کوروش نامه (29): شاهنامه
بسم الله الرحمن الرحیم
در این قسمت میخواهیم کورش را در این کتاب بررسی کنیم:
نام کتاب: شاهنامه (قرن چهارم هجری قمری)
نویسنده: حکیم ابوالقاسم فردوسی
جان هینلز درباره شاهنامه میگوید:
در گفتار فوق از جان هینلز درباره شاهنامه چند نکته وجود داشت :
1 : شاهنامه اثر مهم و بزرگی است که تاریخ منثور ایران را بیان کرده است .
2 : شاهنامه اسطوره ها را همچون حوادث تاریخی بیان کرده است در حالیکه اسطوره ها وجود خارجی یا ندارند و یا به آن بزرگی که بیان میشوند نبوده اند .
3 : منابع فردوسی معلوم نیست .
4 : فردوسی برخی مطالب را نقل نکرده است بخاطر ملاحظه خواننده مسلمان .
درباره نکات فوق :
الف : نکته اول صحیح است و شاهنامه را میتوان به حیث یک کتاب تاریخی نگاه کرد .
ب : این نکته هم صحیح است چنانچه اثر باستان شناسی از شخصیت هایی همچون کیومرث نیست تا وجود آن تأیید شود و همچنین چیزهایی که شاهنامه درباره رستم میگوید برخی اش بزرگ نمایی است . بنابراین گویا فردوسی اسطوره ها و باورهایی را که زرتشتیان و همینطور ایرانیان باستان داشته اند را نیز بیان کرده است .
ج : این حرف اشتباه است ، اولاً اینکه ، منبع فردوسی معلوم نیست ، کذب است ، چون اساساً کسی نمیتواند بگوید فردوسی از یک منبع استفاده کرده است . و همینطور اگرچه نمیتوان تمام منابع فردوسی را مشخص کرد اما رد پای گفته های وی را در اوستا میتوان دید ، بعنوان مثال فردوسی سخن از کیخسرو میزند و قدیمی ترین سندی که از کیخسرو سخن گفته است یشت های اوستا اند که عقیده زرتشتیان محسوب میشوند . بنابراین احتمالاً سند شاهنامه درباره کسانی همچون کیخسرو و گشتاسب، حداقل قسمتی یا کلیتش باورهای زرتشتیان بوده است .
د : درباره نکته چهارم هم باید گفت که فردوسی خود مسلمان بوده است و معلوم نیست منظور جان هینلز اولاً چه محتوایی است که خواننده مسلمان آنرا خوشش نیاید و دوماً فردوسی که خود مسلمان بوده است بخواهد برای مسلمانان دیگر چیزی را نقل نکند ؟ این گفته جان هینلز عجیب و دور از ذهن است که یک مسلمان بیاید و در اشعارش سخنانی را که مسلمانان دیگر خوششان نمی آید و البته معلوم نیست آن سخنان چه بوده اند [ هینلز مصداقی در اینباره بیان نمیکند ] را نقل نکند . پرواضح است که اگرهم چیزی بوده [ که بنظر ما چیزی نبوده است که فردوسی تنها بخاطر مسلمانان آنرا نقل نکند و پژوهشگر دیگری هم سخن هینلز را تأیید نمیکند و خود هینلز هم مصداقی ارائه نمیدهد ] فردوسی بخاطر مسلمانی خود نقل نکرده است .
در شاهنامه درباره کورش میخوانیم :
باید بگوییم که در شاهنامه نه سخنی از فردی به نام کورش است [ ولو بعنوان زیر دست شاه ایران ] و نه از سلسله هخامنشیان خبری است .