مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم
آخرین نظرات

بسم الله الرحمن الرحیم

 

چندی پیش بحثی را با یکی از کارشناسان دینی پیرامون مشروعیت حکومت در زمان غیبت در گروهی تلگرامی داشتم، تصمیم گرفتم آن بحث را بصورت ویرایش و اصلاح شده در اینجا قرار دهم به جهت اینکه هم بحث مهمی بود و هم نقد درخوری مشاهده نکردم بر سخنانم. در متن «مجید دوستدار» کارشناس طرف بحثم است.

 

من:

مشروعیت حکومت بر دو عامل صرفاً میتواند باشد، یا قوه قهریه الهی مشابه حکومت حضرت سلیمان (علیه السلام) و زمان ظهور، یا مشروعیت مردمی مشابه زمان امام علی (علیه السلام) که بزرگان با خلیفه بیعت کردند و مردم هم قبول داشتند عموماً نظر بزرگان را.

بر این اساس چنانچه این بزرگان در سقیفه رأی دیگری اختیار کردند با اینکه بر خلاف اصل ولایت در اسلام بود ولی معصوم خانه نشینی پیشه کرد به جهت اینکه مردم وی را انتخاب نکردند. بنابراین برای تشکیل و مشروعیت حکومت تشکیل شده اگر قوه قهریه الهی نباشد مشروعیت مردمی تعیین کننده است وگرنه معصوم هم که باشد از ولایت خود چشم پوشی میکند و با قوه قهریه بدنبال اجرای آن نمیرود.

 

مجید دوستدار:

آیه نفی سبیل را ما داریم.

نفی سبیل زمانی هست که توانش رو داری نه زمانی که توانش نیست.
پس هر زمان که مسلمانان بتوانند باید و واجب است که از زیر استعمار کفار بیرون بیان

اذن قیام به مختار را ما داریم که مختار تشکیل حکومت داد.

حکومت طالوت را داریم که مردم نمیخواستند و خداوند امر کرد و قوه قهریه الهی هم نبود و در نهایت طالوت فرمانروا شد.

پیامبر برای پیامبریش نظر مردم را نخواست و مشروعیتش ربطی به خواست مردم نداشت.

گفتم یزید چه بیعت مردمی داشته چه نداشته طاغوت بوده

امام هم قبل از نامه های مردم مشروعیت الهی داشت و هم بعدش

اما طبق نظر تو اینطوری میشه که : یزید بعد از گرفتن بیعت مردم مشروعیت پیدا کرد !!!

ضمنا حضرت علی ع حمایت و بیعت کوفیان رو داشتن نه تک تک مسلمانان تحت حکومتشون رو
یا مثلا جاهای دیگه داریم که از ائمه میپرسن چرا قیام نمیکنید؟ میفرمایند اگر اندازه انگشتان دو دست یار داشتم قیام میکردم.
خب طبق نظر شما باید به معصوم بگید ، شما با 10 نفر که مشروعیت مردمی نداری !!!

 

 

من:

1. اگر بر اساس آیه نفی سبیل بخواهیم اقدام کنیم به ضرر شما خواهد شد چرا که در آن میخوانیم:

الَّذِینَ یَتَرَبَّصُونَ بِکُمْ فَإِنْ کَانَ لَکُمْ فَتْحٌ مِنَ اللهِ قَالُوا أَلَمْ نَکُنْ مَعَکُمْ وَإِنْ کَانَ لِلْکَافِرِینَ نَصِیبٌ قَالُوا أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَیْکُمْ وَنَمْنَعْکُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ۚ فَاللهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ ۗ وَلَنْ یَجْعَلَ اللهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا ﴿۱۴۱﴾

همان منافقان که در انتظار فرصتند تا اگر فتحی از ناحیه خدا نصیب شما شود خود را از شما دانسته، می‌گویند: مگر ما با شما نبودیم و اگر نصیب کافران شود به آنان می‌گویند: مگر نبود که ما رهنمود های خود را به شما قبولاندیم و نمی‌گذاشتیم به دین مؤمنین بگروید، ولی خدا در قیامت بین شما حکم خواهد کرد و خدا تا ابد اجازه نداده که کافران کمترین تسلطی بر مؤمنان داشته باشند. (نساء، ۱۴۱)

 

اگر بخواهیم این برداشت را از آیه در تمام زمان ها لحاظ کنیم که «هرگونه سلطه و برتری کافران بر مؤمنان را نفی کرده و مؤمنان را نیز از پذیرفتن سلطه کافران بازداشته است.» عدم قیام معصوم در دوران خلفای سه گانه و اموی و عباسی نشان از این است که سلطه طاغوت را نداشتیم و حکومت ها مشروع بوده است؟! بنابراین استفاده ازین آیه در این مقوله باطل است.

 

2. اما پیرامون اذن معصوم (علیه السلام) به مختار، خب میدانیم که معصوم این مهم را محول کرد به برادر ناتنی اش حنفیه، ولی آیا حنفیه به مختار اذن تشکیل حکومت داد؟ پاسخ کاملاً منفیست، بنگرید به مقاله نقش محمد حنفیه در تاریخ صدر اسلام و نیز نقل اسناد تاریخی معتبر در اینجا. ما دو مبحث داریم، یکی انتقام گرفتن از قاتلان و دیگری تشکیل حکومت، برای اولی در بهترین حالت بر فرض صحت کامل روایت مربوطه معصوم صرفا گفت بر مردم است تا با آن همراهی کنند و محول کرد به برادرش اما هیچ گاه فرمان به قیام نداد بلکه اینرا در پاسخ به اذن قیام عنوان کرد [بشدت قابل تأمل است این مهم یعنی تا وقتی عده ای از مردم نخواستند قیام کنند معصوم نیز هیچ فرمان و تکلیفی نکرد] و برای تشکیل حکومت هم نه اذنی از معصوم هست نه از برادرش حنفیه.

 

3. برای طالوت گرچه بنی اسرائیل دو اعتراض به پادشاهی وی داشتند اما در نهایت این بنی اسرائیل بودند که تمکین کردند از حکم الهی و نه اینکه بدون مشروعیت مردمی و خواست مردم و یا قوه قهریه الهی چیزی بر آنها تحمیل بشود!! ابداً همچین چیزی نبود بخصوص آنکه برای اعتراض دومشان شخص نبی خدا (ع) ایشان را راضی کرد با این وعده که تابوت عهد را خواهد آورد و قدرت جسمانی قوی دارد و عالم است. بنابراین در اینجا هم بر خلاف ادعای نگارنده ما نقش پر رنگ مشروعیت مردمی را می بینیم.

 

4. پیامبری پیامبر چه ربطی به تشکیل حکومت داشت؟ این سخن از اساس باطل است. پیامبر اکرم (ص) وقتی اقدام به تشکیل حکومت کرد که مردم استقبال کردند [مهاجرین و مردم یثرب] مگر جز این بود؟ وقتی اقدام به فتح مکه کرد که مردم همراهی اش کردند مگر جز این بود؟ مشخص نیست نگارنده چرا این مثال ها را عنوان میکند که تازه بر علیه ادعای وی بکار گرفته میشوند و در تأیید سخن بنده حقیر که تا مشروعیت مردمی نباشد تشکیل حکومت باطل و بهیچ وجه دینی نیست مگر با قوه قهریه الهی.

 

مقوله دیگری که میتوانیم اینجا عنوان کنیم قیام حسین بن علی (علیه السلام) است، ایشان مادامی که مردم از وی نخواستند حرکت نکردند و وقتی هم که متوجه شدند مردم کوفه از ایشان حمایت نمیکنند بهیچ عنوان دست به قیام نزدند ولو به جهت انتقام گیری از قاتلین برادرشان بلکه فقط به جهت عدم بیعت با یزید بن معاویه ناچار به مبارزه تا شهادت شدند، و آنچنان که خود معصوم نیز میخواست اگر میگذاشتند بیعت نکند و برگردد، برمیگشت.

 

بنابر این مهم حتی حکومت یزید هم برای کسانی که با وی بیعت کردند [و نه امام یا شیعیان راستینشان] مشروعیت داشته است و به طبع آن حکومت های مردمی فعلی.

5. امام برای امام بودنش مشروع بود نه تشکیل حکومت!! چرا عصمت امام را زیر سؤال میبرید چنانچه هیچ اقدامی برای تشکیل حکومت نداد؟.

 

6. اینکه یزید طاغوت بوده باشد برای شیعیان هیچ ربطی ندارد فی المثل برای خانواده خودش طاغوت باشد!! حکومتش بر کسانی که با وی بیعت کردند مشروع بوده است.

 

7. این سخن خب کذب محض است بزرگان آن زمان با حضرت بیعت کردند و یا خیلی ها مخالفتی نداشتند فی المثل طلحه و زبیر از بزرگان کوفه بودند؟.

 

8. ده نفر داشتند قیام میکردند؟ خب این سخن هم کذب محض و روایت باطل است، سید الشهدا (ع) هفتاد و دو تن داشتند و قیام نکردند.

 

9. هر زمان که بتوانند؟ خب این بتوانند یعنی چی؟ ما الآن تا دل شما بخواهد مسلمان داریم در خاک آمریکا فی المثل کجاست قیامشان؟ چرا سخن کذب میگویید؟ بدیهی هست این توانستن یعنی همان کاری که پیامبر (ص) موقع فتح مکه کرد، وقتی پشتوانه مردمی داشت وقتی برتری مردمی داشت دست به فتح مکه نیز زد. جز در سیره معصوم جای دیگری دنبال مصداق عمل به نفی سبیل میگردید؟ خب بیجا میکنید. طبیعی است اینکه مسلمانان بر کفار خروج کنند و بتوانند حکومت تشکیل دهند میسر نمیشود جز با مشروعیت مردمی یا قوه قهریه الهی، بنابراین اینجا هم به دوگانه من میرسید که بیان کردم. وقتی قوه قهریه الهی نباشد باید مردم بخواهند تغییر حکومت و خروج از کفار را پس، چرا جواب خودت رو میدی؟ بعد هم معصومین تواناییش رو نداشتند؟ پس این همه کرامات و توانایی که برایشان عنوان میشود چیست؟ یعنی اگر میخواستند نمیتوانستند سپاه طاغوت را ولو یک تنه شکست بدهند به خواست خداوند؟ مشخصاً بلی ولی چه شد؟ تا مردم نخواستند قدم از قدم بر نداشتند، تمام.

معیار من برای اقدام به تشکیل حکومت بود، گفتم حکومت بخواد تشکیل بشه یا باید مشروعیتش رو بواسطه قوه قهریه الهی کسب کنه یا مردم، اینی که شما میگید یزید فلان و... متعلق به قبل از اقدام برای تشکیل حکومت است، نه بعدش!! گرچه بر اساس معیار شما همین الآن حکومت های غربی و شرقی همه باطل و غیر مشروعن!!.

 

ولی خیر، اتفاقا یزید برای مردم اون زمان حکومتش مشروع بود کاملا هم مشروع بود، برای فردی مثل امام خیر یا هفتاد و دو نفر، تمام. امامم که سکوت کرده بود تا مشروعیت مردمی پیدا نشد قدم از قدم برای تشکیل حکومت بر نداشت. من به شما میگم فقط سخنم پیرامون حکومت هست و مشروعیتش شما برمیداری خلطش میکنی با امامت و پیامبری و فرامین الهی و میگی مشروعیت همانی هست که خدا فرمان داده، خیر، التماس تفکر، فی المثل دو نفر با هم عهدی میبندند، دو نفر غیر مسلمان اصلا، اینجا نباید به عهد خود وفا کنند؟ چرا آنوقت؟ چون مشروع نیست و فرمان الهی برایش صادر نشده؟ خب این سخن عین جهل است، بنابراین الزام به تبعیت از عهد و مشروعیت حکومت همیشه نباید بر اساس فرمان الهی باشد، مردم خودشان خواستند این حکومت باشد [50 درصد + یک، حداقل] و حکومت هم هست، مردم دیگر خودشان از امام حسین (ع) حمایت نکردند و حکومت یزید هم برایشان کاملاً مشروع است.

البته همان مشروعیت مد نظر شما هم برای تشکیل حکومت کافی نیست چون نباشه هم تا وقتی مردم بیعت نکردند قبل ظهور حکومتی تشکیل نمیشود و نمونه اش خلافت امام علی (ع) و امام حسن مجتبی (ع).

 

مجید دوستدار:

برای بار صدم گفتی امام اقدامی نکرد تا نامه مردم برسه. منم برای بار صدم میگم بیعت مردم زمینه رو برای ظهور خلیفه الهی محیا میکنه نه اینکه مشروعیت بده
حالا باز دوباره تکرار کن :))

گفتی که :
شروعیت برای تو نوعی یک چیزه برای اون غیر شیعه یا شیعه غیر اثنی عشری یک چیز دیگه
جواب
من دارم با یک شیعه بحث میکنم و طبق مبانی و قرآن شیعه دارم بحث میکنم. اگر شما شیعه نیستی بگو تا طبق مبنای خودت بحث کنم
و اگر شیعه هستی که حرفهام و آیات قرآن برات الزام آوره

گفتی که :
اتفاقا یزید کاملا هم مشروعیت داشت صد درصد هم بر تمام اون مردم مشروعیت داشت فقط بر امام و یارانش که بیعت نکردند مشروعیت نداشت، تمام
جواب
در تاریخ شیعه بعید میدونم کسی پیدا بشه که بگه یزید حتی برای یک نفر مشروعیت داشته !
شما اولین نفری هستی که خلافت یزید را برای حتی خودش مشروع میدونی !
ضمنا حتی در دموکراسی غربی هم ادعای شما پذیرفته نیست. کسی تو غرب نمیگه فلانی 55 درصد رای آورد و فلانی 45 درصد پس فلانی فقط رئیس جمهور اون 55 درصده و اون 45 درصد کاری بهش ندارند!!!! خیر. میگن رئیس جمهور همس حتی کسانی که بهش رای ندادن
یعنی دموکراسی غربی هم حتی ادعای شما رو قبول نداره
تازه اینطوری باشه که هر گروهی یکی رو قبول دارن این میشه تفرقه که. چی میشه اصلا :))

شما عکس ها و فیلم های چهلم مهسا امینی رو دیدی یا نه؟ 1/4 هیئت محمود کریمی هم نبودند. چی میگی شما؟
مردم فهمیدن این جوکر ها و وحشی ها که با امنیت و آسایش مردم بازی میکنند و مردم رو میکشن کسانی نیستند که سر سوزنی ارزش داشته باشند

اما انتخابات 1400
اولا 49 درصد ، یعنی 1 درصد نبوده به دلیل کرونا رای نده؟ تو اقوام ما هستند کسانی که نظام رو قبول دارن اما به دلیل کرونا شرکت نکردند
دوما در همین دموکراسی غربی هم مشارکت زیر 50 درصد نشانه مشروع نبودن نیست و بارها شده در همین غرب مشارکت زیر 50 درصد شده. پس دیگه مملکت تعطیل کردن؟ :))
خب حضور مردم میشه محیا شدن زمینه. نمیشه مشروعیت که :))

خب پس طبق ادعای شما یزید صدام و سامری و ... همه مشروعیت داشتن
نظری که در تاریخ تشیع بی نظیر هست
دمتون گرم واقعا
پس دیدیم که نظر شما تهش میرسه به اینکه یزید و سامری و ... مشروع بودند
اما حتی یک آیه برای ادعاتون نیاوردید

 

من:

1. کل حرف من همین بود از اول، میگم مشروعم باشه تا مردم نخوان حکومتی قبل ظهور نباید تشکیل بشه. یعنی قید مطلقم نیاوردم تشکیل نشه گفتم تا مردم نخوان.

 

2. خیر، فارغ ازینکه این روایت ها هیچ اذن قیامی نیستند و صرفا فقط و فقط تایید مجازات قاتلینه اما اتفاقا چیزی که مشهوده عدم همراهی کامل معصوم با قیام مختاره، حتی بنی هاشم رو هم معصوم فرمان داد همراهیش کنند بر عهده بزرگان بود.

 

3. آقا هی نگو توان توان، متذکر شدم توانش رو مشخصه داشتند ولی نخواستند تا وقتی که مردم بیعت نکردن چون قبل ظهوره و امر حکومت بر عهده مردم گذاشته شده و حقی نداره کسی به اسم حکومت اسلامی حکومتی بر خلاف خواست اکثریت مردم داشته باشه ولو بر حق باشه باید خانه نشین بشه تا مردم بیان سراغش

 

4. مشروع نیستن؟ خب قیام کن برای به زانو در آوردن حکومت عراق و کویت و افغانستان!!!!!! وقتی مردمش نخوان حق اینکارم نداری، اینجا هم باز به مشروعیت مردمی رسیدی.

 

5. اقلیت باید قبل ظهور به اکثریت همونطور که امام علی و امام حسین (علیهم السلام) تن دادند تن بدن بله نه اینکه لزوما بیعت کنند خیر ولی حق قیامی هم ندارند و تحمیل حکومت بر اکثریت ناخواسته تا قبل ظهور، و کار بخواست اکثریت انجام باید بشه.

 

6. من شیعه اثنی عشری ام ولی نظر شخصی تو اعتباری برام نداره ملاکم دقیقا رفتار معصوم هست این یک و دوماً ما راجع به فلسفه حکومت داریم بحث میکنیم نمیتوانید اینجا منحصر در مذهبش کنید چون در جامعه ما اقشار مختلفی از مردم هستند فلذا منحصر در مذهب کردن آن مساوی با امت گرایی و بی اعتبار کردنش است، با مذهبی کردنش حکومتی ملی و مشروع برای آحاد مردم این کشور ایجاد نمیشود.

 

7. این سخن کذب است، اولا در تاریخ شیعه باشد یا نباشد ملاک تایید یا رد سخنی نیست مگر آنکه اجماع علمای دین را نشان دهید که قاطبه شان گفته باشند تشکیل حکومت دینی بدون خواست اکثریت مردم جامعه و توسط اقلیتی در زمان قبل از ظهور مشروع است، اینرا نشان دهید بعد بگویید سخن من در تاریخ تشیع سابقه دارد یا خیر. ثانیاً برای کسانی که با یزید بیعت کردند حکومت یزید مشروع بوده که خب توضیحات مفصلش را پیشتر دادم. ثالثاً این سخن دموکراسی غربی که تایید کننده حرف من است، آنجا هم ملاک رای اکثریت هست تمام، رییس جمهور انتخابی متعلق به همه هست. همانطور که گفتم معصوم نیز اقدام به قیام نکرد تا وقتی از وی نخواستند و یا خلیفه نشد تا زمانی که بزرگان مردم بیعت نکردند با وی.

 

8. من عکس ها و فیلم های چهلم مرحومه امینی را دیدم یا تجمع دهم و یازدهم در زاهدان، جمعیت کاملاً زیادی بودند، متذکر هم شدم بردارید رفراندوم بذارید اگه مطمئنید از خودتان، چرا نمیگذارید؟.

 

9. در انتخابات 1400 چهار درصد رأی باطله بوده، فلذا مشکل شما ۵ درصد است نه یک درصد.

 

10. اون حکومت های غربی که مشارکت خیلی پایین دارند ادعای اسلام و حکومت مردمی ندارند مشابه جمهوری اسلامی!!، البته بروید ببینید در کدام یک کسانی که رأی نمیدهند برانداز کل حکومت هستند؟ اساساً حکومت های سکولار که اتفاقاً به دموکراسی بیشتر از جمهوری اسلامی اهمیت میدهند مدل های مطرحی بعنوان جایگزین پس از براندازی ندارند چون آنها را میتوان بر اساس دموکراسی در داخل خود نظام پیاده کرد فلذا اعتراضات در نهایت به سیاست های کلان نظام میتواند باشد.

 

11. برای آیه متذکر شدم حکومت ابوبکر و... مصداق نفی سبیل بود یا نه؟ گفتی بود گفتم خب تمام شد و رفت بر فرض محال نفی سبیل بودنم تا وقتی مردم بیعت نکردند و اکثریت نخواستند هرگونه تشکیل حکومتی محکوم و غیر مشروعه قبل از ظهور. ما کجای سیره معصوم حکومت اقلیت بر اکثریت بعنوان دین را بجز زمان ظهور داریم؟ هیچ کجا، در اسلام این چنین چیزی مطلقاً باطل است.

 

12. مگه آیه برای ادعاتون آوردید؟ آیه شما (نفی سبیل) که تایید ادعای من بود تازه!!.

همین الآن بایدن برای مردم آمریکا مشروع نیست؟ با معیار شما نیست، خب این عین مثال مرحوم شکر خورد هست، مصداق سخن کذب و باطله، خود مردم آمریکا این سخن کذب رو قبول ندارن هی دارید تکرارش میکنید، از نظر آنها کاملا هم مشروع است.

 

مجید دوستدار:

فکر کنم هم من حرفهام تکراری شد هم شما
همون حرفهای قبلی هست
لذا ضمن تشکر ، قضاوت رو به عهده خوانندگان میگذارم 🌹🌹🌹

 

 

تکلمه:

نکته بسیار جالب دیگری که اینجا عنوان میشود خود جایگاه ولی فقیه است، ولی فقیه توسط مجلس خبرگانی انتخاب میشود که مردم آنها را انتخاب میکنند (مشروعیت مردمی)، مجلس خبرگان توسط شورای نگهبانی تأیید صلاحیت میشود که اعضایش را مستقیم و غیر مستقیم ولی فقیه انتخاب میکند (ظاهرش دور باطل است اما با توجه به اهتمامی که ولی فقیه اول به آراء مردم در انتخابات دوازدهم فروردین 58 داشت برای شروع هم سعی کردند مشروعیت خود را از مردم وام بگیرند، دقت کنید اگر آراء اکثریت موافق نبود مشروعیت حکومتی هم وجود نداشت و طبیعتاً ولی فقیه باید کناره گیری میکرد از تشکیل حکومت)، یعنی برای اینکه این دور باطل را مشروع جلوه بدهند نیز ناچار شدند رأی مردم را لحاظ کنند تا به اصطلاح این دور باطل نباشد، بنابراین خود حکومت ادعای باطل برخی مدافعینش را قبول ندارد در عمل.

وقتی معصوم در غیبت است چگونه فردی با ادعای «نایب معصوم» و «به نام دین» با اختیارات گسترده بناست حکومت را بدون رضایت اکثریت مردم بر ایشان تحمیل کند؟.

بنابراین فقط مشروعیت مردمی می ماند که به این فقیه مشروعیت بدهد ولی اینکه گفته شود معصومین هم منصوب میکردند در زمان خود نمایندگانی را و در دوران غیبت صغری واسطه داشتند و... اینها سه قید مرا هیچ یک از مثالها ندارند. واسطه های امام زمان (عج) که اصلاً اختیاری بر مردم نداشتند و هیچ گونه ولایتی برایشان تعریف نشده بود فقط واسطه ای بودند جهت رد و بدل ساختن پیام ها، منصوبین هم که اجازه علنی از خود معصوم در دوران حاضر بودنش و نه غیبت داشته و تحت نظارت مستقیم معصوم فعالیت میکردند. بنابراین کذب محض است ذره ای به ولایت فقیه ربط داده شوند.

همچنین الآن همین «فقیه جامع الشرایط» را یک سری فقهای دیگر باید تایید کنند جامع الشرایط بودنش را!! خب جامع الشرایط بودن آنها را کی تایید میکند؟.

نهایتاً باید بگویند مقبولیت در نظر روحانیون؟ اصلا همچین چیزی نداریم ما، این یعنی جدا کردن آخوند و غیر اخوند در جامعه و دادن حق به اخوندها فقط که باطل محض است و در اسلام جایگاهی ندارد اصلا، ابدا تحت هیچ شرایطی یک روحانی برتری ندارد، یک روحانی کارش در زمینه فقه است و تمام، تقلید هم فقط منحصر در فقه است آنهم نه بخاطر دانش روحانیون خیر بخاطر عدم دانش مکفی مردم بنابراین کذب محض است در مقوله ای سیاسی و تعیین جامع الشرایط بودن عده ای بخواهیم تمییز قائل شویم مگر مسئله ای فقهی است؟ پس بازهم ناچارا متوسل میشویم به مشروعیت مردمی برای مشروعیت دادن به مجلس خبرگان بدون نظارت شورا یا... ای که خب چون در نظر قانونگذار ممکن نبوده آمده و همان ابتدا برای قانون اساسی همه پرسی گذاشته و قبول ولایت خودش بر مردم تا ازین طریق به شورای نگهبان و... هم خود بخود مشروعیت بدهد.

بنابراین همین کاری که آیت الله خمینی (ره) کرد می ماند، رفراندوم برای دادن مشروعیت به نظام و سپس قانون اساسی. یعنی خودشان هم قبول داشتند وقتی معصوم نیست این مردم هستند که باید تعیین کننده باشند.

بنابراین آنچه که ما می بینیم مشروعیت مردمی بعنوان تنها گزاره موجود برای تحقق حکومتی دینی قبل از ظهور است و غیر از آن باشد قوه قهریه که خب خود ظهور میشود صرفاً میتواند به حکومتی مشروعیت دینی ببخشد وگرنه مشروعیت دینی وجود نخواهد داشت بدون وجود معصوم (ع). بنابراین برای تمامی حکومتهای دیگر قبل از ظهور اگر مشروعیت مردمی نداشته باشند نه اینکه بگوییم پس مطلقا طاغوت و باطل هستند ولی حکومتی دینی بهیچ وجه نمیباشند وقتی میتوانند ادعای دین کنند که یا مردم خواستار حاکمیت دین بر جامعه باشند و آنها هم کامل دستورات دین را اجرا کنند یا خداوند بواسطه قوه قهریه خویش مشابه زمان حضرت سلیمان (ع) برای جامعه بخواهد که اینجا نیاز به حضور معصوم هست. در نتیجه وقتی مقوله هایی مثل حجاب در جامعه مورد اختلاف واقع میشود حکومت حقی ندارد گرهش بزند به دین چون مشروعیت خود حکومت اگر مردم نخواهند باطل است و حاکمیت دینی بر اساس رأی اکثریت باید باشد.

یک نکته هم در رفتار امام علی (علیه السلام) هست و آن اینکه سکوت آن حضرت به جهت حفظ حکومت بظاهر اسلامی بود، معصوم مقابل اینکه کلا اسلام از حکومت برود و غیر مسلمانان بر مسلمانان حکومت کنند سکوت نکرد وقتی مردم اکثریت مسلمان باشند و از طرفی دیگر رفتار پیامبر اکرم (ص) نشان میدهد مادامی که مورد اذیت قرار نگیرند و اکثریت مردم مسلمان نباشند باز دلیلی بر شوریدن بر علیه حکومت غیر اسلامی نیست و حتی مهاجرت نیز، بلکه معصوم به دعوت و تبیین حق ادامه میدهد. بنابراین باید توجه داشته باشیم که اینجا هم مادامی که اذیت و آزار مطرح شد پیامبر مهاجرت کردند و مادامی که اکثریت مردم اقبال به دین نشان دادند در مدینه حکومت تشکیل دادند.

این مهم مبرهن است که به نفع مردم میباشد به دین بر حق اسلام اقبال نشان بدهند ولی دلیل نمیشود در صورت عدم انتخاب آنهم توسط غیر معصوم دین و جکومت دینی تحمیل بشود چنانچه خلاف نص صریح دین (لا اکراه فی الدین، در قبول دین هیچ اجباری نیست که بخواهد بر مردم تحمیل بشود، چه مردم اصل دین را نخواهند چه مردم برخی اصول مهم دین مشابه ولایت معصوم را نخواهند، به ایشان تحمیل نخواهد شد تا زمان ظهور که اتمام حجت با مردم در آن زمان دیگر شده است) و سنت معصوم است!.

 

ممکن است بگویید راه حل چیست، راه حل واضح است یا باید مسلمانانی که شرایط غیبت را درک کرده و کاملاً واقف به اسلام هستند نگذارند امر دین بین مردم زایل بشود و اسلام را تا جای ممکن به آن صورت واقعی اش بدون بی عدالتی و رانت و فساد و... در حکومت نشان مردم بدهند [تا مشروعیت مردمی حکومت دینی کماکان حفظ شود و از بین نرود] که بنظر میرسد با همین فرمان ج اسلامی، ایران کم کم دچار اضمحلال هویتی و عقیدتی بخش بزرگی از مردم خواهد شد.

تذکر: یک اشتباهی که بنده حقیر در بحث دو طرفه داشتم این بود که روی مشروعیت پافشاری میکردم، مشروعیت دست مخلوق نیست فقط خالق مشروعیت را اعطا میکند. آن مقوله زمان حضرت علی (علیه السلام) ظهور حکومت أمیر المؤمنین بود که صرفا از زمان پیامبر اکرم (صلوات الله علیه) تا زمان ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بر عهده مردم گذاشته شده و یقیناً این مقوله یک آزمایش است که از فرمان خداوند تبعیت میکنند یا خیر. البته درست است که باید خواست اکثریت مردم باشد و بدون آن نمیتوان حکومت دینی در زمان غیبت برپا کرد و بدون این چنین مقوله ای یقیناً حکومت دینی با زور و جبر فرجام خوشی نخواهد داشت مگر اینکه قوه قهریه الهی بهمراه معجزه آشکاری از جانب خداوند باشد تا مخلوقی بهانه ای برای ایمان نیاوردن نداشته و نیز نتواند نافرمانی کند که خب میشود حکومت زمان ظهور.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱/۱۰/۱۷

نظرات (۳)

عزیز من برادر من منظور از سبیل حجت است نه سلطه!

اگر شیعه باشید باید پیرو ائمه باشید

ائمه میفرمایند:عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ اَلْمُخْتَارِ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: کُلُّ رَایَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِیَامِ اَلْقَائِمِ فَصَاحِبُهَا طَاغُوتٌ یُعْبَدُ مِنْ دُونِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ . در کتاب کافی ج8 ص295 و در سلسله اسناد دیگر نیز نقل شده و عاری از هر گونه جدال است این روایت.

طبق سخن ائمه سبیل به معنای حجت است:

أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- عَنْ جَعْفَرِ‌بْنِ‌مُحَمَّدٍ (علیه السلام) عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَلِیِّ‌بْنِ‌الْحُسَیْنِ (علیه السلام) عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ‌بْنِ‌أَبِی‌طَالِبٍ (علیه السلام) أَنَّ رَجُلًا سَأَلَه فَقَال: یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) أَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی وَ لَنْ یَجْعَلَ اللهُ لِلْکافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا قَالَ (علیه السلام) لِکَافِرٍ عَلَی الْمُؤْمِنِ حُجَّهًًْ.

امام علی (علیه السلام)- امام صادق (علیه السلام) از پدرانش روایت فرمود: مردی از امام علی (علیه السلام) پرسید: «ای امیرالمؤمنین (علیه السلام)! در مورد آیه: وَ لَنْ یَجْعَلَ اللهُ لِلْکافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا برایم بگو». فرمود: «یعنی کافران حجّتی برعلیه مؤمنان ندارند»

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۳، ص۴۷۶

 الجعفریات، ص۱۷۸

و هیچ ربطی به سلطه ندارد.

دوم اینکه این سلطه چه ربطی به سلطان جائر دارد! فرض بر این که محمدرضا شاه جائر بود و فاسق ولی مسلمان بود به گفته خودش این سلطان جائر کی کافر شد؟

حدیث کل رایه اشاره به کل قیام و انقلاب و پرچم ها دارد که همه پرچم شیطان است.

شما مثلا شیعه هستید که حدیث امام که قرآن ناطق است اصلا به حساب نمی آورید.منتظر پاسخ هستم اما بله یک چیزی از خودتان ببافید و به امام معصوم نسبت دهید این اشتباه بزرگی است.

از قرآن و حدیث ائمه دلیل بیاورید چنان چه بنده آوردم.

پاسخ:
با سلام؛ و اما بعد:

- در رابطه با این که کافران حجتی بر مؤمنان ندارند میتوان آنرا براحتی بسط داد به اقسام کفر و اگر انکار یکی از ضروریات دین را نمونه ای از کفر بدانیم خلیفه ثانی و یا معاویه و... بعنوان انکار کنندگان ولایت کافر محسوب نمیشوند؟!.

- این هم به کنار اصلا، برداشت شما از این روایت میگوید مؤمنین باید هر کجا باشند حاکم غیر مسلمان بود دست به قیام بزنند و زندگی زیر یوغ حاکم کافر را تحمل نکنند؟ بفرمایید در غرب هم پس شیعیان دست به شورش بزنند!!. اینجا اگر پاسخ داده شود نه منظور محل سکونت است باز این هم سخن کذبیست، نتیجتاً شیعیانی که در کشورهای غیر مسلمان چند نسل هست زندگی میکنند می بایست دست به شورش بر علیه حکومت بزنند!!. اینجا در نهایت ممکن است گفته شود نه منظور وقتی است که مسلمانان در محل سکونت خود اکثریت باشند، خب اینکه جواب نشد میشود همان حرفی که آقای ابطحی زد یعنی تا وقتی اکثریت مردم نخواهند معصوم هم باشد دست به قیام بهیچ عنوان نمیزند و بدنبال حکومت اسلامی نیست. حکومت اسلامی فقط با خواست اکثریت مردم معنا پیدا میکند ولا غیر، مگر اینکه قوه قهریه الهی باشد مشابه زمان حضرت سلیمان (ع) و ظهور.

- مورد بعدی در راستای مورد فوق یزید بن معاویه هست، بنابر برخی نقل قول ها و نیز قراین وی کافر محسوب میشده (بعنوان نمونه بنگرید به اینجا) لکن بهیچ عنوان معصوم دست به قیام علیه وی نزد مگر به خواست بخش بزرگی از مردم که وقتی هم مردم از تصمیم خود برگشتند معصوم هم دست از قیام کشید (بنگرید به اینجا).

- در نتیجه حتی در مقیاس خود حکومت هم اگر اکثریت مردم آنرا نخواهند می بایست مقوله ای کاملاً خلاف سیره معصوم تلقی شود نه اینکه مشابه جمهوری اسلامی هرچه بیشتر مردم ناراضی تر نشوند خودش را تا جای ممکن پشت شرع پنهان کند!! چه رسد به اجرای احکام شرعی.

سخنانتان وجاهت منطقی ندارد.

با سلام خدمت براذر عزیز. خوشهالم که تحقیق می کنید و دنبال حق و طالب آن هستید. متاسفانه در این دوران افراد زیادی پیدا شده اند که تفسیر به رای کرده و قول خود را بهتر از قول نعوذ بالله ائمه میگردانند. شما اشتباه متوجه شدید بنده عرض نکردم که هر کجا اکثریت بودید باید به حاکم کافر قیام کنید اگر حاکم کافر با دین مردم کاری نداشت چه ضروریتی برای قیام هست روایت زیاد در باب هر گونه نهی از قیام در کتاب شریف کافی وکتب معتبر شیعه ریخته! کلمه حجت همان سبیل است یعنی راه همان حجت!

در دوره ای هم که مردم به استلاح مسلمان نما با خلیفای سه گانه(لعنت الله علیه) بیعت نمودند و غصب شد خلافت امیرالمومنین مردم اکثریت بودند اما امام از اکثریت نبود منظور من این است که عده ای چنان بدون دلیل و منطق استدلال میکنند که اگر حاکم کافر باشد ما باید قیام کنیم! خوب این حرف درستی نیست! حاکم جائر مسلمان باشد مردم(شیعه) حق اعتراض دارند اما قیام خیر چون دستور معصوم است اگر مطالعه فرمایید خواهید دید قائم لقب امام عصر(عج) و قیام بر عهده ایشان است نه کس دیگری!

آن هم افرادی فاسدالعقیده که ادعای حکومت اسلامی دارند آیا هدف امام معصوم این عصر جز این نیست! که حکومت اسلامی برپا کند! چون حکومت بدون امام کسی نمی تواند و نخواهد توانست که احکام اسلام را جاری کند تا زمان ظهور حضرت متروک خواهد بود.با تشکر

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی