مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم
آخرین نظرات

مانیا، دومین ساتراپ زن در زمان هخامنشیان

يكشنبه, ۳ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۶:۵۶ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

 

در زمان هخامنشیان دو ساتراپ زن داشتیم که البته یکی شان ساتراپ فرعی بوده است. من در کتاب «هخامنشیان» آملی کورت ترجمه مرتضی ثاقب فر صفحات 108 الی 115 که درباره ساتراپ هاست یا کتاب زنان هخامنشی ماریا بروسیوس مطلبی در رابطه با اینکه زنی ساتراپ باشد ندیدم. باز برای اطمینان دو مقاله مرتبط در اینباره را بررسی کردم، یکی «نقش و جایگاه ساتراپی ها در شاهنشاهی هخامنشی» و دیگری «زنان پشت پرده و زنان پیش رو؛ عوامل اِعمال قدرت سیاسی توسط زنان هخامنشی» و در هیچ یک هیچ اثری از ساتراپ زن در زمان هخامنشیان ندیدم که در نوع خود عجیب است.

از طرفی دیگر ما یک ساتراپ زن یعنی آدا ساتراپ کاریا در حکومت اسکندر مقدونی (اینجا) را داریم و خب اگر این مقوله امتیاز منحصر به فردیست پس اسکندر مقدونی باید صاحب آن باشد!. دو نفری که گفتم یکی آرتمیس زنی با اصالت غیر پارسی است که در زمان خشایارشا ساتراپ کاریا میشود و دیگری یک ساتراپ فرعی «sub-satrap» [ساتراپی که زیر دست ساتراپ اصلی است] بنام مانیا هست که ساتراپ منطقه ای یونانی نشین با نام داردانوس در زمان هخامنشیان بوده است. برای آرتمیس بصورت جداگانه پستی را در وبلاگ منتشر خواهم ساخت اما برای مانیا باید بگویم این ساتراپ فرعی توسط شاه هخامنشی یا ساتراپ بالا دستش منصوب نشده بود بلکه وی خودش خواست و بعد از مرگ همسرش ساتراپ شد و نهایتاً بهمراه فرزندش بدست دامادش کشته شد. وی در طول دوران مسئولیت خود با پرداخت باج و... بدنبال جذب حمایت فارناباز دوم ساتراپ بالا دست خود در زمان هخامنشیان بوده برای اینکه جایگاهش بعنوان یک ساتراپ فرعی زن تثبیت شود. تنها منبعی هم که از وی سخن میگوید کتاب هلنیکا گزنفون است.

برای این مقوله ساتراپ فرعی توجه داشته باشید که در زمان هخامنشیان بر اساس مقاله برونو جیکوبز که در دانشنامه ایرانیکا منتشر شده است (اینجا) هر ساتراپ بزرگ از دو یا چند ساتراپ اصلی تشکیل میشده و هر ساتراپ اصلی از چند ساتراپ خرد [البته شاید استثناء هم بوده مثلاً ساتراپی بجای سه رده از دو رده تشکیل شده باشد] و رؤسای ساتراپ های بزرگ هم مستقیم توسط دربار تعیین میشده اند:

The hierarchical structure meant that several Minor Satrapies formed a Main Satrapy, and two or more Main Satrapies a Great Satrapy. The central Minor Satrapy always gave its name to the Main Satrapy, and likewise the central Main Satrapy gave its name to the Great Satrapy. While offices in inferior units were hereditary within families and could even be held by local rulers—the latter arrangement being a feature of regulated autonomy —the administrators of Great Satrapies were in each case newly appointed by the royal court; and such offices were probably without exception held by Achaemenid princes who did not reach the throne and by members of privileged families.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲/۰۲/۰۳