مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم
آخرین نظرات

بسم الله الرحمن الرحیم

 

Legends never die
افسانه ها هیچوقت نمی میرند

They become a part of you
اونا تبدیل به بخشی از تو میشن


But you’ll never see the price it costs
اما تو هیچ وقت بهایی که از این بابت پرداخت کردن را نمیفهمی

شاید هیچگاه یک بت پرست سفاک متکبر فکر نمیکرد روزی عین بت از وزیر و روحانی دینی تا دانشمند و کارگر و کارمند و نوجوان و کودک چنان از وی یاد کنند که گویی تجلی الهه ای بر روی زمین بوده و بخش اصلی هویت خیل بزرگی از همنوعان خودش بشود.
شاید نود و نه درصد پیروان کوروشیسم ندانند وی چکار کرده تا به جایی که برخی وی را کوروش کبیر میخوانند برسد؛ از خیانت (به آستیاگ) و قتل عام (مردم اپیس) تا حیله (حمله در زمستان به لیدیه) و بت پرستی (پرستش مردوک و نبو و سین در منشور خود و کتیبه وی در معبد سین اور) و عطش شهوت و قدرت (ملکه ماساگت ها) و تکبر (برتر دانستن خود نسبت به انسان های عادی) شاخصه های وی بودند تا او را تبدیل به هیولایی بکنند بنیان گذار امپراطوری بزرگ و ابر قدرت در زمان خود. در این پست میخواهم گوشه ای از تأثیر کوروشیسم در میان دو دانشمند مطرح ایران باستان بواسطه ترجمه شان از بند سی و ششم استوانه کوروش دوم را مستند به نمایش بگذارم.

محتملاً به جریان ترجمه غلط از استوانه کوروش دوم که در زمان پهلوی دوم به فارسی انتشار یافته بود آگاهید اما در این پست میخواهم راجع به ترجمه های نسبتاً متأخر این استوانه از دکتر شاهرخ رزمجو و پروفسور عبدالمجید ارفعی خاصه بند سی و ششم سخن بگویم؛ چرا که بنظر میرسد این دو بزرگوار مشابه برخی مستشرقین در ترجمه بند 36 استوانه منتسب به کوروش دوم ذوقی عمل کرده و رگه هایی از کوروشیسم [کوروش ستایی] در آن به چشم میخورد. ابتدا ترجمه بندهای 33 الی 35 و سپس 36 این استوانه را که بنظر میرسد در نسخه دیگری از آن موجود هستند (I) قرار میدهم. از آنجایی که میدانیم استوانه کوروش دوم از بند بیستم به بعد حاوی سخنان شخص کوروش بصورت اول شخص است فلذا دیگر در انتساب مطالبش به وی تردیدی در این حوزه نمیتوان داشت (نک: کتیبه های هخامنشی، پیر لوکوک، ترجمه نازیلا خلخالی، صفحه 77 - ایران باستان، حسن پیرنیا، جلد اول، صفحه 335]. دو بند در استوانه کوروش دوم بشدت دستاویز جریانات باستان پرست است یکی بند 32 و دیگری 36 که بنظر میرسد دلیل اصلی حقوق بشر خواندن این منشور بر روی تفسیر عده ای از ترجمه همین دو بند استوار است.

 

منابع

1-3. ترجمه ایروینگ فینکل و پیوتر میچالوفسکی و جیمز پریچارد از وبسایت موزه بریتانیا مدخل استوانه کوروش دوم (در وبسایت موزه بریتانیا ترجمه اول از فینکل، ترجمه دوم از میچالوفسکی و ترجمه سوم از پریچارد است):

www.britishmuseum.org/collection/object/W_1880-0617-1941

archive.org/details/ancient-near-eastern-texts-relating-to-the-old-testaments-james-b.-pritchard/page/314/mode/2up

4. ترجمه رابرت ویلیام راجرز از کتاب خودش:

archive.org/details/cuneiformparalle00rogerich/page/382/mode/2up

5. ترجمه موردیکای کوگان با کمک واندر اسپک از وبسایت لیویوس:

www.livius.org/sources/content/cyrus-cylinder/cyrus-cylinder-translation

6. ترجمه مت (متیو) واترز به نقل از کتاب خودش:

King of the World, The Life of Cyrus the Great, Matt Waters, page 198

7. ترجمه فارسی عبدالمجید ارفعی به نقل از ایران بوم:

www.iranboom.ir/nam-avaran/koroshe-bozorg/1476-manshor-korosh-bozorg.html

8. ترجمه فارسی شاهرخ رزمجو به نقل از آرشیو بنیاد میراث پاسارگاد:

archive.savepasargad.com/2014/Dec.%202014/cyrus%20the%20great%20cylinder-namjoo.htm

9. ترجمه فارسی مرحوم رضا مرادی غیاث آبادی به نقل از وبسایت شخصی شان:

ghiasabadi.com/manshur-02.html

www.britishmuseum.org/collection/term/BIB3479

 

1. آوا نوشت اول به نقل از وبسایت حلقه مطالعات ایران باستان از ویلیام راجرز:

www.cais-soas.com/CAIS/History/hakhamaneshian/Cyrus-the-great/cyrus_cylinder_complete.htm

2. آوا نوشت دوم از ایروینگ فینکل:

bayanbox.ir/view/6356440129758649166/book-Cyrus-Cylinder-The-Great-Persian-Edict-from-Babylon.pdf , Page129

 

 

بند 33 الی 35

ترجمه عبدالمجید ارفعی:

(و نیز پیکره ی) خدایان سومر و اکد را که نبونئید (بی بیم) از خشم سرور خدایان (= مردوک) با بابل اندر آورده بود، به فرمان مردوک، خدای بزرگ به شادی و خوشی

در نیایشگاه هایشان بنشاندم - جای هایی که دل آن ها شاد گردد -
باشد که خدایانی که من به جای های مقدس (نخستین شان) باز گردانیدم،

هر روز در برابر خداوند (= مردوک) و نبو زندگی دیریازی از بهر من بخواهند [27]↓ و هماره در پایمردی من سخن ها گویند، با واژه هایی نیک خواهانه باشد که به مردوک، خدای من، گویند که «به کورش، پادشاهی که (با بیم) تو را پرستنده است و کمبوجیه پسرش،

↑ [27] معنی لغوی : گفتگو کنند.

 

ترجمه شاهرخ رزمجو:

خدایانِ سرزمین سومر و اَکَد را که نبونَئید - در میان خشم سرور خدایان- به شواَنّهَ (=بابل) آورده بود، به فرمان مردوک، سرور بزرگ، به سلامت

به جایگاهشان بازگرداندم، جایگاهی که دل‌شادشان می‌سازد. باشد تا خدایانی که به درون نیایشگاه‌هایشان بازگرداندم،

هر روز در برابر بِل و نَبو، روزگاری دراز (=عمری طولانی) برایم خواستار شوند (و) کارهای نیکم را یادآور شوند و به مردوک، سرورم چنین بگویند که "کورش، شاهی که از تو می‌ترسد و کمبوجیه پسرش

 

ترجمه رضا مرادی غیاث آبادی:

و همچنین پیکره خدایان سومر و اَکد را که نبونید بدون واهمه از خشم خدای خدایان به بابل آورده بود؛ به فرمان مَردوک و برای خوشنودی‌اشان به معابد خود بازگرداندم.

بشود خدایانی که آنان را به جایگاه‌های مقدس نخستین‌شان بازگرداندم،

هر روز برای من دعا کنند، در برابر بِل و نَبو برایم خواستار عمر طولانی باشند. بشود که شفاعت مرا کنند و به خدای من مَردوک بگویند: «کورش، پادشاهی که از تو می‌ترسد و پسرش کمبوجیه».

 

ترجمه فینکل:

and the gods of the land of Sumer and Akkad which Nabonidus – to the fury of the lord of the gods – had brought into Shuanna, at the command of Marduk, the great lord, I returned them unharmed to their cells, in the sanctuaries that make them happy. May all the gods that I returned to their sanctuaries, every day before Marduk and Nabu, ask for a long life for me, and mention my good deeds, and say to Marduk, my lord, this: “Cyrus, the king who fears you, and Cambyses his son, may their …

خدایان سرزمین سومر و اکد را که نبونئید به خشم ارباب خدایان به شواَنَه آورده بود را به دستور مردوک سالم به جایگاه هایشان (در متن انگلیسی Cells آمده که تحت اللفظی سلول ها معنا میشود) بازگرداندم، در محراب هایی که آنها را خوشحال میکرد، این خدایان در حضور مردوک و نبو هر روز برای من عمر طولانی بخواهند و نیکی هایم را ذکر کنند و به اربابم مردوک بگویند کوروش پادشاهیست که از تو میترسد و پسرش کمبوجیه باشد که...

 

ترجمه میچالوفسکی:

And then at the command of Marduk, the great lord, I resettled all the gods of Sumer and Akkad whom Nabonidus had brought into Babylon to the anger of the lord of the gods in their shrines, the places which they enjoy. May all the gods whom I have resettled in their sacred cities ask Marduk and Nabu each day for a long life for me and speak well of me to him; may they say to Marduk, my lord that Cyrus, the king who worships you, and Canbyses, his son …

به فرمان مردوک ارباب بزرگ همه خدایان سومر و اکد را که نبونیدوس به خشم ارباب خدایان به بابل آورده بود در معابدشان، مکان هایی که از آن لذت میبرند جای دادم باشد همه خدایانی که در شهرهای مقدسشان جای دادم هر روز از مردوک و نبو برای من عمر طولانی بخواهند و از من به خوبی با او صحبت کنند و به مردوک سرورم بگویند که کوروش شاهی که تو را می پرستد و کمبوجیه پسرش...

 

ترجمه پریچارد:

Furthermore, I resettled upon the command of Marduk, the great lord, all the gods of Sumer and Akkad whom Nabonidus has brought into Babylon (Šu.an.na) to the anger of the lord of the gods, unharmed, in their (former) chapels, the places which make them happy. May all the gods whom I have resettled in their sacred cities ask daily Bel and Nebo for a long life for me and may they recommend me (to him); to Marduk, my lord, they may say this: “Cyrus, the king who worships you, and Cambyses, his son, …”

بعلاوه، من به فرمان مردوک ارباب بزرگ همه خدایان سومر و اکد را که نبونیدوس به خشم پروردگار خدایان به بابل (Šu.an.na) آورده است، بدون آسیب در معابد سابق مستقر کردم، مکان هایی که آنها را خوشحال میکند. باشد که همه خدایانی که در شهرهای مقدسشان اسکان دادم هر روز از بل و نبو برای من عمر طولانی بخواهند و مرا (به او) توصیه کنند. به مردوک سرورم ممکن است بگویند این کوروش شاهی که تو را می پرستد و کمبوجیه پسرش...

 

ترجمه ویلیام راجرز:

and the gods of the land of Sumer and Akkad which Nabonidus – to the fury of the lord of the gods – had brought into Shuanna, at the command of Marduk, the great lord,

I returned them unharmed to their cells, in the sanctuaries that make them happy. May all the gods that I returned to their sanctuaries,

every day before Bel and Nabu, ask for a long life for me, and mention my good deeds, and say to Marduk, my lord, this: “Cyrus, the king who fears you, and Cambyses his son,

و خدایان سرزمین سومر و اکد را که نبونیدوس به خشم ارباب خدایان به شوانه آورده بود، آنها را سالم به جایگاه هایشان، در محراب هایی که آنها را خوشحال میکند برگرداندم. باشد که همه خدایانی که به محرابشان بازگرداندم هر روز نزد بل و نبو برای من عمر طولانی بخواهند و نیکی هایم را یاد کنند و به سرورم مردوک بگویند کوروش شاهی که از تو میترسد و پسرش کمبوجیه [...]

 

ترجمه کوگان با کمک اسپک:

In addition, at the command of Marduk, the great lord, I settled in their habitations, in pleasing abodes, the gods of Sumer and Akkad, whom Nabonidus, to the anger of the lord of the gods, had brought into Babylon.

Cyrus' Prayer

May all the gods whom I settled in their sacred centers ask daily

of Bêl and Nâbu that my days be long and may they intercede for my welfare. May they say to Marduk, my lord: "As for Cyrus, the king who reveres you, and Cambyses, his son,

علاوه بر این به فرمان مردوک ارباب بزرگ، خدایان سومر و اکد را که نبونیدوس به خشم ارباب خدایان به بابل آورده بود در جایگاه هایشان در مکان های خوشایند جای دادم.

نیایش کوروش

باشد که همه خدایانی که در مراکز مقدسشان مستقر کردم هر روز نزد بل و نبو بخواهند که روزگارم طولانی شود و شفیع من باشند. باشد که به سرورم مردوک بگویند کوروش پادشاهی که به تو احترام میگذارد و پسرش کمبوجیه،

 

ترجمه واترز:

I returned them to their cellas in contentment, to their pleasing abodes (literally: their “seats of well-being”). May all the gods, whom I restored to their sanctuaries,
daily beseech Marduk and Nabu that my days be long, and may they invoke my good deeds.
May they say to Marduk, my lord: “As for Cyrus, the king who reveres you, and Cambyses, his son,

من آنها را با رضایت به جایگاه هایشان بازگرداندم، به خانه های خوشایندشان، باشد که همه خدایانی که من آنها را به محراب هایشان بازگرداندم هر روز مردوک و نبو را التماس کنند که روزگارم دراز باشد و اعمال نیک مرا بخوانند. باشد که به سرورم مردوک بگویند کوروش پادشاهی که به تو احترام میگذارد و کمبوجیه فرزند پسر او،

 

آوانوشت اول:

ù ilâni mât Šú-me-ri ù AkkadikiŠ á m, iluNabu-na'id a-na ug-ga-tim bel ilâni ú- Še-ri-bi a-na ki-rib Babili i-na ki-bi-ti iluMarduk belu rabû i-na Š á-li-im-tim
i-na maŠ-ta-ki- Šu-nu ú-Še-Ši-ib Šú-ba-at tu-ub lib-bi kul-la-ta ilâni Š a ú-Še-ri-bi a-na ki-ir-bi ma-ha-zi- Šu-un
û-mi-Ša-am ma- h ar iluBel ù iluNabu Š a a-ra-ku ume-ia li-ta-mu-ú lit-taŠ-ka-ru a-ma-a-ta du-un-ki-ia ù a-na iluMarduk beli-ia li-iq-bu-ú Ša mKu-ra-aŠ Šarri pa-li- hi-ka u mKa-am-bu-zi-ia mari- Šu

 

آوانوشت دوم:

ù DINGIRmeš KUR šu-me-ri ù URIki ša mdNÀ.NÍ.TUKU a-na ug-ga-tì EN DINGIRmeš ú-še-ri-bi a-na qé-reb ŠU.AN.NAki i-na qí-bi-ti dAMAR.UTU EN GAL i-na ša-li-im-tì

i-na maš-ta-ki-šu-nu ú-še-ši-ib šú-ba-at tu-ub ŠÀ-bi {ut} kul-la-ta DINGIRmeš ša ú-še-ri-bi a-na qé-er-bi ma-ha-zi-šu-un

u4-mi-ša-am ma-har dEN ù dNÀ ša a-ra-ku U4meš-ia li-ta-mu-ú lit-taz-ka-ru a-ma-a-ta du-un-qí-ia ù a-na dAMAR.UTU EN-ia li-iq-bu-ú ša mKu-ra-áš {-áš} LUGAL pa-li-hi-ka u mKa-am-bu-zi-ia DUMU-šú

 

تحلیل بند سی و پنجم

در اینجا مشاهده میکنیم که بر اساس جمیع ترجمه ها کوروش دوم بتهایی که نبونئید از سومر و مکان های مختلف اکد به بابل آورده بود به همان جایگاه اولیه شان بازگردانده و سپس از بتها ملتمسانه درخواست میکند بخاطر این کارش شفیع او نزد اربابش یعنی بت مردوک باشند و در نهایت هم میخواهد به بتان بگوید به مردوک دقیقاً چه بگویند که متن کامل نیست. اینجا اختلافات مشهودی هم بین ترجمه ها به چشم میخورد که هم نشان دهنده اختلاف در کمیت است [متنی اضافه تر یا کمتر] و هم کیفیت [ترجمه عبارات یکسان] اما خب هسته اصلی ترجمه تغییر محسوسی ندارد نتوان تفسیر واحد از آن استنباط کرد.

 

أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ شُفَعَاءَ قُلْ أَوَلَوْ کَانُوا لَا یَمْلِکُونَ شَیْئًا وَلَا یَعْقِلُونَ
آیا آنان غیر از خدا شفیعانی گرفته‏ اند؟! به آنان بگو: آیا (از آنها شفاعت می طلبید) هر چند مالک چیزی نباشند و درک و شعوری برای آنها نباشد؟

 

بند 36

ترجمه عبدالمجید ارفعی:

بی گمان باش، بهل تا آن زمان باز سازنده باشند ... با روزهایی بی هیچ گسستگی.» همگی مردم بابل پادشاهی را گرامی داشتند و من همه ی (مردم) سرزمین ها را در زیستگاهی آرام بنشانیدم.

 

ترجمه شاهرخ رزمجو:

..... بگذار آنان سهمیه رسانِ نیایشگاه‌هایمان باشند، تا روزگاران دراز(؟)...؛ و باشد که مردمان بابل [شاهیِ] ┐او را┌بستایند." من همۀ سرزمین‌ها را در صلح قراردادم.

 

ترجمه رضا مرادی غیاث آبادی:

بتوانند … خدایی‌اشان … من همه آنان (خدایان) را در خانه‌ای امن مستقر کردم.

 

ترجمه فینکل:

The population of Babylon call blessings on my kingship, and I have enabled all the lands to live in peace.

مردم بابل پادشاهی من را درود می فرستند و من همه سرزمین ها را قادر ساختم تا در صلح/امنیت زندگی کنند.

 

ترجمه میچالوفسکی:

their … I settled all the people of Babylon who prayed for my kingship and all their lands in a peaceful place.

آنها ... من تمام مردم بابل را که برای پادشاهی من و همه سرزمین هایشان دعا میکردند در مکانی صلح آمیز/مسالمت آمیز/آرام [ترجمه peaceful] مستقر کردم.

 

ترجمه پریچارد:

… all of them I settled in a peaceful place

... همه آنها را در مکانی صلح آمیز/امن مستقر کردم

 

ترجمه ویلیام راجرز:

their [ . . . ] I permitted all to [ . . . ] dwell in peace

آنها ... من اجازه میدهم تمامی آنها ... در صلح ساکن بشوند

 

ترجمه کوگان:

[end of prayer]."
The people of Babylon blessed my kingship, and I settled all the lands in peaceful abodes.

پایان نیایش

مردم بابل سلطنت من را برکت دادند و من تمام سرزمین ها را در مسکن های صلح آمیز آباد کردم

[ترجمه فارسی که من اینجا درج کردم دور از معنای لغات است و پیشنهاد گوگل ترانسلیت بود، ترجمه ای که برداشت خودم از عبارت کوگان است این میباشد که زمین ها در مکان های صلح آمیز مستقر شدند. ولی خب این عبارت بی معناست که بنظرم به این دلیل میباشد که کوگان اصرار داشته ضمیر آنها به زمین ها برگردد].

 

ترجمه واترز:

. . . May they be provisioners of our shrines forever.” All the people of Babylon pray for my kingship, and I caused all the lands to live in peace.

... تا ابد روزی دهندگان معابد ما باشند" همه مردم بابل برای پادشاهی من دعا میکنند و من باعث شدم که همه سرزمین ها در صلح زندگی کنند.

 

آوانوشت اول:

da [ . . . ] ib-Šu-nu lu-ú [ . . . ] ka-li-Ši-na Š ú-ub-ti ni-ih-tim ú-Še- Ši-ib [ . . . ] paspase u TU.KIR.HU
[ . . . ]

 

آوانوشت دوم:

ku x [x x x-i]b ? šu-nu lu ú-«za-ni-ni» (illegible traces) ù(?) un.MeŠ Tin. Tir Ki «ik-tar-ra-bu» luGAl-ú-tu Kur.Kur ka-li-ši-na šu-ub-ti né-eñ-tì ú-še-ši-ib

B25´ [………] x «šu-nu» lu-ú za-ni-ni BÁrA-i-ni a-na «ud.MeŠ» s[Úd.MeŠ(?) .……………………………………………]

عنوان B25 اشاره به بند پنجم قطعه B2 استوانه کوروش دارد. این استوانه دو قطعه B1 و B2 هم دارد که الحاقی و از نسخه ای دیگر بودند لکن به این نسخه بعد از کشف الحاق شدند.

 

تحلیل بند سی و ششم

بر اساس ترجمه پریچارد و راجرز که منبعش آوانویسی اول یعنی آوانویسی راجرز است در کل این بند بهیچ عنوان کلمه مردم نیامده و در اینجا با ضمیر سوم شخص جمع طرف هستیم. از طرفی ترجمه های «واترز - کوگان -  فینکل - رزمجو و ارفعی» [پنج مورد از نه ترجمه] یک قسمت اضافه تر از سه ترجمه دیگر داشتند که شاید بتوان دلیلش را در ترجمه میچالوفسکی دید که صرفاً یک «آنها» ترجمه کرده و بعد از آن نقطه چین گذاشته که به معنای افتادگی متن است و یا بخاطر آوا نویسی متفاوت یا تفسیر یا بهره گیری از کتیبه مشابه ای دیگر یا... اینجا شش مورد از ترجمه ها قسمتی اضافه تر پیدا کردند که مربوط میشود به درود فرستادن مردم بابل برای حکومت کوروش دوم و مشخصاً مردم بابل اضافه مترجمین است. صرفاً در آوانویسی دوم که مشابه آوانویسی فینکل نیز هست کلمه مردم یکبار به چشم میخورد.

حال میرسیم سر قسمت مد نظر (بخش دوم بند سی و ششم)، اینجا یک ضمیر سوم شخص جمع داریم و یک مستقر کردن در مکان های صلح آمیز/مسالمت آمیز/آرام/امن و این بین تمام ترجمه ها مشترک است. حال با استناد به سه بند قبلی [33 و 34 و 35] و بند بعدی [37، که این بندهم در رابطه با پرنده هاییست که گویا بناست قربانی بشوند گرچه افتادگی زیادی بنظر میرسد دارد] که هیچ حرفی از مردم در آنها نیست و صحبت از خدایان است بر چه اساس از 9 ترجمه، هفت ترجمه یا ضمیر را به مردم برگرداندند و یا به سرزمین برگرداندند؟ این بر اساس چه قرینه ای بوده است وقتی بهیچ روی سخن از سرزمین نبوده و یا مردم در این بندها بخواهند در صلح و شرای مسالمت آمیز قرار داده شوند، چه قبل و چه بعد از بند 36؟!.

اگر به ترجمه وفادار به متن پریچارد با عنایت به آوا نوشت ها که محتوای خیلی کمی دارند نگاهی بیاندازید متوجه میشوید هر کلمه ای اضافه بر ترجمه پریچارد ابراز داشتن [که ترجمه شان این بود آنها در مکان هایی صلح آمیز مستقر شدند بدون مشخص شدن منظور از ضمیر آنها] تأویل است و تفسیر متن استوانه کوروش دوم هم محسوب نمیشود چون قرینه ای در تأییدش نداریم. ممکن است اینجا بگویید مترجمین با استناد به بند 32 خواستند این ترجمه را انجام بدهند و اما پیشتر نشان دادم (بخش و در اینجا) بند سی و دوم عنوان میکند کوروش بت ها را بهمراه افرادشان [یحتمل کاهنان معابد که با بتها آمده بودند] بازمیگرداند و نمیتوان از آن در تفسیر این بند استفاده کرد.

اینجا نهایتاً آوانویسی دوم بتواند آوردن کلمه مردم در ترجمه را توجیه کند لکن آنهم در صلح قرار دادن را تأیید نمیکند چون کلمه مردم در بخش دوم نیامده است.

........................................................................................................................................

*: استوانه کوروش دوم شامل دو نسخه کپی هم بوده که دو تکه از آنها [BM 47134 و BM 47176] که 47134 شامل بندهای 34 الی 37 میباشد. این دو تکه به زمان ما رسیده و هردو در جنوب عراق توسط هرمزد رسام کشف شده اند. البته خیلی کوچک هستند چنانچه عرض یکی شان به پنج سانتی متر هم نمیرسد. اشتباه نکنم BM 47134 همان تکه ای است که پروفسور فینکل تشخیص داد بخشی از استوانه کوروش دوم بوده و بعداً بدان الحاق گردید (اگر تکه دیگر را هم خود فینکل تشخیص و به استوانه الحاق نکرده باشد):

www.britishmuseum.org/collection/object/W_1881-0830-698

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲/۱۲/۰۳

نظرات (۱۰)

Cylinder inscription Sargon of Akkad. منشور سارگون اکد رو مطالعه کنید،منشور کوروش کپی از آن است

پاسخ:
با سلام
پیشتر بر اساس ترجمه مقاله ای از آملی کورت ذیل پست وبلاگ با موضوع کشتار مردم اپیس اشاره به شباهت ها کرده بودم، اما بنظر میرسه این بند 36 با مد نظر قرار دادن ترجمه ارفعی و رزمجو گویا نه در منشور اپل ایدین و نه در منشور سارگون دوم نیست.

سلام خدمت شما این که در بند 36 مردم یا سرزمین یا سرزمین ها در صلح قرار داده شدن قراینی در رویدادنامه نبونید (بند 19 و 20 ستون سوم )یا کتیبه اور  کوروش داره البته این ها سوابقی در بین النهرین هم داره برای مثال کد حمورابی رو داریم به نقل از کتاب  A history of the ancient Near East از مارک ون دمیروپ داریم  (صفحه 113 از ویرایش دوم سال 2004)

I am indeed the shepherd who brings peace, whose scepter is just. My benevolent shade was spread over my city, I held the people of the lands of Sumer and Akkad safely on my lap

یا در کتاب The royal inscriptions of esarhaddon king of assyria از Erle Leichty داریم 

the king, during whose reign, the great gods
became reconciled towards the shrines of their cult
centers (and) returned; the sun of all of the people
the pleasant protection, trusted shepherd, herdsman
of the black-headed people,  eternal royal seed,
precious offspring of Baltil (Aššur), the one required by
Ešarra, whose hands are pure, the purification priest
who purifies the statues of the great gods; the one who
(re)constructed the temple of the god Aššur, (re)built
Esagil and Babylon, returned [the] plundered [god]s
of the lands to their (proper) place, and made (them)
dwell on (their) eternal daises in the shrines of all of
the cult centers; who clothed (them) daily in silver
(and) gold, (and) (re)confirmed the sattukku (and) ginû
offerings in them; the one who completed the rites,
(re)confirmed sattukku offerings, (and) gave gifts, great
food offerings to all of the temples; (40) [...] who
does not fail to make offerings (and) fulfill rites; who
[the one who] arranged the privileged status of Baltil
(Aššur) (and) established freedom for Nippur, Babylon,
Borsippa, (and) Sippar; ... [all of the people] who live in
  them; the one who repaid their losses; who gathered the [scattered] people of [Babylon] (and) (re)settled(them) in peaceful dwelling

پاسخ:
عرض سلام جناب آقای یکی

بله شباهت بین ترجمه های که سعی کردم غلط بودنشون رو نشون بدم با متنی که گذاشتید مشهوده اما اینجا در این بند اصلا کلمه مردم نداریم، یکبار سرزمین آمده اما بعد ضمیر داره [در بخش دوم] یعنی دوبار هم کلمه سرزمین نیامده، بخش اولش هم که فقط یک ضمیر ازش مشخصه، اگر ضمیر رو برگردانیم به بتها این با بندهای قبل و بعدش بیشتر همخوانی داره. حتی در بند 32 هم من قبلا یادداشت نوشتم (بنگرید به اینجا) باز داره از افراد پیرو بتها [خدایان] حرف میزنه نه مردم که یحتمل کاهنان معابد هستند که همراه بتها منتقل شده بودند. اینطوری شما کل استوانه را میتونید پیوسته ببینید [همواره داره خدایان را می ستاید و طلب شفاعت میکنه و ازشون کمک میخواد و... از کاهنانش حرف میزنه از استقرارشون حرف میزنه]، اما در این ترجمه ها اینطور نیست، داره از بتها حرف میزنه به یکباره میگه مردم را فلان کردم، داره از خدایان حرف میزنه یکباره میگه مردم را در صلح قرار دادم!!. این در حالیه که سخنان حمورابی اینطور نیست، شما متوجه میشید روی سخنش وضعیت اجتماعی و مردم هست بیشتر در اون قسمت.

شباهتش با رویدادنامه نبونئید مبهمه اینجا، باز در ترجمه ها اختلاف شدید به چشم میخوره در سال هفدهم روز سوم ارهسمنه که مد نظر شماست.

یحتمل این مترجمین بر اساس کتیبه حمورابی بازسازی کردند اما این رویکرد غلط هست چون وفاداری به متن نداره و این قدر اینجا متن از بین رفته که شما نمیتونید بگید کاتب خواسته مشابه کتیبه حمورابی حتی کتابت بکنه. من اینجا ترجمه پریچارد رو که وفادار بوده به متن معتبر تر میدونم و بر اساس اون گرچه بطور مستقیم مشخص نیست ضمیر «آنها» به کی و چی برمیگرده اما با لحاظ بندهای قبل و بعد میشه به ترجمه مرحوم غیاث آبادی رسید [البته ترجمه ایشون مأخذه نه منبع و واقفم به این نکته] که ضمیر را به بتها برگردانده است.

سلام من کلیت بحث شما رو و هدفتون رو قبول دارم البته حالا در یه سری جزئیات اختلافاتی هست این آوانویسی که ارائه دادید 

/x\ [x x x- i]b šu-nu lu-ú /x x x x x x x x\ ÙGmeš TIN.TIRki /ik-tar-ra-bu\ LUGAL-ú-tu KUR.KUR ka-li-ši-na šu-ub-ti né-eh-tì ú-še-ši-ib
 خب در اینجا ÙGmeš TIN.TIRki یعنی ساکنان بابل یا kur.kur یعنی سرزمین ها با توجه به بخش اول بند 36 که درود مردم بابل هست و نتیجه کپی از کتیبه هست که چند سال پیش توسط فینکل و لمبرت کشف شده بوده تفسیر و ترجمه به نظر نمیرسه مشکل چندانی داشته باشه  یا قرینه دیگه در کتیبه اور کوروش  داریم 

{1}ku-ra-áš LUGAL ŠÁR LUGAL {kur}aš-ša-an (2) DUMU {1}kam-bu-zi-ia (3) LUGAL {kur}aš-ša-an (4) DINGIR.DINGIR GAL.GAL kal KUR.KUR (5) a-na qá-ti-ia SA₅-ma (6) KUR šu-ub-ti né-eh-ti ú-še-šib(به نقل از وبسایت موزه بریتانیا)

Cyrus, king of the world, king of Anshan, son of Cambyses, king of Anshan. The great gods delivered all the lands into my hand, and I made this land to dwell in peace

 

پاسخ:
سلام دوباره

- من گفتم یکبار کلمه سرزمین ها آمده نه دوبار، اینها برداشتن بخاطر تفسیر خودشون دوبار کلمه سرزمین رو لحاظ کردند.

- در قسمت اول فقط یک ضمیر بطور واضح مشخصه. اینها بخاطر ذهنیت تطبیق خودشون برداشتن اونرو هم تفسیر به رأی کردند:

da [ . . . ] ib-Šu-nu lu-ú [ . . . ] ka-li-Ši-na Š ú-ub-ti ni-ih-tim ú-Še- Ši-ib [ . . . ] paspase u TU.KIR.HU

کلمه «da» که ناقصه فکر کنم، کلمه «ib» هم انتهای کلمه ناقص دیگه ایه، کلمه «šunu/Šu-nu» یعنی آنها و «lu ' ' û/lu-ú» اشاره به نوعی مراسم مذهبی و پرستش و... برای مردم (؟) داره. خیلی مبهمه بخش اول نمیشه چیزی ازش درآورد.

اگر معنی مشخص ساکنین بابل رو میداد پریچارد در ترجمش لحاظ میکرد. برای «ÙGmeš» که فکر کنم meš باید اینجا نشانه انجام فعل یا... مربوط به جمع باشه مثل DINGIRmes که اشاره به انجام فعلی برای خدایان رو داره، گرچه مربوط به اختلاف در آوانوشت هست ولی معنی «ÙG» رو نتونستم پیدا کنم.

- کتیبه کوروش در اور رو بررسی کامل نکردم سر ترجمش، علی ایحال بر اساس این ترجمه مشخصاً داره ناظر به خدایان حرف میزنه. من نمیدونم چرا باید یک شاه به یکباره از خدایان سوییچ کنه روی مردم وقتی قبل و بعد تمام حرفهاش ناظر به بتها و شفاعت طلبیدن از آنها و خشنودی شان و دعا کردنشون و... هست؟.

البته این روزها بشدت درگیر انتخاباتم تمرکز ندارم وگرنه میرفتم سراغ انتشارات دانشگاه شیکاگو و مبحث آشور شناسیش. گرچه چه بر اساس نقد شما بریم جلو چه من فکر کنم نتیجه یکسانی بدست خواهد داد. اما نکته ای که من اینجا دارم اینه که بنظرم مبنایی هم میشه به این مقوله نقد وارد کرد نه الزاماً تفسیری.

سلام خیلی مزاحم نمیشم  ابتدای بند ÙGmeš KUR šu-me-ri 11 یعنی مردمان سرزمین سومر یا بند 13 

ÙGmeš sal-mat SAG.DU مرذمان سیاه سر یا ابتدای بند 18 ÙGmeš TIN.TIRki مردمان بابل  یا بند 29

LUGALmeš KUR a-mur-ri-i پادشاهان سرزمین آموری رو داریم لزومی نداره خودمون رو درگیر پریچارد کنیم وقتی موارد متعدده شما اشاره کردید بحث صلح  رو از متن و قراین نمیشه به مردم یا سرزمین ها نسبت داد ولی در کتیبه اور معلومه  

پاسخ:
با سلام

- اینکه من در کتیبه های آجری منحصر در یک معبد بگویم باعث شدم این سرزمین در صلح زندگی کند (واترز، ایران باستان، ترجمه ملکی، ص95) خیلی فرق داره با اینکه بگویم من تمام سرزمین ها یا مردمان را در صلح قرار دادم.

-نشان nisu یا nise به معنای مردم UN.mes هست نه UGmes. اما پیگیری که کردم متوجه شدم UGmes همان UNmes در آوانگاری هاست، این امر بر اساس مقایسه بند دوم کتیبه بیستون در زبان بابلی و فارسی باستان مشخص میشود که u Ameš شکل دیگری از UGmes بعنوان مردم محسوب میشود. بر این اساس بخاطر اختلاف بین دو آوانگاری خط میخی استوانه کوروش لازم هست رونوشت خط میخی اش بررسی شود که چرا در آوانگاری اول فقط یکبار کلمه سرزمین به چشم میخورد و نه خبری از مردم هست نه... . البته من رونوشت میخی نیشو/مردم در خط میخی بابلی را در اختیار دارم ولی رونوشت میخی بند بند استوانه کوروش را خیر و گیرم نیامد.

سلامی دوباره خب مطلب خوبی رو اشاره کردید اتفاقا همین واترز در کتاب خودش در سال 2022  KING OF THE WORLD که به بررسی زندگی کوروش میپردازه بعد از اشاره به کتیبه اور میاره :

In the Ur brick phrasing, after the gods have delivered “all the lands” to
Cyrus, rather unusually, Cyrus emphasized the peace and security of one land. In scores if not hundreds of iterations of the formula by previous
kings, the plural is used in both parts of the formula.It is hazardous to make
too much of one reference in one inscription, but read literally from lands,
plural, to one land, there is a slight but potentially significant variation on the
typical expression of universality that claims dominion over lands. Much has
been made in modern scholarship of how Darius I and his successor often
referred to the unification of lands (plural) into one land, or one earth. In
consideration of the Ur brick inscription’s phrasing, it appears the idea was
not new with Darius. In other words, Cyrus’ vision may have been both a
variation of an age-old formula as well as the literal truth 

در کتاب elementary sumerian glossary از daniel foxvog ص 59 داریم : 

ùĝ : people, population (reading ukù is obsolete; some maintain the older reading un as with alam/alan rather than alaĝ)

به هر ترتیب یک سری از این کلمات مثل lugal dingir kur ug سومری بودن که در متون اکدی هم به کار می رفتن اما در مورد آوانوشت ها تا حدی که میدونم طبق کتاب Studies in Ancient Persia and the Achaemenid Period از جان کورتیس در ص 57 آوانوشت راجرز (اولی)قدیمیه .  آوانوشت های جدیدتر فینکل و شاودیگ (دومی) که در سالهای 2001 و 2013 بوده و گویا براساس کارهای راولینسون هست معتبرتره  

 

پاسخ:
با سلام

فرمودید «گویا براساس کارهای راولینسون هست معتبرتره» اولاً فینکل اساس کارش راولینسون صرف نیست خودش منابعش رو راولینسون و اوپنهایم و شاودیگ بیان میکنه ثانیا شما معتبر تر بودن آوانویسی بند 36 فینکل رو از کجای این دو عبارت کورتیس برداشت کردید:

and Rogers 1912: 380-84 (older transliteration and translation)

I.L. Finkel gives a new translation of the cylinder (Finkel 2013: 4-7), with the restored passages in square brackets, and a transliteration of the surviving text (130-33, with the cylinder text marked A, and the parallel passages on the new fragments marked B 1 and B2 ).

خود فینکل هم ندیدم تصریح بکنه به معتبر تر بودن آوانویسیش حداقل بر اساس مقاله ای که آستروناخ در آوانویسی استوانه از وی نقل میکنه [حداقل در مقاله ای که من از وی دیدم این چنین ادعایی نداشته]

ضمن اینکه کلمه مردم در ترجمه های قدیم تر از پریچارد هم بوده پس آوانویسی فینکل برای این بند 36 خاصه مورد مردم هم هیچ چیز جدید و تازه تری نسبت به آوانویسی راجرز نداره.

ازینها که بگذریم متوجه شدم اصلا آوانگاری UG غلط بوده و نمیتوان دو آوانگاری برای NISU یا NISE به معنای مردم داشت. آوانویسی فینگل برای همین بند 36 این است:
ku x [x x x-i]b ? šu-nu lu ú-«za-ni-ni» (illegible traces) ù(?) un.MeŠ Tin. Tir Ki «ik-tar-ra-bu» luGAl-ú-tu Kur.Kur ka-li-ši-na šu-ub-ti né-eñ-tì ú-še-ši-ib

اینجا UN.MES آوانگاری صحیح کلمه مردم آمده فلذا متونی که آوانگاری UG دارند قدیمی تر و از آوانگاری غلطی بهره بردند. اینجا آوانویسی راجرز به جهت بهره بردن از niŠe یک سر و گردن بالاتر از تمام این آوانویسی ها بجز مورد فینکل است چون نشان میدهد نویسنده توجه کافی به استفاده از آوانگاری صحیح و معتبر بجای موارد غلط که امروزه دیگر از آنها بهره برده نمیشود مگر توسط نویسنده ناآگاه داشته.

در آوانویسی فینکل یکبار کلمه مردم را داریم که هیچ ربطی به قسمت مد نظر ما نداره چون قبل از کلمات پادشاه/ارباب که میتواند هم به مردوک و هم به کوروش اشاره داشته باشد و سرزمین ها «luGAl-ú-tu Kur.Kur» آمده و عبارت در صلح قرار دادم بر اساس ترجمه خود فینکل بعد از آن درج شده پس کلمه مردم در اینجا هیچ ربطی به آن نمیتواند داشته باشد بخصوص که فینکل هم میگوید قبلش مبهم است «illegible traces». البته بخاطر همین خود فینکل میگوید کوروش سرزمین ها را در صلح قرار میدهد نه مردم. من هم متذکر شدم می بایست رونوشت میخی استوانه نگاه شود تا یقین حاصل کنیم کدام آوانوشت معتبر تر است که این امر از عهده من و شما بر نمی آید. در ترجمه خود راجرز در صلح قرار دادن سرزمین ها دیده میشود پس محرز میشود مردم را در صلح قرار دادن کذب محض است.

حال مسئله اینجاست که کوروش سرزمین ها را در صلح قرار داد یا خدایان را در سرزمین یا سرزمین های امن مستقر کرد؟ یعنی این مقوله به مردم برمیگردد و عبارتی دارای بار اجتماعیست یا به خدایان و دارای بار تعبدی؟.

اما برای سخن واترز، ایشون کل حرفش اینه اشاره کوروش دوم به سرزمین همان مورد سرزمین های تحت امرش هست مشابه کتیبه بیستون. اما استناد به سخن واترز برای شما مصداق تناقض است، یکجا برمیدارید میگویید استوانه نمایانگر سنت های بین النهرینی است در حالیکه خود واترز به صراحت میگه در کتیبه های شاهان قدیمی تر بلا استثناء همواره کلمه سرزمین ها آمده «In scores if not hundreds of iterations of the formula by previous kings, the plural is used in both parts of the formula» اما حالا عبارت مورد استفاده توسط داریوش هخامنشی را که دارای سابقه در میان شاهان بین النهرینی نیست میخواهید تعمیم بدهید به کوروش دوم؟

این یعنی شما هرکجا بخواهید سنت شاهان بین النهرینی را معیار تفسیر استوانه قرار میدهید و هرکجا به مشکل خوردید مثل اینجا آنرا کنار میگذارید. اگر سنت شاهان بین النهرینی ملاک هست که باید بگویید منظور کوروش از سرزمین دیگر عنوان سرزمین ها نیست چون این شاهان این چنین چیزی در کتیبه هایشان بر اساس سخن خود واترز که بدان ارجاع دادید نداشتند.

سلام دوباره  از واترز شروع می کنم من تناقضی ندیدم مگر قرار بوده کوروش سرزمینهای غیر تحت امرش رو در صلح قرار بده ؟در ثانی وقتی میگیم سنت بین النهرینی قرار نبوده و نیست مو به مو بدون هیچ تغییر اون سنت اعمال بشه  اینجا ازداریوش تعمیم نمی دیم وقتی می بینیم قبل از داریوش کوروش این چنین کرده شما به واترز اشاره کردید ولی  همون طور که واترز گفته داریوش رو در این زمینه نوآور نمی دونیم حالا این که با تفسیر واترز کوروش کل سرزمین های تحت اداره رو تحت یک عنوان یکپارچه کرده مشکلی پیش میاره ؟  اما بحث ابتدایی شما  از طرفی از من پرسیدید که طبق چه چیزی آوا نویسی فینکل معتبرتره به عبارتی صرف قدیمی بودن اعتبار رو کم نمیکنه ولی چند سطر پایینتر خودتون ug رو قدیمی و غلط میدونید شما اگر مقاله شاودیگ رو در کتاب کوروش رحیم شایگان  (2018) بخونید می بینید از ug  استفاده کرده در همون دیکشنری سومری (2010)هم ug رو متاخرتر دونسته کدام  پژوهشگر زبانشناسی چنین ادعایی داشته ؟ در مطلب اصلی شما داریم : "حال میرسیم سر قسمت مد نظر (بخش دوم بند سی و ششم)، اینجا یک ضمیر سوم شخص جمع داریم و یک مستقر کردن در مکان های صلح آمیز/مسالمت آمیز/آرام/امن و این بین تمام ترجمه ها مشترک است. حال با استناد به سه بند قبلی [33 و 34 و 35] و بند بعدی [37، که این بندهم در رابطه با پرنده هاییست که گویا بناست قربانی بشوند گرچه افتادگی زیادی بنظر میرسد دارد] که هیچ حرفی از مردم در آنها نیست و صحبت از خدایان است بر چه اساس از 9 ترجمه، هفت ترجمه یا ضمیر را به مردم برگرداندند و یا به سرزمین برگرداندند؟ این بر اساس چه قرینه ای بوده است وقتی بهیچ روی سخن از سرزمین نبوده و یا مردم در این بندها بخواهند در صلح و شرای مسالمت آمیز قرار داده شوند، چه قبل و چه بعد از بند 36؟!" شما بحثتون اینه که مردم یا سرزمین در ترجمه ها بی مورده من هم همون ابتدا گفتم چنین چیزی در سنت بین النهرینی مسبوق به سابقه بوده حالا این که میگید فینکل به سرزمین اشاره کرده و نه مردم یعنی مشکلی با سرزمین ندارید ؟ شما از طرفی متعرض ترجمه راجرز به خاطر سرزمین هستید ولی در اینجا چون سرزمین رو آورده (نه مردم رو )اون رو تایید کردید در عین حال در جمله بعدی هم خودتون صلح سرزمین رو با مردم مرتبط دونستید من مقداری گیج شدم  طبیعتا مطابق بحثتون بایستی مردم یا سرزمین در مقابل خدایان باشه نه این که مردم و سرزمین رو هم مقابل هم بیاریم 
 

پاسخ:
شب بخیر و خسته نباشید چون بهرحال برای نوشتن این کامنت ها وقت و انرژی میگذارید.

من کاری به سرزمین های غیر تحت امر کوروش ندارم گفتم کوروش در کتیبه اور فقط دارد ناظر به یک سرزمین حرف میزند چه ربطی به سرزمین ها در استوانه دارد؟ برداشتید ارجاع دادید به سخن واترز گفتم مگر شما مدعی تقلید از سنت بین النهرینی نبودید در سنت بین النهرینی برای اشاره به سرزمین ها از سرزمین که مربوط به سرزمین های تحت امر باشد مشابه کتیبه داریوش در بیستون استفاده نشده است. اگر اینجا دلیلی نیست به تبعیت از سنت بین النهرینی بگوییم منظور کوروش از سرزمین بهیچ روی نمیتواند سرزمین ها باشد پس سر بند 36 هم میتوانیم تقلید از سنت بین النهرینی را به کناری نهاده و روی متن تمرکز کنیم و نه بازسازی تفسیری و تأویلی آن بر اساس کتیبه های بین النهرینی.

آقای یکی من در متن پست وبلاگ گفتم در بخش دوم کلمه مردم نیامده، در پاسخ به کامنت شما هم گفتم کلمه مردم در بخش اول و قبل از سرزمین ها و عنوان شاه آمده. این بند اساساً دو بخش داره، در یکیش که بر اساس برخی ترجمه ها کلمه مردم است خواه UGmes خواه UNmes خواه nise و در دومی صرفا سرزمین ها KUR.KUR به چشم میخوره. قبل از کلمه مردم افتادگی و ابهام شدید هست [بر اساس اعتراف خود فینکل که در ترجمه پریچارد هم عدم ترجمه این بخش مشهود است که مشخصا بخاطر افتادگی و ابهام شدیدش بوده]. بهرحال غالب مترجمین که ترجمش کردند مرتبط با انجام یک فعل عبادی یا... توسط مردم بوده که اینها چون قبل از کلمه شاه/ارباب [که هم برای کوروش و هم برای مردوک در استوانه بکار رفته] یعنی LUGAL بوده برش گرداندند به انجام آن فعل توسط مردم برای پادشاهی کوروش و سخن از درود فرستادن مردم و... زدند.

شما به من بگو کدام پژوهشگر زبان شناس معتبری اصلا در این حد لازم دیده راجع به اعتبار این دو نشانه حرف بزند؟ در دیکشنری آشوری شیکاگو فقط UN.mes هست، در آشورولوژی فرانسه فقط UN.mes هست، در آوانویسی فینکل فقط UN.mes هست، اینجا بنظرتون شاودیگ از نماد غلطی بهره برده یا دانشمندان زبان شناس مطرح آمریکا و فرانسه؟. البته این بحث فرعیه، شاید من اشتباه میکنم و UG اشاره به نماد گذاری متفاوت هست یا...، برایم مهم نیست صحت یا غلط بودن ادعایم در اینجا. مهم این بود که مطمئن شوم کلمه مردم در بخش اول این بند آمده.

بحث من این بود که با توجه به افتادگی این بند نیازی نیست آنرا با سنت شاهان بین النهرینی تطابق دهیم بلکه میتوانیم با وفاداری به متن و عدم ترجمه ذوقی یا تأویلی غیر از حالت سوم [تقلیدی بودن متن] دو حالت را محتملاً برای ترجمه این بند لحاظ کنیم:

- اول اینکه ضمیر آنها در بخش دوم به خدایان برمیگردد (مندرج در ترجمه مرحوم غیاث آبادی)

- دوم اینکه معلوم نیست ضمیر آنها به چه چیزی برمیگردد (مندرج در ترجمه پریچارد)

شما حرفتون این بود اولی و دومی غلط هستند یا موجه است بگوییم شق سوم یعنی برگشتن ضمیر آنها به سرزمین ها صحیح تر است چون در کتیبه کوروش در اور و نیز کتیبه حمورابی عبارت مشابه به چشم میخورد و معتبر است بگوییم استوانه هم ازین مقوله مستثنی نیست و تقلیدی بوده از سنت شاهان بین النهرینی.

من گفتم نتیجه حرف من و شما یکی است (عدم ایجاد صلح در سرزمین ها در واقعیت توسط کوروش دوم) و من هم مخالفتی با اعتبار شق سوم ندارم [فی الحال نه بیشتر از دو شق دیگر] اما بنابر دلایلی که ذکر کردم نمیتوانم اعتبار ترجمه امثال پریچارد و غیاث آبادی را نادیده بگیرم.

سلام و متشکر از لطفتون وقتی سنت بین النهرینی میگیم به این معنا نیست که تمامی اونها مو به مو یک الگو رو داشته باشن به هر ترتیب در انتها خود واترز هم به تغییر کوروش در الگوی کهن اشاره کرده و این منافاتی با این که بگیم الگوی کهن هم چنان مورد استفاده بوده نداره اشکال شما روی اینه که کوروش سرزمین یا مردم رو در صلح قرار داده یا خدایان رو در امنیت و جای امن قرار داد خب من میگم ترجمه های جدید روی قضیه سرزمینها یا مردم هست حالا کاری با بحث پروپاگاندای اون ندارم شاید هم به واقع این طور بوده چون مدارک باستانشناسی از دوران کوروش در سرزمینهای تحت امرش زیاد نیست شما همون دو اوانویسی رو میتونید دوباره بررسی کنید 

da [ . . . ] ib-Šu-nu lu-ú [ . . . ] ka-li-Ši-na Š ú-ub-ti ni-ih-tim ú-Še- Ši-ib [ . . . ] paspase u TU.KIR.HU
[ . . . ] 

/x\ [x x x- i]b šu-nu lu-ú /x x x x x x x x\ ÙGmeš TIN.TIRki /ik-tar-ra-bu\ LUGAL-ú-tu KUR.KUR ka-li-i-na šu-ub-ti né-eh-tì ú-še-ši-ib

مقایسه دو آوانویسی بالا نشون میده راجرز ( ÙGmeš TIN.TIRki /ik-tar-ra-bu\ LUGAL-ú-tu KUR.KUR) رو نتونسته بخونه یا این قسمت جز اون بخشی بوده که بعدها پیدا شده علاوه بر اون (paspase u TU.KIR.HU
[ . . . ]) مربوط به قربانی اردک و کبوتر رو که در ترجمه های جدید در بند 37 هست رو اضافه داره . خب در پرانتز اولی که قرار دادم نوشته مردمان ( من متوجه نشدم در کجا گفته شده  ÙG غلط  هست) بابل( ÙGmeš TIN.TIRki)دعا کردن(iktarrabu) برای پادشاهی من(lugalutu) . بعد kališina یعنی کل یا تمامی سرزمین ها (kur.kur البته این کلمه قبل از کل آمده ) در صلح (ú-še-ši-ib) قرار دادم  اون قسمتی که ناخواناست حداقل با نظر این ردیف زبانشناس و مورخ تاثیری در ترجمه نداشته در همون لینکی که از کتاب پریچارد گذاشتید در روایت منظوم نبونید در ص 314 باز پریچارد ترجمه کرده که کوروش اهالی بابل را در صلح نشاند اگر پریچارد از آوانویسی راجرز پیروی کرده باشه ترجمه درستی کرده چون که بخشهایی رو آوانویسی راجرز به هر دلیلی نداره کسی هم ندیدم بگه آوانویسی فینکل و شاودیگ در این بند مشکل داره

پاسخ:
با سلام، خواهش میکنم

نه بحث سر این نیست که کلمه مردم در این بند نیامده، من گفتم آوانگاری UG برای مردم بنظر میرسه اشتباه است. یونیک کد نیشو UNmes هست در کتب فینکل و دیکشنری اکدی دانشگاه شیکاگو و وبسایت انجمن آشور شناسی فرانسه. این یک بحث فرعی بود.

اما این کلمه مردم رو متذکر شدم مربوط به قسمت اول ترجمه بند هست، حتی خود فینکل میگه قبل ازین کلمه مبهم است بنابراین حق داشته پریچارد ترجمش نکنه اصلا. اما پیرامون قطعات الحاقی باید عرض کنم اینها در ترجمه فینکل دو قطعه اند که با نشانه های اختصاری B1 و B2 مشخص شدند. چیزی مربوط به بحث ما ازشان استخراج نمیشه جز اینکه بنظر میرسه بر اساس قطعه B2 کلمه UD.MES در این بند بوده و فکر کنم این همان UN.MES یا مردم بوده باشد در بخش اول بند 36 و نیز بر اساس بند پنجم این قطعه B2 گویا قسمت اول بند 36 را میتوان بازسازی کرد.

بهرحال فکر کنم در تمام ترجمه ها بجز مورد پریچارد، مشاهده میشه که در نهایت در قسمت اول این بند مردم دارند یک عمل یا حالت معنوی - مذهبی رو نسبت به LUGAL بجا می آورند [چیزی که شما گفتید دعا کردن در برخی ترجمه ها بصورت درود فرستادن آمده، شاید یک مراسم یا نوعی عمل خاصی بوده]. خب تا اینجا هم من ازش گذشتم، اختلاف آوانویسی راجرز و فینکل در همین قسمت بود، در آوانویسی راجرز مردم نبود اما در فینکل هست. لکن خود راجرز در ترجمش برداشته مردم را اضافه کرده و شبیه به فینکل و دیگران ترجمه کرده این بند رو اما پریچارد که به متن وفادارتر بوده خیر.

با این همه بازم میگم در آوانویسی فینکل هم تأکید شده قبل از کلمه مردم واضح نیست در این بند:

ku x [x x x-i]b ? šu-nu lu ú-«za-ni-ni» (illegible traces) ù(?) un.MeŠ

توجه بفرمایید، فینکل قبل کلمه مردم از عبارت «illegible traces» بهره برده. نتیجتا ترجیحا این بخش را گذاشتم کناری و تمرکز خودم را از دو کامنت قبلی روی بخش دوم گذاشتم.

در بخش دوم که محل اختلاف من و شماست یک KUR.KUR یعنی سرزمین ها را داریم اما دیگه مردم رو نداریم، ضمیر آنها را در اکثر ترجمه ها داریم که شما البته به پیروی از فینکل قائل به بیان ضمیر یا برگشتن این قسمت از بند 36 به عنوان دیگری نیستید اما در اکثریت غالب ترجمه ها صلح در سرزمین ها برقرار نشده بلکه چیزی برگرفته به سرزمین ها، اکثرا گفتند صلح به سرزمین ها برگشته اما در ترجمه غیاث آبادی خدایان به سرزمین های صلح آمیز برگشتند و در ترجمه پریچارد هم ضمیر جمع نامشخص آنها به سرزمین های صلح آمیز برگردانده شدند.

من گفتم بنظرم میرسد حالا اگر بخواهیم وفادار به متن باقی بمانیم باید از ترجمه پریچارد یا حداقل غیاث آبادی پیروی کنیم. یعنی:

- یا ضمیر آنها را نه به سرزمین ها نه به مردم برنگردانیم
- یا ضمیر آنها را به خدایان که در بندهای قبل و بعد در رابطه با ایشان یا اعمالی مرتبط با ایشان سخن گفته میشود برگردانیم.

شعر نبونئید اینجا مشابه کتیبه کوروش در اور است، در اونجا هم کوروش از به صلح رسانیدن یک سرزمین سخن میگفت که بنظر همان بابل است. اما علت اینکه روی استوانه مانور میدهند این است که اینجا از کلمه سرزمین ها استفاده شده، کوروش خود را به مثابه یک منجی معرفی کرده است در حالیکه در آن کتیبه ها سخن از یک سرزمین بود.

حالا واترز میگوید بر اساس کتیبه بیستون میتوان گفت مراد از سرزمین هم همان سرزمین های تحت امر است، چون این ادعا قرینه ای قبل از کوروش دوم ندارد یا باید ابداع کننده اش را وی بدانیم که به جهت استفاده از کلمه سرزمین در شعر نبونئید بعید است (فکر نکنم شعر نبونئید با استوانه کوروش فاصله زمانی زیادی داشته باشد و در این مدت زمانی کوتاه کوروش دوم روی به استفاده از سرزمین بجای سرزمین ها آورده باشد) یا بگوییم ابداعی در کار نبوده و منظور کوروش همان بابل بوده صرفاً.

من تخصص ندارم قضاوت کنم آوانویسی راجرز معتبر تره یا فینکل نتیجتاً بدنبال سخن امثال فینکل بودم قضاوت کرده باشند که به چیزی بر نخوردم. شاید هم به مرور زمان آنرا به کناری گذاشته باشند چون اکثر ترجمه ها بنظر میرسد از آوانویسی مشابه فینکل پیروی کردند.

سلام و تشکر دوباره من آخرین پیامم در این مورد رو بذارم البته هم چنان مسائلی هست ولی چند نکته آوانویسی راجرز به هر دلیلی نسبت به شاودیگ و فینکل ناقص تره بخش مهمی در میانه کار رو نداره و ترجمه اونهم طبق اینجا مردم نداره و من به ترجمه ویکی شک دارم به نظر میرسه پریچارد هم طبق همین اوانویسی کار کرده به خاطر همین ضمیر آنها اونجا اهمیت داره ولی وقتی بخش میانه خوانش شده ترجمه شاودیگ و فینکل به نظرم قابل قبوله ترجمه غیاث آبادی به نظرم مشکل داره در حالی که به وضوح مردمان بابل (ÙGmeš TIN.TIRki) در آوانویسی به کار رفته در سایتش هست اشاره ای نکرده در مورد شعر نبونید هم واترز در کتاب جدیدش در بخش مربوط به شعر نبونید گفته که این متن بعد از فتح بابل ایجاد شده پس احتمالا کار کوروش تا حدی نوآورانه بوده

پاسخ:
سلام خدمت شما آقای یکی

- ویکی سورس هم منبع کاملاً معتبر تریه چون قبلا چک کردم در مباحثی دیگر و نیز مورد مشکل داری تابحال ازش نه شنیدم نه دیدم. فلذا در حد برداشت آوانوشت ازین وبسایت بهره جستم چون فعلا به منبع اصلی برای آوانوشت خود راجرز دست پیدا نکردم.

- آن قطعه B2 بخش ابتدایی و میانه که سر جمع میشن بخش اول ترجمه این بند 36 را میتواند بازسازی خوبی کند [گرچه کامل نه] ولی برای بخش دوم مد نظر ما کمکی نمیکند.

- اینکه چرا در ترجمه مرحوم غیاث آبادی کلمه مردم نیست میتواند بخاطر اجتناب از ترجمه بخش اول بند 36 باشد، به دو کلمه «بتوانند» و «خدایی شان» بسنده کرده است.

- ببینید کل بحث ما حول بخش دوم این بند هست، بخش اول رو من ازش گذر کردم، بر اساس آوانوشت و ترجمه فینکل بخش اول و دوم این بند میشود اینها:

ku x [x x x-i]b ? šu-nu lu ú-«za-ni-ni» (illegible traces) ù(?) un.MeŠ Tin. Tir Ki «ik-tar-ra-bu» luGAl-ú-tu

may they be the provisioners of our shrines until distant (?) days, and the population of Babylon call blessings on my kingship

تا اینجا مشکلی نیست. گرچه پریچارد از ترجمه این بخش صرفنظر کرده یا غیاث ابادی هم صرفا دو کلمه از آن را ترجیح داده ترجمه کند اما بخاطر قطعه B2 و بازسازی این بند هم که شده ترجمه فینکل قطع به یقین معتبرتر است برای بخش اول.

Kur.Kur ka-li-ši-na šu-ub-ti né-eñ-tì ú-še-ši-ib

i have enabled all the lands to live in peace

برای بخش دوم جدای از کلمه سرزمین ها «Kur.Kur» بحث ما بر روی کلمات دیگر است که ایا اشاره به استقرار صلح در این سرزمین ها میکنند یا با برگشتن به یک ضمیر میتوانند مجهول و یا اشاره به استقرار خدایان در این سرزمین های صلح آمیز داشته باشند. من برای ترجمه این بخش هنوز به قرینه ای نتوانستم برسم که ترجمه فینکل را از پریچارد معتبرتر بدانم.

سلام معذرت بابت این که روی حرفم نموندم  این رو اضافه کنم که شک من درست بود ( اینجا) لینک مربوط به کتاب راجرز با آوانویسی و ترجمه اوست که نشون میده ویکی درست عمل نکرده کلام آخرم این که من متوجه بحثتون در بخش دوم هستم ولی به عنوان اول شخص کوروش به سرزمینها اشاره داره و نه چیز دیگه  

پاسخ:
سلام، اختیار دارید.

- خب مثل اینکه زیاده از حد به ویکی سورس اعتماد داشتم. تشکر از تذکر بجاتون. با این حساب کمی بحث کلمه مردم هم پیچیده تر شد ولی خب بحثی فرعیست چون در بخش اول مندرج هست نه دوم.

- بله در اینکه کوروش داره از موضع اول شخص حرف میزنه که هیچ شکی نیست، در این شک هست که فعلش به چی برمیگرده؟ این چیزی بود که درش تشکیک وارد کردم، سرزمین ها را در صلح قرار میده یا با اشاره به ضمیری آنرا در سرزمین های صلح آمیز قرار میده؟. برای همین بود که در جداسازی بخش اول ضمیر اول شخص رو گذاشتم در همین بخش چون شکی درش نیست.
در ترجمه های میچالوفسکی و ارفعی و غیاث آبادی و پریچارد شما این ضمیر را می بینید، ارفعی آنرا به مردم برگردانده و داخل کروشه بهش اشاره کرده، میچالوفسکی نیز آنرا به مردم برگردانده، غیاث ابادی به خدایان و پریچارد هم مجهول گذاشتدش. در نهایت راجرز هم قسمت مربوطه را اصلا ترجمه نکرده گویا آنقدر برایش روشن نبوده است.

- چیزی که سعی داشتم بفهمم همین بود، چون در ترجمه فینکل بنظر میرسه فعل رو بهمان سرزمین ها برگردانده، میخواستم ببینم چرا این اختلاف پدید آمده که در چند ترجمه این فعل به سرزمین ها برنمیگرده اما در ترجمه فینکل برمیگرده و کدام یک معتبر تر هست؟. فی الحال به قرینه ای نرسیدم در این قسمت کار فینکل موجه تر باشد.

سلام و وقت بخیر 

بی زحمت در باب روایات ادعایی کشتار اعراب در ایران و نقد و بررسی اونها و همچنین بحث سن عایشه مطلب اگر در دسترس دارد در وبلاگ قرار بدید

پاسخ:
سلام خدمت شما

این بحث یکم پیچیده هست، اینجا آخرین باریست که راجع بهش مفصل صحبت کردم و لینک دو پست دیگر را هم در ابتدای آن قرار دادم، جمعاً اگر به مطالب این سه پست واقف شوید متوجه میشوید ریشه این شبهه از کجاست و آیا وارد است یا خیر:

یادداشت کوتاه: عدم جواز عقد دائم با دختر صغیره (نابالغ) در اسلام