مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم
آخرین نظرات

آیین زرتشت و ارتداد

پنجشنبه, ۱۷ شهریور ۱۴۰۱، ۱۱:۳۱ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

سیر برخورد زرتشتیان با مرتدان (از زمان حال تا زمان ساسانیان)

 

پرده اول: قرن بیست و یکم میلادی

در پیام کتبی دکتر اردشیر خورشیدیان به گردهمایی ارگان های زرتشتیان سراسر کشور در یزد در سال ۱۳۸۹ سخن از مصادره ی اموال یک زرتشتی مرتد بهایی شده است. وی در گزارش عملکرد چندین ساله ی انجمن موبدان تهران، از مصادره ی اموال زرتشتی ای سخن گفته که به دین بهایی در آمده. می نویسد:

«آزاد شدن نزدیک به پانزده میلیارد از زمین های کسی که از دین خارج شده و بهایی گردیده و املاکش مصادره شده بود».

منبع: دهش فرهنگی یا لُرک مینوی (سخنرانی ها، پیام ها، نوشتارها و پژوهش ها)، موبد دکتر اردشیر خورشیدیان، چاپ اول 1393، انتشارات فروهر، صفحه ۲۸۵.

 

پرده دوم: قرن شانزدهم میلادی

در روایت داراب هرمزدیار(1) به نقل از از روایت شاپور بروجی میخوانیم:

«اگر کسی مسلمان شود و زن او تا یکسال دیگر شوی نکند چون که در یکسال اگر وی پشیمان شود و در دین آید آن زن بدو ثابت بماند و گر یک سال گذشت و در دین نیامد مرگرزان [=مرگ ارزان، اعدام] شود. پس آن زن که شوی کند نکاح شاه زن او را باید خواند.»

منبع: روایت داراب هرمزدیار، جلد اول، صفحه 183.

 

پرده سوم: قرن دهم میلادی

در روایت امید اشوهیشتان (2) میخوانیم:

پرسش:

مردی که از دین زرتشتی به اسلام تغییر مذهب دهد آیا ما یملکی (اموالی) که در دورانی که دین زرتشتی داشت و به او متعلق بود اکنون هم که مسلمان شده به او تعلق می گیرد یا خیر؟ اگر کسی آن اموال را غصب کند آیا قانونی خواهد بود؟ اگر نه، آن اموال به کدام مرجع باید ارجاع شود.

پاسخ:

اگر در پرسش مطروحه نکته تلویحی دیگری نهفته نیست که مستلزم پاسخ دیگری باشد، کسى که دینش را تغییر داده و از زرتشتى به اسلام گراییده، در دم مرتکب گناه تناپوهل شده است.

اگر در دوران یک سال به دین اصلى اش “زرتشتى” برنگردد، به مجرد خاتمه سال سزایش مرگ خواهد بود.

هر مال و ثروت و در آمدى که در زمان زرتشتى بودنش داشته تابع “قانون انسان هاى بدوى” مى گردد.

قانون انسان هاى بدوى این است که:

هر زرتشتى که به آن اموال قبل از همه دست یافت، صاحب آن خواهد شد.

اگر براى شخص غاصب این امکان باشد که آن را در تصاحب خود نگاه دارد و به آن مسلمان شده پس ندهد، غاصب، محقّ است که آن را براى خود نگاه دارد.

اگر غاصب قادر نباشد که آن را براى خود نگاه دارد باید آن را به کسى که در زمان زرتشتى بودنش صاحب آن بوده، پس بدهد».

منبع: روایت اِمید اَشَوَهیشتان، ترجمه: نزهت صفای اصفهانی، چاپ اول ۱۳۷۶، نشر مرکز، صفحات ۱۶۸ و ۱۶۹.

 

پرده چهارم: قرن دهم میلادی

در کتاب دادستان دینیک(3) میخوانیم:

«جوانی که دینِ بِه(=دین زرتشتی) را رها کند، مرگ ارزان(= مهدور الدم) است؛ به خاطر پذیرفتن دین غیر ایرانی نیز مرگ ارزان است».

منبع: ناگفته‌های امپراتوری ساسانیان، تورج دریایی، ترجمه آهنگ حقانی و محمود فاضلی بیرجندی، چاپ اول 1391، انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه، صفحه 143.

 

پرده پنجم: قرن نهم و دهم میلادی

در کتاب روایت پهلوی (4) میخوانیم:

کسی که از دینی که بدان مقرّ است، به دین دیگر رود، مرگ ارزان (= شایسته مرگ) است؛ زیرا دین بهدینی را همی رها بکند تا دین بدتر همی گیرد. به سبب گرفتن دین بدتر، مرگ ارزان همی شوند؛ چه آن دینی که از راه ارث بدو رسیده است، پس خود بدان گناهکار نیست و امروز که یکی دیگر گیرد بدان گناهکار باشد.

و از مرگ ارزانان کسی که به دین بهدینان آید، فوراً رستگار شود».

منبع: روایت پهلوی، ترجمه مهشید میرفخرائی، چاپ اول 1367، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، صفحه 4.

 

پرده ششم: قرن ششم و هفتم میلادی

در شاهنامه فردوسی در خلال بیان واقعه ای در زمان خسرو پرویز اشاره میشود که اگر مرتد پس از یکسال پند دادن به آیین زرتشت بازنگشت باید کشته شود:

ولیکن یکی داستانست نغز

اگر بشنود مردم پاک مغز

که زرتشت گوید به اُستا و زند،

کـه هر کس که از کردگار بلند،

بپیچد، به یک سال پندش دهید،

همان مایه ی سودمندش دهید،

سر سال اگر بازناید به راه،

ببایدش کشتن به فرمان شاه.

منبع: شاهنامه، حکیم ابوالقاسم فردوسی، پادشاهی خسرو پرویز، بخش ۱۳.

 

در کتاب رویدادنامه خوزستان دو نقل از زمان خسرو پرویز پیرامون مجازات ارتداد به چشم میخورد:

«مهران گشنسب که مسیحیت گرویده بود به دستور خسرو پرویز در «به اردشیر» زندانی شد و پس از آنکه از دین مسیحی بازنگشت به صلیب کشیده شد.»

«اناستازیوس (مگوندات) پسر یکی از موبدان زرتشتی بود که در حمله به اورشلیم شرکت داشت و مسیحی شد. مرزبان ایران چون از این وقعه خبردار شد او را دستگیر کرد و به ایران فرستاد و چون حاضر به بازگشت از دین جدید نشد به دستور خسرو پرویز اعدام شد.»

منبع: رویدادنامه خوزستان، ترجمه خداداد رضا خانی و سجاد امیری باوندی، چاپ اول 1395، انتشارات حکمت سینا، صفحات 73 و 74 و صفحه 79 پاورقی شماره 1.

 

برای فرمان خسرو پرویز در رابطه با اعدام فرد مرتد که از قضا مورد حمایت موبدین هم بوده و بهیچ وجه مورد مخالفت یا انتقادشان قرار نگرفته بوده است میتوانیم به تاریخ سِبِئوس نیز مراجعه کنیم (سبئوس اسقف مسیحی و تاریخ نگار ارمنی سده هفتم پس از میلاد بوده است)، چنانچه در آن میخوانیم:

خسرو به رسم دین مغان زنان متعدد داشت. اما از مسیحیان هم زنانی اختیار کرد: یکی از جمله زنان بسیار زیبارویی از خوزستان بود، نام او شیرین [منابع مختلفی گواهی میدهند که شیرین همسر دوم خسرو پرویز پس از مریم بوده و ایضاً علاقه خسرو پرویز به شیرین و ظاهر زیبایش را اسناد دیگر هم تأیید میکنند (مثل ثعالبی و بلعمی)]. شیرین ارشد همسران پادشاه و ملکه او بود. صومعه ای و کلیسایی در جوار اقامتگاه پادشاه بنا کرده بود و کاهنان و کشیشانی را در آن جا گرد آورده بود و از خزانه پادشاهی به آنان مواجب و حق جامه می پرداخت، و آن معبد را هم به زر و سیم آراسته داشت. و سخنان مسیح [ع] را با قامت افراشته، دلیرانه، در دربار نشر میداد. کسی، حتی از بزرگان کلدانی ها هم، جرئت نمیکرد که به مسیحیان نازک تر از گل بگوید.

اما چون مدتی گذشت و کار و روزگار شیرین به سر آمد. عده زیادی از مغان که در هر گوشه و کنار مملکت به مسیحیت گرویده بودند، به شهادت رسانده شدند.

پادشاه فرمانی صادر کرد و طی آن گفت: «دیگر حتی یک تن از کافران حق ندارد به مسیحیت بگرود، و یک تن از مسیحیان هم حق گرویدن به کفر ندارد، و هرکس را باید که بر دین نیاکان خویش استوار بماند و هر آن کس که نخواهد بر دین نیاکانش بماند و از سر طغیان دست از دین نیاکانی بکشد، حکم او مرگ است.»

تاریخ سبئوس، بر پایه ترجمه آر. دبلیو. تامسون و مقابله با نسخه رابرت پتروسیان، مترجم: محمود فاضلی بیرجندی، چاپ اول 1396، انتشارات ققنوس، صفحات 104 و 105.

 

 

پرده هفتم: قرن پنجم میلادی

پروفسور کریستین سن به نقل از الیزائوس خبر از اعدام موبدی در زمان یزدگرد دوم بدلیل ارتداد میدهد:

«الیزئوس قصه یکى از رؤساى مجوس را ذکر کرده است، که چون از دین خود برگشته بود، راه هلاکت سپرد.

آن قصه چنین است که در زمان یزدگرد دوم موبدى بسیار دانا بود، که از فرط تبحر در امور فقهى او را همگ‏دین (آگاه به همه ی احکام دین) لقب داده بودند. این مرد مکرر نصاراى ارمنستان را به عقوبت و فشار مبتلا کرد و عاقبت چنان از استوارى و ثبات عیسویان متأثر شد، که کیش نصارى گرفت.

بنابر روایت الیزئوس، ناظر ارزاق، که ریاست انجمن تحقیق و تفتیش دینى را داشت، چون از این واقعه آگاه شد، ترسید که به مسئولیت خود خون یکى از روحانیان بزرگ را بریزد، قصه را به شاهنشاه عرض کرد. شاه فرمود تدبیرى کن تا مردم آن ناحیه موبد را متهم به خیانت نسبت به سلطنت نمایند.

وى چنین کرد و آن موبد گرفتار و محکوم به مرگ به وسیله گرسنگى شده، در بیابانى دور و بى ‏آب و علف جان سپرد (لانگلوا، ج ۲، ص ۲۳۰ و ما بعد)».

منبع: ایران در زمان ساسانیان، آرتور امانوئل کریستین سن، ترجمه رشید یاسمی، چاپ اول 1368، انتشارات دنیای کتاب، صفحه 420.

 

پرده هشتم: قرن سوم میلادی

در نامه تنسر به گشنسب(5) میخوانیم:

«پیش از این هر کس از دین زرتشتی برمی‌گشت به سرعت او را می‌کشتند اما پس از آنکه اردشیر به تخت نشست حکم بر این قرار گرفت که از دین برگشتگان را یک سال حبس و موعظه کنند و در صورت عدم بازگشت ایشان را بکشند».

منبع: نامه تنسر به گشنسب، به تصحیح مجتبی مینوی، چاپ دوم 1354، انتشارات خوارزمی، صفحه 62.

 

پرده نهم، گاتاها (عنوانی برای چند بخش از اوستای قدیم، زمان: نامعلوم، بدلیل آنکه بازه زمانی حیات سرایندگان این متن که یکی از آنها معمولاً زرتشت عنوان میشود مشخص نیست):

در متن گاتها اصطلاحی است به نام دُروَند

در هات ۵۱ بند ۸ می خوانیم که تیره روزی از آن دُروندان است

https://b2n.ir/354527

در هات۳۱ بند ۱۸ می خوانیم که با سلاح به مبارزه با دروندان باید رفت

https://b2n.ir/748088

معنای دروند

دروند یعنی کافر، ملحد و بی دین یا به عبارت صحیح تر غیر زرتشتی

دکتر معین استاد ادبیات و کسی که کتاب تخصصی در زمینه آیین زرتشت نوشته در فرهنگ لغت خود دروند را به معنای کافر، مرتد معنی کرده است

https://b2n.ir/274976

در کتاب فرهنگ بهدینان اثر موبد جمشید سروش سروشیان که با مقدمه دکتر پورداود همراه بوده نیز در مورد معنی دروند آمده است:کافر، مرتد

https://b2n.ir/886221

https://b2n.ir/074448

دکتر بهرام فره وشی استاد تاریخ و اوستا شناس معروف نیز این واژه را کافر و ملحد معنی کرده اند

https://b2n.ir/791995

https://b2n.ir/308062

https://b2n.ir/680775

https://b2n.ir/846126

همچنین در واژه نامه کتاب دینکرد که مهم ترین کتاب بعد از اوستا می باشد دروند را به معنی شرک و کسی که پرهیزکار نیست معنی کرده اند

https://b2n.ir/547841

https://b2n.ir/704279

و در واژه نامه تخصصی پارسیگ این کلمه به معنای بی دین ترجمه شده است:

infidel adj., n. agdēn, durvand

https://b2n.ir/627059

زحمت محتوای پرده نهم را دوست گرامی مان جناب آقای حامد شادفر (مالک گروه پژوهشی آرتا) کشیده اند.

 

در پایان سخن دو تن از محققین برجسته حوزه آیین زرتشت و ایران باستان را نیز اضافه میکنم:

 

مرحوم هاشم رضی پژوهشگر و محقق حوزه آیین زرتشت و ایران باستان میگوید:

 "مقررات و شرایع دینی زرتشتی مجازات سختی را برای مرتدان و کسانی که از آیین زرتشتی خارج می شدند، وضع کرده بود.  مجازات ارتداد که در نوع خود یکی از سهمگین ترین شکنجه های زرتشتی بوده، عبارت بوده از اینکه مجرم یا همان از دین برگشته را زنده زنده پوست بکنند و تمام اجزای بدنش را قطعه قطعه از هم جدا کند. همین کار را بر روی مانی انجام دادند و او را به فجیع ترین شکل ممکن زجرکش کردند."

 دانشنامه ایران باستان، هاشم رضی، نشر سخن، جلد دوم، صفحات ١٢۴٣ و ١٢۴۶.

 

پروفسور جمشید گرشاسب چوکسی (استاد دانشگاه ایندیانا و فارغ التحصیل مقطع دکتری دانشگاه هاروارد، از محققین مشهور که خود نیز از زرتشتیان هندوستان میباشد) در پایان نامه دکتری خویش که از آن دفاع کرده میگوید:

هرفرد زرتشتی که اسلام (یا دین دیگری) را می پذیرفت، گناهکاری تلقی می شد که از ورود روح او به بهشت جلوگیری به عمل می آمد.

از آن مهم تر این که او از نظر جامعه شرعا مرده و بنابراین فاقد حقوق به حساب می آمد. همه دارایی چنین شخصی به اعضایی از خانواده او می رسید که وفادار به دین زرتشتی باقی می ماندند.

راه دیگر آن بود که اموال گرانبهای مرتد (کسی که از زرتشتی برگشته) را توقیف می کردند : اگر او مالی داشته باشد، قانون اهالی پیشین شامل حال آن مال است هرکس از میان پیروان دین بهی که ابتدا آن را تصاحب کند، نسبت به آن صاحب حق است.

از لحاظ نظری، گرویده به اسلام، نمی توانست مالی از خویشاوند زرتشتی خود به ارث ببرد.»

ستیز و سازش، جمشید گرشاسب چوکسی، صفحات ١١١ و ١١٢.

 

 

1. برای اعتبار این منبع بنگرید:

www.cgie.org.ir/fa/article/246797

2. امید پسر اشوهشت که پاسخ های این کتاب را جواب داده موبد موبدان زمان خود بوده است.

3. این کتاب تألیف منوچهر پورِ یودانیام از رهبران و موبد موبدان زرتشتیان در قرن سوم هجری قمری است.

4. کتاب روایت پهلوی ترجمه مهشید میرفخرائی ترجمه یکی از متون پهلوی است که حدوداً در سدة سوم و اوایل سدة چهارم هجری نوشته شده است. محتوای اثر دینی، اجتماعی، اخلاقی، اسطوره‌ای و باورهای عامیانه است. روایت پهلوی خطاب به زردشتیانی است که در سده‌ های نخستین هجری در جامعة اسلامی زندگی می‌کردند و با احکام و آیین‌های مذهبی مسلمانان مواجه می‌شدند.

5. نامه تَنْسَرْ به گُشْنَسْبْ رساله کوچکی به‌ زبان فارسی میانه بود که ابن مقفع آن را به عربی ترجمه‌ کرد و سپس به‌دست ابن اسفندیار به فارسی نو ترجمه گردید و در کتاب تاریخ طبرستان گنجانده‌ شد. اکنون اصل فارسی میانه و ترجمه عربی آن در دست نیست. این نامه را تنسر، هیربدان هیربد در دوره اردشیر بابکان، در پاسخ به گشنسب، پادشاه طبرستان نوشته ‌است.

 

نویسنده: سید آرش ابطحی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱/۰۶/۱۷

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی