریح می‌کرد که حضور زنی بومی و آزاد، بویژه اگر متأهل باشد، در انظار عمومی باید با پوشش سر همراه باشد.

پروفسور فالز همچنین طی صفحات 94 الی 97 مقاله خود اطلاعات درخور توجهی را برای ما به اشتراک میگذارد که من جمله آن اطلاعات میتوان به عدم رعایت کردن حجاب توسط زنی که در حال زایمان است اشاره کرد در عین اینکه به بی حجاب بودن آن اشاره شده است و این نشان میدهد ملاحظاتی در این خصوص بوده این هنجارها در شرایط خاص مستوجب عسر و حرج نشوند. فالز همچنین به آن دسته از زنان که ازیشان با عنوان «کاهنه» در متن قوانین یاد کردیم اشاره کرده و عنوان میکند در رابطه با وظایف و... اینان اختلاف هست و بنابر سندی هم در کنار ماما یا قابله (Midwife) از آنان یاد شده و بر اساس اسنادی گویا در امر تطهیر زن پس از زایمان نیز فعالیت میکردند. نویسه گردانی استاندارد عنوان این زنان در متن قانون 40 «qadiltu» است و نام طبقه این زنان در بین النهرین باستان «Qadištu» بوده است [در ترجمه انگلیسی که مستقیم متنش را در این مقاله قرار دادم این کلمه به «hierodule» برگردانده شده است]. فالز به بحث تن فروشان هم پرداخته و میگوید معلوم نیست اینان آنچنان که در جیره های غذایی هم نامشان هست در حالتی پرسنل وار برای اموری همچون ازدواج مقدس و مکان هایی مثل کاخ یا معبد فعالیت میکردند و یا آنکه بطور خصوصی در خیابان ها فعال بودند.

 

هرگونه استفاده مکتوب از محتوای این مقاله فقط با ذکر کامل منبع (پست مربوطه در این وبلاگ) مجاز است

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴/۰۴/۳۱

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی