هر روزتان زادروز زادروزتان پیروز!
بسم الله الرحمن الرحیم
پیرامون زادروز زرتشت بودن ششم فروردین ماه دو نقد اساسی وجود دارد. اولی در فضای مجازی بقدر کافی پرداخته شده و من نیز به زعم خودم بدان اشاره کرده و بعد از آن نقد دومی را که بنظرم نقد تازه ای می آید عنوان میکنم:
الف) درست است که ششم فروردین در یکی از متون پهلوی بنام «ماه فروردین، روز خورداد» روز بسیار مقدسی شمرده میشده و مناسبت های مختلفی برای آن بیان شده است لکن زادروز اشو زرتشت دیده نمیشود و ششم فروردین صرفاً روز مناجات زرتشت با اهورامزداست. ترجمه دکتر بهار ازین متن در دسترس است و در آن میخوانیم:
اگرچه ترجیحاً تاریخ نگارش این متن را به زمان ساسانیان و خسروپرویز میبرند لکن این متن گویا مورد قبول زرتشتیان نبوده و نزد ایشان معتبر نبوده است چرا که در متون شناخته شده مطرح دیگر همچون دینکرد و بندهش و... ما اثری از این تقدس برای خرداد روز فروردین ماه نمی بینیم. حال ممکن است بگویید خب تمام دینکرد بدست ما نرسیده است و... لکن باید عرض کنم در همان قسمت زندگی زرتشت در دینکرد که کامل بدست ما رسیده فی المثل ششم فروردین زاد روز زرتشت عنوان نشده است. بهر طبع برای روزی با این مقدار مناسبت انتظار میرود بیش از یک متن پهلوی نه چندان مطرح و معتبر نزد زرتشتیان ساسانی و زرتشتیان پس از فتح ایران دارای ارزش و مندرج در متون معتبرشان باشد.
تنها سندی که ششم فروردین ماه را زادروز زرتشت معرفی کرده متنی با نام «وِجَرکَرد دینی» است که در آن میخوانیم:
اما این متن از اعتبار لازم برخوردار نیست و حتی شایسته آنم نیست که عنوان منبع زرتشتی بدان داده شود چنانچه درباره آن در همین کتاب اسطوره زندگی زرتشت میخوانیم:
ب) حال فرض را بر آن میذارم اصلاً خرداد روز فروردین ماه در گاهشماری زرتشتی زادروز زرتشت باشد لکن گاهشماری زرتشتیان گرچه شمسی است ولی بدلیل عدم رعایت روزهای کبیسه مناسبت هایشان در طول فصول همواره در حال جابجا شدن بوده است. به این مهم هاشم رضی - مری بویس - پیرنیا و کریستین سن (1) اشاره میکنند. شاهد حاضر آنهم جشن گرفتن ایام پنجی زرتشتیان یزد در اواخر تیرماه در حال حاضر است و چنانچه میدانیم روز اول سال [اهورامزدا روز فروردین ماه] میشده فردای روز آخر پنجی. مقوله دیگر اینکه مشخصاً وقتی در زمان ساسانیان رعایت نمیکردند [بعلاوه پس از فتح ایران] دلیلی ندارد عنوان شود در زمان اشکانیان و هخامنشیان و... زرتشتیان مبادرت به رعایت این امر میکردند، گاهشماری های دیگر هم مثل بابلی و هخامنشی اساساً قمری بودند و دخلی به گاهشماری زرتشتیان نداشتند بنابراین اگر بر فرض محال زرتشت ششم فروردین هم بدنیا آمده باشد مشخص نیست آن ششم فروردین در گاهشماری زرتشتی کی بوده و با چه روزی از ششم فروردین هجری شمسی که در آن کبیسه رعایت میشود منطبق میباشد.
ششم فروردینی که ما الآن داریم ششم فروردین در تقویم هجری شمسی است نه گاهشماری زرتشتی، خرداد روز فروردین ماه در گاهشماری زرتشتی بر اساس جشن گرفتن ایام پنجه توسط زرتشتیان یزد در اواخر تیرماه میشود اوایل مرداد ماه نه فروردین ماه. تنها راه برای تطبیق بدست آوردن سال بدنیا آمدن زرتشت است تا بتوانیم با محاسبه گاهشماری متغیر نسبت به فصول زرتشتیان و ثابت هجری شمسی آنان را باهم تطبیق بدهیم و متوجه بشویم ششم فروردین گاهشماری زرتشتی بالأخره چه روزی در تقویم هجری شمسی بوده است لکن بدلیل عدم مشخص بودن ولو بازه صد ساله ای برای این سالروز [تاریخ هایی که برای سالروز بدنیا آمدن زرتشت عنوان میکنند بین چند هزار سال شناور است] هر یک از 365 روز تقویم ما + روز کبیسه حتی میتواند روزی باشد که زرتشت بدنیا آمده است.
مری بویس در جای دیگری پیرامون این گاهشماری شمسی متغیر میگوید:
اشکانیان، دومین سلسله پادشاهی ایرانی، با مشکلات عدیده ای که به واسطه پسرفت گاهشماری 365 روزه در فصول سال پدید آمده بود، مواجه شدند. به هنگام سرنگونی دولت هخامنشی، گاهشماری ایرانی به سختی کمتر از یک ماه به عقب رفته بود [این یعنی در زمان هخامنشیان هم جابجا میشده است]، اما هنگام تثبیت قدرت اشکانیان، فروردین ماه پسرفت کرده و با اواخر ژانویه و اوایل فوریه برابر گشته بود [= بهمن ماه هجری شمسی] و راهی هم برای متوقف نمودن این سیر قهقرایی یافت نشده بود. اما از قرار معلوم، مردم به شیوه خود پایبند مانده و نوروز را همچنان در زمانی از سال برگزار میکردند که گرمای آفتاب اوج میگرفت و هستی دوباره زنده میشد؛ به عبارتی تقریباً در اعتدال بهاری [که این یعنی اساساً یکم فروردین نوروز نبوده و نوروز حالت چرخشی پیدا کرده بود در گاهشماری زرتشتیان [با پسرفت گاهشماری روزی که نوروز جشن گرفته میشده نیز جابجا میشده (با فرض ثابت ماندن نوروز که بویس اشاره میکند آن هم تقریبی بوده و بنابراین هر سال یک روز ثابت نبوده لکن در یک بازه زمانی ثابتی بوده (اعتدال بهاری)]. این جشنواره دوم که «بهارجشن» خوانده میشد، ویژگی های باستانی نوروز سنتی را (که برگزاری آن در ماه های زمستان میسر و مقدور نبود) در خود حفظ نمود و به تدریج عید رسمی کشور گردید، که هم مایه شادی شاه بود و هم رعیت (2).
البته سخن بویس در تضاد با سخن کریستن سن است که عنوان میکند نوروز در پاییز برگذار میشد (1) و یا نسبت به این سخن کریستن سن که میگوید: «علاوه بر مالیات رسم بود، که هدایایى هم بنام آیین مىگرفتند. از این جمله است، تحفههایى، که در عید نوروز و مهرگان جبرا(با زور و اجبار) اخذ مىشد.» (3) دقیق نیست چرا که یقیناً این مقوله باعث شادی رعیت نمیشده است گرچه نفی کننده شادی هم نیست اما نه شادی که فی المثل در زمان حال ملت دارند و هدیه از ایشان به زور اخذ نمیشود. باز دوباره بویس در جای دیگری این مقوله را بهتر شرح داده و عنوان میکند:
آشفتگی در گاهشماری زرتشتیان در زمان های اشکانیان و ساسانیان هویداست، بعد از اسلام هم که خودشان قبول دارند بدلیل عدم رعایت کبیسه روز جشن هایشان تغییر میکرده است. بویس در اینجا به صراحت اشاره میکند نوروز در تابستان افتاده بوده است و البته بنظر میرسد سخنش در اینجا با سخنش در منبع قبلی کمی تباین دارد که میگفت زرتشتیان سعی میکردند نوروز را در اعتدال بهاری برگذار کنند. اگرچه این کتاب دقیق تر است و در آن مشاهدات میدانی بویس از زرتشتیان ایران نیز هست چنانچه به صراحت عنوان میکند در سال 1964 نوروز را در تابستان جشن گرفتند، لکن بهرصورت بویس عدم دقت گاهشماری زرتشتی را در طول تاریخ نشان میدهد. البته پروفسور مری بویس به تلاش برای دقیق کردن گاهشماری نیز اشاره میکند [اینکه هر صد و بیست سال یک ماه اضافه شود] لکن این تلاش ها نظری بوده و عملی هیچ گاه نشدند و همچین ماهی هر صد و بیست سال!!! به گاهشماری زرتشتیان اضافه نمیشود [چنانچه خود بویس در پاورقی اشاره میکند سخن فردی که از آن ماه حرف میزد مطالعات بعدی را با اشکال مواجه میساخت چراکه طوری حرف میزد گویی همچین تقویمی وجود دارد و این ماه رعایت میشده (در حالیکه رعایت نمیشده است)].
پی نوشت ها
1. زحمت گردآوری این ارجاعات را دوست گرامی مان جناب آقای شادفر در گروه پژوهشی آرتا کشیده اند:
حسن پیرنیا در تاریخ ایران باستان صفحه 2927.
کریستن سن در ایران در زمان ساسانیان صفحه 249.
مری بویس در زردشتیان، باورها و آداب دینی آنها صفحه 20.
هاشم رضی در پژوهشی در گاه شماری و جشن های ایران باستان صفحه 321.
2. گاهشماری جشن های زردشتی، مری بویس، ترجمه محسن میرزایی، صفحه 37.
3. ایران در زمان ساسانیان صفحه 186 (زحمت این ارجاع را هم دوست گرامی مان آقای شادفر کشیدند).
4. کانون دین زرتشتی در ایران، مری بویس، ترجمه حسین ابراهیمیان، صفحات 217 و 218.