کوروش نامه (40): درج الدرر فی التفسیر القرآن العظیم
بسم الله الرحمن الرحیم
در این قسمت میخواهیم کوروش را در کتاب «درج الدرر فی تفسیر القرآن العظیم» یا «درج الدرر فی تفسیر الآی والسور» از «عبدالقاهر بن عبدالرحمان جرجانی» (قرن پنجم هجری قمری) بررسی کنیم [برای اولین بار کوروش در این کتاب بررسی میشود و ندیدم جای دیگری این کار صورت بپذیرد مشابه برخی دیگر از سلسله پست های صفر تا صد پادشاهی کوروش هخامنشی که کوروش را برای اولین بار در فضای مجازی یا مکتوباتی که طی یکی دو قرن گذشته راجع به وی نوشته شده در برخی منابع بررسی کردم و ازین حیث به لطف خدا و مدد صاحب الزمان (عج) این وبلاگ صاحب امتیاز است].
در این کتاب دوبار از کوروش یاد شده:
الف/الف
متن:
... و علّمه الکتابة قصدا من التّوراة، وهما دعوا کیرش الملک ملک فارس إلى توحید الله ودینه وعمارة بیت المقدس وردّ خزائنه وأهله إلیه، ثمّ توفّی دانیال وهو ابن مئة وثلاثین سنة فخلفه عزیر وهو ابن ثلاث وتسعین سنة فصار قاضی القضاة وحکم الحکماء ...
الف/ب
متن:
لم یختلف أهل العلم فی الموعود الأوّل أنّه بختنصر وأصحابه، ولکنّهم اختلفوا فی تعریفه ونسبته، وعاقبة أمره، واختلفوا فی الموعود (185 ظ) الثانی. الکلبی: أنّه کان ملک بابل، غزا بیت المقدس، وقتل أربعین ألفا من قرّاء التوراة، وسبى الباقین، فمکثرا فی تلک المحنة تسعین سنة حتى مات بختنصر، واستولى على بابل ملک من همذان اسمه کورش، وأنّه تزوّج من بنی إسرائیل امرأة اسمها مسحت بنت روبابیل التی تشفّعت إلى زوجها، وسعت فی إصلاح قومها، وفی ردّهم إلى أوطانهم فأجابها زوجها إلى ذلک ...
ب/الف
ب/ب
این دو عنوان یک کتاب و متعلق به یک نویسنده هستند برای اینکه مطمئن بشویم این دو عنوان متعلق به یک کتاب و نویسنده ان به بخش تألیفات نویسنده در هر دو کتاب رجوع کردیم و دیدیم که بله متعلق به یک نویسنده و یک کتاب هستند:
از درج الدرر فی التفسیر القرآن العظیم
از درج الدرر فی تفسیر الآی و السور
در هردو فقط یک کتاب با عنوان درج الدرر به جرحانی منتسب شده بود و حتی در بخش مرتبط با اسم کتاب درج الدرر فی تفسیر القرآن العظیم ذکر شده بود که عنوان درج الدرر فی التفسیر الای و السور نیز برای این کتاب توسط اسماعیل پاشا بغدادی بیان شده است:
خب بگذریم و برویم سراغ مبحث اصلی مان:
1. یک تفاوت کوچکی که به چشم میخورد این بود که کوروش در قسمت دوم در «درج الدرر فی التفسیر القرآن العظیم» بصورت کورش آمده بود ولی در «درج الدرر فی التفسیر الای و السور» بصورت کورس.
2. با وجود اینکه توصیفات کتاب از هردو کوروش کمی متفاوت است لکن گویا مراد از هردو یک کوروش است که کاملاً هم مرتبط با بنی اسرائیل عنوان میشود. از ربطش به بخت النصر نیز میتوان فهمید متأثر از همان روایتیست که طبری در تفسیرش نقل میکند و در آن از کوروش سخن رفته است و پیشتر نقل و بررسی اش کردیم.
3. حال ببینیم کوروش در این کتاب چکاره است:
در بخش اول عنوان میشود که عزیر نبی (ع) شش ساله بود که بهمراه مادرش به اسارت بخت النصر درآمد و سپس مادرش فوت کرد و دانیال نبی (ع) از وی مراقبت کرد و به وی نوشتن از روی تورات را یاد داد. سپس عنوان میکند آنها از کیرش پادشاه که پادشاه فارس بوده خواستند تا خدا و دین او را متحد کند و اورشلیم را بسازد و خزانه ها و مردم آن را به او بازگرداند. اینجا ذیل سوره توبه و مرتبط با بیان سرگذشت عزیر ما کوروش را می بینیم.
در بخش دوم ذیل سوره إسرا ما کوروش را می بینیم و اینجا جرحانی به نقل از کلبی نامی از کوروش حرف میزند. خب این کلبی کیست؟ بر اساس پاورقی که در صفحه 217 جلد دوم درج الدرر فی التفسیر القرآن العظیم می بینیم وی کسی نیست جز محمد بن سائب کلبی:
در این بخش در رابطه با کوروش به نقل از کلبی گفته میشود که بخت النصر پادشاه بابل بود و به اورشلیم حمله کرد و چهل هزار نفر از تورات خوانان را کشت و بقیه را به اسارت گرفت، پس آن مصیبت را نود سال به درازا کشید تا اینکه وی درگذشت و پادشاهی از همدان به نام کوروش کنترل بابل را به دست گرفت و با زنی از بنی اسرائیل ازدواج کرد که نام او مساحت بنت ربابیل است و این زن نزد شوهرش شفاعت کرد و در صدد اصلاح قوم خود و بازگرداندن آنها به سرزمین هایشان برآمد و شوهرش درخواست وی را اجابت نمود [در متن عربی آمده «فأجابها زوجها إلى ذلک» که فکر کنیم اجابت نمود ترجمه صحیح تری باشد].
نتیجتاً میدانیم که کوروش دوم هیچ ربطی به بخت النصر نداشته و نیز زن یهودی داشتنش مورد تأیید مورخین یونانی نیست گرچه از تعداد دقیق و نسب زنهای کوروش اطلاعی نداریم. همچنین قبل از اینکه کوروش بابل را تسخیر کند وی حاکم انشان [بصورت زیر دست مادها] بوده و طبیعتاً در آن مناطق سکونت داشته و نه همدان. در نهایت کوروش در این کتاب در در تضاد با کوروشی است که از طریق مورخین یونانی میشناسیم و در بازه زمانی جدایی میزیسته است. همچنین بنظر میرسد کلیت قسمت کوروش در این کتاب هم از منابع یهود أخذ شده چون اساساً نقش وی حول یهودیان در بابل است مشابه نقشی که در منابع یهود بر عهده دارد.