مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم
آخرین نظرات

بررسی اعصار پنجگانه تاریخ انسان

چهارشنبه, ۱۰ خرداد ۱۴۰۲، ۰۱:۳۳ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

 

طبقه بندی اعصار زندگی بر اساس مقوله کیفیت زندگی انسان به پنج دوره کلی مد نظر عموم انسان شناسان:

 

1- عصر حجر/Paleolithic)

در این دوره انسان ها با جمع آوری غلات خود رو و میوه های درختان و شکار حیوانات امرار معاش کرده و با روش های ذخیره سازی غذا آشنایی نداشته و از غارها استفاده میکردند. ابزارهای مورد استفاده بسیار ساده و از جنس سنگ یا استخوان بوده بهمین خاطر این دوره را «عصر حجر» یا «پارینه سنگی» می نامند و به سه بخش تقسیم میشود:

 

پارینه سنگی قدیم

 

پارینه سنگی میانه

 

پارینه سنگی جدید

 

2- میان سنگی/Mesolithic)

آثار این دوره ادوات سنگی همچون داس ها و چاقوهای سنگی است. در این دوره از حیوانات اهلی بهره برده شده و کشاورزی هم بصورت پراکنده انجام میشده است. بسته به منطقه جغرافیایی زمان این دوره متفاوت است.

 

3- نو سنگی/Neolithic)

کم کم انسان به ذخیره سازی غذا روی آورد و حیوانات را اهلی میکرد و کشاورزی آغاز شد. پیشرفت هایی در ساخت تجهیزات سنگی مثل دستاس و سنگ ساب و بیل و... رخ داده و ساخت خانه های ساده و تولید سفال آغاز شد و استقرار موقت و استقرار دائمی و تشکیل روستاها در این دوره آغاز شد. آثار سفالی که در غار هاتو در بهشهر مازندران یافت شده مثلاً به این دوران برگردانده میشود یا آثار مربوط به تپه سیلک کاشان یا شهر سوخته یا... . از جهتی این عصر را هم به دو بخش «پیش سفال» و «پس از سفال» تقسیم میکنند. با ساخت اشیای فلزی این عصر پایان می یابد.

 

4- عصر فلز/Metal Age)

 

عصر مس/Chalcolithic

 

عصر برنز یا عصر مِفرَغ/Bronze Age

 

عصر آهن/Iron Age

 

5- تاریخ باستان/Ancient history)

بعد از عصر آهن هم عصر ما یعنی تاریخ باستان آغاز میشود که زمانش در مناطق مختلف متفاوت عنوان میشود.

 

البته برخی جاها تفاوت های جزئی با لیست فوق داشت ولی همین موارد بالا یک شمه کلی را به نمایش میگذارد و اختلاف زیادی با ترتیب های دیگر ندارد.

 

بررسی)

 

الف: ابتدا باید بگوییم اگر فکر میکنید روی تمام شواهد آزمایش تعیین قدمت انجام داده اند یا... سخت در اشتباهید و نیز تمام این عصرها زمان تقریبی شان برای مناطق مختلف جغرافیایی متفاوت است و نیز همین الآن هم داریم برخی را فی المثل در وضعیتی شبیه به عصر حجر مانده اند [قبایل بدوی که در آمازون برزیل هستند] و البته میلی به تغییر سبک زندگی خود ندارند.

 

ب: در نظر داشته باشید آزمایشات تعیین قدمت هم دقیق نیستند و فارغ از بازه زمانی بعضاً یک میلیون ساله یا بیشتر که بخصوص برای زمان های خیلی دور تعیین میکنند حتی اختلافات میلیون سالی را باهم دارند [مثلاً آزمایش تعیین قدمت به دو روش متفاوت] فلذا این آزمایشات هم کمکی به تعیین قدمت نمیکنند (برای مطالعه بیشتر بنگرید به اینجا).

 

ج: اصل چرایی پدید آمدن این دوره ها محل اشکال است چون ریشه پیدایش عصر حجر به انسانی برمیگردد که پدر و مادرش یک «Hominini» (انسان تبار) کاملاً شبیه شامپانزه و میمون بوده است. از طرفی تاریخچه پیدایش اولین گونه هومو که ما از آن ادعا میشود تکامل پیدا کرده ایم [دیگر شامپانزه از آن تکامل پیدا نکرده است یعنی وقتی که راه ما از شامپانزه که آنهم از انسان ساییان است جدا میشود و «Homo» پدید می آید که این گونه در نهایت به پیدایش گونه انسان خردمند که ما باشیم یا هوموساپین/Homo sapien منجر میشود] مشخص نیست. از گونه «Australopithecus africanus» تا گونه «Kenyanthropus» یا... متفاوت است. بعد همین پیدایش گونه انسان هم مشخص نیست اولین گونه اش چه بوده، «Homo rudolfensis» بوده یا «Homo habilis» یا... . بعبارتی در صورتی این تعریفی که میکنند درست است که واقعاً گونه انسان از یک حیوان پدید آمده باشد و بهمین خاطر در ابتدای کار برهنه بوده و بعد کم کم بخاطر آگاهی و... که داشته و آزمون و خطا و تجربه زندگی اش تکامل پیدا کرده است.

 

د: زمان پیدایش گونه انسان مشخص نیست و اخیراً مقاله ای منتشر شد و بر خلاف دیدگاه رایج عنوان کرد زمانش در پرده ای از ابهام است، این هم بخاطر عدم قطعیت آزمایشات تعیین قدمت است و هم بدلیل کمبود شدید فسیل ها [مثلاً یک تکه جمجمه کشف شده از روی آن کل بدن را فرض میگیرند!! یا یک تکه استخوان یک ران همراه آن تکه جمجمه دیده شده اصلاً نمیتوان گفت حتماً و إلا متعلق به یک جسم اند لکن هردو را با هم در نظر میگیرند] است که این کمبود شدید هم منجر به پدید آمدن «فسیل های گمشده» یا «حلقه های گمشده» شده و هم اینکه منجر به به اصطلاح روی هوا بودن فسیل های کشف شده بدین صورت که ابهام در فسیلی که اولین گونه از انسان بوده از همین جا ناشی میشود. فی المثل میگفتند فسیل لوسی جز نیای انسان است لکن بعداً مشخص شد خیر و ربطی به تکامل انسان ندارد (بنگرید به اینجا) نبینید که در سایت های زرد و شبه علمی میگویند این فسیل در تکامل انسان نقش داشته و خب از عدم آگاهی مردم سوء استفاده میکنند. توجه داشته باشید فی المثل یک روستای هزار نفری را کشف نکردند که متعلق به عصر حجر باشد و تمام اطلاعاتشان مبتنی بر حدس و گمان و فسیل های پراکنده و بشدت محدود است.

 

ه: مسئله بعدی طرز زمان بندی است مثلاً اگر همین الآن یک چاقوی فلزی در سایتی که متعلق به عصر حجر بوده کشف شود فکر کردید میگویند عصر حجر باطل است؟ خیر میگویند این چاقو متعلق به دوران عصر فلز است و اینجا هم در زمان عصر فلز تمدن بوده!!. مسئله اینجاست اتفاقاً میتوانسته شاهد بر این باشد که در زمان استفاده از فلزات بخاطر محدودیت و... استفاده از ابزار سنگی رواج داشته است. میتوانند رد کنند این نظر را؟ مسلم است که خیر، میتوانند اثباتش کنند؟ بازم خیر.

 

و: ما میدانیم که نسل انسان های امروزی بلا استثناء به یک زن و مرد میرسد (بنگرید به اینجا و اینجا) نتیجتاً اگر هوموساپین های امروزی به یک زن و مرد هوموساپین ختم شوند میتوان اینرا تعمیم داده و به صراحت بیان کرد اولین گونه هومو/انسان هم یک جفت زن و مرد بوده اند [و یا حداقل بصورت کاملاً محدود یک یا دو مورد تکامل اولیه را پیدا کرده اند در تئوری تکامل مد نظر ملحدین] و سپس این گزاره هم مطرح میشود که اصل تکامل تدریجی و پیدایش تصادفی گونه انسان در تضاد با اصل بقا یا انتخاب طبیعی «Natural selection» بعنوان یکی از پایه های اصلی فرگشت است. بدین صورت که آن حیوان میمون نما خیلی بهتر میتوانسته از طبیعت بهره ببرد تا اولین زن و مرد انسانی که از آن تکامل پیدا کرده اند!! بهتر میتوانسته شکار کند تا انسان دوپا، بهتر میتوانسته فرار کند یا از روی درخت ها جابجا شود یا... تا انسان دو پا.

 

ز: نوع جهش هم مشخص نیست، با اینکه یکی از اصلی ترین مدل های جهش در تئوری تکامل جهش های دنوو/de novo است که باعث میشود فرزند بدنیا آمده در نهایت گونه جدیدی بشود لکن بازهم مشخص نیست آیا برای پیدایش گونه انسان همین جهش اتفاق افتاده است یا خیر. دلیل این امر واضح است چه در آزمایشات مختلف و طولانی که بر روی باکتری اشریشیا کلی (تا هشتاد هزار نسل آزمایش کردند و هیچ گونه جدیدی پدید نیامد) و مگس سرکه انجام داده اند و تعداد زیادی تکامل را مشاهده کردند و چه در طبیعت بشر تابحال مؤفق به دیدن جهشی که منجر به گونه زایی بشود نشده و تمام جهش ها زیر مجموعه خرد تکامل/micro evolution قرار گرفته اند (عین سرطان) و نه کلان تکامل/macro evolution و گونه زایی. در کنار این مقوله بحث پیدایش حیات را نیز داریم که اصلاً تئوری تکامل وارد آن نمیشود و تمام تئوری های ماده انگارانه ای که دادند بعضاً در تضاد با یکدیگر نیز هستند (بنگرید به اینجا) و نیز جایزه ده میلیون دلاری که هیچ یک از دانشمندان ملحد نتوانستند با تعیین چگونگی پیدایش حیات و کدهای دی ان ای و آر ان ای آنرا تا الآن صاحب بشوند (اینجا). نیز تئوری تکامل مطلقاً هیچ گونه توجیهی برای مسئله سخت آگاهی ندارد اینکه اصلاً ماهیتش چیست و چطور تکامل پیدا کرده است. نمیتوان به مغز گرهش زد چون اولاً گونه های دیگر یا مغز بزرگ تر از ما دارند [شبیه به گوریل] و یا اگر نسبت مغز به جسم مد نظر است (اینجا) باز گونه های انسان پیشین مغزشان از نظر حجم شبیه به ما بوده است (بنگرید به اینجا که ویکی پدیای انگلیسی با وجود بنیه ماتریالیستی لکن ابهام شدید در اینباره را بازگو کرده است) در اینجا هم بهیچ عنوان بیان نشده بزرگ تر شدن و پیچیده تر شدن شکاف ها دلیل افزایش آگاهی برای گونه های انسان نسبت به یکدیگر است [از زمان پیدایش اولین گونه انسان] و در کل ابهام موج میزند در اینباره. معضل تکامل آگاهی برای ملحدین قابل حل نیست با استناد به تئوری تکامل، برای مطالعه بیشتر بنگرید به اینجا.

 

ح) پاسخی که تکامل گرایان ملحد میدهند این است که دلیل این فیزیک جسمی انسان اینطور شده جهش های تصادفی/Random Mutation است و باید بگوییم فارغ ازینکه جدیدترین تحقیقات جهش های تصادفی را به چالش میکشد (برای نمونه بنگرید به اینجا) اصل وجود این جهش ها که بی نهایت جهش تصادفی باید انجام شود و جهش های مضر و... توسط انتخاب طبیعی حذف شود تا گونه جدید پدید بیاید محل اشکال قطعی است چون مستلزم یک بی نهایت زمان است و دو بی نهایت آزمون و خطا. بهمین خاطر است که محاسبات آمار و احتمال ریاضیات جهش های تصادفی را به سطل زباله می اندازند چون به عدد وحشتناک نزدیک به صفر میرسیم (بنگرید به اینجا و اینجا و اینجا).

 

ط) وقتی که ما برای پیدایش جهان در علم فیزیک (پیدایش فضا-زمان و جرم-انرژی کیهان ما) بلا استثناء نیاز به ماوراء الطبیعه را مشاهده میکنیم (بنگرید به اینجا و اینجا و اینجا) منطقی نیست این عامل ماوراء الطبیعه در پیدایش حیات و نیز پیدایش انسان نقش داشته باشد؟ کاملاً این مقوله واضح است، اگر وجود ماوراء الطبیعه علت پیدایش کیهان ما باشد بلا استثناء باید در پیدایش ما و حیات هم نقش و علت باشد، خب در این اعصار پنجگانه و تئوری تکامل نقشش کجاست؟ اگر بگویید نیست که باز به نقدهایی که بر این اعصار بیان کردیم رسیده و باید بگویید چرا در پیدایش کیهان و کهکشان و کره زمین نقش داشته ولی به پیدایش ما که رسید محو میشود!! و نیز پیدایش آگاهی انسان را نیز باید توضیح دهید، نمیتوانید پس بگویید نقش وجود ماوراء الطبیعه که خالق هستی ماست کجاست در این اعصار پنجگانه؟.

 

ی) در اینجا برخی دانشمندان (بنگرید به اینجا) آمده و تئوری علمی طراحی هوشمند (بنگرید به اینجا و اینجا) را مطرح کردند و دیدگاه خلقت گرایی دفعتی از گل هم مطرح است. در هردو این ها چه طراحی هوشمند را در قالب دین بیان کنیم [مثلاً جهش ها به خواست و امر خداوند رخ داده و هرگونه بطور جداگانه آفریده شده لکن تکامل گونه ها نفی نمیشود مثلاً گونه انسان جداگانه پدید آمده و تکامل کرده و شده انسان خردمند که ما باشیم و تمام گونه ها مشابه درخت داروینی به یک گونه ختم نمیشوند تا عیوب اساسی ریاضیاتی و زیست شناسی تکاملی وارده به تئوری تکامل حل شوند] و چه خلقت دفعتی از گل [ساخت مجسمه ای گلی از ما و زنده کردنش توسط خداوند] را در قالب دین [مدافعان هردو عموماً دینداران هستند] بیان کنیم در نهایت به این گزاره میرسیم که آفرینش ما در هستی به خواست و اراده خداوند بوده و حال خداوند برهنه و... ما را رها کرده بوده تا بعداً عصر حجر بوجود بیاید؟ مشخصاً این ادعا کذب محض است.

 

ک) برای لباس توجه داشته باشید که بشدت تاریخ پیدایش آن محل ابهام است و ارقامی تا 120 هزار سال و قبل تر و جدیدتر هم بیان شده و بدلیل اینکه الیاف لباس های ساخته شده باقی نمی مانند در گذر زمان خیلی زیاد تکامل گرایان بهیچ عنوان نمیتوانند بفهمند مثلاً انسان یک میلیون سال پیش [بر فرض صحت آمار و ارقام ادعایی شان مبنی بر محدوده قدمت و...] لباس میپوشیده یا نه. بر اساس شواهدی که در نظر میگیرند به تاریخ های متفاوتی دست پیدا میکنند لکن نمیتوانند بفهمند قبل از زمانی که عنوان میکنند لباس پوشیدن بوده است یا خیر.

 

ل) باز برای گونه هایی هم که بیان میکنند فرض بافی مشهود است فی المثل پروفسور مایکل دنتون در کتاب معروف خود یعنی «تکامل نظریه ای همچنان در بحران» که جز کتب برتر سال 2016 مجله اسپکتاتور نیز شد نئاندرتال ها را نژادی جدا از ما بیان کرد و نه گونه ای جدا. چون نئاندرتال ها مشابه ما شکار میکردند و از آتش بهره میبردند و حتی برخی هم ادعا میکنند با دفن کردن نیز آشنا بودند. نیز شواهدی هست که بیان میدارد ما با نئاندرتال ها ازدواج کردیم و ژنتیک نئاندرتال در ژنوم ما هم دیده شده است و خب بطور کلی هم بالای 99 درصد شباهت ژنتیکی داریم. یعنی در عمل اگر الآن هم بودند عین ما از اتومبیل و رایانه و... میتوانسته اند استفاده کنند. ما همین الآن نیز انسان های کوتوله را فی المثل داریم و نئاندرتال ها هم شبیه به آنها با اختلافات جزئی در ظاهر نسبت به ما یک نژاد جدا صرفاً محسوب میشده اند. البته نئاندرتال ها همچنین آلت دست مدافعین تکامل برای به کرسی نشاندن فرضیات پوچشان نیز شده است، فی المثل در اینجا و اینجا خبر از کشف آثار نقاشی در غاری هست و با تخمین های بی اعتبار قدمت سنجی آنرا به زمانی رسانیده اند که بر اساس فرضیه شان اجداد ما نمیتوانسته در آن محیط باشند بنابراین گفتند پس کار نئاندرتال هاست!! بهمین سادگی، خب اگر نئاندرتال ها این قدر هوش و آگاهی داشتند که عین ما بتوانند نقاشی کنند که پس چه دلیلی داشت قبلاً ادعا بشود آگاهی شان کمتر از ماست؟ بعدهم چرا فرضیه مهاجرت انسان از آفریقا باطل نشود؟ روی چه حساب یک فرض را بر دیگری برتری میدهید وقتی در همان غار هیچ جسد نئاندرتالی پیدا نشده و صرفاً یک سری ابزار آلاتی پیدا شده که اتفاقا میتواند متعلق به اجداد ما در عصر حجر پارینه سنگی قدیم هم باشد (بر فرض صحت تکامل تدریجی در زندگی که برای ما بیان میکنند)؟. در نهایت اینها از قضا نشان از نژاد جدا بودن نئاندرتال هاست چون باید اعتراف کنند آگاهی در فرضیه تکامل بی اعتبارشان بطور مساوی در دو گونه جدا تکامل پیدا کرده و این کاملاً بر خلاف تکامل تصادفیست که دو گونه که از هم تکامل پیدا نکردند بدین شکل عین هم باشند.

یا در اینجا با کشف ابزاری متعلق به عصر حجر تاریخ عصر حجر چندین و چند هزار سال بسادگی به عقب رفته است (بماند که در انتهای لینک هم باز فرض چسباندنش به نئاندرتال ها را ارائه داده اند که نشان از سردرگمی همیشگی شان است و در پاراگراف بالا پیرامون این استفاده ابزاری از نئاندرتال ها سخن گفتیم)!! می بینید همین قدر فرضیاتشان پوچ و بی اهمیت هست بگونه ای که یک شبه چند ده هزار سال عقب میرود. یا در اینجا زمان مهاجرت انسان از خاورمیانه به اروپا به سادگی با یک کشف چند هزار سال عقب تر رفته است. برای همین مقوله هم عرض میکنیم روی چه حساب میگویید فقط آن ابزار بودند؟ اتفاقاً تنها جواب این است که ابزار میان سنگی هم بوده لکن چون ساخت این ابزار ساده تر بوده از اینها هم در کنار ابزار میان سنگی استفاده میکردند. در همان سایت اگر ابزار میان سنگی کشف شود میگویند اینجا محل زندگی دو تمدن بوده نه یک تمدن که میدانیم سخن کذبی است [یعنی به این فکر نکنید اگر در یک سایت باستان شناسی ابزار آلاتی متعلق به دو دوره فرضی شان کشف شد در اصل فرضیه خود تجدید نظر میکنند، کما اینکه فی المثل در تپه سیلک کاشان این اتفاق افتاد و تجدید نظر نکردند]. یا اصلاً آن ابزار آلات ساده میتوانسته متعلق به یک گروه فقیر یا خانواده فقیری باشد که هزینه و توانایی استفاده از ابزار آلات میان سنگی موجود که ساختشان کار هرکسی نبوده و دقت بیشتری در آن زمان میخواسته و... نداشته اند. حالا میتوانند این سخن ما را ابطال کنند؟ مسلماً خیر، ممکن است بگویید اگر سخن ما ابطال پذیر نیست فرضیه آنها هم ابطال پذیر نمی باشد و در جواب باید شما ارجاع بدهیم به همان اصل صحت تکامل تدریجی تصادفی که با ابطالش فرضیه این جماعت هم فرو میریزد.

 

م) مقوله زبان نیز پاشنه آشیل تکامل است و هیچ تئوری وجود ندارد بتواند پیدایش زبان را برای انسان توضیح دهد که چگونه انسانی که از یک جاندار میمون ماننده فاقد زبان تکلمی پدید آمده دارای زبانی برای تکلم شده که بواسطه آن توانسته زبان نوشتاری را نیز پدید بیاورد. برای تاریخچه خط هم اینکه گفته شود منحصر در همین چند هزار سال پیش است نیز کذب میباشد فی المثل قبلاً آنرا به سومریان برمیگرداندند لکن بعداًبا کشف کتیبه ای در جیرفت تاریخ خط را برخی عقب تر بردند!! هیچ چیزش مشخص نیست و خودشان هم نمیدانند تاریخ پیدایش خط چه زمانی است و اتفاقاً کتیبه های فی المثل صد هزار سال پیش میتوانسته به زمان ما نرسند در کنار عدم قطعیت و مبهم بودن آزمایشات تعیین قدمتشان.

 

ن) بنابراین وقتی انسانی با این آگاهی که داریم آفریده شده است طبیعتاً لباس و ابزار اولیه و زبان هم برای وی قرار داده شده است وگرنه هیچ گاه اینطوری آفریده نمیشد بخواهد روی به زندگی سخت بیاورد. این مقوله بیان میدارد عصر پارینه و میان سنگی باهم عصر پیدایش انسان است (پارینه سنگی برای انسان های قبل از حضرت آدم (علیه السلام) بخاطر روایات متعددی که در تأیید وجود این انسان هاست و میانه سنگی برای حضرت آدم (ع) بدلیل دارا بودن ویژگی های میان سنگی مثل کشاورزی و... در روایات) و اگر کسی بخواهد منکر آن بشود یعنی تکامل تدریجی انسان و برهنه بودن و بدون ابزار و زبان بودن وی در آغاز کار باید به ایراداتی که بیان داشتیم پاسخ بدهد و نیز فقط یک روش تعیین قدمت را بیان کند تا بتوانیم به قدمت مثلاً چاقو و داس سنگی ادعاییش دست پیدا کنیم بگوییم قدیم تر از آثار کشف شده در غار است؟ مگر ما همین الآن جوامعی را نداریم که در داخل جنگل زندگی میکنند و کاملاً بدوی هستند؟ در همان زمان میان سنگی هم جوامعی بوده داخل غار و... زندگی میکرده بصورت پارینه سنگی، اینکه از شواهد حال حاضر جلوی چشم خودمان بهره میبرد، ایرادش چیست؟.

یا ابزاری که به دوران پارینه سنگی برمیگردانند در همان زمان ابزاری که در دوران میان سنگی بودند استفاده میشده اما چون ساختشان راحت تر بوده این امر صورت میگرفته، بعبارتی مسئله مقوله استفاده از دو لباس یکی از نخ ابریشم طبیعی و دیگری از پلاستیک است، اولی گران و تولیدش زمان بر و ظریف و... بوده و نیز طبیعی میباشد از دومی هم بدلیل ارزان بودن و کارآیی حداقلی که دارد همزمان با استفاده از لباس ابریشمی استفاده بشود، بنابراین در ابتدای پیدایش انسان یعنی دوران میان سنگی انسان هم بر حسب وقت زیادی که میگذاشته ابزار این دوران را میساخته و هم به سبب وقت و دقت کمتری که ابزار پارینه سنگی داشتند از آنها برای کارهای راحت و به اصطلاح دم دست تر استفاده میکرده و یا آنها در اختیار قشر کم برخوردار بوده ولی ابزار میان سنگی در اختیار قشر بالا دست جامعه. آیا میتوانید این استدلال را رد کنید؟ مسلم است که خیر، ممکن است بگویید خب چون ابطال پذیر نیست و باید بگوییم اتفاقا چرا هست، کافیست تئوری تکامل تدریجی و تصادفی و پیدایش تصادفی زبان و آگاهی و ازین دست خزعبلات غیر علمی را موجه ساخته و اثبات کنید تا کل سخن ما باطل شود، اگر نمیتوانید پس خبری هم از پیشرفت تدریجی از پارینه سنگی و یا قبل ترش نبوده.

ممکن است بگویید چرا مبدأ را نه پارینه سنگی که میان سنگی قرار دادیم و باید عرض کنیم چون بلا استثناء انسان آگاهی که زبان داشته و لباس داشته و بواسطه خالقش از زندگی در زمین هم آگاه شده بوده قطع به یقین از دوران میان سنگی شروع به فعالیت کرده است. اگر بخواهید بگویید از دوران پارینه سنگی روی به فعالیت آورده باید مشخص کنید چطور این سیر تدریجی بوقوع پیوسته وقتی از قضا استفاده از کشاورزی و زبان و آگاهی داشتن انسان کاملا بهم وابسته هستند، یعنی همین که یک وجود آگاه که زبان دارد و برهنه هم نیست مشاهده میکنیم قطع به یقین مشخص است این مخلوق در دوران میان سنگی قرار دارد. دوران پارینه سنگی متعلق به یک موجود برهنه غارنشین هست که کم کم یاد میگیرد لباس از برگ تهیه کند و یا... نه یک انسان آگاه که زبان دارد و برهنه نیست و خالقش به وی علم داده (ألذی علم بالقلم و یا مطالبی که هنگام خلقت خداوند یاد حضرت آدم (علیه السلام) داد). بنابراین همین شواهد بیان میدارند یا باید تصادفی پدید آمدن زبان و آگاهی و... انسان موجه باشد تا سیر تدریجی از پاربنه سنگی و قبل از آن تأیید شود و یا هدفمندی و آفرینش که بیان میدارد انسان هنگام ورود به زمین همانطور که لباس داشته و زبان و آگاهی کامل و... با کشاورزی و ذخیره غذا هم باید آشنایی داشته باشد که اینها متعلق به دوران میان سنگی هستند.

نیز توجه داشته باشید ما در سی هزار سال پیش عمل جراحی قطع پایی را داشتیم که از قضا مؤفقیت آمیز هم بوده است (بنگرید به انتهای مقاله مان در اینجا) بعد اینکار را ابزار ساده سنگی عصر حجری (دوران پارینه سنگی) صورت پذیرفته؟ آنهم توسط یک انسان تقریباً برهنه غارنشین؟ مشخصاً این ادعا کذب محض است و اگر دوران میان سنگی را به سی هزار سال پیش هم ببریم خیلی ازین معادلات و فرضیات تکامل گرایان ملحد بهم میریزد و اگرهم ملحدی بگوید خب در این پست به آزمایشات تعیین قدمت خدشه وارد شد و چطور شد اینجا معتبر شدند که باید عرض کنیم مشکلی نیست در آن صورت هم کل فرضیه بافی های شما فرو میریزد چون تعیین قدمت ها تماماً بی اعتبار میشوند.

 

ص) اینرا همیشه در نظر داشته باشید بین تئوری های الحادی تکامل یعنی «نئوداروینیسم - گسترش سنتز/EES و پست مدرن سنتز» این پیش فرض در نظر گرفته شده که همه چیز در مدل استاندارد ذرات بنیادی باید خلاصه شود و فقط اینها جوابگو بوده و وجود دارند در حالیکه فارغ از گسترش و نظریه بودن این مدل و نه فکت بودنش، به سر تا پای این پیش فرض بی اعتبار نقد وارد است، ازینکه به چه حقی فقط «ماده» را در مدل استاندارد خلاصه کرده اند تا اینکه به چه حقی علت «ماده» را «ماده» در نظر گرفتند و نه همانطور که اثبات میکنیم علتش فرا ماده و وجودی ماورای طبیعت یعنی خدا باید باشد؟. برای همین است که راضی به هر جفنگی میشوند مثل جهش های تصادفی و پدید آمدن «غاز» از «دایناسور» (بنگرید به اینجا) و... که ابطالش بر هر عاقلی روشن است و مخالفین خود را غیر علمی میخوانند چون علمشان خلاصه شده در ذرات بنیادی، ولی مگر علوم تجربی همین است؟ آگاهی من که بهیچ عنوان در چهارچوب ذرات بنیادی و مغز تعریف نمیشود و مقوله هایی مثل NDE  و OBE هم در تأیید آن هستند (برای نمونه بنگرید به اینجا) که کل این پیش فرض باطل را از بین میبرد و وقتی از بین برود برای تکامل هم تکامل تدریجی باطل و نقش وجود ماوراء الطبیعه در طراحی و خلقت آن ورای جهش های منحصر در ژن بیان میشود. این یعنی فکر نکنید علم منحصر در تکامل است، بین نسل الآن دانشمندان از ریاضی دان تا زیست شناس و فیزیک دان و فیلسوف کم نیستند افرادی که اتفاقاً علم را بی اعتبار یا غیر موجه نشان دهنده تکامل و بیان کننده نقش خداوند در پیدایش کیهان و انسان میدانند.

وقتی هم که نقش خدا بیان شد دیگر انسان تدریجاً به استفاده از ابزار سنگی روی نیاورده و یا لباس، از همان اول زبان داشته و لباس و بهره گیری از کشاورزی و ابزار سنگی چون آفریننده اش این فیزیک جسمی و آگاهی را برای استفاده از همین ها به وی داده بود، مگر جز این است؟ بنا بود منحصراً در غار زندگی کنیم که فیزیک جسمی خرس و گوریل باید برای ما قرار داده میشد.

نهایتاً شواهد علمی و نیز ادله منطقی و فلسفی بیان میدارد پیدایش انسانی که ما باشیم مساوی بوده با دوران میان سنگی لکن انسان های قبل تر در دوران پارینه سنگی [قبل تر از آن دیگر عملاً فرقی با حیوانات دیگر نداریم] میزیسته اند.

 

 

پی نوشت: خدا را شکر حدود دو سال در مقوله های فیزیک و زیست و منطق در رد ادله آتئیست و آگنوستیک آتئیست ها فعالیت میکردم و با بسیاری شان در تلگرام و کلاب هاوس بحث کردم از بحث کوتاهی با دکتر مازیار اشرفیان در کلاب هاوس تا نوشتن مقاله در رد سخنان وریا امیری (که بنا شد پاسخ بدهد و گفت میخوانم ولی هیچ وقت پاسخی نداد [بنظر نمیتوانست از عقاید الحادی اش دفاع کند، مقاله ام را در اینجا منتشر کردم] و... که من جمله دلایل ورودم به این حوزه هم مواجه با باستان پرستان آتئیست بود. البته فعالیت اصلی ام همین آیین زرتشت و باستانگرایی است که به لطف خدا بصورت کاملاً تخصصی در آن مشغول هستم. نوشته هایم نیز در وبلاگ در این زمینه منتشر شده است و نشان ملحدین و... هم داده ام قبلاً در تلگرام و ایرادی نتوانستند بگیرند بعد از بحث های مفصلی که با خیلی ازیشان البته به مدد صاحب الزمان (عج) و با کمک دیگر مسلمانان انجام داده ام. در حوزه فمینیسم و لگبت هم قلم فرسایی کرده ام لکن بدلیل عدم تخصص خیلی محدود بوده و بیشتر بر مبنای تحقیق است. ترجیحم بر این است در جایی که تخصص ندارم از شیوه تحقیقی بهره ببرم که سعی میکند از موجه ترین رفرنس های علمی یا قویترین استدلال های منطقی برای اثبات و یا موجه سازی سخن بهره ببرد. ایراداتی که اینجا به تئوری تکامل مد نظر ملحدین وارد ساختم در بحث های مختلف با ملحدین استفاده شده و هیچ جوابی نداشتند بدهند با اینکه رفرنس های علمی را دوستان و دیگر خداباوران ارائه میداده اند ولی دست ملحدین از ارائه رفرنس علمی خالی بود اما بدلیل فقط همان مبنای «ماده انگارانه» ای که گفتم و میتوان از آن با عنوان «Methodological Scientists» یاد کرد و یا «ماتریالیسم ساینس» بخاطر همین مبنایشان چون هیچ توجیهی جز تکامل تدریجی داروینی و جهش های تصادفی ندارند بنابراین هرچقدرم عیوب اساسی اش نشان داده شود باز آنرا علمی و تنها توضیح علم برای پیدایش گونه ها میدانند چون «علمشان» بازی و خزعبل و مبنای علمی و خود علمشان ایراد اساسی و ریشه ای دارد، علمی که در آن این همه عیوب اساسی از پایین تا بالایش باشد خزعبل محض است.

این علم مد نظر ملحدین تکنولوژی را به ما نداد که با علم اصلی که در آن تکامل بی اعتبار هم جایگاهی ندارد به موبایل و کامپیوتر و... میرسیم چون اینها تکنولوژی هستند و علم/ساینس ربطی ندارد به اینها، تکنولوژی توسط یک دین دار متعصب و کاملاً مذهبی هم پدید می آید، از کشف الکل توسط زکریای رازی تا... بنابراین کذب محض است ملحدی بگوید علم ماده انگارانه اش جواب داده خیر هیچ جوابی نداده، تکنولوژی به علم وی هیچ ربطی ندارد و اتفاقاً اکثریت غالب دانشمندان در طول تاریخ خداباورانی بودند که با علم خدایی و لطف خدا توانسته تکنولوژی را کشف و توسعه و ساینس را به اینجا برسانند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲/۰۳/۱۰

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی