مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم
آخرین نظرات

امام خمینی و حق رأی زنان

چهارشنبه, ۱۱ بهمن ۱۴۰۲، ۱۱:۲۷ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

 

یکی از مباحثی که حول آراء و افکار امام خمینی مورد انتقاد قشر سلطنت طلب مدافع پهلوی هست دیدگاه ایشان نسبت به حق رأی زنان میباشد. جریان مربوط میشود به مخالفت های آیت الله خمینی نسبت به لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی که بخشی از آنها بر روی حق انتخاب کردن (حق رأی) و حق انتخاب شدن زنان متمرکز بود. در اینجا دو دیدگاه مطرح است، نخست آنکه مرحوم امام خمینی مشابه شهید آیت الله سید حسن مدرس از لحاظ فقهی و عقیده شخصی مخالف حق رأی زنان بود و به فاصله چندماه در سال 1342 تغییر عقیده دادند و دوم آنکه ایشان بخاطر حکومت پهلوی این مخالفت را ابراز میداشت و تغییر عقیده ای صورت نپذیرفت.

پس از بررسی که خواهم داشت نتیجه میگیرم که قول اول موجه تر است. نیز بنظر میرسد این دیدگاه از تفسیر اشتباه آیه شریفه کلام الله «الرجال قوامون علی النساء/آیه 34 سوره نساء» نشأت گرفته شده باشد و از دیرباز تا زمان حال در باور برخی روحانیون دینی رسوخ کرده است.

 

پرده اول) مقدمه

محمد تقی وکیل الرعایا نماینده همدان در دور دوم مجلس شورای ملی در جلسه این مجلس به تاریخ هشتم شعبان 1329 قمری (جلسه 280) میگوید:

بنده خیلی جرات می کنم و عرض می کنم که در آن اول، محروم کردن نسوان است که یک قسمت از مخلوق خداوند است که آن ها را محروم می کنیم با کدام دلایل منطقی آن را محروم می کنیم؟ (1).

در آن زمان بواسطه قانون انتخابات مصوب 1329 قمری زنان در کنار اتباع خارجی، مرتدین، مردان نابالغ، متکدیان (ولگردان)، محکومین به قتل و سرقت و... بطور کامل از حق رأی محروم بودند. از طرفی دیگر در کنار شاهزادگان و اتباع خارجه و شاغلین امنیه و نظمیه و... از انتخاب شدن هم محروم بودند (2). طرح این دیدگاه از سوی وکیل الرعایا مخالفت هایی را برانگیخت و این مخالفت ها تا بعد از برکناری رضا شاه هم ادامه داشت تا جایی که محمد بهادری (نماینده ارسباران و اهر) وقتی موضوع حق رأی زنان توسط تعدادی از نمایندگان مجلس چهاردهم شورای ملی در دی ماه 1323 مطرح شد عنوان داشت:

این بر خلاف اسلام است، بر خلاف قرآن مجید است، خارج از حدودی که اسلام معین نموده رفتار کردن است، بر خلاف قرآن و دین اسلام است... (3)

چنانچه مشاهده میشود مخالفت ها مختص به قشر روحانیت نبوده است. یکی از مهم ترین این جدال ها برمیگردد به سال 1330 و هنگامی که دولت در آن زمان [پهلوی اول و دور اول نخست وزیری محمد مصدق] خواست تا در پیش نویس لایحه تغییر قانون انتخابات حق رأی زنان گنجانده شود و این عمل مورد حمایت حزب زنان ایران نیز بود اما با مخالفت شدید احزاب و گروه های مختلف مواجه شده و نهایتاً دولت این پیش نویس را از لایحه انتخابات حذف کرد (4). در نهایت هم زنان بواسطه تلاش هیأت وزیران در سال 1341 واجد حق رأی و در انتخابات شهریور 1342 شرکت کردند (5). من بطور تیتر وار مخالفان و موافقان شرکت زنان در انتخابات طی بحث هایی که در سال 1331 صورت پذیرفت را مطرح میکنم و بعد به سراغ آیت الله مدرس و امام خمینی میروم:

اتحادیه پزشکیاران (موافق) - سازمان زنان ایران (موافق) - تعداد 104 نفر از اهالی تهران (موافق: طی دو نامه بهمراه امضا خطاب به آیت الله کاشانی رئیس مجلس وقت و دکتر مصدق رئیس دولت) - عده ای از کارمندان زن دولت ایران (موافق) - جمع آوری بیش از 2 هزار امضا توسط سازمان زنان ایران (موافق) - دانشجویان دانشگاه حقوق تهران (موافق: طی نامه ای به آیت الله کاشانی رئیس مجلس شورای ملی) - بیش از 200 نفر از اهلی تهران (مخالف: طی نامه ای به آیت الله کاشانی و دکتر مصدق) - پانزده نفر از مردم (مخالف: طی نامه ای به نمایندگان مجلس شورای ملی). (6)

ادله مخالفین عموماً دینی بوده است و حاوی اختلاف برداشت فاحشی بین مخالفین و موافقین مسلمان از دین است. شاید از همین حیث تفکرات اشتباه اما غالب در آن زمان بود که بانو مجتهده امین طی مصاحبه ای در سال 1342 با مجله ی زن روز میگوید:

... پدرم تدینی آمیخته به تعصب داشت. از آن گذشته جز با خرید و فروش کالا و «چرتکه»‌ها و حساب، کاری نداشت. شک نیست که در آن زمان پای‌بندی به سنت‌ها و قیود نادانسته به نحو شدیدی رایج بود. می‌دانید که پدران ما سواد داشتن را برای دختر ننگ می‌شمردند و خط دانستن را خطایی نابخشودنی. در این اوضاع بود که شوق دانش‌آموزی در من نضج می‌گرفت (7).

 

پرده دوم) آیت الله سید حسن مدرس

یکی از برجسته ترین مخالفان وکیل الرعایا در مجلس شهید مدرس بود که در نطق خود در جلسه مجلس شورای ملی به تاریخ هشتم شعبان 1329 قمری (جلسه 280) میگوید:

برهان این است که امروز ما هر چه تامل می‌کنیم، می‌بینیم مستضعفین و مستضعفات و آنها از آن نمره‌اند که گذشته از اینکه در حقیقت نسوان در مذهب اسلام تحت قیمومت هستند الرجال قوامون على‌النساء در تحت قیمومت رجال هستند و مذهب رسمى ما اسلام است آنها تحت قیمومت هستند. ابدا حق انتخاب نخواهند داشت. دیگران باید حفظ حقوق زن‌ها را بکنند که خداوند هم در قرآن می‌فرماید در تحت قیمومت هستند و حق انتخاب نخواهند داشت، هم دینى و هم دنیوى. این مساله‌ای بود که اجمالا عرض شد (8).

برخی همچون قاسم تبریزی عنوان داشتند در آثار شهید مدرس نفیا یا اثباتاً به موضعی در رابطه با حق رأی زنان برنخوردند (9) لکن میدانیم نقل قول شهید مدرس مربوط به محاورات در مجلس شورای ملی میشود نه آثاری که ایشان شخصاً مکتوب کرده است. در این رابطه مرحوم حجت الاسلام دکتر داوود فیرحی هم تأیید میکند موضع آیت الله مدرس نسبت به حق رأی زنان با بهره گیری از آیه 34 سوره نساء کاملاً منفی بود (10). موضع شهید مدرس تا اندازه ای منفی و غیر قابل دفاع بوده که برخی سعی میکنند موضع منفی آیت الله خمینی را هم مغایر با ایشان نشان بدهند (11). توجیهاتی که آورده شده مثل اینکه این دیدگاه در آن زمان غالب بوده و... مشخصاً غیر قابل دفاع است و مادامی این توجیه صحیح است که سخن آیت الله مدرس بعنوان یک مجتهد ناظر به نظر شخصی شان باشد نه تحمیل آن با عنوان دین مبین اسلام بر مردم!؛ در اینجا دکتر فیرحی نقد قابل توجهی داشته و میگویند:

... [آیت الله مدرس] از این طریق معتقد بود که باید زنان را جز محجورین قرار داد و اینها حق رای ندارند. ولی چرا هیچ کس نگفت چگونه این زن که محجور است حق معامله و تجارت دارد؟ چرا در واقع شما رای دادن را شبیه تمکین جنسی زن به شوهر می‌گیرد و نه شبیه فعالیت تجاری زن؟ در واقع مرحوم مدرس با این بحثش اساسا تا دهه 40 انتخابات زنان را عقب انداخت و جامعه را در مسیر توسعه سیاسی کند کرد و مهمتر از آن رهبری اعطای حقوق زنان را به جناح‌های سکولار واگذار کرد و آنها بودند که همیشه مدعی بودند که ما زنان را آزاد کردیم (10).

مشابه نقد دکتر فیرحی را البته من هم پیشتر پیرامون برده داری بیان کرده بودم و آن اینکه هیچ یک از علمای دین در دوران قاجار هیچگونه مخالفتی با برده داری که آن زمان وجود داشت، نداشتند. این برده ها اصلاً در جنگ با ایران هم عموماً اسیر نمیشدند و از طریق تجارت برده به داخل کشور آورده شده و در اختیار خریداران قرار میگرفتند. این انفعال و عدم پویا بودن فقه در آن زمان سبب شد تا برانداختن برده داری در ایران در وهله اول به انگلستان و سپس به حکومت رضا شاه (الغای کامل برده داری در سال 1307 شمسی) منتسب شود (12). گرچه هنوزم این عدم پویایی دیده میشود و فتاوای مراجعی همچون آیت الله صانعی و آیت الله جناتی شاهرودی مورد توجه نظام نیستند. البته این رویکرد تعصب وار برای عدم عمل به فتاوای رهبری هم صدق میکند، بعنوان مثال با اینکه ایشان صابئین را از اهل کتاب قلمداد کردند (13) لکن هنوز در قانون اساسی صابئین در زمره اهل کتاب قرار داده نشدند (14) و اساساً تا قبل از صدور فتوای رهبری دال بر اهل کتاب دانستن ایشان وضعیت خوبی از نظر آزادی عمل به احکام دینی در کشور نداشتند (15) و مورد ظلم قرار میگرفتند و تبعیض نا عادلانه بر علیه ایشان هم مشهود بوده و هنوزم تا حدودی هست (16) که بر خلاف فتوای رهبر فعلی انقلاب میباشد.

البته میتوان از منظر دیگری هم به این مقوله نگریست و آن اینکه گرچه عموماً فقها پویا نبودند اما در برابر اصلاح مواردی مثل الغای برده داری و... هم مقاومت نکردند و آنرا قبول نمودند که این چنین مواردی نشان میدهد حداقل علمای بزرگ اسلام بجز رده های پایین تر که ممکن بوده افراط گری هایی داشته باشند اگر خود عامل تغییر نبودند در مقابل تغییر مثبت هم هیچگاه مقاومت نمیکردند در حالیکه مشخصاً در جامعه مذهبی آن زمان توانایی این مقوله را داشتند. این چنین مواردی وجه مثبت علمای طراز اول تشیع در ایران را میتواند نشان بدهد.

 

پرده سوم) امام خمینی

اشتباه کردن توسط غیر معصوم امری ممکن و نتیجتاً طبیعی است و یک مرجع تقلید هم ازین امر مستثنی نبوده و نیست و نخواهد بود. چه آن اشتباه در حد غلط تلاوت کردن سوره ای در نماز عید فطر باشد (17) چه فتوا و آراء غلط. مواجه امام خمینی با صدور فتاوای نو اندیشانه دینی توسط مراجعی همچون آیت الله جناتی شاهرودی (18) نشان میدهد ایشان حداقل تعصب عملی نداشتند و مشابه برخی فقها در زمان حال که از نقد آراء فقهی مشهور هراس و واهمه دارند این چنین دیدگاهی نداشتند. گرچه بنده حقیر پیشتر به یکی از مشهور ترین فتاوای ایشان خرده گرفته بودم (19) لکن ازین دست اشتباهات غیر راهبردی (چیزی در حد باعث گمراهی عده زیادی یا متضرر شدن قابل توجه حکومت اسلامی) نمیتواند سبب زیر سؤال بردن کلیت جایگاه مرجع تقلیدی بشود.

در مهرماه سال 1341 شمسی لایحه قانونی انجمن های ایالتی و ولایتی به تصویب هیأت وزیران رسید (20)، این انجمن بر اساس اختیاراتی که در زمان پیدایش قانونش برای آن وضع شده بود (21) حق قانونگذاری نداشت و وظایفش شبیه به شوراهای اسلامی شهر و روستا در زمان حال بود اما چیزی سبب شد بعد از چند دهه فعالیت این انجمن مصوبه هیأت وزیران در سال 1341 هجری شمسی مورد اعتراض شدید واقع شود ماده سوم الی پنجم و چهل و یکم این لایحه بود (20):

ماده 3) انتخاب کنندگان باید واجد شرایط ذیل باشند

1. تابعیت ایران
2. داشتن لااقل بیست سال تمام شمسی
3. متوطن در محل انتخاب و یا سکونت ر [در] آنجا لااقل دو سال قبل از انتخابات.

ماده 4) کسانیکه از حق انتخاب محرومند

1. افسران و نیروهای ارتش. ژاندارمری. شهربانی مگر اینکه بازنشسته باشند.
2. محجورین
3. اتباع خارجی
4. ورشکستگان به تقصیر و تقلب
5. مرتکبین جنایات و جنحه های مهم که باعث حکم محکمه می شود.
6. عشقی که کمتر از بیست سال دارند
7. مقصرین سیاسی که برضد اساس حکومت ملی و استقلال مملکت قیام و اقدام کردند.

ماده 5) انتخاب شوند باید دارای شرایط ذیل باشند

1. تابعیت ایران
2. داشتن سی سال تمام شمسی
3. توانائی خواندن و نوشتن فارسی باندازه کافی
4. متوطن در محل یا سکونت لااقل چهارسال در محل قبل از انتخابات
5. عدم محرومیت از حقوق اجتماعی
6. نبودن بارتکاب جنایات و جنحه های مهم.
7. محجور نبودن و عدم محکومیت به ورشکستگی به تقصیر و تقلب

طرز تشکیل انجمنهای ولایتی

ماده 41) ... در حالیکه اعضاء انجمن و عموم حضار به احترام برپا خواسته اند یک جلد کتاب آسمانی را بجلسه میآورند و در مقابل جایگاه رئیس قرار میدهند و ابتداء رئیس و سپس یک یک اعضاء انجمن در مقابل کتاب آسمانی قرار گرفت و پس از بوسیدن کتاب آسمانی در حالیکه دست راست خود را بروی آن قرار داده سوگندنامه ذیل را با صوت بلند قرائت و سپس ذیل آن را امضاء خواهند نمود.

چنانچه مشاهده میکنید بر اساس ماده سوم زنان هم واجد شرایط رأی دهی محسوب شده و بنابر ماده پنجم چه زنان و چه غیر مسلمانان میتوانند نامزد این انتخابات بشوند و بر همین اساس در ماده 41 بجای قرآن کریم سوگند خوردن به کتاب آسمانی مکفی شمرده شده است. این دو مورد واکنش شدیدی را بخصوص از طرف روحانیون دینی برانگیخت. در اینجا نمیخواهم وارد حاشیه شده فلذا مستقیماً سراغ واکنش آیت الله خمینی پیرامون مورد زنان میروم. گرچه در وبسایت نشر آثار امام خمینی ذکر شده که علت مخالفت ایشان برای مقابله با فسادی بوده که مد نظر پهلوی دوم بر اساس سیاست های ایالات متحده آمریکا بوده است و در راستای این دیدگاه به برخی نقطه نظرات ایشان هم ارجاع داده میشود و نتیجتاً وارد بودن انتقاد به آیت الله خمینی را ناشی از سطحی نگری میداند (22) اما با کمی تعمق در می یابیم از قضا انتقاد وارد میباشد.

در اینجا با دو وجه طرف هستیم، نخست اینکه زنان حق رأی دادن داشته باشند و دوم آنکه حق نامزد شدن. مشخصاً مورد اول بهیچ روی نه فساد زا میتواند تلقی شود نه دارای اشکال منطقی. امام خمینی هم در دو نوبت تغییر عقیده میدهند، وجه نخست را در همان دوران حکومت پهلوی به فاصله چند ماه بعد از لغو لایحه اصلاحی انجمن های ایالتی و ولایتی قبول میکنند و وجه دوم را به فاصله سالهای بعد از آن نیز بنظر میرسد می پذیرند. برای بررسی بهتر دیدگاه آیت الله خمینی در اینباره باید بسراغ نامه ها و سخنرانی ها و تلگراف های ایشان در آن زمان برویم و با بررسی دقیق متوجه بشویم مخالفتشان شبیه به آیت الله مدرس بخاطر برداشت اشتباه از متن دین بوده یا اینکه اصلاً مخالفتی نداشتند و یا دلیل دیگری مد نظرشان بوده است.

الف) تلگراف امام خمینی به محمد رضا پهلوی در 19 مهرماه 1341 شمسی (23):

حضور مبارک اعلیحضرت همایونی‏

‏پس از اهدای تحیت و دعا، به طوری که در روزنامه ها منتشر است، دولت در‏‎ ‎‏انجمنهای ایالتی و ولایتی، «اسلام» را در رأی دهندگان و منتخبین شرط نکرده؛ و به زنها‏‎ ‎‏حق رأی داده است. و این امر موجب نگرانی علمای اعلام و سایر طبقات مسلمین است...

ب) تلگراف امام خمینی به اسد الله علم در 28 مهرماه 1341 شمسی (24):

... ورود زنها به مجلسین و انجمنهای ایالتی و ولایتی و شهرداری مخالف‏‎ ‎‏[‏‏است با‏‏]‏‏ قوانین محکم اسلام که تشخیص آن، به نص قانون اساسی، محول به علمای‏‎ ‎‏اعلام و مراجع فتواست، و برای دیگران حق دخالت نیست. و فقهای اسلام و مراجع‏‎ ‎‏مسلمین به حرمت آن فتوا داده و می دهند. در این صورت، حق رأی دادن به زنها و‏‎ ‎‏انتخاب آنها در همۀ مراحل، مخالف نص اصل دوم از متمم قانون اساسی است. و نیز‏‎ ‎‏قانون مجلس شورا، مصوب و موشّح ربیع الثانی 1325 قمری، حق انتخاب شدن و‏‎ ‏انتخاب کردن را در انجمنهای ایالتی و ولایتی و شهرداری از زنها سلب کرده است.‏‎ ‎‏مراجعه کنید به مواد هفت و نُه قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی، و پانزده و هفده قانون‏‎ ‎‏انجمن بلدیه (شهرداری). در این صورت، چنین حقی به آنها دادن، تخلف از قانون‏‎ ‎‏است.

ج) سخنرانی امام خمینی در تاریخ ششم آبان 1341 شمسی در جمع 200 نفر از کسبه بازار تهران در منزل خودشان (25):

... آیا من از شما تشکر بکنم، یا شما از من تشکر بکنید؟ هیچ‌کدام از یکدیگر تمنای تشکر نداریم؛ بلکه وظیفه دینی همه ماست که بگوییم و بخواهیم که قانون شرکت نسوان در انتخابات انجام نشود. و اگر این قانون عملی بشود، دنبالش چیزهای دیگری است، و خواسته اکثریت مردم، شرط است؛ اکثر مردم این مملکت از این امر بیزارند. و شما فعلاً تعطیل عمومی نکنید. خدا نیاورد آن روز را که تعطیل عمومی بشود! و باز هم دعا می‌کنم که از این عمل به‌طور آرام جلوگیری شود. خدا نیاورد آن روزی را که علما بگویند تعطیل بکنید! اسدالله عَلم در این مملکت چه می‌خواهد بکند؟! این کار بازخواست و محاکمه‌های بعدی دارد. به‌طوری که شنیدم، از امینی این موضوع را خواسته بودند؛ ایشان قبول نکرد و به کنار رفت. به حساب ارسنجانی هم روزی خواهند رسید. اگر تمام دنیا ـ یک‌طرفه ـ بگویند: باید بشود! من یکی می‌گویم: نباید بشود. نه وظیفه من تنهاست، بلکه وظیفه شاهنشاه و همه افراد این مملکت است که بگویند این کار صلاح نیست...

د) خطاب به حجت الاسلام انصاری واعظ شهر قم (25):

... شنیده‌ام آقای فرماندار گفته است: دولت کار دارد. چه کاری از این کار واجب‌تر است که رضایت بیست میلیون جمعیت را فراهم کنند؟ چون از ده میلیون نفر جمعیت زن ایران، فقط یک‌صد نفر زن هرجایی مایل هستند که این کار بشود.

ه) بیانات امام خمینی در جمع طلاب و بازاریان در مسجد اعظم قم در 14 آبان 1341 شمسی (26):

... ان شاءالله موضوع لغو شرکت نسوان در انتخابات درست می شود؛ اگر درست نشد ما تنها نیستیم؛‏‎ ‎‏تمام ملت ایران و عشایر و حتی سایر ملتهای کشورهای مسلمان و سنی پشتیبان ما هستند.

این اظهارات ایشان در رابطه با مقوله حق رأی زنان طی سخنرانی ها و تلگراف ها و نامه هایشان مربوط به انجمن های ایالتی و ولایتی تا قبل از لغو آن مصوبه بود. چنانچه مشاهده میکنید مخالفتشان با حق رأی زنان هیچ ربطی به فساد هم نمیتواند داشته باشد و بیشتر دال بر برداشت آیت الله خمینی از اسلام است و در اینجا بنظر میرسد هیچ مرجع تقلید مشهوری هم مخالف ایشان نبود. البته تمرکز خود آیت الله خمینی در این لایحه بیشتر بر روی مقوله حذف شرط اسلام بود تا حق رأی زنان و این رو من از مجموع سخنانشان برداشت کردم تا جایی که وقتی تلاش ایشان و مردم و... به ثمر می نشیند و لایحه لغو میشود طی سخنرانی که برای جمعی از اهالی تهران داشتند در رابطه با لغو لایحه هیچ اشاره ای به حق رأی زنان نمیکنند و صرفاً به یهودیان بهایی نما اشاره و اینکه با الغای شرط اسلام خواستند کشور را به دست اینان بسپارند میکنند و هیچ اشاره ای به حق رأی زنان نمیشود (27).

در برخی دیگر از سخنانشان نیز مقوله فوق به چشم میخورد مثل تلگراف ایشان به اسدالله علم در 15 آبان 1341 که در آن صرفاً به همردیف قرار دادن قرآن کریم با اوستا و انجیل و بعض کتب ضاله اشاره و آنرا مورد انتقاد قرار میدهند و به مقوله حق رأی زنان اشاره ای نمیکنند (28). در ادامه بعد از لغو این مصوبه هم وقتی اسدالله علم مصاحبه ای انجام میدهد و تلگرافی هم برای روحانیون دارای نفوذ میفرستد [در متن صحیفه امام آمده «حضرات آیات»] و سپس اصناف قم نظر امام خمینی را راجع به آن مصاحبه میخواهند ایشان در دهم آذر 1341 شمسی در پاسخ به توجیهات اسدالله علم پیرامون موارد اعتراضی بخشی را هم به مقوله حق رأی زنان اختصاص داده و میگویند (29):

... آنچه آقای نخست وزیر راجع به انتخاب زنها تلگراف نموده اند محل تعجب‏‎ ‎‏است. می گویند این انتخاب مشابه انتخاب شهرداریهاست که دخالت زنها در آن‏‎ ‎‏تصویب شد و اعتراضی نشد. اولاً، انجمنهای ایالتی و ولایتی قانون مستقل دارد، و زنها‏ در آن قانون مستثنا هستند. آقای نخست وزیر قانون مجلس را نسبت به خود انجمنهای‏‎ ‎‏ایالتی و ولایتی نادیده گرفته و به مشابه آن تشبث کرده اند! و خوب است خود ایشان این‏‎ ‎‏را هم تفسیر کنند. و ثانیاً، به طوری که مطلعین می گویند، قانون شهرداریها از مجلس‏‎ ‎‏نگذشته و در بعض کمیسیونهای مجلس وارد شده، و فرضاً که گذشته باشد ربطی به‏‎ ‎‏انجمنهای ایالتی ندارد. و ثالثاً، اگر چیزی از مجلس گذشت و مخالف قانون اساسی بود،‏‎ ‎‏ارزش قانونی ندارد. و این امر از هر مجلسی بگذرد مطرود، و وکلای آن قابل تعقیب‏‎ ‎‏هستند.‏

در اینجا حتی تصویب حق رأی زنان در مجلس شورای ملی را هم قبول نمیکنند و این نمیتواند چیزی جز این باشد که فقط برداشتشان از دین مغایر با اعطای حق رأی به زنان در آن زمان بوده است نه مقوله حکومت پهلوی و... چرا که ادبیات آیت الله خمینی در آن زمان نسبت به شاه هم بهیچ عنوان تند نبود و حتی حاوی محتوای براندازانه در لفافه هم ابداً نبوده است بگوییم نسبت به کلیت حکومت پهلوی اشکال داشتند و بیشتر نظرشان اصلاح بوده در آن زمان؛ که البته شاه با رفتاری که بعد از کاپیتولاسیون و... نشان داد اثبات کرد قابل اصلاح نیست. در نهایت هم امام خمینی در 11 آذرماه 1341 شمسی در بخشی از سخنرانی شان در جمع علما و طلاب و اهالی قم میگویند (30):

شما ببینید بیست و چند سال است از این کشف حجاب مفتضح گذشته است؛ حساب‏‎ ‎‏کنید چه کرده اید؟ زنها را وارد کردید در ادارات؛ ببینید در هر اداره ای که وارد شدند، آن‏‎ ‎‏اداره فلج شد. فعلاً محدود است؛ علما می گویند توسعه ندهید؛ به استانها نفرستید. زن اگر‏‎ ‎‏وارد دستگاهی شد، اوضاع را به هم می زند؛ می خواهید استقلالتان را زنها تأمین کنند؟!‎ ‎‏کسانی که شما از آنها تقلید می کنید، دارند به آسمان می پرند، شما به زنها ور می روید؟ بد‏‎ ‎‏معرفی نکنید روحانیون خود را به دنیا؛ برای شما عیب است. اینها دردهایی است، اینها‏‎ ‎‏نصیحت است؛ ولی چه سود. آنها که باید بشنوند نیستند؛ اگر هم کسی باشد، آنچه را که‏‎ ‎‏قلب ما از آن درد دارد، نخواهد رساند.‏

اینجا هم بنظر میرسد بطور کل با دخالت دادن زنان در اموری که به مقوله استقلال سیاسی (حق رأی) و استقلال اقتصادی (اشتغال در ادارات و...) منجر شود مؤافق نیستند. اولین جرقه های تغییر آراء در سخنان امام خمینی سال بعد و طی مقوله انقلاب سفید به چشم میخورد چنانچه در دیدار با اعضای انجمن اسلامی دانشگاه تهران به تاریخ 10 اردیبهشت ماه 1342 میگویند (31):

موضوع حق شرکت دادن زنان در‏‎ ‎‏انتخابات مانعی ندارد؛ ولی حق انتخاب شدن آنها فحشا به بار می آورد. موضوع حق‏‎ ‎‏رأی دادن زنان و غیره در درجۀ آخر اهمیت قرار دارد. ما می خواهیم مشروطیت را حفظ‏‎ ‎‏کنیم. اکنون که در ایران حق آزادی از ما سلب شده، به فکر زنها افتاده اند! در حال حاضر‏‎ ‎‏آزادی قلم، بیان، افکار و حتی حق حیات از مردم سلب گردیده است.

چنانچه مشاهده میکنید بوضوح ایشان تغییر عقیده داده و حق انتخاب کردن را برای زنان پذیرفته اند گرچه باز نسبت به حق انتخاب شدن موضع منفی دارند نیز لحن صحبت هایشان هم بصورت کلی حالت براندازانه تا حدی پیدا کرده است. در نهایت در 26 فروردین سال 1343 شمسی در بخشی از سخنرانی شان در جمع اقشار مردم به مناسبت آزادی خود از زندان میگویند (31):

این «مملکت مترقی»! چه می گویی؟ چه می گویید‏‎ ‎‏شماها؟ مگر با الفاظ می شود؟ مگر با چهار تا زن فرستادن ‏‏[‏‏به‏‏]‏‏ مجلس، ترقی حاصل‏‎ ‎‏می شود؟ مگر مردها که تا حالا بودند ترقی برای شما درست کردند تا زنهایتان ترقی‏‎ ‎‏[‏‏درست کنند‏‏]‏‏؟ ما می گوییم اینها را فرستادن در این مراکز جز فساد چیزی نیست. شما‏‎ ‎‏بعد تجربه کنید ببینید بعد از ده سال، بیست سال، سی سال دیگر، اینها را بفرستید، به خیال‏‎ ‎‏خودتان، ببینید اگر شما جز فساد چیز دیگری دیدید؟ ما با ترقی زنان مخالف نیستیم، با‏‎ ‎‏این فحشا مخالفیم، با این کارهای غلط مخالفیم.‏

مگر مردها آزادند که زنها می خواهند آزاد باشند؟ «آزادْ مرد» و «آزادْ زن» با لفظ‏‎ ‎‏درست می شود؟ مردها آزادند؟ در این مملکت الآن مردها آزادند؟ در چه چیز آزادند؟

این سخنرانی مربوط به بعد از اولین دوره ای است که زنان رسماً رأی دادند و چنانچه مشاهده میکنید ایشان اعتراضی نسبت به حق انتخاب کردن برای زنان ندارند لکن کماکان با حق انتخاب شدن مشکل دارند اما مشکلشان کلی و مربوط به کلیت حکومت پهلویست لکن از جهاتی هم حضور زن را بطور کل فساد زا میدانند [که این میتواند به مقوله حجاب و... زن در آن دوران تا حدی مرتبط باشد]. در نهایت فحوای سخنان ایشان در سالهای منتهی به انقلاب بطور کل حول نقد نسبت به حکومت پهلوی رفته و همانطور که میدانیم در اولین دوره مجلس شورای اسلامی که انتخابات آن در سال 1358 برگذار شد چهار نفر زن توانستند وارد این مجلس بشوند و امام خمینی هیچگونه مخالفتی با این مقوله نکردند در حالیکه اگرم میکردند بعید بود کسی بتواند مخالفت بکند در اوایل انقلاب که اوج نفوذ ایشان بعنوان رهبر اول انقلاب محسوب میشد و این مهم نتیجه میدهد نظرشان در اینباره عوض شده است.

من بنظرم میرسد دو دوره تغییر عقیده در آراء ایشان حاصل شده، نخست طی سالهای 1341 الی 1342 و مؤافق اعطای حق رأی به زنان شدن و دوم از سال 1342 به بعد و مؤافق حق انتخاب شدن برای زنان به منظور ورود به مجلس و... . تاریخ دقیقی را برای تغییر نظر دومی نمیتوانم تعیین کنم اما میدانم در سالهای قبل از انقلاب بوده [یحتمل دهه پنجاه] چون آیت الله خمینی در بخشی از سخنانش در اردیبهشت ماه سال 1357 شمسی طی مصاحبه با لوسین ژرژ از روزنامه لوموند فرانسه میگوید (32):

در خصوص زنان، اسلام هیچ گاه مخالف آزادی آنان نبوده است، برعکس اسلام با‏‎ ‎‏مفهوم زن به عنوان شیء مخالفت کرده است و شرافت و حیثیت او را به وی باز داده‏‎ ‎‏است. زن مساوی مرد است. زن مانند مرد آزاد است که سرنوشت و فعالیتهای خود را‏‎ ‎‏انتخاب کند؛ اما رژیم شاه است که با غرق کردن آنها در امور خلاف اخلاق، می کوشد تا‏‎ ‎‏مانع آن شود که زنان آزاد باشند. اسلام شدیداً معترض به این امر است. رژیمْ آزادی زن‏‎ ‎‏را البته نظیر آزادی مرد از میان برده و پایمال ساخته است. زنان مانند مردان زندانهای‏‎ ‎‏ایران را پر کرده اند. در اینجاست که آزادی آنها در معرض تهدید و در خطر قرار گرفته‏‎ ‎‏است. ما می خواهیم که زنان را از فساد، که آنان را تهدید می کند، آزاد سازیم.‏

چنانچه مشاهده میکنید در اینجا نه مخالفتی با حق رأی زنان هست نه انتخاب شدنشان بعنوان نماینده مجلس، لکن احتمالاً بخاطر مقوله هایی همچون عدم رعایت موازین شرعی در حکومت پهلوی این امر را فساد زا میدانستند در دوران آن حکومت.

در زمان حال هم همان جریان نماینده مجلس شدن زنان اما اینبار در قالب وزیر شدنشان مبتلابه جامعه دینی کشور است و شاید علی الظاهر هیچ منعی برای وزیر شدن زنان نباشد اما چنانچه مشاهده میکنید علیرغم چند نوبت تأکید مکرر رهبری و دیدگاه نو اندیشانه ایشان در اینباره اما بازهم در کل دوران جمهوری اسلامی شاهد یک وزیر زن بیشتر نبودیم، خانم کبری آسوپار از خبرنگاران ارزشی راست گرا در اینباره بعد از سخنرانی رهبری در میلاد بانوی دو عالم فاطمه زهرا (سلام الله علیها) [دی ماه 1402] میگوید (33):

انتخاب وزیر زن از شعارهای حداقل دو رئیس‌جمهور اخیر ایران بوده است. با این حال، وزیر شدن زنان در این دو دولت محقق نشده و در سطحی کلی‌تر، باید گفت که وزیر شدن زنان در ایران همیشه با چالش‌هایی همراه بوده است، حتی همان وقتی هم که از سرانجام یک زن وزیر شد (دولت دوم محمود احمدی‌نژاد) خالی از کشمکش‌های سیاسی و فقهی و اجتماعی نبود.

چالش‌هایی که اغلب به عرصه رسانه و بروز رسانه‌ای هم نمی‌رسید، اما در تصمیم نهایی دولت‌ها یا حداقل بهانه آفرینی آن‌ها برای آنکه خلاف وعده‌های انتخاباتی خود عمل کنند، مؤثر بود.

دیدار روز گذشته رهبری را می‌توان یک فصل‌الخطاب در این زمینه دانست، گرچه طبعاً نمی‌تواند به طور کامل اختلاف نظرها پیرامون وزارت زنان را برطرف کند. با این حال حداقل آن است که بهانه را از دست رؤسای جمهور می‌گیرد.

حضرت آقا روز گذشته در دیدار بانوان که در آستانه میلاد حضرت زهرا سلام‌الله علیها برگزار شد، عرصه مدیریتی و برعهده گرفتن مناصب دولتی را از مواردی دانستند که جنسیت در آن دخیل نیست و صرفاً «شایسته سالاری» باید مورد توجه قرار بگیرد: «یک مسئله، مسئله مشاغل اجتماعی و مدیریت‌هاست که این را از من سؤال کردند. در مشاغل مختلف مدیریتی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی حضور زنان هیچ محدودیتی ندارد. در عرصه مدیریتی مسئله جنسیت مطرح نیست... یک جایی یک بانوی باسواد مجرب و کارآمد بهتر از آن مردی است که در این زمینه نامزد وزارت شده است. این زن باید وزیر شود.»

مواضع رهبری درباره زنان همیشه مترقی‌تر از نگاهی بوده که به شکل سنتی از یک عالم دینی انتظار می‌رفته است. در موضوع وزارت زنان هم می‌توان گفت ایشان با نگاه‌های سنتی غالب موافق نیستند. در سال‌های گذشته بخشی از چالش‌ها پیرامون انتخاب وزیر زن، در حوزه فقه مطرح می‌شد و مباحثات در این زمینه به بن‌بست می‌رسید. «الرجال قوامون علی النساء» را به میان می‌آوردند و وزارت زنان را تخطئه می‌کردند. حال اهمیت موضع روز گذشته رهبری بیشتر رخ می‌نماید.

البته رهبری هیچ گاه مخالفتی هم با وزیر شدن زنان نداشتند و باز هم البته که بروز این نگاه رهبری صرفاً موضع‌گیری دیروز نبود و پیش از این هم، البته نه با این صراحت، ولی به نحوی که برای عموم قابل دریافت باشد، بیان کرده‌اند. از جمله شهریور سال ۹۲ و در دیدار جمعی از بانوان فرهیخته حوزوی و دانشگاهی فرمودند که «از اینکه این بانوان در این مناصب اجرایی باشند من هیچ مشکلی ندارم؛ یعنی منع نمی‌کنم، نفی نمی‌کنم، ایرادی هم برایش قائل نیستم - فرض کنید وزیر بهداشت ما یک خانم بود، یا معاونین رئیس‌جمهور مثلاً یا بخش‌های مختلف در بینشان بانوان هستند، این از نظر من اشکالی ندارد- آنچه اشکال دارد، افتخار به این است؛ که ما به رخ دنیا بکشیم که ببینید، ما در بخش‌های اجرایی این‌قدر زن داریم!...»

اشاره به سالهای گذشته مشخصاً بعد از انقلاب است و چنانچه مشاهده میکنید بعد از انقلاب هم عده ای روحانی دینی متعصب افراط گرا بازهم همان آیه 34 سوره نساء را که شهید مدرس در دوران حکومت رضا شاه مطرح کرده بود برای جلوگیری از وزارت زنان به میان آوردند!! این جماعت مشخصاً اگر جای امام خمینی بودند همین آیه را برای جلوگیری از نماینده مجلس شدن زنان و حتی اعطای حق رأی به ایشان مطرح میکردند و مگر جز این رفتار کرده و میکنند؟!. در قرن بیست و یکم که زنان رئیس کشور میشوند (مثل رئیس جمهور سابق نیوزیلند و صدر اعظم سابق آلمان و...) عده ای نظرات شخصی خود را بنام دین بر مردم تحمیل میکنند و حتی با وزیر شدن زنان هم مشکل دارند. این آراء در زمان شهید مدرس بخاطر جو غالب سنتی آن زمان خیلی عجیب نبود (چنانچه خاطرتان باشد بانو مجتهده امین گفته بود ایرانیان حتی با خواندن و نوشتن یاد گرفتن دختر هم مؤافق نبودند و این مقوله ربطی به روحانیت دینی نداشت) تا برسد به سالهای 41 و 42 که همان دیدگاه سنتی غالب بود اما وقتی آن دیدگاه رفته رفته از جامعه رخت بست و حتی خود امام خمینی هم از آراء قبلی تبعیت نکردند دیگر نمیتوان هیچ توجیهی را برای این دسته از افراد که در بعد از انقلاب مخالف وزارت زنان و... هستند آورد مگر افراط گرایان فاقد سوادی که با نام دین تیشه به ریشه دین میزنند.

 

پی نوشت ها:

1. جدال موافقان و مخالفان حق رأی زنان برای شرکت در انتخابات، ساره عسگری-سیاوش شوهانی، نشریه پیام بهارستان، تابستان 1389 هـ ش، صفحه 640.

2. همان

3. همان، صفحه 642

4. همان، صفحه 642 و 643

5. همان، صفحه 645

6. همان، صفحات 645 الی 663

7. خبر آنلاین، مصاحبه سیما تقوی در دی ماه 1342 با بانو مجتهده امین، دی ماه 1402: www.khabaronline.ir/news/1862550

8. یادداشت رسول جعفریان با عنوان «پیشینه حق رأی زنان در مجلس شورای ملی» منتشر شده در وبسایت خبرآنلاین، بهمن ماه 1389، بنگرید به اینجا.

9. نک: گفت و گوی قدس آنلاین با قاسم تبریزی (نویسنده و پژوهشگر)، آذر 1401، بنگرید به اینجا.

10. نک: چرا مدرس با حق رأی زنان مخالف بود؟، وبسایت دیدبان ایران، آذرماه 1400، بنگرید به اینجا.

11. «... ولی در رابطه با امام خمینی(ره) باید توجه داشت استدلال ایشان در مخالفت با حق رأی زنان به کلی با شهید مدرس متفاوت است» امام خمینی (ره) و زنان، 41 تا 57: تغییر یا تداوم؟، زهرا داور پناه، روزنامه ایران، خردادماه 1402، بنگرید به اینجا.

12. بخش «Slavery in Qajar Iran» و «Abolition of slavery» در مدخل «Slavery in Iran» در ویکی پدیای انگلیسی، بنگرید به اینجا.

13. نک: خارج فقه (کتاب الجهاد)، کاوشی در حکم فقهی صابئان، مکتوب درس خارج رهبری در خرداد 1388، بنگرید به اینجا.

14. نک: اصل 13 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، بنگرید به اینجا.

15. «ما همه جا مجبور بودیم خود را شیعه اثنی عشری معرفی کنیم. در فرم های اداری و کنکور ما یک شیعه دوازده امامی بودیم که گاه قرآن را از مسلمانان بهتر می خواندیم و نمره تعلیمات دینی فرزندان ما از مسلمانان بهتر می شد. کودکان ما مجبور بودند سر کلاس های قرآن و تعلیمات دینی بنشینند و مانند یک مسلمان نمازهای یومیه را بخوانند.»، مصاحبه پروانه وحید منش با نعمت الله عبادی از مندائیان ساکن آمریکا، بی بی سی فارسی، دی ماه 1393، بنگرید به اینجا.

16. نک: ماده دوم قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی، مصوب 1362 و اصلاحی 1374، بنگرید به اینجا. برای مطالعه بیشتر: تبعیض منفی علیه صابئین و مثبت برای زرتشتیان در ج اسلامی ایران، وبلاگ مکتب رئالیسم، بنگرید به اینجا.

17. نک: روایت هاشمی رفسنجانی از اشتباه خواندن سوره شمس توسط آیت‌ الله خامنه‌ای در نماز عید فطر بهمن ماه سال 1376، وبسایت دیدبان ایران، بهمن ماه 1402، بنگرید به اینجا.

18. نک: استخریّه: ظرفیت امام خمینی در بحث های علمی (خاطره آیت الله جناتی شاهرودی از برخورد امام خمینی با یکی از فتاوای نو اندیشانه ایشان)، به نقل از سید حسن فاطمی، وبسایت راه راستی، بنگرید به اینجا.

19. رابطه جنسی با نوزاد در فتوای امام خمینی، وبلاگ مکتب رئالیسم، بنگرید به اینجا.

20. نک: لایحه قانونی انجمنهای ولایتی و ایالتی مصوب 1341/07/14 هیات وزیران (دوره فترت)، معاونت حقوقی ریاست جمهوری، سامانه ملی قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران، بنگرید به اینجا.

21. نک: فصل دوم (در وظایف انجمن های ایالتی)، قانون انجمن های ایالتی و ولایتی، مصوب 1286/03/01، مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی، بنگرید به اینجا.

22. بررسی دیدگاه امام خمینی درباره ی حق رأی زنان - از تحریم رأی زنان تا تکریم رأی زنان، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، بنگرید به اینجا.

23. صحیفه امام خمینی، جلد اول، صفحه 78، قابل دسترس در پایگاه حفظ نشر و آثار امام خمینی، بنگرید به اینجا.

24. همان، صفحه 80.

25. هشت سخنرانی، نامه و تلگراف امام خمینی (ره) در آبان 1341، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری، بهمن 1402، بنگرید به اینجا.

26. صحیفه امام خمینی، جلد اول، صفحه 87، قابل دسترس در پایگاه حفظ نشر و آثار امام خمینی، بنگرید به اینجا.

27. همان، صفحه 103.

28. همان، صفحه 90.

29. همان، صفحه 110 و 111.

30. همان، صفحه 191.

30. همان، صفحه 118.

31. همان، جلد سوم، صفحه 305، قابل دسترس در پایگاه حفظ نشر و آثار امام خمینی، بنگرید به اینجا.

32. همان، جلد سوم، صفحه 370.

33. مسیر وزیر شدن زنان هموار می‌شود؟، کانال تلگرامی کبری آسوپار، باز نشر در وبسایت خبری تحلیلی مشرق نیوز، دی ماه 1402، بنگرید به اینجا.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲/۱۱/۱۱

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی