مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم
آخرین نظرات

کوروش نامه (79): دو پادشاه در اقلیمی نگنجند

چهارشنبه, ۲ اسفند ۱۴۰۲، ۰۶:۳۷ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

 

پیشتر از تضاد احتمالی استوانه کوروش دوم با منشور نبونئید و احتمال تاریخ سازی دروغین توسط کوروش دوم پارسی سخن گفته بودم (بنگرید به اینجا) و در این پست میخواهم به مورد مشابه دیگری بپردازم. در بندهای بیستم الی بیست و دوم استوانه کوروش دوم بر اساس ترجمه ای که موزه بریتانیا از آن قرار داده است میخوانیم:

I am Cyrus, king of the world, great king, legitimate king, king of Babylon, king of Sumer and Akkad, king of the four rims (of the earth), son of Cambyses (Ka-am-bu-zi-ia), great king, king of Anshan, grandson of Cyrus, great king, king of Anshan, descendant of Teispes (Si-iš-pi-iš), great king, king of Anshan, of a family (which) always (exercised) kingship

www.britishmuseum.org/collection/object/W_1880-0617-1941

کوروش دوم میگوید:

منم کورش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه نیرومند، شاه بابل، شاه سومر و اَکد، شاه چهارگوشه جهان. پسر کمبوجیه، شاه بزرگ، شاه شهر انشان، نوه کورش، شاه بزرگ، شاه شهر انشان، از نسل چَیش پیش، شاه بزرگ شاه شهر انشان. دودمان جاودانه پادشاهی

چنانچه مشاهده میکنید وی پدر (کمبوجیه یکم) و پدر بزرگ (کوروش یکم) و پدر پدر بزرگش (چیش پیش) را شاه انشان میخواند. بر اساس آنچکه دانشنامه ایرانیکا به اشتراک میگذارد انشان نام منطقه ای در حوالی دشت بیضا در استان فارس میتواند باشد و عنوان شاه شوش و انشان/King of Anzan and Shushan جز عناوین شاهان عیلامی در هزاره دوم قبل از میلاد بوده و در اواسط هزاره اول قبل از میلاد نیز وطن پارسهای هخامنشی بوده است:

ANSHAN

J. Hansman

Last Updated: August 5, 2011

www.iranicaonline.org/articles/anshan-elamite-region

از طرفی دیگر یکی از آخرین شاهان عیلام قبل از سقوطش بدست شاه مقتدر و بزرگ آشور یعنی آشور بانیپال بنام «ادا هامیتی اینشوشیناک یکم/Adda-Hamiti-Inshushinak I /Atta-hamiti-Inshushinak» در بنای یادبودی که از وی برجای مانده و متعلق به نیمه قرن هفتم قبل از میلاد است و در موزه لوور فرانسه نگهداری میشود خود را شاه انشان و شوش خوانده است:

توضیحات وبسایت موزه لوور: SB 10296، محل کشف: شوش، حدود 650 قبل از میلاد، ادا هامیتی اینشوشیناک پادشاه انشان و شوش، بزرگ کننده پادشاهی. بنای یادبود ناقص و بازسازی شده از قطعات مختلف پادشاه را نشان میدهد که روی صندلی و رو به شخصیتی (شاید ملکه) نشسته است. بر روی کتیبه این اثر، احتمالاً شاه همراه با همسرش، کارهای خود را که در جاده سوزیان به فارس انجام داده می ستاید...

Description/Features Décor : roi (barbe, casque) ; inscription Précision sur l'objet : Stèle de Adda-Hamiti-Inshushinak, roi d'Anzan et de Suse, agrandisseur de royaume, maître (?) de l'Elam, souverain (?) de l'Elam. Le monument, incomplet, reconstitué à partir de différents fragments, montre le roi assis sur un siège à pattes de lion, face à un personnage (peut-être la reine)

Inscription : Sur cette stèle, le souverain, accompagné probablement de son épouse, vante ses exploits accomplis sur la route reliant la Susiane au Fars les dédie au dieu Inshushinak et ainsi qu'aux divinités de la région orientale du Khuzistan. Mais les événements précis auxquels l'inscription fait référence ne sont pas réellement identifiés. Il s'agit peut-être d'un conflit avec les Assyriens

collections.louvre.fr/en/ark:/53355/cl010174447

در اینجا دو تاریخ داریم، نخست آغاز پادشاهی کوروش دوم (که از شاه انشان بودن شروع شد) و بنابر تطبیق روایت هرودوت و اسناد باستان شناسی و تأیید دانشمندان 558 یا 559 قبل از میلاد بوده است (بنگرید به اینجا) و دیگری سال 650 قبل از میلاد که شاه انشان یک عیلامی بوده است. در اینجا مشابه توضیحات موزه لوور پروفسور ادیث پورادا مورخ و باستان شناس اتریشی هم تاریخ حدود 650 قبل از میلاد برای این سند باستان شناسی مربوط به ادا همیتی را تأیید میکند:

The third major work here considered to be typical of Elamite art is the fragmentary re­lief of Adda-Hamiti-Inshushinak dated about 650 B.C. The king’s figure has the exaggeratedly wide shoulders and narrow waist seen also in Neo-Elamitc rock-reliefs, at Naqsh-i Rustem and near Malamir.

Aspects of Elamite Art and Archaeology, By: Edith Porada, www.penn.museum/sites/expedition/aspects-of-elamite-art-and-archaeology/

حال بنظر میرسد مدت زمانی صرفاً در حدود 80 سال بیشتر در اختیار نداریم (با احتساب مدت زمانی که بعد از ادا همیتی یکم هنوز عیلام دست شاهان عیلامی بود تازه اگر فرض بگیریم بعد از سقوط عیلام آشوربانیپال اجازه داده است کوروش یکم بر کل انشان بصورت مطیع وی حکومت کند وگرنه دست کم تا زنده ماندن آشوربانیپال انشان نمیتوانسته تحت حکومت پارسها باشد) تا سه شاه یعنی پدر و پدر بزرگ و پدر پدر بزرگ کوروش دوم را بعنوان شاه انشان در تاریخ این سرزمین جایگذاری شان کنیم!.

پروفسور والتر هینتس عیلام شناس و ایران شناس شهیر آلمانی در  رابطه با تاریخ و چگونگی سقوط عیلام میگوید:

وقتی او [ادا همیتی اینشوشیناک یکم] در 648 ق.م. در شوش مرد، پسرش «هومبان-هالتاش» چهارم جانشین او شد، و پرده آخرین صحنه تاریخ عیلام به عنوان یک کشور مستقل بالا رفت؛ منابع عیلامی هرگز ازو یاد نمی کنند و او هم نه وقت و نه قدرت آن را داشت که معابد و کتیبه های مقدسی را برپا کند.

در طول دو جنگ، احتمالاً در 647 و 646 ق.م، آشور بر عیلام غلبه کرد. من قصد ندارم در اینجا به جزئیات بپردازم، اما در طول حمله دوم، هومبان-اونتاش سوم به دور-اونتاش نقل مکان کرده بود و استحکامات دفاعی در ساحل دز (قسمت چپ) بنا کرده بود. آشوری ها با اشکال بسیار زیاد از رودخانه گذشتند و هومبان-هالتاش به کوهها فرار کرد. این شکست سهمگینتر از فروافتادن تمامی سوزیان در دست دشمن بود؛ در عین حال این شکست موجب پیشروی بسیار زیاد آشوری ها در انشان تا حدود هیدالی و باشیم، تا نزدیکی بهبهان فعلی و تا مسافتی دورتر، در شرق در طول جاده نظامی میان شوش و پرسپولیس شد. این پیشروی نتیجه مهمی داشت؛ شاه پارس در این زمان کورش اول بود که جانشین پدرش شده بود و پدربزرگ کورش کبیر بود. او پیش سرکردگان آشوری آمد و از وفاداری اش به آشور بانیپال به آنها اطمینان داد؛ و برای اثبات آن، پسر ارشدش آریوکارا را به عنوان گروگان به دربار نینوا فرستاد. پارس ها هیچ تمایلی به عقب انداختن سقوط عیلام نداشتند، چرا که سقوط آن چندان بی فایده نبود.

دنیای گمشده عیلام، والتر هینتس، ترجمه فیروز فیروز نیا، انتشارات علمی و فرهنگی، صفحه 185

از طرفی دیگر کوروش یکم در کتیبه آشور بانیپال نه شاه انشان که شاه پارسواش خوانده شده است و در اینباره پروفسور شهبازی در ایرانیکا میگوید:

The Assyrian king claimed that many princes “of distant lands” had heard of his victories and had decided to acknowledge his overlordship; one of them was “Cyrus, King of (the land) of Parsumash,” who had sent his son Arukku to Nineveh with tribute.

A. Shapur Shahbazi

Last Updated: November 10, 2011

www.iranicaonline.org/articles/cyrus-ii

آشوربانیپال میگوید یکی از شاهان سرزمین های دور بنام پارسومش فرزند خود را بعنوان گروگان بهمراه خراج برای وی میفرستد. اگرچه پروفسور شهبازی در ادامه اشاره میکند که انشان در دشت بیضا استان فارس بوده و بنظر میرسد کوروش یکم بر آن حکومت میکرده است اما از طرفی دیگر ادا همیتی تصریح میکند نه تنها شاه انشان بوده که جاده شوش به فارس هم تحت تسلط وی قرار داشته چرا که کارهای خود برای آبادانی آنرا می ستاید. بنابراین تمام مناطقی که آشوربانیپال مدت کوتاهی بعد از مرگ وی تصرف میکند مشخصاً تحت تسلط عیلامیان بوده است. در اینجا ما با اشکالی روبرو هستیم و آن اینکه کوروش یکم نمیتوانسته شاه انشان باشد چه رسد به چیش پیش، البته والتر هینتس متوجه این اشکال شده و در صفحه 164 کتاب دنیای گمشده عیلام بدین صورت سعی کرده آنرا رفع کند:

هینتس تصرف انشان را تدریجی بیان کرده و اوایل قرن هفتم قبل از میلاد (منظور باید سالهای خیلی نزدیک به 700 قبل از میلاد باشد) را زمان اشغال پارس توسط خاندان کوروش دوم بیان داشته و سپس میگوید اینان از طریق جاده نظامی پرسپولیس به شوش [مشخصاً همان راهی است که شاه عیلام از آن سخن گفته بود] تصرف مناطق تحت تسلط عیلامیان در انشان را آغاز کردند. از طرفی دیگر بنابر تصریح سند باستان شناسی میدانیم این امر به یکباره هم شروع نشده چون در بازه زمانی ما سربازان پارسی را در سپاه عیلامیان می بینیم چنانچه هینتس در اینباره در صفحات 176 و 177 کتاب میگوید:

چنانچه مشاهده میکنید بنابر کتیبه ای در سال 691 میلادی پارسها زیر دست و مطیع عیلامیان بودند بگونه ای که مجبور بودند سپاهی برای شاه عیلام تأمین کنند. شاید علت اینکه کوروش یکم مجبور به پرداخت خراج و فرستادن گروگان به دربار آشوربانیپال بعد از سقوط عیلام هم شد همین باشد چون اینان زیر دست و مطیع شاه آشور بودند همانگونه که بعداً زیر دست مادها محسوب میشدند. بحث ما در اینجا پیرامون شاه مستقل بودن این خاندان نیست صرفاً مرتبط با شاه انشان بودن است، بنابر تصریح اسنادی که قرار داده شد میتوان یقین کرد دست کم تا زمان سقوط عیلام این خاندان شاه انشان نبودند و از طرفی دیگر شاه پارسها در زمان سقوط عیلام هم بنابر کتیبه آشوربانیپال کوروش یکم بوده است.

حال چیش پیش چطور میتوانسته شاه انشان باشد آنطور که کوروش دوم در استوانه خود به آن اشاره میکند؟ آیا نباید بگوییم همانطور که داریوش یکم در کتیبه بیستون به دروغ مدعی شاه بودن اجداد خود جهت مشروعیت بخشی میشود کوروش دوم هم این چنین دروغی را گفته است و حداقل چیش پیش (اگر کوروش یکم را هم با ارفاق فاکتور بگیریم) شاه انشان نبوده است؟! نتیجتاً در بازه ای که گفتم (حوالی 80 سال) صرفاً دو شاه باید بیان شوند (کوروش یکم و کمبوجیه یکم).

البته فعلاً این مقوله در حد یک فرضیه است بیشتر و مادامی که تأیید تاریخدانی را ندیدم نمیتوانم رأی به نظریه تاریخی بودنش بدهم اما از طرفی بنظرم نمیتوان نادیده اش گرفت.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲/۱۲/۰۲

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی