خویدوده یزدگرد دوم
بسم الله الرحمن الرحیم
بنابر گواهی منابع یونانی و رومی و چینی و فارسی و عربی رسم ازدواج با محارم در ایران باستان و اسلامی وجود داشته و نیز در آیین زرتشت بشدت بر روی آن چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام تأکید شده است تا جایی که پروفسور مری بویس اساساً ازدواج با محارم شاه هخامنشی همچون کمبوجیه دوم را به سبب زرتشتی شدن این فرد بیان میکند (1). من صرفاً سه اثر تخصصی و کامل به زبان فارسی دیدم به این مقوله پرداخته اند که به ترتیب گستردگی و جامعیت در بحث میتوان کتاب خویدوده حجت الاسلام غلامرضا نوادری (2)، کتابچه ازدواج با محارم ادیان نت (3) و مقاله افسانه ازدواج با محارم در ایران باستان علیرضا شاهپور شهبازی (4) را بیان کرد. بین این سه اثر: اولی بررسی انتقادی-تأکیدی [منظور رویکرد اثر است که هم بدنبال نقد موارد ازدواج با محارم و هم تأکید و تصریح وجودشان بوده] دومی بررسی تأکیدی و سومی بررسی صرفاً انتقادی است. البته انتقاداتی نسبت به سخنان پروفسور شهبازی در دو اثر اولی نیز بیان شده لکن سخن بنده حقیر در این پست بررسی موردیست که در این دو اثر بدین شکل بررسی نشده و نیز در نوشته های دیگر هم اصلاً بدان پرداخته نشده و آن پاسخ به انتقاد پروفسور شهبازی نسبت به ازدواج یزدگرد دوم با دخترش و عدم مطلق بودن آن انتقاد است [یعنی احتمال اینکه وارد نبوده باشد حداقل در حد وارد بودنش معتبر است]. در ابتدا سند خویدوده ازدواج یزدگرد دوم را باهم مشاهده میکنیم و سپس نقد پروفسور شهبازی و در پایان بررسی نقد ایشان را بیان میکنم.
پرده اول)
در رساله اعمال شهدای سریانی که گزیده ای از آن را جرج هوفمان گردآوری و به زبان آلمانی ترجمه کرده است میخوانیم:
در اینجا عنوان میشود یزدگرد در سال هشتم پادشاهی خودش دختر خود را که زنش بود میکشد. پروفسور کریستنسن نیز این روایت را از کتاب هافمن بدون اینکه انتقادی نسبت به آن روا داشته باشد نقل میکند و نتیجتاً آنرا پذیرفته است:
اینکه بگویید کریستنسن در ابتدای پاراگراف گفته «اگر بمندرجات اعمال شهدا بتوان اعتماد کرد» و این یعنی اعتماد کامل نداشته به این روایت باید بگویم شاهد دیگری که تأیید میکند پروفسور کریستنسن این روایت را پذیرفته برداشت خود دکتر شهبازی از متن کتاب ایران در زمان ساسانیان است که در پرده دوم آنرا نقل خواهم کرد.
پرده دوم)
پروفسور علیرضا شهبازی در نقد روایت ازدواج با دختر یزدگرد دوم در مقاله افسانه ازدواج با محارم در ایران باستان خود میگوید:
نمونه اعلای این خیال باقی ها در یک روایت مسیحی درباره یزدگرد دوم آمده است و آن بدین قرار است که وی در هشتمین سال پادشاهی خود «دختر خود را که به همسری گرفته بود بکشت». مورخان جدید هم این روایت را به عنوان حقیقت می پذیرند (مثلاً کریستنسن، ایران در زمان ساسانیان، ص 307) [این همان قسمتی بود که گفتم بنظر شهبازی هم کریستن سن این روایت را پذیرفته است]. اکنون بیاییم و آن را بررسی کنیم:
یزدگرد دوم پسر بهرام پنجم یا بهرام گور بود، و بهرام گور در آغاز هشتمین سال پادشاهی پدرش زاده شد ( شاهنامه، ج7، ص266، بیت 30 و بعد، درباره یزدگرد می آورد:
زشاهیش بگذشت چون هفت سال همه موبدان زو به رنج و وبال
سر سال هشتم مه فرودین که پیدا کند در جهان هوردین
یکی کودک آمدش هرمزد روز به نیک اختر و فال گیتی فروز
هم آنگه پدر کرد بهرام نام از آن کودک خرد شد شادکام )،
یعنی در سال 407 م، و به هنگام به تخت نشستن در بهار 421 م چهارده ساله بود ( نولدکه- طبری، ص 85، یادداشت 4)، و نیز به هنگام مرگ در 439 یعنی در سال هیجدهم از پادشاهی خود سی و دو ساله بود (همان منبع، ص423). پس تاریخ زادن یزدگرد دوم را زودتر از هفده سالگی پدرش، یعنی (407+17) 424م نمی توان گرفت. بنابراین وقتی یزدگرد دوم به پادشاهی رسید حداکثر (424- 439) پانزده ساله بود و در سال هشتم از پادشاهی خود حداکثر بیست و سه سال داشت. پس چگونه می توانست در آن موقع دختر خود را به همسری گرفته بوده باشد و بعد هم از او زده شده باشد به طوری که او را بکشد؟ این خیالبافی محض است.
پرده سوم)
1. شهبازی میگوید بهرام گور وقتی شاه شد چهارده ساله بود و این درحالیست که در صفحه 620 جلد دوم ترجمه فارسی تاریخ طبری میخوانیم بیست ساله بوده است و اولین نقد قطعیت داشتن روایت فردوسی است که وقتی بطور غیر مستقیم در تضاد با روایت طبری باشد به قطعیتش خدشه وارد میشود:
مقوله دیگری که میتوان البته بعنوان مؤید در نقد سال ادعایی شهبازی بیان کرد راهیست که بهرام طی میکند تا به شاهی برسد و چطور یک پسر چهارده ساله سلطنت را از برادرش خسرو میگیرد و به جنگ با هفتالی ها میرود و برادرش نرسه را بعنوان نایب السلطنه قرار میدهد و... آنهم در همان زمان های ابتدای سلطنتش!!.
2. شهبازی در نقد خود به نولدکه ارجاع میدهد و این درحالیست که خود نولدکه ازدواج یزدگرد دوم با دخترش را ناممکن نمیداند (گرچه شهبازی در مقاله خود به این قسمت از سخن نولدکه اشاره نمیکند) و در صفحه 222 ترجمه فارسی کتاب تاریخ ایرانیا و عربها در زمان ساسانیان میگوید:
نولدکه به خیلی جوان بودن دختر یزدگرد دوم اشاره میکند اما اگر در نظرش سن و سال شهبازی معتبر بود بهیچ روی نمیتوانست این روایت را معتبر و «ممکن» بخواند نتیجتاً در نظر خود نولدکه که شهبازی از کتاب وی برای تکمیل نقد خود استفاده کرده نقد شهبازی معتبر نیست و ایراد نولدکه صرفاً به درز پیدا کردن روایت بطور کلی از درون قصر به بیرونش است نه محتوایش که هیچ ربطی به نقد شهبازی نداشته و قطعیت هم ندارد و نمیتواند منکر ازدواج یزدگرد دوم با دخترش باشد چون بهر طریقی نقل این ازدواج و درزش به بیرون امری محال نبوده و نیست و کم نیستند اخباری که ما از درون قصر در منابع داریم همه شان را با این احتمال که نمیتوانیم بی اعتبار کنیم!.
3. بنابراین اگر بهرام در 20 سالگی شاه شده باشد و بپذیریم که 18 سال شاهی کرده [گرچه میتوان تا نوزده سال هم آنرا افزایش داد (5)] نتیجتاً در 38 سالگی مرده و گرچه نفهمیدیم چه دلیلی دارد بگوییم یزدگرد نمیتوانسته زودتر از هفده سالگی بهرام بدنیا بیاید لکن اینرا از شهبازی می پذیریم و نتیجتاً یزدگرد دوم در 21 سالگی شاه شده و دخترش را در 29 سالگی کشته. در تأیید این تاریخ ماست که نولدکه در همین تصویری که از کتاب وی قرار دادیم میگوید یزدگرد بیش از سی سال نداشته که واقعه قتل دخترش اتفاق می افتد و بنابراین سخن ما مؤافق با برداشت نولدکه هم است بر خلاف شهبازی که در این قسمت از مقاله خویش دو مورد ارجاع به کتاب نولدکه میدهد بهرصورت رأی نولدکه کاملاً بر خلاف سن های مد نظر شهبازیست و بنظر میرسد وی سخن طبری مبنی بر اینکه بهرام گور در بیست سالگی به سلطنت رسید را پذیرفته است. بهرطبع با توجه به سن ازدواج دختر در آیین زرتشت (6) دختر یزدگرد دوم میتوانسته نه سالش باشد که با پدرش ازدواج میکند (در اینصورت یزدگرد دوم در 16 سالگی باید پدر بشود و دست کم در 15 سالگی ازدواج کرده باشد که برای یک شاهزاده ساسانی چیز بعیدی نیست و تاریخ دانی منکر ازدواج در این سن بطور کل در زمان ساسانیان نشده [بنده حقیر که ندیدم] و نیز از حداقل سنی که خود شهبازی فی المثل برای سن بهرام پنجم در هنگام بدنیا آمدن پسرش یزدگرد دوم بیان میکند یکسال صرفاً کمتر است که دلیلی نمی بینم بگویم حداقل سنی که شاهزاده ساسانی میتوانسته پدر بشود هفده سالگی باشد (بالاتر هم که برای بهرام پنجم قبول کردم بدلیل ارفاقی بود که نسبت به نقد شهبازی روا داشته بودم و میتوان همان بار قبلی هم سن را یک سال عقب تر برد) و در نظر داشته باشید برای ازدواج پسر در برخی منابع زرتشتی سن 15 سالگی یا کمتر از آن هم بیان شده که به ارجاع شماره 6 میتوانید رجوع کنید (بخش مربوطه در کتاب آقای نوادری) و مستنداتش موجود میباشد و مقوله غریبی در آیین زرتشت نبوده است) و نتیجتاً این دختر 13 سالش بوده که بدست پدرش بهر دلیلی کشته میشود [دلیل قتل در منبع بیان نشده که بگویید نه دلیلش انگیزه کافی نیست و... گرچه همین مقوله میتواند مؤید نقد دیگری باشد که در شماره چهار بدان میپردازم]. بر این اساس جدول زمانی مد نظر ما بر اساس طول دوره شاهی بهرام پنجم از نظر شهبازی [421 الی 439 میلادی] و سن وی در هنگام شاهی بر اساس نقل طبری این چنین میشود:
4. چه اصراری هست کل روایت را صحیح یا کلش را باطل بدانیم؟ شهبازی در صفحه 459 کتاب تاریخ ساسانیان خود از عناد و... مسیحیان نسبت به یزدگرد دوم سخن گفته و میگوید: «گفتیم که عیسویان یزدگرد را به بدکاریهایی متهم کرده اند و دلیلش پایداری وی در برابر ایشان بوده است. مثلاً یکی از عیسویان سریانی نوشته است که یزدگرد دختر خود را که به زنی گرفته بود، در سال هشتم پادشاهی اش بکشت...» و چرا مقوله کشته شدن دختر یزدگرد را به عناد ایشان ربط ندهیم شبیه به کار شهبازی که کل روایت را ربط داده با توجه به اینکه بر اساس سن و سال محتمل است دخترش را نکشته و کماکان همسرش باقی مانده باشد؟. اینکه بگویید چرا این تقسیم بندی را انجام داده و کشته شدن دختر یزدگرد را از ازدواج با محارم جدا کردم دو دلیل دارد:
دلیل اول آنکه یک منبع ارمنی تمایل یزدگرد به ازدواج با محارم را تأیید میکند آنچنان که شهبازی در مقاله ازدواج با محارمش میگوید: «الیشه مورخ ارمنی [در نظر داشته باشید این مورخ در زمان ساسانیان میزیسته است] گفته است یزدگرد دوم ضمن فرمانهایی به ارمنیان در رعایت دین مزدایی ازدواج با محارم را هم توصیه کرد (Elishe,History of Vardan and the Armenian War,tr.R.w.Thomson,London,1982,pp.103-104)» در اینجا به وضوع در منبعی غیر از رساله شهدای سریانی از تمایل یزدگرد دوم به این رسم سخن گفته شده است و چه بسا یزدگرد دوم خود خواه بدلیل تمایل خواه بدلیل ترویج این امر پیشقدم شده و با دختر خودش ازدواج کرده باشد. ایراد نگیرید چرا این منبع ارمنی ازین ازدواج سخن نگفته که هیچ تاریخ دانی این ایراد سطحی را نمیگیرد و وقتی دو منبع برای این قسمت ازدواج با دختر در تضاد نیستند بهردلیلی میتواند روایتی در منبع دیگر نباشد [خواه منبع ناقص بدست ما رسیده باشد خواه دسترسی به اسناد و روایات توسط دو راوی متفاوت باشد خواه...]. فی المثل کسی نمیگوید چون طبری از ازدواج بهرام چوبین با دخترش سخن گفته لکن فردوسی یا رساله اعمال شهدای سریانی نگفته پس این ازدواج باطل است!.
دلیل دوم آنکه منابع زرتشتی در همان زمان ساسانیان به صراحت بر وجود ازدواج با محارم و حتی ترویج آن صحه میگذارند که نمونه بارزش کرتیر موبد مشهوری زرتشتی است که در کتیبه خود از ترویج این امر سخن گفته است (7) و بعنوان موبد موبدانی که بسیار نزدیک به شاه بوده تبعیت شاهان ساسانی ازین ازدواج اصلاً مقوله عجیبی نیست.
دو دلیل فوق من را بر آن میدارد بگویم روایت سریانی ها به دو بخش تقسیم میشود یکی ازدواج یزدگرد دوم با دخترش که در راستای بسیاری از اسناد هستند و میتوانسته بوقوع پیوسته باشد و دیگری کشته شدن آن که بنابر استدلال شهبازی عناد مسیحیان میتواند به این قسمت برگردد. ممکن است بگویید مسیحیان همین قسمت را هم به سبب اینکه ازدواج با محارم در دینشان حرام است بدلیل عناد جعل کرده اند و در پاسخ باید بگوییم اتفاقاً ایشان میخواسته بدلیل عنادی که داشتند عمل شنیعی را به یزدگرد دوم نسبت بدهند و در این راه چه کاری بهتر از آنکه دختر خیلی جوان وی که در آن دوران همسرش هم بوده (طبیعتاً آنهایی که از همسر بودن دخترش خبر داشتند از نوجوان بودنش نیز مطلع بوده اند) را به کشتن دهند آنهم بدون ذکر دلیل کشته شدن تا قساوت هرچه بیشتر این شاه را نشان بدهند؟. بعبارتی مسیحیان وقتی دیدند یکی از همسران یزدگرد علاوه بر اینکه دخترش است نوجوان هم میباشد بهترین راه برای بیان قساوت این شاه را قتلش بدست یزدگرد دوم دیده اند. اما اصل ازدواج نمیتواند جعل باشد چون اسناد متعدد دیگری به صراحت پیروی شاهان ساسانی [حداقل در بدترین حالت بصورت عدم مخالفت هیچ یک از این شاهان با ازدواج با محارمی که سران زرتشتی توصیه و ترویج میکردند] از مقوله ازدواج با محارم را بیان میکنند لکن دختر-همسر کشی با ابهامی که در علتش است فقط در این منبع سریانی آمده است. گرچه همین هم ناممکن نیست و چه بسا صرفاً روایت کشته شدنش به گوش نویسنده رسیده و علتش میتوانسته هر دلیل منطقی در نزد شاه ساسانی باشد.
اگر هنوزم اصرار بر صحت صد درصدی گفته شهبازی دارید باید عرض کنیم منصفانه به سخنانمان نگاه بیاندازید، حداقل نمیتوان گفت احتمالی که بنده حقیر دادم [دو بخش کردن روایت سریانی مد نظر و برگرداندن عناد مد نظر شهبازی به بخش دومش] در حد احتمال شهبازی که عناد را به کل روایت برمیگرداند معتبر است؟!.
پانویس ها:
1. تاریخ کیش زرتشت، مری بویس، ترجمه همایون صنعتی زاده، جلد دوم، صفحه 97، به نقل از خویدوده، غلامرضا نوادری، صفحه 198.
2. خویدوده (ازدواج با خویشان درجه یک/محارم در روایات زرتشتی)، غلامرضا نوادری، نشر عاصم.
3. 80 سند در اثبات همبستری با محارم در آیین زرتشتی، وبسایت ادیان نت، بخش کتابخانه، قسمت آیین زرتشت و باستانگرایی، بنگرید به اینجا.
4. افسانه ازدواج با محارم در ایران باستان، علیرضا شاهپور شهبازی، نشریه باستان شناسی و تاریخ، دوره پانزدهم، شماره یکم و دوم، صفحات 9 الی 28.
5. همین طول دوران شاهی بهرام هم خود نیاز به بررسی دارد چون کمترین میزان شاهی که مورخین قدیم برای بهرام بیان کرده اند 18 سال و 10 ماه هست نه 18 سال و اکثر روایات بیست و یا بیست و سه سال و... را بیان کردند (نک: تاریخ ساسانیان، ترجمه و تحقیق و تعلیقات: علیرضا شاپور شهبازی، بخش تعلیقات، صفحه 457 بنگرید به تصویر سند در اینجا و اینجا، تصاویر را دوست گرامی حجت الاسلام نوادری در اختیارمان قرار دادند)، اینکه بخاطر تاریخ ادعایی جلوس یزدگرد یا... وقتی سند باستان شناسی نیست تمام روایات دیگر را بالکل نادیده بگیریم کار ساده ای نیست که شهبازی میگوید نولدکه اثبات کرده بهرام 18 سال شاه بوده است.
ایرانیکا در صفحه بهرام پنجم بقلم O. Klíma سال شاهی وی را 420 الی 438 بیان میکند (بنگرید به اینجا) محققینی همچون پیرنیا و رجبی هم دوران سلطنت بهرام گور را 420 الی 438 میلادی بیان کرده اند (نک: تاریخ ایران، حسن پیرنیا-عباس اقبال آشتیانی-خسرو معتضد، صفحات 207 و 210، قسمت قبل از اسلام این کتاب از حسن پیرنیاست و وی فوت یزدگرد اول [شاه ساسانی قبل از بهرام پنجم] را در سال 420 و فوت بهرام گور را در سال 438 میلادی بیان میکند. هزاره های گمشده، پرویز رجبی، جلد پنجم، صفحه 212) اما باز ایرانیکا در صفحه یزدگرد دوم که نویسنده اش پروفسور تورج دریایی است سال شاهی پدر وی بهرام پنجم را 421 الی 439 میلادی بیان میکند نه 420 الی 438 (بنگرید به اینجا) کریستن سن هم سال جلوس بهرام پنجم را 421 بیان میکند اما سال فوت وی را بعقیده فردوسی مردد بین 438 و 439 میلادی بیان میدارد (نک: ایران در زمان ساسانیان، کریستن سن، ترجمه رشید یاسمی، صفحات 372 و 382) شاهپور شهبازی هم در همین مقاله سال فوت بهرام پنجم را 439 میلادی بیان میکند (در همان قسمت نقد خویدوده یزدگرد دوم که سخنش را در پرده دوم نقل کردم). بنظرم اگر این سالها سند محکمی ندارند و اینطور شناورند چرا نگوییم بهرام پنجم 420 شاه شد و 439 مرد و نتیجتاً نوزده سال سلطنت کرد و اصرار روی هجده سال تمام از برای چیست؟. در این صورت میتوانیم یکسال به سن دختر-همسر یزدگرد در سال هشتم سلطنت وی اضافه کنیم و بنابراین در جدولی که بالاتر قرارش دادیم سن دختر یزدگرد دوم بهنگام مرگ بجای سیزده سال حداقل چهارده سال میشود و نیز میتوان با حفظ آن سیزده سال هم بجایش یکسال به سن یزدگرد دوم در هنگام ازدواج یا بدنیا آمدن دخترش اضافه کرد.
توجه داشته باشید شهبازی سن ها را بر اساس برداشت غیر مستقیمی که از روایت فردوسی میشد بگونه ای بیان کرد که اصلاً امکان ازدواج و قتل نبود لکن در اینجا گرچه قتل دختر در این سن و تنها چند سال پس از ازدواج نامحتمل بنظر میرسد اما ناممکن آنطور که شهبازی میگفت نیست و نیز اصل ازدواج با دختر توسط یزدگرد دوم بدون مقوله قتل نامحتمل هم حتی نیست چون در سال هشتم سلطنت دخترش سیزده-چهارده سالش میتوانسته باشد و اگر سن یزدگرد دوم در هنگام بدنیا آمدن دخترش را هجده سالگی هم حتی فرض کنیم [یکسال بیشتر از حداقل سنی که شهبازی برای بهرام پنجم در هنگام بدنیا آمدن یزدگرد دوم بیان کرد] باز دخترش در سال هشتم سلطنت وی یازده ساله بوده و ازدواج یزدگرد دوم با او بر اساس منابع زرتشتی بهیچ روی ناممکن نبوده و تأیید هم میشود که بدان اشاره کردیم.
6. نک: خویدوده، غلامرضا نوادری، صفحات 69 الی 71. اسناد در رابطه با سن ازدواج دختر در آیین زرتشت متضاد هستند لکن بر اساس دو سند یکی روایت فردوسی دال بر به زنی گرفتن کودکی نارسیده توسط خسرو انوشیروان (همان، صفحه 70 پاراگراف اول) و نیز روایت آذرفرنبغ فرخزادان که ازدواج دختر پیش از بلوغ را نیز با اذن والدین تأیید کرده (همان، صفحه 70 خط آخر) و یا از ازدواج دختر در سن نه سالگی به صراحت حرف زده است (بنگرید به اسکن شناسه و صفحه مربوطه از منبع به نقل از وبسایت راه راستی در اینجا و اینجا) و عدم سندی در منابع قدیم تر دال بر مخالفت با این مقوله میتوان گفت در زمان ساسانیان ازدواج دختر در نه سالگی در آیین زرتشت کاملاً مجاز بوده است.
7. نک: راهنمای کتیبه های ایرانی میانه، پژوهش سعید عریان، ترجمه فارسی کتیبه کرتیر در کعبه زرتشت، سطر چهاردهم، صفحه 192.
سلام ، متن اقای شهبازی رو توی چندتا از کانال های باستانگرا دیدم واقعا نقد خوبی بود دستخوش