مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم

قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

مکتب رئالیسم
آخرین نظرات

بسم الله الرحمن الرحیم

 

پروفسور مریم میرزاخانی فارغ التحصیل مقطع کارشناسی دانشگاه صنعتی شریف تهران و دکترای هاروارد آمریکا و استاد تمام دانشگاه استنفورد، اولین زن در دنیا و اولین مسلمان و اولین ایرانی برنده مدال فیلدز یکی از نخبه های ریاضی جهان محسوب میشود. ایرانی بعدی که بعد از ایشان مؤفق به دریافت این مدال شد فریدون درخشانی است که یک پناهنده سیاسی و بی وطن نژاد پرست میباشد که خود را ایرانی هم نمیداند و بدنبال مؤلفه های ناسیونالیستی با محوریت کردتبار بودن است. بدلیل تصاویری که ازین خانم در فضای مجازی منتشر شد [حجابی که داشتند] و مانور زیادی که فمینیست های ضد دین رویش میدادند و هجمه هایشان بگونه ای بود که من هم تصور کرده بودم وی احتمالاً از اسلام برگشته یا اصلاً مسلمان نبوده است [بخصوص زمانی که در توییتر فعال بودم مشاهده میکردم یکجوری ازین خانم بهره میبرند گویی یک مرتد ضد دین است] اما کاشف بعمل آمده خانم میرزاخانی شیعه بوده است و نظری که من در ذهنم نسبت به ایشان داشتم اشتباه محض بوده و باید بیشتر دقت میکردم گرچه خدا را شکر در همان زمان هیچگاه تهمت ارتداد یا... نزدم بخواهم طلب حلالیت داشته باشم لکن ظنش هم درست نبود.

۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۰۲ ، ۲۰:۳۱

بسم الله الرحمن الرحیم

 

بنابر گواهی منابع یونانی و رومی و چینی و فارسی و عربی رسم ازدواج با محارم در ایران باستان و اسلامی وجود داشته و نیز در آیین زرتشت بشدت بر روی آن چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام تأکید شده است تا جایی که پروفسور مری بویس اساساً ازدواج با محارم شاه هخامنشی همچون کمبوجیه دوم را به سبب زرتشتی شدن این فرد بیان میکند (1). من صرفاً سه اثر تخصصی و کامل به زبان فارسی دیدم به این مقوله پرداخته اند که به ترتیب گستردگی و جامعیت در بحث میتوان کتاب خویدوده حجت الاسلام غلامرضا نوادری (2)، کتابچه ازدواج با محارم ادیان نت (3) و مقاله افسانه ازدواج با محارم در ایران باستان علیرضا شاهپور شهبازی (4) را بیان کرد. بین این سه اثر: اولی بررسی انتقادی-تأکیدی [منظور رویکرد اثر است که هم بدنبال نقد موارد ازدواج با محارم و  هم تأکید و تصریح وجودشان بوده] دومی بررسی تأکیدی و سومی بررسی صرفاً انتقادی است. البته انتقاداتی نسبت به سخنان پروفسور شهبازی در دو اثر اولی نیز بیان شده لکن سخن بنده حقیر در این پست بررسی موردیست که در این دو اثر بدین شکل بررسی نشده و نیز در نوشته های دیگر هم اصلاً بدان پرداخته نشده و آن پاسخ به انتقاد پروفسور شهبازی نسبت به ازدواج یزدگرد دوم با دخترش و عدم مطلق بودن آن انتقاد است [یعنی احتمال اینکه وارد نبوده باشد حداقل در حد وارد بودنش معتبر است]. در ابتدا سند خویدوده ازدواج یزدگرد دوم را باهم مشاهده میکنیم و سپس نقد پروفسور شهبازی و در پایان بررسی نقد ایشان را بیان میکنم.

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۰۲ ، ۱۱:۱۶

بسم الله الرحمن الرحیم

 

چندیست بحث زیادی پیرامون موضع روسیه در نشست شورای همکاری خلیج فارس انجام میشود و بنظر میرسد خیلی از نویسندگان افراد بیکار و بی عاری هستند که صرفاً بدنبال موضوع برای جو سازی میباشند. این مسئله نه منحصر به الآن هست نه بناست تمام بشود، شروعش با اشغال این جزایر توسط بریتانیا بدلیل بی کفایتی حکومت قاجار بود و تداومش با ضعف پهلوی ادامه یافت [منظورم امضای تفاهم نامه ایران و انگلیس-شارجه در سال 1971 است که حاکمیت امارت شارجه را (امارات متحده در زمانی بعد از تفاهم تشکیل شد) بر بخشی از جزیره بوموسی به رسمیت میشناخت. شارجه در حال حاضر یکی از امارت های هفتگانه امارات متحده عربیست] و در نهایت هم گرچه از زمان همان پهلوی کل سه جزیره در اختیار ایران درآمد (در دورانی بعد از اینکه بریتانیا دست از اشغالشان برداشت) لکن ادعاهای شیوخ اماراتی با حمایت بعضاً برخی دیگر از کشورها بر آن باقی ماند.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۰۲ ، ۰۸:۱۲

بسم الله الرحمن الرحیم

 

یکی از مواردی که در موضوع حقوق زنان در ادیان حائز اهمیت میباشد بحث روحانی دینی شدن زنان است. همانطور که موبد خجسته میسری نیز متذکر میشود اساساً در آیین زرتشت زنان اجازه موبد شدن ندارند (نک: مجله هفت آسمان، شماره 39 پاییز 1387، مصاحبه با موبد خجسته میسری، صفحه 40: «در دین زرتشت زن به دلیل وجود قوانین طهارت نمیتواند روحانی شود» زحمت این سند را دوست گرامی مان جناب آقای سید حسن فاطمی در وبسایت راه راستی کشیده اند) و نیز هیچ شاهدی بر خلاف سخن این موبد مشهور زرتشتی اهل هندوستان در هیچ زمانی در دست نیست. از طرفی دیگر مردانی هم که پدرشان موبد نبوده باز اجازه موبد شدن نداشته اند (موبد مهربان فیروزگری طی مصاحبه ای با وبسایت برساد بر این امر صحه گذاشت بدین صورت که مصاحبه کننده پرسید چرا مقام موبدی موروثی است و وی هم روی به توجیه آن آورد، مصاحبه گویا در وبسایت برساد حذف شده است چون وقتی لینکش را باز میکنیم با ارور 404 مواجه میشویم (بنگرید به اینجا) ولی متن کاملش در وبسایت دیگری در دسترس است (بنگرید به اینجا)) و بنظر میرسد بهمین دلیل مقامی من درآوردی توسط زرتشتیان بعد از انقلاب اسلامی ایجاد شد به اسم موبدیار (بنگرید به اینجا) لکن این مقام هم در دسترس زنان نبود تا اسفندماه سال 1389 که بنابر گزارش انجمن موبدان تهران طی مراسمی برای اولین بار هشت زن موبدیار شدند (بنگرید به اینجا و نیز گزارش وبسایت خبری آفتاب نیوز در بهمن ماه 1389 پیرامون برگزاری این مراسم در اینجا) و این یعنی حتی زنان تا قبل از آن موبدیار هم نمیتوانسته بشوند. خانم دکتر کتایون مزداپور البته در آن مراسم میگویند:

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۰۲ ، ۲۲:۰۶

بسم الله الرحمن الرحیم

 

مقدمه

ممکن است نام شروین وکیلی به گوشتان خورده باشد فردی که مشخص نیست با حمایت مالی چه نهادی پشت سرهم کتاب های مختلف با سخنان شاذ در موضوعات متفاوت آنهم بطور رایگان منتشر میکند که برای اظهار نظر در هریک نیاز به چند سال تخصص و کار هست در حالیکه این فرد از تکامل که جزء موضوعات تخصصی زیست شناسی هست و حتی رشته مخصوص به خود را هم دارد [زیست شناسی تکاملی] تا تاریخ و ایران باستان کتاب بصورت متنی و صوتی منتشر کرده و کارش به جایی رسیده که نظرات نو و تازه ای را نیز ارائه میدهد بگونه ای که در برخی موارد بنظر میرسد اصلاً بر خلاف نظر تمام متخصصین آن حیطه هست! [بله یک کارشناسی ارشد در حیطه جانورشناسی گرایش فیزیولوژی اعصاب دارد لکن پژوهشش روی تکامل نبوده [فارغ از بی ربط بودن گرایش ارشد به تکامل یا مقوله های مرتبط با آن مثل ژنتیک] و محقق تخصصی این حیطه نیست چرا که به آثارش نگاه کنید در زمینه های مختلف کتابهای چند صد صفحه ای و... دارد، این چنین فردی تمرکز خود را اصلاً معطوف به یک حیطه هم نکرده بگوییم به مرور دارای تخصص میشود ولو مدرک هم نداشته باشد (مدرک در نظر من هم ارزش ذاتی ندارد، اصل لطف خداست که شامل حال فرد میشود و سپس تمرکز و وقت و حوصله ای هست که محقق میگذارد تا به درک درست و تخصص هرچند نسبی کمی در آن حیطه برسد)]. پرداختن به این انسان عجیب بطور تخصصی آنچنان که سخنان امثال پروفسور شهبازی و... را بررسی میکنم اتلاف وقت است چون در حیطه تاریخ هم کسی فرد باسواد دارای جایگاه علمی در داخل کشور حسابش نمیکند بگوییم مثلاً انجمن تاریخ دکتر جلیلیان برایش اعتبار قائل هست و یا فلان نشریه رسمی مرتبط با تاریخ و باستان شناسی مثلاً وصل به دانشگاه تهران یا... مقاله هایش را پروموت میکند. نقدهای بیشماری به سخنانش وارد هست چه در حیطه تکامل چه تاریخ چه... اما حداقل به اندازه یک پست در وبلاگ و نشان دادن اوج فاقد سواد علمی لازم بودنش پرداختن به وی برای شناخت هرچه بیشترش توسط مخاطبین وبلاگ نیز [چه مخاطبین باستانگرا که در برخی جنبه ها با هم توافق نداریم چه مخاطبین منتقد ایران باستان] خالی از لطف نیست.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۰۲ ، ۰۰:۳۷

بسم الله الرحمن الرحیم

 

اخیراً وبسایت های فرادید (اینجا) و فرارو (اینجا) که پیشتر نشان دادند به مطالب حوزه تاریخ و باستان شناسی علاقه دارند پستی را به نقل از یورو نیوز بنابر گزارش روزنامه هاآرتض پیرامون کشف پایگاه نظامی متعلق به زمان کمبوجیه در شمال فلسطین کار کرده اند لکن بررسی دقیقتر [فارغ از صحت و سقم این انتساب] نشان میدهد این خبر متعلق به اواخر سال 2018 هست نه 2023 (بنگرید به لینک اصل خبر در وبسایت هاآرتض در اینجا و نیز گزارش یورو نیوز در اینجا). ممکن است بگویید خب این دو وبسایت به تاریخ کشف اشاره ای نکردند و باید عرض کنیم وقتی خبر از کشف میدهند آنهم بدون ذکر تاریخ طبیعی است مخاطب ذهنش سمت تاریخ انتشار خبر معطوف میشود، بعد مگر چند نفر میروند وبسایت هاآرتض یا یورو نیوز را کامل چک کنند؟ این کار که مشخصاً به قصد درج مطلب بظاهر جذاب جدید و جذب مخاطب انجام گرفته بهیچ روی صحیح نیست و مصداق فریب مخاطبین میباشد.

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۰۲ ، ۱۸:۲۱

بسم الله الرحمن الرحیم

 

یکی از هموطنان دو کامنت را در وبلاگ گذاشت و ابتدا قصد داشتم صرفاً به کامنت ها در بخش مربوطه پاسخ بدهم اما دیدم ممکن است برای برخی دیگر از مخاطبین وبلاگ هم شبهات مطروحه پیش آمده باشد. بهمین منظور ترجیح دادم با نتیجه ای که از پاسخ هایم خواهم گرفت در پستی جداگانه در وبلاگ [یعنی همین پست] بدان بپردازم. سخنان ناقدی که زحمت کشیده و از وبلاگ بازدید کرده و بنا به گفته خودشان برخی مقالات بنده حقیر را خوانده، نقل و پاسخم را با یک تورفتگی ذیلش درج میکنم:

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۰۲ ، ۱۸:۰۳

بسم الله الرحمن الرحیم

 

اسکندر کبیر فرزند فیلیپ دوم مقدونی یکی از بزرگ ترین امپراطورانی میباشد که در گفتار مورخین یونانی و ایرانی و عربی و رومی فتوحات و... اش منعکس شده و بخصوص در برخی متون سریانی و خیلی از متون ایرانی ستایش شده است. از سرزمین های مهمی که وی بعد از نبرد گوگمل با داریوش سوم هخامنشی بدان دست پیدا کرد بابل بود و در بیست و دوم اکتبر سال 331 قبل از میلاد و بعد از شکست دادن داریوش توسط اسکندر در نبرد گوگمل در یکم اکتبر، شهر بابل توسط ساتراپش یعنی مَزَئوس تسلیم این شاه مقدونی شد (بر اساس گاهشماری موجود در وبسایت لیویوس، بنگرید به اینجا) و از قضا اسکندر هم با استقبال و بدون هیچگونه مقاومتی (ولو از جانب مردم) وارد بابل شد!.

۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۰۲ ، ۲۳:۳۰

بسم الله الرحمن الرحیم

 

در این پست میخواهم نتیجه گیری قسمت قبلی (اینجا) را بیان و داده ها را مرور بکنم. چیزی که محرز بود و اکثریت بدان اتفاق نظر داشتند این است که رویدادنامه در اختیار ما نسخه اصل رویدادنامه قرن ششم قبل از میلاد نیست و نسخه ای کپی میباشد که کاتبانش کاهنان معبد اساگیل (معبد مردوک در بابل) بوده اند و اختلاف سر این گزاره مهم نبوده بلکه سر وجود رویدادنامه اصلی و کم و کیف انتقال متن از اصلی به نسخه کپی و دخل و تصرفات کاهنان (و هدفشان ازین امر) و نیز زمان پدید آمدن رویدادنامه کپی می باشد. همچنین متذکر شدیم بر فرض وجود نسخه اصلی هم آن نسخه در زمان کوروش دوم و به فرمان وی نوشته شده و امثال پروفسور محمد داندامایف و عبدالمجید ارفعی به صراحت این مهم را بیان کردند. دانشمندی را ما ندیدیم بگوید این رویدادنامه سال به سال نوشته میشده بدین صورت که بخشیش در زمان نبونئید به کتابت درآمده باشد و اگرم این چنین ادعایی مطرح باشد باید جواب پارادوکس هایی را که بر اساس این ادعا پدید می آید بدهد و وقتی جوابی نیست که داده شود پس بهتر است ادعای شاذ و بی اعتبار هم عنوان نشود. حال موارد مهم را بیان میکنیم:

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۰۲ ، ۰۹:۲۲

بسم الله الرحمن الرحیم

 

مقدمه

فضای تاریخ باستان کشور ما عموماً رویدادنامه را یک سند باستان شناسی معتبر تاریخی که سعی داشته وقایع تاریخی را بدون دخل و تصرف نقل کند در نظر گرفته لکن ابهامات جدی پیرامون این رویدادنامه هست که ندیدیم در هیچ یک از مقالات و... ای که مثلاً پژوهشگران حوزه تاریخ و اساتید و... کشور بصورت رسمی منتشر کردند بدان اشاره ساده ای حتی بکنند. پیشتر هم متذکر شدیم و بازهم متذکر میشویم فضای تاریخ ایران باستان و صدر اسلام کشور ما بهیچ عنوان آکادمیک نیست بلکه کاملاً ناسیونالیستی و نژاد پرستانه و تحت تأثیر پروپاگاندانی باستان پرستی است که از بالاترین رده های وزارت میراث فرهنگی تا اکثر رؤسای دانشگاه ها و دانشکده های مربوطه و اساتید دانشگاه برسد تا به خیلی از دبیران آموزش و پرورش به عمد سعی در زنده نگاهداشتن و گسترش این مقوله دارند، نتیجش هم عقب ماندگی علم تاریخ در ایران و سیرک محسوب شدن آن در برابر بخش های آکادمیک تاریخ جهان هست. یکی از نمونه های بارزش خدمتکاران جنسی بود که بطور مفصل اسنادش را در وبلاگ نشان دادیم و گرچه پتانسیل انتشار بصورت یک کتاب را داشت بخصوص آنکه هیچ کتاب یا مقاله ای با این جامعیت به این مبحث نپرداخته بود اما زحمت چندین روزه مان را به لطف خدا و مدد صاحب الزمان (عج) بطور رایگان در وبلاگ قرار دادیم تا کمکی باشد به بیشتر روشن شدن بخشی از فضای تاریخ ایران باستان که به عمد نمیخواهند بدان پرداخته شود. نمونه های متعدد دیگری را میتوانیم مثال بزنیم، مثلاً از تحریف گری و نقل ناقص توسط فلان استاد تمام دانشگاه در حوزه تاریخ که در مقالاتش موج میزند یا کتب تاریخ مقاطع تحصیلی که مثلاً افراد خبره در حوزه تاریخ باید تألیفش بکنند اما اشتباهات فاحشی در آن به چشم میخورد و... الخ.

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۰۲ ، ۲۳:۵۴

بسم الله الرحمن الرحیم

 

در این پست میخواهم از تطابق هسته اصلی یکی از روایت های هرودوت با اسناد تاریخی سخن بگویم. هرودوت در کتاب سوم بند بیست و پنجم و بیست و ششم تواریخ خود میگوید:

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۰۲ ، ۲۳:۲۲

بسم الله الرحمن الرحیم

 

عنوان میشود که چون ریاضیات نجومی [یا اخترشناسی ریاضی] در بابل در زمان اواخر قرن پنجم پیش از میلاد پیشرفت چشمگیری داشته است پس هخامنشیان در این امر دخیل بودند! فارغ ازینکه هخامنشیان اگر به اصطلاح بطور عامیانه عرض کنیم بیل زن بودند باغچه خود را بیل میزدند و سندی از رواج داشتن ریاضیات نجومی فی المثل در سرزمین پارس ها یا حداقل مادها باید میدیدم و وقتی نیست پس این سخن کذب محض میباشد و نیز در کتیبه های مربوط به ریاضیات نجومی بابلی اثری از دست داشتن پارسها یا مادها مشاهده نمیکنیم، اما بیایید ببینیم پروفسور داندامایف بعنوان یکی از افرادی که اسناد باستان شناسی مربوطه را بررسی کرده در اینباره چه میگوید. ایشان در صفحه نهم کتاب خود میگویند:

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۰۲ ، ۱۲:۰۱

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

کورش در منابع یهود

(قسمت سوم)

کتاب منتسب به عَزرا نبی (علیه السلام)

 

در کتاب منتسب به عزرا نبی با اینکه اثری از هخامنشیان نیست و کوروش هم بنیانگذار سلسله ای نمیباشد اما سخن از چهار شاه فارس با نامهای کوروش و داریوش و خشایارشا و اردشیر یکم میباشد (نام اردشیر بصورت اَرتَحششتا (ارتخشستا) در این کتاب آمده و شبیه به نام ارتشخثر نیز هست که پلوتارک برای اردشیر یکم بیان میکند) و با توجه به سخن از کمبوجیه فرزند کوروش زدن توسط فلاویوس مورخ یهودی در کتاب خود و نیز سخن از داریوش فرزند اخشورش که مادی بوده و بر ملک کلدانیان حکمرانی میکرده در کتاب منتسب به دانیال نبی (علیه السلام) نشان میدهد یهودیان با تنی چند از شاهان ابتدایی سلسله هخامنشیان بخوبی آشنا بودند و از حافظه شفاهی ایرانیان مبنی بر وجود سلسله کیانیان و شاهانی همچون بهمن بن اسفندیار و... تبعیت نکردند [البته در نظر داشته باشید در متون عهد عتیق کمبوجیه وجود خارجی نداشته و پس از کوروش داریوش شاه میشود و بعد از او خشایارشا و بعد اردشیر اما در سخنان مورخ یهودی ژوزف فلاویوس سخن از کمبوجیه نامی بعنوان فرزند کوروش هست که شاه بوده اما فی المثل مشابه یک سخنی که فلاویوس به کوروش دوم از زبان کمبوجیه دوم نسبت میدهد اردشیر در همین کتاب عزرا بیان میدارد که در جای خود بدان اشاره خواهیم کرد]. شاهان مد نظر ما در متون عهد عتیق بر اساس دو کتاب عزرا و دانیال بدین صورت میباشند:

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۰۲ ، ۱۱:۱۷