مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم
آخرین نظرات

بسم الله الرحمن الرحیم

 

یکی از موارد مبتلابهی که در مقوله ایران باستان دیده میشود علاقه وافر برخی افراد نا آگاه به یهودی خواندن هرآنچه و هر آنکسی هست که نسبت به وی نقد دارند [مثل نسب هخامنشیان]! این مقوله در مقیاس جهانی نیز مرتبط با تئوری توطئه هست و سعی دارد یهودیان را پشت پرده جریانات مهم و مختلف و به نوعی حاکم جهان نشان دهد/International Jewish conspiracy. در تاریخ اسلام هم این معضل بدین صورت خودش را نشان داده که برخی سعی دارند از خلیفه اول و دوم تا برسد به شمر بن شُرَحبیل را یهودی یا در خدمت یهود نشان دهند!. اصلاً هم اهمیت ندارد نسب شمر و ام البنین از طریق پدری به کلاب میرسد [پدر پدر بزرگ پدر بزرگ ام البنین با پدر بزرگ پدر بزرگ شمر کلاب است و بهمین خاطر شمر در روز عاشورا چهار پسر ام البنین را خواهر زاده های خود خطاب کرد] ولو شده با استناد به اخبار کذب و فاقد سندیت فردی را حرام زاده بخوانند، میخوانند اما باید ادعایشان به کرسی بنشیند!.

در اینجا بعنوان مثال با دو متنی طرفیم که وبسایت اندیشکده مطالعات یهود منتشر ساخته و ید بیضایی در دامن زدن به این آفت داشته است [jscenter.ir/judaism-and-islam/jewish-intrigue/17666 و jscenter.ir/judaism-and-islam/jewish-intrigue/7005]. من بطور اختصار برخی حفره های عمیق این اشتباه فاحش در تحلیل تاریخ را شرح میدهم:

- اشاره به روایت بی پایه و اساس (خبر واحد فاقد توثیق راویان و بدون قرینه محکم تأیید کننده) «مثیر الاحزان، ص 48، رسول خدا (ص) در خواب خود، شمر را به‌صورت سگی سیاه و سفید دیده بود که خون خاندانش را می‌لیسد»

- سند معتبر خواندن روایت «فَإِنِّی خَائِفٌ عَلَیْهِمَا مِنْ کَیْدِ الْیَهُود/من از مکر یهود نسبت به فرزندانم حسن و حسین بیمناکم»

در حالیکه این روایت خبر واحد مرسل است و بهیچ عنوان قابل استناد نمیتواند باشد «ar.lib.eshia.ir/11008/43/313»، نیز در نظر داشته باشید روایات تحریف قرآن ازین روایت و نیز مورد بالایی اش چه در بُعد کمیت و چه کیفیت در مرتبه کاملاً بالاتری اند!.

- استناد به خبر واحدی در کامل الزیارات «وَ اَشْهَدُ اَنَّ الَّذینَ سَفَکُوا دَمَکَ، وَ اسْتَحَلُّوا حُرْمَتَکَ، مَلْعُونُونَ مُعَذَّبُونَ عَلى لِسانِ داوُدَ وَ عیسَى بْنِ مَرْیَمَ، ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُونَ/و گواهى می‌دهم که حقّاً آنان که خونت را ریختند و حرمت تو را از بین بردند ملعونند و معذّب هستند بر زبان داوود و عیسى بن مریم و این بخاطر آن گناهى است که کردند و مردمى تجاوزکار بودند.»

این کتاب روایت شاگرد نویسنده اش جعفر بن محمد بن قولویه با نام حسین بن احمد بن مغیره بوشنجی نقل کرده است و تنها جایی که این شاگرد توثیق شده رجال نجاشی میباشد. برخی سعی کرده اند عنوان کنند چون تضعیف این شاگرد در گزارش برخی عالمان دیگر مرتبط با گزارش نجاشی بوده تضعیف وی در دیگر منابع را بی اعتبار بسازند (نک: ensani.ir/ file/download/article/1671596821-9791-1401-2-1.pdf) و بهرحال ازین دست توجیهات ناشیانه همواره در عقاید بنیاد گرایانه وجود داشته [اساساً با گزارش یک نفر چطور فردی کاملاً ثقه در نظر گرفته میشود وقتی بقیه به ثقه بودن وی نرسیدند؟، ولو فرض کنیم گزارشات تضعیف وی نادرست باشد بهرحال به ثقه بودنش نیز رأی ندادند].

مقدمه ابن قولویه مبنی بر اعتبار روایات هم پشیزی ربط به اعتبار روایات کتاب ندارد که برای این مقوله میتوانید به یادداشت دکتر حسن انصاری قمی (آیا ابن قولویه بر صحت همه احادیث کتاب کامل الزیارات شهادت داده؟) و درس خارج آیت الله شبیری مراجعه کنید (درس رجال استاد سیدجواد شبیری، جلسه 59).

از تمام اینها که بگذریم سر سلسله راویان این خبر واحد هم بنظرم محل ابهام هست و راوی مشهوری نیز نبوده، از عبارات آیت الله خویی نیز به شخصه ثقه بودنش را نتوانستم استخراج کنم: حَدَّثَنِی الْحَسَنُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى (نک: معجم رجال الحدیث آیت الله خویی، جلد 5، صفحه 369، شماره 2916) عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَبِی الْبِلَادِ (ازین بگذریم که بین زمان ابن قولویه تا فوت ابراهیم بن بلاد نیز بیش از 160 سال فاصله بوده است و کل این فاصله باید توسط سه نفر که نوه و پدر و پدربزرگ بودند پر شود که پدربزرگ تازه می بایست زمان حیات ابراهیم بن بلاد را درک کرده باشد!!)

- با استناد به بخشی از زیارت عاشورا گفته میشود خداوند قاتلان امام حسین را لعنت کرده و سپس با ارائه برخی آیات قرآن مبنی بر لعنت خداوند بر کفار بنی اسرائیل اینطور القا میشود پس منظور این بوده که قاتلین حضرت یهودی بودند!، نویسنده نمیفهمد خداوند در قرآن فقط یهودیان را لعنت کرده؟. ازین دست استنادهای مغالطه آمیز در کل دو متن به چشم میخورد.

- اشاره به نقش شمر میشود و وی را مأموری از جانب دمشق میخوانند، لکن نمیفهمند این ابن زیاد بود که در نهایت تصمیم میگرفت و آنطور که تشخیص داد و میخواست عمل کرد نه شمر!. این مورد بقدر کافی برای هر انسان اهل تحقیقی واضح هست، بیشتر پرداختن بدان توهین به خودم هست، مثل اینکه به فردی بخواهم اثبات کنم کوروش دوم مرد بوده است!!.

فکر کنم تا همین جا کفایت کند تا بدانید اساساً این ادعا جعل واضح تاریخ است، با این شیوه ناشیانه نقل تاریخ باستان پرستان نیز میتوانند کوروش دوم را مدافع حقوق بشر بخوانند!، فقط کافیست هر روایت و نقل و تفسیر دلبخواهی را که دوست دارند نقل کنند و آسمان را به ریسمان بافته تا اوهامات ذهنی خویش را با برچسب علم تاریخ به کرسی بنشانند!. این افراد البته نمی فهمند اگر بنا بود خداوند سرگذشت هوموساپین را طی چند صد هزار سال زیست خود در تمامی کره زمین بیان کند مشخصاً نقش ناچیزی چه از نظر کمی و چه کیفیتی برای 124 هزار پیامبر به یهود میرسید کما اینکه در کل عهد عتیق دیده میشود [تعداد پیامبران ادعایی به نسبت 124 هزار نفر]. بهرحال بخش مهمی از مخاطبین قرآن باورمندان به عهد عتیق و بخش دیگر هم در مکه و مدینه غالباً در فضایی بزرگ شدند که یهودیت در آن جزء ادیان الهی پیشین قلمداد میشد، فلذا کاملاً طبیعیست پیامبران بنی اسرائیل محوریت تذکرات قرآنی مبتنی بر وقایع زندگی أنبیاء باشند و نه پیامبران سرزمین های آمریکای شمالی و جنوبی و اسکاندیناوی و جنوب شرق آسیا و سرزمین های پارس و ماد و پارت و... !.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳/۰۴/۲۹

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی