مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم
آخرین نظرات

بسم الله الرحمن الرحیم

 

چندیست به سبب راه اندازی دوباره گشت ارشاد نام یک روحانی معلوم الحال بعضاً در بخشی از فضای مجازی که متعلق به گرایشات سیاسی خاصی هست به چشم میخورد. این فرد یعنی حجت الاسلام حسین سوزنچی که از صدا و سیما تا کانال های یک جریان خاص سیاسی رد پایش دیده میشود جزء مدافعین رویکرد جمهوری اسلامی در زمینه حجاب است. من به قدر کافی ناظر به این مقوله سخن گفته و نقدهای جدی را بیان کرده ام و اگرچه در حدود وجوب حجاب متمایل به مشهور فقهای شیعه و سنی هستم اما این دلیل نمیشود ادعاهای بشدت سست را که آشکارا آیات کلام خدا را وارونه میکنند نادیده بگیرم. این فرد به اصطلاح حکومتی در بخشی از نقد خود با عنوان «بررسی نظر دکتر کدیور درباره حجاب شرعی» پاسخی مثلاً به یکی از نقدهای حجت الاسلام کدیور داد که بطرز عجیبی ناشیانه و بی اعتبار بود.

آقای سوزنچی کامنت مرا نیز در وبسایت خود منتشر نکرد فلذا ترجیح دادم اینجا بحث را تشریح و صرفاً لینک این پست از وبلاگ را بصورت کامنت در وبسایتش قرار دهم گرچه برای این افراد متعصب خیلی وقت است تحقیق و عقاید محققانه مرده است اما حق نقد در صورت اسم آوردن از شخص باید بصورت اطلاع دادن به وی اگر به سهولت در دسترس است ادا شود. سوزنچی میگوید:

مقدمه دومی که برای فهم آیه باید مدنظر قرار گیرد این است که وقتی پس از نهیِ «لایبدین زینتهن»، استثنای «الا ما ظهر منها» می‌آید، معلوم می‌شود که از نظر قرآن کریم، زینت‌ها و وسایل زینتی زنان دو دسته‌اند: برخی باید مخفی بمانند و برخی می‌توانند آشکار شوند؛ و آیه با این نحوه بیان خود تاکید می‌کند که اصل بر مخفی بودن است، غیر از مواردی معین.

اکنون اگر، طبق نظر دکتر کدیور، از ظاهر آیه برآید که نپوشاندن از زیر گردن به بالا، و از زیر زانو و بازو به پایین برای زن مجاز است، با توجه به اینکه، نپوشاندن این اندام‌ها، به‌تبعِ نپوشاندن زیورآلات‌شان است، از ایشان سوال می‌شود که کدام زیورآلات مورد نهی قرار گرفته است؟! زینت‌ها و زیورآلات زن اموری است که همگی در محدوده‌هایی که ایشان به عنوان محدوده استثنا مطرح کرده‌اند قرار می‌گیرند: یعنی از روی سر تا زیر گردن (مانند گل سر، سورمه چشم، روژ لب و گردنبند) از سرانگشتان تا بالاتر از مچ در دست (مانند لاک ناخن، انگشتر و النگو) و پا (مانند لاک ناخن و خلخال). تنها مصداقی که می‌توان یافت که در محدوده مورد نظر ایشان قرار می‌گیرد، قلیلی از گردنبندهاست که از «زیر گردن» هم پایین‌تر می‌آید و در محدوده «سینه» قرار می‌گیرد (مانند «سینه‌ریز»). اکنون آیا معقول است که به جای اینکه بگویند «فقط این مدل خاص از گردنبند را بپوشانید»، بگویند «همه‌ی زینت‌ها را بپوشانید غیر از موارد زیر»، و وقتی موارد را برمی‌شمرند، همه استثنا شوند غیر از گردنبند، آن هم قلیلی از گردنبندها، نه همه آنها؟ به تعبیر دیگر، استثنا کردن زمانی معقول است که اصل مطلب (مستثنی منه)، بیشتر از موارد مورد استثنا (مستثنی) باشد؛ در حالی که بر اساس برداشت دکتر کدیور از آیه، اصل مطلب فقط مربوط به یک مورد (گردنبند) است، و نه حتی تمام مصادیق این مورد (بلکه فقط قلیلی از مصادیق آن)، ولی استثنایش همه موارد دیگر و حتی برخی از مصادیق همین مورد است! آیا این استثنا کردن معقول است؟ اینجاست که اصطلاحاً نظر ایشان مستلزم «تخصیص اکثر» است که برخلاف ضوابط عادی سخن گفتن است و کلام هیچ عاقلی را نمی‌توان بر آن حمل کرد، چه رسد به کلام خداوند متعال.

برداشت ایشان با قواعد استنباطی دیگری هم ناسازگار است که به علت تخصصی شدن بحث، از بیان تفصیلی آن خودداری می‌شود. فقط از باب نمونه اشاره می‌شود که ایشان معکوس قیاس اولویت، استنباط کرده‌اند که قابل دفاع نیست. چنانکه اشاره شد، استنباط «پوشاندن اعضا» از تعبیر مربوط به «پوشاندن زینتها و زیورآلات»، از باب قیاس اولویت است؛ چون جذابیت اصلی مال اندامهاست و پوششها در صورتی که روی اندامها باشند می‌توانند جذاب شوند، لذا اگر پوشش زیورآلات را تاکید کنند می‌توان پوشش اندام را نتیجه گرفت؛ اما از جواز نپوشاندن برخی از زیورآلات، نمی‌توان لزوما جواز نپوشاندن اعضا را نتیجه گرفت؛ و لذا فقهایی که فتوا به جواز نپوشاندن وجه و کفین (و احیانا قدمین) می‌دهند به روایات مربوطه تمسک می‌کنند نه به این آیه.

آنچه در قرآن کریم اینجا مد نظر ماست بخشی از آیه 31 سوره نور میباشد که در آن میخوانیم:

وَ قُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ ... لَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا ... لَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ

و به زنان مؤمن بگو ... زینتشان را جز آنچه از آن آشکار است، آشکار نکنند ... زینتشان را آشکار نکنند مگر بر شوهرشان یا پدرشان، یا پدران شوهرشان یا پسرانشان، یا پسران شوهرشان، یا برادرشان یا پسران برادرشان، یا پسران خواهرشان یا زنان [همکیش‏]شان، یا ملک یمینهایشان، یا غلامانى که نیازمند [به زن‏] نیستند، یا کودکانى که بر نهانیهاى زنان آگاه نیستند، و بگو که چنان پاى نکوبند تا زینتى که پنهان داشته ‏اند، معلوم شود

در این آیه سه قرینه به چشم میخورد:

نخست آشکار نکردن زینت جلوی نامحرمان - دوم آشکار گذاشتن زینتی که معلوم است - سوم آشکار نکردن مقطعی زینتی که پنهان است

در آیه شریفه از عبارت «لا یُبْدِینَ» (فعل نهی جمع مؤنث) استفاده شده که یبدین از مصدر ابدا به معنای آشکار کردن آمده است و نه «یُخْفِینَ» به معنای پنهان کردن یا پوشاندن!. زینت هم اینجا مشخصاً مربوط به جواهرات و... است و نه اندام بدن. در قرآن مجید هم زینت به معنای لباس و نیز مال و اموال و فرزندان بکار رفته است که با توجه به مقوله حجاب اینجا مشخصاً آن قسم از اموالیست که زنان بر بدن خود بعنوان زینت بکار میبردند مثل جواهرات که چنانچه انتهای آیه هم به خلخال اشاره دارد مشخصاً بیان میدارد منظور جواهرات است.

سوزنچی میگوید چون در آیه از آشکار کردن سخن گفته شده پس مخفی کردن هم مربوط به پنهان کردن است و عنوان میکند این یعنی «برخی (زینت ها) باید مخفی بمانند»! این ادعای کذب در حالیست که آیه قرآن را باید با قرآن تفسیر کرد نه لاطائلات شخصی و من درآوردی! وقتی قرآن از «یبدین» استفاده میکند دیگر کسی نمیتواند بگوید «ظَهَرَ» ملاک تفسیر من است! بلکه اینجا ظهر به فعل نهی اول برمیگردد. خداوند به اصطلاح بطور عامیانه لنگ یک آخوند حکومتی بعد از چهارده قرن بوده نمیتوانسته بجای ببدین از یخفین استفاده کند یا از صورت منفی و نهی بر مصدر ظهر بجای یبدین استفاده کند؟ وقتی اولین فعل نهی یبدین است و بعد در راستای آن ظهر آمده این یعنی ظهر در راستای یبدین باید تفسیر شود چون دستور بر مصدر یبدین بوده است.

نیز انتهای آیه نشان میدهد اگر هم زنان برای آشکار نکردن روی به پنهان کردن آوردند باز نباید بصورت مقطعی کاری کنند معلوم شود. این یعنی «پنهان کردن» زینت در آیه اعم از آشکار نکردن بوده و بر این اساس اگر زنان از زینت استفاده نکنند دلیلی پوشاندن قسمتی که زینت در آن بکار رفته [بر اساس این قسمت از آیه] بهیچ عنوان نیست.

عجبا که سوزنچی میگوید «از ایشان سوال می‌شود که کدام زیورآلات مورد نهی قرار گرفته است؟!» و نمی فهمد منظور آیه در آنجا تعیین اکثریت و اقلیت نیست که مدعی شده چون بنابر نظر کدیور خیلی از زینت ها آشکار می مانند پس نمیتواند درست باشد! مگر آیه حدی تعیین کرده است؟ چرا این جماعت تراوشات ذهنی خود را به وحی میخواهند تحمیل کنند؟. آنجا هم که میگوید «استثنا کردن زمانی معقول است که اصل مطلب (مستثنی منه)، بیشتر از موارد مورد استثنا (مستثنی) باشد» نمی فهمد اتفاقا منظور از استثناء کردن مشابه پوشانیدن عورت برای مردان (که منحصر در شرمگاه جلو و پشت است) میتواند موارد خیلی مهم در قسمت های خاص بدن مثل سینه و یا آرایش اندامی از بدن که طی برهنه بودن آنها فرد نیمه برهنه خواهد بود مد نظر باشد نه اینکه این فرد حد اکثریت و اقلیت از خود در بیاورد!. یک سند بیاورد در کجای اصول فقه [مورد قبول قاطبه فقهای شیعه و سنی] و کجای علم منطق این گزاره هست که اگر استثنائی باشد باید حتماً موارد اقلیت را شامل شود؟ این ادعای باطل از کجا آمده است و چرا این افراد با منطق بیگانه اند؟.

نکته مهم دیگر آنکه در پاسخ به ادعای کذب سوزنچی مبنی بر «چنانکه اشاره شد، استنباط «پوشاندن اعضا» از تعبیر مربوط به «پوشاندن زینتها و زیورآلات»، از باب قیاس اولویت است؛ چون جذابیت اصلی مال اندامهاست و پوششها در صورتی که روی اندامها باشند می‌توانند جذاب شوند» براحتی میتوان گفت با عدم استفاده از زینت ها حکم آیه تحقق پیدا میکند. نکته بسیار جالب اینجاست که در همین آیه در انتها گفته نشده پای خود را بر زمین نزنید تا اندامتان (مثلاً مچ پا) آشکار نشود بلکه عنوان شده بر زمین نزنید تا زینت آشکار نشود!. ضمن اینکه این ادعا که گفته است چون آن زینت ها بر اندام باشند جذاب هستند پس باید محل پوشانیده شود کذب محض است؛ توضیح بیشتر آنکه وقتی برای آرایش صورت استدلال میشود عنوان میکنند اگر آرایش نباشد پوشانیدن نیازی نیست چطور شد اینجا چون آن اندام با زینت ها جذاب تر میشوند پوشانیدن اندام ولو زینت ها نباشند واجب تلقی شده است در حالیکه آیه فقط ناظر به زینت ها در آن بخش دستور داده است؟؛ خواننده گرامی منصفانه قضاوت کنید، تحریف ازین واضحتر؟.

آنجا هم که این فرد از جذابیت حرف زد باید اثبات کند مچ دست برهنه یک زن چقدر جذابیتش از صورتش بیشتر است که باید پوشانیده شود ولو زینتی بر آن نباشد؟! این تفکرات و نظریات باطل که در هیچ علمی تأیید نشده است از کجا آمده در نظر حضرات به مثابه فکت علمیست؟!.

در نهایت سوزنچی در یکی از کامنت های خود وقتی دیده نقدش در متن وبسایت کارگر و مکفی نبوده گفته است:

استثناءی که در آیه آمده قرینه می شود بر مقصودی که بنده برداشت کردم. بحث از «آشکار نکردن .. به جز …» است. یعنی وضعیت طبیعی را بیان می کند که در زنان عموما زینت در آن محلها هست و آن محلها خالی از زینت نیست. یعنی عرف زنان این است که النگو در دستشان و انگشتر در انگشتشان هست. بعد می فرماید این زینتها[یی که در این محلهاست] آشکار نکنید غیر از مواردی که [به خاطر اینکه نپوشاندن محلش جایز است] به طور طبیعی آشکار می شوند. و این یعنی محل آن زینتهای اولی به عنوان قاعده اولی مخفی است و این زینتهای آن محلها را آشکار نکنید (همان گونه که آنجا که آشکار کردن مجاز می شود به خاطر مجاز بودن محلش است) نه اینکه زینت را درآورید و سپس آن محل را می توانید آشکار کنید.

این در حالیست که با نگاه کردن به قرآن کریم بطلان این ادعای خزعبل هم آشکار میشود، توضیح بیشتر آنکه اولاً چطور این فرد به خودش اجازه داده عبارت «که در این محلهاست» را به آیه تحمیل کند؟ اضافه کردن یک کلمه بطوری که ابهام پیش نیاید و مفسر تحریف گر مجبور به دخالت مستقیم در ترجمه آیه نشود چه اتفاقی را موجب میشد که خداوند از آن صرفنظر کرده است؟. نکته دیگر آنکه این مقوله بخوبی با نگاه به آیه 43 سوره نساء روشن میشود چنانچه در بخشی از آن آیه میخوانیم:

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُکَارَى...

ای کسانی که ایمان آورده‏ اید! در حال مستی به نماز نزدیک نشوید

عمده مفسرین برآنند که تحریم شراب سیری تدریجی داشته و در زمان نزول این آیه ابداً شراب تحریم نشده است. توجه بفرمایید خداوند در اینجا چون تحریم شراب مد نظر نبوده است نهی از خوردن مشروب نکرده بلکه امر به نزدیک نشدن به نماز حین مستی داده چون اصلاً اینجا شراب مد نظر نیست بلکه خواندن نماز مد نظر میباشد. هیچ کس اینجا نتیجه نگرفته چون در هنگام مستی به نماز نباید نزدیک شد پس خوردن شراب حرام است! بلکه بوضوح آیه صرفاً بیان میدارد هنگام مستی به نماز نباید نزدیک بشوید و همین امر در تحقق منظور آیه کفایت میکند و این بر اساس اکثریت تفاسیر است. در آیه 31 سوره نور هم صرف آشکار نکردن زینت اعم ازینکه از آن استفاده نشود یا اگر استفاده شده محلش پوشانده شود کاملاً فعل نهی آیه تحقق پیدا کرده و دیگر هیچ جای بحثی نمی ماند.

حال چطور میشود وقتی پای حجاب در میان است صرف آشکار نکردن زینت که میتواند با عدم استفاده از آن جلوی نامحرم تحقق پیدا کنند با تحریف و تأویل و تفسیر به رأی به پوشاندن آن اندام حتی اگر زینتی نداشته باشند برگردانده میشود؟ این آراء کذب و جعلی از کجا در آمده است؟!. با عدم استفاده از زینت ها عیناً حکم آیه تحقق پیدا میکند، اینجا به چه حقی از خدا و رسولش جلو زده و قرینه شخصی و تفسیر به رأی را بر آیه تحمیل میکنند؟ عین این می ماند که کسی بگوید درست است که خداوند در پنج نوبت از خواندن نماز سخن رانده است و با قرائت این پنج نوبت حق تکلیف بر اساس متن آیه ادا میشود اما چون نگفته هفت نوبت نخوانید و من فاقد سواد بنظرم باید هفت نوبت باشد پس آیه دارد میگوید هفت نوبت باید خوانده شود!! همین قدر استدلال این جماعت سطحی و پوچ است.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳/۰۲/۲۰

نظرات (۱۰)

۲۰ ارديبهشت ۰۳ ، ۱۹:۳۲ کامران وفایی

کاش در مورد ربا هم همینقد دغدغه داشتی

پاسخ:
با سلام؛ و اما بعد:
من حتی سپرده گذاری در بانک ها را هم درست نمیدانم چون بنظرم میرسد با آن سپرده ها وام هایی با بهره های بالا میدهند که عین ربا است، قراردادهایی می بندند ظاهرش ربا نیست اما چه بسا بیشترش کلاه شرعی باشد، این وام ها با درصدهای بالای 25 را از کجا میدهند؟ خب از همان سپرده هاست، کجای صنعت یا... کشور سرمایه گذاری کنید سود سالیانه 20 درصد میدهند که بانک ها این سود را تأمین میکنند؟.
فلذا سپرده گذاری در بانک را هم درست نمیدانم.
منتهای مراتب کارمند ساده بانک هم نیستم، چکار میتوانم بکنم؟.
۲۰ ارديبهشت ۰۳ ، ۲۰:۵۴ کامران وفایی

حق انتخاب پوشش یک حق ابتدایی هر انسانی است. بجای قلمفرسایی در موضوعی که کاملا شخصی است لااقل در مورد ربا و بانکداری ربوی بنویس. ماشالله قلم توانمندی داری. حیفه که در مورد مسایل شخصی بنویسی

به نظرم اینجا اشارات جناب سوزنچی در مورد زینت ها بیراه نیست این بحث رو در تفاسیر علمای اسلامی از دوران متقدم تا امروز میشه دید و چیز من در آوردی و بیسابقه ای رو من تو بحث ایشون ندیدم اتفاقا این که فتوا بدیم مو و گردن و  دست تا بازو و پا تا زانو میتونسته(طبق احکام اسلامی ) برهنه باشه چیز من درآوردی و بی سابقه ای هست حالا کسی یه ذره بره بالاتر و لباس بی آستین بپوشه اون موقع باید کاری کرد؟ یا مثلا شکاف سینه یا نافش پیدا بود باید اقدام کرد؟  حالا شاید گفته بشه کنیزان مو و سینه شون پوشیده نبوده یا از این قبیل موارد . اینها بیشتر جهت به سمت دیگر بردن بحثه اون زمان امکان بهره گیری جنسی هم کاملا متفاوت از این زمان بوده حتی  بعضی دیدم بحث کردن چون کنیزداری نداریم دیگه نیازی به تمیز دادن اونها از زنان دیگه هم نیست پس پوشش باید آزاد باشه که اینم در نوع خودش جالبه در هر صورت عده ای میخوان دهن کجی بکنن و پوشش اسلامی رو رعایت نکنن اجبار هم به نظرم درست نیست  ولی این که ما خودمون حد پوشش رو این جور لوث کنیم و با این روش نظریه پردازی کنیم خودمون دین رو از درون تهی می کنیم کاری که لااقل از قرن نوزدهم در کشور ما توسط عده ای با زیرکی داره دنبال میشه و ما نباید به این دام بیفتیم 

پاسخ:
آقای یکی آنجا که فرمودید «بیراه نیست» بنظرم خودتان هم واقف به وارد نبودن نقد آقای سوزنچی در اینجا شدید. اجازه بدهید با مثالی بیشتر تشریح کنم منظورم را:

یک وقتی هست فردی از طریق آیه جلباب میگوید حجاب سر در اسلام واجب است؛ اینجا همانطور که من در مقاله ای پیشتر با اشاره به نقلی از آیت الله محقق داماد اشاره کردم آن آیه بهیچ عنوان وجوب را نمیرساند.

حال آن فرد وقتی نقد را ببیند بگوید خب پوشش خِمار که واجب است! پس ادعای من صحیح میباشد!!

بله پوشش خمار که مرتبط با سر و گردن بوده واجب است ولی ربطی به پوشش بزرگ تر جلباب و وجوبش ندارد. یعنی از طریق جلباب وجوب حجاب سر بهیچ روی مطرح نشده در قرآن که فردی آنرا دلیل خود قرار دهد.
من نقدم ناظر به سخن آقای سوزنچی هم همین بود، دلیلی که ایشان اینجا اقامه کرده باطل است و ازین طریق پوشیده بودن نتیجه نمیدهد.

برای کنیزان تحقیقاً میدانم حجاب سر و دست و گردن نداشتند، شاید پاها تا مچ نیز، ولی اینکه بازوان هم برهنه باشد یا سینه حتی، اطمینان ندارم فلذا من در مقاله قبلی در حد همان سر و دست و... رویش مانور دادم [منظورم از دست ساعد است در اینجا نه بازو چون بعید میدانم پوششی با بازوان برهنه برای زنان آن زمان مطرح باشد (تحقیق البته نکردم)]. اما دلیل اشاره به کنیزان از باب اجباری نبودن است یعنی عدم وجود حجاب شرعی در جامعه به فساد و... خاصی نمی انجامیده که معصوم بخواهد تصریح کند بر اینکه باید حجاب داشته باشند ولو در زمان رسول الله (صلوات الله علیه).

مسئله فقط کنیزان نیست و اینکه شما دیدید عنوان شده چون نداریم نیاز به تمییز دادن نباشد، در روایتی از امام علی (علیه السلام) که امام صادق (علیه السلام) نقل کردند و علامه مجلسی هم آن روایت را صحیح خوانده زنان اهل کتاب و اعراب سواد و تهامه (حاشیه نشین شهر و نیز بادیه نشین) از مقوله حجاب سر و دست گویا بعضاً سر باز میزده و معصوم اجبار را برای ایشان روا ندانسته است.

من در مواردی مثل مچ دست تشکیک دارم که جزء حدود حجاب باشد ولی با این حال رأی مشهور فقهای شیعه و سنی را منکر نشدم در وبلاگ، برای همین پیشتر متذکر شدم مشهور شیعه و سنی را قبول دارم و ناظر به اجبار در حجاب آنهم سر و گردن و ساعد دست سخن میگویم، حتی در ابتدای همین پست متذکر شدم دیدگاهم متمایل به فتاوای فقهای اسلام است که منظورم از تمایل این بود اعتنای جدی به دیدگاه های مخالف ندارم و مجبور به انتخاب باشد فتوای فقها را بعنوان حدود واجب حجاب بر می گزینم. اینجا در آراء مجتهدینی همچون آیت الله محقق داماد و آیت الله سروش محلاتی و آیت الله ایازی و برخی از مراجع تقلید و نه امثال جنابان کدیور و ترکاشوند این دیدگاه دیده میشود که اجبار را تمییز داده اند از حدود وجوب حجاب.

من در مورد حدود پوشش گفتم در تاریخ فقه نظر امثال سوزنچی سابقه داره و بی سابقه و من درآوردی نیست و به نظرم بی منطق هم نیست حالا شاید واقعا هم درست نباشه که یه مقداری به خاطر ابهامات و برداشت در مورد الفاظ متن قرآنه همین خمار بنا به نظر برخی از متقدمین معنای پوشش سر هم میداده در مورد کنیزان کتاب پوشاک در ایران زمین ترجمه پیمان متین که ترجمه مقالات ایرانیکا در مورد پوشاک در دوره های مختلف تاریخی هست ص 142 و 143 به نقوش رقاصان برهنه در قصیر عمره مربوط به عصر اموی یا تصویری از رقاص برهنه در دوره فاطمی اشاره داره که به نظرم کنیز باشن هر چند تصاویر زنان تا قبل از تسلط ترکان کمه حالا این که اشاره کردید عدم حجاب کنیزان به فسادی نمی انجامیده من مطمئن نیستم ( برای نمونه صفحات 163 تا 168 کتاب تاریخ اجتماعی روابط سکسی در ایران ویلم فلور ترجمه محسن مینوخرد نشر فردوسی سوئد ) البته همه تقصیر رو نمیخوام گردن وضعیت اونها بندازم ولی به هر ترتیب منکر تاثیر این وضعیت نمیشه شد که به نظر من اثر اون زیاد هم بوده و حکومت های اسلامی وقت رو به فکر درآمدزایی هم انداخته در مورد این روایت که حدس می زدم اشاره کنید من منظورم روی این بود که آیا حدود رو ما به خاطر بقیه تغییر بدیم؟؟(بعضی آقایون معاصر عملا این کارو کردن) در ثانی شما خوب می دونید که درصد غیرمسلمانان چه در عصر امام علی و چه در عصر امام ششم قابل توجه بوده

پاسخ:
- بحث سر حدود حجاب نیست اینرا در پاسخ قبلی نیز متذکر شدم، بله شک در جزئیاتش دارم و برخی افراط گری ها هم بنظرم در آن به چشم میخورد [مثل مچ دست و یا پوشیده بودن صورت آرایش کرده در حالیکه اتفاقا میتواند مصداق همان زینت هایی باشد که قرآن ذکر کرده آشکار بودنشان اشکالی ندارد] ولی بطور کل دلیل قوی برای رد کلیتش ندارم [مثلا مچ دست پوشیده نباشد خب از بعد از آن پوشانده شود، این حدودی که تشکیک دارم جزئیست یا صورت را که خیلی از زنان محجبه همین الآن هم اهتمامی به پوشانیدنش ولو در صورت آرایش کردن ندارند] از آن مسائلیست که ترجیح میدهم موکول به زمان ظهور شود تعیین حدود قطعی اش.

سوزنچی بنده خدا کی باشد بخواهد حدود مشهور میان شیعه و سنی را من بخواهم محدود به وی یا دیگر روحانیون حکومتی کنم، عرض کردم بحث سر وارد نبودن نقدش هست، آن نقدی که بر اساس آیه 31 سوره نور و بحث آشکار نبودن زینت ها میکند در تضاد با فحوای آیات قرآن و نیز ادله منطقیست که متذکر شدم در پست وبلاگ.

- از دوران امویان که ما با مقوله هایی مثل اصحاب رایات طرف هستیم یا اینکه برخی میگویند در زمان معاویه فلان شد و... به نوعی شاید بتوان گفت زیست جنسی آن مناطق تغییراتی را داشته است لکن من روی سخنم این موضوع نیست چون من ناظر به مقوله واجب بودن حکم دین سخن میگویم در زمینه اجبار نه اتفاقاتی که تأییدیه دینی ندارند یا در تضادند. البته حول موضوع خاص کنیزها بحث مبهم است و من ورود نمیکنم جز در مقوله حجابشان در انظار عموم. بهرحال آن مهمانی ها مرتبط با اشراف و... بوده. در ایران ساسانی هم داریم مشابهش را لکن آنجا هم الزاما کنیز نیستند و ذیل بحث مفصل خدمتکاران جنسی عنوان کردم اینان زنان آزاد هم بوده اند.

- آنچه شما از مقوله فساد و کنیزان میگویید و ارجاع میدهید ربطی به بحث من ندارد، من دارم از حجاب سر و گردن و دست حرف میزنم لکن آن ارجاعات خیر. حتی بحث نیمه برهنه بودنشان یا... را باز نکردم و مربوط به موضوع من نیست. معصوم اجبار کنیزان به حجاب سر و دست را عنوان نداشته و اگر فساد زا برای جامعه مسلمانان میبود مشخصاً بدان اشاره میکرد که باید پوشانیده شود.

- پروفسور چوکسی عنوان میکند در ایران نیز در قرن دهم میلادی اکثریت جمعیت شهرها مسلمان شده بودند [میگوید اسلام استیلای خود را کامل کرد]، جدای از آن برای صدر اسلام آنچه از روایات تاریخی برداشت میشود حداقل منطقه حجاز خاصه مکه و مدینه در دوران خلفای راشدین اکثریت مسلمان بودند. ضمناً در روایتی که طی کامنت قبل بدان اشاره کردم معصوم بین اهل کتاب با اعراب سواد و تهامه فرق گذاشته بود که نشان میداد مرادش از اعراب تهامه و سواد مسلمانان ساکن آن مناطق است وگرنه نیاز به ذکر این عنوان کنار اهل کتاب نبود.

- ما دو حدود اینجا داریم، یکی حدود وجوب و دیگری حدود اجبار، بر خلاف امثال کدیور و دیگران من نظرم این است اساساً بحث کردن بر روی حدود وجوب راه بجایی نمیبرد و بیشتر باعث میشود مدافعین حجاب اجباری سوء استفاده کنند چون بهرحال مشهور میان شیعه و سنی اینجا حدود یکسانیست. از همین رو معتقدم بحث می بایست متمرکز شود بر روی حدود اجبار و اینجا خیلی قوی میتوان ردیه انگاشت بر مدافعینش برای حجاب اجباری سر و گردن و ساعد دست در دوران غیبت و شرایط فعلی که مفصل بحثش را کردم در مقاله قبلی ام.

خب منم به همون قضیه زینتها اشاره دارم سر این مورد(لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها) آقای سوزنچی نظرات مفسران قبل خودش رو گفته چیز جدیدی نگفته من بابت اشاره شما در مورد این که کنیزان سینه یا بازوشون پوششش نداشته اینها رو گفتم یا  بحثتون بابت عدم وجود حجاب کنیزان منجر به فسادی نمیشده از کتاب ویلم فلور آوردم خب معصوم حجاب سر و دست رو اجبار ندونسته ولی کنیز (خواه به اختیار خود خواه به اجبار کنیزداران اون زمان) آیا محدود به این بوده ؟ مثلا اخباری هست که کنیزان عمر پوشش سینه درستی نداشتن که خونه او محل رفت وآمد افراد معمولی هم بوده یا طبق همین کتب یا متون اسلامی کنیز و برده ها رو کاملا در بازار وارسی می کردن حتی شرمگاه اونها رو و این مناطق جایی بوده که جای عمومی بوده حتی الجصاص فقیه حنفی که در همون دوره آل بویه مورد اشاره فلور بوده میگه مردان بیگانه میتونن سینه و بازوی کنیزان رو رویت کنن با این تاریخچه بگیم الان سر و ساعد آزاد و بقیه جاها نه؟؟  اون حدیث  پیرامون اوضاع  قرن اول و دوم بود نه قرن چهارم والبته در حدیث فقط سر آمده نه دست معصوم نیومده مثل بعضی از ماها بگه خب پس حجاب سر واجب نیست بعضی افراد حدود رو هم به خاطر رضایت فلان و بهمان تغییر میدن  من با پاراگراف آخر کاملا مخالفم بحث اجبار یه چیزه بحث تضعیف حجاب از جانب خود ما به طریق دیگه چیز دیگه است اون اجبار یه جور مردم رو زده میکنه این بحث امثال سروش محلاتی و ایازی دیگران هم جور دیگه مبحث حجاب رو تضعیف میکنه یعنی مثلا پونزده سال پیش که اکثریت تا حد خوبی حجاب رو رعایت میکردن آقایون تازه شروع کردن به این که حجاب سر و دست فلان است  

پاسخ:
آقای یکی شما دلیلی که آقای سوزنچی آورده و من نقد کردم را دیدید؟ آن دلیل نه ربطی به مفسران متأخر داشت و نه نظر عالم صدر اسلامی بود، بلکه ایشان خودش سعی کرده بود یک دلیل بظاهر عقلانی بتراشد. من حتی متن کامنتش را هم نقل کردم که آنرا هم شما میخواندید متوجه میشدید خودش دارد سعی میکند تفسیر ارائه بدهد. من متذکر شدم نقد من حول این دلیل باطل ایشان است.

- من در کامنت قبل متذکر شدم هیچ یک از اسناد شما ربطی به برهنگی سر و گردن و دست ندارد باعث فساد شوند، شما میگید مگر کنیزها محدود به آن بودند، من هم میگویم عزیز من به من ربطی ندارد پوشش آنها به چه حدودی محدود بوده است، دارم میگویم برهنگی سر و گردن و ساعد دست منجر به فساد نمیشده معصوم بخواهد برای کنیزان اجباری عنوان کند. خب مگر غیر ازین است؟. شما میفرمایید برهنگی سینه و بازوان [که من فکر کنم این دیگر نزدیک به نیمه برهنگیست اگر پاها نیز تا ساق برهنه باشند] خب این دخلی به مسئله ما ندارد، برای اینها اگر به این یقین رسیدیم فساد زاست که جلویش را باید با اجبار بگیریم چون در صدر اسلام جواز محکمی به وجودش نداریم (دیدم برخی از برهنه بودن سینه کنیزان سخن رانده اند لکن من چون تأییدیه معصوم را ندیدم.

- من احساس میکنم راجع به روایت دیگری سخن میگویید چون در آن روایت از سرباز زدن برای حجاب سر و دست سخن است نه فقط سر. اتفاقا در لایحه عفاف و حجاب فعلی آن بخشیش که مورد تأیید شورای نگهبان نیز واقع شده برهنگی ساعد دست و پا تا مچ مجاز و نیز صرفا عنوان شده روسری یا شال بر روی سر باشد! حتی بر پوشش کامل سر هم هیچ تصریحی نیست. این یک حد من درآوردی است یا شرعی؟ بنابراین دوست من آقای یکی بحث ما بر روی اجبار بر حدود شرعی یا غیر شرعی نیست، بحث من و شما تماما بر روی حدود غیر شرعیست، حدود شرعی حجاب خیلی وقت است اجباری برایش وجود ندارد.

- اتفاقا خیلی از احکام و سنن اسلام مربوط بهمان دو قرن اول است، اصل اسلام همان زمان است بخصوص از بعد از انزال تمام و کمال قرآن که در مکه و مدینه اکثریت غالب مسلمان هم بودند، من از آن دوران روایت نقل کردم تازه به نقل از امام صادق (ع) یعنی ایشان هم هیچ اعراضی به سنت جدشان امام علی (ع) نداشته اند. فلذا نقدی که میفرمایید وارد نیست. شما هیچ دلیل منطقی در اختیار ندارید بگویید در زمان امام صادق باید تفاوت قائل بشویم در احکام نسبت به قرن چهارم! در این صورت من هم میگویم اگر آن دو قرن است اینجا ما چندین قرن فاصله داریم بخصوص با مباحثی مثل مدرنیته و...، فلذا این سخن شما تازه باعث گشودن کانال جدیدی میشود که بیاییم و مباحث اجتماعی و... جامعه را بسنجیم و بر اساس آن برای احکام دینی تعیین تکلیف کنیم.

- آت الله محلاتی و ایازی هیچ گاه ندیدم حدود مشهور واجب حجاب را منکر بشوند، برای همین متذکر شدم رویکرد من نیز همسو با ایشان است، تردید دارم در جزئیات آن حدود لکن در بحث قبول میکنم وجوبشان را، بنابراین تضعیفی اینجا وجود ندارد، اتفاقا ما مراجع تقلید داریم مؤافق عدم اجباری بودن حجاب هستند، در کاظمین عراق هم بروید اختیاری بودن پوشش را مشاهده میکنید. فلذا سخن شما مشابه این می ماند کسی بگوید آنهایی که مدافع اختیاری بودن پوشیه یا روبنده هستند در حقیقت حجاب را تضعیف کردند! اینجا هم ما داریم حکم دین را بیان میکنیم میگوییم دین این را میگوید، نخواستیم به دلخواه احکام دینی را تحریف کنیم، از آنطرف مدافعین حجاب اجباری نیز به زعم خود حکم دین را دارند بیان میکنند، فلذا تضعیف نیست، تفقه در دین است.

-ایشون میگه وقتی از زینتها صحبت می کنیم به طور اولی از موضع زینت ها صحبت می کنیم که اینها بایستی پوشیده باشه همین رو مگر نقد نمی کنید؟ من هم گفتم این موضع گیری سابقه داره و  منحصر به ایشون نیست -بحث صرفا این که نیست دسترسی به کنیزان نسبتا راحت بوده و طرف نیازشو برطرف میکرده اخبار این موارد کم نیست اصولا این نوع روابط هم در اون فرهنگ فساد محسوب نمیشده ولی الان کسی صیغه کنه او رو معمولا فاسد میدونن خود ائمه ببینید چند کنیز داشتن بحث حجاب پیچیده تر از این ساده سازی هاست

-لَا بَأْسَ بِالنَّظَرِ إِلَى رُءُوسِ أَهْلِ تِهَامَةَ وَ الْأَعْرَابِ وَ أَهْلِ السَّوَادِ وَ الْعُلُوجِ لِأَنَّهُمْ إِذَا نُهُوا لَا یَنْتَهُونَ قَالَ وَ الْمَجْنُونَةُ وَ الْمَغْلُوبَةُ عَلَى عَقْلِهَا لَا بَأْسَ بِالنَّظَرِ إِلَى شَعْرِهَا وَ جَسَدِهَا مَا لَمْ یُتَعَمَّدْ ذَلِکَ    مگر مد نظر نیست ؟ البته من لایحه رو ندیدم ولی تفاوتی نداره حالا بدعت میخواد از هر طرفی باشه 

- خب در دو قرن اول تعداد مسلمان کمتر بوده یا تازه مسلمانان نسبت به تعدادی از احکام آگاهی نداشتن در قرون بعدی تثبیت شده من از این منظر نگاه می کنم در ثانی این حدیث مگر خبر واحد نیست ؟ نسبت به احادیث که نباید استاندارد دوگانه داشته باشیم ؟ ما هم وغم خود رو روی این حدیث بذاریم مثلا در صحیح بخاری هم هست که عایشه میگه بعد نزول آیه حجاب همه زنان موهای خود رو می پوشوندن طوری که گویا کلاغ بر سرشون بوده 

- بله تفاوت بین وجوب و اجبار قائلن اما احادیثی از این قبیل رو تقویت می کنن و رویکردی در جهت تایید کسانی دارن که کشف حجاب می کنن ما که نمی تونیم خودمون رو فریب بدیم

پاسخ:
- بحث سر این است که آیا عبارت «لَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا» دال بر پوشانیدن محل استفاده از زینت هاست یا برای تأیید پوشانیدن محل زینت ها نیاز به روایات و قراین قرآنی و... هست و ازین قسمت آیه استخراج نمیشود؟.

- زنا با کنیز حلال خوانده نشده فلذا دسترسی راحت هم بوده باشد حرام بوده مگر ازدواج با کنیز یا اینکه ارباب، مالکیت کنیز خود را منتقل کند چون کلام الله به صراحت ذکر کرده رابطه فقط با کنیز و همسر فرد مجاز است نه هر کنیزی از هر کسی!. البته قرض دادن کنیز هم دیدم جایی بر اساس برخی روایات نادر عده ای رویش مانور میدادند لکن در تضاد با فحوای آیات قرآن است.

- ساده است چون دسترسی به کنیزان ربطی به حجاب سر و گردن و دست نداشته و نیز سنت حجاب اختیاری سر منحصر در کنیزان نیست بلکه اهل کتاب و اعراب سواد و تهامه نیز بوده اند.

- من دو روایت را باهم یکی گرفته بودم و آن دومی هم امام صادق (ع) به نقل از نبی مکرم اسلام (ص) عنوان میکنند نه امام علی (ع) آنطور که در کامنت قبلی گفتم، در یکی نگاه به سر و دست اهل ذمه بدون حرمت عنوان شده و دیگری همینی هست که شما قرار دادید. البته ازین دست کم نیستند و دومی معتبره مسکونی هم نامیده شده است. روایات دیگری هم هستند به غلام اجازه دادند به پا و سر زن صاحب خود نگاه کند (با اینکه نامحرم است)، برخی شان گفتند اگر از عمد نباشد اشکالی ندارد برخی همین قید را هم ندارند. تمام اینها بطور کل یک سری حدودی را بین حدود واجب و نیمه برهنگی به ما میدهند که معصوم الزامی در پوشیده بودنش وقتی که خود فرد نمیخواسته و رعایت نمیکرده نمی دیده است.

- آقای یکی ما هیچ قرینه تاریخی نداریم در قرن دوم هجری بگوید اکثریت غالب مکه و مدینه مسلمان نبودند که خیلی از روایات در آن جوامع بیان شدند، هیچ قرینه ای در هیچ کجای این روایات نداریم منوط به ترکیب جمعیتی جامعه شده باشد، اگر بنا باشد وابسته به جامعه اش کنید کلا از حیطه روایات و قرآن خارج و وارد جامعه شناسی و تفسیر زمان مند احکام میشوید، اینجا هم باز مسئله اعراض مردم و حدود عقلی اجبار به احکام پدید می آید. بعبارتی این قاعده که «اگر ترکیب جمعیتی اکثریت مسلمان نباشند نیازی به الزام نیست» خود یک قاعده نیاز به بار اثبات است، ما «حکومت اسلامی» داریم و روی آن میتوان بحث کرد که آیا اگر اکثریت مسلمان بودند حکومت اسلامی برپا شود یا نه ولی دیگر اینرا نشنیده ام حکومت اسلامی باشد بعد ترکیب جمعیتی را تازه نگاه کنیم!.

با این حال من به شخصه مانعی نمی بینم تفکر آزاد اندیشی دینی محدود شود فلذا دیوار نمی چینم جلویتان اما شما کانال جدیدی را باز کرده اید که خودش در اینجا اجتهاد است!. اگر هم جایی دیده اید کسی این چنین ادعایی کرده اگر فقیه هست حتما لینکش را برای من بگذارید چون من حقیقتاً تابحال به این مقوله برنخوردم. اگرم مجتهد [استاد درس خارج فقه] نیست که هیچ. اما اگر خودتان بدان رسیدید که خب باید بحث را معطوف کنیم ببینیم شما چطور اثباتش میکنید این قاعده را.

- حرمت شرب خمر مثالی بارز در نقض شماست، رواج داشت لکن هم به مرور در همان دوران حیات پیامبر (ص) حرمتش ابلاغ و اجرایی شد و هم معصوم حد برایش میزد که نشان میدهد اجرای احکام نیاز به چند قرن زمان نداشته است و جامعه اسلامی مکه و مدینه و بعدا کوفه و... براحتی متوجه حکم در مدت زمان کوتاهی میشده است.

- خیر، برخی شان تا دو نفر قبل از معصوم ثابت ولی برای بقیه چند طریق دارند و بعضا مورد قبول شیخ مفید و شیخ طوسی قرار گرفتند مثل عدم حرمت نگاه کردن به سر و دست اهل ذمه [اساساً وقتی حرمتی در نگاه مرد مسلمان به آن نیست چرا باید اجبار به پوشیدنش در جامعه باشد؟ فلذا عدم اجبار بر پوشیده بودنش استنباط میشود] و آن اولی را علامه مجلسی هم صحیح میخواند، برخی مشابهات زیادی دارند، از طرفی اینها هیچ یک نه تنها مثال نقض در قرآن ندارند که اتفاقا جمیعاً همسو با قرآن نیز هستند [عدم بیان اجبار در قرآن] و هیچ دسته روایتی در حد اینها نیست نقضشان کند از لحاظ سندی بی اشکال و از لحاظ محتوای صریحا دلالت بر نقضشان کند. با روایت نقل شده از بانو عایشه هم قابل جمع است، ایشان منظورش زنان مسلمان شهر نشین در همان جایی که ساکن بوده است میباشد.

- از همین روست ما مرجع تقلید داریم مخالف حجاب اجباریست، نه یک نفر بلکه چند مرجع و مجتهد که در مقاله ام به بررسی پژوهشی که حول مراجع انجام شده بود اشاره کردم [این مقاله نه مقاله قبلی و مفصل ترم حول حجاب].

- طبیعیست تقویت کنند چون همین روایات هست که اجبار حکومتی بر حدود حجاب شرعی را ابطال میکنند، بنا بود دست ازین رویکرد بر میداشتند که باید از گشت ارشاد و حجاب اجباری سر دفاع میکردند!.

- لایحه عفاف و حجاب آن بخشیش که مد نظر من هست یعنی تبصره یک ماده 47 و ماده 49 مورد تأیید شورای نگهبان قرار گرفته یعنی علاوه بر مجلس شش فقیه که من آنها را تازه افراط گرایانه می بینم تأییدش کردند که مفصل در وبلاگ بدان پرداختم، هم لایحه را بررسی کردم هم نظرات شورای نگهبان، ایراد به ماده های دیگرش فعلا در جریان است، بر آن اساس اولا برای حجاب سر عنوان شده شال یا روسری بر سر باشد و به پوشیده بودن تمام سر اشاره نشده و در ثانی برهنه بودن ساعد دست و گردن مصداق بد پوششی شمرده نشده فلذا مجاز است. دلیلش واضح میباشد، حدود حجاب شرعی نه قابلیت اجبار در زمان فعلی را دارد و نه اصلا دین تأکید کرده اجبار بدان شود.

- متأسفانه مدافعین حجاب اجباری در حکومت به دروغ بحث را منحرف بر حدود وجوب حجاب شرعی میکنند در حالیکه خودشان از آن حدود عدول کردند و یک حد من درآوردی را به خیال خود بعنوان حدود حداکثری قرار دادند.
  • مشخص شد درست فهمیدم از این آیه برداشتها متفاوته چون الفاظ قرآن رو میشه چند وجهی برداشت کرد و نیاز به مفسر هست اتفاقا برداشت سوزنچی برداشت رایجی بوده و هست و میشه در متون اهل سنت و شیعه برداشتهای مشابه رو دید
  • شما بحث حرام و حلال رو در دوره اموی و عباسی و سلسله های ایرانی خیلی نمیتونید به کار ببرید این قرض دادن ها هم که روایاتش کم نیست و صحیح هم در بینشون هست پرده از این برمیداره که چنین کارهایی میشده که این احادیث وجود داشته و قرآن هم صراحتی در رد اونها نداره  حال در مورد اعتبار یا کذب بودن تمامی  اونها من نمیتونم اظهار نظر کنم  
  • همون طور که گفتم دسترسی آسون بوده و داشتن کنیز زیاد عیب محسوب نمیشده چنانچه ائمه هم کنیزهای زیادی داشتن و نمیشه با الان مقایسه کرد خب پس آیه قرآن رو متقدمین بد فهمیده بودن و چون کنیز و زن ذمه حجاب سر نداشتن برای بقیه هم لازم نبوده اون حدیثی که کامل آوردم و فقط اشاره به سر داره و نه ساعد میگه "لانهم اذا نهوا لاینتهون" طبق نظر آقای شبیری به نقل از مرآه العقول یعنی این زنان سرپرستانشون حالا شوهر یا پدر یا ...قبول نمیکنن به همین خاطر ضمیر مذکر آورده (نظر دیگه اینه که ضمیر مذکر برای اینه که زنان اهل اون مناطقن)نمیگه حدود رو رعایت نکنن اشکال نداره به عبارتی به تعبیر اول چون (علاوه بر خود زنان) به اونها (سرپرستان)هم بگی قبول نمیکنن. جواز نگاه به بدن زن اهل ذمه که دلیلی بر جواز عدم رعایت حجاب توسط زن مسلمان یا حدود رو جابجا کردن نیست خب با این حساب موارد دیگه هم میشه تعمیم داد بحث غلام و مالک زن هر چند بحث های مختلفی داره ولی قضیه اون تفاوت داره اون بحثش مربوط به روابط داخل منزل یا غیر اجتماع عمومی هست نه این که وسط خیابون و جاهای دیگه
  • بحثم در مورد حدیث بالا این بود که امام در دوره ای بود که جامعه اسلامی بزرگترین حکومت روی زمین بود و از طرفی محدود به مکه و مدینه که نبوده مگر جمعیت این مناطق چقدر بوده ؟ در همین حدیث عباد بن صهیب مثلا اصل بصره یا یکیشون اهل قم بوده دیگری باز اهل عراق بوده خب اینها با جمعیت های مختلف در تعامل بودن مسافرت میکردن شما محدود کردی به مکه و مدینه من میگم کشور اسلامی با اون وسعت در قرن اول و دوم و حتی سوم مسلمانان در اکثریت نبودن در مناطق زیادی حتی اقلیت بودن و به همین خاطر چاره ای نبوده هم با توجه به شرایط و این که شورش ها و نارضایتی ها هم زیاد بوده  کارعقلانی بوده امام هم نگفته حکم حجاب تغییر کرده علت رو قبول نکردن اونها عنوان کرده و هم ممکنه تبعات درگیری و ... داشته حالا برام عجیبه شما این همه فقها رو مورد سرزنش قرار میدی اینها خوبن یا بد؟
  • عدم رعایت حجاب چه حدی داره ؟ اگر باشه تعزیر هست در مورد شراب ما حد داریم ولی این حد در قرآن نیومده و منحصر در روایاته یعنی با روش شما میشه در اون ان قلت آورد در مورد بقیه چیزها مثل مصرف گوشت خوک و مردار و و عدم ذبح اسلامی (در فقه مالکی گویا خوردن گوشت سگ و گرگ و روباه هم مانعی نداره چون آیه قرآن نداریم )همین طور بحث لواط (سحق که درقرآن نیست )هم در قرآن مجازات نداره بعضا احادیثی داریم که اگر نگیم مهر تایید زدن لااقل منفعل هستن این که بگیم اینها حرام قطعی هست رو هم میشه لوث کرد مثلا بگیم مگر غیبت و دروغ حلاله و برای اونها حد یا تعزیرهست؟ این چیزی که شما اشاره کردید به عنوان مثال نقض مطلب من محسوب نمیشه
  • حدیث عباد بن صهیب خبر واحد هست بقیه هم اگر باشن برای اهل ذمه و کنیزهستن این که از عدم حرمت نگاه به زنان اهل ذمه یا عدم پوشش کنیزان (و لو مسلمان)به عدم وجوب پوشش سر و ساعد زن مسلمان میرسید عجیبه این خودش اجتهاد نیست ؟یعنی به فکر این همه فقیه و مجتهد نرسیده بود؟ به هرحال صحیحه فضیل بن یسار در مورد ساعد زنان هست یا  صحیحه مسعده بن زیاد در مورد وجه و کفین که این ها هم با آیات قرآن منافاتی نداره .در مورد روایت عایشه یعنی حجاب صرفا فقط برای زنان شهرنشین در مدینه نازل شده ؟ از کجای اون متوجه شدید؟ (در حدیث گفته شده مرحبا به زنان انصار ) حالا سوالی پیش میاد اگر زن شهری به هر دلیلی جز اهل تهامه بشه دیگه حجاب براش لزومی نداره یا اگر برعکسش اتفاق بیفته بایستی طرف حجاب بذاره؟ این جور تحلیلها به نظرم خیلی ساده هستن  
  • قبول ولی این مراجع حدود حجاب رو هم  جابجا کردن یا فقط با اجبار اون مخالفن؟
  • سه بند آخر رو یک جا بگم این که حد حجاب زن مسلمان چی هست با بحث اجبار تفاوت داره که بحث خودتون هم هست این که ما از اخبار واحد یا اخبار کنیز و اهل ذمه دنبال این باشیم که بگیم ساعد و سر جز حجاب نیست بحث خامی هست پیشینیان هم اینها رو میدونستن چیز جدیدی رخ نداده این لایحه هم اگر بخشی از سر و گردن و ساعد رو آزاد گذاشته خب تازه به اجتهاد شما رسیده دیگه به نظرم شکایتی نیاز نیست پس حالا گشت ارشاد رو میذاره روی برهنه شدن فراتر از اینها اما این که اشاره کردید" حجاب شرعی نه در این زمان  قابلیت اجبار داره و نه دین تاکید کرده که اجبار به آن شود " هم باز به همون بحث حقوق بشر و تحریم برمیگرده نه این که واقعا باب جدیدی در اجتهاد باز شده باشه حالا من اسم اون رو میذارم" باب کاذب اجتهاد" که به خاطر این که فلان کشور یا فلان نهاد بین المللی فشار نیاره( ابزارهای رسانه ای هم که فراوانه از چندین کانال میشه فشار آورد) خب اگر این نواندیشان اول بحثشون اینو بگن یا بگن احکام اسلام تا زمان ظهور تعطیل (البته اگر چیزی به نام ظهور رو قبول داشته باشن) برای امثال من قابل قبوله حرفی ندارم من نمیدونم منظور شما از دین چی هست حالا سوال پیش میاد که  محدوده دستورات دین رو در حال حاضر چطور تعیین میشه ؟نه مسیحی هست نه امام زمانی ظهور کرده تکلیف چیه ؟ اجماعه و اجماع چه کسانی؟ در مورد بند آخر با این توضیحی که در مورد لایحه دادید به نظرم فرق زیادی با منظور شما نداره چون اجتهاد شما هم به همین حدودا رسیده حالا مو رو شما کاملا آزاد گذاشتید و اینها نه
پاسخ:
- آقای یکی بحث ما تفسیر آیه نیست، من چندین بار متذکر شدم بحث تفسیر کامل آیه نیست!! فقط روی قسمتی مشخص از آیه است و اینکه امر به آشکار نکردن زینت ها فی النفسه و به تنهایی دال بر پوشانیدن محل آنهاست یا نه؟ پاسخ مطلقاً منفیست آنچنان که توضیح دادم. چیزی که شما راجع به تفاسیر میگویید ناظر به تفسیر کلی آیه هست و نقلی که از سوزنچی نقد و ابطال کردم ناظر به قسمتی مشخص از آیه.

- چرا نتونم بکار ببرم؟ حرام محمد حلال محمد إلی یوم القیامة. روایت ولو با سلسله سند صحیح [که سر همین صحیح بودن سلسله سند کلی بحث است] باید با قرآن طاق زده بشود، در انتهای یکی از مقالاتم بحثی را در اینباره باز کردم:
https://offer13.blog.ir/post/688
گرچه هنوز خودم تردید دارم آیا رابطه جنسی با کنیز فقط از کانال ازدواج میگذشته یا خیر ولی دلیل قوی در ردش نیز نمی بینم. جدای ازین بحث استقراض کنیز حتی از اذن رابطه برقرار کردن ارباب با کنیز هم یک مرحله بالاتر است و عملا هیچ فرقی با زنا من در آن نمی بینم فلذا در تضاد با قرآن است. اساساً زنا با کنیز یعنی چه؟ برقراری رابطه بدون اذن ارباب؟ خیر، چون این چنین چیزی در آیه قرآن نیست، آیا منظور منحصر در تجاوز به عنف است؟ کمی سخت است قبولش.

- آقای یکی شما چرا همش بحث رو میبرید سر حدود؟ من چندبار باید به شما بگم بحث سر حدود حجاب برای زن مسلمان نیست سر اجبار به آنهاست؟. بر اساس همان روایت اولی و نظر علامه مجلسی که اونرو صحیح میدونه [مرآة العقول کتاب علامه مجلسیه، شبیری نظر علامه را تأیید کرده] ما با زنانی طرف هستیم مسلمان و غیر مسلمان که از قبول حکم حجاب سر سرباز میزنند، ضمنا قرینه ولی هم در آنها بهیچ عنوان نیست ضمن اینکه ارباب میتوانسته براحتی کنیزش را وادار به حجاب کند یا پدر دختر را. اما معصوم نه از اجبار حکومت حرف زده نه از اجبار ولی، مگر روایت جز این است؟، مگه میگه اشکال داره رعایت نکردن؟ این ایراد دقیقا به شما وارد هست که اصلا اشکال نمیگیره معصوم! در حالیکه به کرات داریم سر پوشش عورت یا حتی سر برخورد بدن زنان مسلمان با مردان در بازار ایراد گرفته. شما هم البته چندبار این قسمت از متنتان را خواندم نفهمیدم کجایش در نقد برداشت من از عین ترجمه روایت است؟!.

- دوست من میگویید «جواز نگاه به بدن زن اهل ذمه که دلیلی بر جواز عدم رعایت حجاب توسط زن مسلمان» ولی اگر یکبار پیامم را با دقت میخواندید متوجه میشدید بحث سر اجبار به حجاب سر و دست است و همین نشان میدهد هیچ اجباری نبوده و بعنوان مثال زنان اهل ذمه معاف بودند. من نمیدانم به چه زبانی دیگر بگویم عزیز من بحث سر اجبار است اجبار به حجاب سر و ساعد دست و گردن زنان و پا تا مچ در جامعه اسلامی. و این روایات نشان میدهند مسلمان یا ذمی، زنان مجبور به رعایت حجاب سر و دست نبودند و بطریق اولی پا تا مچ. این ربطی به جابجایی حدود ندارد مربوط به اجبار است!!

- متأسفانه اصلا سخنتون ربط به بحث ندارد، محض اطلاع معصوم برای همان جامعه مکه و مدینه روایت را گفته و تخصیصی عنوان نداشته، در صورتی ادعای شما صحیح میبود که تخصیص میخورد. ضمناً در زمان امام صادق (ع) نیز روایت عنوان شده. حالا یک سند بدهید در عراق عرب و حجاز اکثریت جمعیت در زمان ایشان مسلمان نبوده اند؟ یک سند ارائه بدهید اکثریت جمعیت غالب مسلمان نبوده اند؟. باز برای زمان عباسیان هم که چوکسی میگوید اکثریت جمعیت شهر نشین ایران مسلمان شدند یک روایت از معصوم بر خلاف این دو روایت با درجه اعتبار و نقلی که دارند نداریم. حالا یک سند ارائه بدهید چرا در آن زمان معصوم روایت دیگری عنوان نکرده؟.

ضمناً به شما متذکر شدم قبل ازین بحث ترکیب جمعیت ابتدا دخیل بودنش در اصول فقه را اثبات کنید که روی چه حساب در حکومت اسلامی ترکیب جمعیتی در فلان منطقه مبنای تعیین احکام توسط حاکم در منطقه ای دیگر میشود؟ این بر چه ادله ای استوار است؟.

- کی گفته خبر واحد است؟ فحوای روایت خبر واحد نیست چرا مغالطه تعمیم ناروا میکنید؟ خود روایت خبر واحد باشد فحوا مد نظر است که نیست. مگر فقط همین یک روایت است که جواز عدم رعایت پوشش زنان ذمی و کنیز از آن استنباط میشود؟ عجبا!. باز خوب شد معروف کسائی را برشمردم که نقل های متفاوتی دارد و دو راوی اول صرفا ثابت اند ضمن اینکه اگر کمی درس خارج میخواندید متوجه میشدید روایتی بدین صورت با این طریق نقل شدن که یک طریق نیست را نمیبرند بی اعتبار بخوانندش وگرنه فاتحه فقه خوانده میشود چون خبر واحد مقابل متواتر است. فلذا به اقسام مختلفی تقسیم و برخی قسم های آن باطل بر شمرده میشود.

- میفرمایید:

از عدم حرمت نگاه به زنان اهل ذمه یا عدم پوشش کنیزان (و لو مسلمان)به عدم وجوب پوشش سر و ساعد زن مسلمان میرسید

نمیدانم باید ناراحت باشم که فردی چون شما توجهی به مقالات من ندارد و یا فکر میکند من کدیورم و دارد با وی حرف میزند! اگر اصرار دارید بروید با خود کدیور حرف بزنید ببینید چقدر ادله تان موجه است در بیان حدود وجوب حجاب، چون برای من مهم نیست و متذکر شدم در برخی جزئیات در حد مچ دست تشکیک دارم و اصلا بنظرم آن قدر دارای اهمیت نیست در زمان حال بخواهم رویش بحث کنم.

این ادعای شما نشان میدهد مقاله وبلاگ را نخواندید، حتی سعی نکردید همان مقاله نقد ادعای شاذ سوزنچی را با دقت بخوانید!. حرفی نمی ماند مادامی که مقاله من را بخوانید و سر آن بحث کنید نه اینکه من هر دفعه به شما یادآوری کنم بحث سر اجبار است و شما باز مغالطه پهلوان پنبه مرتکب شده بگویید تو میخواهی حدود وجوب را نقد کنی و این نمیشود!!.

- آقای یکی مگر حکم حجاب داخل خانه و اجتماع دارد که میگویید بحث غلام مربوط به داخل خانه هست؟ کمی دقت کنید خواهشا از نظر اشتباه به هر قیمتی دفاع نکنید!! حجاب منوط به نامحرم و محرم است خواه در داخل خانه باشد خواه در اجتماع خواه در ورزشگاه خواه در زندان!. ولی در آنجا داریم صراحتاً از جواز نگاه نامحرم به سر برهنه سخن گفته شده. بحث این بود.

- باز دوباره در بند آخر گفتید خبر واحد! اقا خبر واحد هر روایت غیر متواتر محسوب میشود و اقسام مختلف دارد وقتی با قراین متوجه میشویم از معصوم است یعنی روایتی در حد آن در تضادش نیست و با قرآن در تضاد نیست و اتفاقا با توجه به بیان عدم اجبار در قرآن میتوان همپوشانی بیان کرد و سلسله راویانش ضعیف و مجهول و... نیستند این یعنی صدورش از جانب معصوم قطعیست بخصوص که اینجا نه با یک که با چند روایت با مضمون مشابه طرف هستیم. همگی نشان میدهند عدم حجاب سر مصداق فحشا بهیچ روی هیچگاه نبوده بر اساس فحشا ولو بخواهیم بگوییم دستور قرآنی میتوان استنباط کرد در اجبار بدان.

- محض اطلاع جدای ازین شش فقیه شورای نگهبان بر اساس پژوهش دیگری مشخص شد چند مرجع تقلید در همین دوران معاصر هم اجبار در حجاب را تأیید نکردند بواسطه دیدگاهشان پیرامون امر به معروف و نهی از منکر توسط حکومت، فلذا ادعای شما باطل است. اجتهاد منحصر به الآن و ده سال و بیست سال و چهل سال پیش هم نیست، از قبل این دیدگاه ها و آراء بوده الآن هم هست شما آنها را ندیدید.

- ضمناً پیشتر به شما متذکر شدم وقتی از اجرای احکام اسلامی حرف میزنید بهتر است سراغ جهاد ابتدایی بروید و آنرا اجرایی کنید، چکار موی سر زنان دارید، بروید اول آنرا اجرا کنید و بگویید چرا تعطیلش کردید اگر این قدر اصرار به اجرای احکام دینی دارید!. یا نکند میگویید مشهور فقها که فتوا به جهاد ابتدایی دادند رأی غلطی بوده است؟ یا آنجا که میرسد میشود منحصر در زمان و فرمان معصوم اما اینجا خیر؟ ازین دست تخصیص ها در آراء فقهای متأخر هم بوده فلذا ربطی به اجتهاد کاذب ندارد.

- من اصلا در نقدهایم کاری به مباحث بین الملل نداشتم. ضمناً همین الآن هم مسیحی داریم هم زرتشتی هم یهودی هم صابئی [اهل ذمه] و جمعیتشان خیلی کم هم نیست و قابل نادیده گرفته شدن نیستند. جدای ازینکه بحث سر اهل ذمه و کنیزان و مسلمانان سواد و تهامه بود که همین الآن اگر بر فرض کنیزان را کلا فاکتور بگیریم جمعیت قابل توجهی را تشکیل میدهند و حکمشان براحتی ازین جهت که چندبار متذکر شدم این یعنی معصوم عدم حجاب سر زنان در جامعه را مصداق فحشا و فساد نمیدانسته قابل توجه و قابل تعمیم است.

سلام  و عذر از مزاحمت دوباره

من هم تفاسیر روی همین بخش رو گفتم دیگه آیا منظور از زینت ها و آشکار نکردنشون خود اونها یا موضع اونهاست این هم که مطلقا منفی میدونید درست نیست شما عملا تفسیر خود رو تحمیل می کنید در حالی که یکی از تفاسیره نه چیزی بیشتر/ من میگم حکام  اموی و عباسی و ..  معمولا  در بند حلال و حرام نبودن که بخوای به اون جامعه تعمیم بدی نه این که اصل حلال و حرام رو هدف گرفته باشم این بحث کنیز و استقراض هم مشروعیتش مبهمه کاملا نمیشه رد کرد بستگی به زمینه ای داره که در اون جامعه حاکم بوده و قرآن هم ساکته در این مورد مخالفت صریحی ندارید در قرآن و نمیتونید همین طور عنوان زنا بهش بدید/در حدیث میگه نگاه کردن اشکالی نداره چون بهشون بگی رعایت نمی کنن نمیگه رعایت نکنن اشکالی نداره شما حدیث رو چطور تفسیر می کنید؟ / کجاش بی ربط بود ؟روایت رو امام صادق برای مکه و مدینه گفته ؟ یا کلی گفته ؟ شما چطور این رو فهمیدید که مختص مکه و مدینه بوده ؟ کتاب تاریخ جوامع اسلامی لاپیدوس صفحه 62 و 63 میگه تا سال 762 میلادی10 درصد جمعیت شهری مسلمان بوده و تا سال 850 حدود 50 درصد یعنی تا دویست و بیست سال بعد رحلت پیامبر تازه نصف به نصف شده خب پیامبر اول با اهالی مدینه پیمان بست بعد حکومت رو اعمال کرد و بعد فتح مکه و نقاط دیگه شبه جزیره اون هم با پیمان و کمترین خونریزی حالا واقعا هم مشخص نیست کل شبه جزیره تا رحلت ایشون دارای پیمان بوده یا نه ؟ دیگه در فتوحات قضیه برعکسه یعنی  زور شمشیر میچربه بر بحث تبلیغ و یه جوری تحمیل هست مسلما در اون شرایط خیلی ها مقاومت میکردن چنانچه کردن و نمیشه انتظار داشت اعمال شما رو هم به زور انجام بدن/ من او حدیث اهل سواد رو گفتم خبر واحد نه اخبار مربوط به کنیز و اهل ذمه مگر جز اینه؟/من بقیه قسمت ها رو یکسره کنم یاد آوری کنم بحث ساعد برای اهل ذمه و کنیز بوده و نه اهل سواد و تهامه و بحث غلام و مالک زن به خاطر تعاملشون در طول شبانه روزه که زنان در منزل بودن عموم روز رو خب اگر میخواست کلی بگه چرا غلام و مالک زن رو گفته ؟خب مورد خاصه . اگر صرفا بحث محرم و نامحرم بود که دو تا آیه برای حجاب زن مسلمان نمیداد و زن اهل ذمه رو معاف نمیکردن از حدود واجب مربوط به زن مسلمان زن اهل ذمه محرمیتش بیشتره ؟ بحث من اجبار نبود من گفتم آیا برخی مراجع حدود واجب حجاب رو درش تجدیدنظر کردن یا صرفا اجبار رو نپسندیدن همین و بحث جهاد ابتدایی درسته در فقه هست ولی شرایط هم داره این که از روی لج بحث حجاب  به این بپردازیم درست نیست من هم گفتم شاید بگن تا ظهور معصوم احکام تعطیل که شامل خیلی چیزا هم ممکنه بشه حج و نماز و ... رو هم شاید در بر بگیره حرفی نیست من دارم گزینشی عمل میکنم آیا شما هم همین طور عمل نمی کنید  ؟

پاسخ:
سلام خدمت شما

- بله درست میگویید فی المثل در المیزان گفته میشود:

کلمه "ابداء" به معناى اظهار است و مراد از "زینت زنان" ،مواضع زینت است، زیرا اظهار خود زینت از قبیل گوشواره و دست بند حرام نیست، پس مراد از اظهار زینت، اظهار محل آنها است.

که خب متضمن مغالطه مصادره به مطلوب هست چون فرض گرفته اظهار خود زینت حرام نیست در حالیکه باید پرسید این عدم حرمت را از کجا أخذ کرده وقتی دست کم ظاهر آیه دال بر حرمت است؟!. از همین روست که در تفسیر نمونه عنوان میشود:

در اینکه منظور از زینتى که زنان باید آن را بپوشانند و همچنین زینت آشکارى که در اظهار آن مجازند چیست‌؟ در میان مفسران سخن بسیار است.

فلذا من از قید مطلقی که عنوان داشتم عدول میکنم، البته کماکان بر موضع اشتباه بودن این تفسیر هستم.

- من این دیدگاه را قبول ندارم که حکام عباسی معمولا در بند این مقوله نبوده اند، مشخصا مصداق متشرع مد نظر ما نیستند اما این بی قیدی عام را دارای مبنای قوی تاریخی نمی بینم.

- ضمن اینکه روایت معصوم بیان فتوای ایشان بدون تخصیص است فلذا دخیل در سخنان شما نیست.

- آقای یکی من محل صدور روایت از معصوم را گفتم! معصوم وقتی روایتی را بیان میکند بدون تخصیص مکانی و زمانی کسی نتیجه نمیگیرد دارد چین و ماچین را میگوید وقتی خودش در مدینه و مکه است!!.

- ده هزار نفر مسلمان در فتح مکه یا دوازده هزار نفر در حنین ده درصد جمعیت مکه بودند یا مدینه یا هردو؟. مشهور ترین و بزرگ ترین خاندان مکه یعنی قریش در زمان بعثت در محدوده هزار نفر بیشتر نبودند، ده سال بعد چقدر شدند که ده درصد جمعیت شهری مسلمان بوده؟
در نهایت کتاب مد نظر شما دارد کلی میگوید، شما بطرز عجیبی بحث را از مکه و مدینه منحرف ساخته میبرید بر روی کل سرزمین اسلام!! اما برای همین هم باز متذکر شدم زمان امام صادق و بعدتر زمان بقیه معصومین نیز که اکثریت جمعیت شهر نشین ایران هم مسلمان شده بودند بنابر تصریح چوکسی هیچ روایتی بر خلاف روایاتی که عرض کردم عنوان نشده در حد آنها اعتبار داشته باشد که تازه متواتر هم نیستند.

فلذا آمار و ارقام ادعایی شما در تأیید سخن من است.

- من بصورت تخصصی جریان فتوحات را کار کردم و زور شمشیری ندیدم مگر در اندک مواردی که اصلا دخلی به بحث ما ندارد.

- آقای یکی «خبر واحد» به هر روایت غیر متواتری میگویند، خبر واحد اقسام مختلفی دارد و آن خبر واحدی که مد نظر شماست اگر منظور خبر ضعیف هست خیر، روایت من جزئش نیست و جدای از سند صحیح بخاطر همپوشانی قیود مختلفش و نیز عدم تضاد با قرآن جز خبر واحد صحیح قرار میگیرد. فلذا ابتدا مبانی روایتیتون را مشخص کنید.


- یعنی چه این حرف؟ ساعد چه تفاوتی با سر دارد وقتی در روایت سر: زنان ذمی - مسلمانان تهامه و سواد - مجنونین - کنیزان صراحتا عنوان شده و در روایت ساعد دست و سر فقط اهل ذمه عنوان شدند عقل کجا حکم میکند مجنونان و کنیزان استثناء شوند و دستشان باید پوشانیده شود؟ عجب!! بطریق اولی اهل تهامه و سواد نیز.

- اگر روایت ها را میخواندید هیچگاه نمی گفتید «اگر میخواست کلی بگه»!!! روایت ناظر به پرسش فرد هست و طرف هم بدون بیان کردن قید داخل خانه یا قید داخل حیاط یا داخل حمام یا داخل سرویس بهداشتی میگوید حکم نگاه کردن غلام به موی سر صاحبش چیست؟

- چرا از خودتون قید به روایت اضافه میکنید؟ این قیود کجای این روایت هاست که در متن منابع نیست ولی در سخنان شما هویدا میشود؟.

- کی گفته زن اهل ذمه را معاف کردند؟ مگر اجباری بوده بخواهند معاف کنند؟ بحث ما سر رویکرد متعصبانه برخیست که بی جهت و از روی هوا اجبار عنوان میکنند، اجباری نبوده بخواهد معافیتی باشد!. معصوم هم بطریق اولی از اجبار حرفی نزده گفته نگاهم کنید ایرادی ندارد. در آن روایت اولی هم که میگوید «زمانی که باز داشته شوند نمی پذیرند» دارد به زبان صریح میگوید اجباری در کار نبوده و نیست بخواهد معافیتی باشد!.

- آقای یکی بحثتان اگر اجبار نیست سر چه با من بحث میکنید؟ یک نگاه به پیام هایتان بیاندازید شصت درصدش حول جواز اجبار به حجاب سر و دست است!! بعد میگویید مربوط نیست؟. عجیب است!. اینکه فقیهی قائل به وجوب این حدود مشهور باشد قطعا پیدا خواهد شد و سر مباحث بنیادی تر من اختلاف را دیدم، لکن چون برایم مهم نبوده دنبالش نرفتم کدام مرجع یا فقیه در گذشته این حدود را قبول نداشته. اشاراتی در مقاله آقای احمد قابل هست ولی نیاز به بررسی دقیقتر دارد که برای من چون اهمیت نداشته دنبالش نکردم.

- بحث لج نیست شما مدام میگویید اجرای احکام اجرای احکام، من هم گفتم بفرمایید این هم یک مدل از احکام بیایید اجرایی اش کنیم!. ضمنا اگر پیگیر مقالات وبلاگ باشید میدانید مفصل جهاد ابتدایی را کار کردم و به شرایطش واقف هستم.

- سخن همین است باید گزینش در عصر غیبت باشد، سخن شما در پیام قبلی بگونه ای بود که ایراد میگرفتید عدم اجبار به حجاب یعنی گزینش و این درست نیست! من هم با اتخاذ رویکرد سلبی متذکر شدم خود شما پیشتر گزینش را در پیش گرفتید.

سلام دوباره 

منظور شما اینه که مثلا اگر زنی در طلافروشی در حضور فروشنده فلان زینت طلا رو که خریده کف دستش قرار داد عمل حرام مرتکب شده  ؟چون زینت رو آشکار کرده ؟ /به هر ترتیب از صادرات بت توسط معاویه تا ایجاد فاخشه خانه در زمان عباسیان میشه مطالب زیادی فهمید / خب آیات حجاب قرآن هم در زمان پیامبر در مدینه نازل شده فقط برای اون زمان و برای اون منطقه بوده ؟ بحث چین کجا بود من دارم کل سرزمین اسلام رو میگم که مکه و مدینه بخش کوچکی از اونه  / تغییر جمعیت با بیماری و جنگ اتفاق میفتاده لزوما رشد مثبت نبوده این کار میانگینه حالا در یک شهر در کل سرزمبن اسلامی جمعیت مسلمان بیشتر بوده در جای دیگه کمتر یا ممکنه حتی نبوده شما از من خواستید سندی بیارم که در عراق عرب یا ایران جمعیت مسلمان در قرن دوم و سوم چقدر بوده من هم آوردم حالا شما زمان امام صادق رو در نظر دارید که جمعیت شهر نشین عموما مسلمان بودن ولی اون کتاب که نویسنده معتبری هم داره چیز دیگه گفته که موضع شما رو تایید نمی کنه و رد میکنه من ده تا منبع دیگه هم بدم بعیده نظرتون تغییر کنه/ حالا این که زور شمشیر نبوده یا بوده در تواریخ به خوبی مشخصه / در اونجا فقط گفته نگاه کردن در مورد زنان مغلوبه و مجنون گفته مو و جسد اضافه کرده ولی در مورد قبلی یعنی اهل سواد و تهامه و علوج فقط مو اومده حالا شما تفسیر خودتون رو دارید / شما از رابطه غلام و مالک زن میخواید نتیجه کلی بگیرید به نظر من نمیشه آیا اون غلام به موی خواهر اون زن که در جای دیگه هست هم میتونه نگاه کنه ؟ اصولا چه نیازی بود غلام و مالک رو بگه خب بگه هر مردی به موی هر زنی میتونه نگاه کنه و مشکل نداره دیگه چرا انقدر لقمه رو دور دهن بپیچونیم /وقتی میگه اگر بازداشته شوند اطاعت نمی کنن یعنی اصل بر این کار بوده حالا رویگردان هستن به کنار / نگاه کنید شما میگید در اسلام اجباری به پوشش سر و گردن و ساعد نیست از طرفی میگید حجاب شرعی واجبه حدود مشهور حجاب شرعی رو هم گویا قبول دارید این نگرش لنگ میزنه از توی اون چیزی در نمیاد/ جهاد ابتدایی رو روی جامعه غیر مسلمان انجام میدن با شرایطش حالا من خودم برام کل قضیه اون مبهمه ولی وقتی آیه حجاب دارید و جامعه مسلمانه نمیتونید خودتون رو گول بزنید حالا ممکنه به هر دلیلی عده ای قبول نکنن به نظرم اجبار و زور و کتک نه ولی اینی هم که قضیه رو لوث کنیم و بگیم پوشش سر و گردن و فلان اجبار نداره خب چرا بازو و سینه رو مستثنا می کنید در خود همین حدیث چه بسا جسد رو بشه با این رویکرد به کل بدن به غیر عورت تعبیر کرد/ مسئول گزینش کی هست ؟ چه طور مشخص میشه ؟ همین طور که نمیتونیم بگیم گزینش

 

پاسخ:
با سلام

- وقتی میگویم سرسری جواب میدهید و مقالات من را نمیخوانید نگویید دعوا نداریم! جدی عرض میکنم!!، دوست من وقتی میگویند اگر صورت آرایش غلیظ داشت باید پوشانیده شود ولی اگر نداشت خیر این ناظر به زینت هاییست که برای صورت استفاده میشود و خود سوزنچی هم سرمه را جزء زینت ها مثلاً برشمرد. اینجا کسی نمیگوید اگر خواستید سرمه بخرید یا رژ لب نباید در دست نگاه دارید! میگویند اگر بر صورت استفاده کردید و... صورت را بپوشانید یعنی زینت مورد استفاده آشکار نباید بشود. این یک مورد از مشکلات اساسی روش خوانش شماست که من نمیدانم وقتی دقیقاً اینرا در مقاله توضیح دادم چرا باید یکبار دیگر در کامنت ها متذکر بشوم؟.

- جدای ازینکه انتهای آیه 31 سوره نور و اشاره به آشکار نشدن زینت خلخال بواسطه طرز قدم زدن بخوبی می فهماند منظور زینتی بوده که بطور عادی زیر لباس قرار میگرفته است یعنی قرآن در اینجا گفته همان پوششی که دارید هیچ ایرادی ندارد و صزفا برای سر از خمار استفاده کنید و نیز آن زینت هایی که بواسطه آن پوشش مشخص نیست را آشکار نکنید برای همین در همان آیه اظهار زینت هایی که عرفا ایرادی ندارد مجاز برشمرده شده یعنی عینا پوشش زنان را تأیید کرده و صرفا خمار را اضافه میکند و میگوید زینت های پوشیده توسط آن پوشش را که عرفا آشکار نمیکنید به نامحرم نشان ندهید.

- خیر نمیشه مطالب زیادی فهمید!! چون نقل هایی که رویش دست گذاشتید ناقض مسلمانی نیستند و نیز باید بفهمید زنان فاحشه از همان صدر اسلام در مکه و مدینه بودند ولی کسی نمیگوید عمر و ابوبکر اسلامشان مشکل دارد بخاطر وجود اصحاب رایات در زمان ایشان و نیز زمان پیامبر (ص)!. برای تجارت بت در خارج از سرزمین اسلامی که منبع اصلی اش میشود نقل طبری و بلاذری نیز علیرغم حرام بودن در فقه امامیه ولی در فقه اهل تسنن اینطور نیست. ازین رو مثلا ارائه مشروبات الکلی برای غیر مسلمانان دیپلمات کشورهای خارجی در سرزمین های اسلامی مثل عربستان را شاهد هستیم. شما مشکلی که دارید این است که برای نیل به مقصود خود حاضر به چشم پوشی از انتقادات مبنایی وارده به اظهارات خود هستید و تحقیق جامعی نمیکنید. گرچه بر اساس همان فقه امامیه هم میتوان نیت و منظور معاویه از بت فروشی را بدین صورت توجیه کرد:

در عصر حاضر بت­هایی که در هندوستان پرستیده می­شوند، اگر شخصی­که هیچ اعتقادی به بت ندارد، یکی از آنها را تملک کند و به مشتری بفروشد تا سنگ مورد نیاز در بنا یا پله‌های ساختمانش را تأمین کند، در این صورت هرچند این سنگ برای بخشی از مردم معبود بالفعل است، ولی غرض طرفین از این معامله، غیر از عبادت است.

معاویه بت هایی از طلا و... را نقل است تجارت میکرده حال هدفش چه بوده؟ به معابد بفروشد یا نه در هندوستان به شخص دیگری که قصدش بت پرستی نیست بفروشد؟. جدای ازینکه بجای تجارت بت شراب خواری خودش تا حدی و یزید بیشتر محکم تر بود!! دست یازیدن به این روایات از جانب شما نشان میدهد خودتان هم میدانید با اسناد مشهور راه بجایی نمیبرید.

- میفرمایید:

من دارم کل سرزمین اسلام رو میگم که مکه و مدینه بخش کوچکی از اونه

شما خیلی هم اشتباه میکنید، مغالطه تعمیم ناروا مرتکب شدید به چه علت؟ حجاز مبدأ پیدایش اسلام و مهم ترین بخش برای پیاده سازی احکام دینیست. ضمن اینکه روایت پیامبر به نقل از امام صادق عنوان میشود وقتی که عراق عرب هم مسلمان شده بوده است چندین سال بعد از فتح تیسفون و بغداد و بین النهرین. باز برای بار سوم میگویم، برای زمان عباسیان که پروفسور چوکسی به صراحت میگوید اسلام بر جمعیت شهر نشین نیز استیلا یافته بود یک روایت از معصوم نداریم با اعتبار روایت هایی که ذکر شد بر خلاف آنها باشد. فلذا بجای ارائه سخنانی بی ربط و بی اعتبار سخنان من را نقد کنید اگر سندی هست.

- آقای یکی چرا سخن کذب میگید؟ من سند آوردم به شما گفتم وقتی کل جمعیت قریش بعنوان مشهور ترین و مهم ترین طایفه عرب در مکه هزار نفر هم نمیشده ده هزار نفر فتح مکه یا دوازده هزار نفر برای حنین ده درصد بودند؟ پس لطفی کنید چشمها را باز کرده اسناد را ببینید تا بفهمید اکثریت غالب حجاز مسلمان بودند فلذا روایت در محل و زمانی عنوان شده که اکثریت غالب مسلمان و حکومت اسلامی جریان داشته، روایت هم دارد نسبت به طرز رفتار مسلمین سخن میگوید بدون آنکه بگوید نه ترکیب جمعیتی اکثریت ندارد پس اینطور رفتار کنید!!.

- یکبار متذکر شدم بفرمایید این قاعده من درآوردی فقهی تان که ترکیب جمعیتی در حکومت اسلامی ملاک است و حکمی متفاوت معصوم ارائه میدهد را اثبات کنید، اثبات که نکردید هیچ بحث دیگری را باز کردید که در آن هم باز نتوانستید سندی ارائه بدهید و سندتان اصلا ناظر به بحث نبود اتفاقا با ارائه دو مثال نقض براحتی مشخص شد ادعای من درست بوده که اکثریت حجاز عین همین ایران الآن، مسلمان بودند.

- میفرمایید:

من ده تا منبع دیگه هم بدم بعیده نظرتون تغییر کنه

شما یک منبع هم ندادید آمار ده هزار فتح مکه و دوازده هزار حنین را زیر سؤال ببرد! وقتی گسترده اسلام از آندلس تا پاکستان امروزی بوده فردی بخواهد جمعیت مسلمانان را در نظر بگیرد آنطور کلی حرف زده و برای ابتداهای تصرف مشخص است طول میکشد تا جمعیت منطقه مسلمان شوند! یک مورد سند شما اصلا بی ربط به بحث بود! چه سخن سخیفی است میزنید وقتی با یک منبع بیشتر طرف نیستیم که تازه ربطی هم به بحث ندارد؟.

- میفرمایید:

حالا این که زور شمشیر نبوده یا بوده در تواریخ به خوبی مشخصه

مغالطه تکرار، شما ابتدا مرتکب مغالطه دروغ شدید و حال نیز مغالطه تکرار! اسناد به زور شمشیر مسلمان شدن را نشان دهید ببینیم کفه ترازو بر کدام سمت میچربد. ضمنا با این استدلال برای الآن هم میتوان گفت مردم به زور مسلمان اند و اظهار غیر مسلمانی بکنند مشابه بهاییان مرتد محسوب شده و از تحصیل و اشتغال دولتی و... محروم میشوند، فلذا باز سخن شما رد شده و نشان میدهد مثل همیشه به ریسمان باطلی چنگ زدید. پس برای الآن هم معامله همان دوران میشود و روایت ها صادق است.

- میفرمایید:

حالا شما تفسیر خودتون رو دارید

خوشحالم که دلیل منطقی ارائه میکنم و در جواب نه نقدی می بینم نه پاسخی جز یک اظهار نظر شخصی!

- میفرمایید:

اصولا چه نیازی بود غلام و مالک رو بگه

آقای یکی چقدر سرسری میخوانید پیام های من را؟ یا درست و کامل بخوانید یا نخوانید سنگین ترید، دوست من عزیز من معصوم دارد جواب پرسش فرد را میدهد، کتاب فتاوا که ننوشته، طرف ناظر به غلام و مالک پرسیده معصوم هم جوابش را داده! برای بار دوم هست اینرا متذکر میشوم.

- میفرمایید:

این نگرش لنگ میزنه از توی اون چیزی در نمیاد

مرد مؤمن خودتان گفتید با اجبار به حجاب موافق نیستی بعد این چه جواب خنده داری هست به من میدهید؟ گفتم دروغ میگویید و از قضا مدافع اجبار در حجاب هستید؟ اجبار به احکام فی النفسه چه ربطی به وجوبشان دارد جواب من را بدهید؟ فردی غیبت کند فردی روزه نگیرد فردی نماز نخواند فردی مستطیع باشد ولی حج نرود فردی در جشن عروسی خود رقص مختلط بگذارد وووووو اینجا أحدی نمیگوید اجبار کنید! برای حد زدن معصوم هم بی حجابی نیست در حالیکه همین روایات + روایات دیگر نشان میدهند وجود داشته بی حجابی سر و دست.

من نیز صرفا گفتم نیمه برهنگی و... جلویش گرفته شود و از برهنگی بازوان و سینه و ساق پا نیمه برهنگی را سعی کردم تعریف کنم
آنهم نه بخاطر حدود حجاب که بخاطر فساد گسترده و... که تازه این هم بدلیل دلایل جامعه شناسی و نهی دین از رواج فحشا بود و باز در مقاله متذکر شدم هیچ احمقی نبود حجاب سر و ساعد دست را مصداق فحشا نمیداند وقتی معصوم هم وجودش را دست کم در بدترین حالت برای اهل ذمه و کنیزان دارای ایراد نمیدانسته و خود قرآن هم وقتی میگوید از خمار استفاده کنید یا زینت ها را آشکار نکنید نمیگوید از فحشا دوری گزینید یا این باعث جلوگیری از فساد گسترده میشود!!، وگرنه برای اصل بحث یعنی حدود حجاب شرعی بخاطر مراتب امر به معروف و نهی از منکر که آیا حکومت مجاز است اجبار با قوه قهریه یا... کند یا نه مراجع تقلید مخالف را داریم.

- میفرمایید:

جهاد ابتدایی رو روی جامعه غیر مسلمان انجام میدن

خیر! بر اساس جهاد ابتدایی حکم کافر غیر کتابی داخل سرزمین اسلامی هم مشخص است: قتال! مگر یکسری مواردی مثل کافر مستأمن و... که شرایط خاص و محدودی دارد و کلی نیست. حکم کلی قتال است برای کفار غیر کتابی ساکن سرزمین اسلامی مگر آنکه ایمان بیاورند یا برده شوند.

- میفرمایید:

جامعه مسلمانه نمیتونید خودتون رو گول بزنید

اینرا به معصوم بگویید که در جامعه اسلامی از صدر اسلام تا زمان عباسیان آن روایت ها را گفته است.

- میفرمایید:

به نظرم اجبار و زور و کتک نه ولی اینی هم که قضیه رو لوث کنیم و بگیم پوشش سر و گردن و فلان اجبار نداره

ملانصرالدین هم میگفت: کودک را نباید کتک زد ولی اگر پدرش تصمیم گرفت یا مادرش خواست یا پدر بزرگ و مادر بزرگ و عمو و خاله و دایی و عمه اراده کردند طوری نیست!.

سخن شما مصداق مغالطه توریه است، میگویید «اجبار و زور و کتک نه» اولا اجبار اعم از کتک است و «زور» هم مترادف اجبار، ثانیاً میگویید «اجبار و اجبار و کتک نه» ولی «پوشش سر و گردن اجبار داره نباید بگیم نداره!!» این سخن یا مصداق اجتماع نقیضین است که باید فاتحه بحث منطقی را خواند یا مصداق اینکه گوینده خودش در مسئله ابهام شدید دارد ولی بطرز عجیبی بحث میکند!!.

- خیر، اکثر فقها بخصوص امامیه کل بدن زن بجز وجه و کفین را عورت دانسته اند دلیل حدود حجابی که بیان کردند هم همین است وگرنه از آیه 31 سوره نور حدود مطلوبشان برداشت نمیشود برای همین متذکر شدم چندبار در جزئیات تشکیک دارم.

- کل مقالات من در رابطه با تعیین حدود گزینش هست اینکه شما نه میخوانید نه پیگیر هستید به من ربطی ندارد که حالا از موضع قبلی عدول کرده میگویید «همین طور که نمیتونیم...» !!! وقتی مسئله ای برای خودتان این قدر ابهام دارد بهتر است تحقیق کنید تا بحث.

شما از تفسیر المیزان بحث گوشواره و دستبند رو مگر نیاوردید و از روی اون سخن ایشون رو نقد نکردید؟ علامه روی همین موارد داره مانور میده شما چرا بحث رو میبرید سر آرایش صورت ؟ من دارم از روی بحث آخر شما از شما سوال میکنم شما بحث رو به سمت دیگه می برید/ شما تقسیر خود رو از آیه دارید دیگران هم تفسیرشون متفاوته آیه اظهار نکرده پوشش شما خوبه یا بده فقط به خمار اونهم نه صرفا برای سر چون میگه جیوب حالا جیوب چیه ؟ بعد بحث آشکار نکردن زینتها و سپس احتیاط در نوع حرکات به طوری که اون زینتهایی که دیگه آشکار نیست و مخفی هست آشکار نشه / شما متوجه بحث من نشدید من نگفتم فلانی مسلمان هست یا نه گفتم بحث حلال و حرام محمد تا قیامت رو که مطرح کردید برای بنی امیه و عباسیان خیلی نمیشه به کار برد و بعد مثال زدم یک موقع هست فاحشگی در جامعه ای هست یک موقعی هست خود حکومت میاد فاحشه خانه تاسیس میکنه این دو متفاوته من نمیدونم فقه اهل سنت تجارت بت رو درست میدونه یا نه  لااقل سندی متقدم(شما معمولا دیدم متاخر و متقدم رو جابجا به کار می برید) بایستی باشه نه این که ارجاع بدید به حرکات الان حکومت سعودی حالا دو روز دیگه حکومت سعودی رسما بگه سکولاره اونهم حتما توجیهی تحت عنوان پویایی فقه اهل سنت درست می کنید اما دلیلی(معاویه بت هایی از طلا و... را نقل است تجارت میکرده حال هدفش چه بوده؟ به معابد بفروشد یا نه در هندوستان به شخص دیگری که قصدش بت پرستی نیست بفروشد؟.  )که ذکر کردید خیلی عجیب بود یعنی بت درست میکردن تا به عنوان مصالح استفاده کنند و ما نمیدونیم بت برای عبادت بوده یا مصالح؟ یا ممکنه سنگ معدن خام  هم کاربرد مصالح داشته هم کاربرد بت؟ چی میتونم بگم/ حالا این که من اشتباه می کنم یا شما رو من و شما تعیین نمی کنیم روایت اهل ذمه سر و ساعد به پیامبر میرسه ولی حدیث اهل سواد و تهامه به پیامبر نمیرسه حال شما این دو رو یکی میدونید بحث دیگه است و این که معیار اسلام در قرآن و سنت معصوم هست و اختصاصی به مکانی نداره شما بایستی توضیح مستدل بدید این که حجاز مبدا اسلام است پس حدیث برای جامعه حجاز است اشتباهه از کجای حدیث به این رسیدید؟ حالا بماند که بعضی منظور از  اهل السواد رو همون عراق گرفتن روایان هم دو تاشون رو میدونم عراقی بودن عجیبه که من منبعی که معرفی کردم میشه بی ربط (البته چون کاملا در رد ادعای شماست) البته اینم بگم که خود چوکسی در تایید حرف من مطلب داره در همین کتاب ستیز و سازش در صفحه 105 میگه :"بنابر آمار در سال 750 که عباسیان به قدرت رسیدند حدود هشت درصد شهرنشینان ایران مسلمان و در اواسط سده سوم هجری این شمار تا پنجاه درصد افزایش یافته بود " یا(B2n.ir/r75648 ) ص 374در مورد جمعیت مصر و سوریه و عراق تا اوایل دوره عباسی خب اینها کاملا با گفته های دیگه مطابقت داره  گفته های چوکسی کجا با حرف من متضاده ؟ به عبارتی تا زمان شهادت امام صادق حدود 10 درصد جمعیت ایران و عراق مسلمان بودن حالا شما خود رو محدود به حجاز و شبه جزیره میدونی و این گونه احادیث رو صرفا برای اونجا میدونی/ من نگفتم حجاز جمعیت مسلمانش ده درصد بوده که از من سند میخواید چون حدیث رو در زمینه وسیعتری و نه محدود به حجاز می بینم اون رو قابل درک میدونم مثالهای نقض شما ربطی به بحث من نداشت اگر منکر جمعیت مسلمان در حجاز بودم درست بود قبلا هم گفتم جمعیت مسلمان در مناطق مختلف متفاوت بوده مگر حکم معصوم اعمال حکومت بر جمعیتی با اکثریت غیرمسلمان بدون رضایت اونهاست؟ امام علی و فرزندش هم اگر حکومت کردن چاره ای نبود چون هر چند اکثریت سرزمین های اسلامی مسلمان نبودند اگر حکومت دو دستی به بنی امیه تقدیم می شد مفهومش رضایت دادن بر حکومت با ظلم وبی عدالتی مضاعف تر از قبلیها بود و سنت پیامبر در تاریخ  دیگر اعمال نمی شد و زمینه فراموشی بیشتر اون فراهم میشد در مدینه پیامبر هم می بینید ابتدا بیعت میگیره بعد حکومت رو تشکیل میده نه برعکس/ بله زور شمشیر نبوده که حکومت اسلامی به ویژه در زمان عمر و عثمان سرزمین های زیادی رو ضمیمه میکنه مردمان سرزمین های مختلف با خواست خود جزیه آوردن یا اگر درگیری بوده کشته شدن یا خودشون برده و کنیز صادر کردن من یادمه در یکی از بحث های قبلی اکثریت مردم ایران رو مسلمان میدونستید حالا تجدیدنظر کردید ؟ البته اگر اکثریت غیرمسلمان باشن و خواهان حکومت غیراسلامی این نظام هم فاقد مقبولیت  هست من حرفی ندارم بقیه جمله مثل همیشه حاشیه نامربوطه/ دلیل منطقی؟ اتفاقا مصداق جمله قبلتون خطاب به من در همین مورده / من سوالی پرسیدم خب معصوم جواب میداد نه تنها اربابت بلکه به مو و ساعد همه زنان مسلمان هم میتوانی نگاه کنی شما میخوای سوالات دیگه پیش نیاد تا اون نتیجه مد نظرتون برقرار بمونه/ بله هم چنان هم میگم با اجبار و زور موافقتی ندارم( اون پایین که جمله ای نوشتم و دوبار اجبار به کار بردم اشتباه از طرف من بوده منظورم از دومی وجوب بوده  ) بحث من رویکرد منفعله . شما وجوب رو داری اجبار نکن اما درصدد لوث کردن اون مفهوم واجب هم نباش . رویکرد ما اگر تقویت نباشه حداقل تضعیف هم نباشه  . این کجاش خنده داره ؟ اتفاقا از حدیث هم این برمیاد و گرنه علت رو ذکر نمیکرد در حدیث ذکر نمیکرد اگر منعشون کنی قبول نمی کنن میگفت هیچ مشکلی نیست حالا احادیث صحیح معصومین به نفع حجاب رو که کلا فاکتور گرفتید و تاکید روی یک حدیث که به غیر اهل ذمه و کنیز روی موارد دیگه هم بحث کرده در ابتدا هم که فکر می کردید این حدیث به ساعد هم اشاره داره درحالی که در مورد اهل ذمه و کنیز این رو داشتیم حالا این که مصادیق فحشا چیه اینجا بحثی ندارم چون طولانی میشه/ در مورد آیه 31 نور هم که اشاره شده شما در احکام قرآن نمیتونی در مواردی که کم هم نیستن به نتایج خاصی برسی به همین خاطر هم به تفسیر نیاز داره آخرین کلام هم این که من بحث جهاد ابتدایی رو باز نکردم خودتون آغاز کردید  

پاسخ:
باز دوباره اشتباه همیشگی:

مرد مؤمن نمی‌دانستی سرمه و... برای صورت هم زینت حساب میشود؟ اینرا هم باید به شما بگویم؟ نمیدانستی در همان مقاله خود سوزنچی میگوید اینها یکی از قسم زینت هایی هستند که آشکار شدنشان ایرادی ندارد؟ اینرا هم نمیدانستی؟! 

اما من در این مقاله دو راه را جلوی روی مخاطب گذاشتم: یا بگوید این زینت ها فقط جواهر آلات هستند که خودم ازین راه رفتم، در این صورت با عنایت به انتهای آیه 31 سوره نور هم میتوان فهمید بحث سر آشکار نشدن زینت در محل استفاده است یا دست کم می‌تواند باشد، فلذا رویکرد مطلق انگارانه علامه طباطبایی بطلانش بوضوح روشن است

یا بگوییم زینت اینجا آرایش صورت و سرمه و رژ لب و... هم هست که خود سوزنچی هم اینرا تایید می‌کند و اینجا هم باز می فهمیم میتواند آیه دال بر قرار گرفتن زینت در محلش باشد که در این صورت باید پوشانیده شود چون برخی ازین حضرات برای صورت حکم به پوشیدگی دادند وقتی زینت ها رویش قرار بگیرد

- تو یک سند متأخر قرار دادی در تضاد با اسناد من که این سخنان اشتباه رو میگی؟ دارم میگم رویکرد اهل تسنن در زمان حال هم هویداست، حتی یک مورد فتوا از فقه امامیه هم آوردم، بعد بجای نقد استدلال من چی میگی برای خودت؟ 

- فاحشه راه انداختن در زمان معاویه سندیت محکمی نداره این یک، وجود فاحشه و عدم برخورد قهری معصوم فراتر از صرف وجود فاحشه هست این دو، امویان و عباسیان کاملا واقف به حلال و حرام بوده و مقاطعی و مواری عمدا یا سهوا رعایت نمیکردند اما ظاهر حکومت کاملا اسلامی بوده و بر این تاریخ گواهی میدهد، ولو فاحشه خانه در دمشق راه می انداختند هیچگاه ظواهر امر اعم از نماز و اهتمام به خلیفه و امیر المومنین بودن خود و اکرام و احترام دانستن سنت رسول الله را فراموش نمیکردند و حداقل در ظاهر خود را مقید بدان نشان میدادند

فلذا وقتی برای حجاب اجباری هیچ چیزی نیست در کنار روایات معصوم نشان میدهد هیچ چیزی از سنت رسول خدا نبوده بخواهند بدان عمل کنند برای اجبار در حجاب

جدای ازینکه اشتباهات شما برای دوران خلفای راشدین و جامعه حجاز و نیز عراق عرب بطریق اولی صدق نمیکند

- گفتید:

خیلی عجیب بود یعنی بت درست میکردن تا به عنوان مصالح استفاده کنند

بی دقتی، این بر اساس سخن آیت الله خامنه ای بود فلذا به ایشان ایراد بگیر یعنی چه که بت برای مصالح استفاده شود، بی دقتی، نمیگوید معاویه بت درست میکرده میگوید در کشتی های متعلق به وی بتانی از جنس طلا و نقره و مس بوده، بی توجهی بی دقتی، نمیگوید معاویه بتان را برای مقصود خاصی داشته میگوید در هند میخواسته بفروشد، به کی اش مشخص نیست حتی نیت خود معاویه هم مشخص نیست، دو روایت کوتاه در اختیار داریم که هیچ جزئیاتی را روشن نکردند. حتی در مجادله ها با معاویه هیچ یک از شیعیان یا مخالفینش به این بتان اشاره ای نمیکنند، آیا یک مورد بوده؟ آیا مقصود چیزی نبوده بتوان رویش مانور داد؟ هیچ چیزش مشخص نیست. علی ایحال چون نفس کارش مذموم بنظر میرسد اینرا نقدی بر علیه معاویه در نظر گرفتند

تا بدینجا مشکلی نیست ولی حرف اشتباه شما را دیگر کسی نزده بر این اساس که بخواهد از آن برای عدم اهتمام به ولو ظاهر اسلام و بی توجهی به حجاب نتیجه بگیرد!! از قضا خود راوی روایت میگوید بخاطر ترس از فتنه کشتی را غرق نمیکند که مشخصا منظورش فتنه در میان مسلمانان است، یعنی خودش هم میدانسته با حکومتی کاملا اسلامی طرف هست

- عربستان فعلی سکولار نیست، دست کم در بدتربن حالت خود پادشاهی حکومت داعیه حکومتی اسلامی را کنار نگذاشته، این قدر برچسب های اشتباه به این و آن برای نیل به مقصودات باطل خود نچسبانید!!. 

- وقتی یک فرد غیر مطلع از تاریخ اظهار نظر میکند:

فتح ایران و مقوله جزیه یعنی اسلام اجباری! 

بماند که من مدتی شبانه روز درگیر یک مقوله ساده رابطه جزیه و اسلام آوردن بودم و مسئله ظرافتهای خاص و پیچیدگیهای عجیبی دارد که اینطور ناشیانه نتیجه گرفتن را بدست نمیدهد، ولی نشان میدهد شما در دنیای دیگری سیر میکنید، دنیایی که بنظرم با پژوهش منصفانه بیگانه است. خوشحالم سندی که خواستم را نتوانستید ارائه بدهید.

- خوب است وقتی اطلاعات کافی نداریم در چیزی اظهار نظر نکنیم:

حرف اشتباهی زدید و گفتید:

حال شما این دو رو یکی میدونید بحث دیگه است 

حقی ندارید بگویید روایت امام صادق با پیامبر فرق داره! وقتی در یک راستا نفی حجاب اجباری برای تمامی اقشار زنان جامعه ان

یا حرف اشتباهی دیگری زده و گفتی:

اختصاصی به مکانی نداره شما بایستی توضیح مستدل بدید

شما معلوم الحال نبودی گفتی ترکیب جمعیتی رو باید دید و قید تخصیص زدی؟ گفتم وقتی در سخن معصوم قید تخصیص نیست و جایی هم که عنوان شده یعنی حجاز جمعیت غالب مسلمان بودند (در کامنت های قبلی متذکر عراق عرب هم شدم، گفتم حجاز و نیز از زمان بعد عثمان عراق عرب، کسی بخاطر راوی عراقی مبدأ روایت را به عراق نمیبرد، گفتم حجاز چون امام صادق یعنی معصوم راوی روایت در طول عمرش غالبا در مدینه بوده!!!!!) 

خب چندبار محترمانه تذکر بدهم محترمانه بگویم مستند حرف بزن؟ چرا تراوشات فکری بی اعتبارت را اینطور ناشیانه مطرح میکنی بسادگی رسوا شوی؟ وقتی غالبا ایشان در مدینه بودند و سفرهایشان به عراق در خور توجه نبوده نسبت به مدینه و همچنین محضر تدریس هم خود و هم پدرشان مدینه بوده اولویت وقتی قرینه ای نیست با مدینه هست نه عراق! عراق هم باشد بغدادش کوفه اش اینها غالبا مسلمان بودند، یعنی ترکیب جمعیتی و آن ادعای کذب شما اصلا اینجا مطرح نیست!!. 

فلذا مراد از سواد را همون عراق گرفتن هم دروغ دیگری از بی دقتی بنام آقای یکیست! این یک احتمال برای تهامه بود برخی برای سواد هن عنوان کردند لکن معنای اصلی و مشهور عام تهامه و سواد این نیست. ضمنا. چون قیدی در روایت نیست بخصوص که قید «علوج» را دارد یعنی کلا غیر مسلمانان فلذا مشخصا آن تهامه و سواد اشاره به مسلمانان دارد. 

حالا دوست پر حاشیه به من بگو چرا معصوم باید دو دسته از مسلمانان را داخل اهل ذمه و... بیان کند برفرض اینکه ادعای باطل تو مبنی بر لحاظ کردن ترکیب جمعیتی در آراء فقهی درست باشد؟ 

- اینکه ده درصد جمعیت عراق تا زمان امام صادق مسلمان بوده باشند را از کجا در آوردی؟ چوکسی هم ناظر به کل سرزمین ایران حرف میزند نه عراق با آن نفوذ اعراب و پاییتخت شدن کوفه و... بصورت مستقل

بعد میگوید سندی که گذاشت رد حرف من بود، خب برو یک کلاس فقه بخون و تاریخ اسلام مدخل جمعیت شناسی

- بنابر نقلی که از چوکسی قراردادی:

و در پایان هزاره نخست میلادی / اواخر سده چهارم هـ . ق استیلای خود را بر شهرها کامل کرد.

و من گفتم در زمان عباسیان این اتفاق افتاد که اواخر قرن چهارم قمری هم میشود زمان عباسیان، این یعنی طی همان حکومتی که امام صادق و دیگر ائمه بعد از وی در آن قرار داشتند به فاصله یک قرن و اندی بعد از امام حسن عسگری غالب جمعیت شهرهای ایران هم مسلمان میشوند، یعنی سیر بطرز شدیدی حول اسلام آوردن این سرزمین پهناور بوده

فلذا معصوم در آن شرایط نمی آید حکم اقلیت بودن اسلام را عنوان کند

ضمنا، چرا نمیگویی معصوم بین حجاز که غالبا مسلمان بودند یا کوفه فرقی نگذاشته؟! جرا روایتش عام است؟! اگر ترکیب جمعیتی ملاک بود شایسته بود قید تخصیص برای روایت میزد میگفت این برای حجاز صدق نمیکند برای عراق ایران است. 

دیدید بازهم اشتباه فاحشی مرتکب شدید؟ 

- مثلا پاکستان تازه در زمان امام علی تصرف شد، کسی ازین منکر چندین هزار لشکر مسلمان نمیشود که غالب جمعیت عراق و حجاز رو در تمامی صحنه های روایت های تاریخی ازیشان شاهد هستیم! 

- هنوز ادعای فقهی من درآوری تان را اثبات نکردید که در کتاب و مقاله هیچ فقیهی نیست، به چه حقی آنرا در تبیین کیفیت فتاوای دینی بکار میگیرید؟ 

روحانی هم نیستید حداقل بگویم ذره ای اطلاعات اصول فقهی دارید

باز بحث این روایت ها را خوب است من با روحانیون درس خارج رفته حداقل کردم بفهمم نقاط ریز و درشت اشتباه سخنان شما را

- آقای یکی، همین الآن شما وقتی سوال از مرجع میپرسید نمیاد قاعده فقهی رو شرح بده، برخیشون اشاره کلی میکنن برخیشون یکم با جزئیات، ناظر به پرسش فرد جواب میدن! این چه استدلال سخیفیه میگید:

نه تنها اربابت بلکه... 

چقدر مضحکه این استدلال! تازه روایت نقل خود معصوم نیست، با واسطه بدست ما رسیده، طرف این سوال را کرده، نقل کننده هم ناظر بهمان سوال و جواب نقل کرده، آنچه بدست ما رسیده این سوال و جواب بدون هیچ قیدی هست، فلذا کسی نتیجه له یا علیه نمیگیرد، فقط مشخص است فی النفسه نگاه به سر به نامحرم مسلمان آن مذمت و نهی را نداشته، قید تخصیص زدن کار اصول فقه هست بر اساس روایات و... دیگر اگر کمی فکر میکردید! برای همین گفتم جمیع این روایات دید دیگری از اجبار به حجاب بدست میدهند نه همین یک مورد به تنهایی!! 

- میگید:

اون پایین که جمله ای نوشتم و دوبار اجبار به کار بردم اشتباه از طرف من بوده منظورم از دومی وجوب بوده 

جایگذاری میکنیم:

به نظرم اجبار و زور و کتک نه ولی اینی هم که قضیه رو لوث کنیم و بگیم پوشش سر و گردن و فلان وجوب نداره

در حالیکه من به شما متذکر شدم:

آقای یکی بحثتان اگر اجبار نیست سر چه با من بحث میکنید؟ یک نگاه به پیام هایتان بیاندازید شصت درصدش حول جواز اجبار به حجاب سر و دست است!! بعد میگویید مربوط نیست؟. عجیب است!. اینکه فقیهی قائل به وجوب این حدود مشهور باشد قطعا پیدا خواهد شد و سر مباحث بنیادی تر من اختلاف را دیدم، لکن چون برایم مهم نبوده دنبالش نرفتم کدام مرجع یا فقیه در گذشته این حدود را قبول نداشته. اشاراتی در مقاله آقای احمد قابل هست ولی نیاز به بررسی دقیقتر دارد که برای من چون اهمیت نداشته دنبالش نکردم.

لوث کردن چه؟ لوث کردن کجا؟ کل تشکیک من که بر اساس آیه قرآن و روایات بود حول مچ دست و بخشی از سر و پا تا مچ و آرایش معمولی هست که اصلا بحث الآن هم رویش نیست چون جز حدود قانونی پوشش در ایران فعلیست، به صراحت گفتم ساعد دست را برای اجبار عنوان دارم میکنم نه حدود وجوب

با کی بحث میکنید شما؟ بار سومه تذکر میدم سر چی بحث میکنید مدام میگویید لوث کردن لوث کردن بعد عینا نتیجه و مبنا و هدف من رو میگید مشکلی ندارید باهاش!! باز خوبه ابتدای مقاله متذکر شدم بحث سر حدود وجوب حجاب در اینجا نیست. 

میگید:

اگر منعشون کنی قبول نمی کنن میگفت هیچ مشکلی نیست

با سواد این فقط داره میگه حدود حجاب رو میدونن ولی قبول نمیکنن، تمام، کاریشون نداشته باش، چه ربطی به بحث داشت؟ 

- روایات به نفع حجاب!! اگر منظور حجاب اجباریست محض اطلاعت در مقاله نفصل قبلی تمامش را مبنایی باطل کردم، اینجا دیدگاه مجتهدینی همچون آیت الله سروش محلاتی و...، بحثش را هم پیشتر کردیم و سندی ارائه ندادید در دفاع از حجاب اجباری در روایات! چه مغالطه در تعمیم حد زدن معصوم چه... 

این هم مثل مورد شهادت جایی چیزی دیدید...

- بحثی نداریم حول مصادیق فحشا وقتی خود معصوم به صراحت برهنگی ساعد و سر را مصداقش ندانسته با آن حجاب کنیزان در جامعه اسلامی

- یک ادعای باطلی کردید، گفتم الآنه در ایران هم ارتداد منع شدید قانونی دارد، پس بر فرض صحت حرف شما برای همان ترکیب جمعیتی آن دوران، وضعیت الآن ایران دقیقا منطبق بر آن زمان میتواند بشود. اسلامی زوری بر اساس متن قانون. 

سر جهاد ابتدایی هم رویکرد سلبی مشابه مورد فوق به کار گرفتم

حالا شما متوجه رویکرد سلبی نیستید به من هیچ ربطی ندارد، مشکل از شماست