بسم الله الرحمن الرحیم
Like what they say has nothing to do with Religion
There is no control, they just release self emotions
لایحه «حمایت از خانواده از طریق ترویج فرهنگ عفاف و حجاب» مشهور به لایحه عفاف و حجاب یکی از چالش های جدی سیاست داخلی جمهوری اسلامی در زمان حال پیش از آنکه مقوله ای قانونی باشد از جنبه ای [اگر مبنای منتقدین فقه حکومتی و سنت گرایی دینی قبول شود که ایشان مدافعش بوده و مبناهای منتقدین را بهیچ عنوان قبول ندارند] اجتهاد در فقه و از جنبه دیگری [بر اساس مبناهای خودشان چنانچه خود را دارای رویکرد محافظه کارانه دینی نشان میدهند] بدعتی سیاسی در فقه محسوب میشود!. من پیشتر نقدهای خودم را بر این لایحه و نیز برخورد جبر گرایانه فقه حکومتی با مقوله حجاب خاصه اجبار در حجاب سر [بطریق اولی حجاب گردن و ساعد دست ها که البته حکومت نیز با این دو مشکلی ندارد] بیان کرده ام (بنگرید به اینجا و اینجا) و در این پست صرفاً میخواهم حدود قانونی حجاب اجباری در لایحه عفاف و حجاب که به تأیید شورای نگهبان رسیده است را تبیین و نقد کلی را نسبت به استاندارد دوگانه مدافعینش عنوان کنم.