کوروش نامه (17): تاریخ ابن خلدون
بسم الله الرحمن الرحیم
در این قسمت میخواهیم کورش را در این کتاب بررسی کنیم:
نام کتاب: العبر، و دیوان المبتدأ و الخبر فی أیام العرب و العجم والبربر، و من عاصرهم من ذوی السلطان الأکبر معروف به «العبر» یا «تاریخ ابن خلدون» (قرن هشتم هجری قمری)
نویسنده: ابوزید عبدالرحمن بن محمد بن خلدون حَضرَمی معروف به ابن خلدون
ابن خلدون نیز در کتاب خود هماننده مسعودی در مروج المذهب ، اختلاف را در پادشاه بودن کورش بیان کرده است . اگرچه که نه ابن خلدون و نه مسعودی هیچ کدام وجود سلسله ای به نام هخامنشیان را بیان نمیکنند ، بنابراین جدای از اختلاف شدید در پادشاه بودن کورش هخامنشی ، وجود سلسله ای به نام هخامنشیان در این دو کتاب رد میشود . ابن خلدون در چند جای کتاب خود از کورش نام می برد و ما هرکدام را جداگانه بیان میکنیم :
1: آنچنان که در تاریخ یعقوبی و مروج المذهب مسعودی دیدیم ، یک کورشی است که آنرا پادشاه بابل و در زمانی نزدیک به نمرود خوانده اند [در مروج المذهب چند نسل پس از نمرود]، در تاریخ ابن خلدون کورش نامی در این بازه زمانی [پادشاه بابل باشد آنهم قبل از بخت النصر] نیست اما «کوش» نامی است:
[برای بهتر دیدن عکس ها، روی آن کلیک راست کرده و گزینه view image را انتخاب نمایید]
2: و اما میرسیم به کورش مورد بحث:
ابن خلدون در جای دیگری میگوید:
سپس در صفحه 112 کتاب میگوید:
ابن خلدون در جای دیگری ماجرای کورش و بنی اسرائیل را اینطور بیان میکند:
ابن خلدون در جای دیگری و در صفحه 179 کتاب [از صفحه 173 کتاب تا انتهای صفحه 182 مربوط میشود به طبقه دوم ایرانیان که عنوان آن در ترجمه تاریخ ابن خلدون این چنین است] میگوید:
در این قسمت از تاریخ ابن خلدون ، خود ابن خلدون پادشاه بودن کورش را تأیید نمیکند و همچنین در بخش مربوط به بهمن ابن اسفندیار [ یکی از شاهان ایران در سلسله کیانیان ] نیز کورش را زیر دست او معرفی نمیکند [ بر خلاف تواریخی همچون طبری و ... ] و یا در بخش مربوط به گشتاسب هم کورش را زیر دست او معرفی نمیکند [ بر خلاف تاریخ بلعمی ] . ابن خلدون در این بخش و درباره کورش میگوید:
..........................................................................................................................
نتیجه گیری قسمت هفدهم
1 : در ابتدا باید بگوییم که توجه داشته باشید که در متن عربی تاریخ ابن خلدون ، کورش در جلد دوم آن است و به دو صورت کیرش و کورش آمده است اما در ترجمه ، کورش تنها بصورت کورش آمده و همچنین در جلد اول از آن سخن است و نه جلد دوم . برای متن اصلی جلد دوم تاریخ ابن خلدون میتوانید به این لینک مراجعه کنید . البته به لطف خداوند ما چند قسمت از ترجمه کتاب را با متن اصلی چک کردیم و بنظر یکسان اند و تنها موردی که دیدیم کیرش در متن اصلی است که در ترجمه بصورت کورش آمده است و البته نام اوروسیوس مورخ رومی هم در متن عربی کمی متفاوت تر آمده است .
2 : با آنکه مسعودی و یعقوبی در کتبشان از پادشاهی کورش نام در میان پادشاهان بابل سخن گفته بودند اما ابن خلدون از کوش نامی سخن میگوید . این کوش که نامش به سه نفر میرسد یعنی کوش بن کنعان بن کوش بن حام که در کتاب بیان میشود که کنعان بن کوش شاید همان نمرود پادشاه بابل در زمان حضرت ابراهیم (علیه السلام) باشد و یا کوش بن کنعان بن فالج همان نمرود زمان حضرت ابراهیم (علیه السلام) است . بنابراین در این جا سخنی از کورش نامی نیست و در پادشاه بابل بودن کوش نامی هم در کتاب ابن خلدون اختلاف است .
3 : در چند جا از کتاب ابن خلدون سخن از پادشاهی مستقل و نه زیر دست به نام کورش می بینیم که چهار حالت دارد :
الف : به نقل از منابع یهود است .
ب : به نقل از اوروسیوس [ مورخ رومی ] است .
ج : به نقل از ابن عمید [ ابوالفضل بن عمید ، از کاتبان و شاعران و وزرا در زمان سلسله آل بویه ، البته گویا برخی به پسر این فرد هم ابن عمید میگویند ] است .
د : به نقل از یوسف بن کریون است .
و غیر از موارد فوق ، در هیچ کجای کتاب تاریخ ابن خلدون نه خود ابن خلدون و نه کس دیگری ، سخن از پادشاه ایران و مستقل فردی به نام کورش نمیزند .
4 : ابن خلدون بخت النصر را شاهی مستقل معرفی میکند اما در صفحه 74 میگوید پس از اینکه ایرانیان کیانی بر وی پیروز شدند ، بخت النصر را بر امارت بابل باقی گذاشتند .
5 : ابن خلدون همچنین سخن از کورش نامی میزند که داماد دارا پادشاه ایران بوده است .
6 : اختلاف در شاهی کورش را ابن خلدون در صفحه 113 کتاب خود بیان میکند و میگوید که همه بر این متفقند که کورشی که بنی اسرائیل را به قدس بازگرداند [ همان کورش هخامنشی ] ایرانی است اما در پادشاه بودن وی اختلاف است و سپس بیان میکند که برخی وی را عامل شاهان ایرانی یعنی کیکاوس و کیخسرو و لهراسب دانسته که از طرف ایشان حاکم خوزستان و اعمال آن بوده است . ابن خلدون همچنین در ادامه نظر آنانی که کورش را شاه نمیدانند بیان میکند که آنان میگویند که پدر کورش یعنی اخشوارس با دختر یکی از انبیای بنی اسرائیل ازدواج میکند که البته این در بین اکثر تواریخ ایرانی مشترک است که مادر کورش از بنی اسرائیل بوده است [ البته اینکه دختر پیامبر بنی اسرائیل باشد را تمام تواریخ تأیید نمیکنند ] .
7 : ابن خلدون همچنین در صفحه 112 از دو کورش دیگر نام می برد که گویا به نقل از طبری است ، یکی پدر اخشوارس و دیگری کورش کیکوان که کورش کیکوان و اخشوارس بن کورش و داریوش مادی بهمراه یکی از اسپهبدان شاه ایران ، بهمن ابن اسفندیار روانه قدس شدند و بنابراین کورش کیکوان و کورش پدر اخشویرس هیچ کدام شاه ایران نبوده اند و اخشوارس و کورش کیکوان زیر دست شاه ایران بهمن بن اسفندیار بوده اند.
8 : ابن خلدون همچنین در صفحه 182 کتاب که گویا به نقل از ابن عمید سخن گفته است ، اردشیر دوم را که پادشاه ایران بوده است ، برادر زاده کورش نامی خوانده است .
بنابراین آنچکه مشخص شد این است که در پادشاه ایران بودن کورش مورد بحث یعنی کورشی که بنی اسرائیل را به قدس بازگرداند در کتاب ابن خلدون اختلاف است. البته ابن خلدون هم ماننده تمام منابع فارسی و عربی دیگر وجود سلسله هخامنشیان را تأیید نمیکند.
با قدر دانی از زحمتی که کشیده اید
فردی با نام کوش که در اابتدای مطالب اورده اید حدود 2000 سال یا بیشتر با کوروش مد نظر تفاوت زمانی دارد. برای اطلاع از این شخصیت عجیب تاریخ ، کوش نامه را مطالعه فرمایید. و مناسب است مطالب مربوط به کوش را از این مقاله حذف نمایید
با تشکر