مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم
آخرین نظرات

ملی گرایی نوین، هویت طلبی عصر مدرنیته

دوشنبه, ۲۵ دی ۱۴۰۲، ۱۱:۰۹ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

 

امسال برخی از منتقدین باستانگرایی به مناسبت پنجم دی ماه و سالروز ادعایی مرگ زرتشت پیرامون این شخصیت اسطوره ای خطاب به باستان پرستان گفتند چرا نگفتید چرا آریایی ها زرتشت را کشتند؟ و اینکه کنار قبر کوروش شعار ما آریایی هستیم عرب نمی پرستیم را سر میدهید ولی بر اساس گفته خود زرتشتیان زرتشت را آریاییان کشته اند (نقل به مضمون). نقد ایشان بدلیل آریایی بودن تورانیان هست چراکه قاتلین زرتشت ازین قوم بودند.

بنیانگذار توران افراسیاب نوه تور هست و تور هم فرزند فریدون شاه معروف سلسله پیشدادیان و آریایی بوده است. مسئله ای که اینجا هست این است که تورانیان دشمن ایرانیان محسوب میشدند. اینکه بخاطر ریشه تورانیان اینان را آریایی بدانیم عین این می ماند هندی ها را هم ذیل عنوان آریایی در شعار باستان پرستان بدانیم!، آریایی خواندن هندی ها از نظر تاریخی درست است اما آیا باستان پرستان وقتی از آریایی بودن دفاع میکنند هندی ها را هم در نظر دارند؟، مشخصاً اینجا آریایی بودن یک مقوله نژادی با مبنای ایرانیت بعنوان نقطه مقابل نژاد عرب است بدین صورت که در نظر باستان پرستان وجه تمایز ایرانیان با اعراب در همین آریایی-ایرانی بودن است. از همین حیث هست که در شعارها و جملات باستان گرایانه بعضاً بجای آریایی ایرانی بودن را می بینیم.

حال کشته شدن زرتشت توسط دشمن دیرینه و تاریخی ایرانیان چه معنی میتواند داشته باشد؟ جز اینکه زرتشت را دشمنان آریایی های ایرانی کشتند؟. بر اساس استدلال ایشان کشته شدن یک ایرانی بدست یک هندی و یا آلمانی هم بیانگر کشته شدن یک آریایی بدست آریایی دیگریست!، برای درک بهتر یک مثال میزنم:

وقتی که برخی از امت گرایی دفاع میکنند و شعار اسلام گرایی و امت اسلام سر میدهند آیا آقای حسینی قبول میکند باستان پرستی بگوید امام شیعیان را یک مسلمان کشته است پس امت گرایی باطل میباشد!! یا امت اسلامی داعش عامل کشتار بسیاری از شیعیان هست پس امت گرایی که در دکترین برخی از روحانیون جمهوری اسلامی و... به چشم میخورد باطل است؟ مشخصاً آقای حسینی میگوید منظور از امت گرایی وحدت با تکفیریون نیست و گرچه از نظر لغوی تکفیریون هم مصداق امت اسلامی هستند لکن در قالب اصطلاح معنا و مفهوم لغوی مد نظر نیست.

در اینجا هم براحتی باستان پرستان میتوانند تذکر بدهند منظور آریایی های ایرانی است نه بعنوان مثال نسل تمام فرزندان فریدون که بخواهد تورانیان را هم شامل بشود!!. ممکن است اینجا فردی عنوان کند اینکه در نظر باستان پرستان آریایی بودن با ملی گرایی پیوند میخورد سخن اشتباهی را بر زبان رانده لکن ملی گرایی هم تعریف واحدی ندارد و شاید بتوان ازین جهت نقد وارد کرد که اگر منظور از آریایی گرایی کلاً آریایی ها اعم از هندی ها و تورانیان و... محسوب نمیشوند اضافه کردن قید ملی گرایی هم به سبب عدم تعریف واحد داشتن خود در عین حل کردن یک اشکال، باعث بروز اشکال دیگری میشود.

در جواب باید عرض کنم راست است که ایرانیت تعریف دقیقی نمیتواند داشته باشد بدین صورت که اگر بگوییم فلات ایران، خب اعراب و ترکان را هم در برمیگیرد و مشخصاً نه پان ایرانیستها و نه پان ترکها و نه پان عربها قبول ندارند مثلاً اعراب ساکن بصره ایرانی و ذیل ایرانیت تعریف بشوند. از طرفی اگر بحث نژاد را پیش بکشیم با همان اشکال آریایی بودن هندی ها و تورانیان و... روبرو میشویم. اما باستانگرایان اینجا هردو را باهم در نظر میگیرند، یعنی میگویند آریایی هایی که ساکن ایران شدند. خب این تعریف جامع تر و بهتر است اما بازهم عیلامیان و نیز ایرانیان ساکن این سرزمین قبل از مهاجرت آریایی ها را در بر نمیگیرد. نیز در این صورت باید بگوییم هر کسی که نژادش عرب بود ولو ساکن خوزستان باشد و چندین نسل در این سرزمین زندگی کرده باشد ایرانی نیست!!.

اینجا شاید تز ایرانشهری هم به کمک بیاید و سعی داشته باشد تاجیک و هزاره ها و همان اعراب خوزستانی را هم بیاورد ذیل تعریف مد نظر خودش لکن از دل این مقوله پان ایرانیسم دیگر در نمیاد بلکه نوعی کثرت فرهنگ ها و اتحاد مردم اقوام کشورها به چشم میخورد، چیزی شبیه به امت گرایی و عملاً فرق زیادی بنظر میرسد باهم ندارند جز اینکه مبنای یکی دین است، دیگری تاریخ و فرهنگ باستانی و... . البته توجه داشته باشید این نقد به امت گرایی هم وارد است چنانچه هیچ تعریف مناسب و یکپارچه ای نیست بتواند فرد امت گرا بر اساس آن همین جمعیت کشور را ذیل یک تعریف از امت گرایی بیان کند، بنابراین اینکه نقدی بیان میشود مبنی بر اینکه ملی گرایی و ایرانیت و... یک تعریف جامع ندارند اتفاقا همین ایراد به امت گرایی دینی هم برمیگردد. برخی از حکومت های اسلامی و یا بزرگانی از اهل تسنن اصلا جمهوری اسلامی و بزرگتر از آن، تشیع را داخل امت اسلامی حساب نمیکنند (من باب مثال عنوان رافضی برای چه به شیعه اطلاق شد؟). اگر بگوییم تعریف ما از امت فقط ملاک هست خب فرد ملی گرا هم میگوید تعریف من از ملی گرایی فقط ملاک هست!!. این نوع ملی گرایی که مبتنی بر باستان گرایی و بدون دفاع از دین خاصی میباشد را میتوان ملی گرایی سکولار مبتنی بر باستانگرایی نامید (نام دیگرش ناسیونالیسم رومانتیک باستانی است). مشخصاً این مدل از ملی گرایی همان مدل مطلوب پهلوی و... تا برسد به امثال دکتر طباطبایی و ایرانشهری هاست.

 

از باستان گرایی تا امت گرایی، دو روی یک سکه

میتوان گزاره های خوبی را در رابطه با شباهت های این نوع از ملی گرایی و امت گرایی دینی در وجه افراطی شان بیان داشت. مثلا ملی گرای افراطی محرم را جشن میگیرد یا بی اهمیت می پندارد، میگوید به ما چه ربطی دارد محرم، از آنطرف، امت گرای افراطی، نوروز را رد کرده و میگوید ما غدیر را داریم چه نیاز به نوروز (فرد روحانی شخصاً به خودم این عبارت را گفت)!! یا یک نفر دیگر هم یعنی مذهبی بود در توییتر خاطرم هست سال پیش یا دو سال پیش روی به مذمت نوروز آورده بود، براندازان باستان پرست ضد دین هم بیکار ننشسته بعنوان مثال نظر سنجی گذاشته بودند نیمه شعبان یا نوروز!!. بعبارتی کنش و واکنش هم اندازه توسط دو طیف ملی گرا و امت گرای افراطی در اینجا مشاهده میشود که صرفاً جهتشان خلاف هم است. امت گرایی مبتنی بر عقیده یا دین و باستانگرایی و نژاد گرایی هر سه سابقه در تاریخ ایران دارند، بعنوان مثال وقتی خشایارشا از وارد ساختن ضربه بر پیکره دیو پرستان بواسطه تخریب معبدشان و یا شاهان ساسانی روی به برپایی حکومتی مبتنی بر حاکمیت بهدینان می آورند چیزی جز گرایش به امت دینی خود نیست. از طرفی باستان گرایی را هم میتوان در قالب گرایش شاهان ساسانی به کیانیان هم تعریف کرد یا ممتاز دانستن خاندان های ساسان و مهران و... را حاکی از نژاد پرستی دانست. ازین حیث هم امت گرایی امروزی و هم ملی گرایی هر دو عقبه تاریخی خود را دارند و این نقد هم که عنوان میشود ملی گرایی ساخته و پرداخته مستشرقین و ایرانیان غرب زده در دوران قاجار و پهلوی هست ابداً صحیح نمیباشد بلکه در تضاد با چیزی هست که از تاریخ می شناسیم.

در اینجا مدل دیگری از ملی گرایی را هم داریم که مبنایش حکومت صفویان و شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی است. این نوع ملی گرایی که من از آن با عنوان ملی گرایی دینی یاد میکنم و در تضاد با ملی گرایی سکولار است به نوعی خواسته با حذف سکولاریسم امت گرایی را هم در خود حل کند اما باستانگرایی هم در آن کاملا به چشم میخورد. البته افرادی که سعی دارند ملی گرایی را نقد کنند بعضاً ندیدم اصلاً به این مدل اشاره ای بکنند (بعنوان مثال نک: ملی گرایی یا ایدئولوژی معجزه گر: تناقض های ایدئولوژیک، حسین کچویان، نشریه جامعه شناسی ایران، دوره پنجم شماره 3، 1383. که هیج اشاره ای به این ملی گرایی نشده و این کم کاری نویسنده را میرساند). اگر بخواهم مثال خوبی برای درک این مدل از ملی گرایی بزنم آقای رائفی پور است. فکر کنم با آوردن نام ایشان بطور کامل به چهارچوب این مدل از ملی گرایی واقف بشوید.

این مدل از ملی گرایی در زمان حال بنظرم بخاطر پیوند بین ایدئولوژی جمهوری اسلامی و باستانگرایی است، بعبارتی تفکری که نتوانسته از باستانگرایی بیرون بیاید ترجیح داده ملی گرایی مد نظر پهلوی را دور انداخته و با پیوند باستانگرایی با جمهوری اسلامی ملی گرایی دینی ابداع کند که نقدهای وارده به سکولاریسم بر آن اثر نکند و یا ایدئولوژی جمهوری اسلامی بواسطه آن دچار اشکال نشود. اساساً انقلاب اسلامی نه تنها جلوی ملی گرایی سکولار را نگرفت بلکه شاهد رشد آن بوده و نیز ملی گرایی دینی هم در دوران همین نظام پدید آمده است. برخی از جریانات انقلاب اسلامی باستانگرایی را مصادره به مطلوب کردند. در سیستم آموزش و پرورش کشور ما از زمان کودکی در ذهن فرد باستانگرایی فرو میشود تا برسد به وقتی که وارد مقطع متوسطه دوم میشوند.

اینکه عنوان شود ملی گرایی نمیتواند تعریف واحدی ارائه دهد که تمام ملی گرایان و شاخه ها و... اش زیر چتر آن تعریف جمع شوند میتوان براحتی در جواب گفت اتفاقاً امت گرایی هم نمیتواند این چنین تعریفی را از خود ارائه دهد. امت گرایی هم شاخه به شاخه است و این نقد وارد نیست. جایی هم دیدم فردی میگفت بسیاری از تحلیلگران نسبت به ملی گرایی نقد دارند و در جواب باید عرض شود مگر آن بسیاری از امت گرایی دفاع کرده یا بدان نقد ندارند؟ و یا اصلاً با کدام سند به این آمار دست پیدا کردند؟ آن تحلیلگران کدام قسم از ملی گرایی مد نظرشان بوده؟ صرفاً مقوله هیتلر و جنگ جهانی دوم و یا بحث مبنایی و کلی کردند؟ جدای از تمام اینها، استناد به سخن تحلیلگران مصداق مغالطه توسل به شخص است (حتی مغالطه توسل به مرجع هم نیست چون یک تحلیلگر که به خودی خود متخصص این بحث در حوره جامعه شناسی و فلسفه سیاسی محسوب نمیشود).

ضمن اینکه توجه داشته باشید هیچ سند معتبری نشان نمیدهد که مخالفت مردم با پهلوی بخاطر باستانگرایی یا... بوده است، مطلقاً یک سند هم در اینجا در دست نداریم، مقوله هایی مثل جشن های 2500 ساله هم مشخصاً بخاطر هزینه کرد زیاد و رفتار تبعیض آمیز با مردم باعث مخالفت شده اند نه بحث ملی گرایی مبتنی بر آن. همین خود شاهد دیگریست که ملی گرایی و باستانگرایی مقوله هایی نبودند که حتی مردم مخالف پهلوی بخواهند روی به مخالفت با آن بخاطر دشمنی شان با پهلوی بیاورند.

اگر دشمن ایران غربی بوده که در پی ترویج باستانگرایی در کشور است و یا برخی مشاهیر ملی گرایی در دوران پهلوی و قاجار غرب زده بودند دشمن شیعه هم همواره امت اسلام در لباس: صحابه و تابعین - امویان و عباسیان - سلجوقیان و غزنویان - عثمانیان - سلفیون و... نبوده اند؟ بعد اینها در مدینه و یمن و عراق و سوریه نیستند؟، این بلاهت است فکر کنیم آن مردم ما را حتی از امت اسلام میدانند. مشخصاً آن شهید ارمنی بخاطر امت گرایی شهید نشد یا آن رزمنده داوطلب زرتشتی بخاطر امت گرایی جبهه نرفته است [البته از آنطرف شهدای بحرینی و... دفاع مقدس هم مشخصاً بخاطر امت گرایی در جنگ علیه حزب بعث به کمک ایران نیامدند]. اینی هم که باز برخی ازین افراد امت گرا ایدئولوژی جمهوری اسلامی را ایدئولوژی اسلام میدانند در حالیکه اکثریت غالب مسلمانان دنیا اصلاً قبولش ندارند بلاهت است، این ایدئولوژی تفکر برخی مسلمانان است ولا غیر.

ملی گرایی مختص کشورهایی با سابقه تمدنی درخور هم نیست و بعنوان مثال در ایالات متحده آمریکا هم شاهد وجود ملی گرایی نوین هستیم (بنگرید به اینجا) که اصلاً فاقد زمینه های باستانگرایی است. بنابراین در اینجا باید یک قسم سوم ملی گرایی را هم اضافه کنم که حقیقتاً دارای سابقه در تاریخ هم نیست چون نه روی دین تکیه دارد نه هویت نژادی و تاریخی مد نظرش هست ذیل ملی گرایی مبتنی بر باستانگرایی تعریف بشود. این ملی گرایی مشخصاً هویت طلبی عصر نوین یا مدرنیته است، مدلی از ملی گرایی که شما نه چهارچوبش را در شاهنامه و صفویان می بینید نه عقبه اش را به تاریخ هزار و دو هزار سال پیش میتوانید برگردانید. این مدل از ملی گرایی حصر دینی ندارد اما از آنطرف ضدیت با دین هم در آن به چشم نمیخورد، نه میتوان سکولارش خواند و نه دینی چون نه گزاره ای در آن به چشم میخورد که بتوان بر اساسش گفت دین منحصر در اعمال شخصی و نه اجتماع باید باشد و نه گزاره ای دارد که دین را عنصری لازم در ملی گرایی تعریف بخواهد بکند، صرفاً منافع ملی مد نظرش است.

 

رسوخ اومانیسم در ملی گرایی و امت گرایی

شاید بر اساس همین ملی گرایی است که بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی توجیه میشود، یا بسیاری از ضرباتی که بنام ضربه به دشمن به غیر نظامیان وارد شد. این مدل ملی گرایی صرفاً منافع ملی مد نظر است، منافع کشوری مشخص، کاری هم به نژاد و تاریخ و دین فی النفسه ندارد. اشکالش البته اینجاست که نوعی نگرش اومانیستی در آن دیده میشود، بعبارتی ملت از باقی ملت ها در آن جدا شده و همه چیز حول منافع آنها می بایست بچرخد. طبیعی است بخاطر کمتر کشته شدن سربازان آمریکایی و اتمام جنگ بمباران اتمی هم توجیه شود صرفاً بعدش با برخی حمایت ها سعی کنند جبران کنند. البته نگرش اومانیستی منحصر در ملی گرایی نیست و در امت گرایی هم شاهدش هستیم. نمونه بارز یک رژیم امت گرای آپارتاید، اسرائیل است، پیشتر پیرامون تناقض مدافعین سکولاریسم با حاکمیت دینی-نژادی اسرائیل قلم فرسایی کرده بودم (بنگرید به اینجا). اسرائیل رژیمی است که امت دینی یهود برایش ارجحیت داشته و در کنار این ارجحیت داشتن امت یهود نژاد گرایی یهودی هم پدید آمده در عین اینکه خبری از ملی گرایی نیست. بنابراین نمونه بارز یک الگوی امت گرایی نژاد پرست میتواند باشد که اساساً اومانیسم در قالب هویت یهودیان صهیونیست برایش از هرچیزی بیشتر در اولویت است ولو به قیمت کشتار غیر نظامیان فلسطینی تمام شود. البته این قسم منحصر در اسرائیل نیست و بین اعراب هم دیده میشود، اساس تفکر برتر بودن عرب بر عجم از امت گرایی مبتنی بر نژاد حاصل میشود.

البته اگر در ملی گرایی نوین اخلاقیات را هم لحاظ کنیم در آن صورت وقایعی مشابه بمباران هیروشیما هم میتواند قابل توجیه نباشد اما به سبب آنکه در تضاد مستقیم با منافع ملی نیست کمی سخت است لحاظ کردن اخلاقیات برای رد این گونه اعمال در این ملی گرایی. من بجای اخلاقیات اصول دین را پیشنهاد میکنم.

 

راه حل

راه حلی که بنظر بنده حقیر میرسد پیوند بین ملی گرایی نوین و دین است. بدین صورت که چهارچوب اصول دین قرار داده شود لکن در داخل آن ملی گرایی نوین تعریف بشود. بر این اساس دیگر اتفاقاتی همچون کشتار غیر نظامیان قابل توجیه نیست. البته پیرامون کشتار غیر نظامیان باید عرض کنم یک وقتی هست هدف نظامیست و در خلال نابود سازی هدف چاره ای جز دادن تلفات غیر نظامی نیست، مثل همین نابود کردن خانه عامل موساد در اقلیم کردستان عراق پیشرو دیزایی. چنانچه همسر این مرد در مصاحبه ای روی تخت بیمارستان به حضور داشتن فرزندان کودکش هم در آن خانه اشاره کرده بود و برخی رسانه های عربی از کشته شدن کودک یازده ماهه ای خبر دادند (بنگرید به اینجا). اما مسئله کشتاری که اسرائیل انجام میدهد یا... ازین حیث نیست، بعضا مراکزی همچون مدرسه و... هدف قرار داده میشود که بهیچ روی گزاره نظامی بودن یا جاسوس بودن در آنها مطرح نمیباشد یا احتمالش بشدت کم است. یعنی کشتار دلیل نظامی ندارد اصلاً. اینجا ممکن است بحث داعش به میان کشیده شود لکن در مقوله کافر حربی نشان دادم مبنای دینی گروه های تکفیری که دیر زمانی در فقه امامیه هم بوده لکن امروز کمرنگ شده است، در تضاد با متن دین میباشد (بنگرید به اینجا).

در این ملی گرایی امت گرایی هم باید باشد منتهای مراتب در راستای ملی گرایی، یعنی آنجایی که رزمنده بحرینی در دفاع مقدس ما میجنگد یا گردان فاطمیون در افغانستان تحت نفوذ ما باشند میتوان از امت گرایی بهره برد اما جایی مثل بها دادن به فلان گروه شیعه عراقی (مقتدی صدر بعنوان مثال) که در تضاد با منافع ملی باشد و نتوانند تأمینش کنند دیگر محلی از اعراب نباید داشته باشد. بنابراین چهارچوب اصول دین مبین اسلام است، در داخل آن فقط ملی گرایی نوین است و در راستای آن ملی گرایی با شرط به تضاد نخوردن امت گرایی می بایست وجود داشته باشد چون نمیتوان منکر منفعت های ملی امت گرایی در برخی جنبه ها شد.

بنظر میرسد جمهوری اسلامی هم کماکان تا حدودی در سیاست خارجی خود بر همین مدار حرکت میکند با وجود اینکه در ظاهر خود را امت گرا نشان میدهد اما در عمل بیشتر در سیاست داخلی صرفاً امت گراست، مثلاً در عین کمک های زیاد به مسلمانان یمن و فلسطین که دشمن دشمن جمهوری اسلامی محسوب میشوند هیچ کمکی به مسلمانان میانمار نمیکند. دلیلش واضح است، دولت میانمار دشمن جمهوری اسلامی نیست و کمک کردن به مسلمانان مورد ظلم واقع شده این کشور در تضاد با منافع ملی و گشودن جبهه جدیدی از درگیری و اتلاف منابع خواهد بود. این راه حل شاید راه موجهی در عصر غیبت معصوم (علیه السلام) باشد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲/۱۰/۲۵

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی