کوروش نامه (33): کوروش نامه گزنفون (3)
بسم الله الرحمن الرحیم
خوی جنگی و دخالت نظامی کورش در کورش نامه :
1 : خوی جنگی کورش :
ترجمه انگلیسی اول :
ترجمه انگلیسی دوم :
ترجمه فارسی اول :
ترجمه فارسی دوم :
2 : دخالت نظامی گسترده کورش :
..........................................................................................................................
نتیجه گیری بخش سوم قسمت سی و یکم :
1 : آقای رخسانی [ مترجم بخش فارسی اول ] تحریفی را انجام داده است :
در کتاب هفتم بخش پنجم بند سی و دوم واژه خدایان ( gods ) آمده اما آقای رخسانی واژه خدا را آورده است و این تحریف آشکار کلمات توسط آقای خشایار رخسانی است .
همچنین است که در کتاب هفتم بخش پنجم بند سی و پنجم که بیان میشود کورش غنایمی را برای خدایان اختصاص داده است اما آقای رخسانی به جای خدایان واژه پروردگار را آورده است .
2 : چنانچه دیده شد گزنفون صراحتاً خوی جنگی کورش بیان شده است که کورش فرمان داد هرکسی که در بیرون از خانه هاست را بکشند و کسانی هم که در خانه اند در آن بمانند وگرنه کشته میشوند .
3 : بعد از تسخیر شدن شهر توسط کورش و پس از دستور کشتاری که داد ، به بابیلونی ها فرمان داد که به کشاورزی خود پرداخته و خراج بدهند و همچنین کورش به آنانی که با کوی باقی مانده بودند در آن شهر [ پارسهای همراه کورش و ... ] که افرادی را بعنوان خدمتکار و اسیر خود بپذیرند [ در ترجمه آقای مشایخی : برده و در ترجمه انگلیسی دوم : captives یعنی اسیران و ترجمه انگلیسی اول : servants یعنی بنده ها ، خدمتکاران و در ترجمه اقای رخسانی : « زیر دست » آمده است ] ، که این افراد باید یا بردگان آن شهر یا برخی مردم آن شهر بوده باشند که به خدمت افراد همراه کورش درآمده بودند و بنابراین کورش نیز مخالفتی با اسیر و ... نداشته است .
4 : گزنفون همچنین دخالت گسترده نظامی کورش را در سرزمین هایی همچون فنیقیه نیز بیان کرده است و این نشان از کشور گشایی بسیار زیاد کورش در تاریخ گزنفون دارد .
بنابراین آنچه که مشخص است این است که کورش آنجا که میخواسته خوی جنگی خود را نشان داده است و دخالت گسترده نظامی هم در مناطق مختلف داشته است ؛ کورش فردی بوده است که آنجا که میخواسته دستور به کشتن داده و آنجا که میخواسته با مهربانی رفتار کرده است ، این چیزی است که در تاریخ گزنفون مشهود است و بعنوان نمونه پس از ماجرای تسخیر شهر و برده ها و خراج و ... که بیان کردیم تا حدی با مهربانی با مردم شهر رفتار میکند . ویل دورانت میگوید :
نقص بزرگی که بر خلق و خوی کوروش لکه ای باقی گذاشته آن بود که گاهی بیحساب قساوت و بیرحمی داشته است. این بیرحمی به پسر نیمه دیوانه وی کبوجیه به ارث رسید، بی آنکه از کرم و بزرگواری پدر چیزی به او رسیده باشد.
منبع : تاریخ تمدن ( مشرق زمین ) ؛ نویسنده : ویل دورانت ؛ مترجمین : احمد آرام و دیگران ؛ جلد اول ؛ صفحه 409 ؛ مشخصات نشر چاپی : تهران: اقبال: فرانکلین، 1337 ؛ نشر کامپیوتری : مؤسسه قائمیه اصفهان .
همچنین است که در رویدادنامه نبونئید هم می بینیم [ که پیشتر آنرا در پستی بیان کردیم ] که کورش کشتاری در شهر اپیس انجام میدهد ولی زمانی که به شهر بابل میرسد رفتاری مهربانتر انجام میدهد که البته کسی که این کشتار را انجام میدهد و به طبع ضربه بزرگی بر پیکره مخالفان خود وارد میکند کاملاً عادی است که رفتار خود را بهتر کند چنانچه دیگر مردم بابل هماننده مردم اپیس بر وی نشوریدند . در نتیجه آنچه که از کورش می بینیم این است که هرکجا که میخواسته خوی جنگی خود را نشان داده و هرکجا که میخواسته ملایم تر رفتار کرده است .