مکتب رئالیسم

بسم الله الرحمن الرحیم

در این قسمت میخواهیم کوروش را در کتاب تاریخ یعقوبی (قرن سوم هجری قمری) از احمد بن اسحاق یعقوبی بررسی کنیم. در این کتاب پیرامون کوروش میخوانیم:

تاریخ یعقوبی هم نام کورش را به صورت کودس آورده و وی را بعد از نمرود پادشاه بابل و نه ایران خوانده است ؛ البته یعقوبی بیان نمیکند که آیا کودس از طرف شاه ایران به این کار منصوب شده بوده است یا نه اما آنچه که تاریخ یعقوبی گفته است ظاهراً ربطی به شاه ایران ندارد و کودس پادشاهی مستقل بوده که بر بابل حکومت کرده است چرا که کورشی که زیر دست شاهان ایران بوده است در زمان های گشتاسب و بهمن و بعد از حکومت بخت النصر بر بابل بوده است و نه بعد از نمرود ، نمرود برای زمانی بسیار قبل تر از بخت النصر است و همینطور کورش هخامنشی هم برای زمانی بسیار بعد از نمرود و ... است، بنابراین این کودس هم هیچ ربطی به کورش تواریخ ایرانی ندارد و البته دست نشانده هم نیست بلکه شاه بابل بوده است. البته نام کودس با کورش اختلافش زیادتر از نامهای دیگر در تواریخ دیگر است و آنچنان که بیان کردیم این کودس آن کورش زیر دست تواریخ دیگر نیست چون برای زمانی بسیرا قبل تر از اوست و زیر دست شاه دیگری هم نیست بلکه خود ، شاه بابل است.

در تاریخ یعقوبی همچنین سخن از کوش نامی که پادشاه هند است می بینیم و مترجم در پاورقی بیان میکند که نام این کوش در مروج المذهب به صورت کورش آمده است:

بزرگ شده قسمتهای تصویر فوق که زیر آن خط قرمز کشیده ایم:

تاریخ یعقوبی پادشاهان پارس را تا زمان اردشیر بابکان [بنیان گذار سلسله ساسانیان] اینطور بیان میکند:

تاریخ یعقوبی اسمی با نام کورش یا هر نام شبیه دیگری را برای هیچ یک از پادشاهان ایران ابداً ذکر نمیکند. تاریخ یعقوبی مدت سلطنت پادشاهانی هماننده کیومرث و گشتاسب و ... را بالای صد سال ذکر میکند و چنانچه دیده میشود تاریخ یعقوبی بیان میکند که اسکندر معروف به ذوالقرنین بوده است و گویا این اسکندر که پادشاه پارس را میکشد و پادشاهی پارس را پراکنده میکند همان اسکندر مقدونی است. همچنین است که در میان پادشاهان پارس اثری از فردی با نام کورش نیست و یک زن هم در بین پادشاهان با نام خمانی دختر چهرزاد می بینیم.