کوروش نامه (57): دروازه کوروش
بسم الله الرحمن الرحیم
از نوزدهم بهمن ماه 1399 بود که خبری شروع به ایجاد صدا در فضای مجازی کرد [بعنوان نمونه بنگرید به اینجا، اینجا و اینجا]، خبر در رابطه با کشف دروازه ای بود که گفته میشود در زمان کوروش دوم پارسی ساخته شده است.
خبرگذاری ایسنا [اینجا] 8 اسفند 99 گزارشی پیرامون این دروازه منتشر کرد که به نوعی کامل ترین گزارش (بدلیل اینکه متأخرتر است پس گزارشی هم که درج شده شامل جدیدترین کشفیات و... میباشد) تا به الآن در اینباره میباشد و جالب اینجاست که در این گزارش دیگر سخنی از دروازه کوروش نیست بلکه از دروازه هخامنشیان سخن است. اما خبرگذاری صدا و سیما هشتم اسفندماه 99 گزارشی به نقل از خبرگذاری آدی ان کرونوس پیرامون این کشف منتشر کرد [اینجا] که این گزارش دو نکته را در بر داشت:
1: نخست اینکه این دروازه تقلیدی است از دروازه ایشتار بابلی ها.
2: به احتمال زیاد در زمان کمبوجیه و یا کوروش دوم به منظور بزرگداشت فتح بابل بنا شده است.
در اینکه هخامنشیان بطور کل تقلید کار بودند شکی نیست و تقلید هخامنشیان از دروازه ایشتار بابلی ها چیز عجیبی نمیباشد مشابه کوروش دوم و ستودن مردوک در استوانه اش که نشان میدهد تقلید تا به خدایان هم کشیده شده بوده است.در مقاله منبع توصیف این محوطه هم البته بنا متعلق به دوران کمبوجیه یا کوروش دوم برده شده بود.
این دروازه این دروازه بنایی به ابعاد 30 در 40 متر به ارتفاع تقریبی 12 متر بوده است. بنا دارای کریدوری در مرکز بوده است که بخش مرکزی آن را اتاقی مستطیل به ابعاد 8 در 12 متر تشکیل میداده است و در دورن این اتاق مرکزی چهار صندلی نشیمن وجود داشته است. راهروی مرکزی از دو طرف بهسوی پردیس هخامنشی باز میشده است (منبع: بنگرید به اینجا). مکان این دروازه هم در محوطه باستانی معروف به تل آجری در سه کیلومتری شمال غربی تخت جمشید قرار داشته است (منبع: بنگرید به اینجا). یکی از مباحث مهم پیرامون آن اتاق مستطیل شکل 96 متری است که در بخش مرکزی اش میباشد و برخی آنرا معبد مردوک نامیدند (بنگرید به اینجا). من جمله دلایل اصلی انتساب آن اتاق به معبد مردوک نقش موشخوشو (نماد مردوک) هست که به وفور در آنجا یافت میشود و نیز بافت مذهبی محل. در مقاله ای که چاوردی و دیگران [افراد دخیل در پروژه] حول بررسی این بنا منتشر کردند و مربوط به کار ده ساله مشترک باستان شناسان ایرانی و ایتالیایی بوده است نکات خوبی به چشم میخورد مثل تأیید محیط مذهبی بودن محل چنانچه عنوان میشود:
At the same time, the presence not only of the bull but also of the mushkhusshu on this monu- ment, in Babylon considered a symbol of the royal god Marduk and adopted by the Elamite religious iconography, corresponds well with the also heterogeneous religious environment of Early Persia which Henkelman outlined on the basis of the Persepolis Fortifications Tablets.
Tol-e Ajori: a Monumental Gate of the Early Achaemenian period in the Persepolis Area. The 2014 excavation season of the Iranian-Italian project ‘From Palace to Town’, By Alireza Askari Chaverdi, Pierfrancesco Callieri and Emad Matin, Archaologische Mitteilungen aus Iran und Turan, BAND 46, 2014
که اشاره به محیط مذهبی ناهمگون ازین جهت است که خدای بابل یعنی مردوک با نمادهای عیلامی به تصویر کشیده شده است که مسلماً یک محیط مذهبی و تسامح وار را نشان میدهد با محوریت مردوک. اشاره به کتاب هنکلمن هم فکر کنم منظور جلد چهاردهم از سری تاریخ هخامنشیان «و خدایان دیگری که هستند» باید باشد و در آنجا بعوان مثال هنکلمن میگوید:
هومبان با 26 وقوع در نمونه بارویی موجود، از هر نظر محبوب ترین و پرطرفدارترین خداست. برای مراسم پرستش او مقادیر اندکی هزینه نمی شود: جمع کل مقادیر اجناس نذر و قربانی شده برای او به ارزش 6125 کوارت غله میرسد. این بالاترین مقدار غله برای هر ایزد منفرد نام برده شده در بایگانی است. این مقدار را بسنجید با ارزش فزاینده نذر و قربانی ها برای اهورامزدا که با ده وقوع مقدار کل آن بالغ بر 851 کوارت غله است.
تاریخ هخامنشیان، جلد چهاردهم، خدایان دیگری که هستند، فصل پنجم، مقدمه
فلذا این مقوله باید اشاره به تسامح شاهان هخامنشی باشد. کیفیت و کمیت نماد مردوک در این بنا بقدری در خور توجه است که نویسندگان مقاله از آن اظهار شگفتی میکنند:
Nonetheless, the presence of the Mesopotamian dragon-snake in the panels of Tol-e Ajori is very surprising.
فلذا با توجه به محیط مذهبی بودن اتاق وسط و اینکه خدای مشخص و بارز این بنا مردوک است میتوان گفت اینجا محل پرستش و چه بسا معبدی نسبتاً کوچک برای مردوک بوده است. در ادامه نیز نویسندگان مقاله میگویند:
The mushkhusshu had two important functions in Mesopotamia. First, from the old time it was associated with some gods, especially with Marduk in the Neo-Babylonian period; his second role was to keep enemies out. The mushkhusshu figure in the architecture of the Achaemenian period and in Iran is attested for the first time at Tol-e Ajori. Elsewhere, in both textual and archaeological evidence, it has just been documented on some seal impressions from Persepolis Fortifications. Indeed, it has been proposed that the Babylonian mushkhusshu was replaced on the bricks of Susa
به کارکرد دینی موشخوشو اشاره که مرتبط با دور کردن دشمنان بوده و اینکه نماد مردوک در نظر گرفته میشده و سپس عنوان میشود در مهر های تخت جمشید هم این نقش دیده شده اما برای اولین بار در تل آجری در دوران هخامنشیان کشف گردیده است. در نهایت میگویند پیشنهاد شده که موشخوشو بر روی آجرهای شوشی قرار داده شده است. حال مسلماً با توجه به جایگاه دینی و عقیدتی موشخوشو در بین النهرین اهتمام به جایگزینی آن بخصوص با در نظر گرفتن اتاق مرکز این دروازه که کارکرد مذهبی کاملاً برایش موجه است و هیچ سندی از کار کرد غیر آن برایش در اختیار نداریم [دست کم در بدترین حالت باید بگوییم کار کردش مبهم است] با در نظر گرفتن اهتمام سازندگان به نقوش مردوک در محیطی مذهبی بسادگی میتوان گفت میتوانسته پرستشگاه مردوک باشد و قول موجه هم همین است که محلی دینی و مذهبی برای مردوک بوده [اتاق مستطیل شکل مرکزی].
از آنطرف البته پرسش های دیگری هم میتوان حول این بنا عنوان کرد:
- آثاری پیدا شده که توانسته اند تعیین قدمت کنند؟ خیر.
- نام کوروش دوم هخامنشی روی جایی از این بنا بوده است؟ خیر.
... و قس علی هذا